نرجس
 
   



طیبه واعظی دهنوی درسال 1337در یکی از روستا های اصفهان متولد شد.او در خانواده ای مذهبی وفقیررشد کرد وبه همین علت خیلی زود با درد ورنج مردم مستعضف آشناشد.درسن 7سالگی خواندن قران را در خانه پدرش آموخت.در سال 1350طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود.واین نقطه عطفی در زندگی او بود.وهمین ازدواج بود که مسیر زندگی اورا به طور کلی دگرگون ساخت واو را وارد مرحله ای نوین نمود.طیبه با کمکشوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی وآگاه کننده وتفسیر قران پرداخت .وچون ابراهیم همان صداقت وایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را درجریان مبارزات تشکیلاتی قرارداد وطیبه به عضویت گروه مهدیون در امد….

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-01-18] [ 09:02:00 ق.ظ ]




به افتخار"مادر”

وقتی بچه بودم منو میزاشتی رودلت وازم میپرسیدی قلب مامان کیه؟منم با صدای کودکانه میگفتم:من

بازمیپرسیدی چشم مامان کیه؟میگفتم :من

اون موقع درک نمیکردم قلب مامان بودن وجیگر مامان بودن وچشم مامان بودن یعنی چی!

اینووقتی متوجه شدم که صورتت پر از چروک شده وموهات رنگ سیاهشو داده به سفیدی>

مامانی تمام موهاتو دیدم که بخاطرم سفیدشد واز زجر کشیدنمن آروم آروم شکستی .

آره تازه فهمیدم قلب مامان بودن یعنی وقتی تو ناراحتی من دل تو دلم نیست.

چشم مامان بودن یعنی وقتی نور چشمات کم شدن چشمای منم خیس شدن""""""""""مامان خیلی دوست دارم"""""”

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]