چرا تملق گویی خلق؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا تملق گویی خلق؟!
تعریف و تمجید بیش از حد و ستایش افرادی‌ که شایستگی آن‌ را ندارند، تملق‌گویی است. تملق‌گویان افراد بی‌هنر و بی‌تلاش و ضعیف‌النفسی هستند که به‌خاطر حقارت شخصیتی و طمع‌ورزی، دور تملق دوستان جمع می‌شوند تا با چاپلوسی از موقعیت یا ثروت یا قدرت آن‌ها سوءاستفاده کنند.
فرآوری: آمنه اسفندیاری- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

هرگاه که انسان از محیط ارزش های خدایی خارج می شود و ارزش های مادی ملاک به روزی و برتری او قرار می گیرد، اسارت آغاز می شود. چاپلوسی، حالتی است برخاسته از ضعف نفس و نوعی اسارت روحی انسان که در برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت می گیرد.
در واقع ستایش و ستودن کسی که در انجام دادن وظایف شرعی یا اجتماعی، سهل انگار است، چاپلوسی نام دارد. این کار، نوعی آفت زبانی است و نکوهیده بودن آن در سخنان هدایت گر رهبران معصوم اسلام آشکارا بیان شده است. این حرکت، ستایش شوندگان دروغین را فخرفروش و خودبین بار می آورد و برای ستمگران و خیانتکاران نیز، نوعی تأیید و تشویق عملی به شمار می آید. افرادی هستند که از چاپلوسی دیگران ، مغرور می شوند و خود نیز به باوری بی اساس از خویش می رسند. اینان خود را وظیفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم می پندارند و از آنان انتظار تأیید و سپاسگذاری دارند.
اگر انسان ارتباط خود را با خالق و پروردگارش مستحکم و صمیمی کند؛ در برآوردن نیازها و حوائج خویش بر او توکل کند، و به این یقین برسد که خداوند قادر مطلق است؛ او است که گره تمام کارها به دست او گشوده می‌شود، هرگز در زندگی نیازی به این گونه تملق‌ها و چاپلوسی‌ها پیدا نخواهد کرد. گاه اتفاق می‌افتد انسان مؤمنی اگر از روی اشتباه، امید به غیر خدا داشت، خداوند امیدش را ناامید می‌کند تا وی به خود آمده و از کم رنگ شدن ارتباط خود با خدا جلوگیری کند.
امید به غیر خدا ممنوع!!
مگر بنده نمی‌داند که چون حادثه‏اى از حوادث برای او رخ دهد، کسى جز به ‌اذن من آن ‌را از او برندارد، پس چرا از من روى‏گردان است، من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او می‌دهم، سپس آن‌ را از او می‌گیرم، و او برگشتش را از من نمی‌خواهد و از غیر من می‌خواهد.»
راوی از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند؛ امام به من فرمود: در یکى از کتاب‌ها خواندم که خداى تبارک و تعالى می‌فرماید: به عزت، جلال، بزرگوارى و رفعتم بر عرشم، سوگند که آرزوى هر کس را که به غیر من امید بندد، به ناامیدى قطع می‌کنم و نزد مردم بر او جامه خوارى می‌پوشم؛ او را از تقرب خود می‌رانم و از فضلم دور می‌کنم، او در گرفتاری‌ها به غیر من آرزو مى‏بندد، در صورتى که رفع گرفتاری‌ها به دست من است. به غیر من امیدوار مى‏شود و در فکر خود درِ خانه جز مرا می‌کوبد. با آن‌که کلیدهاى همه درهاى بسته نزد من است و درِ خانه‌ی من براى کسى که مرا بخواند باز است.
کیست که در گرفتاری‌هایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟ کیست که در کارهاى بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم، من آرزوهاى بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگه‌دارى من راضى نشدند و آسمان‌هایم را از کسانى که از تسبیحم خسته نشوند (فرشتگان) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهاى میان من و بندگانم را نبندند. ولى آنها به قول من اعتماد نکردند. مگر بنده نمی‌داند که چون حادثه‏اى از حوادث برای او رخ دهد، کسى جز به ‌اذن من آن ‌را از او برندارد، پس چرا از من روى‏گردان است، من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او می‌دهم، سپس آن‌ را از او می‌گیرم، و او برگشتش را از من نمی‌خواهد و از غیر من می‌خواهد.» (‏الکافی، ج ‏2، ص 66)
انگیزۀ چاپلوسان:
به عزت، جلال، بزرگوارى و رفعتم بر عرشم، سوگند که آرزوى هر کس را که به غیر من امید بندد، به ناامیدى قطع می‌کنم و نزد مردم بر او جامه خوارى می‌پوشم؛ او را از تقرب خود می‌رانم و از فضلم دور می‌کنم
چاپلوسی، هنر افرادی است که با به کارگیری روش های عادی و بهنجار جامعه یا محیط کار خود قادر به کسب موفقیت دلخواهشان نیستند و با توسل جستن به راه های گوناگون چاپلوسی، زبان بازی، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت می کوشند خلأ ناشی از ضعف های شخصیتی و تخصصی مورد نیاز خویش در جامعه یا محیط کار خود را جبران کنند. گاهی تملق گویی، نتیجه عادت های رفتاری برگرفته از تربیت خانواده باشد و در مواردی نیز ممکن است افرادی به دلیل نداشتن مهارت در برقراری روابط درست اجتماعی، به این حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسی، ناشی از حقارت شخصیت فرد یا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگی و هوش و تدبیر ایشان است.
نتیجه گیری:
چاپلوسی، عزت نفس فرد چاپلوس را از او می گیرد و شخص ستایش شونده را نیز به غرور و تکبر واهی گرفتار می سازد و حتی او را در ادامه جرم و گناهش تشویق می کند.
بنابراین برخورد اسلام با مسئله تملق و تعریف‌های نابجا برای جلوگیری از این رذیله اخلاقی در سطح جامعه است که اگر این اتفاق ناگوار در جامعه‌ای رواج پیدا کند، شخصیت و کرامت انسانی که در تعالیم و آموزه‌های دینی ما بسیار به آن ارج نهاده شد، به فرو مایگی و بی‌هویتی تبدیل شده و انسان را از جایگاه حقیقی خود به پایین خواهد کشید!. به همین دلیل است که در روایات و آموزه‌های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امامان شیعه (علیهم السلام) با این مسئله به شدت برخورد شده است.

ادامه مطلب :

چرا تملق گویی خلق؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا تملق گویی خلق؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا تملق گویی خلق؟؟؟؟؟؟؟؟؟
موضوعات: گلچین  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...