پناهندگی به خداوند درحل مشکلات ودفع بلاها |
... |
پناهندگى به خداوند در حل مشكلات و دفع بلاها
حضرت سجّاد عليه السلام در هنگام ترس و گرفتارىها با حال تضرّع به پناهندگى خداوند اصرار مىورزيدند؛ زيرا در وقت هجوم انواع بلاها و حوادث و گناهان تنها پناهگاه انسان خداست نه غير او. «1»
اين فراز از دعاى امام عليه السلام آموزشى به بندگان خداست كه در وقت فشار گرفتارى و غمها به غير از خدا توجه نكنند، چون اين حالتهاى روحى و جسمى كه در اثر بسته شدن درِ رحمت و نعمتِ خداوند و روى آوردن انواع بلاها و سختىها براى انسان است به خاطر اين است كه خداوند مىخواهد، بندگانش به سوى او روى آورند و با او گفتگو كنند و به وجود حق عشق بورزند. و خداى متعال اين حالت بنده را دوست دارد.
چه كسى مىتواند حضرت يوسف عليه السلام را از صحنه گناه نجات دهد و او را در پناه خود نگه دارد. آن صحنههايى كه اگر براى هر يك از ما اتفاق بيفتد به يقين آلوده به گناه مىشويم. چگونه اگر برهان ربّ نبود يوسف در منجلاب شهوت غرق مىشد و همه پرده عصمت و هيبت او دريده مىشد. پس يك قدرت برتر و نقطه اميدى بايد دست او را بگيرد. در آن هنگام كه همه راهها را به سوى لغزش و خيانت مشاهده كرد و درهاى نجات را بسته ديد در پاسخ به همسر عزيز مصر به يك جمله كوتاه بسنده كرد:
قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ» «2»
يوسف گفت: پناه به خدا، او پروردگار من است، جايگاهم را نيكو داشت.
مَعَاذَ اللَّهِ يعنى تنها پناهگاه خداست. در چنين شرايطى سخت و بحرانى براى رهايى از چنگال وسوسههاى شيطانى، تنها راه فرار را پناه بردن به خدا مىداند، خدايى كه خلوت و جلوت براى او يكسان است. يوسف با ياد حق اول به يگانگى خداوند در عقيده و پناهجويى خدا را در عمل؛ اعتراف مىكند و همچنين حقشناسى خود را نسبت به عزيز مصر هم كه ربّ و آقاى اوست نشان مىدهد كه او مرا تربيت كرده و گرامى داشته است چگونه به او خيانت كنم؟! اين ارزشهاى اخلاقى انبيا و صالحان و عمل مؤمنان سبب مىشود كه جامعه از جرم و جنايت مصون بماند.
خداوند در آيات ديگر براى تحكيم پايههاى توحيد و شكستن بتهاى شرك و كفر دستورهاى اساسى صادر مىفرمايد:
قُلْ إِنَّمَآ أَدْعُواْ رَبّى وَ لَآأُشْرِكُ بِهِأَحَدًا* قُلْ إِنّى لَآأَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لَا رَشَدًا* قُلْ إِنّى لَن يُجِيرَنِى مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِمُلْتَحَدًا» «3»
بگو: من فقط پروردگارم را مىپرستم، و هيچ كس را شريك او قرار نمىدهم.* بگو: من اختيار زيان و هدايتى را براى شما ندارم.* بگو: [اگر از او نافرمانى كنم] هرگز كسى در برابر [عذاب] خدا مرا پناه نمىدهد، و هرگز پناهگاهى غير او نمىيابم.
ملتحد از ماده لحد به معنى پناهگاه مطمئن است كه در اصل همان گودالى است كه براى مرده آماده مىسازند كه در يك طرف آن حفرهاى براى دفن مرده است تا خاك به روى او ريخته نشود و از آسيب جانوران نيز محفوظ بماند.
اين آيات از يك سو اعتراف به عبوديت كامل در پيشگاه خداست و از سوى ديگر هر گونه غلو را در مورد پيامبر صلى الله عليه و آله نفى مىكند. و از سوى ديگر شخص پيامبر نيز با آن عظمت شأن پناه مستقلى در برابر عذاب خدا نمىتواند باشد. ولى مىتواند از خدا تقاضاى حلّ مشكلات براى مردم كند يا درخواست هدايت براى افراد شايسته بنمايد.
در روايات اهل بيت عصمت آمده است:
انسانى كه در امورش خود را در پناه خدا بداند يا نيت خود را نيك سازد، خواستههايش هم زيبا و نيكو مىشود و همچنين از آسيبها و خطرات آسمانى و زمينى حفظ مىماند.
امام على عليه السلام مىفرمايد:
اعْتَصِمْ فى احْوالِكَ كُلِّها بِاللَّهِ، فَإِنَّكَ تَعْتَصِمُ مِنهُ سُبْحانَهُ بِمانِعِ عَزيزٍ. «4»
در همه حالاتت به خدا پناه جوى كه در اين صورت با سنگرى نيرومند خود را حفظ مىكنى.
حضرت در يك فراز از مناجات خويش كه درياى معرفت و اقرار به درگاه الهى است عرضه مىدارد:
خدايا! براى من پيكرى آفريدى و در آن ابزارها در اندامهايى نهادى كه من با آنها تو را فرمان مىبرم و نافرمانى مىكنم، تو را به خشم مىآورم و خشنودت مىسازم و در نفس من انگيزه به سوى شهوات قرار دادى و مرا در سرايى آكنده از آفات جاى دادى و آن گاه به من فرمودى: باز ايست، پس من به كمك تو از گناه باز مىايستم و به تو توسّل مىجويم و به تو پناه مىبرم و به يارى تو خود را حفظ مىكنم و براى انجام آنچه خشنودت مىسازد، از تو توفيق مىطلبم. «5» «نوف بكالى مىگويد: اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدم كه به سرعت مىرود؛ عرض كردم: كجا مىروى سرورم؟
فرمود: رهايم كن، اى نوف! كه اميد و آرزوهايم مرا به سمت معشوق مىبرد؟
گفتم: مولاى من آرزويتان چيست؟
فرمود: آن كه اميد و آرزويم به اوست خود مىداند و نيازى نيست براى غير او بازگويم، در ادب بنده همين بس كه در خوشىها و نيازهايش كسى جز خداوندگار خود را شريك نگرداند. گفتم: اى اميرالمؤمنين! من از چشم اندازى به طمعهاى دنيوى بر خود بيمناكم.
حضرت فرمود: چرا به پناهگاه خائفان و غار عارفان پناه نمىبرى؟ عرض كردم:
مرا به آن راهنمايى كن.
حضرت فرمود: خداوند علىّ عظيم است. اميدت را به حسن تفضل او پيوند بزن و اندوه و غم خود را متوجه او گردان و دلت را از هر گونه مصيبتى روى گردان ساز، اگر عرصه را بر تو تنگ كرد من گشايش آن را ضمانت مىكنم و با تمام وجود به خداوند سبحان رو كن؛ زيرا او مىفرمايد:
به عزّت و جلالم سوگند! اميد هر كسى كه به غير من اميد بندد به نااميدى تبديل سازم و جامه خوارى در ميان مردم بر قامت او مىپوشانم و او را از نزديك خودم دور مىسازم و پيوندم را با او قطع مىكنم …» «6» پس با اين اوصاف كه مولاى مؤمنان چنين درد دل مىكند يعنى انسان بايد سخت مراقب اعمال خود باشد تا پناه خود را از دست ندهد وگرنه گرفتار گرداب دامهايى مىشود كه تا پايان عمرش ذلّت و رسوايى مىبيند. چقدر فتنههايى براى آدم پيش مىآيد كه اگر لطف خدا نباشد در همان دم اوّل خود را مىبازد.
«على بن ابىطالب عليه السلام به مردى كه مىگفت: بار خدايا! از فتنه به تو پناه مىبرم، فرمود: مىبينم كه از مال و فرزندت به خدا پناه مىبرى.
خداى متعال مىفرمايد: «همانا دارايىهايتان و فرزندانتان مايه آزمايش هستند.»
بلكه بگو: خدايا! از گمراهىهاى فتنهها به تو پناه مىبرم.» «7» بيشترين مشكلات انسان از اينجاست كه ظاهر خود را زيبا جلوه مىدهد. ولى قلب و درون خود را كه جايگاه پروردگار و محل امن و آرامش است؛ را زشت مىسازد. مولا على عليه السلام در حكمتهاى حكيمانه خود نكته اساسى را مىفرمايد:
اللَّهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ تَحْسُنَ فى لامِعَةِ الْعُيُونِ عَلانِيَتى، وَ تَقْبَحُ فِيما أُبْطِنُ لَكَ سَريرَتى. «8»
خداوندا! به تو پناه مىبرم از اين كه ظاهرم در ديده مردم نيكو جلوه كند و درونم در آنچه از تو پنهان مىكنم زشت نمايد.
[ «6» وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ «7» فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ]
و تو آن را به قدرتت بر من وارد كردهاى، و به اقتدارت به سوى من فرستادهاى؛ دور كنندهاى براى آن وجود ندارد، و چيزى را كه تو بستهاى گشايندهاى برايش نمىباشد، و چيزى را كه تو بگشايى، كسى قدرت بستنش را ندارد، و آنچه را كه تو دشوار كردهاى، آسان كنندهاى برايش نيست، و كسى را كه تو بى يار و ياور گذاشتهاى ياورى براى او وجود ندارد
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1396-01-16] [ 10:00:00 ق.ظ ]
|