موفقيت ،سعادت ، خوشبختي ، آرامش

 

 

چگونه درمصيبت ها و سختي ها، خير و حكمتي نهفته است؟ الخير في ماوقع

چگونه درمصيبت ها و سختي ها، خير و حكمتي نهفته است؟ الخير في ماوقع

براي خيلي ها اين پرسش مطرح مي شود كه چرا ما هرگاه با مصيبت و گرفتاري مواجه مي شويم، و نخستين تحليل و توصيف ما از آن اين است كه در آن خيري بوده است؟ كل يوم هو في شان. باور به اين كه خداوند مالك هستي است دركنار باور به ربوبيت، حكمت، علم،قدرت و مانند آن موجب مي شود تا انسان مومن بپذيرد كه هيچ چيزي در جهان بيرون از دايره اراده و مشيت الهي نيست. از آن جايي كه خداوند جهان را بر اساس حكمت و فلسفه اي آفريده و آن را ربوبيت و پروردگاري مي كند تا به هدف غايي برسد، پس هر چيزي كه در جهان اتفاق مي افتد در اين چارچوب معنا پيدا مي كند.

 همچنين مي دانيم كه خداوند هرگز شر و بدي را نيافريده است؛ بلكه آنچه ما از آن به شر و بدي ياد مي كنيم در حقيقت فقدان خيري است كه به سبب فقدان ظرفيت تمام و كمال در چيزي رخ مي نمايد. خداوند در هنگام آفرينش هر چيزي به جنبه مثبت و خير آن چيز نگاه مي كند و زماني اقدام به آفرينش آن چيز مي كند كه ظرفيت خير او بر شر سنگيني كند و بچربد. بنابراين، ابليس كه ما از آن به شر مطلق ياد مي كنيم، در حقيقت اين گونه نيست، بلكه ظرفيت وجودي او متمايل به خير بوده است. البته بايد توجه داشت كه آفريده هاي الهي دو دسته هستند؛ گروهي كه داراي مشيت، اراده، اختيار و آزادي انتخاب هستند.

در اين صورت، ممكن است كه شر در چيزي بر خير آن غلبه كند و فساد در زمين و آسمان پديد آيد. (نساء، آيه119؛ روم، آيه41) هر انساني خود را با افكار و اعمال خويش مي سازد و ماهيت وجودي خود را تغيير مي دهد. اين گونه است كه ابليس سازه وجودي خويش را از ظرفيت خيري بيشتر، به ظرفيت شري تبديل كرده است. در آيات قرآني بارها به اين مهم توجه داده شده كه انسان، بدي و شر را خود مي سازد و افزايش مي دهد و خداوند جز خير نمي آفريند و نمي خواهد. (شوري، آيه30؛ نساء، آيه79) به هر حال، خير و خوبي و نيكي همه از خداوند است و خداوند هر چه آفريده است، داراي خيري است. همچنين هر اتفاق و رخدادي در هستي به سبب آنكه در چارچوب عدالت و حكمت الهي تحقق مي يابد و خداوند به عنوان رب العالمين در حال پروردگاري و ربوبيت جهانيان است، پس در هر رخداد و حادثه اي خيري است كه در چارچوب حكمت و فلسفه كلي آفرينش معنا مي ياب{يعني هرچند ممكن است جزي كه الان از نظرما شر است اتفاق افتاده باشد اما اين از ديد محدود ماست ولي اگر باديد بازتر وكلي تر نگاه كنيم اين شر ( مثلا زلزله يا بيماري)‌وسيله اي بوده براي خلاصي همه مردم كره زمين از شري بزرگتر}م ع م  . خداوند براي اينكه هدف آفرينش تحقق يابد، با پروردگاري و ربوبيت خود مي كوشد تا با ايجاد شرايط مناسبي هر چيزي را به كمال بايسته و شايسته اش برساند كه همان خير مطلق آن چيز است. مسير كلي هستي به سوي خير مطلق يعني خداوند در حركت است؛


چيستي خير

    خير، چيزي است كه مورد رغبت همگان باشد؛ مانند عقل، عدل، فضل، چيز نافع و ضدش شر است. خير بر دو گونه است: يكي خير «مطلق» كه در هر حال و نزد هر كسي مورد رغبت است و ديگري خير و شر «مقيد» است، و آن چيزي است كه براي يكي خير و براي ديگري شر باشد؛ مانند مال. (مفردات الفاظ قرآن ص 160) در كاربردهاي قرآني وقتي از خير و شر سخن به ميان مي آيد، گاه اسمي و گاه وصفي است. در حقيقت خير و شر بر دو وجه به كار رفته است: يكي اينكه به شكل اسمي باشد، مانند «ولتكن منكم امه يدعون الي الخير (آل عمران 104) (بقره، آيه 106) بنابراين، خير به دو شكل خير مطلق و خير مقيد در جهان تحقق مي يابد. به عنوان نمونه عقل، خير مطلق است؛ اما بسياري از امور وجود دارد كه نسبت به چيزي خير و نسبت به چيزي ديگر شر است. اما پرسش اين است كه چرا ما مي گوئيم «هر چه پيش آيد، خوش آيد»؟ چرا مي گوئيم الخير في ما وقع و مايقع است؟ آيا جنگ و مصيبت و مرگ و سيل و زلزله و ده ها مصيبت و رخداد ديگر كه از نظر ما شر است، خير ماست؟ مراد از خير بودن اين مصيبت ها و رخدادها در جهان چيست؟

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...