راهـی میـدان بـلا ایـن آفتـاب اسـت
درخیمه ازاشک روان حالی خراب است
همچون حسن آیینۀحُسنِخداییست
بـرچهـرۀنیکوتـرازماهشنقـاب است
قاسم که أحلی مِـن عَسـل باشـد شعـارش
چشـم انتظار سـاقی و صهبـای ناب است
سبط النّبی ّالمـؤتَمن گفت و رجز خواند
قاسم که جسم وجـانِ پور بوتراب است
از ضربه ای که برسرش شمشیرکین زد
افتاده بر روی زمین، در پیچ وتاب است
بـا استغـاثـه زد صـدا او عـمّ خـود را
حالا ز مـولا او به دنبال جـواب است
دنبـال گُل آمـد حسیـن، امّـا خـدایـا
پیچیــده دردشت بـلا بـوی گلاب است
در استخـوان سـینـه وقـتـی نیـزه مـانـده
دیگر نَفَس درسینه ات باشد عذاب است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...