علل وعوامل پیدایش آسیب های اجتماعی |
... |
علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی
مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح آسیب شناسی اجتماعی عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظمی های اجتماعی.
مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه های اجتماعی، در واقع آسیب شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، طلاق و … همراه با علل و شیوه های پیش گیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. به عبارت دیگر خاستگاه اختلال ها، بی نظمی ها و نابسامانی های اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی است زیرا اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود. رفتارها آسیب می بیند یعنی آسیب زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به رفتارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است. از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست تصور کنند کجروی اجتماعی تلقی می شود سازمان یا هر جامعه ای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزش ها و هنجارهای خود تبعیت کنند.
اما همواره افرادی در جامعه یافت می شوند که از پاره ای از این هنجارها و ارزش ها تبعیت نمی کنند افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش ها و جامعه و یا سازمانی باشند همنوا و یا سازگار و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان ها پای بند نباشند افرادی ناسازگار می باشند. در واقع کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد کجرو یا منحرف نامیده می شود رفتارها را انحراف اجتماعی یا social devianced و یا کجروی اجتماعی گویند.
چشم انداز آسیب ها و تهدیدات اجتماعی ایران
جوامع در حال گذار جوامعی هستند که به دلیل تغییرات متنوع و متعدد معمولاً یا تضادهای مختلف زیرساخت های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مواجهند. عدم تطابق و رشد ناهماهنگ غیرمادی فرهنگ در این جوامع، موانع و مشکلاتی را در سازگاری اجتماعی به وجود آورده است.
افراد به سختی و به زحمت می توانند خود را با محیط سازگار و با تغییرات و دگرگونی های تازه و هماهنگ نمایند. لذا از این حیث دارای تاخرهای فرهنگی، بی هنجاری و ناهنجاری، کشاکش های مختلف اجتماعی در سطحی وسیع تر، بی سازمانی و از هم گسیختگی اجتماعی هستند این بی نظمی ها عدم تعادل و ثبات اجتماعی در مقاطع مختلف زمانی و افزایش آسیب پذیری ها و تحمیل بحران های شدید شده است که در صورت عدم توجه و برنامه ریزی صحیح می تواند نه تنها امنیت ملی- اجتماعی که هستی شناختی آنها را با تهدیدی جدی مواجه کند.
ایران به عنوان یک کشور د رحال توسعه و گذار از مرحله سنتی به مدرنیسم از این قاعده مستثنی نیست و دگرگونی های سریع و وسیعی در ساختارهای اصلی خود به خصوص ساختار فرهنگی و اجتماعی گذاشته است. در نتیجه این تغییرات شتاب آلود و تاخرساختارهای موجود در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سبب شده است آسیب ها و تهدیدات اجتماعی متنوعی بر جامعه ایران تحمیل شود .
به طوری که طبق آمارهای بهزیستی کشور طی سال های اخیر به طور متوسط هر سال ۱۵ درصد رشد آسیب های اجتماعی داشته ایم. از آنجا که میزان پیشرفت و توسعه هر کشوری در سایه امنیت و ثبات اجتماعی حاصل می شود.
تهدیدات و آسیب پذیری های اجتماعی ایران و بررسی روند و ابعاد مختلف آن چگونگی تحول و اولویت بندی زمان حال و آینده نه تنها راه را برای برنامه ریزی های ملی هموار کرده بلکه موجب می شود تا افدامات به موقع و تصمیم گیری های صحیحی قبل از به وقوع پیوستن هر گونه بحران اتخاذ و تعامل و امنیت اجتماعی تا حد امکان حفظ شود.
نقش خانواده در سلامت روان فرزندان چیست؟
خانواده که مهم ترین عوامل مؤثر در رشد همه جانبه کودک است تأثیر خانواده بر کودک بدون مقدمه با قدرت فراگیری خاصی آغاز و در سراسر زندگی فرد آشکار می شود تأثیر روابط صحیح بین والدین و فرزندان و اهمیت آن بر هیچ کسی پوشیده نیست زیرا کودکان دارای خصوصیت «اخلاق دیگر پیرو» هستند یعنی با چشم بسته رفتار والدین خود را تقلید می کنند و به همین علت علمای تعلیم و تربیت همگی بر این باورند که نقش والدین در شکل گیری شخصیت کودکان غیرقابل انکار و از مهم ترین عوامل در تأمین بهداشت کودکان است.
همچنین بخش اعظمی از رفتارها، جامعه پذیری، احساس مسئولیت، داشتن زندگی سالم و عادی از آلودگی در خانواده شکل می گیرد و اگر نظارت و کنترل والدین در کنار فضای صمیمی به همراه مهر و محبت باشد هرگز شاهد وجود آسیبهای اجتماعی نخواهیم بود.
اهم موضوعاتی که داخل خانواده می توانند در آسیب پذیری فرزندان تأثیر گذار باشند به شرح ذیل می باشند:
الف) ساختار خانواده:
ساختار خانواده را می توان از ابعاد مختلف مورد بررسی داد و از این جنبه می توان خانواده را به چند نوع تقسیم کودک تعدادی از این انواع را می توان به عنوان خانواده بی تفاوت، خانواده گسسته، خانواده پرکار و خانواده اردوگاهی نام گذاری نمود.
هر کدام از ساختارها شیوه های متفاوت تربیتی و انتظارات متفاوتی از فرزندان خود دارند که من جمله می توان به ویژگی خانواده بی تفاوت اشاره نمود:
ساختار این خانواده حکایت از فقدان ارزشهای معنوی، محیط سرد و طرد کننده داشته به طوری که والدین این فرزندان اهمیتی به آینده آنان نداده و تماشاچیان بی تفاوت رفتارهای فرزندانشان هستند. اینگونه خانواده ها والدین به علت نرمش محض با کلیه رفتارهای فرزندان به دلیل بی تفاوتی، موافقت نموده و به راحتی تسلیم کارهای آنان می شوند. همچنین در خانواده های گسسته که نبود حمایت عاطفی روانی و بی توجهی به امر نظارت و کنترل از ویژگی آن است. فضای خانواده از حالت امن خارج شده و عنصر عاطفه و محبت از آن رخت بسته این خانواده ها محیط مناسبی برای رشد انواع شرارت خشونت و … هستند.
بدیهی است فرزندان خانواده هایی از گزند آسیب های اجتماعی مصون خواهند ماند که منطقی تر عمل نمایند و فرزندان خانواده های پرکار، ارودگاهی، بی تفاوت و گسسته نوعاً در لب پرتگاه سقوط می باشند پس چه خوب است والدین عزیز با هدف سالم سازی فضای منزل به فرمایش مولایمان علی (ع) توجه نمایند:
« آنقدر عمر نداری که همه چیز را یاد بگیری، پس آنقدر یاد بگیر که بتوانی بفهمی و آنقدر عمر نداری که تمام آن چیزهایی را که فهمیده ای عمل کنی پس آنقدر بفهم که بتوانی به آن عمل کنی».
ب) نظام های حمایتی خانوادگی
والدین جوانان بزهکار در مقایسه با والدین جوانان غیر بزهکار عمدتاً در برخورد با رفتارهای فرزندان خود از مهارت کافی برخوردار نیستند. در بسیاری از موارد، والدین عمدتاً وقت خود را خارج از خانه و در محیط کار سپری می کنند و خلاء حضور پدر در خانواده، جوانان پسر را از نظام حمایت پدر در یافتن هویت مردانه محروم می سازد. مواجه شدن پسران با بحران هویت جنسی که ناشی از غیبت طولانی مدت پدران در خانه است آن را به سوی رفتارهای پر خطر می کشند. در این مورد پرداختن به امور تربیتی فرزندان توسط والدین که شامل اصول اخلاقی مناسب و منسجمی است که ویژگی تنبیهی نداشته باشد و در مقابل نظارت دقیق بر کار آنها شرکت والدین در زندگی روزمره جوانان، کسب اطلاع از فعالیتهای فرزندان در طول روز و آموزش مهارتهای زندگی، می توان از گرایش جوانان به سمت رفتارهای پرخطر پیش گیری کرد.
پ) فقر:
فقر ما در تمام آسیبهای اجتماعی است. فقر را با بسیاری مسائل زیر از جمله تندرستی و افزایش مرگ و میر، بیماری روانی، شکست تحصیلی و …. رابطه دارد. هر چند خود فقر به طور ذاتی یک مشکل و آسیب است این لزوماً به این معناست که تمام افرادی که زیر خط زندگی می کنند افرادی نابسامان و مشکل ساز برای اجتماع هستند مشکلات اقتصادی، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی اغلب زمینه ای برای بروز و ظهور مشکلات اجتماعی دیگر است.
ج) محبت افراطی
تأکید محبت به معنای افراط و زیاده روی در آن نیست. در روایتی از امام محمد باقر (ع) آمده است:
«بدترین پدران کسی استکه در محبت و نیکی نسبت به فرزند زیاده روی کند».
محبت باید چنان باشد که:
اولاً: فرزندان بیش از حد وابسته بار نیایند و در غیاب آنها والدین بتوانند روی پای خود بایستند.
ثانیاً: از خود راضی و لوس بار نیایند فرزندانی که بیش از حد مورد محبت والدین قرار می گیرند از دیگران نیز توقع محبتهای آن چنانی دارند و زمانی که وارد جامعه می شوند چون توقعات آنان برآورده نمی شود سرخورده و مأیوس می شوند و به علت روحیه آسیب پذیر و نامتعادل در زندگی با مشکلات جدی روبه رو می شوند.
د) خشونت پدر
بعضی از پدران مدیریت خانواده را تحکم، زورگویی و اعمال خشونت اشتباه گرفته اند و رفتاری تند و خشن دارند بدرفتاری بعضی پدران گاه چنان شدید است که محیط خانه را به جهنمی سوزان برای زن و فرزندان تبدیل می کند.
وجود خفقان و خشونت در محیط خانه فرزندان را نسبت به زندگی بی علاقه و بدبین می سازد و زمینه را برای انحرافاتی از قبیل: اعتیاد و برخی عادتهای خطرناک دیگر در آنها فراهم می سازد زیرا این قبیل امور در واقع عواملی برای فرار از وضع موجود و تسکین اضطراب هستند خانواده هایی که فاقد آرامش و آسایشند زمینه ساز تمایل به انحرافات اجتماعی هستند.
ر) پائین بودن سطح آگاهی خانواده ها
خانواده یک نهاد و یک مثلث مقدس است که اضلاع آن را پدر، مادر و فرزندان تشکیل می دهند اضلاع این مثلث هم در یکدیگر اثر می گذارند و هم از یکدیگر اثر می پذیرند. اگر بین اعضای خانواده یک رابطه سالم متعادل و ارزشمند حاکم باشد زمینه های رشد و شکوفایی به روی این خانواده باز خواهد شد و رفتارهای متعادل در آن شکل خواهد گرفت.
با گذشت زمان و ماشینی تر شدن زندگی، بین اعضای خانواده ها جدایی افتاده و آنها روز به روز بیشتر احساس تنهایی و از خود بیگانگی می کنند و رابطه بین فرزندان و خانواده مختل شده هر چه قطع این ارتباط طولانی تر باشد به همان میزان انحرافات اخلاقی، آسیب ها در فرزندان بیشتر مشاهده خواهد شد.
شرایط پیش آمده شرایطی است که والدین نیاز جدی و مبرم به دانش افزایش دارند. دانش و آگاهی خانواده ها باید تقویت شود آنها باید بتوانند با ویژگیهای روانی و شخصیتی همدیگر آشنایی پیدا کرده تا ارتباط خود را مستحکم تر نمایند.
خ) شیوه های فرزند پروری
خانواده های قاطع و آسان گیری که در آنها محبت زیادی نسبت به فرزندان اعمال می کنند تأثیر بیشتری بر سازگاری فرزندان دارند اما خانواده های مستبد و بی توجه که در آن میزان محبت والدین پائین است سازگاری کم تری در فرزندان مشاهده می شود.
حمایت و محبت والدین به عنوان یکی ازعوامل مهم تأمین کننده بهداشت روانی فرزندان محسوب می شود. بنابراین به منظور کاهش انحرافات و بزهکاری های دوره نوجوانی توصیه می شود که والدین به جای فاصله گرفتن از نوجوان، در جهت نزدیک تر شدن به او و ابراز محبت زیاد تلاش کنند. در صورت نزدیکی عاطفی والدین لازم نیست کنترل زیادی بر فرزندان صورت گیرد زیرا فرزندان، خودشان، ارزش ها و ملاک ها را درونی می سازند.
چ) طلاق:
مسأله مهمی که در سالهای اخیر به افزایش آسیبهای اجتماعی دامن زده است افزایش آمار طلاق در کشور است. براساس آمارهای رسمی از هر ۵ ازدواج یکی به طلاق منجر می شود باید دید چه عاملی باعث این همه نابسامانی در زندگی شده است. با توجه به اینکه بحث طلاق، باعث ایجاد جدائی و شکستهای عاطفی میان همسران در خانواده و فرزندان می شود و باعث ایجاد افسردگی و عوارض بعد از جدائی می گردد باعث افزایش گرایش به آسیبهای اجتماعی می شود.
چرا که گسیختگی خانوادگی یکی از عوامل مهم در تولید رفتار بزهکارانه است زیرا هنگامی که فرزندان والدین خود را در اثر طلاق از دست می دهند همچنین مراقبت سرپرستی و کنترل و راهنمائی های آنان را نیز از دست خواهند داد. خانواده های تک والدی قادر نیستند الگوهای نقشی مناسبی برای فرزندان باشند.
خ) شکاف بین نسل
شکاف نسل بین جوانان و والدین از عوامل خانوادگی مؤثر در بزهکاری جوانان است. منظور از شکاف نسل فقط فاصله سنی و جسمانی فرزندان با والدین نیست بلکه دربرگیرنده جدائی در ارزشها و هنجارهای جوانان با والدین است که به بیگانه شدن جوانان از والدین منتهی می شود. بیگانه شدن جوانان از ارزش ها و هنجاری های فرهنگی والدین آنان را به ارتکاب اعمال نابهنجار و خلاف قانون برمی انگیزد.
و) عدم وجود پیوندهای قوی عاطفی در خانواده
یکی از مؤله های خانواده منسجم، پیوند عاطفی است که در امر وجود و استمرار فضای گفت و گو، تعامل افکار و تبادل نظر میان اعضای آن شکل می گیرد. پیوند عاطفی خود به عنوان یک عامل انگیزش موجب ارتقاء خانواده می شود. عوامل گوناگونی موجب آسیب دیدن پیوند عاطفی خانواده شده و انسجام آن را به مخاطره می اندازد که یکی از این وسایل گسترش رسانه های جمعی و استفاده افراطی از آنهاست. این رسانه ها، بتدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته و توانسته اند فضای انفرادی را به جای فضای جمعی و اجتماعی خانواده حاکم کنند و به تدریج رعب فرهنگی و انفعال شخصیتی را در افراد ایجاد می کنند.
ارتقاء هویت فرهنگی و ملی – مذهبی در جوانان
یکی از مسائل مهم جوانان در ایران دین شناسی به منظور جلوگیری از آسیبهای روحی- روانی و اجتماعی است.
در ایران اسلامی باید غنای فرهنگی داخلی را در متن زندگی مردم وارد کرد. برای پیشرفت یک جامعه باید روحیه نشاط و پویائی در آن تقویت شود و بدیهی است که پای اصلی این مسأله جوانان هستند. نکته ای که بدون آن نمی توان انتظار توسعه کشور و عدم بروز آسیب های اجتماعی را داشت. با توجه به سیر نزولی هویت ملی- مذهبی باید مکانیسم های عملیاتی دین را فعال نمود و این مستلزم این است که با اندیشیدن برای آن راه حل های عملی ارائه کنند.
ه) پایگاه اجتماعی افراد
مطالعات نشان می دهد پایگاه اجتماعی فرد در خانواده در گرایش آنها به آسیبهای اجتماعی مؤثر است این موضوع با سطح سواد فرد، درآمد والدین ارتباط پیدا می کند. بدین معنی که هر چه سطح سواد و همچنین درآمد والدین بالاتر باشد گرایش و ابتلاء به آسیبهای اجتماعی در آنها کمتر است. محل سکونت خانواده و محلی که در آن زندگی می کنند نیز تأثیرگذار است. چرا که بیشتر کسانی که به آسیبهای اجتماعی گرفتار می شوند اکثراً در شهرهای بزرگ و در محلات آسیب خیز، فقیرنشین و حاشیه نشین زندگی می کنند.
فعالیتهای پیشگیرانه در زمینه جلوگیری از آسیبهای اجتماعی
از جمله فعالیتهای پیشگیرانه جهت جلوگیری از آسیبهای اجتماعی عبارتند از:
۱- تدوین و اجرای برنامه های آموزشی از طریق رادیو، تلویزیون، روزنامه، کتاب و…
۲- آموزش والدین و جوانان به روشهای نوین روانشناسی نوجوان و جوان
۳- آموزش برقراری ارتباط کلامی و عاطفی والدین با یکدیگر و با فرزندان
۴- آگاهسازی والدین نسبت به نقش ها و وظائف و روشهای تربیتی صحیح
۵- برنامه ریزی صحیح نسبت به استفاده بهینه از اوقات فراغت نوجوانان
۶- آموزش مهارت های زندگی برای جوانان.
نتیجه اینکه در جامعه ای که وقوع و بروز آسیبها مضموم نامطلوب تلقی می شود همه نهادهای فرهنگی، آموزشی، قضائی و …. برای تلطیف کجرویها گام فراسو نهند و به ایفای نقش بپردازند در چنین جامعه ای از شهروندان نیز انتظار می رود تا ضمن شناخت آسیب ها و کج رویهای اجتماعی، از نهادها و سازمان های متولی، بخواهند تا گام ها و اقدامات خویش را در قلمرو حفظ صیانت ارزشی سرعت بخشند و با طرح ها و تدابیر خلاقانه جامعه را تعالی بخشند همچنین توجه به آموزش خانواده ها سرمنشأ برنامه های آموزشی ارگانها و سازمانهای دولتی و غیردولتی قرار گیرد تا بتوانند منشأ رشد و شکوفائی آسیبهای اجتماعی را که در خانه و خانواده است با آموزش های صحیح کنترل نموده و فضای خانه را به محل شکوفائی استعدادها و خلوصیت و اخلاق حسنه تبدیل نمایند. امید است با مجهز کردن خودمان به علم همراه با عمل، فرزندانمان را برای زندگی در عصر پیچیده هزار سوم آماده سازیم.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-09-10] [ 08:10:00 ق.ظ ]
|