عبرت اینجاست...

عبرت اینجاست!!
ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه السّلام، آقازاده ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه ی مسلمین، پسر علی علیه السلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می نشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد!

ایام محرم، ایام عشق ورزی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله روزهای همدلی با عترت رسول الله علیهم السلام و موسم اشک فشانی در سوگ مظهر عزت و افتخار، عزیز خدا و رسول، حضرت سیدالشهداء علیه السلام است.
در این ایام، جوامع شیعی به عطر عاشورا معطر می شوند، دل های عاشقان، بی قرار کربلا می گردند، پرچم های مشکی و کتیبه های عاشورایی، نسیم روح بخش حسینی را در هر کوی و برزن جاری می سازند.
ایام محرم، یادآور درس های عاشورا و تکرار پیام های نهضت کربلاست و این، مهم ترین نقش احیای ایام عزای حسینی است.
ما در این نوشتار ابتدا به برخی پیامهای عاشورا می پردازیم و بعد عبرت بزرگ عاشورا را اجمالا بررسی می کنیم:
درسهای اخلاقی عاشورا:
فلسفه قیام حسینی، احیای دین و ترویج نماز و گسترش معنویات و مبارزه با منکرات و دعوت به عدالت است. خدا کند شاگردان لایقی در «مکتب حسینی» باشیم و در «کلاس عاشورا» از مردودشدگان نباشیم.
1برای عقیده و حق باید فداکاری کرد و جان باخت تا جاودانه شد.
2 زندگی و عمر، فرصت کسب رضای خداست، پس در همه حال باید در پی آن بود.
3 مرگ شرافتمندانه، «حیات ابدی» است و زندگی با ذلت، «مرگ تدریجی» است.
4 مرگ، پل عبور به سوی آخرت است و آن سوی پل، بهشت یا دوزخ، نتیجه «عمل و انتخاب» ماست.
5 در دوران حاکمیت جور و جهل، باید با «سلاح شهادت و خون»، ظالم را شکست و پردة جهل را درید، چون بی تفاوتی گناه است.
6 اگر پیشوایی امت را تبهکاران بی دین برعهده بگیرند، اسلام از بین می رود.
7 امر به معروف و نهی از منکر، رسالت دینداران و استمرار خط امامت و نبوت است.
8 مسلمان حق ندارد در برابر «فساد» و «بدعت» و «تحریف»، سکوت کند و سازش نماید.
9 جز حاکم به قرآن و متعهد به دین و قائم به قسط و خودساخته و ربّانی، کسی حق زمامداری بر مسلمین را ندارد.
10 مرگ با عزت بهتر از حیات ذلیلانه است.
11 شعار عاشوراییان در مقابل تهدید مستکبران و جبّاران، «هیهات منا الذله» است.
12 انسان اگر به خدا و قیامت هم ایمان نداشته باشد، باید «آزاده» باشد.
13 تکیه گاه، مولا و سرپرست مومن در همه حال و در هر جا «خدا»ست.
14 فرهنگ عاشورا، فرهنگ «شهادت طلبی»، «ایثار» و «مقاومت» است.
15 با ستمگران زورگو، نه سازش نه تسلیم، «نبرد تا شهادت».
16 مبارزان راه خدا، چه بکشند چه کشته شوند، پیروزند.
17 قیام برای خدا شکست ندارد و «شهادت» نوعی پیروزی است.
18 مرگ در راه عزّت «حیات ابدی» است و شهیدان «زندگان جاوید»اند.
19 مدعیان مسلمانی بسیارند، اما صحنة امتحان، صادقان و مدعیان دروغین را نشان می دهد.
20 باید تابع «تکلیف» و در پی انجام «وظیفه» بود، هر چه باشد و هر جا که باشد.
21 آنکه به وظیفه عمل می کند، چه فاتح شود و چه شکست بخورد، «پیروز» است.
22 شکم های پر شده از «حرام»، دل ها را سنگ و گوش ها را سنگین و از شنیدن حق، کر می سازد.
23 «خواص» و چهره های شاخص، اگر در مقطع حساس به وظیفه خویش عمل نکنند، جامعه را به ذلت می کشند.
24 رفاه طلبی و دنیازدگی، مانع «عمل به تکلیف» و پیروی از «حق» می شود.
25 شیعه حسین«علیه السلام»، هرگز با دشمنان اسلام و مسلمین سازش نمی کند و عزت خود را نمی فروشد.
26 اصلاح طلبی واقعی، جهاد با فساد و ظلم و تلاش برای کاستن از گناه در جامعه است.
27 «خون» و «شهادت»، سلاحی برنده و دشمن شکن است.
28 «خون» بر «شمشیر» پیروز است.
29 هر روز «عاشورا» و همه جا «کربلا» و همه ماه ها «محرم» هستند.
30 عزاداری، رمز بقای حماسة عاشوراست و «سلاح اشک»، فریاد مظلومیت است.
اینها گوشه هایی از «درس های عاشورا» هستند. فلسفه قیام حسینی، احیای دین و ترویج نماز و گسترش معنویات و مبارزه با منکرات و دعوت به عدالت است. خدا کند شاگردان لایقی در «مکتب حسینی» باشیم و در «کلاس عاشورا» از مردودشدگان نباشیم.
عاشورا؛ صحنه عبرت
اولین عبرتی که در قضیه ی عاشورا ما را به خود متوجه می کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلی الله علیه و آله، جامعه ی اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل امام حسین علیه السّلام، ناچار شد برای نجات جامعه ی اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟
غیر از درس، عاشورا یک صحنه ی عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را می گویند «عبرت».
شما اگر از جاده ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده؛ مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید، برای اینکه عبرت بگیرید. معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.
اولین عبرتی که در قضیه ی عاشورا ما را به خود متوجه می کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلی الله علیه و آله، جامعه ی اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل امام حسین علیه السّلام، ناچار شد برای نجات جامعه ی اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟ این فداکاری حسین بن علی علیه السّلام، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملتهای مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفی است. اما حسین بن علی علیه السّلام، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه مرکز وحی نبوی وضعیتی دید که هرچه نگاه کرد چاره ای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونین باعظمتی! مگر چه وضعی بود که حسین بن علی علیه السّلام، احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند، و الّا از دست رفته است؟! عبرت اینجاست.
روزگاری در مسجد و معبر جامعه ی اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفس، آیات خدا را بر مردم می خواند و مردم را موعظه می کرد و آن ها را در جاده ی هدایت با سرعت پیش می برد. ولی چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آن قدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید بر آن ها حکومت می کرد؟! وضعی پیش آمد که کسی مثل حسین بن علی علیه السّلام، دید که چاره ای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ بی نظیر است. چه شد که به چنین مرحله ای رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم.
ما امروز یک جامعه ی اسلامی هستیم. باید ببینیم آن جامعه ی اسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ اگر بیماری ای وجود دارد که می تواند جامعه ای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیر المومنین علیهماالسّلام بوده اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم.
در واقع عبرت، اینجاست! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم. این پیام عاشورا، از درسها و پیامهای دیگر عاشورا برای ما امروز فوری تر است. ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه السّلام، آقازاده ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه ی مسلمین، پسر علی علیه السلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می نشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدم هایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیر المومنین علیه السّلام را به اسارت گرفتند! (بیانات آیة الله خامنه ای دام ظله در دیدار فرماندهان گردان های عاشورا 1371/04/22)

ادامه مطلب :

عبرت اینجاست...
موضوعات: گلچین  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...