روضه حضرت علی اصغر


دور لبات زبون نچرخون۲
باهمدیگه میریم به میدون
بابابرات جواب میگیرم
رومیزنم تا آب بگیرم)۲
اگرچه پیرم …
*بااین سن وسال به این جماعت نامرد دستشو گرفت بالا*
آبش بدیدمیمیره،آبش ندیدمیمیره…
*حسین غریب کربلاحسین
حسین شهید نینواحسین
حسین … حسین … حسین … حسین …
حسین غریب کربلا حسین
حسین شهید نینوا حسین …”
اعظم مصائب عاشورا وکربلا همینجوری که شنیدید عطشه،تو دل عطش گمان میکنم اعظم مصائب همین کلمه “مُنوا علینا “باشه*
دورلبات زبون نچرخون
باهمدیگه میریم به میدون
بابابرات جواب میگیرم
رومیزنم تاآب بگیرم…اگرچه پیرم
آی جماعت !شمادیگه باشیرخواره که جنگ ندارید
آی جماعت!یه جرعه آب بهش بدیدمحض خدا منت بذارید
*چرانمیمیریم ما*
آی جماعت شمادیگه باشیرخواره که جنگ ندارید
آی جماعت یه چیکه آب بهش بدید محض خدامنت بذارید
*آخ آخ کاشکی آب نخواسته بوده حسین کاشکی آب نخواسته بوده حسین…یه چیزی درگوشی بگم:لااقل آبروش جلو رباب حفظ شده بود ،خیلی بد شد” یه اتفاقی افتاد… یه اتفاقی افتاد انقدر سریع بود… انقدر سریع بود ابی عبدالله خوداتفاق رو شاید اول متوجه نشد؛ بچه داره توبغل حسین گریه میکنه،
بابا چراصدات عوض شد ۲
*قربون اون تارهای صوتی نازکت برم …*
باباچرا صدات عوض شد
*تاحالادیدی آدم محتضر رو؟این چشما میره بالا*
سمت و سوی نگات عوض شد
*آقاداره حرف میزنه، هنوز حرف آقاتمام نشده*
صدات بابا قلبمو کنده۲
سرت فقط به مویی بنده …

ادامه مطلب :

روضه حضرت علی اصغر
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...