روضه حضرت رقیه...... |
... |
صداگاهی برای گوش چون داروست۲
صداگاهی خودش ازگوشها سرمیرود دراستخوان،درپوست
بوی یاس و بوی عودو بوی دود
*امشب باحس شنواییتون کاردارم*
صداهم طعم دارد درمیان گوش یا گرمست یاسردست”
صدا هم جنس های مختلف دارد
صدا گاهی لطیف و گاه نامردست
صداهم رنگ داردنیلی و آبی وسرخ وگاه هم زردست
شنیدن بعد میبخشدبه فهمیدن
شنیدم بعد خواهد دادبر دیدن
اگردقت کنی امشب! یقین سمت صداهای زیادی گوشمان معطوف خواهدشد
شب سوم شنیدن روضه ای مکشوف خواهدشد
ببند ای روضه خوان چشم و
فقط اینبارتمرین شنیدن کن
شنیدن رابرای مستمع ماننددیدن کن
*همیشه میکن شنیدن کی بود ماننددیدن اماامشب میخواهیم کاری کنیم شنیدن بشودماننددیدن*
صداهای زیادی میرسداز روضه ی امشب شب سوم
صداهایی که درآن هست خیلی ازصداها گم
صدای راه رفتنهای طفلی خُرد برصحرا
*شنیدین؟!دنبال این صدا روبگیربیا*
به دنبال صدا که راه می افتم
صدا بعداز شتابی تند هم می ایستد کم کم
ومیگردم …”
*دنبال صدا آمدم صدای پای این نازدانه ابتدا تندباشتاب بعددیدم آرام شدایستاد،حالاصدای دوم*
صدای پرده ای که میرود برآستان خیمه ای بالا
*اینجابود که من خودم صاحب صدای این پاهاشنیدم و شناختم فهمیدم خانم سکینه هست پرده خیمه های بچه ها رو بالازده روزعاشورا*
صدای پا شتابش بیشتراز پیش میگردد
*باعجله واردخیمه ی بچه هاشد؛بچه ها به جهت انس وعلاقه ای که به بی بی سکینه خانم دارند،برای چندلحظه گل خنده رو لباشون پیداشد؛ گفتن حتما خبرخوش آورده؛ عموآب آورده"شماها همیشه یه سال اینجورین خیلی در مصیبت ها آقا امام حسین گرم وداغین مخصوصا دراین ایام دهه عاشورا من همه سعی ام اینه قدم قدم جلو بریم یه هو گُر نگیریم” بتونیم زیادگریه کنیم،زیادگریه کنیم"خیلی زیادگریه کنیم الان هزاردویست چندساله آقا ومولای ما، امام زمان،هرروزداره زارمیزنه هرروز داره گریه میکنه ناله میزنه برای جدغریبش” حسین جانم،بریم؟! چه خبربودتوخیمه؟!*
صدای پاشتابش بیشترشدازپیش2
صدای خنده های کودکانه باعث آرامشند نه باعث تشویش میگردد
صدای پای کودک میشود کم کم صدای خش خش چیزی شبیه پوست روی خاک …”
*رمق دیگه نیست*
صدای العطش ها هم بلندست ازدم این خیمه تا افلاک
صدابا بچه های خیمه میگوید:
عموعباس اگرکه رفت دیگربرنمیگردد
*منتظرآب نباش!*
شب سنگین و سرد بی عمویی هم به زودی سرنمیگردد
اگرتشنه اگربی تاب …
آی بچه ها بیاییداز عمو دیگرنخواهیم آب
*دیگه کسی صحبت آب نکنه*
صداهای پس ازاین لحظه راتا عصر عاشورا به ترتیب این چنین بشنو:
*عباسو که زدن؛ازآب که دیگه خبری نبود،یکی یکی سروصداها زیاد شد*
صدای اول و اول ازهمه صوت صداهای هزاران تیررا توی کمانهادر کمین بشنو
صدای چَک چَک شمشیر
صدای کودکی که گفت درخیمه چرا کرده عمویم دیر
صداوقتی کشید ارباب عمودخیمه رااززیر
صدای خسته ی ارباب؛هل من ناصر ؟؟
ذیل صدای گریه یک کودک و بعدش صدای خوردن یک تیر
صدای بوسه ی خنجر
صدای خس خس حنجر
صدای یابنیَّ یاغریب مادرِ مادر…
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1395-07-14] [ 09:02:00 ق.ظ ]
|