شرط برخورداری از حیات طیبه
1- ایمان و عمل صالح دو رکن اصلی برای برخورداری از این نعمت هستند؛ دو رکنی که در بسیاری از آیات قرآن کنار یکدیگر ذکر شده اند و از همدیگر قابل تفکیک نیستند.
البته باید توجه داشت که عمل صالح آن چنان مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که تمام فعالیتهای مثبت و مفید و سازنده را در همه زمینه های علمی، فرهنگی و سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن شامل می شود.
2- بر اساس منطق اسلام و قرآن، زن و مرد با وجود تفاوتهایی که از نظر جسم و روح دارند از جهت شخصیت انسانی و مقامشان در پیشگاه خداوند کاملا برابرند و معیاری که بر شخصیت آنها حکومت می کند، یک معیار بیش نیست یعنی ایمان و عمل صالح. (من عمل صالحا من ذکر و انثی و هو مومن … )
معاني حیات طیبه از ديدگاه مفسران
1- هدفِ خلقتِ «حيات» در آيات قرآن كريم، آزمايش انسان معرفي شده است: « الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا».
2- مسأله حيات و زندگي موجودات زنده اعم از گياهي و حيواني، از پيچيده ترين مسائلي است كه هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روي اسرار آن بردارد و به مخفيگاه آن گام بگذارد كه چگونه عناصر طبيعي و مواد آلي با يك جهش عظيم تبديل به يك موجود زنده مي شود. ممكن است يك روز بشر بتواند با استفاده از تركيبات مختلف طبيعي در شرايط بسيار پيچيده اي موجود زنده اي به صورت مونتاژكردنِ اجزاي يك ماشين كه از پيش ساخته شده است، بسازد ولي نه عجز و ناتواني امروز بشر و نه توانايي احتمالي او در آينده بر اين كار، هيچيك نمي تواند از اهميت موضوع حيات و حكايت نظام پيچيده آن از يك مبدأ عالم و قادر بكاهد .
3- مسأله حيات به اندازه اي با اهميت است كه انبياي بزرگي چون حضرت موسي و ابراهيم عليهماالسلام در برابر فرعون و نمرود به آن استدلال كرده اند:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِـي وَيُمِيتُ
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
در آيات فوق مورد اول مربوط به استدلال حضرت ابراهيم عليه السلام در برابر نمرود است و آيه دوم مربوط به حضرت موسي عليه السلام است كه در اين آيه اگرچه واژه «حيات» در آن به كار نرفته است ولي اشاره به آفرينش انواع رستني ها از دل خاك به كمك باران دارد. آيه زير را نيز در زمره اين آيات مي توان قرار داد كه در آن به توحيد استدلال شده و خطاب به مسلمانان است:
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
در قرآن كريم «الطيب» و «الطيبة» براي توصيف موارد زير به كار رفته اند:
* مسكن ؛ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ
* خاك؛ فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ
*خوردني ها ؛ یاأَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً.
* شهر؛ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ (به شهر مدينه النبي نيز در برخي از روايات اطلاق « طيبه » شده است).
* باد؛ هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ
* غنيمت؛ فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَيِّبًا
* سخن و كلام؛ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ
* درخت وشجره؛ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء
* ذريه و فرزندان ؛ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً
* زنان و مردان؛ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ
* تحيت پروردگار؛ فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً
* حيات و زندگي؛ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً
هر يك از اين موارد با معناي لغوي «طيب» سازگار است.
1- قناعت
ـ جاء في تفسير قوله تعالي: « فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً » قال نعطيه القناعة .
2- سعادت
ـ … قال الاخرون: الحياة الطيبة السعادة » .
3- رزق حلال
ـ عن ابن عباس في قوله «[ مَنْ ] عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً » قال الرزق الطيب .
4- بهشت
ـ انها الجنة، عن قتادة ، ومجاهد ، وابن زيد . قال الحسن : لا يطيب لأحد حياة إلا في الجنة . وقال ابن زيد : ألا ترى … ( يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي
5- رزق روزانه
ـ إنها رزق يوم بيوم
6- حيات طيب در قبر
ـ إنها حياة طيبة في القبر
7- توفيق به اطاعت پروردگار
ـ توفيقه إلى الطاعات فإنها تؤديه إلى رضوان الله
9- شيريني اطاعت پروردگار
ـ وقال أبو بكر الوراق : هي حلاوة الطاعة
10- شناخت پروردگار
ـ قال جعفر الصادق [عليه السلام] : هي المعرفة بالله
11- استغناء از خلق و نياز به پروردگار
ـ قيل : الاستغناء عن الخلق والافتقار إلى الحق
آنها كه آيه فوق را تنها به « جهاد » يا « ايمان » يا « قرآن» يا « بهشت » تفسير كرده اند و اين امور را به عنوان تنها عامل حيات در آيه فوق معرفي كرده اند؛ در حقيقت مفهوم آيه را محدود ساخته اند؛ زيرا مفهوم آيه همه اينها را در بر مي گيرد و بالاتر از آنها هر فكر، هر برنامه و هر دستوري كه شكلي از اشكال حيات انساني را بيافريند، در آيه فوق مندرج است .
[حيات طيبه] حياتي است واقعي و جديد كه خداوند آن را به كساني كه سزاوارند افاضه مي فرمايد و اين حيات جديد و اختصاصي جداي از زندگي سابق كه همه در آن مشتركند نيست؛ در عين اينكه غير آن است، همان است، تنها اختلاف به مراتب است نه به عدد، پس كسي كه داراي آنچنان زندگي است دو جور زندگي ندارد؛ بلكه زندگي اش قوي تر و روشن تر و واجد آثار بيشتر است.
ولى شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که حیات طیبه، مفهومش آن چنان وسیع و گسترده است که همه اینها و غیر اینها را در بر مى‏گیرد، زندگى پاکیزه از هر نظر، پاکیزه از آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانیها و هر گونه چیزى که آب زلال زندگى را در کام انسان ناگوار مى‏سازد.
«حَیاةً طَیِّبَةً» آن است که انسان دلى آرام و روحى مؤمن داشته باشد، مؤمن به نور خدا مى‏بیند، مشمول دعاى فرشتگان است، مشمول تأییدات الهى است، اینگونه افراد خوف و حزنى ندارند.
چند نکته مهم پیرامون حیات طیبه
خداوند متعال حیات قبلی ما را پاک و پاکیزه نمی کند! بلکه خداوند حیات دیگری غیر از حیات قبلی به ما عنایت می کند.
علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان در ذیل همین آیه چنین می فرمایند:
«در جمله” فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» حیات، به معناى جان انداختن در چیز و افاضه حیات به آن است، پس این جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اینکه خداى تعالى مؤمنى را که عمل صالح کند به حیات جدیدى غیر آن حیاتى که به دیگران نیز داده زنده مى‏کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر مى‏دهد، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبى مى‏کند که اصل حیات همان حیات عمومى باشد و صفتش را تغییر دهد، زیرا اگر مقصود این بود کافى بود که بفرماید:” ما حیات او را طیب مى‏کنیم” ولى اینطور نفرمود، بلکه فرمود: ما او را به حیاتى طیب زنده مى‏سازیم.»

صفحات: · 2

موضوعات: سبک زندگی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...