حضرت زهرا"س" به مرگ ظاهری یا بیماری از دنیا رفت |
... |
حضرت زهرا(س) به مرگ ظاهری یا بیماری از دنیا نرفته است/ منابع اهل سنت شهادت صدیقه طاهره را تائید میکنند
* شبههای که درباره عروج ملکوتی حضرت صدیقه طاهره(س) مطرح میشود این است که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، لطفا در این خصوص توضیح دهید.
- آنچه واقعاً جای سؤال هست، اینکه مسلمانان اگر ارادت و اعتقاد به ذات مقدس پیامبر عظیمالشان اسلام صلی الله علیه وآله وسلم داشته باشد، چه شیعه و چه هر فرقه دیگری باشند و به ذات پیامبر اکرم(ص) اعتقاد و باور داشته باشد، آیا جای سؤال نیست که چرا باید تنها یادگار پیامبر و نوردیده آن حضرت که فرمود او سرور بانوان دو عالم است و بارها فرمودند: «ابنتی فاطمه فإنّها سیدة نساء العالمین مِن الأوّلین و الآخرین» و همچنین احادیثی از پیغمبر (ص) که داریم که میفرمایند: «رشد و نمو ظاهری و مادی حضرت صدیقه کبری(س) نسبت به دختران هم سال خود دو برابر بوده است»؛ یعنی مثلاً اگر آن قول معروف را اصل قرار دهیم که حضرت صدیقه طاهره (س) در ۹ سالگی ازدواج کرده است، با این فرمایش پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) در سن ۹ سالگی از نظر ظاهری و مادی معادل دختر ۱۸ ساله زمان خود بوده است.
منابع اهل تسنن سن آن حضرت را در هنگام شهادت 27 و 28 سال گفتند. اگر ما آن را اصل قرار دهیم، این سنی برای بانویی که در اوج طراوت در زمان حیات پدر بوده است و ایشان حداقل به نقل خود اهل تسنن ۶ ماه پس از وجود مقدس پیامبر عظیمالشان اسلام در قید حیات نباشد، چرا!؟ آیا دچار بیماری یا دچار مشکلی بوده است، این بیماری اگر وجود داشته، باید سابقه در زمان پیامبر(ص) داشته باشد، در حالی که ما اصلاً یک چنین مسئلهای را نمیبینیم و این نشان میدهد که آن حضرت به دلیل تألمات شدید روحی و جسمی که در وجود نازنینش به وجود آمد، در این فاصله کوتاه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به لقای الهی پیوست، ما اگر نقلهایی که حتی در برخی از منابع اهل تسنن وجود دارد، مانندکتاب «الامامة والسیاسة»، تألیف «ابن قتیبه دینوری» و یا نقلهایی که «ابن ابی الحدید» شارح نهجالابلاغه آورده است و دیگر منابع اهل تسنن وجود دارد، به وضوح نشان میدهد که حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام نسبت به حوادث بعد از پیغمبر(ص)، حوادث سیاسی پس از رحلت ایشان و تصاحب و غصب خلافت به شدت ایشان موضع داشتند و متأثر بوده است، نه از باب اینکه چرا خلافت و قدرت از کف همسر او بیرون رفته است، بلکه به سبب آنچه که حضرت(س) مشاهده میکرد، تمام تلاشها و زحمات طاقتفرسای پیامبر بزرگوار اسلام(ص) با چنین توطئهای به باد میرود و اسلام به انحراف کشیده میشود و مهمترین اصل اسلام که ولایت اهلبیت عصمت و طهارت علیهماسلام برای هدایت بشریت تا پایان تاریخ و پایان جهان است، این گونه مورد حمله قرار میگیرد و ولایت از محضر امور خارج میشود، لذا مجموع این حوادث آن حضرت(س) را به شدت متألم کرد.
«ابن قتیبه دنیوری» نقل میکند که حضرت زهرا(س) خانه خود را مأمن کسانی قرار دارد که نسبت به حاکمیت خلیفه اول موضع داشتند و به ولایت و خلافت امیرالمومنین علی علیهاسلام پای میفشاردند و آنها در خانه حضرت زهرا اجتماع و تحصن کرده بودند و حاضر به بیعت خلیفه نبودند، بعد «ابن قتیبه» میگوید که «عمر بن خطاب» به «ابوبکر» گفت تا علی(ع) بیعت نکرده، به سبب جایگاهی که نسبت به پیغمبر(ص) دارد پایههای حکومت تو محکم نخواهد شد و لذا باید از علی(ع) بیعت گرفت و خلیفه اول هم موافقت کرد.
حامیان ولایت در خانه فاطمه(س) تحصن کردند/ آتش و تهاجم غاصبان علیه خانه فاطمه(س)
در آغاز ابوبکر، «قنفذ» غلام آزاد شده عمر را فرستاد که به خانه فاطمه(س) برود و به امیرالمومنین علی(ع) بگوید: خلیفه رسول خدا(ص) تو را میطلبد، وقتی قنفذ به حضرت علی(ع) پیغام ابوبکر را رساند، امام (ع) در جواب فرمود: «چه زود به رسول خدا(ص) دروغ بستید» و او را باز گرداند. بار دیگر خلیفه به قنفذ گفت به علی بگو: جانشین پیغمبر خدا(ص) تو را میطلبد، که حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «سبحان الله! چیزی را ادعا کرده است که در حد و اندازه او نیست». بنابراین آن دو تصمیم گرفتند از راهی جز مسالمت وارد عمل شوند.
«ابن قتیبه» مینویسد که عمر با گروهی به سوی خانه زهرا(س) حرکت کرد، در حالی که شعله آتشی در دست داشت، مردم به او گفتند: عمر به کجا میروی، گفت: این خانه را که محل توطئه خلافت ما شده است، میخواهم با اهل آن به آتش بکشم! به او گفتند: ای عمر! در این خانه دختر پیغمبر حضور دارد، گفت: اگر چه او باشد، من این کار را میکنم، «ابن قتیبه» میگوید: عمر و افرادش خانه فاطمه(س) را محاصره کرد و فریاد برآورد که؛ ای دختر پیامبر(ص)! این افرادی که در خانهات پناه گرفتند، باید بیرون بفرستی تا بیعت کنند و گرنه خانه را به آتش میکشم.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1395-12-11] [ 09:22:00 ق.ظ ]
|