تنبیه کودک

تنبیه در لغت، به معناى بیدار و هوشیار کردن است.

هدف از تنبیه در بزرگسالان امورى است از جمله:

1. اصلاح فرد

(الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِى فَاجْلِدُواْ کُلَّ وَ حِد مِّنْهُمَا مِاْئَةَ جَلْدَة وَ لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِى دِینِ اللَّهِ)[31]

به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، در ]کار [دین خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نکنید.

2. اصلاح و عبرت گرفتن جامعه.

(وَ لَکُمْ فِى الْقِصَاصِ حَیَوةٌ یَـأُوْلِى الاَْلْبَـبِ)[32]

و اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است.

3. تشفّى خاطر و آرامش مظلوم، در نتیجه جلوگیرى از شعله‏ور شدن آتش انتقام و هرج و مرج در جامعه.

امّا باید توجه داشت تنبیه در کودک با بزرگسال تفاوت دارد؛ زیرا:

الف. روح لطیف کودک، تاب تحمل تنبیه هاى سخت را ندارد و تنها باید به نحو خاص و با دقت و در صورت ضرورت انجام گیرد.

ب. کودک به دلیل ضعف قواى ادراکى، نمى تواند به خوبى خطا را از صحیح تشخیص دهد و در صورت نیاز و ضرورت، قبلا باید کاملا متوجه خطایش شود. بنابراین تنبیه کودک به دلیل ادرار کردن، رعایت نکردن نجاست و پاکى، وارد کردن ضرر مادى و… آثار منفى و در موارد عکس را مى دهد.

ج. در تنبیه کودک، نباید به دلیل تشفّى خاطر والدین یا دیگران باشد، در حالى که بسیارى از تنبیه ها به همین دلیل صورت مى گیرد.

بنابراین هدف اصلى در تنبیه کودک، اصلاح و تربیت روح او است و بنابر اصل «کُلُّ مَوْلُود یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ»[33] باید حسّ انصاف و نفس لوّامه ى او متأثر شود و او را از خطا حفظ کند، برخلاف تنبیه بزرگسالان که ممکن است انحراف براى وى ملکه شده باشد و نفس لوامه اى باقى نمانده باشد تا متأثر شود و فقط نفس اماره بر او حاکم باشد.

تنبیه کودک باید از ضعیف به شدید باشد و مناسب کارى باشد که انجام داده است، این مراحل به ترتیب، براى تنبیه کودک توصیه مى شود:

1. کنایه، با ذکر داستان هاى مفید و گنجاندن نکات مورد نظر تربیتى که کودک به آن ها مبتلا مى باشد.

«الکنایةُ اَبلغُ مِن التَّصریح.»[34]

کنایه از صراحت گویى بلیغ تر است.

2. تذکر صریح ولى با خطاب جمعى نه به صورت فردى، به طورى که کودک در جمع مخاطب نباشد و شخصیت او خدشه دار نشود.

حضرت على ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«نُضْحُکَ بَیْنَ الْمَلاَِ تَقْرِیعٌ.»[35]

نصیحت برادرت در جمع تحقیر او است.

3. صریح و فردى باشد و در حضور دیگران نباشد.

4. قهر موقت نه طولانى که هدف آن متأثّر کردن روح طفل است. کودک، در صورت طولانى شدن قهر، از جانب پدر و مادر احساس بى میلى کرده و ناخودآگاه قهر کردن را مى آموزد و آن را علیه والدین به کار مى برد! راوى مى گوید: به امام ـ علیه السّلام ـ در مورد فرزندم شکایت کردم. فرمود: «او را نزن و تنها با او قهر کن و قهر تو هم زیاد طول نکشد.»[36]

5. محرومیت کودک از امورى که مورد علاقه ى او است، همچون مسافرت، اسباب بازى و…

6. تنبیه بدنى را هرگز توصیه نمى کنیم و هر چند از برخى روایات و نصوص دینى در موارد خاصى اشاره به تنبیه بدنى شده، ولى در روزگار امروز و شرایط اجتماعى و روانى که بر فرزندان ما حاکم است هرگونه تنبیه بدنى فاصله آنان را از خانواده و مربیان تربیتى بیشتر مى کند و خاطره ى یک برخورد فیزیکى براى همیشه در ذهن آنان به صورت نقطه ى سیاه باقى مى ماند.

تنبیه بدنى همچون چاقوى جراحى است که هر چند بخشى را درمان مى کند، ولى بخش هاى دیگرى را آسیب مى رساند و پزشک حاذق جز در موارد نادر از آن استفاده نمى کند.

«آخر الدواء الکَىّ.»

آخرین مرحله ى درمان سوزاندن ]جراحى[ است.

 

نکات لازم در تنبیه

1. تنبیه باید بلافاصله بعد از خطا باشد تا تأثیر نیکویى بخشد.

2. دلیل تنبیه، کاملا روشن باشد؛ در غیر این صورت کودک دروغگو، منافق، فرارى از والدین، ترسو، مطیع محض و زورگو بار مى آید و روحیه ى کنجکاوى و استقلال رأى را از دست مى دهد. چنین کودکانى به سرعت روحیه ى نشاط و شادابى خود را از دست مى دهند و هر چند به حسب ظاهر مؤدبند، ولى در باطن منتظر فرصتى هستند تا از بزرگ ترها انتقام بگیرند و در عالم خیال، روزى چند بار والدین خود را کتک مى زنند و از آنان انتقام مى گیرند! خیال پردازى در این گونه بچه ها زیاد است و معمولا عقده هاى خود را هنگام برخورد با برادر و خواهر کوچک تر از خود خالى مى کنند و عمده ى این روحیات تا بزرگى در کودک باقى مى ماند.

3. توجه به خدشه دار شدن شخصیت کودک، مسأله ى عمده در تنبیه است. بنابراین باید از تنبیه کودک در جمع به ویژه نزد کسانى که وى از آن ها خجالت مى کشد و یا از به کار بردن کلمات زشت هنگام تنبیه و یا مقایسه ى او با دیگران به عنوان سرزنش، جداً خوددارى کرد.

4. تنبیه باید گاه گاه و به ندرت باشد. و در غیر این صورت، اولا تنبیه جنبه ى آموزشى خود را از دست مى دهد و پس از مدتى عادى مى شود. همچنین روحیه ى سرکشى و لجاجت را در کودک زنده مى کند.

5. والدین باید پس از تنبیه، اشتباه کودک را فراموش کنند و مدام به یاد او نیاورند. یادآورى خطا مثل ارتکاب آن مضرّ است. علاوه بر آن که کودک حوادث را زود فراموش مى کند، والدین نیز باید مثل او باشند. و خطاهاى او را سریع فراموش نمایند.

6. در صورت عذرخواهى کودک، والدین عذر او را بپذیرند.

حضرت على ـ علیه السّلام ـ به مالک اشتر مى فرماید:

«وَ اقْبَلْ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْک.»[37]

و عذر کسى که به سوى تو عذر مى آورد، بپذیر.

7. در مواردى که خطرى کودک را تهدید نمى کند، باید اجازه داد کودک عملا نتیجه ى انجام کارهاى خطرناک خود را ببیند و به اصطلاح تنبیه طبیعى شود، مثلا هنگامى که به بخارى نزدیک مى شود به او هشدار دهند که مى سوزى و سپس دستش را به بخارى نزدیک کنند تا خطر را عملا نیز احساس کند.

8. هرگز ولو در اوج عصبانیت زبان به نفرین و دعا بر علیه فرزند خود نگشایید که دعاى والدین در حق فرزند اثر وضعى خود را خواهد داشت.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«اَیّما رَجل دُعا على وَلدِه اورثَهُ اللهُ الفقر.»[38]

هر کس فرزندش را نفرین کند، خداوند او را فقیر مى گرداند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...