تفاخر ممنوع!!!!

تفاخر ممنوع!


علت برتری مردان نسبت به زنان به دلیل ویژگی‌هایی است که مردان از آن بهره‌مند گردیده‌اند تا بتوانند بر اساس آن به وظیفه اداره شئون خانواده بپردازند. در واقع این برتری یک وظیفه است که مردان مکلف‌اند براساس عدالت و معروف آن ‌را به انجام رسانند نه یک امتیاز همه جانبه که منشأ تفاخر و نادیده انگاشتن حقوق زنان گردد.
فرآوری: آمنه اسفندیاری-بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

احساس برتری نسبت به دیگران داشتن؛ به خود مباهات و افتخار کردن را فخر فروشی می گویند که از صفات مذموم و نکوهیده بوده و در روایات از آن نکوهش شده است. در حدیثی از امام باقر علیه السّلام آمده است: «تعجب می کنم از شخص متکبر فخرفروشی که آغازش نطفه و انجامش مرداری گندیده است». (الکافی، کلینی، ج ۲، ص ۳۲۹) در حدیثی دیگر از آن حضرت، فخرفروشی به نسب از اعمال جاهلیت برشمرده شده است. (وسائل الشیعة، ج۱۶، ص ۴۳)
البته باید در نظر داشت که فخرفروشی چنانچه در بردارنده توهین مؤمنی باشد، حرام است؛ چنان که از محرمات احرام ، فسوق است. برخی فخرفروشی را از مصادیق فسوق دانسته‌اند.
ما در این نوشتار به سه مطلب مهم دربارۀ فخرفروشی اجمالا اشاره می کنیم:
1ـ رابطۀ فخرفروشی با غیبت چیست؟
آنچه مورد نهی قرآن است؛ در یک شرایط مساوی در جامعه دینی است که برخی برای تضعیف و تحقیر هم‌نوعان و برادران دینی خود اقدام به خود نمایی کنند که این صفت شیطانی و فرعونی است.
برخى از مردم به خاطر مباهات و فخر فروشى مبتلا به غیبت مى‏شوند، یعنى براى اینكه اظهار وجود كنند و فضل و كمال خود را به رخ بكشند دیگران را كوچك مى‏شمارند و از آنان بدگویى مى‏كنند و با گفتن جملاتى از این قبیل كه فلان كس چیزى نمى‏داند و چنین و چنان است با این هدف و انگیزه كه خود را از او بهتر معرفى كند، به گفتن عیوب وى مى‏پردازد، ولى از این نكته غفلت دارد كه این گونه برخورد علاوه بر اینكه نظر مردم را جلب نمى‏كند ممكن است عقیده آنها را نیز نسبت به او سست كند. این بیمارى (خودستایى و فخر فروشى) عامل بسیارى از گناهان كبیره مى‏تواند باشد كه یكى از آنها غیبت است.
بنابر این هرگز نباید انسان به بهانه تزكیه خویش (كه خود این تزكیه نیز از نظر اسلام نكوهیده است) از دیگران بدگویى كند و كسانى كه از طریق مباهات، دیگران را تحقیر مى‏كنند باید بدانند كه ممكن است در اثر غیبت آنان عدّه‏اى به شخص غیبت شونده بد بین شوند. بنابراین غیبت كننده علاوه بر اینكه براى جلب رضایت مردم ارزش و فضیلت خود را نزد خدا از دست مى‏دهد در روز قیامت نیز مردم نمى‏توانند او را از غضب الهى نجات دهند.
2ـ آیا فخرفروشی در آخرت نیز مانند دنیا ناپسند است؟
در قرآن کریم در ارتباط با فخرفروشی آمده است که خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد: «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ». (لقمان، 18) این آیه در نهى از تکبر و تحقیر مردم است؛ یعنى کسانی که به علت تکبّر، مردم را تحقیر می‌کنند؛ خود را بزرگ می‌پندارند؛ در زمین از روى خودپسندى راه می‌روند و نازفروشی می‌کنند، خداوند چنین کسانى را دوست نمی‌دارد.
اما آنچه از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده -که من به شما در برابر دیگر امت‌ها مباهات و فخر می‌کنم- مربوط به روز قیامت است: «أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْط» (کافی، ج ‏5، ص 334) و همان‌گونه که می‌دانید فخرفروشی در آخرت مذموم و ناپسند نیست؛ چرا که بسیاری از این احکام دنیایی در آخرت جاری نیست، و آخرت محل مباهات نسبت به عمل‌کرد دنیا و دریافت پاداش است: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه» (الحاقه، 19) پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدّت شادى و مباهات) فریاد مى‌‏زند که (اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید!
غیبت كننده علاوه بر اینكه براى جلب رضایت مردم ارزش و فضیلت خود را نزد خدا از دست مى‏دهد در روز قیامت نیز مردم نمى‏توانند او را از غضب الهى نجات دهند.
لذا با آن‌که به رخ کشیدن فضایل در حالت عادی، به ویژه اگر از باب تکبر باشد، امری ناشایست است، اما در مواردی همچون راهنمایی جامعه در انتخاب رهبرانی بافضیلت، ممکن است که این فضایل برای عموم بیان شود، بدون آن‌که نشانی از تکبر در گوینده وجود داشته باشد. نیز در روابط و معادلات جهانی، کشورها معمولاً به داشته‌ها و سوابق علمی و فرهنگی خود در برابر دیگران مباهات کرده و آنها را رخ دیگران می‌کشند که اینها نمی‌تواند مصداق نهی قرآنی باشد.
آنچه مورد نهی قرآن است؛ در یک شرایط مساوی در جامعه دینی است که برخی برای تضعیف و تحقیر هم‌نوعان و برادران دینی خود اقدام به خود نمایی کنند که این صفت شیطانی و فرعونی است.
3ـ آیا مطرح نمودن برتری مردان نسبت به زنان در قرآن موجب تحقیر زن و فخر فروشی مرد نمی‌گردد؟
مسئله برتری مردان بر زنان در آیاتی از قرآن کریم مطرح گردیده است. طرح این موضوع به معنای برتر دانستن مردان در تمام جنبه‌ها نمی‌باشد. طبق نظر بسیاری از علما و مفسران علت برتری مردان نسبت به زنان به دلیل ویژگی‌هایی است که مردان از آن بهره‌مند گردیده‌اند تا بتوانند بر اساس آن به وظیفه اداره شئون خانواده بپردازند. در واقع این برتری یک وظیفه است که مردان مکلف‌اند براساس عدالت و معروف آن‌را به انجام رسانند نه یک امتیاز همه جانبه که منشأ تفاخر و نادیده انگاشتن حقوق زنان گردد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: العبد العاصی [عضو] 
5 stars

السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین

1395/07/15 @ 11:10
نظر از: حيدري [عضو] 

با عرض سلام و ادب
مطالبتون برا تبليغ عالي…..

1395/07/14 @ 13:57
نظر از: شاهمرادی [عضو] 
شاهمرادی

جالب بود

1395/07/14 @ 12:36
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

گر حسین این خواهر والا نداشت

کربلا و نهضتش معنا نداشت

بی وجود زینب اسلامی نبود

از حسین و کربلا نامی نبود

1395/07/14 @ 11:20


فرم در حال بارگذاری ...