يكی از مبانی با اهميّت در علوم انسانی، تلقی و تعريفی است كه از انسان ارائه می‌شود. از تعاريفی كه در آيات مختلف در خصوص انسان بيان شده است، بر‌می‌آيد:
1-2-1- انسان موجودی دو‌ ساحتی است كه افزون بر جسم، دارای روح مجرد و غير‌مادی است که خداوند در سوره حجر می¬فرماید: « وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ‏ِ خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُون * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِين»، (حجر/28-29). اين دو‌بعدی بودن انسان، اقتضا می‌كند گرايش‌ها و تمايلات دو‌گانه‌ای داشته باشد؛ شريعت اسلامی از انسان می‌خواهد گرايش‌های روحانی را در اولويت و اميال نفسانی را در خدمت حقيقت انسانيت يعنی روح قرار دهد که به این مسئله در سوره شمس به آن اشاره شده است: « وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا*فَأَلهَْمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقْوَئهَا*قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا*وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا»، (شمس/10ـ 7).
1-2-2- از برجسته‌ترين امتيازات روح الهی در انسان، تعقل و خرد‌ورزی است كه مبدأ همه معارف، توانمندی‌ها و گرايش‌های اصيل است: «وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِير»،(ملك/10)؛ «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابّ‏ِ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُون»، (انفال/22). و مهم‌ترين دستاورد عقلانيت، در ايمان و تعبد خرد‌ورزانه است كه بنا به فرموده امام علی(ع)، عقل، دين و حيا قرين و همنشين يكديگرند(كلينی، 1375، ترجمه كمره‌ای، ج 1، ص10 و 11).
1-2-3- از اهمّ امتيازات انسان در مقايسه با موجودات ديگر، اراده و آزادی اوست. با وجود آنكه خداوند و پيامبران، انسان را به راه راست دعوت و هدايت می‌كنند، اين خود انسان است كه انتخاب می‌كند:«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا»، (انسان/3)؛ «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لاََمَنَ مَن فىِ الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَ فَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتىَ‏ يَكُونُواْ مُؤْمِنِين»،( يونس/99).
1-2-4- پس از آنكه انسان با اراده و خواست(مبتنی بر عقلانيّت) خود وارد سرزمين ايمان شد و ولايت الهی را پذيرفت، به اقتضای عقل و قانون ـ «التزام به شی التزام به لوازم آن نيز هست» از او خواسته می‌شود كه مطيع دستورات و هدايت‌های دينی باشد:«وَ مَا كاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضىَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لهَُمُ الخِْيرََةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا»، (احزاب/ 36).
1-2-5- با توجه به اراده و اختياری كه در وجود انسان نهاده شده است، او در قبال رفتار و اعمال اختياری خود مسئول است و بايد در برابر پذيرش امانتی كه به وی اعطا شده پاسخگو باشد:« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلىَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَينْ‏َ أَن يحَْمِلْنهََا وَ أَشْفَقْنَ مِنهَْا وَ حَمَلَهَا الْانسَنُ إِنَّهُ كاَنَ ظَلُومًا جَهُولا»،(احزاب/72).
1-2-6- انسان موجودی است كه ميل به جاودانگی در فطرت او نهاده شده است. بر اين اساس، اسلام در پاسخ به اين ميل فطری، مرگ را پايان زندگی نمی‌داند بلكه آن را مبدأ حيات واقعی معرفی می‌كند:« وَ مَا هَاذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاَْخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُون»،( عنكبوت/64).
1-2-7- انسان به واسطه دميده شدن روح الهی، همواره كمال مطلق و نامحدود را طلب می‌كند و در راهی كه حركت كند، متوقف نمی‌شود و اشباع‌پذير نيست. برای سيراب اين روح تشنه، هيچ چشمه‌ای جز ياد خدا آرام‌بخش نيست؛ زيرا غير او محدودند و وجود نامحدود، فقط خداوند است(طه/124؛ رعد/ 28؛ اشتقاق/ 6).
1-2-8- انسان، خليفه و جانشين خدا بر روی زمين است:« وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ‏ِ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَ تجَْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نحَْنُ نُسَبِّحُ بحَِمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون»،(بقره/30) و همه نظام آفرينش برای انسان و بهره‌‌مندی او آفريده شده است:« هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاءِ فَسَوَّئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِيم»،(بقره/29). و به انسان توانايی آن داد شده كه همه پديده‌ها حاكم شود:« قَالَ يََادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَْائهِِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَْائهِِمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ*وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ‏ وَ اسْتَكْبرََ وَ كاَنَ مِنَ الْكَافِرِين»، (ابراهيم/34 ـ 33).
1-2-9- از ديدگاه شريعت اسلامی، انسان موجودی اجتماعی است و خطاب خداوند به او در اغلب آيات قرآن، با تعبير «يا ايّها الانسان…» «المؤمنون…» يعنی به صورت عام و جمع بيان شده است كه اين خود نشان از رويكرد و نگاه اجتماعی اسلام به انسان دارد. اسلام، يكی از بهترين راه‌های ارتباط با خدا و نزديكی به او را برادری و تلاش برای رفع نياز انسان‌ها معرفی می‌كند «انما المؤمنون اخوه»( حجرات/10)؛ از سوی ديگر، امكان تحقق بيشتر عبادات و توصيه‌های اخلاقی اسلام را فقط در جامعه می‌توان يافت.

موضوعات: خانواده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...