امام زمان در فکر شیعیان |
... |
امام زمان(عج) در فکر شیعیان
-برخی تصور می کنند که اگر امام زمان وجود دارد، حتما میبایست حضور فیزیکی داشته باشد و یا کسی را واسطه خود و مردم قرار دهد تا همه به یقین برسند، در حالی که اولاً هرگز ارتباط امام زمان با شیعیان قطع نشده و ثانیاً چنین انتظاری اساسا با فلسفه غیبت کبری در تعارض است و محذورات زیادی را به همراه دارد.
یکی از مباحث مهمی که در حوزه مهدویت همواره مطرح و مورد شبهه قرار گرفته، بحث وجود امام زمان(علیهالسلام) و نحوه ارتباط ایشان با مردم در طول غیبت است؟ بدون شک حضرت حجت بن الحسن العسگری(علیهالسلام) در سال 255 (ه.ق) در شهر سامرا متولد شد و در سن 5 سالگی بعد از شهادت پدر گرامیشان عهدهدار امامت گشت، و از همان روز، غیبت صغری آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجامید و در آن مدت حضرت به واسطه چهار نائب خاص با مردم در ارتباط بود و پس از آن ارتباط ظاهری قطع گردید و غیبت کبری آغاز شد.[1]
حال شبههای که برخی مطرح میکنند این است که اگر واقعا امام زمان(علیهالسلام) وجود دارد، پس چرا در طول حدود 1200 سال، هیچ خبری از ایشان نیست و حتی برای یک بار هم که شده یک نشانهای و یا دستوراتی را برای ما نمیفرستند؟ و یا با مجتهدی، عارفی، حکیمی ارتباط برقرار نمیکند؟ و چرا هیچ ارتباطی بین حضرت و جامعه وجود ندارد؟
امام، حجتهای خداوند بر روی زمین
در پست گذشته ولادت حضرت مهدی(علیهالسلام) را به وسیله روایات متواتر و شاهدان اثبات کردیم و با ادله عقلی و نقلی، اثبات کردیم، اما مهمترین نکته در اصل وجود امام این است که هیچ گاه زمین از حجتهای الهی خالی نخواهد بود و در میان مردم، باید امامی باشد که محور حق بوده و هدایت بشریت را بر عهده بگیرد و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.
امام صادق(عليه السلام) به واسطه پدر بزرگوارشان از امام زين العابدين(علیهالسلام) نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: «ما اهل بيت، حجت هاى خدا بر جهانيان، آقاى اهل ايمان، پيشتواى روسفيدان و سرپرست مؤمنانيم. . . از هنگام خلقت آدم تا قيامت، زمين از حجت خدا خالى نبوده و نخواهد بود، خواه حجتش در ميان مردم آشكار و معروف باشد يا غايب و ناپيدا.»[2] از همین روست که امیرمؤمنان(علیهالسلام) نیز در نهج البلاغه میفرماید: «پروردگارا، روی زمین هیچ گاه از حجت های تو خالی نمی ماند، حجت هایی که گاهی مرئی و آشکار، و گاهی از بیم مردم پنهان است، تا دلایل آئین الهی محو و نابود نشود.»[3]
بنابراین ضرورت وجود امام به عنوان حجتهای الهی بر هیچ کس پوشیده نیست، امّا برای پاسخ به این سوال که چرا حضرت در طول 1200 سال هیچ حضور فیزیکی نداشته و یا حداقل نائبی برنگزیدهاند و چرا احکام الهی را خود برای ما بیان نمیکنند، ابتدا میبایست نوع نیاز ما به امام مشخص شود و دوم علت عدم ارتباط فیزیکی و نبود نائبان خاص در جامعه و سپس آثار و نحوه ارتباط امام غائب با جهان مورد بررسی قرار گیرد.
نوع نیاز ما به وجود امام
ما دو نوع نیاز به وجود امام داریم، یکی نیاز به راهنماییهای تشریعی و قوانین و احکام شرعی؛ این مورد به اندازه ضرورت و اتمام حجت، در آموزههای قرآنی و روایی سایر ائمه وجود دارد؛ و اگر چنانچه در این حوزه کمبودی باشد و یا حکمی که مخفی ماندن آن ضرری بر پیکر اسلام و جامعه اسلامی وارد می کند، بر امام واجب است که آن را به هر طریق که ممکن است به مجتهدین برساند.
دوم که مهمترین نیاز ما به امام است، «هدایت تکوینی» حضرت میباشد که در این مقام، کل هستی نیز نیازمند هدایت حضرت است. همچنین استفاده از ولایت تکوینی حضرت، منوط به حضور فیزیکی و ارتباط فیزیکی با ایشان نیست، تا بگوییم چون ما با حضرت ارتباط مستقیم نداریم، پس حضورشان بی فایده است.
ما معتقدیم که هیچگاه ارتباط بین امام عصر و شیعیان قطع نمیشود و امام غائب همواه مراقب اوضاع شيعيان خويش میباشد؛ چنانچه خود حضرت فرمودند : «ما در رسيدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمیکنيم و شما را فراموش نمیکنیم، پس تقوای الهی پيشه کنيد و ما را ياری کنيد تا از فتنه ای که به شما روی میآورد، شما را نجات دهيم.»[
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1395-12-23] [ 08:29:00 ق.ظ ]
|