دخترشاه مدینه.کنج ویرونه نشسته.امقی به تن نداره.شده از زندگی خسته.صورتش خونی وخاکی.تنش ازجفاسیاهه.سرگذاشته روی دیوار.

گمونم که چشم به راهه.نمی دونم که طفل خسته.چه مصیبتها کشیده.رنگ به صورتش نداره.قدوقامتش خمیده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...