: از غزليات شمس تبريزى ; |
... |
هر مرد شتر دار اويس قرني نيست/
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست/
هر سنگ و گلي گوهر ناياب نگردد/
هر احمد و محمود رسول مدني نيست/
بر مرده دلان پند مده خويش نيازار/
زيرا که ابوجهل مسلمان شدني نيست/
با مرد خدا پنجه ميفکن چو نمرود/
اين جسم خليل است که آتش زدني نيست/
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت/
خنديدن جلاد ز شيرين سخني نيست/
جايي که برادر به برادر نکند رحم/
بيگانه براي تو برادر شدني نيست/
صد بار اگر دايه به طفل تو دهد شير/
غافل مشو اي دوست که مادر شدني نيست….
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1394-05-19] [ 11:29:00 ق.ظ ]
|