اجابت دعا

روزي در هواي گرم تابستان ،
شيخ نفس زنان نزد يكي از يارانش مي رود ،
پولي به او مي دهد
و از او مي خواهد فورا آن را
به سيد امام جماعت مسجد حاج امجد برساند .
مدتها بعد كه جريان را از سيد مي پرسند ،
مي گويد:مهمان برايم آمده بود ودر منزل هيچ نداشتم ،
رفتم به اتاق ديگر و
به حضرت ولي عصر صلوات الله عليه متوسل شدم .
لحظه اي بعد آن پول به دستم رسيد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

خوشا به حال خوبان

1395/06/08 @ 12:49


فرم در حال بارگذاری ...