نرجس
 
   





بچه‌ها از ما یاد می گیرند که از موهبته عظیم زندگی، به نحو احسن استفاده کنند. در کلاس‌های سنتی بچه‌ها همیشه گوش به زنگ تعطیلی کلاس ها هستند، اما در آموزش‌های خلاق، همه پر انرژی و با نشاط در حال کاوشگری و جست و جو و سؤال هستند و هیچ کس از پرسه زنی خسته نمی شود. در کلاس های جدید تأکید می شود که محدودیت ها را از جلوی ذهن کودکان بردارید و برای آنان فضای تحرک بیشتری ایجاد کنید. بسیاری از مواقع کودکان از بزرگسالان سؤال هایی می پرسیده که با برخورد و پاسخ سرد آنان مواجه می شوند. پاسخ های سرد و بی خاصیت یعنی انتقال بی تفاوتی به کودکانی که سراسر وجودشان شور و نشاط است. وقتی دانش آموزی به معلمی می گوید: «من تحقیق کردم و فهمیدم که پایتخت تایلند بانکوکه است و این شهر دارای جمعیت زیاد و ترافیکهای خیابانی است، معلم می تواند بگوید: «چه جالب! من نمی دانسته و بعد رو به سایرین بگوید: «بچه ها شما این موضوع را میدانستید؟» و بعد از آنان بخواهد که به صحبت‌های دوستشان در مورد تایلند گوش دهند. سپس در انتهای کلاس باز هم این معلم است که هم خود باید از دانش آموز فعال تشکر کند و هم بخواهد که همه از دانش آموزی که اطلاعات آنان را در مورد تایلند افزایش داده تشکر کنند. این یعنی یادگیری فعال و تقویت کوشش در کودکانی که عاشق فهمیدن و درک کردن، شنیدن و سؤال کردن هستند. معلم ها می توانند با درس دادن به شیوه ای که بچه ها دوست دارند و با سوژه هایی که آنان می خواهند، وارد مباحث مختلف شوند. این هنر یک معلم با پدر و مادر است که بتواند با خواسته های قلبی بچه ها ارتباط صحیح برقرار کند. اگر این ارتباط برقرار شود، می توان منتظر ایجاد شگفتی و تأثیر آن بر رفتار کودکان بود.

لئوبوسکالیا در مورد یک معلم نمونه داستان جالبی را بیان می کند. او می گوید: نخستین روز درس بود. او وارد کلاس شد و کتاب را باز کرد. درس اول با عنوان «فروشگاه»، درباره فروشگاه بود. او باید به بچه هایی درس فروشگاه را بدهد که در فروشگاه های بزرگ بار آمده اند. درس فروشگاه، چه چیز تازه ای برای بچه ها دارد؟ این معلم نازنین، پیش خود فکر کرد: بسیار خوب، تلاش خودم را خواهم کرد. لابد حکمتی در تدریس این درس هست که من نمیدانم. بنابراین با بچه ها روی موکت کلاس نشستند. معلم گفت: «بچه‌ها، دوست دارید درس فروشگاه را بخوانیم؟» بچه ها یک صدا گفتند: «از درس فروشگاه بیزاریم! …» بنابراین معلم خوشدل و دلسوز از بچه ها پرسید: «دوست دارید دربارهی چه چیزی بدانید؟» چشم های یکی از بچه ها برقی زد و گفت: «خانم معلم، پدر من مهندس مؤسسه ی تحقیقات فضایی است. او می تواند نحوه ی ساختن موشکهای فضاپیما را به ما یاد بدهد. ما می توانیم سفینه بسازیم و به کرہی ماه سفر کنیم!» همه ی بچه ها با هم فریاد زدند: «هورا!» خانم معلم گفت: «بسیار خوب، همین کار را می کنیم.» روز بعد، پدر آن دانش آموز آمد و با خود مدل یک فضاپیما را به کلاس آورد. آنان روی زمین نشستند و بچه ها دور فضاپیما حلقه زدند. بچه ها واقعا تشنه ی دانستن نحوهی کار و ساخت فضاپیما بودند. درس شروع شد و طی روزهای آینده نیز ادامه یافت. بچه ها دیگر میدانستند که یک فضاپیما چگونه کار می کند. باور کردنی نبود، بچه ها درباره علوم، نجوم، نظریه های پیچیده ی ریاضی و موضوعات دیگر صحبت می کردند و از این بابت چیزی کم نمی آورند. کلماتی که در صحبتهای بچه ها به کار می رفت، به هیچ وجه بوی بز بز قندی نمیداد، بلکه پر بود از اصطلاحات مربوط به کهکشانها، لایه های ازن هوا، منظومه شمسی، آفرینش و غیره. اما یک روز، در هنگامه ی این درسها و بحثهای پرشور، ناگهان سر و کلهی مدیر مدرسه پیدا شد و به معلم دوست داشتنی بچه ها گفت: «خانم، درس فروشگاه چه شد؟» معلم، مدیر مدرسه را به کناری برد و گفت: «بچه ها از درس فروشگاه خوششان نمی آمد. آنان دوست داشتند به کره ی ماه پرواز کنند.» مدیر مدرسه گفت: «من این حرفها سرم نمی شود. شما طبق برنامه باید «فروشگاه» را درس بدهید و بس.» معلم و بچه ها نشستند و درباره ی این موضوع با هم صحبت کردند. بچه‌ها اگر زیبایی ها را احساس کنند، در سخت ترین شرایط هم می توانند خوب زندگی کردن را تجربه کنند. معلم ها باید هر روز شانس جدیدی به بچه ها برای حضور فراگیر و خودشکوفا بدهند. قرار شد درس ملال آور فروشگاه را به سرعت بخوانند و دل مدیر را به دست آورند و دوباره به موضوعات هیجان انگیز خلاقانه و مورد علاقه ی خود بپردازند. آنان مجبور بودند بخشی از ساعات طلایی و گران بهای خود را تلف کنند. آنان درس چند هفته ای فروشگاه را دو روزه خواندند و کاردستی های لازم را ساختند و هنگامی که مدیر مدرسه برای بررسی وضع کلاس آمد، بچه ها اجناس ساختگی فروشگاه را با لبخندی ساختگی به او تعارف کردند و نشان دادند که درسشان را فوت آبند. هنگامی که مدیر از کلاس بیرون رفت، بچه ها دوباره به ماه پرواز کردند(بوسکالیا، ۱۳۸۲، ۴۱-۳۸).

این داستان به خوبی نشان می دهد کودکان را نباید دست کم گرفت و باید در نظر داشت که نیازها و خواسته های آنان فراتر از برنامه ریزی هایی است که ما برای آنان در نظر میگیریم. معلمها اگر به نقش خود، آگاه باشند، باید کودکان را به جایی ببرند که جز شگفتی و شعر و شور چیز دیگری وجود ندارد. آموزش و پرورش باید بستری برای رهایی ذهنی، تغییر بینش و تقویت خیال پردازی و تخیل کودکان فراهم کند. انسان موجودی پیچیده و پر رمز و راز است اما نباید این را از یاد برد که همین انسان به طور خودجوش عاشق زندگی است. ما باید احساس زندگی و لمس زیبایی ها را به بچه ها آموزش دهیم. این کار مهم تر از کار کردن با رایانه ها است. بچه‌ها اگر زیبایی ها را احساس کنند، در سخت ترین شرایط هم می توانند خوب زندگی کردن را تجربه کنند. معلم ها باید هر روز شانس جدیدی به بچه ها برای حضور فراگیر و خودشکوفا بدهند. این درست مثل دادن تخم مرغ های شانسی به دست دانش آموزان یک کلاس است که داخل هر یک از آنان هدیه ای متفاوت برای آنان وجود دارد. هدایایی که وقتی دیده می شوند، لبخند را بر لبان آنان جاری می سازند. دانش آموزان در هر دورهای الماسهای همان عصر هستند. الماس هایی که میدرخشند و اطراف را روشن می کنند. منتها این الماس ها در یک دالان بسته در حرکتند و این وظیفه ماست که آنان را احیا کنیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-04-10] [ 10:32:00 ق.ظ ]




شیوه های امربه معروف ونهی از منکر :


1- آماده سازی


سخن حق ، همچون شکر است ؛ اگر شکر را به همین شکل در گلوی کسی بریزیم ، امکان دارد خفه شود. باید شکر را با آب مخلوط کرده تا تبدیل به شربت شود وبرای همه افراد قابل استفاده وتحمل باشد .
یکی از اساتید بزرگ می فرمود :از خاطرم نمی رود زمانی که می خواستم درباره روایات کفن در تلویزیون صحبت کنم ، فکر کردم که بعضی مردم تحمل شنیدن ندارند، لذا بحث را این گونه آماده کردم که : از نیازهای عمومی وهمگانی ، نیاز به لباس است. اسلام برای هر فصل و زمان وکاری لباس در نظر گرفته ودستوراتی داده است؛ مثل لباس کودک، لباس کار ، لباس جنگ ، لباس نماز عید ،لباس نماز باران ،لباس احرام و حج ، لباس عروس ، لباس دادن به برهنه ها ، نظافت لباس ،وصله کردن لباس ،رنگ لباس ، دوخت لباس ، جنس لباس و…وبرای هر یک ازعناوین هم حدیثی ونکته ای گفتم . کم کم مردم را برای شنیدن بحث آخرین لباس (کفن) و روایات کفن آماده کردم .ولی اگر از ابتدا می گفتم : موضوع بحث امروزم کفن است ، شاید میلیون ها نفر تلویزیون را خاموش می کردند.


2- تلقین


چه بسیارند افرادی که از انجام معروف هراس دارند وچه بسیارند کسانی که جدا شدن از بعضی منکرات را برای خودمحال می پندارند ، در صورتی که تلقین صحیح وبیان نمونه ها در این زمینه کارگشا خواهد بود.


3- استفاده از هنر ، شعر وطنز


نقش هنر در دعوت مردم به فساد وانحراف ،بر کسی پوشیده نیست . سامری با هنر مجسمه سازی توانست مردم رامنحرف وبنی اسرائیل را گوساله پرست کند.زیبا گویی ، فصاحت وبلاغت ، بهترین اهرم برای جذب مردم است؛ همانگونه که قیافه زیبا و موزون نقش مهمی در تاثیر کلام دارد.در قرآن ، امر شده است که هنگام رفتن به مسجد ، زینت های خود را با خود بردارید.سخن زیبا ومجادله نیکو از سفارشهای قرآن کریم است.یکی از نامهای قرآن ، احسن القصص است. آری ، قصه گویی یک هنر است.


4- انصاف در برخورد


قرآن کریم در نهی از شراب ، اول از منافع مادی ومالی آن سخن گفته است وبعد می فرماید : (ضررش از نفعش بیشتر است) خداوند در برخورد با کافران ومنافقان ومشرکان ، همواره از عبارت (اکثرهم) استفاده می کند، یعنی همه آنان را نفی نمی کند بلکه می فرماید: بیشتر آنها چنین هستند در برخورد با خلافکاران نیز باید ابتدا نقاط قوت ومثبت آنها را بگوییم وسپس آنها را متذکر کنیم .


5- امید دادن


گاهی انسان گنهکار با خود می گوید :دیگر ازما گذشته است ، ما دیگرراهی برای بازگشت نداریم. ما دیگر جهنمی شده ایم . این گونه افراد هر روز به گناه بیشتری گرفتار می شوند. چون قامت ما برای غرق است——— در کم و زیاد او چه فرق است ، باید به آنها از عفو الهی واز پذیرفتن توبه ولطفی که خداوند به توبه کنندگان دارد، بگوییم و خاطراتی ازتوبه کنندگان بیان کنیم تا گناه ، او را به یاس نکشاند . باید به او تذکر داد که یاس ازگناهان کبیره است .


6 – تغافل


گاهی بایدانسان خود را به غفلت بزند وتظاهر کند که من متوجه خلاف تو نشدم تا از این طریق شخصیت افراد شکسته نشود.قرآن می فرماید : برادران یوسف که پس از ده ها سال او را دیدند ونشناختند ، به او گفتند : ما قبلاً برادری داشتیم به نام یوسف که دزد بود. یوسف خود را به تغافل زد ونگفت که آن برادر من هستم وچرا به من نسبت دزدی میدهید . البته تغافل در مورد خلافه های شخصی ، جزئی وفردی است ؛ و گرنه درمسائل مهم که دشمنان وکفار برای براندازی نظام اسلامی نقشه می کشند ، تغافل بزرگترین خواست دشمن است.


7- توجه به ظرفیت افراد


امام صادق (علیه السلام) شخصی را برای ماموریتی به منطقه ای فرستاد . او درگزارش خود به امام ، از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد .امام فرمود : ایمان ده درجه دارد . بعضی یک درجه ایمان دارند وبعضی دو درجه ، بعضی هم هفت تا ده درجه . نباید کسانی که ایمان کامل تری دارند ، از دیگران توقع بیش از ظرفیت داشته باشند . در شیوه تبلیغ انبیا می خوانیم که می فرمودند : ما ماموریم طبق ظرفیت افراد با آنان صحبت کنیم.


8- کنایه گویی


قرآن به حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید : آیا تو به مردم گفتی که من ومادرم را خدا بگیرید؟! در جای دیگر ،خداوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مخاطب قرار داده و می فرماید : اگر پدر و یا مادرت نزد تو به پیری رسیدند ، تو با آنان درشتی نکن !
در حالی که همه می دانیم حضرت عیسی مردم را به توحید دعوت می کرد وپیامبر اسلام درکودکی پدر ومادر خود را از دست داده بود.این گونه خطاب ها در حقیقت به مردم است.


9 – ایجاد محبت


در بخش مهمی از قرآن ، خداوند نعمت های خود را می شمارد تا عشق انسان را نسبت به خود زیاد کند.قرآن که مردم را امر به عبادت می کند ، می فرماید : پروردگار کعبه را پرستش کنید ؛ زیرا او شما را از گرسنگی وترس نجات داد.نمونه هایی از سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره جذب دلها:
1- هر گاه سه روز، یکی از یاران را نمی دید ، به سراغش می رفت.
2- از مریض ها در دورترین نقطه شهر، عیادت می کرد.
3- مردم را با بهترین نام صدا می زد . حتی نام زنان وکودکان را با کرامت می برد.
در تاریخ زندگی اهل بیت علیهم السلام نیز خاطرات فراوانی به چشم می خورد که یک نمونه از آن را نقل می کنیم :مردی شامی به امام حسن مجتبی (علیه السلام) جسارت کرد.حضرت ایشان را به منزل بردند وچنان موردتفقد قرار دادندکه او از حرفهای خود شرمنده شد.در روایات می خوانیم : با هر کس که با تو قطع رابطه کرد ، ارتباط برقرار کن وهر کس به تو بدی کرد ، تو با او خوبی کن.


10- تحریک عواطف


شخصی به مادرش تندی کرد .روز بعد ،امام صادق (علیه السلام) او را دید و به او فرمود : چرا با مادرت تندی کردی؟مگر نمی دانی که شکم مادرت منزل تو بود؟ دامان مادرت گهواره تو بود؟ شیر مادر غذای تو بود؟سپس فرمود : پس با او خشن نباش.


11- مخفیانه ومختصر باشد


در حدیث می خوانیم : هر کس برادر دینی خود را مخفیانه موعظه کند ،او راآراسته کرده ،ولی هر کس آشکارا موعظه کند، او را شرمنده کرده است. درحدیث می خوانیم :هر گاه کسی را موعظه می کنی ؛ خلاصه بگو!
گرنصیحت کنی ، به خلوت کن که جز این ، شیوه نصیحت نیست
هر نصیحت که بر ملا باشد آن نصیحت به جز فضیحت نیست


12- نمایاندن الگوها


معرفی چهره های موفق وتجلیل از آنها ، در دعوت مردم به معروف نقش موثری دارد . این که هر سال مردم در عاشورا فریاد (یاحسین )سر می دهند ، زمینه دوری از پذیرش طاغوت و وفاداری به نظام اسلامی می شود.
قرآن می فرماید : مردم دنیا از همسر فرعون درس بگیرند که چگونه جذب مال ومقام وقدرت فرعون نشد .درجای دیگری می فرماید :از حضرت ابراهیم وحضرت محمد (علیه السلام) درس بگیرید ؛ زیرا این دو بزرگوار اسوه والگو هستند.
قرآن کریم به پیامبر عزیز می فرماید: از طریق حکمت و منطق یا موعظه ونصیحت و یا جدال نیکو مردم را به راه خدا دعوت کن!همان گونه که شیطان انسان را گام به گام به سوی فساد می کشاند راه اصلاح وامر به معروف ونیز گام به گام باشد
در قرآن درمورد تحریم ربا این مراحل به چشم می خورد :
در مرحله اول ، قرآن می فرماید :آنچه به مال شما از طریق ربا اضافه می شد ،نزدخدا افزایش نیست.
در مرحله دوم ، قرآن ربا خواری را از عادات زشت یهودیان می شمارد.
درمرحله سوم ،قرآن انسان را از ربای مضاعف و زیاد نهی می کند.
درمرحله چهارم ، قرآن ، ربا گرفتن رابه منزله اعلام جنگ باخدا می داند.


14- تکرار


چون برنامه اسلام تنها آموزش نیست ، بلکه تربیت هم هست ،لذا اوامر ونواهی باید تکرار شود. برای هر غفلت ،یک تذکر لازم است. شما درنماز ده ها بار (الله اکبر ) را در رکوع وسجود وقیام تکرار می کنید .یاد خدا غذای روح است وباید همچون غذای جسم تکرار شود.


15 -مماشات


حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای نهی از بزرگ ترن منکر (شرک) از راه مدارا ومماشات وارد شد وگام به گام به انتقادات خوداضافه کرد.بار اول فرمود: خورشید غروب می کند ومن غروب شدنی را دوست ندارم .( انی لااحب الافلین) بار دوم فرمود: ماه پرستی انحراف است وخدا مرا گرفتار آن نکند . ( لئن لم یهدنی ربی …)بار سوم فرمود: من بیزارم از هر چه که شما شریک خدا می دانید .( انی بری ء مما تشرکون)


16- حکمت ، موعظه ،جدال نیکو


قرآن کریم به پیامبر عزیز می فرماید: از طریق حکمت و منطق یا موعظه ونصیحت و یا جدال نیکو مردم را به راه خدا دعوت کن!در امر به معروف ونهی ازمنکر باید روی مسائلی تکیه کرد که قابل خدشه نباشد.به سخنان محکمی که موردقبول همه است، حکمت گفته می شود.مراد از موعظه حسنه ، موعظهای است که بر اساس محبت و با بیان نیکو باشد و در زمان و مکان مناسب با شیو ه های صحیح انجام شود. ومراد از مجادله نیکو نیز پذیرفتن نقاط قوت دیگران واستدلال و مقابله به مثل در شیوه ها است.


17 - ریشه مفاسد را بخشکانیم


قرآن می فرماید : ( سوء ظن نبرید وتجسس نکنید ) ؛ زیرا سوء ظن ، سرچشمه تجسس وتجسس ، سرچشمه غیبت می شود.اگر قرآن ،زنان را از پایکوبی ویا گفتار همراه با ناز وکرشمه وتحریک آمیز نهی می کند ،به خاطر خشکاندن سرچشمه گناه است. درمسائل سیاسی واجتماعی نیز برای اصلاح دولت ها باید دولتمردان اصلاح شوند وبرای اصلاح نسل نو ،باید خانواده ها اصلاح شوند.قرآن می فرماید : با رهبران کفر مبارزه کنید.


18- احترام به ارزشهای دیگران


قرآن کریم ،به تورات وانجیل وانبیای گذشته احترام می گذارد و مراکز عبادت سایر ادیان را محترم می شمارد ؛ حتی برای حفظ آن ، دفاع را لازم میداند. در سفارش های اسلامی نیز آمده است: (بزرگان هر قوم را احترام کنید!)


19 - با انجام معروف ،زمینه را بر منکر تنگ کنیم


قرآن می فرماید : (راه جلوگیری از فحشا ومنکر ، انجام معروفی همچون نماز است.)هنگامی که خداوند می خواهد حضرت آدم را از غذایی منع کند، ابتدا اجازه بهره برداری از غذاهای دیگر را به او میدهد ومی فرماید : (از هر غذایی در بهشت استفاده کن؛ ولی از این غذا استفاده نکن!)تفریح و ورزش از معروف هایی است که جلو بسیاری از مفاسد، امراض ومنکرات رامی گیرد. زهد وعدالت مسئولان مملکتی،از معروف هایی است که می تواند جلوبزرگترین منکرات را که بدبینی به حکومت اسلامی است ،بگیرد.


20- توجه به زمان


در روایات می خوانیم : هنگام مسافرت ، خانواده خود را به تقوی سفارش کنید ؛ زیرا در آستانه جدایی ،علاقه ها اوج می گیرد و زمینه پذیرش در انسان زیاد می شود.در حدیث می خوانیم : به هنگام خشم وغضب ، کسی را ادب نکنید زیرا در معرض افراط هستید .در قرآن نیز نسبت به استغفار در سحر مکرر سفارش شده است.


21- اعراض


قرآن میفرماید : ( هر گاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه سرائی نشسته اند ، پس به عنوان اعتراض ،مجلس آنان را ترک کن ! یا مسیر حرف را تغییر ده ! واگرشیطان تو را به فراموشی انداخت ، تا متوجه شدی جلسه را ترک کن وبا ستمگران منشین).در حدیث می خوانیم : (سزاوار نیست که مومن درمجلس گناهی که نمی تواند آن را تغییر دهد بنشیند.)پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید : گناهکاران را با قیافه عبوس ملاقات کنید !

ودر پایان از خداوند قادر وبخشاینده مسئلت داریم که به زنان ودخترانمان توفیق داشتن صفات حیا وپاکدامنی و مردان وپسرانم توقیق داشتن صفات حیا وغیرت عطا کند.الهی آمین.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم


التماس دعا

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ق.ظ ]




توجه دادن به کرامت وارزش انسان :


اگرانسان بداندکه جانشین خداست.اگرانسان بداندکه فرشتگان بر اوسجده کرده اند اوموجودی است که روح خدا دراو دمیده شده است؛ تنها موجودی است که خداوند درآفرینش او خود را ستوده است؛ همه چیز را به تسخیر او درآورده است؛ در آفرینش ، بهترین شکل را به او عطا کرده است؛ برای او ، انبیا وکتب آسمانی فرستاده است؛ او را موجودی فنا ناپذیر قرار داده است، ارزش اوبهشت است ونه کمتر ؛ خداوند انواع فضیلت ها وکرامتها را به او مرحمت کرده است.
اگرانسان به این کرامت ها ومقامات توجه کند ، هرگز خودرا به کارهای زشت آلوده نخواهد کرد.راستی! چرا عمر ما چراگاه شیطان باشد؟ ما که جانشین خدائیم ،چرا با دشمن خدا قرین باشیم؟ حضرت علی (علیه السلام) فرمود : کسی که کرامت و ارزش خود را شناخت دنیا و هوسها نزد او ناچیز می شود.
روایت: شخصی به نام شقرانی در زمان امام صادق (علیه السلام) مرتکب شراب خواری شد .امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: ای شقرانی ! کار زشت از هر کس که سر زند ، زشت است ؛ ولی اگر از تو سر زند ، زشت تر است؛ همان گونه که کار نیکو از هر کس نیکوست ؛ ولی اگراز تو سر زند ، نیکوتر است . این به خاطر جایگاه تو است . تو از وابستگان ما هستی . پس ، قدر خود را بدان !

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




چگونه زنان ودختران بدحجاب را امر به معروف ونهی از منکر کنیم
 


در مرحله اول بایستی برخورد بسیار مؤدبانه واخلاقی باشد وتا حد ممکن از نگاه کردن به چشم وصورت واندام ایشان پرهیز شود ، اگر بتوان نگاه را کنترل کرد ، ازبسیاری از گناهان جلو گیری می شود!


ودرمرحله دوم باید با زبان تاثیر امر به معروف ونهی از منکر کرد ، اکنون شیوه های تاثیر امر به معروف ونهی ازمنکررا بررسی می کنیم ؛ اهمیت شیوه ها : پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ( هر که امر به معروف می کند ،باید شیوه اش نیز معروف باشد). قرآن می فرماید : نیکی در این نیست که از بی راهه به خانه ها وارد شوید ، نیکی دراین است که از راه آن وارد شوید. امام باقر (علیه السلام) ذیل این آیه فرمود : خانه ها را از راهش وارد شوید یعنی هر کاری را از راهش انجام دهید ! آری برای هرمعروف ومنکری ، از هر شخصی درهر مکانی وهر زمانی، شیوه ای خاص لازم است که اگرمراعات نشود ، امکان دارد اثر منفی دهد.


شیوه آئینه وار


حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: ( المومن مراه المومن ) مومن آئینه مومن است . اگر در این حدیث کوتاه دقت کنیم، نکاتی درباره شیوه امر به معروف درک می کنیم ؛ از جمله :


1- آئینه از روی صفا عیب را می گوید ، نه از روی انتقام ، غرض وکینه
2- آئینه زمانی عیب را نشان می دهد که خودش گردوغبار زده نباشد.
3- آئینه مراعات مقام ومدال را نمی کند.
4- آئینه عیب را بزرگتر از آنچه هست ،نشان نمیدهد.
5- آئینه همراه با نشان دادن عیب ،نقاط قوت را نیز نشان میدهد.
6- آئینه عیب را روبرو می گوید نه پشت سر.
7- آئینه عیب را بی سروصدا می گوید.
8- آئینه عیب را در دل نگه می دارد و همین که از کنارش رد شدی عیب از صفحه اوپاک می شود.
9- آئینه را اگر شکستی ، خرده های آن هم زشت و زیبا را نشان میدهد.مومن را اگر شکستی وتحقیر کردی ،باز دست از حرفش بر نمی دارد.
10- اگر آئینه عیب مرا گفت ، باید خودم را اصلاح کنم ،؛ نه آنکه آئینه را بشکنم .آری! اگر مسلمانی نهی ازمنکر کرد ،شما گناه را از خود دور کن وبه انتقاد کننده اعتراض نکن.
ای غزالی گریزم از یاری که اگر بدکنم نکو گوید // مخلص آن شوم که عیبم را همچو آیینه روبه رو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته ،موبه مو گوید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:25:00 ق.ظ ]




راه کارهای عملی عاقبت به خیر شدن؟


1. همیشه نماز هایتان را در اول وقت بخوان خصوصا نماز صبح


2. توسل به ائمه معصومین (علیهم السلام) خصوصا امام حسین (علیه السلام) را مداومت داشته باش لااقل در رخت خوابت سلام و لعن آخر زیارت عاشورا را یک بار با توجه بخوان. (ساده است اما بسیار کار ساز)


3. هر شب قبل از خواب از هر گناهی که در طول روز انجام داده ای توبه کن و با زبانت (نه در قلبت) به خدا بگو که همه ی آنها را ببخشد


4. اگر که متأهل هستی؛ خوش اخلاقی و مدارا و گذشت کردن با همسرت و خدمت به او و رضا نگه داشتن او را فراموش نکن هر چند که تقصیر ازتو نباشد و با هر بار مشاجره بدان که از رحمت خدا به دور می شوید


5. زندگی نامه بزرگان را مطالعه کن مثلا کتاب سیمای فرزانگان آقای رضا مختاری


6. در مراسمات دسته جمعی مثلا دعا و هیئات عزاداری شرکت کنید (تا حدی که خوشتان بیاید و هر وقت دید که خسته شدید و حوصله یتان سر رفت حتما مجلس را ترک کنید)


7. اگر بتوانی نماز شب بخوان نمی گویم همه ی یازده رکعتش را بلکه در حد یک رکعت نماز وتر با یک قنوت ساده. اگر هم هر شب نتوانستی لااقل یک شب در میان و اگر آن هم نشد لااقل شبهای جمعه.(فرض کن می خواهی روزه بگیری و برای پر کردن شکمت بیدار شوی پس نگو نمی شود زیرا سی روز ماه رمضان توانستی بیدار شوی و تو همان شخصِ در ماه رمضان هستی پس می توانی. از خدا بخواه می شود)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم