هدایت و ضلالت در بسیاری از آیات قرآن به خداوند نسبت داده شده است؛ اسناد هدایت عامه به خداوند در آیاتی مانند: «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی؛ گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!» (طه/ 50) و یا «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس.»(انسان/ 3) از این باب است که خداوند انسان را آفریده، استعداد و قوای طبیعی و فطری را در اختیار انسان قرار داده، وی را به نیروی عقل مجهز نمود، و نیز پیشوایانی را برای هدایت تشریعی به سوی بشر فرستاده است. پس استناد این مرحله از هدایت به خداوند نیاز به توضیح ندارد. هدایت خاص که همان توفیق رحمانی یا رساندن به هدف است هر چند زمینه های آن را خود انسان با استفاده از هدایت عام الهی ایجاد می کند، اما در قرآن به خداوند نسبت داده می شود. همچنین کسانی که از هدایت عام الهی در مرحله اول استفاده نکنند، خداوند آنها را گمراه می کند و این که ضلالت در آیاتی از قرآن به خداوند نسبت داده می شود، در این مرحله و به این معنی است. (اعراف/ 43و 178- رعد/ 27)
این ضلالت گرچه از خود انسان سرچشمه می گیرد و گمراه شدن او ناشی از توجه نکردن به دستورات پیامبران و بزرگان و بی توجهی به ندای فطرت بوده، ولی از آن جا که این انتخاب برخاسته از اراده انسان بوده و این اراده را خداوند آفریده و در اختیار انسان قرار داده، این ضلالت به خداوند نسبت داده شده است؛ چنان که بسیاری از افعالی که از انسان صادر می شود به خداوند نسبت داده شده است. همانند: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی؛ و این تو نبودی (ای پیامبرکه خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی بلکه خدا انداخت!» (انفال/ 17) در این مورد گر چه پرتاب تیر توسط انسان و با نیروی بازوری او انجام می شود، اما از آن جا که نیروی تدبیر، توان بازو و اراده را خداوند در اختیار او قرار داده و نیز در هر لحظه ممکن است آنها را سلب کند، این عمل به خداوند نسبت داده شده است.
موضوعات: آیات وروایات
لینک ثابت