اثرات معنوي نماز بر روح و روان انسان
نماز هر كسى تابع ميزان معرفت و شناخت اوست و چون معرفت و ايمان افراد با هم متفاوت است، نمازهاى آنها و آثار آن نمازها نيز مختلف است. ولى به هر حال هيچ نمازى بدون اثر نمى باشد هر چند ميزان آن آثار كاملا متفاوت است. انسان با ايمان بايد بكوشد با تمرين و تصميم و اراده قوى به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه كتاب هائى كه در اين موردنوشته شده و اسرار و نكات ظريف نماز را بيان كرده اند و نيز مطالعه شرح حال بزرگانى كه به نماز عشق مى ورزيده اند و نماز آنها نمونه اى از معراج مؤمن بوده به تدريج و كم كم بر حضور و توجه در نمازش بيفزايد و شور و نشاط خود را در حال نماز بيشتر نمايد.
بايد دانست كه همين نمازهاى بى روح و دست و پا شكسته ما نيز خالى از آثار مختلف تربيتى و روانى و اجتماعى نمى باشد و اگر انسان همين نماز بى روح را هم ترك مى كرد، ميزان جرم و خطا و معصيت او بيشتر مى شد. چون اثر عمده نماز كه همان نهى از فحشا و زشتى و گناهان است، حتى در اين گونه نمازها نيز ظاهر و آشكار مى گردد.
در روايت آمده است جوانى از انصار نماز خود را به جماعت با پيامبر- صلى الله عليه و آله- مى خواند ولى گاهى مرتكب خطا و گناه نيز مى شد. اين جريان را به پيامبر گفتند. حضرت فرمود: بالاخره اين نماز روزى باعث بيدارى و دورى او از گناه مى گردد. طولى نكشيد كه آن جوان متنبه و بيدار شد و دست از اعمال بد و زشت خود برداشت و در صراط مستقيم بندگى قدم گذاشت.
انسان مومن بايد به هر طريق با خداى خود مرتبط و پيوسته باشد و رابطه اش را با خداى خود هر چه قدر هم كه ضعيف و كم رنگ باشد، قطع ننمايد و همين ارتباط ضعيف را روز به روز تقويت نمايد تا به تدريچ به درجات عالى قرب و معرفت خداى متعال برسد:
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
گفتنى است بخشى از عبارت هاى نماز اعلان نياز به درگاه خداوند است اما بخش عمده آن ستايش و سپاس و تعظيم و خاكسارى به درگاه خداوند است كه نماد پرستش و بندگى به درگاه پروردگار است. علاوه بر اين كه نيازمندان با اعلان نياز به درگاه بى نياز مطلق و ديدن لطف و رحمت از سوى او حس پرستش و بندگى در آنان بيش از پيش زنده و شكوفا مى شود. براى توضيح بيشتر به مطالب زير توجه كنيد:
قرآن شريف وقتى درباره انگيزه خلقت انسان سخن به ميان مى آورد، بحث عبادت را مطرح مى سازد «و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون و من جن و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند»(1)
نماز مهمترين و با شكوه ترين جلوه عبادت محسوب مى شود تا حدى كه هيچ عبادتى براى تقرب و نزديكى عبد به مولا به پايه نماز نمى رسد. امام على (ع) در اين خصوص مى فرمايند: «الصلوه قربان كلى تقى نماز وسيله نزديك شدن هر پارسايى به خداست»(2)
قرآن كريم وقتى درباره حكمت همين نماز سخن مى گويد، علت تشريع آن را ذكر و ياد خدا مى داند «و اقم الصلوه لذكرى نماز را براى اين كه ياد مرا زنده كنيد به پا داريد»(3)
و در مواردى ديگر، دليل عبادت را تشكر از خداوند معرفى مى كند «يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذى خلقكم والذين من قبلكم اى مردم پروردگار خود را پرستش كنيد آن كس كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد»(4)
از طرف ديگر نماز تنها به امت پيامبر (ص) ما اختصاص ندارد بلكه اين عهد و پيمان الهى با همه مردم و در همه دوره هاست كه تنها خدا شايسته عبادت و پرستش است. قرآن شريف جريان نماز و محراب عبادت پيامبران گذشته و حضرت مريم مادر عيسى مسيح (ع) را در طى آياتى مطرح كرده كه اهميت نماز را در اديان الهى بيان مى نمايد.
مضامين بالاى سوره حمد گوياى اين حقيقت است كه توحيد و يگانه پرستى، والاترين هدفى است كه براى انسان ترسيم شده است و يگانه راه رسيدن به اين هدف- به حقيقت- عبادت و بندگى است و نماز برترين تجلى و ظهور عبادت شمرده مى شود.
[دوشنبه 1395-09-15] [ 10:26:00 ق.ظ ]
|