نرجس
 
   



شخصیت ملکوتی حضرت زهرا(س)

امام جعفر صادق علیه السلام از قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله شخصیت ملکوتی حضرت صدیقه کبری علیها السلام را چنین وصف می کند:
خداوند نور فاطمه را قبل از خلقت آسمان و زمین آفرید.
عده ای سوال کردند: پس فاطمه علیهاالسلام از سنخ انسان نیست؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: حوریه ای است در لباس انسان.
پرسیدند: چگونه چنین چیزی ممکن است؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند قبل از آن که آدم را خلق کند، فاطمه را آفرید، در آن هنگام ارواح خلق شده بودند. چون خداوند آدم را خلق کرد، ارواح را بر او عرضه داشت.
پرسیدند: در آن زمان فاطمه کجا بود؟
آن حضرت فرمود: در جایگاه مخصوص خود در ساق عرش.
پرسیدند: غذایش چه بود؟
پیامبر جواب داد: ذکر خدا (تقدیس، تهلیل، تحمید و تسبیح) و الله اکبر. چون خداوند، آدم را خلق کرد و دوست داشت که نسل من از فاطمه باشد، او را به سیب بهشتی تبدیل کرد. جبرئیل آن سیب را بر من آورد و گفت: سلام و رحمت خدا بر تو ای محمد. این سیب میوه ای از میوه های بهشت است که خداوند برای تو هدیه فرستاده است.
پس آن را گرفتم به سینه چسباندم. جبرئیل گفت آن را بخور.
سیب را دو نیم کردم. نور درخشان و گسترده ای از آن پرتوافشانی کرد. از آن به هوس افتادم. جبرئیل گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله چرا سیب را نمی خوری، تمام آن را بخور که این نور منصوره در آسمان و نور فاطمه در زمین است. (1)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-12-01] [ 11:30:00 ق.ظ ]




استعمال عطر هنگام نماز

از مستحبات نماز آن است که انسان بوی خوش به بدن و لباسش بزند، و با لباس پاکیزه نماز بخواند و با احترام و وقار برای عبادت خدا مشغول شود.
لحظات آخر عمر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بود چند لحظه ای به اذان مغرب باقی مانده بود، نزدیک بود که وقت نماز فرا برسد. فاطمه علیهاالسلام به اسماء بنت عمیس فرمود: عطر مرا بیاور تا خود را خوشبو سازم، و آن لباس را که با آن نماز می خوانم بیاور، سپس وضو گرفت، و در این هنگام که می خواست نماز بخواند، حالش منقلب شد، سرش را به زمین نهاد، به اسماء گفت: کنار سرم بنشین، هنگامی که وقت نماز فرا رسید، مرا بلند کن تا نمازم را بخوانم، اگر برخاستم که چیزی نیست و اگر برنخاستم شخصی را نزد علی بفرست، تا خبر فوت مرا به او بدهد.
اسماء می گوید: وقت نماز فرا رسید، گفتم:
الصلاة یا بنت رسول الله ؛ ای دختر رسول خدا! وقت نماز است.
جوابی نشنیدم، ناگاه متوجه شدم که حضرت زهرا علیهاالسلام از دنیا رفته است. به راستی باید از زهرای اطهار علیهاالسلام درس پاکیزگی و مقید بودن به آداب اسلام را آموخت، در آن حال لباس نماز را پوشید و بوی خوش استعمال کرد، تا نماز بخواند و قبل از وقت خود را آماده نماز کند.

12 - حضرت زهرا (س) در قله شامخ عرفان

در مورد فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، رمز و راز عزت و سرافرازی، قدرت و عظمتش را باید در عبادت جستجو کند. او زنی بود کم سال و جوان، ولی در عبادت چون پیری عارف، دستش به سوی خدا بلند و قامتش در راه عبادت او دائما در خم وراست.
او در عالم وجود تنها زنی است که خدای را با تمام ذرات وجودش پرستش کرده و تنها بانوئی است که می تواند مظهر عبادت به معنای واقعی باشد. او در سایه عبادت خود را به مقام قربی رسانده که حاصلش چشم و گوش خدا شدن و امرش موثر در  هستی شدن بود.
فاطمه زهرا علیهاالسلام دارای خانواده و همسر و فرزندان است، و مسئولیت اداره خانه و تربیت فرزندان و کارهای خانه از قبیل نان پختن و غیره بر عهده اوست. و از طرفی دیگر از خدمت کردن به محرومان دریغ نمی کند و مشکلات آن ها را برطرف می کند، او به همه اینها رنگ الهی می دهد و با تمام مشکلات از انجام نوافل و قرآن خواندن و دعا کردن باز نمی ماند.
روزها پس از فراغت از کارهای جاری زندگی و شبها پس از به خواب رفتن دیدگان مردم و فرزندان، وارد محراب عبادت و غرق در مناجات و راز و نیازبا خدا می شد. او در این راه مصداق خطاب خدا با موسی می شود که خدا به او فرموده بود: یا موسی فاعبدنی و قم بین یدی مقام العبد الحقیر و یا مصداق آیات قرآن در خطاب به پیامبر اسلام که:
قم اللیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه.
او به واقع مصداق این آیه قرآن بود که:
و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما. (10)
کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ق.ظ ]




تربیت الهی فاطمه(س)

حضرت فاطمه علیهاالسلام رابطه انس خود را با خداوند و عبادت و نیایش با تمام وجود را مرهون تربیت پیامبر صلی الله علیه و آله است. او در خانه ای به دنیا آمد که در آن شیوه پرستش پروردگار دائما در صحنه نمایش بود. از خردسالی بانگ و نوای آسمانی تکبیر را می شنید، زمزمه های مناجات مادر و پدر را استماع می کرد.
آن گاه که مادر را از دست داد، پدری بسان مادر او را در برگرفت و به رشد و تربیت او همت گماشت، همان پدری که ثلث آخر شب در حال احیا و عبادت بود و فاطمه علیهاالسلام خردسال گاهی تماشاگر پدر در عبادت و زمانی همپای پدر در عبادت می شد و طبیعی است در این بیداری و همگامی با خلوت شب و روح سحر انس و آشنائی یافت.
از سوی دیگر او توصیه های پدر را به یاد داشت که می فرمود:
حلوا انفسکم الطاعة و البسوها قناع المخافة، واجعلوا آخرتکم لانفسکم و سعیکم لمستقرکم ؛
طاعت خدای را بر خود حلول دهید، جامه خوف از خدا را بر خود بپوشانید، و آخرت خود را برای وجودتان آماده سازید و کوشش تان برای محل جاوید و مستقرتان باشد.
او در عبادت تا جایی به پیش می رود که نوعی انقطاع از سوی الله برای او پدید می آید و بینش او در واگذاری نفس به دست خداوند بینش کسی می شود که خدای را طبیب و خود را بیمار می داند و صلاح خویش را در این اقدام که خود را کاملا در اختیار طبیب قرار دهد نه جز آن چه که خود میل و هوس دارد یا عباد الله! انتم کالمرضی و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلم الطبیب و تدبیره به، لا فیما یشتهیه المریض و یفرحه الا فسلموا لله امره، تکونوا من الفائزین. (5)

6 - خوف در نماز

در حدیثی آمده: فاطمه علیهاالسلام در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره می افتاد. (6)

7 - فاطمه ثمره چهل روز عبادت

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله با علی علیه السلام و عده ای از اصحاب از جمله عمار یاسر، حمزه و عباس در ابطح نشسته بودند. جبرئیل به صورت اصلی خود نازل شد، و گفت:
ای محمد! خداوند به شما سلام رسانده، می فرماید باید چهل روز از خدیجه کناره گیری کنی.
بدین جهت، آن حضرت دیگر به خانه نرفت، روزها روزه بود و شب ها تا صبح به عبادت می پرداخت. پیامبر صلی الله علیه و آله برای رفع دلتنگی همسر وفادارش، عمار را به خانه فرستاد و به او فرمود: به خدیجه علیهاالسلام بگو:
این که تو را ترک کردم از روی بی مهری نیست، بلکه به دستور پروردگار است ؛ گویا امر مهمی در کار است. نگران مباش که شما در نیکی برتری داری و زن شایسته ای هستی، خداوند تعالی روزی چند بار به تو بر ملائکه افتخار می کند. هر شب در خانه را ببند و در بستر خود بیاسای. من تا پایان مدت تعیین شده ازسوی خداوند حکیم در خانه فاطمه بنت اسد خواهم بود.
حضرت خدیجه علیهاالسلام روزها از فراق شوی مهربان خود می گریست. از این که تا مدتی سیمای مبارکش را زیارت نمی کرد بسیار اندوهگین بود.
جبرئیل پس از چهل روز بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: ای محمد صلی الله علیه و آله خدا به تو سلام می رساند و می فرماید: امشب خود را برای هدیه و کرامت من مهیا ساز.
پس از آن میکائیل طبقی را که دستمالی از حریر بهشتی روی آن کشیده شده بود، پیش روی آن حضرت گذاشت و عرض کرد: پروردگارت فرمود: امشب با این خوراک افطار کن.
حضرت علی علیه السلام دراین باره فرمود: پیامبر هر شب هنگام افطار به من فرمود: در را بگشا تا هر کس میل دارد با پیامبر افطار کند. اما آن شب فرمود: در خانه بنشین و نگذار کسی وارد شود، زیرا این خوراک بر غیر من حرام است.
پیامبر پارچه حریر را از روی طبق غذا برداشت. در آن طبق یک خوشه خرما، یک خوشه انگور و جامی از آب بهشت بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن خوراک میل کرد تا سیر شد. سپس آب بهشتی را نوشید تا سیراب گشت. پس از آن جبرئیل با کوزه بهشتی آب بر دست مبارک آن حضرت ریخت و میکائیل دست ایشان را شست و اسرافیل دست حضرتش را با دستمال خشک کرد. بعد از آن بقیه طعام دوباره به آسمان برگشت. چون رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای نماز آماده شد، جبرئیل عرض کرد. در این هنگام لازم نیست نماز مستحبی به جای آری، همین الان به خانه خدیجه برو و در کنار او باش، زیرا حق تعالی اراده کرده است در این شب از نسل تو ذریه پاکیزه ای خلق کند. از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله روانه خانه خدیجه شد.
حضرت خدیجه علیهاالسلام ماجرای چهل روز هجران، و وصال دوباره اش را چنین بازگو کرده است:
من با تنهایی انس گرفته بودم. هنگام شب درها را می بستم و پرده ها را می کشیدم و نماز می گزاردم. سپس چراغ را خاموش کرده، به بستر می رفتم. شب چهلم، در بین خواب و بیداری متوجه شدم که کسی در می زند. سوال کردم: چه کسی در خانه مرا می زند، در حالی که جز وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله کسی حق ندارد کوبه در را به صدا درآورد.
ناگاه از پشت در صدای دلنوازی شنیدم که فرمود: منم محمد صلی الله علیه و آله در را باز کن.
چون آن صدای روح بخش را شنیدم با اشتیاق بسیار از جا برخاستم و در را گشودم. پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و این بار بر خلاف عادت دیرینه اش که هنگام خواب آب طلبیده و تجدید وضو می کرد و دو رکعت نماز خوانده، سپس وارد بستر می شد، یکراست به بستر آمد. طولی نکشید که من نور حضرت فاطمه علیهاالسلام را درون خود یافتم. (7)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




کسب معنویت در سنین جوانی

درباره فاطمه زهرا عليهاالسلام هر چه انسان بيشتر فكر كند و در حالات آن بزرگوار بيشتر تدبر كند، بيشتر دچار شگفتى خواهد شد. تعجب انسان نه فقط از اين جهت است كه چطور يك موجود انسانى در سنين جوانى مى تواند به اين رتبه از كمالات معنوى و مادى نايل بشود - كه البته اين خود هم يك حقيقت شگفت انگيز است - بلكه بيشتر از اين جهت است كه اسلام با چه قدرت عجيبى توانسته است تربيت والاى خود را به حدى برساند كه يك زن جوان در آن شرايط دشوار بتواند اين منزلت عالى را كسب كند. هم عظمت اين موجود و اين انسان والا تعجب آور و شگفت انگيز است ، و هم عظمت مكتبى كه اين موجود عظيم القدر و جليل المنزلة را پديد آورده است .

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]




زندگینامه آیت الله مجتبی تهرانی

 

 

زندگینامه آیت الله مجتبی تهرانی
آیت الله مجتبی تهرانی در سال 1316 در خانواده ‏ای از اهل علم، معرفت و شهادت و در تهران به دنیا آمد.
پدر ایشان مرحوم آیت ‏الله میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان مرحوم حاج ‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اول، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعد و راهنمایی سالکان الی ‏الله‏ تعالی اهتمام ویژه داشت.


وی طبق رسم تمامی خاندان‌های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز کرد و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق‌العاده‌ای داشت.
ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدت چهار سال به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی‌بن‏ موسی الرضا(ع) مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته‌ای چون ادیب نیشابوری بهره برد.


سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیع را به‌سوی خود جذب می‌کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.
این عالم وارسته با جدیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت‌الله ‏العظمی بروجردی، آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی و مرحوم علامه طباطبایی راه یافت.


در جدیت و پشتکار معظم‌له همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل‌الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند.


ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و به‌زودی توانستند از نزدیکان و خصیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیت علمی ایشان نزد استاد خویش، به‌اندازه‌ای بود که حضرت امام به طلبة خوش‌فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته‌جات درس بیعشان را جمع‌آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر کند.

 

ایشان در همین ایام، کتاب مکاسب محرمة حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.
با آنکه هنوز مدت زیادی از استفاضة این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیع، حضرت آیت‌الله ‏العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم‌نظیر رحلت کرد و بار هدایت امت را به ‌دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی(ره) نهاد.

 

حال که امر خطیر مرجعیت متوجه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج‌آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع‌آوری فتاوا و تنظیم اولین نسخه از رسالة عملیه و مناسک حج خویش گردانید که در همان ایام به چاپ رسید و در دست‌رس مقلدان قرارگرفت.


حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره‏ گیری از دست‌نوشته‌های متعدد استاد خویش، با ایشان هم‌بحث شد و رساله‌ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق‌ترین رساله‌های منسوب به امام خمینی(ره) مطرح شد. همه این امور در زمانی اتفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد می‌گذشت.

 

 

 

ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی‌بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربانی سیراب گردید و با دیدگاه‏های اجتماعی و سیاسی امام امت به‌ خوبی آشنا شد.


این استضائه از خورشید حیات‌بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقه‌های بیداری اسلامیِ ملت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید شد. بعد از این واقعه دردناک، حضرت آیت‌الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایة فیوضات امیر‌المؤمنین(ع) و دیگر ائمه هدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی‌بهره نماند.

اما این معیت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول شد.


حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامه جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیة تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به‌دست گرفتند.

 

از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به‌دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می‌شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت‌های معظّم‌له پیش از انقلاب بود.


حضور عادی آیت الله تهرانی در تهران و فعالیت‌های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن‌قدر مفید و مؤثر بود هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدت‏ها سر تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب شد که حضرت استاد، تا امروز در عاصمة‌جهان تشیع بماند و نعمتی بی‌بدیل برای اهل این دیار باشد.


بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح‏الله، همچنین با توجه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امت، انتظار می‌رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه‌ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند.

 

اما بنا به فرموده خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیت‌های آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنه نیروسازی برای انقلاب، همچنان به‏صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند لذا جلسات درس خارج ایشان مملو از طلاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند.


این جلسات آن‌قدر مفید و کم‌نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود.


از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به‏ طور منظّم و هفتگی دائر می‌گردید، مأمن بی‌نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح‌الله و سکوی پرشی برای دلدادگان و حیات‌یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم‌شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منور گشته بودند و بی‌صبرانه و مشتاقانه به‌دنبال معارف عمیق اسلام بودند.


آیت‌‌الله‌‌ حاج‌‌آقا مجتبی تهرانی، از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) دی سال 1391 و در سن 77 سالگی دار فانی را وداع گفت.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-11-27] [ 08:03:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم