نرجس
 
   



موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1395-12-21] [ 09:14:00 ق.ظ ]




ماهيت نفس انساني

اين نفس انساني چيست كه انسان را اين چنين به خود گرفتار كرده است و همه چيز را براي آن و به جهت آن مي خواهد و يا از دست مي دهد؟ آيا نفس انساني غير از وجود انسان است؟
اگر انسان وجودي مركب از دو چيز روح و نفس است، اين تركيب چگونه است؟
اين پرسش ها و پرسش هاي ديگر فلسفي، همواره انسان را به خود مشغول داشته است؛ اما آن چه در اين نوشتار مورد نظر است اين كه قرآن، نفس را بخشي از موجود انساني مي شمارد كه در حقيقت قوه اي از قواي بشري مي باشد. (نساء آيه 128 و نازعات آيه 40 و شمس آيه 7) در تحليل قرآني و تبيين خداوندي، نفس انسان به طور طبيعي متمايل به بدكاري است. (همان آيات و نيز يوسف آيه 53 و بقره آيه 532 و 482 و آيات ديگر)
با اين همه از نظر قرآن نفس انساني قابل كنترل و مهار (نازعات آيه 40) و مخلوقي معتدل و ملهم به خير و شر (شمس آيه 7 و 8) و داراي خاطراتي پنهان و غيرقابل مشاهده (بقره آيه 352) و پديده اي غير از جسم اوست (انعام آيه 93).
اين نفس داراي تمايلات و خواسته هايي است كه انسان بايد به برخي پاسخ مثبت بدهد و برخي را كنترل و مهار كند. (فصلت آيه 31و زخرف آيه 71 و نجم آيه 23) اين امكان نيز وجود دارد كه نفس انساني در سختي و رنج بيافتد و در تنگنا قرار گيرد و با همه فراخي، جانش به لب رسد. (توبه آيه 118).
در حقيقت نفس مي تواند حالت هاي مختلفي را تجربه كند. از اين رو قرآن نفس را از آيات بزرگ الهي برشمرده است كه مي بايست مورد تامل و دقت و تحقيق از سوي انسان قرار گيرد و ماهيت آن باز شناخته شود. (فصلت آيه 53 و نيز ذاريات آيه 20 و 21).
از ديگر ويژگي هاي منحصر به فرد نفس آن است كه با توجه به حالات مختلف، از اسامي گوناگوني برخوردار است. نفس به جهت ويژگي انحصاري اش مي تواند در دو سوي كمال و نقص قرار گيرد و پاندول وار در دو سوي كمالي و نقصي در حركت آيد. از اين روست كه گاه در قرآن سخن از نفس اماره است كه آدمي را به سوي بدي ها امر مي كند و مي كشاند. (يوسف آيه 53) و گاه ديگر سخن از نفس لوامه و سرزنشگر است كه به عنوان وجدان پاك عمل مي كند و بر رفتار ناهنجار و يا عمل نكردن به هنجار و ارزشي، وي را سرزنش مي كند. (قيامت آيه 2) گاه ديگر سخن از نفسي است كه به تسويل (زيبا جلوه دادن) مي پردازد و بدي ها و زشتي ها را به عنوان امري نيك و پسنديده جلوه مي دهد. (يوسف آيه 18 و 83 و طه آيه 96) و گاه از نفس وسوسه گري سخن مي رود كه نمي گذارد دمي با خود آرام نشيند و همواره وي را به سوي بدي ها و زشتي ها دعوت مي كند. (ق آيه 16) در مقابل، نفسي هم به آرامش و اطمينان مي رسد و آدمي را از همه چيز رهايي مي بخشد و كمال را در او تضمين مي كند. (بقره آيه 562 و نيز فجر آيه 27).
اين ها نشان مي دهد كه انسان و نفس انساني در مقامي است كه مي تواند به پست ترين مقام تا عالي ترين و كمالي ترين مقام دست يابد و اين همه، حالات يك وجودي است كه ما آن را انسان مي ناميم.

خودسازي تنها راه رهايي

انسان به جهت همين دوست دشمن همواره بايد هشيار باشد و بر خود نهيب بيدار باش بزند؛ زيرا اين دشمن همواره بيدار است و آسيب هاي او در ابعاد مختلف شخصيت فردي و اجتماعي و نيز دنيايي و آخروي از هر دشمني جدي تر و خطرناك تر است.
بسياري از مسايلي كه انسان با آنها دست و پنجه نرم مي كند، ريشه در همين دوست دشمن درون دارد.
شخصيت وي را ناپايدار و ناسالم مي سازد و از تعادل خارج مي كند. ريشه افسردگي و نوميدي را مي بايست در او جست و در حوزه مسائل اجتماعي بي عفتي و بي حجابي و خودباختگي و ظلم و ستم و بيداد را مي بايست در رفتار او سراغ گرفت.
اين گونه است كه خداوند به انسان هشدار مي دهد و مي خواهد تا خود را با آموزه هاي وحياني بازسازي كند و نفس را تعديل و مهار نمايد. همه دستورهاي قرآني و احكام و شريعت براي تعديل و مهار نفس انساني فرو فرستاده شده اند تا انسان را از شر و بدي نفس خودش رهايي بخشد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




خودسازي، تنها راه غلبه بر دشمن دروني

 

انسان مخاطب اصلي قرآن كريم و محوري ترين موضوع كتاب الهي پس از الوهيت است؛ از اين رو دامنه مباحث مربوط به انسان در قرآن بسيار گسترده و بسياري از مطالب فرعي همراه با جزئيات پيچيده در تبيين ماهيت انسان و خصوصياتش به تفصيل در اين كتاب وحياني آمده است. در اين جا به برخي از خصوصيات انساني مرتبط با موضوع پرداخته و از ورود به مباحث فرعي خودداري مي شود.
در تعريف قرآني از انسان به اين نكته اشاره و تاكيد مي شود كه انسان به جهت شاكله وجودي اش از وسعت وجودي خاصي برخوردار است؛ از اين رو مي توان انسان را در دو سوي متضاد و متقابل كمالات قرار داد از يك سوي مي تواند در كمال زيبايي ها و پسنديده ها به بالاترين و برترين درجه دست يابد و از سوي ديگر در جهت كمال زشتي ها و بد ي ها به پست ترين موجود هستي تبديل گردد. خداوند درباره اين ويژگي انحصاري انسان در آيات 4 و 5 سوره تين مي فرمايد: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم… ثم رددناه اسفل سافلين؛ به راستي كه انسان را در بهترين حالت و استواري آفريديم و سپس او را به پست ترين درجات بازگردانيديم.

ماهيت انسان

از نظر قرآن انسان موجودي بسيار آسيب پذير است. به اين معنا كه به سادگي مي تواند هويت انساني خود را از دست داده و در مقام پست ترين حيوانات بلكه پست تر از آنان قرار گيرد: اولئك كالانعام بل هم اضل.
در تحليل و تبيين قرآن، اين هويت زدايي عوامل چندي دارد كه مي توان به هواپرستي و پيروي از هواي نفس (اعراف آيه 175 و 176) كه به شكل دنيا پرستي و دنياگرايي به جاي حقيقت گرايي و كمال طلبي (همان) و تمايلات بيش از حد طبيعي به شهوات (نساء آيه 25 تا 28) و ظلم و ستم به خود و ديگري (اعراف آيه 175 و 176) بروز مي كند اشاره كرد كه در اين صورت به دام طاغوتي انساني (مائده آيه 60) افتاده و خود به طاغوتي ديگر تبديل مي گردد و در راستاي پيروي از شيطان و اغواگري او (اعراف آيه 11 و 16 و نيز اسراء آيه 62 و 64و حشر آيه 16) به كفر دچارشده (مائده آيه 60 و 61) و به تكذيب آيات خدا (اعراف آيه 175 تا 177) و تجاوز از حدود الهي (بقره آيه 65 و مائده آيه 60 و اعراف آيه 163 و 166) گرفتار شده و به ترك عمل صالح بر پايه آموزه هاي وحياني (جمعه آيه 5) اقدام كند. نتيجه اين اعمال و اقدامات در همه اين آيات جز سقوط از انسانيت و از دست دادن هويت انساني چيز ديگري بيان نشده است. در حقيقت اين آيات بيانگر آسيب پذيري شديد انسان است؛ زيرا هيچ موجودي جز انسان و جن از اين امكان برخوردار نيستند كه خود صاحب اراده و اختيار باشند و همين ابزار رشد براي برخي بلكه بيشتر انسان ها به جاي ابزار كمالي به ابزار سقوط و نابودي تبديل مي شود.
توانايي هايي كه خداوند به انسان داده است مانند قدرت اراده و اختيار و يا بيان مقاصد و آراي خويش (نحل آيه 4 و رحمان آيه 3 و 4)، استعداد تعلم (بقره آيه 30 و 33)، استعداد دريافت وحي (انعام آيه 91)، قبول تكليف (احزاب آيه 72)، استعداد كتابت و نگارش (علق آيه 4 و 5) تسخير موجودات، جانشيني خدا در زمين ( بقره آيه 30) قدرت عروج (تين آيه 4) كرامت (اسراء آيه 70) خلقت نيكو (مومنون آيه 14) و شكرگزاري (انعام آيه 61 و 63) به او اين امكان را بخشيده است تا به سوي كمال اوج گيرد.

دشمن درون

اگر خداوند در قرآن، شيطان را به جهت وسوسه هاي بيش از اندازه و ايجاد زمينه هاي گمراهي و هلاكت انسان به عنوان دشمن آشكار (اسراء آيه 35) معرفي كرده است و از انسان خواسته تا به جهت تأثيرپذيري از اغواي او (اعراف آيه 61 تا 27) و نيز فريب كاري ها (اعراف آيه 72)، خدعه (حشر آيه 16) و حمله همه جانبه، (اعراف آيه 11 تا 17) او را دشمن گرفته (فاطر آيه 5و 6) و از او دوري گزيده (همان) و از پيروي وي پرهيز كند (بقره آيه 861)، هم از نفس انساني هم به جهاتي به عنوان دشمن دروني ياد كرده و از انسان خواسته تا خود را از دام نفس خويش رهايي دهد و با تلاش و مجاهدت آن را مهار كرده و تعديل نمايد و از قوه و توانايي ها و توانمندي هاي آن در راستاي كمالات بهره گيرد. به سخن كوتاه از انسان خواسته تا به تزكيه نفس و خودسازي پرداخته و هماره مواظب دشمن درون باشد كه بسيار خطرناك و هلاكت ساز است.
علت اين كه نفس انساني اين گونه براي خود انسان خطرناك و بلكه هلاكت ساز است، ويژگي ها و خصوصيات انحصاري است كه در نفس انساني برخلاف ديگر موجودات هستي وجود دارد. قرآن در آيات چندي اين خصوصيات انحصاري انسان را برشمرده و به او نسبت به آن ها هشدار باش داده است.

ويژگي هاي انحصاري بشر

از مهم ترين خصوصيات نفس انساني مي توان به تمايلاتي چون علاقه شديد انسان به خود اشاره كرد كه از آن به حب نفس ياد مي شود. (ق آيه 19 و قيامت آيه 7 و 10 و عبس آيه 33و 36)
قرآن در تبيين اين ويژگي انساني مي فرمايد كه انسان از آن جايي كه بسيار به خود علاقه مند است حاضر است از همه كس و همه چيز بگذرد تا خود را از شر و عذاب برهاند. فداساختن ديگري براي رهايي خود، از ويژگي هاي انساني است. در بلاهاي سخت انسان مي كوشد حتي زن و فرزند را واگذارد و از جان پدر و مادر خود مايه بگذارد تا جان خويش را به سلامت برد و از شر و بدي رهايي يابد.
از ديگر ويژگي هاي انحصاري بشر وجود غريزه جنسي در انسان است كه همين غريزه موجب مي شود تا به سوي همسر گزيني تمايل داشته باشد. به اين معنا كه آن چه انسان را به سوي جنس مخالف مي كشاند ارضاي شهوات خود و به نوعي حب ذات و نفس است كه در انسان وجود دارد. (آل عمران آيه 14).
در همين راستا مي توان به فرزند دوستي اشاره كرد كه دلبستگي انسان به فرزند خويش نوعي تمايل به خود و حب نفس است كه به اين شكل بروز و ظهور مي كند. (همان) چنان كه مال دوستي و گرايش و دل بستگي شديد به ثروت و مال دنيايي چيزي جز تمايل به نفس نيست؛ زيرا مي كوشد تا با به دست آوردن مال، خود را ارضا و تمايلات نفساني خويش را تكميل نمايد و اين همه جز از حب نفس بر نمي خيزد. (همان و نيز معراج آيه 19 تا 21، فجر آيه 15و 20 و عاديات آيه 6و 8).
اين ها همه نوعي خودخواهي است كه به اشكال ديگري چون منفعت طلبي در انسان بروز و ظهور مي كند و قرآن با اشاره به غريزه منفعت طلبي انسان يادآور مي شود كه همين مساله موجب مي شود كه همواره از خدا خير بخواهد و از شر و بدي به هر شكلي پرهيز كند. (يونس آيه 11 و فصلت 49 و معراج آيه 19 و 21)
بسياري از رفتار و اعمال آدمي را مي توان برپايه همين غرايز بلكه به جهت غريزه اصلي و بنيادين حب نفس تحليل و تبيين كرد. رفتارهائي همچون پنهانكاري (بقره آيه 482) توجيه گري (قيامت آيه 14و 15) و شادي و سرور به جهت داشتن مال و ثروت و فرزند و همسر ( يونس آيه 22 و شوري آيه 48 و آيات ديگر) ريشه در همين حب ذات دارد.
همچنان كه افسادگري انسان (بقره آيه 30) بخل (نساء آيه 128) بي تابي در هنگام گرفتاري (معراج آيه 19و 20) حرص و آز (فصلت آيه 49) حسادت (فلق آيه 1 تا 5) طغيان و سركشي (علق آيه 6و 7) ظلم و ستم به ديگران (ابراهيم آيه 34) غرور (انفطار آيه 6) عجب و (اسراء آيه 83) عجله براي رسيدن به خواسته ها و تمايلات نفساني (يونس آيه 11 و اسراء آيه 11) فخرفروشي (هود آيه 10) و مجادله (كهف آيه 54) و حتي ياس (هود آيه 9) نيز ريشه در همين حب ذات و خودخواهي بيش از حد انسان است. همين مساله موجب شد تا آدم در بهشت ابتدايي گرفتار وسوسه شيطان شود؛ زيرا شيطان به وي مي گويد كه اگر به درخت ممنوع نزديك شود به دو چيز مهم و گران بها دست مي يابد؛ يكي زندگي جاودان و ديگري رسيدن به وجود برتري كه خاص كروبيان است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




خودسازي و تهذيب نفس(1)

 


تعريف خودسازي

«خودسازي» به معناي شناخت معارف، ايجاد ملكات و انجام افعالي است كه كمالِ شناخته شده براي «خود» را پديد مي‎آورند.
درك ما از خودسازي، وابستگي كامل به شناخت ما از ماهيتِ «خود» و كمال مطلوب آن دارد؛ پس خودشناسي مقدمه اجتناب ناپذير خودسازي است. «خود» آن چنان كه با كمك درون بيني شناخته شد، موجودي است با مجموعه اي از تواناييها و گرايشها كه كمال آن قرب خداوند است. اين كمال از طريق اصلاح روابط مختلف انسان به دست مي آيد. بنابراين، خودسازي مجموعه اعمالي است كه براي اصلاح روابط خود انجام مي دهيم تا به قرب خداوند نايل شويم. دسته اي از اين اعمال، كسب شناختهاي ضروري براي تقرب به خداوند است و دسته اي ديگر، عمل به وظايف اخلاقي و تكاليف شرعي است. در اين قسمت، مراحل و روشهاي عام خودسازي را مطرح خواهيم كرد.

اهميت خودسازي

اهميت خودسازي امري واضح است، زيرا غايت خودسازي، نجات از هلاكت و توفيق به قرب خداوند است. هر انسان خردمندي كه به خداوند و جهان آخرت اعتقاد دارد و رستگاري انسان را به درستي عقايد و نيكي اعمال و ملكات او مي داند، حكم مي كند كه تلاش براي رستگاري، يگانه كاري است كه شايسته است همه زندگي وقف آن شود. نجات از عذاب آخرت، جز با خودسازي و تسلط بر خويشتن امكانپذير نيست. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:
من ملك نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهي و اذا غضب حرّم الله جسده علي النار؛[1]
كسي كه چون نفسش روي مي آورد و چون مي گريزد و چون شهوت مي يابد و چون خشم مي گيرد مالك آن است، )و بر آن تسلط دارد( خداوند بدن او را بر آتش حرام مي كند.
چيرگي بر نفس كار آساني نيست. بايد با نفس چون دشمن مجاهده كرد:
و اجعَلْ نَفْسَكَ عَدُوّاً تُجاهِدُه؛[2]
نفست را چون دشمني شمار كه با آن جنگ مي كني.
نفس، دشمن ترين دشمنان است، پس بايد هوشيار و آماده در برابرش ايستاد: «اَعْدي عَدُوِّّكَ نَفْسُكَ الَّتي بَينَ جَنْبَيْكَ»[3] نفس دشمن بزرگ انسان است، زيرا فريب بزرگترين دشمن و زيرك ترين دشمن را خورده است. او همنشين و عامل شيطان و دشمن خانگي ماست:
اُوصيكُم بِتَقْوَي اللهِ الَّذي اَعْذَر بما أَنْذَر وَ احْتَجَّ بِما نَهَجَ و حَذَّرَكُم عَدُوّاً نَفَذَ في الصُّدُورِ خَفِيّاً و نَفَثَ في الاذان نَجيّاً فَاَضَلّ و أَرْدي، وَ وَعَدَ فَمَنّي، وَ زَيَّنَ سَيِئاتِ الْجَرائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقاتِ الْعَظائِمِ، حَتّي اِذا اسْتَدْرَجَ قَرينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهينَتَهُ أَنْكَرَ ما زَيَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ ما هَوَّنَ وَ حَذَّرَ ما امَّن؛[4]
شما را به تقواي الهي توصيه مي كنم، كه با بيمهايي كه داده جاي عذري نگذارده و با راهي كه پيش پا نهاده حجت را تمام كرده و شما را از دشمني بيم داد كه پنهاني در سينه ها راه يافته، و رازگويان در گوشها مي دمد تا آدمي را گمراه كند و تباه سازد و وعده دهد و او را به دام هوس اندازد. زشتي گناهان را در ديده او بيارايد و گناهان بزرگ را كوچك نمايد (نشان دهد)؛ هنگامي كه همنشين خود را فريب داد (نفس انسان را فريب داد) و راه گريز را بر او بست، ناگاه آنچه را آراسته بود منكر شد و آنچه را كوچك نموده بود بزرگ داشت و از انجام آنچه ايمني داده بود بر حذر داشت.
بي جهت نيست كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ جهاد نفس را جهاداكبر خوانده و فاتحان نبرد نظامي را به نبرد بزرگ با نفس فراخوانده است.

زمان خودسازي

خودسازي به عنوان يك فريضه عقلي در همه ادوار زندگي واجب است و در هيچ لحظه اي از عمر نبايد آن را ترك گفت؛ زيرا وعيد پروردگار وحشتناك و وعده هاي نعيم او بسيار بزرگ است. سهولت خودسازي، در همه دورانهاي زندگي به يك اندازه نيست. كسي كه دوران جواني را سپري كرده و در ميانسالي به گناهِ غفلت خو كرده، به دشواري مي تواند كام خود را از لذات حرام محروم سازد. دشوارتر اينكه، خروج او از غفلت كار آساني نيست و چون غافل است درد خود را نمي داند تا به درمان آن روي آورد. حتي اگر غفلت او را رها كند، توان او در ساختن حال و آينده اندك شده و نمي تواند به راحتي با گذشته خود وداع نمايد.
اين دشواري را هم عقل گواهي مي دهد و هم تجارب مربيان اخلاق و هاديان طريق رستگاري آن را تأييد مي كند. روايات نيز به ما اطمينان مي دهند كه دوره نوجواني و جواني بهترين سالهاي خودسازي است.
گواهي عقل به دشوار بودن خودسازي پس از دوره جواني و سهل بودن آن در دوره نوجواني و جواني، از آن روست كه خودسازي متوقف بر شناخت، ايمان و عمل است. و آموختن در سنين پايين آسانتر است. همچنين ايمان در قلب سالم وارد مي شود و قلب نوجوان سالم تر و آماده تر است. عمل نيز نيازمند تكرار و تمرين براي پيدايش عادات صحيح است و يافتن مهارت عملي در دوران بعد از جواني، به آساني تحصيل نمي شود.
تجارب مربيان اخلاق و مهذّبان نفوس را از زبان نفس مهذّب و روح قدسي امام خميني ـ قدس سرّه ـ مي شنويم:
شما تا جوان هستيد مي توانيد كاري انجام دهيد، تا نيرو و اراده جواني داريد مي توانيد هواهاي نفساني، مشتهيات دنيايي و خواسته هاي حيواني را از خود دور سازيد؛ ولي اگر در جواني به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد ديگر در پيري كار از كار گذشته است. تا جوانيد كاري كنيد. نگذاريد پير و فرسوده شويد. قلب جوان لطيف و ملكوتي است و انگيزه هاي فساد در آن ضعيف مي باشد؛ ليكن هر چه سن بالا رود ريشه گناه در قلب قوي تر و محكم تر مي گردد تا جايي كه كندن آن از دل ممكن نيست.[5]
از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
مَنْ تَعَلَّمَ في شَبابِهِ كان بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ في الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبيرٌ كانَ بِمَنْزِلَةِ الكِتابِ علي وَجْهِ الْماءِ؛[6]
كسي كه در جواني بياموزد )علم او( همچون نقش زده بر سنگ )ماندگار( است و كسي كه در حالي كه پير است بياموزد )علم او( همچون نوشته بر آب است.
اين روايت بيان مي كند كه كسب معارف در جواني آسانتر و ماندگارتر است. از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ روايت شده است:
اوصيكم بالشبان خيراً فانهم ارق افئدة ان الله بعثني بشيراً و نذيراً فحالفني الشبان و خالفني الشيوخ. ثم قرأ: «فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛
شما را به نيكي درباره جوانان سفارش مي كنم، زيرا آنان قلب نرمتري دارند. خداوند مرا به پيامبري برانگيخت تا مردم را نويد و انذار دهم پس جوانان با من پيمان بستند، ولي پيران با من مخالفت كردند. سپس اين آيه را قرائت فرمود: زمان طولاني بر آنها گذشت و دلهايشان سخت گرديد.
اين روايت به نرمي دل جوانان تأكيد مي كند، هر چه قلب نرمتر باشد، پذيرش ايمان سهل تر است. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت شده است:
مَنْ قَرَأَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمهِ؛[7]
كسي كه قرآن را در جواني قرائت كند، قرآن با گوشت و خون او آميخته مي شود.
اين تأثير ناشي از آمادگي روحي و صفاي دل جوان است.
اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ خطاب به فرزند خود مي فرمايند:
و انما قلب الحدث كالارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته. فبادرتك بالادب قبل ان يقسو قلبك و يشتغل لُبُّك؛
و دل جوان همچون زمين ناكشته است، هرچه در آن كشت كنند بپذيرد، پس به ادب آموختنت پرداختم پيش از آنكه دلت سخت شود و خردت سرگرم چيزهاي ديگر شود.[8]
امام علي ـ عليه السّلام ـ در اين نامه پذيرندگي و صفاي دل جوان و آمادگي عقل او را مورد توجه قرار داده و اقدام به تربيت را در اين سنين مؤثرتر دانسته است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ق.ظ ]




در مورد خودسازی چه کارهایی باید کرد

پرهیز از تحریکات،بیکار نبودن، افزایش اشتغال ذهنی و جسمی، برنامه ریزی و هدفمند شدن زندگی، ورزش و فعالیت سالم،معاشرت درست،دوستان خوب،همه را ناموس خود بدانید-توجه به این که شاید ناموس ما نیز مورد خیانت واقع شود-هرکس را لایق دیدن ندانستن و برای خود ارزش قائل شدن،یاد مرگ،یاد خدا،یاد اثرات سوء گناه،تفکر درعقوبت های خدا،دنیا عکس العمل دارد،پرهیز از دوستان بد و… برای کمک به کنترل چشم و دیگر اعضاء و مدیریت بر خویش مفید است. اولا سریع ناامید نشوید و به خود توهین نکنید و خود را زیاد سرزنش نکنید زیرا خطاء جزء جدانشدنی ما انسان هاست . ثانیا- تلقین مثبت داشته باشید اگر قرار است آغاز موفقی و ادامه نتیجه بخشی داشته باشید از ابتداء خود را جامع همه بدیها ندانید.مشاوره حضوری بروید با افراد موفق و مذهبی واقعی معاشرت کنید. جهت افزایش اطلاعات شما مطالبی تقدیم می شود: از آنجایی که صفحه وجود انسان همچون صفحه شطرنج می ماند لذا به هرمیزان در تقویت مهره های (امیال)روحانی ومقدس کوشا باشید. به چهار اصل مهم تهذیب و خودسازی دقت کنید 1-اصل حکمت که همان اعتدال در تشخیص ودرک واقعیات زندگی است؛ 2-اصل عفت(اعتدال درامیال وغرایز)؛ 3-اصل شجاعت(اعتدال در قوه غضبیه یعنی ترسیدن از آنچه باید ترسید ونترسیدن از آنچه نباید ترسید) 4-اصل عدالت(پیروی نیروی شهوت وغضب ازنیروی عقل وکنترل صحیح آنها در راه اصلاح وسعادت) درمسیر حرکت برای رسیدن به خودسازی نبایداز دو اصل تدریج وپشتکار،غافل شوید چون به هر تقدیر، بنا نمودن این اصول تدریجی است وزمان می برد همچنانکه تخریب نمودنشان نیاز به زمان دارد. لذا نیاز به یک برنامه دقیق ومنطقی داریدکه مشاور حضوری کمک بهتری میتواند به شما داشته باشد. از طرف دیگر؛بهره گیری از سه ابزار: 1_تفکر(در طبیعت،نفس،مرگ،تاریخ واحوالات مردم و…)، 2_سیر مطالعاتی در حوزه دین ومعارف 3_استاد راهنما(شخصی متعهد ،متخصص ومجرب باشد)ضروری است. نکات پایانی:1_شروع خوب ونتیجه بخش؛ توجه خاص به واجبات وتکالیف شرعی است.در انجام واجبات وترک محرمات اهتمام جدی داشته باشید 2_هرگز خودتان راتحقیر وسرزنش نکنید 3_به ویژگیهای مثبت خود توجه کنید.مثلا برخی تا گل سرخی را می بینندمی گویند چقدر خار دارد،می توان چنین نگاه کردکه خارها نیز گل دارند 4-همیشه سعی کنید به راه حلها بیندیشیدنه مسئله ها وبزرگ کردن نقاط منفی 5-به الطاف الهی در زندگی توجه کنید. 6_برای ما انسانها ایمان ابتدائی نیست بلکه تدریجی است موفق و پیروز باشید.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم