نرجس
 
   



پناهندگى به خداوند در حل مشكلات و دفع بلاها

 

 

حضرت سجّاد عليه السلام در هنگام ترس و گرفتارى‏ها با حال تضرّع به پناهندگى خداوند اصرار مى‏ورزيدند؛ زيرا در وقت هجوم انواع بلاها و حوادث و گناهان تنها پناهگاه انسان خداست نه غير او. «1»

اين فراز از دعاى امام عليه السلام آموزشى به بندگان خداست كه در وقت فشار گرفتارى و غم‏ها به غير از خدا توجه نكنند، چون اين حالت‏هاى روحى و جسمى كه در اثر بسته شدن درِ رحمت و نعمتِ خداوند و روى آوردن انواع بلاها و سختى‏ها براى انسان است به خاطر اين است كه خداوند مى‏خواهد، بندگانش به سوى او روى‏ آورند و با او گفتگو كنند و به وجود حق عشق بورزند. و خداى متعال اين حالت بنده را دوست دارد.

چه كسى مى‏تواند حضرت يوسف عليه السلام را از صحنه گناه نجات دهد و او را در پناه خود نگه دارد. آن صحنه‏هايى كه اگر براى هر يك از ما اتفاق بيفتد به يقين آلوده به گناه مى‏شويم. چگونه اگر برهان ربّ نبود يوسف در منجلاب شهوت غرق مى‏شد و همه پرده عصمت و هيبت او دريده مى‏شد. پس يك قدرت برتر و نقطه اميدى بايد دست او را بگيرد. در آن هنگام كه همه راه‏ها را به سوى لغزش و خيانت مشاهده كرد و درهاى نجات را بسته ديد در پاسخ به همسر عزيز مصر به يك جمله كوتاه بسنده كرد:

 قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ» «2»

 يوسف گفت: پناه به خدا، او پروردگار من است، جايگاهم را نيكو داشت.

 مَعَاذَ اللَّهِ‏ يعنى تنها پناهگاه خداست. در چنين شرايطى سخت و بحرانى براى رهايى از چنگال وسوسه‏هاى شيطانى، تنها راه فرار را پناه بردن به خدا مى‏داند، خدايى كه خلوت و جلوت براى او يكسان است. يوسف با ياد حق اول به يگانگى خداوند در عقيده و پناه‏جويى خدا را در عمل؛ اعتراف مى‏كند و همچنين حق‏شناسى خود را نسبت به عزيز مصر هم كه ربّ و آقاى اوست نشان مى‏دهد كه او مرا تربيت كرده و گرامى داشته است چگونه به او خيانت كنم؟! اين ارزش‏هاى اخلاقى انبيا و صالحان و عمل مؤمنان سبب مى‏شود كه جامعه از جرم و جنايت مصون بماند.

خداوند در آيات ديگر براى تحكيم پايه‏هاى توحيد و شكستن بت‏هاى شرك و كفر دستورهاى اساسى صادر مى‏فرمايد:

 قُلْ إِنَّمَآ أَدْعُواْ رَبّى وَ لَآأُشْرِكُ بِهِ‏أَحَدًا* قُلْ إِنّى لَآأَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لَا رَشَدًا* قُلْ إِنّى لَن يُجِيرَنِى مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ‏مُلْتَحَدًا» «3»

 بگو: من فقط پروردگارم را مى‏پرستم، و هيچ كس را شريك او قرار نمى‏دهم.* بگو: من اختيار زيان و هدايتى را براى شما ندارم.* بگو: [اگر از او نافرمانى كنم‏] هرگز كسى در برابر [عذاب‏] خدا مرا پناه نمى‏دهد، و هرگز پناهگاهى غير او نمى‏يابم.

ملتحد از ماده لحد به معنى پناهگاه مطمئن است كه در اصل همان گودالى است كه براى مرده آماده مى‏سازند كه در يك طرف آن حفره‏اى براى دفن مرده است تا خاك به روى او ريخته نشود و از آسيب جانوران نيز محفوظ بماند.

 اين آيات از يك سو اعتراف به عبوديت كامل در پيشگاه خداست و از سوى ديگر هر گونه غلو را در مورد پيامبر صلى الله عليه و آله نفى مى‏كند. و از سوى ديگر شخص پيامبر نيز با آن عظمت شأن پناه مستقلى در برابر عذاب خدا نمى‏تواند باشد. ولى مى‏تواند از خدا تقاضاى حلّ مشكلات براى مردم كند يا درخواست هدايت براى افراد شايسته بنمايد.

در روايات اهل بيت عصمت آمده است:

انسانى كه در امورش خود را در پناه خدا بداند يا نيت خود را نيك سازد، خواسته‏هايش هم زيبا و نيكو مى‏شود و همچنين از آسيب‏ها و خطرات آسمانى و زمينى حفظ مى‏ماند.

 امام على عليه السلام مى‏فرمايد:

 اعْتَصِمْ فى‏ احْوالِكَ كُلِّها بِاللَّهِ، فَإِنَّكَ تَعْتَصِمُ مِنهُ سُبْحانَهُ بِمانِعِ‏ عَزيزٍ. «4»

 در همه حالاتت به خدا پناه جوى كه در اين صورت با سنگرى نيرومند خود را حفظ مى‏كنى.

 حضرت در يك فراز از مناجات خويش كه درياى معرفت و اقرار به درگاه الهى است عرضه مى‏دارد:

 خدايا! براى من پيكرى آفريدى و در آن ابزارها در اندام‏هايى نهادى كه من با آنها تو را فرمان مى‏برم و نافرمانى مى‏كنم، تو را به خشم مى‏آورم و خشنودت مى‏سازم و در نفس من انگيزه به سوى شهوات قرار دادى و مرا در سرايى آكنده از آفات جاى دادى و آن گاه به من فرمودى: باز ايست، پس من به كمك تو از گناه باز مى‏ايستم و به تو توسّل مى‏جويم و به تو پناه مى‏برم و به يارى تو خود را حفظ مى‏كنم و براى انجام آنچه خشنودت مى‏سازد، از تو توفيق مى‏طلبم. «5» «نوف بكالى مى‏گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدم كه به سرعت مى‏رود؛ عرض كردم: كجا مى‏روى سرورم؟

فرمود: رهايم كن، اى نوف! كه اميد و آرزوهايم مرا به سمت معشوق مى‏برد؟

گفتم: مولاى من آرزويتان چيست؟

فرمود: آن كه اميد و آرزويم به اوست خود مى‏داند و نيازى نيست براى غير او بازگويم، در ادب بنده همين بس كه در خوشى‏ها و نيازهايش كسى جز خداوندگار خود را شريك نگرداند. گفتم: اى اميرالمؤمنين! من از چشم اندازى به طمع‏هاى دنيوى بر خود بيمناكم.

حضرت فرمود: چرا به پناهگاه خائفان و غار عارفان پناه نمى‏برى؟ عرض كردم:

مرا به آن راهنمايى كن.

حضرت فرمود: خداوند علىّ عظيم است. اميدت را به حسن تفضل او پيوند بزن و اندوه و غم خود را متوجه او گردان و دلت را از هر گونه مصيبتى روى گردان ساز، اگر عرصه را بر تو تنگ كرد من گشايش آن را ضمانت مى‏كنم و با تمام وجود به خداوند سبحان رو كن؛ زيرا او مى‏فرمايد:

به عزّت و جلالم سوگند! اميد هر كسى كه به غير من اميد بندد به نااميدى تبديل سازم و جامه خوارى در ميان مردم بر قامت او مى‏پوشانم و او را از نزديك خودم دور مى‏سازم و پيوندم را با او قطع مى‏كنم …» «6» پس با اين اوصاف كه مولاى مؤمنان چنين درد دل مى‏كند يعنى انسان بايد سخت مراقب اعمال خود باشد تا پناه خود را از دست ندهد وگرنه گرفتار گرداب دام‏هايى مى‏شود كه تا پايان عمرش ذلّت و رسوايى مى‏بيند. چقدر فتنه‏هايى براى آدم پيش مى‏آيد كه اگر لطف خدا نباشد در همان دم اوّل خود را مى‏بازد.

 «على بن ابى‏طالب عليه السلام به مردى كه مى‏گفت: بار خدايا! از فتنه به تو پناه مى‏برم، فرمود: مى‏بينم كه از مال و فرزندت به خدا پناه مى‏برى.

 خداى متعال مى‏فرمايد: «همانا دارايى‏هايتان و فرزندانتان مايه آزمايش هستند.»

 بلكه بگو: خدايا! از گمراهى‏هاى فتنه‏ها به تو پناه مى‏برم.» «7» بيشترين مشكلات انسان از اين‏جاست كه ظاهر خود را زيبا جلوه مى‏دهد. ولى قلب و درون خود را كه جايگاه پروردگار و محل امن و آرامش است؛ را زشت مى‏سازد. مولا على عليه السلام در حكمت‏هاى حكيمانه خود نكته اساسى را مى‏فرمايد:

 اللَّهُمَّ إِنّى‏ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ تَحْسُنَ فى‏ لامِعَةِ الْعُيُونِ عَلانِيَتى‏، وَ تَقْبَحُ فِيما أُبْطِنُ لَكَ سَريرَتى. «8»

 خداوندا! به تو پناه مى‏برم از اين كه ظاهرم در ديده مردم نيكو جلوه كند و درونم در آنچه از تو پنهان مى‏كنم زشت نمايد.

 [ «6» وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ «7» فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ‏]

 و تو آن را به قدرتت بر من وارد كرده‏اى، و به اقتدارت به سوى من فرستاده‏اى؛ دور كننده‏اى براى آن وجود ندارد، و چيزى را كه تو بسته‏اى گشاينده‏اى برايش نمى‏باشد، و چيزى را كه تو بگشايى، كسى قدرت بستنش را ندارد، و آنچه را كه تو دشوار كرده‏اى، آسان كننده‏اى برايش نيست، و كسى را كه تو بى يار و ياور گذاشته‏اى ياورى براى او وجود ندارد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-01-16] [ 10:00:00 ق.ظ ]




توريه چيست؟

توريه بر وزن توصيه به سخني گفته مي شود که از ظاهر آن چيزي فهميده مي شود درحاليکه منظور گوينده چيز ديگري است. در معني توريه چنين گفته اند: توريه عبارت از اين است که انسان کلامي بگويد و از آن معني مطابق واقع اراده نموده ولي آن کلام طوريست که شنونده معني ديگري از آن مي فهمد و منظور گوينده نيز همين است که در عين اراده معني صحيح ، مخاطب چيز ديگري بفهمد .

مشهور در ميان فقهاي ما اين است که در مواردي که دروغ به خاطر ضرورتي تجويز مي شود از توريه بايد استفاده کرد و تا توريه ممکن است نبايد دروغ صريح گفت.

آيا توريه جزء دروغ نيست ؟

آنچه در اينجا کاملا حايز اهميت است اين است که روشن شود آيا توريه داخل در ادله کذب مي باشد به طور کلي سه قول ديده مي شود : گروهي معتقدند توريه اصلا دروغ نيست و لذا گفته اند بايد در موارد ضرورت چنان سخن بگويد که از دروغ خارج گردد. گروه دوم توريه را داخل در کذب مي دانند و گروه سوم مي گويند توريه مصداق کذب است ولي ميزان قبح و فساد آن از کذب معمولي کمتر است.

 

راه درمان دروغ

با توجه به عواملي که در ايجاد اين صفت و ريشه دارساختن آن موثر است راه درمان آن نسبتا روشن خواهد بود و به طور کلي براي درمان اين انحراف اخلاقي بايد از طريق زير اقدام نمود:

قبل از هر چيز بايد مبتلايان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوي و مادي ، فردي و اجتماعي اين رذيله زشت متوجه ساخت و با تدبير و تفکر در آيات قرآن کريم و سخنان پيشوايان بزرگ دين و تجزيه و تحليل گذشته و گفتار بزرگان به اين نکته برسيد که دروغ در پاره اي از موارد هر چند نفع شخصي نيز داشته باشد نفعي آني و زود گذر است.و هيچ سرمايه اي براي يک انسان در اجتماع بالاتر از سرمايه اعتماد و اطمينان مردم نسبت به وي نيست که بزرگترين دشمن آن همين دروغ است.

ايجاد شخصيت: يکي ديگر از موثرترين طرق درمان دروغ پرورش شخصيت در افراد است زيرا همانطور که دانستيم يکي از عوامل مهم رواني دروغ، احساس حقارت و کمبود شخصيت است و در حقيقت دروغ گفتن يک نوع عکس العمل براي جبران اين موضوع است.اگر مبتلايان به دروغ احساس کنند صاحب نيروها و استعدادهايي در درون خود هستند که با پرورش آنها مي توانند ارزش و شخصيت خود را بالا ببرند نيازي به توسل جستن به دروغ براي ايجاد شخصيت قلابي در خود نمي بينند به علاوه بايد اينگونه افراد را متوجه ساخت که ارزش اجتماعي يک انسان راستگو بالاتر است ازهر سرمايه مادي و چيزي با آن برابري نمي کند.

کوشش براي تقويت پايه هاي ايمان به خدا در دل مبتلايان و توجه دادن آنها به اين حقيقت که قدرت خدا مافوق تمام قدرتهاست و قادر برحل تمام مشکلاتي است که افراد ضعيف الايمان به خاطر آن به دروغ پناه مي برند . راستگويان در برابر حوادث گوناگون بر خدا تکيه دارند ولي دروغگوها در اين گونه موارد تنهايند.

و براي درمان دروغ راههاي بسياري وجود دارد که بويژه در کلام ائمه معصومين به آنها طي احاديثي اشاره شده است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]




سرچشمه دروغ

همانطور که در سابق هم اشاره شد دروغ معمولا از يکي از نقاط ضعف روحي سرچشمه مي گيرد.

گاهي از ضعف ايمان که انسان خدا را شاهد نمي دانديا به خاطر تبرئه خوديا به قصد تفريح و شوخي: علي(ع):« بنده اي مزه ايمان را نچشد تا دروغ را وانهد چه شوخي باشد و چه جدي»(33)

گاهي انسان به خاطر ترس از فقر ، پراکنده شدن مردم از دور او ، از دست دادن موقعيت و مقام دروغ مي گويد . زماني به خاطر علاقه شديد به مال و جاه و مقام و شهرت ديگري زبان به دروغ مي گشايد و از اين وظيفه نامشروع براي تامين مقصود خود کمک مي گيرد. گاهي تعصب هاي شديد و حبّ و بغض هاي افراطي سبب مي شود که انسان به نفع کسي که مورد علاقه اوست يا به زيان کسي که مورد نفرت و کينه او مي باشد بر خلاف واقع سخن بگويد. زماني براي آنکه خود را بيش از آنچه که هست بنماياند و اظهار علم کند دروغ مي گويد. ولي در تمام اين صفات رذيله که ريشه صفت دروغ را تشکيل مي دهد بايد از کمبود شخصيت و ضعف ايمان نام برد.

يکي ديگر از عوامل مهم دروغگويي ، احساس کمبود شخصيت و عقده حقارت است کساني که گرفتار چنين عقيده اي هستند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتي را که در خود احساس مي کنند جبران مي کنند . و گاهي نيز به خاطر عدم توجه به مضارّ دروغ و اهميت راستگويي يا آلودگي محيط خانوادگي يا محيط اجتماع و معاشرين اين رذيله در انسان ريشه مي دواند.

تلقين - احساس کمبود- نجات يافتن- خجالت نابجا- دشمني و حسد- طمع در مال و مقام-نقل همه چيزو پيش گويي ها از ديگر عوامل دروغگويي به شمار مي آيند.

 

 عذاب ويژه دروغگويان

دروغگو از نماز شب محروم است در نتيجه از برکاتي که اين عبادت بزرگ دارد محروم مي ماند که از آن جمله سعه رزق است.عيسي بن مريم(ع) فرمود: « کسي که دروغگوئيش زياد شود حسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بين مي رود به طوريکه مردم از او متنفر و منزجر مي شوند»(34)

خداوند او را هدايت نمي کند و راه حق را نشان او نمي دهد:«إن الله لا يهدي من هو مسرف کذاب»(35)

دروغگو قابل رفاقت و برادري نيست .حضرت علي(ع):« مسلمان بايد از دوستي و برادري دروغگو بپرهيزد زيرا به سبب دروغ گفتن اگر راست هم بگويد باور نمي شود»(36)

 گوش دادن به دروغ

بايد دانست همانطور که دروغ بر دروغگو حرام است نقل ديگري هم حرام و همچنين ثبت کردن و نوشتن يا خواندن و گوش دادنش هم حرام مي شود

«سمّاعون للکذب» (37)در مذمت گوش فرادادن به دروغ و با علم به اينكه دروغ است آن را مى‏پذيرند چون اگر علم به دروغ بودن آن نداشته باشند صرف شنيدن دروغ صفت مذموم شمرده نمى‏شود

انواع دروغ

انواع و نمونهاي متعددي را مي توان نام برد اما به عنوان مثال چند نمونه را ذکر مي کنيم

دروغهاي نامرئي مانند نفاق و ژشتهاي خلاف واقع مثل اينکه کسي کتابخانه بزرگي دارد ولي فقط براي زيبائيش تهيه شده است.

دروغهاي عملي مانند ريا و تکذيب حرف راست که اين هم دروغ عملي است . نوشتن دروغ و اشاره دروغ و تدليس يعني زيبا جلوه دادن جنس هم از مصاديق اين گروه اند.

 دروغهاي عادي و رايج مانند تعارفات معمولي و تعريف خواب با کم و زياد کردن.

دروغهاي مکتبي مانند : تحريف و کج فهمي و کتمان

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




اصلاح ميان مردم

يعني در صورتي که انسان براي ايجاد الفت و محبت و رفع کينه و کدورت دروغ بگويد و بدين وسيله ميان آنها صلح و صفا و صميميت برقرار کند که در اين موارد دروغ حرام نيست.

در وصيت پيانبر(ص) به علي (ع)آمده است که اي علي خداوند دروغ مصلحت آميز را دوست دارد و از راست فتنه انگيز بيزار است»(26)

    خدعه و نيرنگ

شک نيست که جنگ يک ضرورت ديني و اجتماعي است که به دلايل مختلف عقيدتي، سياسي و اقتصادي و… بر ملتها و جوامع بشري الزام يا تحميل مي گردد و معمولا براي خروج از اين تحميل و رهايي از اين مخمصه و سرعت بخشيدن به شکست دشمن از وسايلي استفاده مي شود که در مواقع عادي جايز نيست. يکي از اين موارد مهم غافلگيري دشمن است که در اين راستا عنصر خدعه و نيرنگ مي تواند وسيله خوبي باشد. در وصاياي رسول(ص)به علي(ع)آمده است:« اي علي سه چيز است که دروغ بر آنها نيکوست: خدعه و نيرنگ در جنگ – وعده به همسر و اصلاح ميان مردم»(27)

    وعده به خانواده و همسر

در دين مقدس اسلام نفقه(هزينه زندگي)زن و فرزند به عهده مرد است . البته نفقه به تناسب امکانات و در حدّ ميانه روي است و بيش از آن لزومي ندارد ولي چون بسياري از اوقات در اثر زياده طلبي و چشم و هم چشمي تقاضاي خانواده فراتر از امکانات مرد و بيش از حد کفايت است در چنين وضعي مرد بر سر دوراهي قرار مي گيرد که يا بايد با برخورد منفي و ردّ صريح در برابر خواسته هاي آنان موضع گيري کند و يا با برخورد اميدوار کننده و وعده هاي مصلحتي تا حدودي آنها را راضي و قانع نمايد. اما بايد در نظر داشت که اگر سرپرست خانواده بخواهد هر روز به بهانه هاي پوچ و بي اساس به خانواده اش دروغ بگويد علاوه بر آنکه از نظر تربيتي آثار بدي در پي دارد حسّ اعتماد و اطمينان را در اعضاي خانواده از بين مي برد و جايگاه رفيع پدر و سرپرست خانواده را متزلزل ساخته و آنرا در معرض سقوط قرار مي دهد و در نتيجه اساس خانواده از بين مي رود.

 

آثار دروغ

دروغ به جز آثار سوء اخلاقي که در شاکله خود انسان دارد بنيان و شالوده جامعه را ويران مي کند مثل موشهايي که سد سبا را با آن استحکام ويران کردند. دروغ در خانه ، دروغ در مدرسه ، دروغ در بازار و محله و اداره و … نظام خانواده و مدرسه و بازار و اداره و… را از هم مي پاشد. دروغ آثار زيانباري از جهت فرهنگي ، اقتصادي ، سياسي و اجتماعي به دنبال دارد .

بي آبرويي

امام علي(ع):«الکذب يزري بالانسان» (28)

رسوايي

« والله مخرج ما کنتم تکتمون»(29)

به قول علامه طباطبايي هر جزء نظام هستي با اجزاء ديگر و لوازمش مرتبط است . دروغگو اگر چيزي را پنهان کند لوازمش را چه کند لذا زود رسوا مي شود. بر فرض گرگ يوسف را دريد پيراهنش چرا سالم است؟ گندم کاشتي پس چرا جو سبز شد همين است که قرآن مي فرمايد:

« إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّار»(30)

« ْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّاب‏»(31)

دروغ گو در اضطرار است

پيامبر(ص):« راستي آرامش است ولي دروغ هراس است»(32) دروغگو در هيجان است که مبادا حرف امروزش با فردا تضاد داشته باشد

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]




دروغ فراموشي مي آورد

امام صادق(ع) فرمودند:« خداوند فراموشي را بر دروغ پردازان مسلط مي سازد که انسان علاوه بر اينکه لازم است خود از دروغ گفتن بپرهيزد بايستي از همنشيني و دوستي با افراد دروغگو خودداري کند». قَالَ الصَّادِقُ(ع):إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَى الْكذَّابِينَ النِّسْيانَ (23)

از امام صادق(ع) نقل شده که اميرالمومنين علي(ع) مکرر بالاي منبر مي فرمود« سزاوار است انسان مسلمان از دوستي با سه کس دوري کند: پر روي بي باک و تبه کار – احمق و دروغگو سپس درباره دروغگو فرمود زندگي کردن با دروغگو براي تو سزاوار نيست چون سخنان تو را براي ديگران و سخنان ديگران را براي تو بازگو مي کند و هرگاه داستاني را به پايان رساند ، داستان ديگري به آن مي افزايد تا آنجا که اگر راست گويد کسي باور نکند».

اميرالمومنين علي(ع) در ضمن حديثي به امام حسن مجتبي(ع) فرمود« از دوستي با دروغگو برحذر باش زيرا او مانند سراب است که در نظرت دور را نزديک و نزديک را دور مي سازد»

امام باقر(ع) مي فرمايد:« خداي تعالي بر بدي ها قفل هاي فراواني زده و شراب را کليد آن قرار داده است اما دروغ از شراب بدتر است».

پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند:« خيانت بزرگي است که با برادرت سخني بگويي که او تو را تصديق کند و تو به او دروغ گفته باشي (24) و نيز مي فرمايد: دروغ روزي را کم مي کند و ممکن است مومن هر خصلتي پيدا کند و حتي با همان خصلت بميرد اما به خيانت و دروغ آلوده نمي شود».

اميرالمومنين(ع) فرمودند:« بزرگترين کژي ها و لغزشها نزد خدا زبان دروغ پرداز است«.

امام باقر(ع) مي فرمايند:« دروغ مايه ويراني ايمان است».

مواردي که دروغ گفتن جايز است

چنانچه گفته شد دروغ بالطبع از کارهاي زشت و ناپسند و عادت به آن از رذايل اخلاق و گناهان کبيره است و تا ضرورت و مصلحت مهمي در کار نباشد گفتن دروغ جايز نيست.

مقام ضرورت و ناچاري

قرآن کريم تقيه را در مقام اکراه و اضطرار جايز دانسته و بديهي است که تقيه از مصاديق دروغ و خلاف واقع است و انسان در مقام اضطرار مي تواند عقيده خود را پنهان کند و بر خلاف عقيده و ايمانش گواهي دهد.

از رسول خدا(ص) نقل شده است که:« ما من شيء إلا و قد أحله الله لمن إضطر أليه»(25)  هيچ کاري نيست جز آنکه خداوند آنرا براي کسيکه ناچار شده باشد حلال کرده است.

در باب رفع ضرر احاديثي به تواتر رسيده که انسان به خاطر جلوگيري از ضرر مالي و جاني و عرضي و… مي تواند سوگند دروغ ياد کند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم