نرجس
 
   



 

1. نشاط جسمی

پزشکان معتقدند، اگر آدمی غذا را با شادی میل کند، زودتر و بهتر جذب بدن می شود. طب روحانی نیز خبر می دهد که اگر انسان غذاهای روحانی را از روی اشتیاق صرف کند و از خمودگی دور با شد، آثار پاکی و زدایندگی آن زودتر در قلب پدیدار می شود. نشاط جسمی، از عوامل ایجاد شور و شوق به نماز و در نتیجه، یکی از زمینه های حضور قلب در نماز است. بی گمان، نماز کسی که در سلامت جسمی کامل به سر می برد، با نماز کسی که از بدنی بیمار رنج می برد، در میزان بهره مندی از اشتیاق و حضور قلب در نماز، از برخی جنبه ها با هم متفاوت است. پس سزاوار است، کسانی که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، تندرستی خویش را قدر بدانند و جسم خود را در حال نشاط و آمادگی همیشگی برای بندگی شایسته پروردگار نگه دارند.

پیام متن:

شرایط بدنی انسان، از لحاظ سلامتی، تأثیر مستقیم بر روح او و چگونگی نماز او دارد.

2. پرهیز از دنیادوستی

از جمله مواردی که رسیدن به مقام قرب الهی را مانع می شود و انسان را از لذت مناجات با خداوند باز می دارد و نیز قلب را به تاریکی می کشاند، دوستی با دنیاست که در سخنان گهربار ائمه معصومین علیهم السلام بسیار نکوهش شده است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «رَأسُ کُلِّ خَطیئةٍ حبُّ الدّنیا؛ منشأ هر خطایی، دوستی دنیاست».

قلب آدمی، چون پرنده ای است که پیوسته از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد و تا هنگامی که درخت حبّ دنیا در وجود انسان پا برجاست، پرنده قلب نیز بر شاخه های آن آویزان است. اگر انسان با اندیشیدن در پی آمدهای دوستی دنیا از خلال آیات و روایات و حالت های اولیای خدا بتواند این درخت را از وجود خویش ریشه کن سازد، آن زمان است که قلب او آرامش و به حضور قلب در نماز توفیق می یابد. ولی تا زمانی که قلب انسان در نماز به جاذبه های دنیایی توجه دارد، از یاد خدا و حضور قلب در نماز باز خواهد ماند و از درک فیض نزدیک شدن به خداوند محروم خواهد بود.

پیام متن:

هرگز خدادوستی با دنیادوستی جمع نمی شود. بنابراین، با دوستی دنیا نمی توان به مرتبه حضور قلب در نماز رسید.

3. پرهیز از وسواس

وسواس، قلب را در نماز به سوی اموری جز خدا می کشاند. بدون شک، وسواس از القائات شیطان است تا حضور قلب را از انسان بگیرد و او را از حال توجه به خداوند یگانه و رحمان باز دارد. شخصی که در نماز، پیاپی در رکعت ها و رکن های نماز شک می کند و همه توجهش را در درست به کار بردن واژه ها صرف می کند، خود را از فیض درک محضر پروردگار محروم می سازد و از برکت و روشنی نماز نصیبی نمی گیرد.

پیام متن:

وسواس عملی شیطانی است و دل نمازگزار را از یاد خدا در نماز باز می دارد.

4. توجه داشتن به خداوند در همه حال

بزرگان اخلاق، برای توفیق یافتن بر حضور قلب در نماز، به افراد چنین سفارش می کنند که در طول روز نیز در همه حال متوجه حضرت حق باشند.

انسان به هر چیز بیشتر توجه کند، همان چیز، قوی تر و پررنگ تر در روح او نقش می بندد. پس به گاه خواندن نماز نیز یاد او از آن پر و توجهش بدان سوست. بدین ترتیب، شاید یکی از ثمره های این آیه شریفه که می فرماید: «اذْکُرُوا اللّه َ ذِکْرا کَثِیرا؛ بسیار خداوند را یاد کنید.» (احزاب: 41)، همین باشد که: یاد فراوان خدا در طول شبانه روز، تأثیر بسزایی در ایجاد حضور قلب در نماز خواهد داشت.

پیام متن:

دلی که در بیشتر وقت ها از یاد خدا غافل است، نمی تواند در نماز به یاد خدا باشد. پس باید همواره دل را از هر چه جز خدا خالی داشت و یاد خدا را تنها حاکمِ بر قلب و روان خود نماییم و از هر چه جز خواست او رو بگردانیم تا از نمازی ملکوتی و روحانی در فضایی پر از اخلاص و بندگی خداوند بهره مند شویم.

5. یقین کردن به بزرگی خدا

آن گاه که بنده به عظمت خداوند و گستردگی فرمانروایی و قدرت او معرفت یافت و با جان و دل فهمید که خود، در حقیقت، هیچ است و به اندازه ذره ای مالک خیر و شر خود نیست و زندگی و مرگ و حشر و نشرش به دست برترینِ عالم یعنی خداست، عقل و اندیشه اش در برابر این عظمت و شکوه زانو می زند. پس در پیشگاه حضرت حق، به فروتنی می افتد و قلبش از مشاهده شکوه بزرگی و فرمانروایی او، بیش از حد و وصف خاضع و خاشع می شود و مراقب حضور و نظر پروردگار و رد و پذیرش او خواهد بود؛ با مراقبتی که یک چشم به هم زدن از آن غافل نخواهد شد.

امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:

ولو فَکَّروا فی عَظیمِ القُدرةِ وَ جَسیمِ النّعمةِ لَرَجَعُوا إلی الطّریق و خافُوا عذابَ الحریقِ.

اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند و از آتش سوزان می ترسیدند.

«اگر انسان به مناجات با حق تعالی و ولی نعمت خود به قدر مکالمه با یک مخلوق عادی ضعیف اهمیت دهد، هرگز این قدر نسیان و سهو و غفلت نمی کند؛ ولی نعمتی که آدمی را به وسیله انبیا و اولیا و قرآن کریم، به مناجات با خود دعوت فرموده و درهای مکالمه با خود را به روی او گشوده است. اگر انسان امری را بی اهمیت تلقی کند، کم کم به ترک آن منجر می شود و ترک اعمال دینی، انسان را به ترک دین می رساند. چنانچه اگر انسان اهمیت عبادت ها را به قلب بفهماند، از این غفلت و سهل انگاری منصرف شده و از این خواب سنگین بر می خیزد».

از ابوحمزه ثمالی نقل کرده اند که گفت:

امام سجاد علیه السلام را دیدم که نماز می خواند. عبای آن حضرت از شانه اش افتاد، ولی حضرت آن را راست نفرمود، تا آنکه از نماز فارغ شد. از حضرت در این باره پرسیدم، فرمود: وای بر تو آیا می دانی در حضور چه کسی بودم؟ همانا از بنده تنها قسمتی از نماز پذیرفته می شود که در آن توجه قلبی داشته است.

پیام متن:

اندیشیدن در عظمت پروردگار، سبب خضوع و خشوع و حضور قلب در نماز می شود.

6 . خواندن دعاهای پیش از نماز

یکی از عواملی که به ایجاد حضور قلب در نماز کمک می کند، خواندن دعاهای پیش از شروع نماز است که از معصومین علیهم السلام نقل شده است.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام به یاران خویش سفارش می فرمود که پیش از نماز، این دعا را بخوانند:

یا مُحسِنُ قد اَتاک المُسی ءَ و قَد اَمرتَ المحسنَ أن یَتَجاوَزَ عنِ المُسی ءِ أنت المحسنُ و أنا المُسی ء فبِحَقِّ محمدٍ وآلِ مُحمّدٍ صَلِّ علی محمّدٍ وآل محمّدٍ و تَجاوَزْ عن قبیح ما تعلمُ مِنّی.

ای نیکوکار! گناهکار به سوی تو آمده و تو خود امر کردی که نیکوکار از گناهکار در گذرد و تو نیکوکاری و من گناهکار، پس به حقّ محمّد و آل محمّد بر محمّد و آل محمّد درود فرست و از کارهای زشتم که به آن آگاهی، درگذر.

پیام متن:

دعای پیش از نماز، آماده ساز توجه دل به ساحت ربوبی است.

7. توجه کردن به معانی الفاظ نماز

برای آنها که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، آموختن معانی نماز، بسیار راه گشاست. کسی که از معانی جمله های نماز ناآگاه است، نه از نماز به شایستگی لذت می برد و نه آنچنان که سزاوار است، از حضور قلب بهره مند می شود. نمازگزاری که به دلیل ندانستن معانی نماز، نه می داند چه می گوید و نه آگاه است که چه می خواهد، نمی تواند از شجره نماز، میوه های گوناگون بچیند.

پیام متن:

توجه کردن به معانی جمله های نماز، عاملی برای پیدایش حضور قلب در نماز است.

8 . توجه داشتن به تک فرصتی بودن نماز

یکی از مواردی که می تواند به حضور قلب بیشتر در نماز کمک کند و در روایت ها نیز به آن اشاره شده، در نظر داشتن این نکته است که احتمال دارد این نماز، آخرین نمازی باشد که می خوانیم.

در روایتی نقل است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از یاران خود فرمود:

«فَصَلِّها صلاةَ مُوَدِّعٍ؛ به هنگام نماز، به گونه ای نماز بخوان که گویا این آخرین نمازی است که می خوانی و نماز خداحافظی توست».

به راستی، از کجا می دانیم که پس از این نماز، آن قدر زنده بمانیم که به نماز دیگر نیز برسیم؟ ما وقتی وارد نماز می شویم، حتی نمی توانیم یقین کنیم که همین نماز را به پایان خواهیم برد، تا چه رسد به اینکه بخواهیم، به نمازهای دیگر دل خوش کنیم!

اگر انسان چند لحظه ای پیش از نماز بنشیند و بیندیشد که شاید این، آخرین نماز من باشد، باری شاید آن نماز را با حالت توجه به درگاه خداوند به جا آوَرَد.

پیام متن:

در نظر داشتن احتمال به پایان رسیدن عمر در حین یا بعد از نماز، سبب ساز افزودن بر حضور قلب در نماز است.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-12-07] [ 09:33:00 ق.ظ ]




ارزش و جایگاه نماز

بهترین راه رسیدن انسان به کمال و قرب خدا، نماز است و خداوند نیز تنها بدین منظور نماز را بر آدمی واجب نمود و البته پروردگار جهانیان بی نیاز از نماز آدمیان است. انسان در هر شرایطی بر ادای نماز موظف است، به گونه ای که «حتی کسی که در دریا در حال غرق شدن است، باید در همان حال نماز بخواند و به خداوند، توجه قلبی داشته باشد. گرچه رو به قبله بودن و دیگر شرایط از او ساقط می شود. بدین ترتیب، نماز نقشی اساسی در بالندگی و نیک بختی انسان ایفا می کند».

نماز، از مهم ترین سفارش های پیامبران بوده و از آشکارترین نمونه ها و نشانه های عبادت و بندگی خداست. از این رهگذر، لقمان نیز به فرزندش می گوید: «یا بُنَیَّ اَقِمِ الصّلوةَ؛ پسرم! نماز را به پا دار». (لقمان: 17)

نماز داروی فراموشی و وسیله ذکر خداوند است: «اَقِمِ الصّلوةَ لِذِکری». (طه: 14)

نماز، پیمان خداوند است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «والصّلوةُ عَهدُاللّه ».

نماز، نور چشم پیامبر عزیز است که فرمود: «قُوَّةُ عَینی فی الصَّلوةِ».

نماز، اهرم مقاومت در غم ها و مشکل ها است. خداوند می فرماید:

«وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ؛ از صبر و نماز (در گرفتاری ها) کمک بگیرید». (بقره: 45)

نماز، داروی تکبر است. امام علی علیه السلام می فرماید: خداوند، نماز را واجب کرد تا انسان را از کبر و خودخواهی دور کند: «والصَّلوة تَنزیها عن الکِبْرِ».

نماز، پایه و ستون دین است: «وَ هِیَ عمودُ دینِکُم».

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «مَوضعُ الصَّلوةِ مِن الدّین کَمَوضِعِ الرَّأسِ مِن الجَسَدِ؛ نماز نسبت به دین، به منزله سر نسبت به تن است».

«الصّلاةُ مِفتاحُ الجنّة؛ نماز، کلید بهشت است».

نماز، نخستین پرسش در قیامت است: «اَوُّلُ ما یُحاسَبُ به العبدُ الصّلاة».

نماز، راه نزدیک شدن انسان پرهیزکار به خداست: «الصَّلوةُ قربانُ کُلِّ تَقیٍّ».

و نماز، سفارش برتر پیامبران و آخرین خواسته امام صادق علیه السلام پیش از شهادت است. آن گاه که همه خویشاوندان و فرزندان را دور خود فرا خواند و چنین سفارش کرد: «هر کس نماز را سبک شمارد، مشمول شفاعت ما در قیامت نخواهد شد».

شیطان نیز چون به اهمیت و مرتبه نماز و تأثیر بسیار آن در بهروزی آدمیان آگاه است، می کوشد انسان را از نماز دور سازد. به گونه ای که اگر فرد نماز می خواند، نمازی نباشد که خدا از او انتظار دارد. بنابراین، فکرهای بی اساس و بی شماری را به ذهن او می ریزد تا به هر وسیله ای وی را از توجه قلبی به نماز منصرف سازد. با این حال، شیطان چندان قادر نیست که انسان را بر نداشتن حضور قلب در نماز، مجبور کند، بلکه فرد می تواند، با فراهم آوردن عوامل حضور قلب، از برکت های ذاتی نمازی که معراج مؤمن است، بهره مند شود.

پیام متن:

ثمره های نماز شگفت آور است و می تواند، نمازگزار را تا آستان خداوند بار دهد، به شرط آنکه با اخلاص و حضور قلب همراه باشد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




فضیلت تجارت کردن و طلب حلال نمودن

 


در احادیث معتبره از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله و سلم ) منقول است که نیکو یاوریست پرهیزکارى ازمعاصى خدا توانگرى .
از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) منقول است که خیرى نیست در کسى که نخواهد مالى از حلال جمع کند که بآن مال روى خود را از سؤ ال حفظ کند و قرض خود را اداء کند و باخویشان خود احسان کند.
در حدیث دیگر فرمود که استعانت بجوئید بدنیا بر آخرت و بار مردم مشوید.
از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم ) منقول است که ملعونست کسیکه بار عیال خود را بر مردم بیندازد.
درحدیث حسن منقول است که شخصى ازحضرت صادق (علیه السلام ) پرسید که ماطلب دنیا میکنیم و دوست میداریم که مال دنیا بمارو کند فرمود که براى چه میخواهى آنرا؟ گفت براى خرج خود و عیال خود بکنم وصله رحم بکنم و تصدق وحج و عمره بکنم فرمود که مال را براى این ها کسب کردن طلب دنیا نیست طلب آخرت است .
درحدیث دیگر فرمود که توانگرى که ترا از ظلم منع نماید بهتر است ازپریشانى که تورا بر گناه بدارد.
در حدیث معتبر منقول است که شخصى از علماء اهل سنت بحضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) رسید در روز بسیار گرمى دید که آنحضرت بر دوغلام تکیه کرده وبراه میروند گفت که شما مرد پیرى هستید از بزرگان قریش مناسب نیست که در این وقت از براى طلب دنیا بیرون آئید اگر مرگ در این حال شمارا برسد چه خواهید کرد ؟ حضرت فرمود که اگر مرگ در این حال برسد دروقتى رسیده خواهد بود که مشغول طاعت خداوند عالمیانم و کارى میکنم که خود را و عیال خود را باز دارم از سؤ ال کردن از تو وازدیگران من از آن میترسم که مرگ بسد و بر معصیت خدا باشم گفت راست گفتى میخواستم ترا پند بگویم تو مرا پند گفتى .
در حدیث معتبر از حضرت امیر المؤ منین (علیه السلام ) منقول است که حق تعالى خطاب نمود بحضرت داود که نیکو بنده بودى تو اگر از بیت المال نمیخوردى و بدست خود کسب میکردى چون این خطاب رسید حضرت داود چهل روز گریست پس حقتعالى به آهن وحى فرستاد که نرم شو براى بنده من داود، پس در دست آنحضرت نرم شد مانند موم پس هر روز یک زره بدست خود میساخت و به هزار درهم میفروخت تا آنکه سیصد و شصت زره ساخت و از بیت المال مستغنى شد.
درحدیث دیگر منقول است که حضرت صادق (علیه السلام ) احوال عمر بن مسلم را پرسید گفتند که ترک تجارت کرده است حضرت سه مرتبه فرمود که عمل شیطان است مگر نمیدانى که رسول خدا (صلى الله وآله وسلم ) تجارت میکرد و حعتعالى مدح میفرماید جماتى را که مردان چندند که غافل نمیگرداند ایشان را تجارت و نه فروختن از یاد خدا ایشان جماعتى بودند که تجارت میکردند و چون نماز میشد مشغول نماز میشدند و این بهتر است از کسیکه تجارت نکند در وقت خود نماز را بکند.
در حدیث موثق منقول است که بآنحضرت عرض کردند که شخصى هست میگوید که در خانه مى نشینم و نماز میکنم و روزه میدارم و عبادت پروردگار خود میکنم و روزى من البته از براى من میاید حضرت فرمود که این مرد یکى از سه کس است که دعاى ایشان مستجاب نیست .
در حدیث دیگر منقول است که شخصى بآنحضرت عرض کرد که میخواهم دعا کنید که خدا مرا روزى بدهد باراحت فرمود که طلب روزى بکن چنانچه خدا ترا امر کرده است من دعا نمیکنم براى تو.
درحدیث دیگر منقول است که آنحضرت احوال شخصى را پرسیدند شخصى گفت که او پریشان شده است حضرت پرسیدند که بچه کار مشغولست ؟ گفت در خانه نشسته است و عبادت الهى میکند فرمود که معاش بچه نحو میگذرد؟ گفت بعضى از برادران مؤ من به احوال او مى رسد حضرت فرمود انکسى که روزى اورا میدهد عبادتش بهتر است از عبادت او.
درحدیث معتبر از حضرت امام محمد باقر(علیه السلام ) منقول است که کسیکه طلب دنیا کند براى آنکه از مردم سؤ ال نکند و روزى عیال خود را فراخ گرداند و با همسایگان خود احسان کند در روز قیامت روى او مانند ماه شب چهارده باشد.
ازحضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم ) منقول است که عبادت هفتاد جزء است بهترین آنها طلب حلال است .
درحدیث دیگر فرمود که هرکه شب بخوابد وامانده از طلب حلال چون شب بسرآید آمرزیده شده باشد.
دراحادیث معتبره منقول است که چون در دکان خود را گشودى و متاع خود را پهن کردن آنچه بر تو بود کردى دیگر بر خدا توکل کن .
دراحادیث معتبره ازحضرت رسول (صلیه الله علیه وآله وسلم ) منقول است که در حجه الوداع فرمود بدرستیکه جبرئیل در دل من دمید که هیچ صاحب جانى نمیمیرد مگرآنکه روزى مقرر خود راتمام میخورد پس از خدا بترسید و مبالغه در طلب روزى مکنید و دیر رسیدن روزى بر آن ندارد شمارا که طلب چیزى از روزى را بمعصیت خدا بکنید زیراکه حقتعالى روزى را درمیان خلق خود حلال قسمت کرده است و حرام قسمت نکرده است پس کسیکه از معصیت خدا بپرهیزد و صبر کند روزى او از حلال میرسد و هرکه پرده درى کند و تعجیل نماید و از حرام بگیرد از روزى حلال او همان مقدارکم میشود و درقیامت حسان او خواهند کرد برآن روزى حرام .
ازحضرت صادق (علیه السلام منقول است که اگر بنده در سوراخى باشد خدا روزى اورا میرساند پس پرمبالغه در طلب روزى مکنید.
در احادیث معتبره از آنحضرت منقول است که خدا روزى مؤ منان را از جائى چند مقرر فرموده است که گمان نداشته باشد براى آنکه چون نمى دانند که روزى اشان از کجا میاید دعا بسیار من کنند و دراحادیث دیگر از حضرت صادق (علیه السلام ) منقول است که تجارت کردن عقل را زیاد مى کند و ترک تجارت کردن عقل را کم میکند.
حضرت امام موسى (علیه السلام ) بتاجرى فرمود که بامداد برو بسوى چیزى که موجب عزت تو است یعنى بازار.
دراحادیث دیگر منقول است که بامداد بطلب روزى بروید و تحقیق این مطلب با احادیث دیگر در کتاب عین الحیوه مذکور است .

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-12-05] [ 09:00:00 ق.ظ ]




آثار شگفت انگیز سوره نباء

سوره نبا یا ««عم یتسائلون»، «التساول»، «المعصرات» (۱) و هفتاد و هشتمین سوره قرآن و مکی است و ۴۰ آیه دارد.

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم در فضیلت این سوره می فرمایند: هر کس سوره نبأ را قرائت نماید خداوند در روز قیامت از شراب خنک به وی بنوشاند.(۲)

همچنین فرموده اند: سوره نبأسوره نبأ را یاد بگیرید اگر می دانستید چه برکات و آثاری در آن نهفته است کارهایتان را تعطیل می کردید و آن را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن گناهان شما را می آمرزد جز شرک ورزیدن به او.(۳)

امام صادق علیه السلام در روایتی فرموده اند: منظور از نبأ عظیم در این سوره ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.(۴)

وقتی از امام باقر علیه السلام درباره تفسیر سوره نبأ پرسیدند، از قول امام علی علیه السلام فرمود: خداوند هیچ آیه ای بزرگتر از من و هیچ نبأ عظیمی عظیم تر از من ندارد.(۵)

آثار وبرکات سوره

۱) مشرف شدن به زیارت خانه خدا

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس قرائت سوره نبأ را یک سال ادامه دهد و هر روز آن را قرائت نماید از سال خارج نشود مگر اینکه خانه خدا را زیارت خواهد کرد.(۶)

۲) برای بیدار ماندن در شب

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس که می خواهد شب بیدار بماند اگر سوره نبأ را قرائت کند چنین می شود و قرائت آن برای کسی که می خواهد در شب مسافرت نماید مفید خواهد بود و او را از شر دزد و راهزن در امان می دارد.(۷)

دیگر خواص سوره :

در مصباح کفعمی نیز امده است: هر کس سوره نبأ را بر پوست آهویی با گلاب و زعفران بنویسد و با خود همراه داشته باشد خوابش کم و بیداری اش زیاد می شود و در امان و حفظ خداوند خواهد بود و اگر نوشته این سوره را به بازو ببندد موجب زیاد شدن نیرویش می شودو منوشیدن آب شسته شده سوره نبأ بیماری های شکم را از بین می برد. (۸)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ق.ظ ]




*******

قرآن فاطمه را بخوان!

قاری مشهور و ممتاز قرآن، جناب جواد فروغی چنین حکایت می کند:

یکی از پربارترین و جالب ترین سفرهای من، سفر حج بود. ایام مبارک و مقدسی برای من بود. تمام لحظات این سفر پر از خاطره است که از خاطرات جالب این سفر، روزی بود که روبروی ضریح پیامبر صلوات الله علیه و آله در مدینه منوره قرآن می خواندم. و مأموران انتظامی عربستان گریه می کردند. یکبار دیگر هم یکی از مأموران انتظامی عربستان آمد و گفت: قسمتی از قرآن فاطمه [سلام الله علیها ]را برای من بخوان!

من در جواب او گفتم: منظور شما از قرآن فاطمه علیها السلام چیست؟!

او گفت: ما دو قرآن داریم، یکی قرآن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یکی دیگر قرآن فاطمه (علیها السلام)، قرآن شیعیان همان قرآن فاطمه (علیهاالسلام) است!

به او گفتم: اگر می خواهی، فردا شب بیا مسجد الحرام، آن جا من فردا قرآن می خوانم، فردای آن شب خوب که نگاه کردم آن مامور عربستان را که در گوشه ای نشسته بود دیدم وقتی شروع کردم به خواندن قرآن، دیدم دارد گریه می کند. وقتی برنامه تمام شد، پیش من آمد و گفت: قرآن شیعیان با قرآن ما هیچ فرقی ندارد و در حالی که صورتم را می بوسید با بدگویی و ناسزا گفتن وهابیون، آن جا را ترک کرد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]