نرجس
 
   



نکات مهم تربیتی در فرزند پروری دینی

 

توجه کردن به تربیت کودک باعث آرامش روانی پدرومادر در بزرگسالی فرزندانشان است نکات تربیتی دینی همواره موفقیت راچندین برابر میکند به این منظور نکات طلایی تربیت دینی را یاد آور میشویم:

۱- اگر صاحب فرزند دختر وپسر هستید هدیه را اول به دختر بدهید.

۲- با طفل خود بازی کودکانه بکنید.

۳- اطفال را بخاطر گریه هاشان نزنید زیرا تا مدتی گریه شهادت به وحدانیت خداوند، شهادت به نبی اکرم و دعا برای والدین است.

۴- فرزندان خود را ببوسید. پس همانا برای هر بوسیدن درجه ای در بهشت است.

۵- با سلام کردن به فرزندتان به او شخصیت دهید.

۶- کودک را در کارهای کودکانه خود تمسخر نکنید. کارهایش را احمقانه نخوانید.

۷- فرزند را زیاد امر و نهی نکنید تا جرات پیدا کند و در بزرگسالی نافرمان شود.

۸- به فرزندان خود شخصیت دهید.

۹- به وعده خود وفا کنید.

۱۰- برای تربیت جنسی کودکان، پدر و مادر باید نخست به فرزندان بیاموزند که سرزده وارد اتاق نشوند و اجازه بگیرند. در این راستا مادران دقت کنند هنگام نظافت بچه ها و نوزادان، کودکی دیگر بخصوص همجنس نظاره گر نباشد. از زمان خردسالی با اندام تناسلی و ران ها و سینه های طفل بازی نکنید.

نباید فرزندان را در محیط های خلوت، تنها با دیگری خصوصا خواهر و برادر آزاد گذاشت.

دختر ۶ ساله را مرد نامحرم بر دامن ننشاند و نبوسد.

نباید اندام دختر بچه ها در برابر دیگران عریان باشد.

در کودکان عشق و علاقه به نماز را ایجاد کنیم.

در سنین بالاتر از بلوغ و نشانه هایش دختر و پسر را آگاه کنیم.

۱۱- لوس کردن، کودکان را موجوداتی ضعیف و بی اراده بار می آورد.

۱۲- کودک را تحقیر نکنید.

۱۳- برای کودکان خود دعا کنید.

۱۴ تذکرات را با ملایمات بیان کنید تا سدی بین والدین و فرزندان نشود.

۱۵- اگر کودک در خانه مورد احترام باشد، کمتر از اوامر پدر و مادر سرپیچی می کند. احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی یکی از اساسی ترین عوامل ایجاد شخصیت در کودک است.

۱۶- مربی خوب کسی است که خواسته های کودک را از راه های صحیح و با روش درست تعدیل کند.

۱۷- ایمان را در کودکتان تقویت کنید.

امام صادق علیه السلام می فرماید: احادیث اسلامی را به فرزندان خود هر چه زودتر بیاموزید، قبل از آنکه مخالفین بر شما سبقت گیرند و دل های کوکان شما را با سخنان نادرست خویش اشغال نمایند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان، پدران مسلمانی که هیچ یک از فرائض دینی را به فرزندان نمی آموزند. به ناچیزی از امور مادی درباره آنها قانع اند. من از این مردم بری و بیزارم.

۱۸- از مچ گیری و رفتار سرورانه با کودکان بپرهیزید.

۱۹- فرزند را راستگو تربیت کنید. در خانه طوری رفتار کنید که اطفال به راستگویی عادت کنند.

۲۰- کودک را نترسانید زیرا ترس شخصیت کودک را از بین می برد و دچار اختلال روانی می کند.

۲۱-  نوازش یکی از غذاهای روانی کودک است باید به اندازه کافی از آن تغذیه شود.

۲۲- زشتی گناه و تنفر مردم از گناهکار را به کودک بفهمانید.

۲۳- بستر بچه ها از ۶ سالگی از هم جدا باشد.

۲۴- تذکرات وقتی اثر دارند که والدین خود مجری و عامل آنها باشند. توجه داشته باشید فرزندان آنگونه که ما می خواهیم نمی شوند بلکه آن طوری که ما هستیم می شوند.

۲۵- بین نظم در خانه و بیرون فرق قائل شوید و اجازه دهید در خانه آزادانه بازی کنند.

۲۶- رفتارهای غیر منتظرانه کودکان را تا حدودی تحمل کنید.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می کند.

۲۷- تذکر دیگران را به رخ او نکشید و کسی را با او مقایسه نکنید.

۲۸- از طریق داستان سرایی بسیاری از مفاهیم خوب را به کودک القا کنید.

۲۹- شیطنت کودک در خردسالی نشان دهنده زیادی عقل او در بزرگسالی است آن را سرکوب نکنید.

۳۰- کودکان را از ۷ سالگی امر به نماز و از ۹ سالگی به روزه کنید.

۳۱- به فرزند خود قرآن بیاموزید.

۳۲- از متهم کردن اطفال به دروغ گویی خودداری کنید.

۳۳- حس کنجکاوی کودک را با حوصله ارضا کنید.

۳۴- در برابر فرزندان هیچ گاه مشاجره نکنید.

۳۵- کودکان از مرگ در هراسند بخصوص مرگ والدین.

۳۶- استعدادهای فرزندان را کشف کنید و آن ها را شکوفا کنید.

۳۷- از نظر مادی نه بی توجه باشید نه کودک را ارضا کنید هر دو خطرناک است.

۳۸- تنها نقطه امید و مایه شادی کودک، مهر پدر و مادر است روان او را مضطرب نسازید.

۳۹- مناسب تکامل کودک به او آزادی دهید و او را به اختیار خودش بگذارید.

۴۰- تربیت فرزند و آموزش واجبات از وظایف والدین است و کسانی که به این امر توجه ندارند مورد نکوهش هستند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-10-30] [ 09:42:00 ق.ظ ]




بهترین زنان از دیدگاه حضرت فاطمه(س)

 

فاطمه (س) مصداق آیات قرآنی

براساس اسنادی که در دست و مورد قبول و اتفاق فریقین است فاطمه (س) مصداق آیات متعدد قرآن است که ما را توان آن نیست همه آنها را احصاء کرده و به شرحش بپردازیم.

“مصداق آیه قدر” إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

امام صادق (ع) در تفسیر و معنی آیه “إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ"، فاطمه (س) را معنی آن دانسته و مصداق کسی می‏‌داند که در شب قدر نازل شده است.

“مصداق خیر کثیر، سوره کوثر” إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ

خدا در قرآن او را کوثر یا خیر کثیر نامید و اساس نزول آن کوتاه کردن شر سخن مشرکان از سر پیامبر(ص) بود. او مصداق آیه” إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ” است و شماتت کنندگان پیامبر مصداق ابترند، فاطمه خیر کثیر است و مجسمه خیر، استوانه برکت است و اسطوره بالندگی.

“مصداق آیه تطهیر” إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً

او مصداق آیه “إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً” در قرآن است در کتاب صواعق المحرقه، تفسیر طبری، و کتب دیگر از رسول خدا نقل شد که این آیه درباره من، علی (ع)، حسن، حسین و فاطمه (س) نازل شده است و طبری در تفسیر خود 15 روایت به سندهای مختلف در این باره ذکر می‏‌کند.

شخصیت عبادی حضرت

دختر پیغمبر همچنان ‌که در زندگی زناشویی نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز نمونه بود. امام صادق (ع) از پدران خویش از حسن بن علی روایت کند: مادرم شب‌های جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می‌ایستاد و چون دست به دعا برمی‌داشت مردان و زنان با ایمان را دعا می‌کرد، اما درباره خود چیزی نمی‌گفت. روزی بدو گفتم: مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمی‌کنی؟ گفت: فرزندم همسایه مقدم است. تسبیح‌هایی که به نام تسبیحات فاطمه (س) شهرت یافته و در کتاب‌های معتبر شیعه و سنی و دیگر اسناد روایت شده نزد همه معروف است. و آنان که خود را ملزم به سنت می‌دانند، این تسبیح‌ها را پس از هر نماز می‌خوانند…..همچنین دعاهایی از او نقل شده است که در مورد پاره‌ای گرفتاری‌ها خوانده می‌شود.

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (ص)

رسول اکرم (ص)، بارها و بارها فاطمه (ع) را ستود و از او تجلیل کرد. در مواقع بسیاری می‌فرمود: “پدرش به فدایش باد” و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌کرد، فاطمه (ع) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل کرده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: “فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است.” از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (ص) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، به‌دور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر(ص) می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (ع)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (ص) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: “من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم.”

مقام حضرت زهرا (علیها السلام)

حضرت فاطمه زهرا (س) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیرالمؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (ع) است.

مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلال‌های عمیق فقهی فاطمه (س) در جریان فدک، به روشنی بر احاطه فاطمه (س) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌کند.

از دیدگاه حضرت زهرا (س) بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند که این دیدگاه پیغمبر هم هست. یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش می‌آید، در جمع نامحرمان نامرد که با بی‌تفاوتی نظاره‌گر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابه‌ای را در دفاع از ولایت بیان می‌کند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین فرد در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهامت آن حضرت را به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی‌نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.

ارزش فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و می‌گوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ می‌شود صدّیق؛ «أُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.

این بزرگوار صدیقه کبراست؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمی‌کرد، صدّیقه‌ کبرا نمی‌شد. اساس، بندگی خداست.

درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) اکثر مورخان و سیره نویسان شیعه متفقند که این حادثه جان سوز در ماه جمادی به وقوع پیوست، ولیکن در این که کدام یک از دو ماه جمادی الاولی و جمادی الاخره بوده است، اتفاق نظر ندارند. زیرا برخی از آنان معتقدند که آن حضرت، پس از رحلت پدرش پیامبر(ص) تنها 75 روز و برخی دیگر می‌گویند 95 روز زنده بود. آن‌هایی که 75 روز را برگزیده اند، شهادتش را در روز سیزدهم جمادی الاولی می‌دانند.

احادیثی گهربار از حضرت زهرا(س)

** ما اهل بیت پیامبر(ص) وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار می‌باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود و ما وارثان پیامبران الهی هستیم.

** هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت‌ها و برکات خود را برای او تقدیر می‌نماید.

** همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت‌ها و رستگاری‌ها در دوستی علیّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهد بود.

** هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند، خداوند بهشت را برای او واجب می‌گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]


...


وقتي امام زمان عليه السلام ظهور مي كنند ، مردم از كجا مي فهمند كه ايشان همان شخصي است كه سال ها منتظرش بودند و مدعي دروغين نيست؟

وقتي امام زمان عليه السلام ظهور مي كنند ، مردم از كجا مي فهمند كه ايشان همان شخصي است كه سال ها منتظرش بودند و مدعي دروغين نيست؟

پرسش:ما چندين روايت داريم كه قبل از ظهور آقا امام زمان چندين نفر ادعا ميكنند امام هستند
از كجا وقتي كه امام ظهور ميكنند بفهميم كه امام ماست و تشخيص بدهيم
يعني اينكه از كجا اون را از آن فريبكاران جدا سازيم و تشخيص دهيم

پاسخ: براى تشخيص حضرت مهدى(عج) از مدعيان دروغين مى‏توان به نكات ذيل اشاره كرد: 1- پيامبران و امامان(ع) عموما براى معرفى خود نياز به معجزه داشته‏اند. چنان كه آن حضرت نيازى بدان پيدا كند حتما اقدام به عمل معجزه خواهد نمود. گرچه احاديث رسيده صريحا در اين موضوع مطلبى بيان نداشته است. البته تذكر نكته‏اى لازم است و آن اين كه، گرچه در نظر شيعه نص و تصريح از ناحيه پيامبر(ص) از لوازم شناخت امام مطرح است اما اگر ادعاى امامت از جانب كسى به همراه اظهار معجزه صورت بگيرد، اين مسأله به نوبه خود مى‏تواند دليل و قرينه بر امامت آن شخص تلقى گردد. 2- نشانه‏هاى قبل از قيام مى‏تواند براى معرفى آن حضرت كافى باشد و نيازى به معرف ديگرى مانند - معجزه خاصى- نباشد. آن علامت‏ها عبارتند از: رويدادهاى آسمانى مانند: خسوف و كسوف در غير وقت طبيعى، صيحه آسمانى، اعلان آسمانى در ظهور و حوادث اجتماعى مانند: ظهور دجال و خروج سفيانى، فرو بردن زمين ارتش سفيانى را در بيانى ميان مكه و مدينه، كشته شدن نفس زكيه در مسجد الحرام ميان ركن و مقام. به هر حال اين علامت‏ها در مجموع مى‏تواند دليل بر تشخيص امام زمان(عج) بوده باشد يعنى كسى كه پس از اين علائم به صورت آشكار در مسجدالحرام به عنوان قائم آل محمد(ص)، مردم را به سوى فرد دعوت كند جز مهدى موعود(عج) كسى ديگر نمى‏تواند باشد. زيرا غير از او هر كس باشد رسوا خواهد شد. در همين زمينه حديثى از امام صادق(ع) در كتاب اصول كافى (ج1، ص 340، ح 20) اين چنين آمده است: «امام صادق(ع) فرمود: براى صاحب اين امر دو غيبت است در يكى از آنها به سوى خانواده‏اش باز مى‏گردد و در ديگرىگفته خواهد شد به هلاكت رسيده است. در كدام بيابان رفته است؟ گفتم: اگر چنين پيش آمدى شد چه كنيم؟ فرمود: اگر كسى آن را ادعا كرد از او سؤالاتى كنيد (اگر در ادعا راست باشد) جواب خواهد داد». افزون بر آن آنچه در كتاب اصول كافى، ج 2 ،ص 15 عنوان ذيل هم آمده: آنچه ادعاى امامت راستگو را ازدروغگو معلوم مى‏كند، سخن ما را تأكيد مى‏كند (كشف‏المراد، ص 370 - الهيات، جعفر سبحانى، ج 4، ص 26). در هر حال براي اينكه مدعيان دروغين مهدويت و مهدي نماها را تشخيص بدهيم، لازم است كه شناخت كامل از امام زمان(عج) داشته باشيم و شناخت آن حضرت ممكن نيست، مگر از طريق روايات رسيده از رسول خدا و ائمه(ع)، زيرا هيچ راه عقلي براي شناخت وي وجود ندارد و از راه عقل و دليل عقلي نمي‌شود آن حضرت را شناسايي كرد.
پس بايد ويژگي‌ها و خصوصيات شخصي آن حضرت و نيز شرايط و نشانه‌هاي ظهور وي را، از زبان رسول خدا(ص) و ائمه(ع) بشنويم و از اين طريق شناخت لازم را نسبت به شخص آن حضرت و قيام وي حاصل كرد و به اين ترتيب، امام به حق را از مدّعيان دروغين امامت تشخيص دهيم.
«زراره» از امام صادق(ع) سئوال كرد كه چگونه در زمان غيبت، امام زمان(عج) را از مدعيان دروغين امامت تشخيص دهيم، حضرت(ع) فرمود: اين دعا را بسيار بخوان: «خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر خودت را به من نشناساني، رسولت را نخواهم شناخت، خدايا پيامبرت را به من بشناسان، اگر پيامبرت را به من نشناساني، حجت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجت و امام زمانت را به من بشناسان، اگر امام زمانت را نشناسم، در دينم گمراه خواهم شد». بنابراين بر ما لازم است كه امام زمان(عج) را از چهار لحاظ بشناسيم:
1. از لحاظ شناسنامه‌اي ؛
2. از نظر اوصاف و ويژگي‌ها ؛
3. از نظر اعتقادي و قلبي ؛
4. از حيث علايم و نشانه‌هاي ظهور،
اسم و نسب امام زمان(عج): او هم نام و هم كنيه رسول خدا(ص)، فرزند امام حسن عسكري(ع) است، از نظر قد و قامت متوسط و چهار شانه و داراي چهره گندم‌گون كه مثل ستاره مي‌درخشد و چشماني در چهره فرو رفته و ابروهاي برجسته و پيشاني پهن و بزرگ و دماغ كشيده و بر گونه راستش خال سياه و دندان‌هاي پيشين‌اش فاصله دارد و ميان دو شانه‌اش پهن است.(1)
ويژگي‌هاي امام زمان(عج): داراي مولد پاكيزه، از عيوب و نواقص روحي و جسمي پاك و عالم‌ترين فرد زمان است، از نظر شجاعت شجاع‌ترين و از نظر تقوا متقي‌ترين و از نظر سخاوت سخي‌ترين و از نظر فصاحت فصيح‌ترين و از نظر بلاغت بليغ‌ترين مردم است، با هر زبان به بهترين وجه سخن مي‌گويد، با هر خط و نوشته آشنايي كامل دارد، در صورتي كه خواندن و نوشتن را از انسان ديگر نياموخته است، همان طور كه از پيش رو مي‌بينيد، از پشت سر هم مي‌بيند، همان طور كه در بيداري مي‌بيند و مي‌داند، در خواب هم مي‌بيند و مي‌داند، مختون به دنيا آمده است، سايه ندارد، وقتي دعا كند مستجاب مي‌شود، مرده را زنده مي‌كند، هر آنچه مي‌گويد عمل مي‌كند.(2)
علائم ظهور: علاوه بر خصوصيات و ويژگي‌هاي شخص آن حضرت، ظهور و قيام وي نيز علايم و نشانه‌هاي حتمي و قطعي‌اي دارد كه موجب سهولت تشخيص قيام آن حضرت از مهدي نماها مي‌شود.
امام صادق(ع) فرمود: «پيش از ظهور قائم (امام زمان) پنج نشانه حتمي است: 1-خروج سفياني، 2- خروج يماني، 3- صيحه آسماني، 4- قتل نفس زكيه، 5-فرو رفتن در بيابان»(3)، با وجود آنچه ذكر شد، هنگامي كه حضرت ظهور مي‌كند، بر سرش پاره ابري است كه بر آن ملكي فرياد مي‌زند، اين مهدي خليفه خدا است، دست از فرمانش بر نداريد.(4)
بنابراين اگر كسي پيش از وقوع علايم و نشانه‌هاي حتمي ظهور، ادعاي امامت كند، ولو آن خصوصيات و علامات بدني را هم داشته باشد، يقيناً در ادعاي خود كاذب است و بايد بفهميم و بشناسيم كه امام نيست و به دروغ ادعاي امامت مي‌كند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ق.ظ ]




عوامل افزایش صبر و شکیبایی

فضیلت صبر و شکیبایی، از کمالات انسانی است و تنها مبدأ کمال بخش نیز ذات مقدس پروردگار است. بنابراین برای کسب این فضیلت ارزشمند اخلاقی یا افزودن آن، باید از خداوند استمداد جُست و از او درخواست صبر کرد.

 

صبر، از کلیدی ترین امور در زندگی است و بدون این فضیلت اخلاقی، موفقیت در امور امکان ندارد. ازاین رو آگاهی به راه های تقویت صبر، مهم است. راه های تقویت صبر از منظر قرآن کریم را در موارد ذیل می توان دانست.

1.آگاهی از طبیعت زندگی مادی (دنیا)
از عوامل افزایش شکیبایی انسان، آگاهی او از طبیعت زندگی مادی در دنیاست. زندگی مادی در دنیا، آمیخته با سختی هاست. کسی که ضرورت قرار گرفتن در سختی ها را برای نیل به کمال و پیشرفت درک کرده است، هنگام ابتلا به سختی ها شکیبایی خود را از دست نمی دهد و صبوری بر او گران نمی آید؛ به ویژه اگر بداند که حکمت خدای حکیم بر آن بوده است که انسان برای نیل به کمال، از مسیر سختی ها عبور کند، آن گونه که در قرآن کریم به آفرینش انسان همراه با رنج و سختی تصریح شده است.[1] پس رنج و مشقت از هر سو و در همه شئون زندگی، انسان را احاطه کرده است. بر هر خردمندی آشکار است که انسان در پی به دست آوردن هیچ نعمتی برنمی آید، مگر آن که با ناملایمات و رنج ها روبه رو می شود و اساساً زندگی او همواره با سختی ها همراه است و نعمت ها پیوسته با غم و اندوه قرین است.[2] تلخی این سختی ها، از دو جهت شیرینی کامیابی را احاطه کرده است: نخست؛ تلخی رنج به دست آوردن آن، دوم؛ تلخی از دست دادنش. بنابراین برای کامیابی ها در دنیا دو نوع صبر و شکیبایی لازم است. به همین دلیل مؤمنان سفارش شده اند که تنها با تلاش خود می توانند به مواهب دنیوی و اخروی دست یابند[3] و نیز در صورت از دست دادن مواهب مادی و دنیوی تأسف و حسرت نخورند و شکیبا باشند.[4] در نتیجه وقتی ماهیت زندگی دنیا، با سختی و مشقت آمیخته است، اگر آدمی به این ویژگی دنیا آگاه باشد، صبر و شکیبایی برایش آسان تر و تحمل سختی ها نیز امکان پذیرتر می گردد. امام باقر (ع) در حدیثی زیبا می فرماید:
بهشت را ناگواری ها در میان گرفته است؛ پس هر کس بر ناگواری های دنیا شکیبا باشد، داخل بهشت شود.[5]
اما تفاوت نعمت های بهشتی با مواهب دنیوی در این است که نعمت های بهشتی زوال ناپذیرند، اما نعمت های دنیوی به دلیل گذرگاه بودن دنیا، پایان پذیرند. ازاین رو برای نعمت های کم ارزش دنیوی دو نوع صبر لازم است، اما برای دستیابی به نعمات گران سنگ و فناناپذیر، یک نوع صبر کافی است.

2.آگاهی از فقر نفس خویش
عامل دوم افزایش آستانه تحمل و شکیبایی، آگاهی از فقر نفس خویش است؛ یعنی فرد، نفس خود را به خوبی بشناسد و بداند که خدا مالک او و تمام نعمت هایی است که به او ارزانی داشته، و او مالک هیچ یک از نعمت های خداداد نیست و تنها خداست که مالک همه نعمت هاست.[6]و اوست که به هر که بخواهد و هر وقت که اراده کند عطا می کند و آن گاه که مصلحت بداند می گیرد.[7] پس بندگان، مالک نیستند و نعمت ها را خداوند موقتاً عطا کرده است تا دوباره باز پس گیرد. بر این اساس وقتی انسان آماده پس دادن امانت الهی باشد، هنگام زوال آن یا پس گرفتنش کمتر آزرده می شود و تحملش بر او آسان خواهد شد؛ زیرا از پیش برای چنین روزی آماده شده بود.

3.یقین به پاداش شایسته خداوند
عامل دیگری که قرآن کریم سعی دارد تا بندگان مؤمن را دلگرم کند و تحمل مشقات دنیا را بر آنان آسان سازد، وعده پاداش بی حساب به صابران است. این که انسان به پاداش الهی ایمان داشته باشد و باور کند همه مقدرات الهی از حکمت بی حساب او نشأت گرفته و در پس انواع رنج ها و سختی ها برای شکیبایان، پاداش وصف ناپذیر مقدر است، پذیرش سختی ها را بر او گوارا می کند و آستانه تحملش به شدت افزایش می یابد.[8] تعدد وعده های الهی به صابران و تنوع پاداش های آنان و تأکید به این که خدا پاداش صابران را ضایع نمی کند،[9] هر مؤمنی را سرِ شوق می آورد و تحمل و شکیبایی اش را به اوج می رساند. آمرزش گناهان،[10] حُسن عاقبت و رستگاری،[11] بهره بزرگ اخروی،[12] نعمت های متنوع  بهشتی،[13] ملاقات و همنشینی با مؤمنان در بهشت،[14] و پاداشی برتر از عملی که انجام شده،[15] از جمله پاداش هایی است که خدای مهربان در قرآن برای شکیبایان وعده کرده است. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 24 سوره سجده می نویسد:[16] یعنی ما بعضی از بنی اسرائیل را پیشوایان قرار دادیم، تا مردم را به امر ما هدایت کنند؛ و وقتی ایشان را به امامت و پیشوایی هدایت نصب کردیم که در دین صبر کردند، و قبلًا هم به آیات ما یقین داشتند.[17]

4.یقین به گشایش در کار
عامل چهارم افزایش شکیبایی، اطمینان به گشایش در کار است. پیش از این گفتیم که سنّت خدای متعال بر آن است که امور بر اسباب عادی اش محقق شود.[18] در آغاز بحث صبر نیز اشاره شد که صبر به معنای تسلیم در برابر سختی نیست، بلکه در مفهوم صبر، مقاومت و پایداری تا رسیدن به نتیجه نهفته است. بر این اساس کسی که در امور دنیایی از سنّت الهی آگاه است و در امور اخروی به صداقت وعده های الهی مؤمن است شکیبایی برایش آسان است؛ زیرا اطمینان دارد به مقصود خود یا بهتر از آن نایل می شود. بنابراین انسان مؤمن، صبر را جزئی از عمل خود در مسیر رسیدن به هدف می داند و هرگز دست از آن برنمی دارد و شکیبایی قرین تمام تلاش های او خواهد بود. وعده هایی که برای پاداش صبر داده شد از یک سو، و توصیه هایی که خدا در قرآن به تلاش گران داد از سویی دیگر، روح شکیبایی را در جسم و جان آدمی می دمد؛ آن گاه که می فرماید: «خداوند به زودی بعد از سختی ها، آسانی قرار می دهد.»[19] یا: «پس بدان با هر دشواری آسانی است و با هر سختی البته راحتی و آسانی است».[20] با توجه به آنچه گذشت، پیداست کسی که به نتیجه بخش بودن صبر اطمینان دارد، خود را نیز در محضر پروردگار خویش می بیند[21] و از یاری و همراهی خدا با صابران آگاه است،[22]و هرگز شکیبایی خویش را از دست نمی دهد. در مقابل، کسی که در انجام تکالیف شرعی و اخلاقی شکیبا نیست و در سختی های امور دنیوی نیز صبور نیست، نادانی اش نسبت به نتایج و عواقب صبر، او را به بلای بی صبری مبتلا می سازد.

5.آگاهی از سرگذشت صابران
یکی دیگر از راهکارهای افزایش صبر، آگاهی از نتایج صبر صابران است. این شیوه را قرآن کریم به تکرار به کار برده و اراده حضرت ختمی مرتبت (ص) را از این طریق، مستحکم کرده و صبر و مقاومتش را افزوده است. در این میان، پیامبر (ص) گاهی فقط به صبر کردن، آن گونه که انبیای الهی صبر کردند، توصیه شده است[23] و گاهی سخن از انواع سختی هایی است که انبیا در برابر آنها شکیبایی ورزیدند تا به پیروزی رسیدند.[24] قرآن از اهداف یادکرد قصه های پیامبران را اطمینان بخشی پیامبر (ص) و افزایش آستانه شکیبایی آن حضرت دانسته، می فرماید: «و هر آنچه که از سرگذشت پیامبران برایت می خوانیم برای آن است که دل تو را بدان محکم و استوار سازیم، و در شرح حال رسولان، آنچه حق و صواب است بر تو آمده و برای اهل ایمان نیز پند و عبرت و تذکر باشد».[25] از این روش قرآنی، در امور دنیوی نیز می توان بهره جُست؛ چرا که همواره در پیرامون خود افرادی که با کوشش و تلاش به موفقیت های کوچک و بزرگ دست یافته اند فراوانند. بی گمان صبر و شکیبایی در راه رسیدن به هدفشان، کلید موفقیت آنان است. پس با الگوگیری از این افراد موفق و تلاش و صبر آنان می توان علاوه بر استفاده خود، دیگران را نیز دلگرم کرد و بر شکیبایی و مقاومت آنان برای رسیدن به اهدافشان افزود.

6.استمداد از خداوند
فضیلت صبر و شکیبایی، از کمالات انسانی است و تنها مبدأ کمال بخش نیز ذات مقدس پروردگار است. بنابراین برای کسب این فضیلت ارزشمند اخلاقی یا افزودن آن، باید از خداوند استمداد جُست و از او درخواست صبر کرد. این بدان دلیل است که خداوند می فرماید: وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُک إِلَّا بِاللَّهِ.[26] صبر کن؛ که صبر تو جز به توفیق خدا نیست. همچنین عوامل شکیبایی همچون شرح صدر نیز تحت قدرت خداست و اوست که به هر که بخواهد عطا می کند و از هر که بخواهد می ستاند.[27] بنابراین همان گونه که انسانِ موحد، روزی خود را علی رغم تلاش و کوشش خویش، از سوی خدا می داند و از او طلب می کند، صبر و شکیبایی برابر ناملایمات و سختی ها را نیز از الطاف پروردگار نسبت به خودش می بیند و از او استمداد می کند. در پایان، ذکر این نکته بی فایده نیست که برخی امور همچون نماز نیز کارکرد صبر را برای نیل به موفقیت تکمیل می کند. قرآن کریم در بیان نقش این دو می فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.[28] ای کسانی که ایمان آورده اید، از شکیبایی و نماز مدد جویید؛ که خدا با شکیبایان است. بنابراین کمک و یاری به وسیله خدا صورت می گیرد، اما یاری فرستادن او مشروط است نه مطلق؛ یعنی تبعیت از دستورهای الهی و به ویژه صبر و نماز، از شرایط یاری اوست و هر کس خواهان نصرت الهی است باید شکیبا، مقاوم و نمازگزار باشد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-10-23] [ 08:49:00 ق.ظ ]




لذیذترین عبادت

 

حضور قلب در نماز چگونه ؟ (آیت الله بهاء الدینى)

آیت الله بهاء الدینى درباره حضور قلب و توجه در نماز فرمود:

باید ان شاء الله ، با اطاعت خدا كم كم جهات ایمانى براى شما روشن شود. یعنى وجدان كنید كه خدایى هست ، نه این كه فقط بشنوید.

شنیدن تنها چندان فایده اى ندارد، و این كه آدم مطالب را بفهمد، غیر شنیدن است (1) .

2- نماز لذت است حضرت آیت الله العظمى بهجت

حضرت آیت الله العظمى بهجت مى گفتند: این جمله حضرت رسول صلى الله علیه و آله كه مى فرمایند از دنیاى شما سه چیز را دوست دارم : (زن)، (عطر) و (نماز) این بیان مى رساند كه نماز نیز لذت دارد. همانند لذتى كه در ازدواج نساء وجود دارد، حتى بالاتر(2) .

3- گریه هاى سید احمد كربلایى از (زبان علامه قاضى)

على آقا قاضى نقل مى كند:

شبى به مسجد سهله رفته بودم به قصد این كه شب را در آن جا بگذرانم . نیمه هاى شب شخصى داخل مسجد شد و در مقام ابراهیم قرار گرفت و پس از انجام وظیفه صبح به سجده رفت و تا طلوع خورشید سر از سجده برنداشت و آن سجده را با سوز و گداز در گریه و زارى و مناجات گذراند. نزدیك رفتم ببینم او كیست . دیدم استادم آقا سید احمد كربلایى (رض) است . كه از شدت گریه خاك سجده گاهش گل شده است . چون صبح شد به حجره اش رفت و مشغول درس و بحث شد، چنان مى خندید كه صداى او به بیرون مسجد مى رسید(3) .

4- از نماز لذت مى برم (پیر مرد نود ساله)

آقا (حضرت آیت الله العظمى بهجت) مى فرمود: عالم پیر مردى كه حدود نود سال سن داشت مى گفت من از غذا لذت نمى برم ، غذا خوردن مانند این است كه كیسه اى را پر كنم ولى از نماز لذت مى برم (4) .

5- بسان ائمه (س) نماز مى خواند (آیت الله العظمى بهجت)

در سال 1370 آیت الله جوادى آملى در درس تفسیر فرمودند: خیلى اوقات ما به علامه طباطبایى عرض مى كردیم : آقا درس اخلاق به فرمایید. ایشان مى فرمود: اخلاق گفتنى نیست ، عمل كردنى است ، اخلاق را باید به كار بست . شما این حضرت آیت الله العظمى آقاى بهجت (دامت بركاته العالیه) را ببینید تمام زندگى اش درس اخلاق است ، رفت و آمد ایشان ، برخوردهایشان همه درس اخلاق است . از سویى مانند دیگر فقها تدریس ‍ مى كند و از سوى دیگر بسان ائمه (علیهم السلام) نماز مى خواند!

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ق.ظ ]