3. زینب صغرى، معروف به ام لقمان، دختر عقیل بن ابى طالب.
زینب دختر عقیل برادر زاده امام على «علیه السلام» است. گفته مى شود زمانى که امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، زینب همراه عده اى از زنان خارج شد و در حالى که مى گریست، مى گفت: چه جوابى به پیامبر «صلى الله علیه و آله» خواهید داد آن گاه که به شما گوید: با عترت و اهل بیت من چه رفتارى نمودید اى آخرین امت… یا آن ها را اسیر نموده یا از روى ظلم و ستم به قتل رسانیدید. آیا این جواب محبت هاى من بود که شما را پند دادم که پس از من با خویشانم بد رفتارى نکنید.
شیخ محلاتى مى نویسد: «ام لقمان دختر عقیل بن ابى طالب است، این زن در مدینه بود، چون خبر شهادت سید الشهداء(ع) را شنید با خواهرانش ام هانى، سماء و رمله و زینب از خانه بیرون دوید و زار زار بگریست و اشعار زیادى سرود و دشمنان را به خاطر ارتکاب چنین اعمالى سرزنش کرد.
ب: زنان غیر هاشمى حمایت کننده از واقعه عاشورا:
1. جمعى از زنان بنى اسد:
بنى اسد نام تیره اى از قبیله بزرگ و سلحشور و مشهور عرب از فرزندان اسد بن خزیمة بن مدرکه مى باشد. جمعى از علما، اصحاب، شعرا و حتى برخى از همسران پیامبر «صلى الله علیه و آله» از این قبیله بودند. این قبیله در هنگام بناى کوفه، جنوب مسجد کوفه را براى خود در نظر گرفتند. در جنگ جمل دوشادوش امام على «علیه السلام» جنگیدند. در قیام امام حسین «علیه السلام» در سال 61 ق. بنى اسد به سه دسته موافق حضرت، مخالف و بى طرف تقسیم شدند. از سران موافق حضرت که در کربلا شهید شدند حبیب بن مُظهر (مظاهر) اسدى، انس بن الحرث، کاهلى اسدى، مسلم بن عوسجه اسدى و عمرو بن خالد صیداوى اسدى بودند.
از مشهورترین سران مخالف بنى اسد در روز عاشورا حرملة بن کاهل اسدى قاتل کودک شش ماهه امام حسین «علیه السلام» (على اصغر «علیه السلام») بود. دسته سوم که در سرزمین غاضریه در کنار نهر علقمه در شمال شرقى کربلا سکونت داشتند و در روز عاشورا بى طرفى اختیار کردند، این دسته از سوى سید الشهداء(ع) و حبیب بن مظهر (یا مظاهر) اسدى به کمک و یارى فرا خوانده شدند اما تا آخرین لحظه بى طرفى اختیار کردند.
پس از شهادت سید الشهداء و یاران گرانقدرش، زنان بنى اسد گذرشان به میدان جنگ افتاد (دسته بى طرف). اجساد امام و یارانش را در زیر آفتاب تابان مشاهده نمودند و سخت تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین غاضریه (محل دسته سوم) شتافتند و مردان خود را جهت دفن اجساد شهدا خبر کردند. اما مردان قبیله از ترس ابن زیاد حاضر نشدند در به خاک سپارى اجساد شرکت کنند، لذا زنان بنى اسد خود بیل و کلنگ برداشتند و به سمت کربلا حرکت نمودند. پس از مدت کوتاهى، وجدان مردان قبیله بیدار گشت، به خود آمده دنبال زنان حرکت نمودند و به دفن پیکر مطهر شهدا پرداختند.
این نخستین جنبش مخالف علیه ابن زیاد و بنى امیه پس از واقعه طف به حساب مى آید. این فداکارى بنى اسد سبب شهرت آنان در میان شیعیان جهان گشت.
2. هند، همسر یزید بن معاویه:
هند، دختر عبدالله بن عامر بن کریز بود. ابن مخنف مى نویسد: سر حسین «علیه السلام» پیش روى یزید بود و یزید با چوب دستى خود بر سر مبارک مى زد. یکى از اصحاب رسول خدا «صلى الله علیه و آله» ابو برزه ى اسلمى اعتراض کرد که چوب به دهان و دندان کسى مى زنى که بارها دیدم رسول خدا «صلى الله علیه و آله» آن جا را مى مکیده (مى بوسیده) است. مگر نه این است که شفیع تو در روز قیامت ابن زیاد، و شفیع حسین «علیه السلام» محمد «صلى الله علیه و آله» خواهد بود. سپس برخاست و از مجلس بیرون رفت.
همسر یزید، وقتى این سخنان را شنید، لباسش را پیچید و از اندرون بیرون آمد و به یزید گفت: آیا این سر حسین «علیه السلام» پسر فاطمه «علیهاالسلام» است؟ یزید گفت: آرى، سپس خواب خود را که نشانگر عزادار بودن پیامبران و امام على «علیه السلام» و حضرت زهرا «علیهاالسلام» و زنان مشهور (مریم، هاجر، ساره، خدیجه) بود را بیان نمود. سپس گفت: رسول خدا گریست و فرمود: پدر! آدم! نمى بینى طاغیان با فرزندم چه کردند؟ آدم و حاضران و فرشته ها همه گریستند و مردانِ بسیار گردِ سر دیدم، یکى مى گفت: صاحب خانه را بگیرید و در آتش بسوزانید. و اى یزید تو از در خانه بیرون آمدى و مى گفتى کجاست گریزگاه از آتش.
برخى از منابع این جریان را به کنیز یزید نسبت مى دهند و اینکه پس از این سخنان، یزید دستور داد آن کنیز را گردن زدند. اما محلاتى و دیگران این ماجرا را به هند همسر یزید منسوب مى دانند بدون اینکه از گردن زدن کنیز یاد کنند.
3. ماریه بنت سعد العبدیه:
ماریه دختر منقذ معروف به عبدیه بصریه از بانوان با اخلاص و شیعه بصره بود. خانه او محل تجمع دوستداران اهل بیت «علیه السلام» و محل تجمع یاران امام حسین «علیه السلام» و شکل گیرى حرکت هاى شیعیان و مذاکرات آنان بود. زمانى که این خبر به ابن زیاد رسید دستور داد که جلوى ایشان را بگیرند و راه ها را ببندند.
وقتى نامه امام حسین «علیه السلام» توسط غلام امام، سلیمان به آنان ابلاغ شد اولین کسى که به آن جواب مثبت داد یزید بن نبیط بصرى بود که در خانه ماریه با پیام امام آشنا شد. او داراى ده پسر بود که فقط دو نفر از فرزندانش به نام هاى عبدالله و عبید الله حاضر به همراهى با پدر براى پیوستن به سپاه امام شدند. آنان در مکه به امام پیوستند و هر سه در کربلا شهید شدند. تلاش هاى ماریه باعث شد افراد دیگرى از قبیل ادهم بن امیه به همراه یزید بن نبیط از بصره به مکه آمده و به امام ملحق شوند!
همسر ماریه و فرزندش در جنگ جمل در راه امام على «علیه السلام» به شهادت رسیده بودند. ماریه که زنى ثروتمند بود تمامى ثروتش را وقف ترویج معارف نورانى اهل بیت عصمت و طهارت کرده و به اشاعه نهضت عاشورا مبادرت ورزید و در این راه از هیچ کوششى دریغ نکرد.
4. درّة الصَّدف، دختر عبدالله عمر انصارى:
درّه دختر عبدالله بن عمر الانصارى بود که در راه دفاع از سر مبارک امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. این بانوى با ایمان و پدرش هر دو از دوستداران اهل بیت «علیهم السلام» بودند و در شهر حلب زندگى مى کردند. او و پدرش رابطه عاطفى فوق العاده اى نسبت به امام حسین «علیه السلام»، (امام حسن «علیه السلام») و (امام على «علیه السلام») داشتند. عبدالله بن عمر وقتى شنید امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیده و سر بریده او را به شام نزد یزید مى برند با حزن و اندوه وارد خانه شد. دخترش علت غم پدر را جویا شد. وقتى عبدالله همه چیز را براى دخترش گفت و اینکه هم اکنون سر مقدس سید الشهداء «علیه السلام» به حوالى حلب رسیده است آن بانوى شجاع و مشحون از معرفت گفت: «بعد از کشته شدن هادیان مردم، خیرى در زندگى نیست. قسم به خدا اگر بتوانم سر مبارک امام حسین «علیه السلام» و کاروان اسیران را نجات خواهم داد و آن سر مقدس را در منزل خود دفن نموده و از این بابت بر اهل زمین افتخار خواهم کرد.
سپس درة الصدف خروج کرد و مردم حلب و نواحى آن را به کمک طلبید. گروهى به او پیوستند. مورخان تعداد زنانى را که به یارى او شتافتند هفتاد زن مى نویسند که همگى لباس رزم بر تن با طلوع آفتاب، و مشاهده نخستین علامت اسراى خاندان نبوت و با شنیدن صداى گریه کودکان و نوحه سرایى زنان اهل بیت «علیهم السلام» در کمین ایستادند. سپاه بنى امیه که بسیار بودند آنان را شناسایى کرد به مقابله با آنان پرداختند.
درة الصدف با وجود کمک بعضى از قبایل حلب، طى نبردى نابرابر به شهادت رسید و بقیه متفرق شدند. پس از خروج زنان بنى اسد در کربلا، این قیام دوم زنان پس از واقعه طف بود.
5. دومه، مادر مختار ثقفى و عمره معروف به بیضاء همسر مختار
هر دو از زنان شجاع و با کمال عصر خود بودند که از مشوقین مختار به قیام بر علیه بنى امیه و خونخواهى امام حسین «علیه السلام» بودند و در کنار مختار ماندند. پس از شکست مختار توسط مصعب بن زبیر، هر دو به دست او به شهادت رسیدند.
نتیجه گیرى:
در پایان این مقاله باید اشاره کنیم که نقش زنان در ترویج و اشاعه پیام عاشورا بسیار مهم و اساسى بود. به جرئت مى توان گفت که زنان در نهضت عاشورا نقش مهم و کلیدى در رساندن پیام عاشوا و پایمال نشدن خون شهیدان کربلا داشتند. این نقش چه از طریق مشارکت در جهاد و مبارزه مستقیم همچون جنگ همسر وهب (عبدالله)، چه از طریق عمل و گفتار و رفتار که مى توان نمونه بارز آن را در حضرت زینب «علیهاالسلام» و حضرت ام کلثوم «علیهاسلام» دید.
زنان در جاهایى که اشک مؤثرتر بود اشک ریختند و عزادارى کردند، مانند ام البنین «علیهاالسلام» و زمانى نیز با سخنان کوبنده خود در مقابل ستم زمانه سر خم نکردند، مانند خطبه هاى حضرت زینب «علیهاالسلام» در شام و کوفه و حضرت ام کلثوم «علیهاالسلام» و گاه با حمایت از اهل بیت حتى در مقابل جهل و نادانى همسر و فرزندان خود ایستادند، مانند همسر خولى و نارضایتى خود را از شرکت همسر و فرزندانشان را در صف بنى امیه براى قتال با پسر رسول خدا «صلى الله علیه و آله» اعلام کردند و چه آن گاه که با عزم راسخ خود بى طرفى همسرانشان را را سرزنش کردند، مانند زنان بنى اسد و چه با پناه دادن به سفیران و پیام رسانان امام حسین «علیه السلام» مانند مسلم بن عقیل توسط طوعه و سلیمان توسط ماریه در دوره سخت اختناق و ظلم بنى امیه به خصوص جنایتکار خونریز آنان ابن زیاد مبارزه نمودند.
در آخر هم با قیام زنانى همچون درة الصدف، بر علیه ظلم ظالمان شوریدند و دست به شمشیر بردند. در واقع زنان چه در زمان عاشورا و چه پس از آن با عزمى پولادین به دفاع از دین و امام خویش پرداختند و به همگان آموزش صبر و مقاومت و جهاد و اطاعت از امام خویش را دادند. آنان ضمن حفظ ارزش هاى دینى، با رهبرى و مدیریت خاص خویش به دفاع از حریم ارزش ها و امام شهید خود پرداختند.
در عین حال مراقب جان امام پس از امام حسین «علیه السلام» و مراقب اطفال یادگار امام حسین «علیه السلام»، با انتخاب شیوه هاى تبلیغاتى مناسب (خطابه، شعر و…) به بیان ظلم یزیدیان، معرفى امام پس از امام حسین «علیه السلام» پرداختند و از محو شدن اسلام در فضاى اغراض بنى امیه جلوگیرى کردند.
آنان در پوسیدگى بنیان هاى حکومتى بنى امیه نقش به سزایى داشتند. با ظهور حکومت بنى عباس با شعار حمایت از علویان، حکومت امویان در سال 132 ق. سقوط کرد. گر چه حکومت عباسیان به نام علویان تشکیل شد ولى علویان را در تنگناهاى شدید قرار داد. اما انقلاب عاشورا همواره الهام بخش نهضت هاى شیعى در طول تاریخ گردید و نام زنان مؤثر در پیام آورى انقلاب عاشورا و ادامه نهضت امام حسین «علیه السلام» و در مبارزه با حکومت هاى غاصب و ستمگر و دفاع از اسلام راستین، براى همیشه در دفتر تاریخ اسلام به افتخار و عزت ثبت گردید.
پى نوشت ها:
1. اعلام النساء و المؤمنات، پیشین، ص 602.
2. زنان عاشورایى، ص 49.
3. پیشین، ص 49.
4. اعلام النساء، پیشین، ص 49.
5. زنان عاشورایى، پیشین، ص 57 – 60.
6. همان، ص 60 – 61.
7. لهوف، ص 105.
8. اعلام النساء، ج 5، ص 222.
9. زنان عاشورا، سید احمد رضا حسینى، ص 165 – 166.
10. همان، ص 166 – 167.
11. الامالى، شیخ صدوق، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه، مؤسسه البحث، الطبعة الاولى، تهران، المجلسى، التاسع و العشرون، حدیث 3، ص 203.
12. بحار الانوار، مجلسى، محمد باقر، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1403 ق، ج 44، ص 225 و 231 و 236 و 239؛ همان، ج 45 ص 89 و 227؛ اثبات الهداة، عاملى، شیخ حر، دار الکتب الاسلامیه، طهران، بى تا، ج 5، ص 192؛ امالى، شیخ صدوق، ص 120.
13. بحارالانوار، ج 36، ص 347 – 348.
14. زنان عاشورا، ص 170 – 180.
15. همان، ص 172.
16. اعلام النساء المؤمنات، ص 497.
17. زنان عاشورا، ص 173.
18. اعلام النساء المؤمنات، ص 379.
19. نا معلوم
20. زنان عاشورا، ص 182 – 183
21. اللهوف، ص 294 – 295.
22. زنان عاشورا، ص 184.
23. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 298 – 297؛ ج 5، ص 63 به نقل از زنان عاشورا، ص 189 – 190.
24. تراجم اعلام النساء، ج دوم، ص 71 – 70، به نقل از زنان عاشورا، ص 11.
25. زنان عاشورا، ص 191.
26. تاریخ طبرى، ج 7، ص 3034 و 3035 به نقل از زنان عاشورا، ص 185.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1395-07-10] [ 09:21:00 ق.ظ ]
|