به قول شاعر:
صدبار اگر توبه شكستي باز آ{
اين درگه ما درگه ناميدي نيست.
اما اگر انسان بخواهد واقعا در اين كار موفق شود، لازم است كه از راهكار تدريجي و اصولي گناه زدايي پيروي نمايد. در اين زمينه به مطالب زير توجه نماييد. در زمينه گناه و انحراف عملي و زمينه هاي آن مي توان گفت: در يك كلام خطا و گناه آدمى، ريشه در ناآگاهي ، دنيا دوستى ، گرايش افراطى به لذتهاى مادى و طبيعى و در يك كلام در ضعف عقلاني انسان دارد. در روايت است كه دوستي دنيا سرآمد هر خطا است. حب الدنيا رأس كل خطيئة بنابراين اگر كسى بخواهد دلش را از گناه خالى كند، بايد با ريشه هاي آن بستيزد و بكوشد كه از شدت محبت دنيا در دلش بكاهد و گرايش به لذتهاى طبيعى را در نفس خويش تعديل نمايد و در جهت تقويت آگاهي و عقلانيت خود بكوشد. كه اگر چنين كند و به استعانت خداى متعال، در اين كار سترگ موفقيتى به دست آورد؛ مىتوان دلش را از گناه خالى كند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولياى او را جايگزين نمايد. علماى اخلاق مى گويند: منشا و انگيزه ى گناهان ، سه قوه است: قوه شهويّه، قوه غضبيّه، قوه وهميّه. قوه شهويّه :انسان را به افراط در لذت خواهى نفسانى ، مى كشاند، كه سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتى ها است. قوهّ غضبيّه: انسان را به ظلم وطغيان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى كند. قوهّ وهميّه: برترى طلبى و انحصار جويى و تكبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى كند و او را به گناهان بزرگى در اين كانال ، وا مى دارد. گر با دقت بررسى كنيم در مى يابيم كه اكثر گناهان (اگر نگوييم همه ى گناهان ) به اين سه قوه باز مى گردند. اين سه قوه در وجود انسان لازم است ، ولى اگر كنترل وتعديل نشود و به افراط و تفريط كشانده شود، سرچشمه ى گناهان بسيار خواهد شد. براى توضيح بيشتر به اين مثال توجه كنيد: آب ، كه مايه ى حيات انسان و گياه و حيوان ها مى باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سيلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سيلاب به ما ضرر نمى زند، بلكه هروقت نياز به آب شد، دريچه ى سد را باز كرده و گياهان و دام ها از آب آن سد، بهره مند مى شوند. حال اگر سيلاب مهار نشود، هنگام طغيان ، ديوانه وار به باغ ها و كشتزارها و خانه ها سرازير شده و همه را ويران مى كند. در مورد انسان نيز، نيروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است ، ولى اگر اين دو غريزه بر اثر افسار گسيختگى طغيان كنند، موجب بروز جنايات ويرانگر و انحرافات جنسى و بى عفتى خواهند شد. نتيجه اينكه : اگر بخواهيم جامعه را از لوث گناه پاك سازيم ، و يا وجود خويش را از آلودگى گناه ، حفظ كنيم ، بايد غرايز و تمايلات نفسانى را كنترل و تعديل كنيم . نابراين علاوه بر هواي نفس و نيروهاي غريزي دروني كه زمينه افراط و انحراف عمل و گناه را فراهم مي كند، عوامل بيروني تحريك انسان به سمت گناه شيطانهاى انس و جن، جاذبههاى فريبنده دنيا، اطاعت از طاغوتها و سد كنندگان راه خدا و همنشينى با منحرفان است. راه اساسي مبارزه با گناه: 1. مبارزه مستقيم با گناه از طريق شناخت گناهان و تفكر در آثار و عواقب دنيوي و اخروي آنها. 2. مبارزه اساسي وغير مستقيم از طريق مبارزه با زمينه هاي گناه و تقويت زمينه هاي صلاح. به طور كلي زمينه هاي گناه عبارتند از: الف . ضعف شناختي: ريشه تمامي ضعفها ي گرايشي ، اسارتها ، رزايل اخلاقي و گناهان عملي تا حدود زيادي در ضعف شناختي و عقلاني انسان نهفته است، به همين دليل هم راه اصلي اصلاح و تكامل انسان از شناختن و كسب آگاهي و تقويت عقل آغاز مي شود. قرآن كريم مي فرمايد: انما يخشي الله من عباده العلماء. تنها عالمان از خداوند پروا دارند. كار عقل در انسان محاسبه هست و نيست و بد و خوب است. براي اينكه بتواند اين كار را خوب انجام دهد به علم و آگاهي نياز دارد. دايره علوم بسيار گسترده است, ولي مهمترين علمي كه انسان بدان نياز دارد, خدا شناسي و دين شناسي و انسان شناسي و معاد شناسي است. اين علوم كمك مي كنند تا انسان بتواند حقيقت زندگي را خوب بشناسد و موقعيت خودش را در هستي بيابد و به ارزش خود واقف شود و با رسيدن به كرامت نفس دست به گناه نزند و دامن خويش را به پستي نيالايد. البته تجربه عملي نيز در بالا بردن عقل و نيروي محاسبه نقش دارد. به هر مقدار كه انسان دانسته هاي خود را مي آزمايد و تجربه مي كند, به نتايج آن بيشتر اطمينان مي كند و بهتر مي تواند تصميم بگيرد. ب . ضعف گرايش ديني : باورهاي غلط ، بي ايماني يا ضعف ايمان و گرايش اعتقادي، زمينه ضعف گرايش عملي و درنتيجه گناه و نافرماني خواهد شد. پ . رزايل اخلاقي: رزايل اخلاقي مانند حسد، كبر، خود خواهي، غرور، خود پسندي و مانند آن در بسياري از موارد زمينه گناه را فراهم مي كند. ت . ضعف آزادي: اسارت دنيا ، لذت طلبي افراطي، هواي نفس ، شيطان ، عادت هاي مذموم، دوست بد، تجمل گرايي، مد گرايي افراطي و مانند آن اراده را ضعيف، شهوت را تحريك و زمينه گناه را در انسان فراهم مي آورد. نكته: با يك جمع بندي از مطالب فوق مي توان به اين نتيجه رسيد كه زمينه گناه در انسان چيزي جز ضعف اراده و اختيار نيست، بنابر اين در صورتي كه انسان موفق شود مبادي اختيار؛ يعني آگاهي و آزادي را در خويش تقويت نمايد، خواهد توانست از اين طريق هم ضعف عقلاني خود را جبران نمايد و هم كنترل قواي نفساني خود را در دست بگيرد و خويش تن را از آلودگي و گناه حفظ نمايد، در غير اين صورت راههايي كه به طور معمول ارائه مي شود، چندان كار ساز نيست. چند توصيه در اين راه چند امر داراى نقش اساسى مىباشد: 1. اراده و تصميم جدى براى گام برداشتن در جاده بندگى و اطاعت امر الهى و بىتوجهى به وسوسههاى شيطان و هوا و هوسها. 2. ياد و ذكر خداوند به معناى وسيع آن كه مهمترين ياد همان انجام واجبات و ترك محرمات است. 3. تماس دايم با خداوند و بندگان برگزيده او از طريق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها. 4.ارتباط و تماس و دوستى با كسانى كه بنده خوب خدا مىباشند و ديدن و همنشينى با آنها ما را به ياد خوبىها و به ياد خداوند مىاندازد. 5. مطالعه كتابهايى كه سطح بينش انسان را نسبت به عالم و جهان آفرينش و مبدأ و معاد بالا ببرد و اصول اعتقادى صحيح و صاف را به انسان بياموزد و او را با معارف و تعاليم دينى بيش از پيش آشنا نمايد، مانند كتابهاى استاد شهيد مطهرى و نيز كتابهاى شيهد آيتالله دستغيب شيرازى. 6. انجام كارهاى صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و كسانى كه بر گردن انسان حق دارند، زمينهساز توفيقات بيشتر و انجام اعمال نيك بعدى مىباشد. 7. ترك زمينه گناه: اين خود زيرمجموعهاى دارد كه مهمترين آن عبارت از است: كنترل چشم دقيقا بايد مواظب چشم خود بود كه مبادا به نامحرم و كلاً هر آنچه كه شهوتانگيز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): «النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويله؛ نظر دوختن تيرى مسموم از تيرهاى ابليس است و چه بسا نگاهى كه حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد».(سفينةالبحار، شيخ عباسى قمى، ماده نظر) تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز نمايد. كنترل چشم تابعى از روح تقواست كه اگر در آدمى پديدار شد به تبع آن كنترل چشم نيز به دنبال آن خواهد آمد و راهى كه صددرصد گناه نكردن در تمام زندگى را تضمين كند براى افراد عادى بشر چيز سهلى نيست؛ زيرا انسان موجودى مختار و داراى تمايلات گوناگون است. بلى با عزمى آهنين و مبارزهاى دائمى با نفس تدريجا مىتوان به چنين جايگاه رفيعى دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است، ولى هيچ يك را تضمين قطعى نمىتوان به حساب آورد. بلكه تضمين نهايى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است: بهترين راه منصرف كردن نگاه و ديد و يا بازداشتن نگاه از تيزى و خيره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «كسى كه چشم خود را پايين اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف كمتر خورد و از نابودى در امان ماند».(غرر الحكم، ص 9122 - 9125) همچنين مىفرمايد: «هر كه نگاههايش پاك باشد، اوصافش نيكو شود»؛ «كسى كه عنان چشم خود را رها كند، زندگىاش را به زحمت مىاندازد»؛ «كسى كه نگاههايش پياپى باشد، حسرتهايش دائمى و پياپى خواهد بود».(تحفالعقول، ص 97) و نيز فرمود: «بسا هوسى از نيم نگاهى حاصل است».(بحارالانوار، ج 71، ص 293) در قرآن كريم آمده است: «اى پيامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو كه در مقابل نامحرم چشمهاى خود را بپوشانند و نگاه خيره نكنند»، (نور، آيات 31 - 30) گفتنى است كه نگاه همراه با تيزى و خيرگى، نگاهى است كه انسان زيبايى و زشتى طرف مقابل را تشخيص دهد. كنترل گوش: بايد از شنيدنىهايى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمينهساز حرام هستند پرهيز شود. مانند نوار موسيقى، صداى شهوتانگيز نامحرم و… . ترك مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مىشوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و بايد از آنها پرهيز كرد. از امام سجاد(ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است».(همان، ماده صحب) البته اينها از مهمترين زمينههاى گناه هستند كه بايد ترك شوند ولى كلاً هر چيزى كه زمينه گناه را فراهم مىكندبايد ترك شود. 8. ترك فكر گناه: ترك زمينه گناه سهم به سزايى در ترك فكر گناه دارد ازاينرو هر چه بيشتر و دقيقتر زمينه گناه ترك شود فكر گناه كمتر به سراغ انسان مىآيد. اين فكر گناه است كه شوق در انسان ايجاد مىنمايد و بعد از شوق ارادهى عمل سپس خود گناه محقق مىشود، مسلما تا اراده و شوق و ميل نسبت به كارى نباشد انسان مرتكب آن كار نمىگردد. 9. اشتغال به برنامه شبانهروزى: حتما بايد شبانهروز خود را با برنامهريزى صحيح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر كنيد و هيچ ساعت بيكارى نداشته باشيد تا نفس شما را مشغول كند. در اوقات بيكارى وسوسههاى نفس و شيطان به سراغ انسان مىآيد و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مىكشاند قال اميرالمؤمنين على(ع): «ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ براستى و حقيقت كه اين نفس (انسانى) پيوسته و مرتب به بدى امر مىكند در نتيجه هر كس آن را به خود واگذارد (و به كارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مىكشاند».(الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 1، ص 544، ح 4) 10.روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حيوانى و شهوانى انسان را تضعيف مىكند اگر قواى شهوانى ضعيف گشت قهرا فكر گناه هم كمرنگ مىشود. عن ابى جعفر(ع) قال: «اذا شبع البطن طغى؛ هرگاه شكم پر شود طغيان مىكند، (المحجةالبيضاء، ملا محسن فيض كاشانى، ج 5، ص 150) مفهومش اين است اگر شكم بر نشود طغيان نمىكند و بهترين قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است. تذكر اين نكته بسيار ضرورى است كه : اولاً: روزه نبايد براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانيا: براى كارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بيشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى يعنى ورزش دو برابر شود. 11. ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزشهايى باشد كه براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حركتهاى كششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بيست دقيقه به چهل دقيقه افزايش يابد. 12. ياد مرگ: اين يكى ديگر از چيزهاى بسيار مفيد است كه فكر گناه را يا از بين مىبرد و يا كم مىكند كه اين به شدت و ضعف فرو رفتن در فكر مرگ بستگى دارد اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال اميرالمؤمنين على(ع): «اذكروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعى الشتات؛ ياد كنيد (مرگ را) درهم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايىها را».(الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 2، ص 159) ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مىسازد و انسان را از گناه و فكر گناه باز مىدارد آنچه كه بسيار مهم است اين است كه اولاً اين فكر هر روز و مستدام باشد اگر شبانهروزى نيمساعت باشد كافى است ثانيا در مكان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مكان خلوت خود محيط قبرستان باشد به هر گونه كه اين فكر در مرگ با جان عجين شود و باور دل گردد بسيار مطلوب است مثلاً يكى از كيفيتهاى فكر در مرگ را يكى از بزرگان چنين مىفرمود: تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امكان مثل يك فيلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند كه همه اينها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مىگذرد لحظات جان دادن، وقتى كه خويشان و نزديكان را رها مىسازد و از تمام تلخ و شيرينىها وداع مىكند و … همه و همه را به خوبى تأمل كند تا دل بلرزد و چشم بگريد.سخن آخر اين است كه اين دستورات وقتى نتيجه مىبخشد كه هر چه دقيقتر به آن عمل شود زمان نتيجه آن بستگى به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاينرو پىگير زمان نتيجه نبايد بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود. مطالعه كتب زير سفارش مىشود: 1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالدينى)، تدوين و ويرايش: اكبر اسدى2- سلوك معنوى، تدوين و ويرايش: آقاى اكبر اسدى 3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح يزدى معناى مطالعه اين كتب عمل كردن به آن از آغاز تا پايان نيست بلكه براى عمل به دستورالعملهاى اخلاقى ترتيبى لازم است كه بايد با علماى بزرگ اخلاق يا همين نهاد نمايندگى مشورت شود. نكته مهم اين است كه در راه بندگى خدا نبايد بيش از حد معمول به خود فشار وارد آورد بلكه بايد حريم واجبات و محرمات را رعايت نمود و مستحبات را بنا به گفته روايات در هنگام سرحال بودن و نشاط انجام داد و بيشتر به كيفيت عبادات و اخلاص و توجه و حضور در آنها اهميت داد تا كميت و مقدار آنها. به قول حافظ (عليه الرحمه):
زاهد ار رندي حافظ نكند فهم چه باك ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند
در زمينه گناه ر.ك: 1-گناه شناسي/ محسن قرائتي. 2-گناهان كبيره/ شهيد دستغيب. 3- شهيد دستغيب، قيامت و قرآن (تفسير سوره طور).ها
موضوعات: گلچین
لینک ثابت
صدبار اگر توبه شكستي باز آ{
اين درگه ما درگه ناميدي نيست.
اما اگر انسان بخواهد واقعا در اين كار موفق شود، لازم است كه از راهكار تدريجي و اصولي گناه زدايي پيروي نمايد. در اين زمينه به مطالب زير توجه نماييد. در زمينه گناه و انحراف عملي و زمينه هاي آن مي توان گفت: در يك كلام خطا و گناه آدمى، ريشه در ناآگاهي ، دنيا دوستى ، گرايش افراطى به لذتهاى مادى و طبيعى و در يك كلام در ضعف عقلاني انسان دارد. در روايت است كه دوستي دنيا سرآمد هر خطا است. حب الدنيا رأس كل خطيئة بنابراين اگر كسى بخواهد دلش را از گناه خالى كند، بايد با ريشه هاي آن بستيزد و بكوشد كه از شدت محبت دنيا در دلش بكاهد و گرايش به لذتهاى طبيعى را در نفس خويش تعديل نمايد و در جهت تقويت آگاهي و عقلانيت خود بكوشد. كه اگر چنين كند و به استعانت خداى متعال، در اين كار سترگ موفقيتى به دست آورد؛ مىتوان دلش را از گناه خالى كند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولياى او را جايگزين نمايد. علماى اخلاق مى گويند: منشا و انگيزه ى گناهان ، سه قوه است: قوه شهويّه، قوه غضبيّه، قوه وهميّه. قوه شهويّه :انسان را به افراط در لذت خواهى نفسانى ، مى كشاند، كه سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتى ها است. قوهّ غضبيّه: انسان را به ظلم وطغيان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى كند. قوهّ وهميّه: برترى طلبى و انحصار جويى و تكبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى كند و او را به گناهان بزرگى در اين كانال ، وا مى دارد. گر با دقت بررسى كنيم در مى يابيم كه اكثر گناهان (اگر نگوييم همه ى گناهان ) به اين سه قوه باز مى گردند. اين سه قوه در وجود انسان لازم است ، ولى اگر كنترل وتعديل نشود و به افراط و تفريط كشانده شود، سرچشمه ى گناهان بسيار خواهد شد. براى توضيح بيشتر به اين مثال توجه كنيد: آب ، كه مايه ى حيات انسان و گياه و حيوان ها مى باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سيلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سيلاب به ما ضرر نمى زند، بلكه هروقت نياز به آب شد، دريچه ى سد را باز كرده و گياهان و دام ها از آب آن سد، بهره مند مى شوند. حال اگر سيلاب مهار نشود، هنگام طغيان ، ديوانه وار به باغ ها و كشتزارها و خانه ها سرازير شده و همه را ويران مى كند. در مورد انسان نيز، نيروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است ، ولى اگر اين دو غريزه بر اثر افسار گسيختگى طغيان كنند، موجب بروز جنايات ويرانگر و انحرافات جنسى و بى عفتى خواهند شد. نتيجه اينكه : اگر بخواهيم جامعه را از لوث گناه پاك سازيم ، و يا وجود خويش را از آلودگى گناه ، حفظ كنيم ، بايد غرايز و تمايلات نفسانى را كنترل و تعديل كنيم . نابراين علاوه بر هواي نفس و نيروهاي غريزي دروني كه زمينه افراط و انحراف عمل و گناه را فراهم مي كند، عوامل بيروني تحريك انسان به سمت گناه شيطانهاى انس و جن، جاذبههاى فريبنده دنيا، اطاعت از طاغوتها و سد كنندگان راه خدا و همنشينى با منحرفان است. راه اساسي مبارزه با گناه: 1. مبارزه مستقيم با گناه از طريق شناخت گناهان و تفكر در آثار و عواقب دنيوي و اخروي آنها. 2. مبارزه اساسي وغير مستقيم از طريق مبارزه با زمينه هاي گناه و تقويت زمينه هاي صلاح. به طور كلي زمينه هاي گناه عبارتند از: الف . ضعف شناختي: ريشه تمامي ضعفها ي گرايشي ، اسارتها ، رزايل اخلاقي و گناهان عملي تا حدود زيادي در ضعف شناختي و عقلاني انسان نهفته است، به همين دليل هم راه اصلي اصلاح و تكامل انسان از شناختن و كسب آگاهي و تقويت عقل آغاز مي شود. قرآن كريم مي فرمايد: انما يخشي الله من عباده العلماء. تنها عالمان از خداوند پروا دارند. كار عقل در انسان محاسبه هست و نيست و بد و خوب است. براي اينكه بتواند اين كار را خوب انجام دهد به علم و آگاهي نياز دارد. دايره علوم بسيار گسترده است, ولي مهمترين علمي كه انسان بدان نياز دارد, خدا شناسي و دين شناسي و انسان شناسي و معاد شناسي است. اين علوم كمك مي كنند تا انسان بتواند حقيقت زندگي را خوب بشناسد و موقعيت خودش را در هستي بيابد و به ارزش خود واقف شود و با رسيدن به كرامت نفس دست به گناه نزند و دامن خويش را به پستي نيالايد. البته تجربه عملي نيز در بالا بردن عقل و نيروي محاسبه نقش دارد. به هر مقدار كه انسان دانسته هاي خود را مي آزمايد و تجربه مي كند, به نتايج آن بيشتر اطمينان مي كند و بهتر مي تواند تصميم بگيرد. ب . ضعف گرايش ديني : باورهاي غلط ، بي ايماني يا ضعف ايمان و گرايش اعتقادي، زمينه ضعف گرايش عملي و درنتيجه گناه و نافرماني خواهد شد. پ . رزايل اخلاقي: رزايل اخلاقي مانند حسد، كبر، خود خواهي، غرور، خود پسندي و مانند آن در بسياري از موارد زمينه گناه را فراهم مي كند. ت . ضعف آزادي: اسارت دنيا ، لذت طلبي افراطي، هواي نفس ، شيطان ، عادت هاي مذموم، دوست بد، تجمل گرايي، مد گرايي افراطي و مانند آن اراده را ضعيف، شهوت را تحريك و زمينه گناه را در انسان فراهم مي آورد. نكته: با يك جمع بندي از مطالب فوق مي توان به اين نتيجه رسيد كه زمينه گناه در انسان چيزي جز ضعف اراده و اختيار نيست، بنابر اين در صورتي كه انسان موفق شود مبادي اختيار؛ يعني آگاهي و آزادي را در خويش تقويت نمايد، خواهد توانست از اين طريق هم ضعف عقلاني خود را جبران نمايد و هم كنترل قواي نفساني خود را در دست بگيرد و خويش تن را از آلودگي و گناه حفظ نمايد، در غير اين صورت راههايي كه به طور معمول ارائه مي شود، چندان كار ساز نيست. چند توصيه در اين راه چند امر داراى نقش اساسى مىباشد: 1. اراده و تصميم جدى براى گام برداشتن در جاده بندگى و اطاعت امر الهى و بىتوجهى به وسوسههاى شيطان و هوا و هوسها. 2. ياد و ذكر خداوند به معناى وسيع آن كه مهمترين ياد همان انجام واجبات و ترك محرمات است. 3. تماس دايم با خداوند و بندگان برگزيده او از طريق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها. 4.ارتباط و تماس و دوستى با كسانى كه بنده خوب خدا مىباشند و ديدن و همنشينى با آنها ما را به ياد خوبىها و به ياد خداوند مىاندازد. 5. مطالعه كتابهايى كه سطح بينش انسان را نسبت به عالم و جهان آفرينش و مبدأ و معاد بالا ببرد و اصول اعتقادى صحيح و صاف را به انسان بياموزد و او را با معارف و تعاليم دينى بيش از پيش آشنا نمايد، مانند كتابهاى استاد شهيد مطهرى و نيز كتابهاى شيهد آيتالله دستغيب شيرازى. 6. انجام كارهاى صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و كسانى كه بر گردن انسان حق دارند، زمينهساز توفيقات بيشتر و انجام اعمال نيك بعدى مىباشد. 7. ترك زمينه گناه: اين خود زيرمجموعهاى دارد كه مهمترين آن عبارت از است: كنترل چشم دقيقا بايد مواظب چشم خود بود كه مبادا به نامحرم و كلاً هر آنچه كه شهوتانگيز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): «النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويله؛ نظر دوختن تيرى مسموم از تيرهاى ابليس است و چه بسا نگاهى كه حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد».(سفينةالبحار، شيخ عباسى قمى، ماده نظر) تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز نمايد. كنترل چشم تابعى از روح تقواست كه اگر در آدمى پديدار شد به تبع آن كنترل چشم نيز به دنبال آن خواهد آمد و راهى كه صددرصد گناه نكردن در تمام زندگى را تضمين كند براى افراد عادى بشر چيز سهلى نيست؛ زيرا انسان موجودى مختار و داراى تمايلات گوناگون است. بلى با عزمى آهنين و مبارزهاى دائمى با نفس تدريجا مىتوان به چنين جايگاه رفيعى دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است، ولى هيچ يك را تضمين قطعى نمىتوان به حساب آورد. بلكه تضمين نهايى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است: بهترين راه منصرف كردن نگاه و ديد و يا بازداشتن نگاه از تيزى و خيره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «كسى كه چشم خود را پايين اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف كمتر خورد و از نابودى در امان ماند».(غرر الحكم، ص 9122 - 9125) همچنين مىفرمايد: «هر كه نگاههايش پاك باشد، اوصافش نيكو شود»؛ «كسى كه عنان چشم خود را رها كند، زندگىاش را به زحمت مىاندازد»؛ «كسى كه نگاههايش پياپى باشد، حسرتهايش دائمى و پياپى خواهد بود».(تحفالعقول، ص 97) و نيز فرمود: «بسا هوسى از نيم نگاهى حاصل است».(بحارالانوار، ج 71، ص 293) در قرآن كريم آمده است: «اى پيامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو كه در مقابل نامحرم چشمهاى خود را بپوشانند و نگاه خيره نكنند»، (نور، آيات 31 - 30) گفتنى است كه نگاه همراه با تيزى و خيرگى، نگاهى است كه انسان زيبايى و زشتى طرف مقابل را تشخيص دهد. كنترل گوش: بايد از شنيدنىهايى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمينهساز حرام هستند پرهيز شود. مانند نوار موسيقى، صداى شهوتانگيز نامحرم و… . ترك مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مىشوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و بايد از آنها پرهيز كرد. از امام سجاد(ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است».(همان، ماده صحب) البته اينها از مهمترين زمينههاى گناه هستند كه بايد ترك شوند ولى كلاً هر چيزى كه زمينه گناه را فراهم مىكندبايد ترك شود. 8. ترك فكر گناه: ترك زمينه گناه سهم به سزايى در ترك فكر گناه دارد ازاينرو هر چه بيشتر و دقيقتر زمينه گناه ترك شود فكر گناه كمتر به سراغ انسان مىآيد. اين فكر گناه است كه شوق در انسان ايجاد مىنمايد و بعد از شوق ارادهى عمل سپس خود گناه محقق مىشود، مسلما تا اراده و شوق و ميل نسبت به كارى نباشد انسان مرتكب آن كار نمىگردد. 9. اشتغال به برنامه شبانهروزى: حتما بايد شبانهروز خود را با برنامهريزى صحيح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر كنيد و هيچ ساعت بيكارى نداشته باشيد تا نفس شما را مشغول كند. در اوقات بيكارى وسوسههاى نفس و شيطان به سراغ انسان مىآيد و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مىكشاند قال اميرالمؤمنين على(ع): «ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ براستى و حقيقت كه اين نفس (انسانى) پيوسته و مرتب به بدى امر مىكند در نتيجه هر كس آن را به خود واگذارد (و به كارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مىكشاند».(الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 1، ص 544، ح 4) 10.روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حيوانى و شهوانى انسان را تضعيف مىكند اگر قواى شهوانى ضعيف گشت قهرا فكر گناه هم كمرنگ مىشود. عن ابى جعفر(ع) قال: «اذا شبع البطن طغى؛ هرگاه شكم پر شود طغيان مىكند، (المحجةالبيضاء، ملا محسن فيض كاشانى، ج 5، ص 150) مفهومش اين است اگر شكم بر نشود طغيان نمىكند و بهترين قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است. تذكر اين نكته بسيار ضرورى است كه : اولاً: روزه نبايد براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانيا: براى كارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بيشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى يعنى ورزش دو برابر شود. 11. ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزشهايى باشد كه براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حركتهاى كششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بيست دقيقه به چهل دقيقه افزايش يابد. 12. ياد مرگ: اين يكى ديگر از چيزهاى بسيار مفيد است كه فكر گناه را يا از بين مىبرد و يا كم مىكند كه اين به شدت و ضعف فرو رفتن در فكر مرگ بستگى دارد اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال اميرالمؤمنين على(ع): «اذكروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعى الشتات؛ ياد كنيد (مرگ را) درهم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايىها را».(الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 2، ص 159) ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مىسازد و انسان را از گناه و فكر گناه باز مىدارد آنچه كه بسيار مهم است اين است كه اولاً اين فكر هر روز و مستدام باشد اگر شبانهروزى نيمساعت باشد كافى است ثانيا در مكان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مكان خلوت خود محيط قبرستان باشد به هر گونه كه اين فكر در مرگ با جان عجين شود و باور دل گردد بسيار مطلوب است مثلاً يكى از كيفيتهاى فكر در مرگ را يكى از بزرگان چنين مىفرمود: تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امكان مثل يك فيلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند كه همه اينها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مىگذرد لحظات جان دادن، وقتى كه خويشان و نزديكان را رها مىسازد و از تمام تلخ و شيرينىها وداع مىكند و … همه و همه را به خوبى تأمل كند تا دل بلرزد و چشم بگريد.سخن آخر اين است كه اين دستورات وقتى نتيجه مىبخشد كه هر چه دقيقتر به آن عمل شود زمان نتيجه آن بستگى به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاينرو پىگير زمان نتيجه نبايد بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود. مطالعه كتب زير سفارش مىشود: 1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالدينى)، تدوين و ويرايش: اكبر اسدى2- سلوك معنوى، تدوين و ويرايش: آقاى اكبر اسدى 3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح يزدى معناى مطالعه اين كتب عمل كردن به آن از آغاز تا پايان نيست بلكه براى عمل به دستورالعملهاى اخلاقى ترتيبى لازم است كه بايد با علماى بزرگ اخلاق يا همين نهاد نمايندگى مشورت شود. نكته مهم اين است كه در راه بندگى خدا نبايد بيش از حد معمول به خود فشار وارد آورد بلكه بايد حريم واجبات و محرمات را رعايت نمود و مستحبات را بنا به گفته روايات در هنگام سرحال بودن و نشاط انجام داد و بيشتر به كيفيت عبادات و اخلاص و توجه و حضور در آنها اهميت داد تا كميت و مقدار آنها. به قول حافظ (عليه الرحمه):
زاهد ار رندي حافظ نكند فهم چه باك ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند
در زمينه گناه ر.ك: 1-گناه شناسي/ محسن قرائتي. 2-گناهان كبيره/ شهيد دستغيب. 3- شهيد دستغيب، قيامت و قرآن (تفسير سوره طور).ها
صفحات: 1 · 2
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1395-10-08] [ 08:26:00 ق.ظ ]
|