اکنون باید دید این عوامل در چه شرایطی و با وجود چه زمینه هایی در وجود انسان کارایی دارند. فایده این بحث در این است که انسان می تواند با ایجاد زمینه های هدایت در سرنوشت آینده خود ایفاء نقش نماید و نیز دوستان و اطرافیان خود را بشناسد، جبهه حق و عدالت را از جبهه باطل تشخیص دهد و خود را از نیروهای اهریمنی حفظ نماید. در ادامه، این زمینه ها یکایک مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یکی از زمینه های هدایت «تقوا» است که انسان با ایجاد آن می تواند از تعالیم الهی استفاده نموده، نسبت به آینده خود مطمئن گردد. «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛ آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.» (بقره/ 2) تقوا شرط هدایت ثانویه الهی است؛ یعنی هدایت عام شامل تمام افراد است و هر کس می تواند از نعمت فطرت و عقل و تعالیم انبیاء استفاده کند، اما مراحل خاص هدایت از قبیل توفیق شرایط خاصی دارد که یکی از آنها تقواست و کسانی که کفر ورزند و به دنبال فسق باشند، از آن محروم هستند.
یکی دیگر از شرایط هدایت «ایمان» است. قرآن در موارد متعددی به این مطلب اشاره دارد و می فرماید کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند به خاطر ایمانشان خداوند آنان را هدایت می کند. به نظر می رسد که مراد از هدایت در این گونه آیات هدایت خاص یعنی همان توفیقات رحمانی باشد؛ چه این که راهنمایی و نشان دادن راه سعادت اختصاص به افراد خاصی ندارد. از دیگر شرایط هدایت این است که انسان پذیرای حق و حقیقت باشد، گوشی شنوا و فکری فعال داشته باشد، نظرات و اقوال متفاوت را مطالعه کرده، پس از ارزیابی، آن را که حق است بپذیرد: «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله؛ همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.» (زمر/ 18)
این آیه اعم از هدایت عام الهی و توفیقات خاص او باشد. توضیح آیه در مورد هدایت عامه چنین است که خداوند راه صحیح و کلمه حق را برای همه بیان کرده، اما آن کس که حق را نپذیرد از آن بهره ای نبرده و می توان مجازا گفت خدا او را هدایت نکرده است و در مورد هدایت خاصه روشن است که افراد متعصب که حاضر نشوند به نظرات دیگران گوش فرا دهند و خود را بهترین افراد بپندارند، از الطاف حق محروم شوند و توفیقات الهی شامل آنها نشود. دیگر از اعمالی که زمینه هدایت را فراهم می آورد جهاد با اموال و انفس و هجرت فی سبیل الله است. جهاد به معنای کار دشوار و سخت است. و علت نامگذاری این اعمال به «جهاد» دشوار بودن آنهاست، بلکه باید گفت این دشوارترین کارهاست؛ چه این که انسان از بهترین سرمایه یعنی جان خود می گذرد و برای رضایت حضرت حق و قرب پروردگار آن را در طبق اخلاص می نهد، یا مال خود را که شب و روز برای گردآوری آن تلاش کرده تقدیم حضرت حق می کند. هجرت نیز که در جریان آن انسان ممکن است خانواده، فرزندان، اقوام و دوستان و یا اموال خود را رها کند و به دیار غربت روانه شود، کاری است بسیار دشوار. چنین شخصی از وصل یاران چشم می پوشد تا به وصل جانان نایل آید و این هنرنمایی نه کار هر کس، بلکه هنر شخصی است که اسیر اشاره معشوق شده است و عشق در قلبش جلوه گر شده باشد: «و الذین آمنوا و هاجروا و جاهداوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون؛ آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جان هایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز و رستگارند.» (توبه/ 20) بلی رسیدن به منبع فیض الهی که نهایت سیر انسان می باشد در پرتو مجاهده و هجرت امکان پذیر است.
موضوعات: آیات وروایات
لینک ثابت