پرسش: در رابطه با حکومت حضرت و جهاني شدن کا ملا توضيح دهيد ؟
پاسخ: جهاني شدن يعني حركت تمامي جوامع به سوي جهاني وحدت يافته كه در آن، همه چيز در سطح جهاني مطرح و نگريسته ميشود. در حقيقت جهاني شدن به معناي آزادي مطلق كسب و كار، برداشته شدن تمامي موانع از سر راه جريان يافتن سهل و آسان سرمايه و نفوذ آن در تمامي عرصهها، حركت روان اطلاعات و امور مالي وخدماتي تداخل فرهنگها، آن هم به سوي يكسان شدگي و يكدستي و تمام اين امور در مقياس جهاني رخ ميدهد و هدف آن، دستيابي به بازار واحد جهاني فارق از موانع توليد و سرمايه گذاري و خدمات و اشتغال خواهد بود.
در اين پروسه جهاني شدن اقتصاد با اهميت ترين بعد است و سياست و فرهنگ تا حد زيادي تحت تأثير نظام سرمايه داري ميباشد.
همچنين جهاني شدن يك روند و حركت تدريجي، طبيعي و تكاملي براي ايجاد جهاني با ارزشهاي مشترك و احترام به مباني فرهنگي ديگران است. امروزه اين روند طبيعي به سوي اهداف خاص اقتصادي سياسي به نظامي فرهنگي قدرتهاي سلطه سوق داده شده است.
قدرتهاي پيشرفته غربي و صاحبان شركتهاي بزرگ اقتصادي تجاري و … اين روند را در خدمت منافع خود گرفتهاند و به نوعي خود را به اين فرايند طبيعي(جهاني شدن) تحميل كرده و نوعي جهاني كردن به ميل خود و در جهت اهداف خود پديد آوردهاند و سير طبيعي آن را دچار انحراف نمودهاند؛ به اين پروژه جديد «جهاني سازي» گفته ميشود.
به عبارت ديگر جهاني شدن يك سير و روند طبيعي براي حركت جوامع به سوي تكنولوژي پيشرفته و استفاده بهينه از قابليتهاي علمي و طبيعي در پرتو استعدادهاي انساني است اما وقتي اين حركت و روند طبيعي در اختيار تفكر عدهاي خاص قرار گيرد و به نوعي با اعمال اراده اين مسير طبيعي را به سوي اهداف خاص و از پيش تعيين شده سوق ميدهند، در حقيقت اين حركت را از جهاني شدن به جهاني سازي تبديل كردهاند. به عنوان مثال ميتوان از «انرژي اتمي» كه در اختيار قدرتهاي خاصي قرار دارد، نام برد. امروزه جهاني سازي دقيقا همان غربيسازي و آمريكايي سازي است؛ يعني تحت سلطه قرار دادن كل جهان از سوي آمريكا با در اختيار گرفتن اهرمهاي تعيين كننده در اقتصاد جهاني و سياست جهاني و نهايتاً حاكميت فرهنگ آمريكايي به عنوان يك پروژه نهايي در دستور كار قرار ميگيرد.
نتيجه:
جهاني سازي فرايندي در راستاي تامين منافع و تسلط ارزشهاي مورد نظر قدرتهاي سلطه در عرصه جهاني بر دولتها و ملتها است. و اين پروسه و برنامه كاملا متمايز با پروژه طبيعي و قابل قبول «جهاني شدن» ميباشد.
آنچه قابل توجه است اينكه ميتوان پروژه حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) را در راستاي پروژه جهاني شدن تلقي نمود و در صورت عدم انحراف اساسي در مسير آن ميتوان آن را منتهي به حكومت عدل جهاني حضرت مهدي(ع) دانست كه حاكميت عدالت در تمامي ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي و … است. اما جهاني سازي و جهاني كردن كه برنامهاي بر اساس منافع و اهداف و قدرتهاي سلطه در جهان است به هيچ عنوان نميتواند با حكومت مهدوي و اهداف و برنامههاي آن هماهنگ باشد، بلكه يكي از اهداف اساسي حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) قطع هر گونه سلطه فرهنگي، سياسي، نظامي و اقتصادي از سوي قدرتهاي استعمارگر و ظالم در جهان خواهد بود.
براي آگاهي بيشتر ميتوانيد به فصلنامه انتظار شماره 6 و 7 مقاله جهاني شدن و حكومت حضرت مهدي و مقاله جهاني شدن و مقايسه آن با حكومت واحد جهاني حضرت مهدي(ع) مراجعه فرماييد.
منابعي كه براي تحقيق موضوع «مهدويت و جهاني شدن» ميتوانيد استفاده كنيد:
كتابها:
1. جهاني شدن و دين؛
2. جهاني شدن قدرت و دموكراسي؛
3. جهاني شدن، فرهنگي آزموني براي تمدنها ؛ ژرارلوكلر ترجمه سعيد كامران؛
4. آينده جهان، رحيم كارگر؛ ناشر: بنياد فرهنگي مهدي موعود(ع)؛
5. جهاني شدن قتل عام اقتصادي؛ فريبرز رئيس دانا؛
6. جهاني شدن قدرت و دموكراسي؛ مارك پلاتنر ترجمه سيروس فيضي؛
7. برندگان و بازندگان جهاني شدن؛ لستر تارو ترجمه مسعود كرباسيان؛
8. جهاني شدن و جنگ؛ ترجمه لطفعلي سمينو؛
9. مجله انتظار، شماره 6، مقاله جهاني شدن و حكومت حضرت مهدي(ع)؛
10. مجله انتظار، شماره 7، مقاله جهاني شدن و مقايسه آن با حكومت واحد جهاني حضرت مهدي(ع)؛
11. مجله انتظار، شماره 14، مقاله جهاني سازي، عدالت اقتصادي و مهدويت؛
پايان نامهها:
1. حكومت جهاني حضرت مهدي و جهاني شدن، شهريار نجف پور؛
2. بررسي ويژگيهاي عمده جامعه جهاني در حكومت فراگير حضرت مهدي(ع)، مهدي همتي؛
3. ويژگيهاي حكومت جهاني حضرت مهدي(ع)، سيد عبد اللطيف سجادي؛
تذكر: منابع فوق در كتابخانه مركز تخصصي مهدويت قم موجود ميباشد.
براي رسيدن به پاسخي مناسب در اين رابطه، ابتدا ميبايست ويژگيهاي جامعهي مهدوي را از نظر گذراند. آن چه در منابع و متون ديني و روايي ما، در خصوص حكومت مهدي وجود دارد گوياي آن است كه ركن اصلي و خمير مايه بنيادين حركت جهاني امام زمان(ع) گسترش همه جانبه و تقويت و توسعه توحيد و يگانه پرستي و در كنار آن مبارزه فراگير و مستمر با همه تفكرات و جريانهاي انحرافي والحادي است. در نهضت مهدوي، آموزهها و تعاليم فراموش شدهي پيامبران الهي برپا ميگردد و همه دستگاههاي استبدادي، در نهاد حكومت و قدرت زايل ميگردند و از بين ميروند. در حكومت مهدوي، محرومان و مستضعفان و بندگان صالح و مؤمن خداوند، از جايگاه رفيعي برخوردارند. نظام فرهنگي، مركب از ارزشها و هنجارها، عقايد و باورها، آرمانها و … بر اساس آموزههاي قرآن كريم و سنت معصومان شكل ميگيرد و همه اجزا و عناصر اجتماعي، متأثر از اين نظام فرهنگي است.
عدالت جويي و عدالتخواهي و تلاش براي برقراري عدالت و رفع همه مظاهر ظلم و بي عدالتي، از جمله اركان حكومت امام زمان(ع) است. مبارزه همه جانبه و مستمر با منكرات و عوامل اجرايي و شيوع آن، از جمله برنامهها و سياستهاي اصولي در حكومت جهاني مهدوي است. رشد و توسعه همه جانبه و فراگير، در همه ابعاد و شئون، اعم از اقتصادي و سياسي و فرهنگي و … بهرهبرداري از منابع طبيعي، توزيع عادلانه فرصتهاي اجتماعي و برقراري روابط صميمانه و صلح آميز، همراه با عظمت و شوكت جامعهي اسلامي در سطح بين الملل، ايجاد روابط صميمانه و دوستي متقابل در بين افراد و …. همه و همه، از جمله خصوصيات و ويژگيهاي جامعهي آرماني اسلام است و ركن اصلي همه متغيرها و الگوها، برآمده از دين و براي تحقق و تحكيم بنيانهاي ديني است كه خصيصهي اصلي جامعهي مهدوي است.
در موضوع جهاني شدن، متغيرها و الگوهايي را ميتوان به عنوان نمونه ذكر كرد؛ از جملهي آنها شكسته شدن مرزهاي ملي و فرهنگي و به جاي آن تداخل آنها و تلاش در زمينه ايجاد و تفاهم بر اصول مشترك فرهنگي و دست كشيدن از باورها و ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي و … افزايش ارتباطات و تعاملات جهاني و نزديك كردن آن از حيث زمان و مكان، به كمك وسايل و فنآوريهاي جديد ارتباطي و الكترونيكي، تبديل نهادهاي اجتماعي و ملي به نهادهاي جهاني و توافق جهاني ملتها بر باورها و ارزشهاي مشترك و يكسانسازي جهانبينيها. كاهش و حذف سنتها و عناصر اجتماعي هويت ساز، ايجاد و گسترش سازمانهاي جهاني و تاكيد بر نهادهاي سياسي، اقتصادي، جهاني، ايجاد و تاكيد بر روابط اقتصادي جهاني و پول جهاني به عنوان ابزار مبادله اقتصادي و … حذف دين و باورها و سنتهاي ديني و به جاي آن تاكيد بر سكولاريسم و دموكراسي و پلوراليزم است. با توجه به اين بيان، خصوصيتها و ويژگيها، در دو نوع حكومت و نگرش، معلوم ميگردد كه اين دو، از جهاتي، شبيه به هم و در نتيجه همگرايي دارند. اين همگرايي و شباهت، در اصل كل جهاني شدن و وحدت جهاني، استوار است، اما در تعيين محتوا و الگوها، كاملا مغاير با هماند. زيرا، آنچه امروزه به عنوان جهاني شدن مطرح است. در واقع «غربي شدن» را تبليغ ميكند. روش و منشي كه به دنبال حذف دين و آموزههاي ديني و ملي جوامع و فرهنگهاي محلي و ملي و بر حاكميت
جهانبيني سكولار و … است. اضافه براين، در تعيين محتواي جهاني شدن، واگرايي جدي و اصولي وجود دارد.
در يك سخن، شايد بتوان گفت، هدف حكومت مهدوي، اجراي عدالت فراگير و بهرهمندي عموم مردم از مواهب و امكانات خدادادي است، در حالي كه در جهاني سازي جديد، هدف آن است كه منافع عدهاي خاص تامين شود البته در قالبي جديد .
ج س 5ـ اينكه سلاح حضرت و يارانش، هنگام ظهور چه خواهد بود، امري است كه حقيقت آن براي ما روشن و آشكار نيست؛ چرا كه ترسيم صحيح و دقيقي از آينده براي ما قابل تصور نيست. لذا تعيين و مشخص كردن نوع سلاح، امكان ندارد. البته در اين ميان چند نكته قابل دقت و تأمل است:
الف. رواياتي كه در آنها به «سيف، (شمشير)» اشاره شده، لزوماً به معناي آن نيست كه نوع سلاح حضرت، شمشير است؛ بلكه معناي اولي و درست آن، اين است كه قيام امام مهدي(ع) مسلحانه است. اگر مراد روايات واقعاً «شمشير» باشد معناي آن اين است كه قيام مسلحانه، با شمشير خواهد بود. اين معناي دوم، البته محل ترديد است.
ب. هر چند در دوران حضرت، علم شكوفا ميشود و مردم به كمك آن، به درستي از مواهب الهي استفاده ميكنند، ولي اين شكوفايي، لزوماً به معناي تأييد و تكميل شكوفايي و پيشرفت صنعتي مردم در دوران غيبت نيست. به بيان ديگر، هر پيشرفتي قابل پذيرش و ادامه نيست، از جمله پيشرفت در صنايع جنگي كه روح حاكم بر آن، بر اساس تسلط بيشتر عدهاي قليل بر منابع طبيعي و عمومي دنيا و استثمار آن به نفع خود است. طبيعي است اين پيشرفت، در نظام مهدوي ـ كه بر اساس صلح و عدالت است ـ جايي ندارد و حضرت نيز نيازي به استفاده از سلاحهاي مدرن و فوق مدرن ندارد.
ج. پيروزي در جنگ و غلبه بر دشمن، تنها با تكيه بر سلاح و ادوات جنگي نيست؛ بلكه درايت و فرماندهي درست نيز شرط است. امام زمان(ع) از درايت و فرماندهي خود كه از علم الهي سرچشمه گرفته است، بهره ميبرد. علاوه بر آنكه حضرت، علاوه بر امدادهاي غيبي و ملائكه، مجهز به لشكر رعب است و خداوند، وحشتي در دل دشمنان او ميافكندكه توان درست فكر كردن و بهرهبردن از تجهيزات را از دست ميدهند. پيامبر اسلام(ص)، نيز در جنگهاي خود، مؤيد به اين ابزارها بود(مانند جنگ بدر و احزاب) و بر دشمنان پيروز شد.
د. نوع حركت جنگي و ابزارها، به گونهاي است كه فقط دشمنان نظامي را از پاي درميآورد نه آنكه به مردم عادي آسيب برساند. به عبارت ديگر، عدالت رعايت شده و فقط كساني كه به جنگ برخاستهاند كشته ميشوند؛ نه اينكه خوب و بد و مردم غير نظامي نيز به قتل برسند؛ چنانكه در سلاحهاي متعارف امروزي، چنين است.
هـ . از روايات استفاده ميشود بين حضرت و دشمنان، جنگ و درگيري رخ ميدهد و طرفين كشته ميدهند؛ يعني، علاوه بر آنكه لشكريان دشمن تار و مار ميشوند، عدهاي از ياران امام نيز به شهادت ميرسند. بنابراين، نوع سلاحها بايد به گونهاي باشد كه براي طرفين، استفاده جنگي از آن امكان پذير باشد.
سخن آخر آنكه بررسي سلاح، از مسائل مهم مهدويت نيست و لذا دانستن آن اهميت چنداني ندارد و كنكاش در آن نيز نتيجه نميدهد.
بي مناسبت نيست به برخي احتمالات اشاره كنيم:
1. حضرت با شمشير قيام ميكند، ولي با قدرت اعجاز بر دشمنان غلبه ميكند؛
2. حضرت با شمشير قيام ميكند، ولي با تسلط بر مراكز تصميم گيري و از كار انداختن وسايل آنان، بر دشمن غلبه ميكند؛
3. حضرت با شمشير قيام ميكند، ولي نوع شمشير، ويژه است به گونهاي كه اگر بر كوه بزند آن را متلاشي ميكند؛
4. پيروزي اصلي حضرت، بر اساس اقبال عمومي مردم و افتادن رعب در دل دشمنان است، به گونهاي كه نميتوانند از ابزار خود بهره ببرند؛
5. با توجه به جنگها و آشوبهاي قبل از ظهور اين سلاحهاي مدرن، نابود ميشود؛
6. با گسترش عقل و خرد آدميان، آنان خود، اين سلاحها را كنار ميگذارند؛
7. حضرت، از همين سلاحهاي مدرن بهره ميبرد؛
8. سلاح حضرت، مافوق اين سلاحها است.
البته اينها فقط صرف احتمال است و نميتوان به آنها اطمينان كرد.
موضوعات: آیات وروایات
لینک ثابت