نرجس
 
   



پروردگارا آنچه را که شیطان به قلب من القا می کند که تمناها و پندارهای باطل و حسد بر خلق است ، تو بدل گردان به تذکر عظمت و تفکر در قدرت ، و تدبیر در محو دشمنان خویش قرارده
و آنچه که خواهد بر زبانم جاری شود از فحش و لغو و بدگوئی و ریختن آبروی مردم ، و یا شهادت دادن باطل و غیبت از مومنی غایب یا بدگوئی به مومنی حاضر ، یا مانند اینگونه آفات و معاصی زبانم را بدل گردان به ذکر و حمد و ثنای خود و استغراق در ستایش حضرتت و اعتراف به احسان و نعمات بی پایانت

موضوعات: حکیمانه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-08-12] [ 09:44:00 ق.ظ ]





غیبت مجاز
غیبت عبارت است از بدگویی و پرده‏دری نسبت به حیثیت و آبروی افراد، یعنی در غیاب شخصی کارهای بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمی و اخلاقی او را به گونه‏ای برای دیگران بازگو کنند که اگر به گوششان برسد، ناراحت شوند.
امام خمینی رض فرموده است: غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزی که خوش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوی او، از چیزهایی که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او.
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران، با تشریح انواع مختلف غیبت کردن، گفت:گاهی غیبت کردن، نه تنها حرام نیست، بلکه ثواب هم دارد و اصلا تکلیف انسان است.
استاد علی اکبر رشاد، پیش از ظهر دیروز(چهارشنبه 5 آبان) در درس اخلاق هفتگی خود در حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران که با حضور اساتید و طلاب برگزار شد، به مقوله غیبت اشاره کرد و گفت:برای هر موضوعی می تواند 5 حکم، حرام بودن، حلال بودن، مباح، مکروه و مستحب بودن مترتب شود و غیبت نیز از جمله موضوعاتی است که این 5 حکم می تواند بر اساس شرایط مختلف، بر آن مترتب شود.
مواردی که غیبت واجب است را نام ببرید .
وی با بیان این که اگر چه در مرحله اول می گوییم غیبت حرام است، اما حرمت آن یا غیر حرام بودن این موضوع، باید بر اساس مبنا و در چارچوب معیارهای مشخصی بیان شود، گفت:حکم در مورد غیبت و این که مثلا آیا فلان غیبت حرام بود یا حلال، یا مباح و …، به عناصری بر می گردد که قوام غیبت به آن هاست؛ مثلا فاعل غیبت و یا کسی که غیبت در مورد او انجام شده است.
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران با تأکید بر این که بسته به شرایط زمانی، مکانی و …، احکام غیبت متفاوت است، اظهار کرد:مثلا ممکن است شرایطی ایجاد شود که اصلا غیبت کردن، نه تنها حرام نباشد، بلکه حلال و فراتر از آن واجب باشد؛ یعنی غیبت که در بسیاری از شرایط حکم حرمت بر آن مترتب است، با وجود شرایط خاصی از حکم حرمت خارج شده و علاوه بر آن، انجامش، واجب می شود.
استاد رشاد در خصوص برخی از مصادیق در خصوص واجب بودن غیبت با توجه به شرایط خاص، گفت:مثلا اگر شخصی، در خصوص شخص دیگری که ظالم است، و پیش از این، مراتب امر به معروف و نهی از منکر بر او گذشته، افشاگری کند، نه تنها کار حرامی مرتکب نشده، بلکه به وظیفه اش و تکلیف شرعی خود عمل کرده است؛ یعنی گاهی لازم است فریاد تظلم خواهی یک مظلوم سر داده شود و این اشکالی ندارد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد:همچنین اگر در خصوص اقدام فردی که در گذشته اشتباهی مرتکب شده که همه مردم هم آن را می دانند، مطرح کردنش ایرادی ندارد و حکم غیبت ندارد و به همین دلیل گناه غیبت بر این کار وارد نیست، اما ممکن است همین کار به دلیل اشاعه فحشاء، عادی سازی جرم و …، مشمول حرمت و گناه شود.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران خاطرنشان کرد:مثلا اگر در خصوص فردی که همه آشنایان و دوستان، او را به عصبانی بودن و بد اخلاقی می شناسند، صحبتی در این مورد مطرح شود، غیبت نیست؛ برای مثال اگر قرار است فردی را مأمور به انجام کاری کنند ، اما برخی دوستان او اگر عنوان کنند که او بد اخلاق است و برای این کار مشکل ساز می شود، حکم غیبت ندارد و گناه هم نیست.
وی افزود:در مورد همین موضوع، اگر به فردی که اصلا عصبانی و بداخلاق نیست، اما به خاطر انجام نشدن کاری، بگوییم فلان شخص بد اخلاق و عصبانی است، این موضوع بازهم غیبت نیست، بلکه بهتان است که گناه آن بسیار بزرگ خواهد بود.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران، با بیان این که در کل ممکن است موضوعی از نظر بسیاری از مردم حکم غیبت و گناه داشته باشد در حالی که اصلا غیبت نیست و احکام غیبت بر آن مترتب نمی شود، گفت:اگر کار فردی که متجاهر به فسق است و مثلا در خیابان هم به صورت علنی مشروب می خورد، را در جایی نقل کردیم و گفتیم فلان کار را می کند، این کار باز هم غیبت حرام نیست، بلکه غیبت حلال است؛ البته به شرطی که مفسده دیگری مثل عادی سازی منکر، مترتب بر آن نشود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه با بیان این که از نظر امام صادق(ع) بیان جرم و خطای سه نفر ،حرمت ندارد و حرام نیست، گفت:اولین فرد کسی است که بدعت گذار در دین باشد.
استاد رشاد اضافه کرد:اگر یک فلان شخصی، مطلبی انحرافی را در جامعه مطرح کرد، نه تنها بیان این که او در خصوص انحراف جامعه تلاش می کند، غیبت نیست، بلکه اصولا موظفیم با این جریان انحرافی مقابله کنیم؛ اگر کسی منحرف است باید به مردم گفته شود و البته این کار هم باید طبق موازین اسلامی انجام شود.
وی گفت:دومین فردی که غیبت او از نظر امام صادق(ع) اشکالی ندارد، فرمانروای ستمگری است که در رأس حکومت قرار داشته و جور و ستم می کند؛ چنین شخصی، نه تنها غیبت ش حرام نیست و گناه ندارد، بلکه مقابله با او، ثواب هم دارد.
استاد خارج فقه حوزه علمیه تهران در پایان یادآور شد:سومین شخصی که غیبت او حرمت ندارد، فاسقی است که فسقش را خودش اعلام می کند، اما در این مورد هم باید به نتیجه کار خودمان که اگر اشاعه فحشا در جامعه یا کدورت قلب مان شود، دوری کنیم.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-08-11] [ 10:28:00 ق.ظ ]





دلخراش ترین صحنه ای که زينب (س) در مسیر کربلا تا شام دید
زينب (س) و ديدن صحنه ای دلخراش
زينب (س) از کجاوه روي آورده سر برادرش را ديد و به سختي پيشاني خود را به چوب جلو کجاوه زد، تا اينکه ديدم خون از زير مقنعه و روسري او بيرون مي شد، و تکه پارچه اي را به آن خون اشاره نمود، آنگاه زینب تکه پارچه اي روي آن زخم نهاد.
ناگفته نماند: عليا حضرت زينب (س) با آن همه صبر و شکيبايي که داشت چگونه و چرا با ديدن سر و مطهر برادر پيشاني اش را به چوب کجاوه زد، طوري که از آن خون جاري و روان گشت؟ مي توان گفت: از بسياري مصايب و اندوه ها و صبر و شکيبايي و خودداري نمودن خون در قلب و همه جاي بدن حضرت زینب فشار آورد که حتما بايستي حجامت (بادکش کردن و خون گرفتن از بدن به وسيله مکيدن با شاخ و جز آن و تيغ زدن به پوست بدن) يا فصد (رگ زدن) نمود، تا خون از فشار باز ايستد و پيشامدي روي ندهد، و چون وسيله حجامت و فصد نبود، به اشاره سر بريده امام (ع) سرش را به سختي به چوب کجاوه زده تا خون گرفته شده از فشار باز ايستد، و مي توان «فنطحت جبينها» به صيغه مجهول خواند، يعني عليا حضرت زينب (س) چون روي آورد و سرش را از کجاوه بيرون نمود و سر برادرش را ديد پيشاني به چوب جلو کجاوه زده شد، و اينکه به جاي «نطح»، «نطحت» گفته، براي آن است که جبين براي مذکر و مؤنث استعمال شده و و به کار رفته مگر اينکه گفته شود: اين سخن درست نيست براي اينکه جبين که براي مذکر و مؤنث استعمال مي شود به معني جبان و ترسو است نه به معني پيشاني، «والله العالم».

خلاصه عليا حضرت زينب (س) در آن هنگام آغاز نموده و فرمود:
1-اي هلال و ماه نو (ماه شب اول ماه قمري) که چون به حد و پايان کمال و آراستگي رسيد (ماه شب چهارده شد)، پس خسوف و ماه گرفتن آن فرا گرفت و غروب و ناپديد شدن را آشکار ساخت. (اينکه عليا حضرت زينب (س) سر برادر را تشبيه به هلال و ماه نو نموده، شايد براي آن بوده که اهل کوفه با دست هاشان به يکديگر اشاره به سر مقدس اباعبدالله الحسين (ع) مي کرده و مي گفتند: اين است سر امام حسين (ع) چنان که مردم هنگام استهلال و جست و جوي ماه نو کردن، به ويژه در شب اول ماه رمضان و شب اول ماه شوال و ذي الحجه، با دست هاشان به يکديگر هلال و ماه نو را که به شکل کمان ديده مي شود، اشاره نموده، نشان مي دهند).
2- اي پاره دل من! (اين پيشامدها) گمان نمي بردم، اين کار تقدير و نوشته شده بود (خداي تعالي حکم نموده و فرمان داده و خواسته است).
3- اي برادر! با فاطمه خردسال سخن بگو که محققا نزديک است دل او (از فراق و جدايي) گداخته شود.
4- اي برادر! دل تو بر ما مهربان بود، چه شده است آن را که سخت و استوار گرديده (چرا به ما التفات نداشته و روي نمي آوري)؟

5- اي برادر! کاش (زين العابدين) علي (بن الحسين) را هنگام اسيري و دستگيري و يتيمي و بي پدري مي ديدي که به جا آوردن واجبات را به نحو کامل طاقت و توانايي ندارد و(و در برخي از نسخ و نوشته «لا يطيق جوابا» نوشته شده، يعني جواب و پاسخ دادن را طاقت ندارد و اين انسب و شايسته تر است).
6- هر گاه او را به زدن (با تازيانه و جز آن) به درد آورند با ذلت و خواري تو را صدا زند، در حالي که اشک ريزان (از چشمانش) جاري و روان سازد.
7- اي برادر! او را به خود بچسبان و نزديک گردان و دل ترسانش ‍ را تسکين داده و آرام نما.
9- چه بسيار يتيم و پدر مرده ذليل و خواست است، هنگامي که پدرش را فرياد نموده و بخواند و پاسخ دهنده اي او را نبيند.[

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]




چرا امام حسین (ع) همراه با خانواده به کربلا رفتند؟
خانواده امام حسین در کربلا
با حجت الاسلام و المسلمین داوود حسن پور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل مذهبی با اشاره به اهمیت حضور حضرت زینب(س) در اشائه فرهنگ حسینی گفت: پس از واقعه عاشورا، افرادی مانند ام کلثوم، فاطمه دختر امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، حضرت حضرت زینب(س) و غیره حماسه عاشورا را به گوش همگان رساندند.
چرا امام حسین (ع) خانواده شان را هم به کربلا بردند؟
وی افزود: در بحث اشاعه فرهنگ حسینی و بیان مصیبت های روز عاشورا، نقش حضرت زینب(س) به دو دلیل پر رنگ تر بود. نخست اینکه امام سجاد(ع) تا مدتی بیمار بودند و توان انجام این کار را نداشتند دوم اینکه یزید تمام تلاش خود را برای به شهادت رساندن امام سجاد(ع) انجام می داد و برای همین زین العابدین(ع) نمی توانست، فعالیت زیادی انجام دهد.
این استاد دانشگاه در خصوص فعالیت های خاندان پیامبر(ص) در زمان اسارت اظهار کرد: با دقت در خطابه های حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) در زمان اسارت، مشخص می شود که محوریت خطبه هایشان، بیان این بود که خاندان پیامبر(ص) نسبت به بقیه مردم به لحاظ علمی و ارزشی در اولویت هستند. با بیان این موضوع هم حقانیت امام حسین(ع) و هم باطل بودن حکومت یزید بیان می شد.
حسن پور در خصوص اهمیت حضور حضرت زینب در واقعه عاشورا ادامه داد: زمانی که خطبه های حضرت زینب(س) در زمان اسارتشان را می بینیم، متوجه می شویم که اگر ایشان در واقعه کربلا نبودند، حماسه عاشورا ابتر می ماند. همچنین متوجه این موضوع می شویم که خاندان پیامبر(ص) و دیگر اسرا بودند که عاشورا را زنده نگه داشتند و به همین دلیل امام حسین(ع) با خانواده خود به جنگ با عمر سعد رفتن

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ق.ظ ]




تنبلي و راحت طلبي مانع بزرگ خودسازي
واژه تنبلي که گاهي به جاي واژه هاي ديگري مانند: کسالت، تن پروري، راحت طلبي، بطالت، سستي وفتور به کار مي رود، از رذايل اخلاقي است ونشانگر کراهت از کار، کاهلي، تن آسايي، طفره رفتن واز کار در رفتن و مشابه آنها است.
تنبلي و راحت طلبي يکي از مصداق هاي بزرگ هواي نفس و مانع بزرگي براي خودسازي و پيشرفت در زندگي است. شما اگر بخواهيد خودسازي کنيد، بايد بدانيد که با راحت طلبي و تنبلي هرگز به اين کار موفق نمي شويد. حتما بايد با راحت طلبي جهاد کنيد و اين مانع بزرگ را از سر راه خود برداريد.
فلسفه زندگي انسان چيزي جز رشد و تعالي روحي و کمال معنوي نيست، راحت طلبي آفت بزرگي براي کل زندگي انسان است و آن را کاملا بي خاصيت مي کند، چرا که مانع رشد و تعالي روحي انسان است. آدم راحت طلب اصلا موفق به زندگي کردن نمي شود او فقط زنده است.
ممکن است شما اهل تفکر باشيد، اهل تفکر در گوشه اي مي نشينند و فکر مي کنند، اين حالت براي آنها لذت بخش و مفيد است، فلاسفه اينطوري هستند، ما اين کار را محکوم نمي کنيم، چون تفکر در جاي خود ارزشمند است، اما اينجا يک نکته بسيار مهم وجود دارد، به کسي که فقط تفکر مي کند و کاري براي خودش انجام نمي دهد، آدم خوب و خودساخته اطلاق نمي شود. براي خوب شدن لازم است در کنار تفکر، عمل صالح هم داشته باشيد. عمل است که انسان را انسان مي کند و مي سازد. قرآن کريم براي بيان شاخصه هاي انسان مومن و خوب، فورا بعد از ايمان، عمل صالح را مي آورد. عمل کردن همت عالي مي خواهد و با تنبلي و راحت طلبي سازگار نيست.
اشکالي ندارد شما عادت کرده ايد در هر تصميمي که مي خواهيد بگيريد و هر کاري که مي خواهيد انجام دهيد راحت ترين و آسان ترين راه را انتخاب کنيد، اين به خودي خود بد نيست. اگر در مسير کمال، انسان راه بهتر و راحت تري را برگزيند، خوب است، چون شما را زودتر به مقصد مي رساند، مثلا مي خواهيد نويسنده شويد، تحقيق کنيد، در اين زمينه راحت ترين و نزديک ترين راه را براي رسيدن به حقيقت و روش نويسندگي انتخاب مي کنيد، اين خوب است، اما مشکل زماني شروع مي شود که انتخاب راحت ترين راه ها، به تن پروري و راحت جويي افراطي بيانجامد و باعث شود که نفس تو تنبل و تن پرور بار بيايد، در اين صورت عادت هاي شما وبالي مي شود بر گردنت و مانعي مي شود که به کلي جلوي حرکت ات را به سوي عبوديت و کمال مي گيرد. راحت طلبي به قدري خطرناک است که مي تواند تمام آينده شما را خراب کند و دنيا و آخرت تو را از بر باد بدهد. آدم راحت طلب زندگي اش پوچ و بي ارزش است.
بنابراين راحتي غير از راحت طلبي است. گاهي انسان تلاش سختي کرده و واقعا خسته است و نياز به استراحت دارد، اين را نمي شود راحت طلبي ناميد، نياز به راحتي با تنبلي و راحت طلبي يکي نيست. تا جايي که نياز هست شما مجازيد که استراحت کنيد اما از اين مرز که عبور کنيد، نفس به سوي تنبلي و راحت طلبي گرايش پيدا مي کند که اگر عادت شود، جلوي حرکت ات را مي گيرد، مانند کسي که مي خواهد راهپيمايي کند، ولي سنگي به پايش بسته اند که نمي گذارد راحت حرکت کند.
خودسازي چيزي جز مبارزه با نفس و بندگي خداوند نيست، اين مسئوليت بزرگي است که بايد در آن به سختي تغيير وضعيت بدهي و اين کار آساني نيست. راحت طلبي باعث مي شود که تو از پذيرفتن مسئوليت اداره خودت شانه خالي کني و براي تغيير وضعيت خودت اقدام نکني. اين حالت اصلا به صلاح شما نيست. شما براي اينکه موفق بشويد، بايد اين مانع بزرگ را کنار بزنيد و راسا براي نجات و پيشرفت تان تصميم بگيريد و اقدام کنيد.
يکي از خواص خودسازي احساس رضايت و شادي دروني است، راحت طلبي و تنبلي باعث مي شود از خودت راضي نباشي، اين حس را در ضمير ناخودآگاه خود هميشه داري و به خود مي گويي اين جايي که من هستم، حق من نيست، من مي توانستم به جايگاه بالاتري صعود کنم، نارضايتي هميشه شما را آزار مي دهد، اما توجه نداري که اين نارضايتي دروني ريشه در راحت طلبي و کم کاري هاي گذشته دارد، خودت مي تواني ببيني کساني که در زندگي خود سخت کوشيده اند و انسان هاي بااراده اي بوده اند، موفق شده اند به قله هاي سعادت در زندگي دست يابند.
علت اساسي‌ که افراد راحت طلب نمي‌خواهند از جاي خود تکان بخورند در اين است که آنها بيشتر به لحظه فکر ميکنند تا به آينده. مثلا افرادي که ورزش نمي کنند ترجيع مي دهند که در جاي گرم و نرم خود باشند تا بر خيزند و بدن خود را به حرکت در آورند. ورزش رياضت است و همتي عالي طلب مي کند. عقلانيت و آينده نگري افراد راحت طلب و تنبل ضعيف است.
تنبلي يعني کوتاهي و سستي ورزيدن و زير بار نرفتن چيزي است که شايسته است انجام گيرد.کسي که در زندگي بي حوصله و سست اراده باشد، پايداري و شکيبايي را از دست داده و در نتيجه در مسير پيشرفت حق و حقيقت آسيب پذير مي گردد .يکي از بدترين دشمن هاي انسان که از درون خود او سر منشأ مي گيرد، تنبلي و بيکارگي و تن و دل به کار ندادن است.
تنبلي و بي‌حوصلگي دو بيماري و صفت بسيار خطرناک هستند که به فرمايش معصوم کليد همه شکست‌ ها و بدبختي‌هاي دنيا و آخرت مي باشند. اين عوامل خود منشأ بسياري از گناهان مي¬شود؛ در شکست¬هاي دنيايي، کار، شغل، و مسائل اقتصادي فاجعه درست مي¬کند و در مسائل آخرتي هم انسان را دچار انواع و اقسام پشيماني و جهنم¬ها و عذاب¬ها مي¬کند.
رابطه ي دنيا با آخرت مانند رابطه ي رحم مادر است با دنيا. جنين از زمان بسته شدن نطفه تا هنگام تولد به دنيا زماني را در اختيار دارد که آمادگي ورود به دنيا پيدا کرده و تجهيزات مورد نياز را کسب نمايد. دنيا علت آخرت و به عبارتي ميوه دنيا، آخرت است؛ لذا اهميت دنيا بيشتر از آخرت مي باشد. اگر ما جاودانگي مان را باور کنيم (در قرآن 80 بار مطرح شده است.) متوجه گرانبها بودن عمر دنيا مي شويم. با عمر محدود دنيا انسان مي تواند خوشبختي جاودانه آخرت را کسب کند. مي توان با يک ساعت از وقت دنيا، هزاران سال آخرت را خريداري کرد؛ بنابراين وقت خيلي گرانبهاتر از طلا و اساساً قابل قياس نيست. راحت طلبي عمر و وقت گرانبهاي انسان را در دنيا براي کسب آخرت از بين مي برد.
انبياء و اولياي خدا هميشه اهل سخت کوشي و تلاش بوده‌اند. حسن بن علي بن ابي حمزه از پدرش نقل مي‌کند که گفت: امام موسي کاظم عليه السلام را ديدم که در زمين خود کار مي‌کرد و پاهاي او غرق عرق شده بود. گفتم: فدايت شوم! کارگران کجايند!؟ فرمود: اي علي! کساني با دست خود در زمين خويش کار مي‌کردند که از من و پدرم برتر بودند. گفتم: کدام کسان!؟ فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و امير مومنان عليه السلام و همه پدرانم با دست خود کار مي‌کردند و اين سيره انبياء، رسولان و صالحان است.
امام صادق عليه اسلام مي‌فرمايند: اميرمومنان عليه السلام هيزم جمع مي‌کرد و آب از چاه مي‌کشيد و شخم ميزد و از دسترنج خود هزار برده آزاد کرد و به جارو کردن خانه مي‌پرداخت و فاطمه عليها السلام نيز با دستانش گندم را آرد و آن را خمير مي‌کرد و نان مي‌پخت.
خداوند در ايه 32 سوره نجم مي فرمايند: وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم/39)، براي انسان به جز آنچه که سعي و تلاش مي کند چيزي نيست. يعني اگر انسان سعي و تلاش نداشته باشد هيچي ندارد، و اين سعي و تلاش است که جايگاه انسان رو مشخص مي کند.
رسول گرامي اسلام اگر به يکي دليلي از يک جواني خوشش مي‌آمد، بلافاصله، مي‌فرمود حرفه‌اش چيست؟ تا مي‌گفتند شغل و حرفه‌اي ندارد، بلافاصله مي‌فرمودند: از چشمم افتاد. (جامع الاخبار/139‏)
راحت‌طلبي يکي از شعبات عجيب و غريب هواي نفس و حبّ دنيا است. جوان و نوجواني که نه اهل شهوت است، نه اهل معصيت است، نه حبّ مال، نه حبّ جاه، هيچ‌کدام از اين آلودگي‌ها او را نگرفته، تقريباً قطعي بدانيد او در معرض آلودگي حبّ راحت هست.
کسي که تن پرور و راحت طلب است ، روح خود را مي آزارد، چون راحتي و رضايت روح در تلاش هاي معنوي ومخالفت با نفس است. از امام صادق(ع) پرسيدند:” أين طريقِ الراحَة” ما چه ‌‌کار کنيم به راحتي برسيم؟ فرمود “في خِلافِ الهَوى” در مخالفت کردن با هواي نفس؛ با “دلم مي‌خواهد” مخالفت کن. بعد گفت:"فَمَتى يجِدُ عَبدٌ الراحَةَ؟” بندۀ خدايي که مخالفت با هواي نفس کند، کِي به راحتي مي‌رسد؟ امام صادق(ع) فرمودند: ” عِندَ أوّلِ يومٍ يصِيرُ في الجَنَّةِ"، روز اولي که وارد بهشت شود.
راحت‌طلبي اولين علاقه‌اي است که انسان در بدو تولد آن‌را تجربه مي‌کند و تا آخر هم با انسان باقي مي‌ماند. مديريت کردن اين علاقه، هم از نظر فردي و هم از نظر اجتماعي اهميت دارد. اينکه در جامعه ما، نگرش‌ها و نگاه‌هاي بسيار مثبت نسبت به راحتي وجود دارد، واقعاً يک فاجعه براي رشد و تعالي است. اين «راحتي» سمّ مهلک است و بايد آن را کنار بزنيم. کمتر کسي توجه دارد به اينکه راحت‌طلبي را به عنوان يکي از مصاديق هواي نفس بايد مديريت وکنترل کرد.
راحت‌طلبي غير از لذت‌طلبي است. بچه‌اي که به دنيا مي‌آيد در ابتدا دنبال راحتي است نه دنبال لذت. لذا وقتي گرسنه مي‌شود شروع مي‌کند به گريه کردن. و بعد از اينکه سير شد، آمادۀ بازي کردن و لذت بردن مي‌شود. آدمي‌زاد با راحت‌طلبي به دنيا مي‌آيد و اين راحت‌طلبي تا آخر عمر با او مي‌ماند. راحت‌طلبي حداقل درخواست‌هاي انسان است ولي همين درخواست حداقلي مي‌تواند آدم را بدبخت و بيچاره کند.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «تَفْسِيرُ الْعُبُودِيةِ بَذْلُ‏ الْکُلّ»تفسير عبوديت اين است که همه وجودت را به خدا بدهي. حتي اگر يک ذره از وجودت را بخواهي براي خودت نگه‌داري، ديگر عبد نيستي. شرط و شروط نبايد بگذاري.«وَ سَبَبُ ذَلِکَ مَنْعُ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى وَ حَمْلُهَا عَلَى مَا تَکْرَهُ»سبب و عامل اينکه بتواني اين کار را انجام دهي، اين است که نفس خودت را از هواي نفس منع کني و نفس خود را وادار کني به کاري که دوست ندارد(البته اين کار بايد طبق برنامۀ دين باشد)«وَ مِفْتَاحُ ذَلِکَ تَرْکُ الرَّاحَةِ» آغاز و کليد مخالفت با هواي نفس، ترک راحتي است.(مصباح‌الشريعه/7) بنابراين اگر ترک راحت نکني، نمي‌تواني مبارزه با هواي نفس کني. يعني اگر خواستيم با هواي نفس خود مبارزه کنيم و علاقه‌هاي خود را مديريت کنيم، اولين علاقه‌اي که بايد با آن مبارزه کنيم راحت‌‌طلبي است.
اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «الْقَلْبُ الْمُحِبُّ لِلَّهِ يحِبُ‏ کَثِيراً النَّصَبَ لِلَّهِ»قلبي که خدا را دوست دارد و عاشق خداست دوست دارد زياد در راه خدا سختي بکشد«وَ الْقَلْبُ اللَّاهِي عَنِ اللَّهِ يحِبُّ الرَّاحَةَ»و قلب بي‌خود و بي‌خبر از خدا، راحتي را دوست دارد(و انگار هنوز بالغ نشده است)؛ (مجموعۀ ورّام/ج2/ص87) محبت خدا يکي از چيزهايي است که علاقۀ به راحتي را از آدم مي‌گيرد. ديگر آدم دوست ندارد راحت باشد. «حب الله» با آدم اين‌ کار را مي‌کند.
ما چه موقع به اين راحتي مي‌رسيم؟از پيامبر(ص) پرسيدند: «مَا الرَّاحَةُ» راحتي چيست؟ «قَالَ لِقَاءُ اللَّهِ‏ تَعَالَى» حضرت فرمود: راحتي، لقاء خداوند متعال است(‏بحارالانوار/35/383) يعني تو فقط آنجا راحت مي‌شوي؛ در ملاقات پروردگار عالم است که مي‌تواني مزۀ واقعي راحتي را بچشي. اين علاقۀ انسان به راحتي، فقط آنجا جواب پيدا مي‌کند، در دنيا جواب پيدا نمي‌کند.
امام سجاد(ع) درفرازي ازدعاي ماه مبارک رمضان - که هر روز آن را مي خواند - چنين درخواست کرده است:
«…اللهم اذهب عني فيه النعاس والکسل و السامه والفتره والقسوه والغفله والغره …خدايا! چرت، تنبلي، خستگي، سستي، سنگدلي،غفلت وفريب خوردگي را از من بزداي».(کافي، ج4، ص75.)
نيز امام صادق (ع) درفرازي از نيايش خود چنين آورده است: «..اللهم اني اعوذ بک من الکسل والهرم والجبن والبخل والغفله والقسوه والفتره والمسکنه …؛ بارخدايا! من به تو پناه مي برم از تنبلي، پيري، کم دلي، بخل، غفلت، سنگدلي، سستي وزبوني…»( همان، ج2، ص586.).
درکتاب شريف کافي، بابي به عنوان نکوهش از تنبلي وکسالت «کراهيه الکسل » آمده است که دريک روايت از آن چنين مي گويد: «عن ابي الحسن موسي (ع) قال قال ابي (ع) لبعض ولده اياک والکسل والضجره فانهما يمنعانک من حظک من الدنيا والاخره؛ امام کاظم(ع) مي فرمايد: پدرم (ع) مي فرمود: از تنبلي وافسردگي بپرهيز، که اين دو، تو را از بهره دنيا وآخرت بازمي دارد».(همان، ج5، ص85.)
امام باقر(ع) فرمود: از مردي نفرت دارم که درکار دنياي خود تنبل باشد آن کس که در کار دنياي خويش تنبل باشد، درکار آخرتش تنبل تر خواهد بود».(همان؛ ص85)
آثار و کارکردهاي تنبلي:
درباره کارکردها و آثار تنبلي مي توان گفت که بستگي دارد به اينکه درچه زمينه اي صورت پذيرد؛ از اين رو، درهر جا اثر خود را بر جاي خواهد گذاشت. اکنون به برخي از آنها اشاره مي کنيم.
فقر وتنگدستي:
درسخني کوتاه امام علي (ع) درباره کار کرد تنبلي دربعد اقتصادي چنين فرموده است: «ان الاشياء لما ازدوجت، ازدوج الکسل و العجز، فتتج منهما الفقر؛ چيزها چون با هم جفت شدند، تنبلي وناتواني نيزجفت شدند واز آنها فقر پديد آمد.»( بحار الانوار، ج75، ص59.)
مبتلا شدن به غم واندوه:
حضرت علي (ع) مي فرمايد: «من قصر في العمل ابتلي بالهم؛ آن که در کار کوتاهي ورزد، دچار اندوه گردد.»( نهج البلاغه، حکمت 239.)
تباه سازي حقوق:
امام علي (ع) در سخن ديگري مي فرمايد: «من اطاع التواني، ضيع الحقوق؛ هر که تسليم سستي وسهل انگاري گردد، حق خود و ديگران را تباه سازد.»( همان، حکمت 239.)
ازدست دادن اعتماد مردمي:
امام علي (ع) مي فرمايد: «لا تتکل في امورک علي کسلان؛ درکارهاي خود بر آدم تنبل تکيه مکن».(غرر الحکم، ص463، ح 10622 )
ندامت و پيشماني:
نيز آن امام همام (ع) درسخني فرموده است: «من اطاع التواني احاطت به الندامه؛ هر که کاهلي وسستي ورزد، او را پشيماني وندامت فرا گيرد.»( همان، ح 10631)
سر بار ديگران شدن:
امام صادق (ع) - در ضمن سخني به مردي از اصحابش - چنين نوشت: «.. ولا تکسل عن معيشتک فتکون کلا علي غيرک او قال علي اهلک؛ درباره معيشت خود تنبلي مکن که در اين صورت، بار دوش ديگري - يا کسانت - خواهي شد.»( کافي،ج5، ص85)
از دست دادن خير دنيا وآخرت:
امام صادق (ع) فرمود: «من کسل عن طهوره و صلاته، فليس فيه خير لامر آخرته. ومن کسل عما يصلح به امر معيشته، فليس فيه خير لامر دنياه؛ هر کس درباره پاکي ونماز خود تنبل باشد، در او خيري (اميدي) براي کار آخرتش وجود ندارد. وهرکس درکار معيشت خود تنبل باشد، دراو خيري براي کار دنيايش وجود ندارد».(همان)
برخي عوامل بروز مشکل تنبلي و راحت طلبي عبارت است از:
1- تربيت خانوادگي:
ريشه بروز اين مشکل بيشتر از ناحيه تربيت خانوادگي است. وقتي پدر و مادر به فرزند خود مسئوليت هاي سخت را نسپارند و از آنها کار و تلاش نخواهند و خودشان همه کارهاي سخت را متکفل شوند، فرزندان راحت طلب بار مي آيند. متاسفانه از زماني که تعداد فرزندان خانوارهاي ايراني کم و کمتر شد، فرزند سالاري باب گرديد و همين باعث شد که والدين خودشان همه کارهاي سخت را انجام دهند و بچه هاي خود را همچون حاکماني راحت طلب و تن پرور بار بياورند. اکنون راحت طلبي و تنبلي مشکل بزرگ نسل امروز است.
2- الگو برداري نامناسب:
وقتي الگوهاي نسل امروز، يعني والدين، معلمان سخت گوش نباشند و رسانه ها و فيلم ها افراد مرفه و راحت طلب را در معرض ديد قرار دهند، راحت طلبي ترويج مي شود. مثلا گاهي در فيلم ها افرادي را نشان مي دهند که دير از خواب بيدار مي شوند و مانند آن، اين فيلم ها تاثير بدي در مخاطب دارد.
3- هم نشيني ودوستي باافراد تنبل:
تنبلي وسستي يك بيماري مسري است واز شخصي به شخص ديگر سرايت ميكند از اين رو اگر دوست انسان تنبل وسست باشد اين تنبلي وسستي، او در انسان اثر ميگذارد .
4- بي نظمي وبي برنامه¬گي:
يكي از عوامل تنبلي وسستي بي نظمي وبي برنامه گي است نداشتن برنامه معين ومشخص در زندگي وبي توجهي به تدبير وطراحي براي آينده ، كارهايي با حجم بسيار كم در نظر شخص به صورت انبوهي از كارهاي انجام نشده مجسم مي كند .اين حالت باعث مي شود تا شخص خود را نا توان از انجام آن كار ببيند ودر انجام آن تنبلي وسستي مي كند
5- لذت جويي وراحت طلبي افراطي:
بسياري از تنبلي ها نتيجه لذت جويي افراطي است مثلا در شب امتحان به جاي اينكه به فكر درس خواندن باشد به شب نشيني وتفريح ميپردازد چون از اين لذت آني خوشش ميآيد.
6- افسردگي:
يكي از عوامل تنبلي افسردگي روحي است ، روبرو شدن با مردم براي انسان افسرده كسالت آور وخسته كننده است، بنابراين بيشتر دوست دارد در گوشه اي کز کند و يا بخوابد و مانند آن.
راه عمومي درمان راحت طلبي:
حال بايد ديد چگونه خود را مي‌توان از اين سد پيشرفت انساني عبور داد.
1- هدف خود را مشخص کنيد:
انسان راحت طلب معمولا هدف مشخصي‌ در زندگي‌ ندارد و اگر هم هدفي‌ داشته باشد انگيزه لازم را براي رسيدن به اين هدف ندارد. چرا که اين انگيزه است که انرژي لازم را براي به حرکت در آوردن ايجاد مي‌کند. بنابراين بايد اين انگيزه را به طريقي به وجود آورد.
هر انساني‌ در درونش مشعل فروزاني از کمال طلبي که شايد شعله اش رو به خاموشي گراييده وجود دارد. ولي‌ هر لحظه مي‌‌توان اين آتش را شعله ور ساخت. وقتي‌ انسان در زندگي‌ هدف اش تعالي خود باشد اين شعله زبانه کشيده و انرژي لازم را که همان انگيزه است به وجود مي‌‌آورد. حال براي ايجاد اين انرژي بايد انسان فرض کند که به هدف رسيده و آن را در ذهن خود براي مدتي‌ تجسم کند و لذت رسيدن به آن را با تمام وجود خود حس کند. اين احساس چنان انگيزه‌اي را در انسان بيدار مي‌کند تا انسان را از مکان راحت خود کنده و او را به مکان دلخواه اش هدايت کند. مانند کوه نوردي که قبل از رفتن به بالاي کوه، به جاي فکر کردن به رنج بالا رفتن از کوه، تجسم مي‌کند که به قله کوه رسيده و از ديدن منظره زيباي اطراف چنان شور و عشقي‌ در او زنده ميشود که انرژي و انگيزه لازم براي رفتن به بالاي کوه را در خود فراهم مي‌کند.
2- کارهاي سخت را به عهده بگيريد:
به عهده گرفتن کارهاي سخت و مسئوليت هاي دشوار در خانواده و جامعه و درک لذت انجام کارهاي سخت انسان را از راحت طلبي و تنبلي خارج مي کند.
3- دوستان سخت کوش انتخاب کنيد:
همانگونه که دوستان راحت طلب و تنبل باعث سستي انسان مي شوند، انتخاب دوستان زرنگ و سخت کوش در سخت گوش شدن انسان موثر اند.
4- بصورت پله كاني عمل كنيد:
شما نمي توانيد به يكباره همه مشكلات را حل كنيد. به يكباره فردي با همت و سخت كوشي تبديل شويد. شما بايد از تصميمات خيلي ساده و قابل اجرا شروع كنيد ولي حتما به آنها پايبند باشيد. سنگ بزرگ علامت نزدن است. خود را با برنامه هاي سنگين و غير قابل اجرا با شكست روبرو نسازيد. از كم شروع كنيد ولي آرام آرام تصميمات بزرگ تر و كارهاي بزرگ تري را در برنامه تان بگنجانيد.
5- از تكنيك مرابطه نفس استفاده كنيد:
ابتدا با خود شرط كنيد كه به صورت دقيق به وظايفتان عمل مي كنيد(مشارطه). سپس در طول روز مراقب انجام دقيق وظايفتان باشيد، (مراقبه) سپس هر شب بر روي برگه اي محاسبه كنيد كه چند مورد سستي به خرج داده ايد( محاسبه). و خود را به خاطر اين سستي ها عقوبت و سرزنش كنيد( معاتبه). بعد ازمدتي خواهيد ديد كه پيشرفت زيادي مي كنيد و ميزان سستي و تنبلي روبه كاهش مي گذارد.
6- مرتب ورزش کنيد:
هر روز صبح يا عصر حداقل بيست دقيقه تا يک ساعت حتما به طور مرتب و در ساعتي معين ورزش كنيد، اين کار شما را از سستي خارج و اراده شما را تقويت مي کند.
مبارزه با پرخوابي:
يکي از مظاهر عمده سستي و راحت طلبي ميل به پرخوابي است. براي تعديل اين ميل دستورالعمل زير مفيد است:
1- پرخورى در شب از مهمترين عوامل پرخوابى است، لذا سعى كنيد شب‏ها به حداقل غذا اكتفا كنيد. از سوي ديگر اگر طبع شما سرد است از خوردن غذاهايى مثل ماست، بادمجان، ترشيجات و غيره كه طبيعتا سرد هستند و موجب تشديد خواب‏آلودگى مى‏شود بپرهيزيد و اگر طبيعت شما گرم است از غذا هايى كه طبيعت گرم دارند اجتناب كنيد.
2- غذا را سرشب ميل كنيد كه تا موقع خواب هضم شده باشد.
3- در صورت امكان از خواب قيلوله (قبل از ظهر) يا خواب بعد از ظهر بهره‏مند باشيد.
4- فعاليت‏هاى شديد بدنى در روز با خواب‏آلودگى و افزايش خواب همراهند و گريزى از آنها نيست، لذا اگر اين نوع فعاليت‏هاى شما زياد است آنها را تعديل كنيد.
5- با برنامه‏ريزى دقيق سعى كنيد به تدريج از ميزان خواب خود بكاهيد. مثلاً جدولى تنظيم كنيد كه به مدت يكماه از طول خواب خود يك ساعت كم كنيد. هر 5 روز 10 دقيقه (5 دقيقه از ابتدا و 5 دقيقه از انتها) از خواب خود بكاهيد و در 5 روز بعد اين مقدار را دوبرابر كنيد تا ظرف 30 روز 60 دقيقه از خواب شما كاسته شده باشد و به اصطلاح عادت شكنى تدريجى داشته باشيد. بعد از يك ماه اگر باز هم مدت خواب شما زياد است به همين ترتيب از طول آن بكاهيد. در عين حال ميزان كاهش نبايد از حد مورد نياز بدن افزون‏تر شود.
6- پس از نماز صبح يك برنامه مشترك با يكي از دوستان خود تنظيم كنيد، مثلا قرار بگذاريد با يكديگر مباحثه علمي داشته باشيد يا ورزش كنيد و يا …

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم