نرجس
 
   



برزخ چيست؟

برزخ فاصله ميان مرگ تا قيامت كبراست. از اين رو به اين فاصله زماني برزخ گفته اند كه حايل ميان دو نشئه و دو نوع مختلف از زندگي است: زندگي دنيايي كه ويژگي هاي آن را همه ما مي شناسيم و زندگي آخرتي كه در تبيين قرآني زندگي اي است كه جسم و ماده در آن معنا و مفهوم ديگري مي يابد؛ زيرا قرآن بيان مي دارد كه در قيامت، زمين و آسمان به زمين و آسماني ديگر تبديل مي شود: يوم تبدل الارض غيرالارض و السموات.
قرآن بيان مي كند كه در آن نشئه و زندگي، هوا چنان معتدل است كه از خورشيد سوزان و يا سرماي سوزناك خبري نيست. ميوه ها و خوراك هاي آنجا هرچند در برخي موارد شباهت هايي با اين دنيا دارد ولي هم مانند دنيا مي باشد و هم شباهتي ندارد. نوعي بقا و پايداري است كه در دنيا مفهومي ندارد. در سوره هاي واقعه، انسان، قيامت، تكوير و بسياري از سوره ها و آيات به مسأله ويژگي هاي آخرت پرداخته شده است.اما برزخ چگونه نشئه و دنيايي است؟ به نظر مي رسد كه به خاطر حايل بودن، مي بايست از ويژگي هاي دو نشئه ديگر برخوردار باشد. به اين معنا كه برخي از خصوصيات دنيايي مانند رشد و تكامل و بهره مندي از آن در اين زندگي مي بايست وجود داشته باشد، چنان كه مي بايست از نوعي ويژگي قيامتي نيز برخوردار باشد. عالم برزخ از آن جايي كه، عالم ديگري است مي بايست از خصوصيات خاص خود نيز برخوردار باشد. انسان هايي كه در برزخ هستند نه اهل دنيا هستند و نه اهل آخرت. اين عالمي است كه قرآن به صراحت به وجود آن اذعان كرده است.
در تبيين قرآني، كساني به اين عالم برزخ مي روند كه به مرگ طبيعي و يا اختياري از اين زندگي دنيايي بيرون رفته باشند. (مؤمنون آيه 23) اين عالم تا زماني برقرار است كه رستاخيز برپا نشده باشد. با برپايي قيامت، نشئه دنيا و نيز برزخ پايان مي يابد.
مرگ طبيعي يا اختياري
اين كه گفته شده كساني به عالم برزخ مي روند كه به مرگ طبيعي و يا اختياري دچار شده باشند، به اين معناست كه انسان مي تواند به شكلي به اين عالم برزخ وارد شود؛ زيرا عالمي است كه در حال حاضر موجود است و انسان به آن رفت و آمد دارد؛ در بيان قرآني آمده است كه انسان هرگاه به خواب مي رود جانش را خداوند مي ستاند؛ در اين زماني كه جانش ستانده مي شود به عالم برزخ مي رود؛ زيرا در اين حالت انسان به نوعي مرگ مي رسد كه از آن به مرگ ناپايدار مي توان تعبير كرد.
شهيدان و صالحان از زندگي بهشتي گونه برخوردار مي شوند كه قرآن از آن به ستايش ياد كرده و فرموده است: ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون؛ گمان نبريد كساني كه در راه خدا كشته و شهيد شده اند مردگانند بلكه آنان زندگاني هستند كه از روزي خدا بهره مي برند (نساء آيه 69)
توفي و يا مرگ كامل آن است كه روح از تن بيرون رفته ديگر بازنگردد. اين، نوعي رفت و آمد انسان به عالم برزخ است. ولي نوعي ديگر نيز وجود دارد كه آن مرگ اختياري است. فرد عارف كامل مي تواند با اراده خويش، روح را از تن بيرون برد و به عالم برزخ وارد شود و سپس با اراده خود كه در طول اراده الهي و به سخن ديگر اذني خداوند است به تن بازگرداند. اين مرگ اختياري از آن همه نيست و تنها كساني به آن دست مي يابند كه تقواي الهي پيشه كرده و مقامات انساني را به تمام و كامل طي كرده باشند. در اين حالت است كه روح، اين امكان را مي يابد كه از اين نشئه به نشئه برزخ برود و بازگردد. البته رفتن انسان كامل به عالم برزخ و يا ديگر عوالم امري عادي است؛ زيرا انسان كامل حافظ همه حضرات (عوالم پنچ گانه) است و در همان حال كه در عالم دنياست در عالم برزخ و يا عوالم ديگر الهي سير مي كند و تا مراتب وجودي امكاني و كاملي خود پيش مي رود.
روش ديگري كه انسان به عالم برزخ مي رود، مرگ است. وقتي انسان بميرد (چه به مرگ طبيعي و يا قتل و خودكشي و مانند آن) به عالم برزخ مي رود و در آن عالم مي ماند و زندگي مي كند: و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون و پيشاپيش ايشان برزخي است تا روزي كه برانگيخته شود. (مؤمنون آيه 100)
در عالم برزخ تعيين جايگاه براساس اعمال هركس براساس كاري كه كرده است، از زندگي خاص آن جا بهره مند مي شود؛ شهيدان و صالحان از زندگي بهشتي گونه برخوردار مي شوند كه قرآن از آن به ستايش ياد كرده و فرموده است: ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون؛ گمان نبريد كساني كه در راه خدا كشته و شهيد شده اند مردگانند بلكه آنان زندگاني هستند كه از روزي خدا بهره مي برند (نساء آيه 69)
درباره مجرمان و تبهكاران و طاغيان نيز بيان مي دارد كه ايشان در عذاب برزخي گرفتارند و شبانه روز معذب هستند و وضعيتي سخت و دشوار را تا روز رستاخيز تجربه مي كنند: مما خطيئاتهم اغرقوا فادخلوا نارا؛ به جهت گناهانشان غرق شدند پس در درون آتش درآيند. (نوح آيه25) اين آتش دوزخ برزخي غير از آتش دوزخ قيامت است. قرآن درباره وضعيت فرعون بيان مي كند كه هم اكنون هر بامدادان و شبانگاهان آتش بر او عرضه مي شود و او را به آتش عذاب مي كنند. به هر حال انسان پس از مرگ به جهاني مي رود كه آن را جهان برزخ گفته اند. در آن جهان تا روز رستاخيز زندگي مي كند و از نعمت هاي بهشتي گونه و يا عذاب هاي دوزخي گونه بهره مند مي شود.
از آن جايي كه برزخ جهان تكامل و رشد و بالندگي است، انسان از فوايد باقيات صالحات و كارهاي پسنديده و اعمال نيك خود بهره مند مي گردد و از عذاب او كاسته مي شود و راه رشد و بالندگي را طي مي كند. اعمال نيك فرزندانش به او بهره مي رساند و دستگير او مي گردد و بر كمالاتش افزوده مي شود. چنان كه اگر اعمالي بد و زشت برجا گذاشته باشد از آن نيز بهره مند مي گردد و بر عذابش افزوده مي شود. از اين روست كه گفته اند كارها و سنت هاي زشت و پسنديده براي آدمي در دنيا و برزخ و آخرت اثر دارد.
باشد كه در دنيا با كارهاي پسنديده و سنت هاي نيكو و باقيات صالحات (فرزند صالح، مدارس، مساجد و ديگر كارهاي عام المنفعه) براي خود در دنيا و آخرت ره توشه هاي مفيدي بگذاريم تا در عالم برزخ از بهره هاي كامل آنها نيز برخوردار شويم.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-08-24] [ 09:35:00 ق.ظ ]




انقلاب اسلامی وانتظار فرج.........

انقلاب اسلامي و انتظار فرج-قسمت دوم

3. آمادگي هاي فردي و وجود ياراني متعهد، مخلص و مجرياني توانمند
حکومت جهاني قبل از هر چيزي به کارگزاراني مؤمن، متعهد وکوشا و نياز دارد تا بتوانند مسئوليت چنان اصلاحات عظيمي را به دوش گيرند. چنانکه امام جواد(ع) در اين زمينه مي فرمايد: اصحاب مهدي به سوي او اجتماع مي كنند كه سيصد و سيزده نفراند؛
به تعداد اهل بدر از نقاط مختلف زمين… وقتي اين عده جمع شدند، خدا امر او را ظاهر مي كند و چون عده كامل شد كه ده هزار نفرند، به اذن خدا خروج مي كند .[5] اين جمعيت خالص و مخلص كه اصحاب حضرت را تشكيل مي هند، نقش جدي و قابل توجهي در رهبري سپاه و فتح كشورها و اداره مناطق و سرزمين ها ايفا خواهند كرد.
بر اين اساس با توجه به شرايط عمومي انقلاب ها و آموزه هاي اسلامي و سنت هاي الهي، ظهور و انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) – علي رغم اينکه برنامه اي الهي و آسماني است - همچون ساير انقلاب ها و تحولات تاريخي و اجتماعي، به يک سلسه شرايط و موقعيت هاي عيني و خارجي، محيط مساعد و فضاي عمومي مناسب بستگي دارد که بدون فراهم شدن آن شرايط، تحقق نمي يابد.
بنابراين روشن مي شود كه حضرت مهدي هم آمدني است و هم آوردني، يعني بايد مؤمنان به وظايف خود عمل كنند و آماده ظهور آن حضرت بوده و و با حرکت هاي انقلابي و اصلاحي خويش بر عليه فساد و طاغوت و آگاهي و بيداري بشريت، زمينه رابراي ظهور منجي آسماني فراهم سازند. تا اينکه اراده خداوند متعال با توجه به اوضاع و شرايط جامعه و مناسب بودن زمينه ها و بسترها و براساس نياز جامعه جهاني، به ظهور آن حضرت تعلق گرفته و اذن قيام را صادر نمايد.
انقلاب اسلامي و زمينه سازي براي ظهور
يكي از مهمترين اقداماتي كه تأثير بسزايي در زمينه سازي براي ظهور امام زمان (عج) و فراهم نمودن شرايط و بسترهاي فکري و فرهنگي و اجتماعي لازم داشته، انقلاب اسلامي ملّت ايران به رهبري بزرگ مردي از سلاله پيامبر (صلّي الله عليه و آله) مي باشد. بررسي و مطالعه روايات معصومين (ع)، اهداف و دستاوردهاي انقلاب اسلامي، مبين اين حقيقت است که اين انقلاب، همان حركت آگاهي بخش و زمينه ساز قيام حضرت مهدي (عج) است
روايات
روايات متعددي درباره آخر الزمان و علائم ظهور كه اشاره دارد پيش از قيام و ظهور مقدس حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه، در ايران حكومت شيعي و مورد تأييد امام تشكيل مي شود و در دنياي پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت مي كنند.[6] در ادامه به چند نمونه از اين روايات که به صورت مشترک در کتب روايي مهم و معتبر شيعه و اهل سنت وجود دارد، اشاره مي نماييم:
1. پيامبر گرامي اسلام (ص) در حديثي مي فرمايد:
يخرج ناس من المشرق، فيوطئون للمهدي؛
گروهي از مشرق خروج خواهند كرد كه خود را براي حضرت مهدي عليه السلام آماده مي سازند. [7]
همچنين امام باقر (ع) مي فرمايد:
كأني بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يعطونه، ثم يطلبونه فلا يعطونه، فإذا رأوا ذلك وضعوا سيوفهم علي عواتقهم، فيعطون ما سألوه فلا يقبلونه حتي يقوموا، ولا يدفعونها إلا إلي صاحبكم. قتلاهم شهداء؛
گويا مي بينم گروهي از مشرق قيام كرده وحق را مطالبه مي نمايند وبه آنها نمي دهند. دو باره آنرا مطالبه كرده وبه آنها داده نمي شود وزماني كه مي بينند با آنان چنين رفتار مي شود شمشيرهاي خود را بر دوش گرفته آماده مبارزه ميشوند آنگاه حق را به آنها داده، ولي ديگر قبول نكرده وقيام مي نمايند. وشمشيرهاي خود را جز به صاحب شما ( حضرت صاحب الزمان عليه السلام ) تحويل نخواهند داد، كشته هاي آنان شهيد مي باشند. [8]
با توجه به لحن اخبار و متون قديم چنين اثبات مي شود كه مشرق به ايران امروزي گفته مي شود. همچنين در روايات ديگر تصريح شده است كه چنين مردمي اهل خراسان، يا قم يا طالقان مي باشد. و همه اينها به ايران امروزي اشاره دارد، البته با ذكر نام مهمترين مناطق آباد و شهرهاي متمدن ايران آن روز.[9]
2. در جلد بيستم شرح نهج البلاغه آمده است كه يك روز اميرالمؤمنين(ع) مشغول ايراد خطبه بودند و اطراف آن حضرت ايراني ها نشسته بودند. در اين هنگام اشعث بن قيس فرياد زد كه: يا علي اين سرخ رويان(ايرانيها)[10] را چرا اطراف خودت جمع كرده اي؟! اين ها به ما فخر مي فروشند و بر ما فخرمي كنند.
امام علي (ع) در پاسخ فرمودند: شما گمان كرديد كه من به واسطه اين حرف ها اين جوانان سرخپوست را از اطراف خودم رها و آنها را جواب مي كنم؟ هرگز! اگر اين عمل را انجام بدهم از جاهلان خواهم بود. اين ها دين خدا و اسلام را ياري خواهند كردند. بدانيد و آگاه باشيد اي اعراب كه اگر شما شمشير زديد و آن ها را با اسلام آشنا كرديد اما زماني مي آيد كه آن ها شمشير مي زنند و گردن هاي شما را براي بازگشت به اسلام و قرآن نرم مي كنند و آن قبل از ظهور حضرت مهدي خواهد بود. [11]
3. در حديثي امام موسي كاظم عليه السلام مي فرمايد:
رجل من اهل قم يدعوا الناس الي الحق، يجتمع معه قوم كزبرالحديد، لا تزلهم الرياح العواصف، و لا يملون من الحرب، و لا يجبنون، و علي الله يتوكلون، و العاقبه للمتقين؛
مردي از اهل قم، مردم را به حق دعوت مي كند. گروهي از مردم با او گرد مي آيند كه همانند تكه هاي آهن مستحكم اند. بادهاي سخت آن ها را نمي لرزاند، و از جنگ و مبارزه به ستوه نمي آيند، و از دشمن نمي هراسند، و بر خدا توكل مي كنند، و عاقبت با متقين است. [12]
4. از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: به زودي كوفه از مؤمنان خالي مي شود … پس از آن علم در شهر ديگري كه به آن قم گفته مي شود، ظاهر مي شود و معدن فضل و علم مي گردد، به طوري كه در روي زمين كسي كه مستضعف در دين باشد و يا دين را نفهمد، باقي نمي ماند؛
حتي زن هايي كه در حجله ها و پشت پرده ها هستند؛ و اين زمان ظهور قائم ما خواهد بود و خدا قم و اهل آن را جانشينان حضرت حجت قرار مي دهد و اگر چنين نباشد زمين اهل خود را فرومي برد و در زمين حجتي باقي نمي ماند و علم از آنجا به ساير كشورها و شهرها در شرق و غرب سرازير مي شود و حجت خدا بر مردم كامل مي شود، به طوري كه كسي در زمين نمي ماند كه دين و علم به او نرسيده باشد، پس از آن حضرت قائم (عج) ظهور مي كند. [13]
همان گونه كه از نص احاديث فوق و رواياتي متعدد روشن است؛ اولاً؛ ظهور امام مهدي (عج) نيازمند زمينه سازي و فراهم آوردن شرايط و بسترهاي لازم است. شهيد مطهري در اين زمينه مي نويسد: در روايات اسلامي سخن از گروهي زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق مي شوند. بديهي است كه اين گروه يكباره خلق نمي شوند و به قول معروف، از پاي بوته هيزم سبز نمي شوند.
معلوم مي شود در عين اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمينه هايي عالي وجود دارد كه چنين گروه زبده را پرورش مي دهد. [14] ثانياً؛ قيام كنندگان اين حركت اسلامي و مردمي، گروهي از شيعيان اهل بيت هستند و رهبر آنان که با تشکيل حکومت، زمينه را براي قيام قائم آل محمد فراهم مي كند، مردي از اهل بيت و از شهر قم است. مجموعه اين صفات به خوبي با نهضت امام خميني (ره) و ويژگي هاي آن مطابقت دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, گلچین  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




رفتار پیامبر با خانواده
رهبران اسلام در همه زمینه های زندگی، راهنمایی های لازم را بیان کردند تا هر عضو جامعه اسلامی از هر جهت فردی و اجتماعی کامل باشد .
مشاهده سیره عملی «اسوه های حسنه » از سخنان آنان نقش بیشتری در زندگی نسل جوان دارد، سیره هر شخصیت بیشتر از سخنش گویای هویت واقعی اوست . اگر سخن از زبان شخص بیرون می آید، سیره از مرکز دل آن شخصیت برمی خیزد . و سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و خاندان پاکش درتمامی زمینه ها بهترین تابلو و الگو برای تاسیس مدینه فاضله و جامعه نمونه اسلامی است .
اخلاق خانوادگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
یافتن و داشتن اسوه و چهار چوب های فکری، کرداری و گفتاری در روابط خانوادگی برای هر انسانی توفیقی در جهت تکامل هر چه بهتر اوست . از سویی محک اخلاق انسان در خانواده است زیرا اشخاص در بیرون قدرت بر رفتار ضد اخلاقی ندارند یا به دلیل پاره ای ملاحظات، بد اخلاقی نمی کنند . آن کس که در منزل که زن و فرزندانش تحت نظر اویند خوش رفتاری کرد، خوش اخلاق است .
در این مقاله نمایی کلی از اخلاق خانوادگی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را - که سرمشق اعلا و بالاترین اسوه (1) و نمونه برجسته اخلاق الهی است و برای تکمیل اخلاق مبعوث شد (2) تصویر می کنیم تا با الهام گیری از سیره والای او زندگی خداپسندانه ای داشته باشیم و به گونه ای که آن بزرگوار با اعضای خانواده رفتار می کرد معاشرت کنیم، به گونه ای سخن بگوییم که آن حضرت سخن می گفت، آن جایی غضب کنیم که آن عزیز خشمگین می شد، و جایی عفو کنیم که آن جناب می بخشید . (3)
عایشه، عیال رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم که به خصوصیات اخلاقی او آگاه بود، جزئیات اخلاقی و رفتاری پیامبر را در یک جمله خلاصه کرد; که در روایت آمده است:
قال سعد بن هشام: دخلت علی عایشة، فسالتها عن اخلاق رسول الله صلی الله علیه و آله . فقالت: اما تقرء القرآن؟ قلت: بلی، قالت: خلق رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم القرآن .
مرحوم فیض کاشانی درکتاب «محجة البیضاء» از «سعدبن هشام » روایت کرده که گفت: به دیدار «عایشه » رفتم و از اخلاق رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم پرسیدم . او گفت: آیا قرآن نمی خوانی؟ گفتم: چرا . گفت: اخلاق رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم قرآنی است . (4)
قالت عایشة: ما کان احد احسن خلقا منه صلی الله علیه وآله ما دعاه احد من اصحابه و لا اهل بیته الا قال: لبیک ; عایشه گفته است: احدی از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم خوش خلق تر نبود، هیچ کس از اصحاب و اهل بیت او را صدا نمی زد مگر این که در جواب می فرمود: لبیک . (5)
رشید الدین میبدی در تفسیر آیه «انک لعلی خلق عظیم » (6) می گوید:
«رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم امر و نهی قرآن را چنان پیش رفتی و نگه داشتی به خوش طبعی که گویی خلق وی و طبع وی خود آن بود .»
بلغ العلی بکماله
کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله
صلوا علیه و آله
او رهنمودهای قرآن را به دل می گرفت و در زندگی اش از شیوه ای که قرآن پیشنهاد می کرد - بی هیچ انحرافی و بی آن که هیچ ناراحتی در آن روا دارد - پیروی می کرد و لذا تجسم قرآن به حساب می آمد . و این ادعا از نظر کلام الله مجید مورد تایید است . (7)
کار در منزل
«خیرکم، خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی . (8) ; بهترین شما شخصی است که با همسرش خوش رفتارتر باشد و من از تمامی شما نسبت به همسرانم خوش رفتارترم .»
در اخلاق حضرت محمد، همین بس که با آن جلالت و موقعیتی که به سلاطین نامه دعوت می نوشت در خانه، تا حد امکان کارش را شخصا انجام می داد . (9)
اهل سیره نوشته اند: پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود، گوشت را تکه تکه می کرد و بر سفره غذای حقیرانه می نشست و انگشتان خویش را می لیسید، بز خود را می دوشید و لباس خود را وصله می نمود و بر شتر خود عقال می زد و به ناقه خود علف می داد، با خدمتکار منزل آرد را آسیاب می کرد و خمیر می ساخت . (10)
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، (ج 1، ص 146) روایت کرده که: «رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم کفش خود را وصله می زد، پوشاک خویش را می دوخت، در منزل را شخصا باز می کرد، گوسفندان و شترها را می دوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او می شتافت و آب وضوی شبش را خود تهیه می کرد . و در همه کارها به اهل خانه کمک می کرد .»
لوازم خانه و زندگانی را به پشت خود از بازار به خانه می برد .
گاه اتفاق می افتاد که حضرت خانه خویش را نظافت می کرد و جارو می کشید و خود مکرر می فرمود: «کمک به همسر و کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب می شود .» (11)
از عایشه نقل شده که گفته است: محبوب ترین کارها نزد رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم خیاطی بود . (12)
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم با همه عظمت و موقعیت ممتازش در منزل کار می کرد . و به نگهداری و پرستاری از کودکان می پرداخت . (13)
عایشه همسر آن حضرت می گوید:
وقتی خلوت می شد، پیامبر لباس خود را می دوخت و کفش خویش را وصله می کرد . (14)
علی علیه السلام بیش از سی سال عمر خود را با رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم سپری کرده و شناساترین فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلی و خارجی حضرتش اطلاع دقیق داشته، امام حسین علیه السلام می فرماید:
سالت ابی عن مدخل رسول الله صلی الله علیه و آله، فقال: کان دخوله فی نفسه ماذونا فی ذلک، فاذا آوی الی منزله جزا دخوله ثلاثة اجزاء، جزءا لله و جزءا لا هلة و جزءا لنفسه .
ثم جزء جزئه بینه و بین الناس فیرد ذلک بالخاصة علی العامة و لا یدخر عنهم عنه شیئا … . (15)
از پدرم در مورد امور رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در داخل خانه سؤال کردم، فرمودند: وقتی به خانه اش می رفت، اوقاتش را سه قسمت می کرد: یک قسمت برای خدا، و یک قسمت برای خانواده اش، و یک قسمت برای خودش، آن گاه قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم می کرد و آن را برای بستگان و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت او می رسیدند) قرار می داد و ذره ای از امکانات خود را از آنان دریغ نمی نمود (بلکه آن چه امکان داشت در حقشان انجام می داد). (16)
حضرت در مورد اموری که به شخص او مربوط می شد، خشمگین نمی شد . تنها برای خدا، آن گاه که حرمت های الهی شکسته می شد، غضب می کرد .
یکی از همسران آن حضرت می گوید: وقتی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم غضب می کرد به جز علی علیه السلام کسی را یارای سخن گفتن با حضرتش نبود . (17)
علاوه بر همسران، هم نشینان روزانه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندانش و به گواهی تاریخ و روایات فراوان، علاقه پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله وسلم به آن ها قابل قیاس با دیگر کسان و نزدیکان حضرت نبود . به موجب روایتی که عایشه نقل کرد، هر گاه فاطمه علیها السلام بر پدر وارد می شد رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم جلوی پای دخترش بلند می شد و او را می بوسید و در جای خود می نشانید . (18)
در عروسی فاطمه علیها السلام زنان مسرور بودند و اظهار شادمانی می کردند و سرود می خواندند و می گفتند: ابوها سید الناس . رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: بگویید و بعلها ذو الشدة الباس .
و این مصراع چون در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود، با آن که رسول خدا خواسته بود بانوان بگویند اما عایشه، زنان را منع کرد از اضافه کردن این مصراع . پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم متوجه موضوع شد و فرمود: عایشه عداوت ما را ترک نمی کند! (19)
روزی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وارد اطاق عایشه شد مشاهده کرد که تکه نانی روی زمین و زیر دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود:
«یا حمیراء! اکرمی جوار نعم الله علیک فانها لم تنفر من قوم فکادت تعود الیهم .
ای حمیرا! مجاورت نعمت های الهی را بر خویشتن گرامی دار تا هرگز نعمت های خداوندی از مردم دور نشوند . (20)

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




چگونه عادت های بدبچه ها را ازسرشان بینداریم...

چگونه عادت های بد بچه ها را از سرشان بیندازیم

والدین نقش بسیار مهمی در تغییر رفتار فرزندانشان دارند. پدر و مادر در عین حال که می توانند افرادی دوست داشتنی برای فرزندشان باشند، باید قاطع و محکم باشند. این ترکیب آنها را قادر می کند محیطی امن و قابل احترام در کانون خانواده ایجاد کنند.
در این مقاله سعی کرده ایم تکنیک هایی در اختیارتان قرار دهیم که به وسیله آن بتوانید باعث از بین بردن عادت های نادرست در فرزندتان شوید.
محدودیت هایتان را دقیق روشن کنید
مقررات و محدودیت هایی را در محیط خانواده ایجاد کنید که قابلیت چشم پوشی و سهل انگاری از آن وجود نداشته باشد. درواقع، اگر قانونی در خانه وضع می کنید باید به آن متعهد باشید و به اصطلاح ساده به آن بچسبید. نه گفتن برای خیلی از والدین کار سختی است و گویا کودکان نیز از این موضوع آگاهی دارند. آنها گاهی کاری می کنند که شما از گفتن جواب نه دچار عذاب وجدان شوید.
برای مثال اگر انجام ندادن به موقع تکالیف مجازاتی مانند محروم شدن از تماشای برنامه مورد علاقه کودک را به دنبال دارد، حتما این قانون را اجرا کنید تا جدیت و محکم بودن این قانون برای کودک مشخص شود. اگر چند بار این عادت نادرست از فرزندتان سر زد و هر بار با مجازات روبرو شد او به تدریج خواهد آموخت که باید این عادت ناپسند را کنار بگذارد.
زندگی فرزندتان کف دستتان باشد
نظارت و کنترل روی تمام زوایای زندگی فرزندتان به معنای سختگیری و امر و نهی کردن مداوم او نیست. به صورت نامحسوس مراقب رفتارهای فرزندتان باشید. برای مثال او با چه کسانی رابطه دوستی ایجاد می کند، وضعیت درسی اش در مدرسه چیست یا اگر فرزندتان دوره نوجوانی را پشت سر می گذارد آیا مشکوک به استفاده از سیگار یا الکل هست یا نه.
به صورت غیرمستقیم به فرزندتان بفهمانید که شما مراقب همه اتفاق هایی که برایش می افتد، هستید. وقتی فرزندان متوجه باشند که شما حواستان به همه چیز است کمتر به سمت عادت های بد یا رفتارهای نادرست روی خواهند آورد، اما یادتان باشد محیطی را در خانه به وجود نیاورید که فرزندتان از روی ترس کاری را انجام دهد. او باید معنای واقعی رفتارهای درست و نادرست را بفهمد تا با انتخاب خود دست به عادت های درست و رفتارها خوشایند بزند.
گفتمان کنید
ساعت هایی در روز یا هفته را با فرزند نوجوانتان خلوت و با او در مورد قوانین و محدودیت های مشخص شده صحبت کنید. دلیل هر کدام از قوانین را برایش توضیح دهید و به واکنش فرزندتان نیز توجه کنید. اجازه دهید فرزندتان نیز نظرش را بیان کند. با داشتن یک مکالمه دوسویه فرزندتان احساس آرامش خواهد کرد که حرف هایش شنیده می شود و از همه مهم تر علت واقعی هر کدام از محدودیت ها و قوانین موجود در خانه را درک می کند.
مثل یک بزرگسال با او صحبت کنید
یکی از کارهایی که روی تغییر رفتارها و عادت های بد فرزندتان تاثیر مثبتی می گذارد گفتمان با کودک است. با فرزندتان همان طور که با یکی از دوستان یا همکارانتان صحبت می کنید به گفت و گو بپردازید. هرگز سر او داد نزنید چون او هم دست به واکنش متقابل خواهدزد.
دوست تمام عیار نباشید
وضع محدودیت ها یکی از راه هایی است که باعث ایجاد عادت های مثبت در فرزندان و از بین بردن عادت های نادرست آنها می شود. یادتان باشد وظیفه شما به عنوان والدین تنها برقراری یک رابطه دوستانه و فارغ از هرگونه محدودیت نیست. فرزند شما برای رشد تدریجی و تکامل شخصیت وجودی اش به محدودیت هایی نیاز دارد که شما آن را وضع کرده اید. او کنار همین محدودیت ها رشد می کند و وارد دنیای بزرگسالی می شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




ترجمه آیات 43 تا 52 سوره ابراهیم به چند زبان

بسم الله الرحمن الرحیم
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ ۖ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ( 43 ) وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ ۗ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ( 44 ) وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ( 45 ) وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ( 46 ) فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ( 47 ) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ( 48 ) وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ( 49 ) سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَىٰ وُجُوهَهُمُ النَّارُ( 50 ) لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ( 51 ) هَٰذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ( 52 )
فارسی
بسم الله الرحمن الرحیم
گردنها را کشيده، سرها را به آسمان بلندکرده، حتي پلک چشمهايشان از حرکت بازميماند، زيرا به هر طرف نگاه کنند، آثار عذاب آشکار است!)و (در اين حال) دلهايشان (فروميريزد، و از انديشه و اميد،) خالي ميگردد! ( 43 ) و مردم را از روزي که عذاب الهي به سراغشان ميآيد، بترسان! آن روز که ظالمان ميگويند: (پروردگارا! مدت کوتاهي ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم و از پيامبران پيروي کنيم!) (اما پاسخ ميشنوند که:) مگر قبلا سوگند ياد نکرده بوديد که زوال و فنايي براي شما نيست؟! ( 44 ) (آري شما بوديد که) در منازل (و کاخهاي) کساني که به خويشتن ستم کردند، ساکن شديد، و براي شما آشکار شد چگونه با آنان رفتار کرديم، و براي شما، مثلها (از سرگذشت پيشينيان) زديم (باز هم بيدار نشديد)! ( 45 ) آنها نهايت مکر (و نيرنگ) خود را به کار زدند، و همه مکرها (و توطئههايشان) نزد خدا آشکار است، هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها را از جا برکند! ( 46 ) پس گمان مبر که خدا وعدهاي را که به پيامبرانش داده، تخلف کند! چرا که خداوند قادر و انتقام گيرنده است. ( 47 ) در آن روز که اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاي ديگري) مبدل ميشود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر ميگردند! ( 48 ) و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجير ميبيني! (که دستها و گردنهايشان را به هم بسته است!) ( 49 ) لباسهايشان از قطران [= ماده چسبنده بد بوي قابل اشتعال] است، و صورتهايشان را آتش ميپوشاند. ( 50 ) تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است! ( 51 ) اين (قرآن،) پيام (و ابلاغي) براي (عموم) مردم است، تا همه به وسيله آن انذار شوند، و بدانند او خدا يکتاست، و تا صاحبان مغز (و انديشه) پند گيرند! ( 52 )

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم