نرجس
 
   



همه چیز در مورد عالم پس از مرگ : :
: : حكايات و روايات مرگ و عالم پس از مرگ : :
:. صراط یا پل عبور .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
يكى از جاهاى هولناك آخرت ((صراط)) است و آن جِسرى است كه بر روى جهنم مى كشند و تا كسى از آن نگذرد داخل بهشت نمى شود.
در روايات وارد شده است كه از مو باريك تر و از شمشير برنده تر و از آتش گرم تر است ، و مؤ منان خالص به راحتى مانند برق از آن مى گذرند و بعضى با دشوارى مى گذرند اما نجات مى يابند، و بعضى از عقبات آن ، به جهنم مى افتند و آن در آخرت ، نمونه صراط مستقيم دنيا است كه دين حق و راه ولايت و متابعت حضرت اميرالمؤ منين و ائمه طاهرين از ذريه او صلوات الله عليهم اجمعين است و هر كه از اين صراط عدول و ميل به باطل كرده است ، از گفتار يا كردار، از همان عقبه از صراط آخرت مى لرزد و به جهنم مى افتد و صراط مستقيم سوره حمد، اشاره به هر دو است .
علامه مجلسى (رحمه الله عليه ) در حق اليقين از كتاب عقايد شيخ صدوق (رحمه الله ) نقل كرده كه فرمود: اعتقاد ما در عقباتى كه در راه محشر است آنست كه هر عقبه اى اسم واجب و فرضى است از اوامر و نواهى الهى ، پس ‍ انسان به هر عقبه اى كه مى رسد اگر تقصيرى كرده است در آن عقبه او را هزار سال نگه مى دارند و حق خدا را از او مى خواهند اگر از عهده آن با عمل صالحى كه از پيش فرستاده بيرون آمد و يا رحمت خدا شامل حالش شد از آن نجات مى يابد و به عقبه ديگر مى رسد، پس پيوسته او را از عقبه اى به عقبه ديگر مى برند و نزد هر عقبه سؤ ال مى كنند از آنچه كه او انجام داده است پس اگر از همه سلامت بيرون رفت منتهى مى شود به دار بقاء، پس ‍ حياتى مى يابد كه هرگز مرگ در آن نمى باشد و سعادتى مى يابد كه شقاوت در آن نيست و در جوار خدا با پيغمبران و صديقين و شفعاء و صالحان از بندگان خداى تعالى ، ساكن مى شود و اگر او را در عقبه اى حبس كنند و از او حقى را كه تقصير در آن كرده بخواهند ديگر راه نجاتى نخواهد داشت و با لغزش قدمهايش به درون جهنم مى افتد و اين عقبات بر روى صراط است و نام يكى از اين عقبات ولايت است كه همه خلايق را نزد آن عقبه باز مى دارند و از ولايت اميرالمؤ منين (ع) و ائمه بعد از او (عليهم السلام ) سئوال مى كنند اگر به وظايف خود عمل كرده است نجات مى يابد و مى گذرد و گرنه به جهنم مى افتد چنانكه حق تعالى فرموده است : وقفوهم انهم مسئولون (29) و اهم عقبات ، ((مرصاد)) است ؛ ان ربك لبالمرصاد و حق تعالى مى فرمايد: به عزت و جلال خود سوگند ياد مى كنم كه ظالمى از آن نمى گذرد تا كيفر شود و عقبه ديگر رحم است ، و اسم ديگرى امانت است و اسم ديگرى نماز، و بنام هر وظيفه و تكليفى عقبه اى هست كه انسان را در آن نگه مى دارند و به بازرسى و پرس و جوى او مى پردازند.
از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده است كه چون اين آيه نازل شد: و جى ء يومئذ بجهنم يعنى و بياورند در آن روز جهنم را، از حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيدند معنى اين آيه چيست ؟ فرمود كه روح الامين مرا خبر داده كه چون حق تعالى اولين و آخرين را در قيامت جمع كند، جهنم را با هزار مهار با صد هزار ملك در نهايت شدت و غلظت ، بكشند و بياورند و صدائى از آن برمى خيزد كه اگر خدا بخواهد همه را نابود مى كند و همه فرياد زنند: رب نفسى نفسى پروردگارا جان مرا جان مرا نجات ده . و تو اى پيغمبر خدا ندا كنى : امتى امتى و از براى امت خود دعا كنى . پس صراط را بر روى آن بگذارند، كه از مو باريكتر و از شمشير برنده تر، و در آن سه شاخه است بر يك شاخه مساءله امانت و صله رحم است ، و بر دوم نماز، و بر سوم عدالت پروردگار عالميان . سپس دستور مى دهند كه مردم از آنها بگذرند، پس در عقبه اول صله رحم و امانت ايشان را نگه مى دارد، و اگر از اين عقبه نجات يافتند عدالت الهى ايشان را نگه مى دارد؛ و اشاره به اين است آنچه حق تعالى فرموده : ان ربك لبالمرصاد ((هر آينه پروردگار تو بر سر راه يا كمينگاه است )) و مردم بر صراط مى روند و بعضى به دست چسبيده اند و بعضى يك پايش ‍ لغزيده با پاى ديگر، خود را نگه مى دارد و ملائكه بر دور ايشان ايستاده و دعا و ندا مى كنند كه اى خداوند حليم بردبار، به فضل و كرم خود آنها را ببخش و ايشان را سالم عبور ده و مى بينى كه مردم خطا كار در آتش جهنم مى ريزند، پس كسى كه به رحمت خدا نجات يافت و گذشت مى گويد: الحمد لله ، حمد مى كنم خداوندى را كه مرا نجات داد بعد از آنكه نااميد شده بود هر آينه پروردگار ما آمرزنده است .
ثقه جليل ، حسين بن سعيد اهوازى از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه مردى نزد حضرت ابى ذر رضى الله عنه آمد و او را به زائيدن گوسفندش بشارت داد پس گفت : اى ابوذر مژده باد تو را كه گوسفندانت اولاد آورده و بسيار شدند. فرمود: زيادى آنها مرا خوشحال نمى سازد و بهتر است كه تعداد آنها برايم كمتر باشد زيرا زيادى آنها مرا گرفتار مى سازد؛ همانا شنيدم كه پيغمبر خدا فرمود: بر دو طرف صراط، روز قيامت عقبه رحم و امانت است پس كسى كه صله رحم و اداء امانت كرده باشد، از آن بگذرد و آن دو طرف صراط نمى گذارند كه در آتش بيفتد. و در روايت ديگر است كه اگر خيانت كننده در امانت و قطع كننده رحم بخواهد بگذرد، با اين دو خصلت ، عملى ديگر او را نفع ندهد و صراط او را در آتش مى افكند.
((حكايت :))
سيد اجل اكمل مؤ يد، علامه نحرير بهاء الدين سيد على بن سيد عبدالكريم نيلى نجفى كه جلالت شاءنش بسيار و مناقبش بى شمار است و تلميذ شيخ شهيد و فخر المحققين است در كتاب ((انوار المضيئة )) در ابواب فضايل حضرت اميرالمؤ منين (ع) به مناسبتى اين حكايت را از والدش نقل كرده كه در قريه نيله كه قريه خوشان باشد شخصى بود كه توليت مسجد آن قريه با او بود روزى از خانه بيرون نيامد، او را طلبيدند عذر آورد كه نمى توانم ، چون تحقيق كردند معلوم شد كه بدن او با آتش سوخته غير از دو طرف رانهاى او تا طرف زانوها و ديدند درد و الم او را بى قرار كرده ، سبب آنرا از او پرسيدند، گفت : در خواب ديدم كه قيامت برپا شده و مردم به داخل جهنم مى ريزند و من از آن كسانى بودم كه مرا به بهشت فرستادند همين كه رو به بهشت مى رفتم به پلى رسيدم كه عرض و طول آن بزرگ بود، گفتند كه اين صراط است پس از آن عبور كردم و هر چه از آن طى مى كردم عرضش كم ، و طولش بسيار مى شد تا رسيد بجائى كه مثل تيزى شمشير شد، در زير آن نگاه كردم ديدم كه وادى بسيار بزرگى است و در آن آتش ‍ سياهى است ، و در آن ، جمره هايى مثل قله كوهها، و مردم بعضى نجات مى يابند و بعضى در آتش مى افتند و من شروع كردم به لرزيدن مثل كسى كه بخواهد بيفتد تا خود را رسانيدم به آخر صراط، به آنجا كه رسيدم نتوانستم خوددارى كنم كه ناگاه در آتش افتادم و در ميان آن فرو رفتم ، پس خود را رساندم به كنار وادى و هر چه دست انداختم دستم به جايى بند نشد و آتش با قوت جريان خود، مرا به پايين مى كشيد و من استغاثه مى كردم ، عقل از من پريده بود، پس ملهم شدم به آنكه گفتم : يا على بن ابى طالب ، پس نظر افكندم ديدم مردى به كنار وادى ايستاده ، در دلم افتاد كه او على بن ابى طالب (ع) است . گفتم اى آقاى من ، يا اميرالمؤ منين ، فرمود: دست خود را بياور نزديك ، پس دست خود را به جانب آن حضرت ، دراز كردم پس دستم را گرفت و كشيد و مرا بيرون آورد و با دست خود آتش را از دو طرف رانم دور كرد در اين محل وحشت زده از خواب جستم و اين حال خود را ديدم كه مى بينيد سالم نمانده بدن من از آتش مگر آنجائى كه امام دست ماليده ؛ پس مدت سه ماه مرهم كارى كرد تا سوخته ها بهتر شد. و بعد از آن كم بود كه نقل كند اين حكايت را جهت احدى مگر آنكه تب مى گرفت او را (انتهى ).
ذكر چند عملى براى سهولت گذشتن از اين عقبه ، غير از صله رحم و اداء امانت ، كه گذشت .
((روايت اول :))
سيد بن طاووس در كتاب ((اقبال )) روايت كرده كه در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب ، بيست ركعت نماز كند به حمد و توحيد و بعد از هر دو ركعت سلام دهد تا محفوظ بماند خودش و اهل و مال و اولادش و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط بى حساب مانند برق بگذرد.
((روايت دوم :))
روايت شده كه هر كه شش روز از ماه رجب روزه بگيرد از ((آمنين )) باشد روز قيامت و بگذرد بر صراط به غير حساب .
((روايت سوم :))
و نيز سيد روايت كرده كه كسى كه در شب بيست و نهم شعبان ده ركعت نماز كند بخواند در هر ركعت ((حمد)) يك مرتبه و ((الهيكم التكاثر)) ده مرتبه ، و ((معوذتين )) ده مرتبه ، و ((توحيد)) ده مرتبه ، عطا فرمايد حق تعالى به او ثواب مجتهدين و سنگين كند ميزان او را از حسنات و آسان گرداند بر او حساب را و بگذرد بر صراط مثل برق جهنده .
((روايت چهارم :))
در فصل سابق گذشت كه هر كه زيارت كند حضرت امام رضا (عليه السلام ) را با آن دورى قبر شريفش ، آن حضرت بيايد نزد او در سه موطن روز قيامت تا او را خلاصى بخشد از اهوال آنها كه يكى از آنها ((صراط)) است .

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-09-03] [ 08:22:00 ق.ظ ]




آيا به ياد آوردن گناه ، گناه است و تجديد توبه لازم است ؟

مـتـكـلمـان در اين كه آيا هنگامى كه مكلف از گناهى توبه كند ليك پس از مدتى آن را به خـاطـر آورد، بـايـد دوبـاره تـوبـه كـنـد يا خير، در اختلاف افتاده اند. در اين باره ، محقق طـوسـى مـى فـرمـايـد: و در وجـوب تـجـديـد (تـوبـه ) نـيـز اشكال است .
علامه - رضوان الله عليه - در شرح تجريد مى فرمايد:
ابـو على گفته است : آرى ! (يعنى با ياد آوردن گناه ، توبه واجب مى شود) بر ايـن مـبـنـا كـه مـكـلف قـادر، هـيـچ گـاه از دو ضـد بـه دور نـيـسـت : يـا فـعـل و يـا تـرك ، پس چون معصيت را به ياد آورد يا از آن پشيمان است و يا بر آن مصر. مـصـر بـودن ، فـعـلى اسـت قـبـيح ؛ پس واجب است پشيمان باشد. و ابو هاشم گفته است : تـوبـه واجـب نـيـسـت ، چـه جـايـز اسـت كـه شـخـص ‍ قـادر، بـر آن دو نـاتـوان باشد.
بـنابراين ، ممكن است شخص تائب ، گناه را به ياد آورد و از آن پشيمان نباشد، ليك بر آن اشتها و ابتهاجى نيز نداشته باشد.
در كـتـاب ريـاض السـالكـيـن ، در روضـه سـى و يـكـم در ذيل روايت پس اين توبه ام را چنان كن كه نياز به توبه اى ديگر نيفتد آمده است :
از كلام حضرت عليه السلام كه مى فرمايد: پس اين توبه ام را چنان كن كه …. دريافته مى شود كه چون گناه به خاطر آيد، تجديد توبه لازم نباشد؛ بر خلاف عقيده كـسـى كـه پـنـداشـتـه اسـت چون تائب ، گناه را به ياد آورد، كسى را ماند كه آن گناه را مرتكب شده ؛ از اين رو بايد توبه را تجديد كند.
همچنين آمدى در اين باره مى گويد:
بـر بـطـلان چـنـين راءيى ، اين حقيقت گواه است كه همه به بداهت مى دانيم كه صحابه و كـسـانى كه پس از كفر، مسلمان شدند، كفرى را كه در زمان جاهليت بدان متصف بودند، به يـاد مـى آوردنـد، و بـا اين حال بدانان امر نشد كه از اين توبه كنند؛ پس هر گناهى نيز كه از آن توبه شود، چنين باشد.
نـگـارنـده گـويـد: بـى شـك تـوبـه ، تـنـها در جايى محقق است كه گناهى انجام پذيرد. حـال اگـر از كـسى گناهى سر زند و سپس توبه كند، و پس از آن گناه را به ياد آورد، بـه اتفاق متكلمان نمى توان چنين عملى را قبيح دانست و اساسا گناهى به وقوع نپيوسته است و تا توبه لازم شود.
بـنـابـرايـن ، آنـچه از ابوعلى نقل گشت ، به دور از تحقيق است ؛ چنانكه دليلى كه آمدى بدان متوسل شد، مويد راى و نظر ما در اين مساله است .
منبع:ترجمه کتاب الاءوبة الى التوبه مـن الحـوبـة

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-09-02] [ 09:37:00 ق.ظ ]




علامه کبیر حسن زاده آملی:
در علل الشرايع به اسنادش از عيسى بن زيد بن على عليه السلام روايت كرده است كه گفت : از ابو عبد الله امام صادق عليه السلام شنيدم كه : فاطمه عليه السلام بدين علت محدثه ناميده شده است كه ملائكه از آسمان فرود مى آمدند و او زا ندا مى كردند، چنانكه مريم فرزند عمران را ندا مى كردند، پس مى گفتند: اى فاطمه ! خداوند تو را برگزيد و پاكت گردانيد و تو را بر همه زنان عالميان برترى داد. اى فاطمه ! پروردگارت را فرمان بردار باش ، و سجده كن و با ركوع كنندگان ركوع كن . ، و ملائكه را حديث مى كرد و ملائكه او را حديث مى كردند. با ملائكه سخن مى گفت و ملائكه با او سخن مى گفتند پس در شبى به ملائكه گفت : آيا مريم دختر عمران برتر از همه زنان عالميان نيست ؟
ملائكه گفتند: همانا كه مريم سيده زنان عالم خودش بوده است ، و خداوند عزوجل تو را سيده نساء عالم خودت و عالم مريم و سيده نساء اولين و آخرين گردانيده است
منبع:شرح فص حكمة ، ص 368 و 369

در كافى به اسنادش از امام ابى عبدالله صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: جناب فاطمه عليها السلام بعد از رحلت رسول الله صلى الله عليه و آله هفتاد و پنج روز زيست كرده است ، و اندوه سخت از ارتحال پدر به او روى آورده بود، و جبرئيل بر او نازل مى شد و او را دلجويى و آرامش و تسلى مى داد و از مكانت و منزلت آن جناب به او اخبار مى فرمود، و از آنچه كه بعد از او به ذريه او روى مى آورد خبر مى دادكه بعد از او در حق ذريه او چه ها مى كنند و على عليه السلام آنها را مى نوشت

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ق.ظ ]




كوثر خاص پيامبر

كوثر خاص پيامبر
علامه حسن زاده آملی:(( انا اعطيناك الكوثر )) فعل ماضى اعطينا دال بر تحقق وقوع كوثر است او كوثر بر وزن فوعل صيغه مبالغه است . و آن جويى است در بهشت كه جميع چشمه هاى بهشت از آن جارى مى گردد. انهار بهشت كه در قرآن آمده است كوثر خاص رسول الله صلى الله عليه و آله است . فاطمه معصومه (عليها السلام ) آن كوثرى است كه همه انهار علوم و معارف از آن كوثر جارى است . از واقعه جانگداز كربلا فقط آدم اهل البيت حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) باقى مانده است ، و فرزنش امام محمد باقر العلوم (عليه السلام ) در واقعه كربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مباركش گذشته بود و عالم را اين شجره طيبه طوبى ولايت فرا گرفته است

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




توصیه حضرت علامه حسن زاده

به جانم قسم!
آن که از کتب عقلی و صحف عرفانی یعنی مطالعه ی کتاب هایی همچون تمهیدالقواعد -شرح قیصری بر فصوص الحکم-وشرح العیون فی شرح العیون- ومصباح الانس -وشرح محقق طوسی براشارات -و اسفار-وشفا-و فتوحات مکیه خودرا دور کند همانا خودرا از فهم خطاب محمدی-ص- یعنی قرآن دور کرده است و جان خود را از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است.
حاشیه بر اسفار ( علامه حسن زاده آملی)

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم