نرجس
 
   



12 علت عجیب افسردگی!
 
وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است.

افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد.

افسردگی محرک‌های معروف زیادی دارد: ضربه‌ روحی، مشکلات مالی، سوگ از دست دادن عزیزان و بیماری نمونه‌هایی از این عوامل هستند. اما اگر افسرده هستید و هیچکدام از اینها درمورد شما صدق نمی‌کند، تعیین یک دلیل خاص برای افسردگیتان کمی دشوار است. درواقع، ممکن است افسردگی شما یک دلیل خاص و مشخص نداشته باشد. در زیر به برخی از علت‌های تعجب‌آور افسردگی اشاره می‌کنیم.

1. هوای تابستان: اختلال عاطفی فصلی بیشتر با افسردگی زمستانی شناخته شده است که افراد زیادی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما برای تعدادی از این افراد، این نوع افسردگی در تابستان اتفاق می‌افتد. افسردگی هوای گرم زمانی اتفاق می‌افتد که بدن یک تاخیر برای وفق یافتن با فصل جدید را تجربه می‌کند. این می‌تواند به‌خاطر عدم توازن در شیمی مغز و هورمون ملاتونین باشد.

2. مصرف دخانیات: خیلی وقت است که کشیدن سیگار و سایر دخانیات یکی از عوامل افسردگی معرفی شده است اما داستان این هم مثل داستان اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ است: افرادی که در معرض افسردگی قرار دارند بیشتر به کشیدن سیگار روی می‌آورند. اما گفته می‌شود که نیکوتین بر فعالیت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز اثر می‌گذارد و موجب بالا بردن سطح دوپامین و سروتونین (که مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی نیز هست) می‌شود. این می‌تواند ذات اعتیادآور دارو و تغییرات خلق‌وخو که با آن همراه است و همچنین اینکه چرا افسردگی با ترک سیگار همراه است را توضیح دهد. خودداری از کشیدن سیگار و ترک آن می‌تواند به متوازن کردن موادشیمیایی مغز شما کمک کند.

3. بیماری تیروئید: وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است. این هورمون چندکاره است اما یکی از مهمترین وظایف آن عمل کردن بعنوان یک انتقال‌دهنده عصبی و تنظیم سطح سروتونین در بدن است. اگر علائم جدیدی از افسردگی را در خود مشاهده می‌کنید—مخصوصاً اگر همراه با حساسیت به سرما، یبوست و خستگی باشد—بد نیست که یک آزمایش تیروئید انجام دهید. کم‌کاری تیروئید با دارو قابل درمان است.

4. عادات بد خواب: جای تعجب نیست که کمبود خواب می‌تواند منجر به آسیب‌پذیری شود اما می‌تواند احتمال بروز افسردگی را نیز افزایش دهد. در یک تحقیق که در سال 2007 انجام گرفت مشخص شد که وقتی به شرکت‌کننده‌های سالم کمبود خواب اعمال شد، بعد از مشاهده تصاویر ناراحت‌کننده، فعالیت مغزی بیشتری داشتند تا آن دسته از شرکت‌کنندگان که خواب کافی داشتند. و این درست شبیه به واکنشی است که افراد افسرده دارند. اگر به اندازه کافی نخوابید، وقت کافی برای شارژ کردن دوباره سلول‌های مغزی نداشته و مغز خوب کار نخواهد کرد و یکی از عوامل مختلفی که می‌تواند موجب افسردگی شود همین است.

5. فعالیت بیش از حد در فیسبوک: وقت زیادی را در چت‌روم‌ها و وبسایت‌های اجتماعی می‌گذرانید؟ تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که این می‌تواند با افسردگی مرتبط باشد، مخصوصاً در نوجوانان. معتادان به اینترنت با ارتباطات انسانی واقعی در کشمکش هستند و معمولاً همراهی ندارند و دیدگاهشان به دنیا تا حدی غیرواقعی است. برخی متخصصین حتی آن را “افسردگی فیسبوکی” می‌نامند. در یک تحقیق که در سال 2010 انجام گرفت، محققان دریافتند که حدود 2/1% از افراد بین 16 تا 51 سال زمان بی‌اندازه‌ای را در اینترنت سپری می‌کنند و این افراد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید هستند. اما محققان این نکته را نیز خاطرنشان کردند که مشخص نیست که استفاده زیاد از اینترنت موجب افسردگی می‌شود یا نه یا اینکه افراد افسرده تمایل بیشتری برای گذراندن وقت خود در اینترنت دارند یا نه.

6. اتمام برنامه تلویزیونی یا فیلم: وقتی چیز مهمی تمام می‌شود، مثل یک برنامه تلویزیونی، فیلم یا یک بازسازی بزرگ در خانه، می‌تواند در برخی افراد افسردگی را تحریک کند. در سال 2009 برخی طرفداران آواتار احساس افسردگی و حتی میل به خودکشی را گزارش کردند زیرا دنیای ساختگی فیلم واقعی نبوده است. واکنش مشابهی به سری‌های آخر فیلم هری‌پاتر گزارش شده است.

7. محل زندگی: بحث بر سر اینکه زندگی شهری بهتر است یا روستایی بحثی بی‌پایان است اما تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که در شهر زندگی می‌کنند تا 39% بیشتر در معرض اختلالات روحی هستند تا آنها که در نواحی روستایی زندگی می‌کنند. تحقیقی که در سال 2011 انجام گرفت، برای این مسئله توضیح ارائه می‌دهد: شهرنشینان در بخشی از مغز که استرس را تنظیم و تعدیل می‌کند فعالیت بیشتری دارند. و مقدار بیشتر استرس می‌تواند موجب اختلالات روانی شود. میزان افسردگی در کشورها و شهرهای مختلف نیز متفاوت است. افسردگی در برخی کشورها شایع‌تر می‌باشد.

8. داشتن گزینه‌های انتخابی زیاد: داشتن گزینه‌های زیاد برای انتخاب کار را سخت می‌کند. البته این برای آن دسته از افراد که در خرید معمولاً اولین چیزی که نظرشان را جلب می‌کند می‌خرند مشکل به شمار نمی‌رود. اما افرادی هستند که در صورت زیاد بودن گزینه‌های انتخاب، وقت بسیار زیادی را صرف بررسی چندباره هر گزینه می‌کنند تا بهترین را انتخاب کرده باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که این سبک برخورد موجب ایده آل‌گرایی و افسردگی می‌شود.

9. نخوردن ماهی: مصرف کم اسیدهای چرب امگا3 که در ماهی سالمون و روغن‌های گیاهی یافت می‌شود می‌تواند موجب بالا رفتن احتمال ابتلا به افسردگی شود. در یک تحقیق که در سال 2004 انجام گرفت رابطه‌ای بین مصرف کم ماهی و افسردگی در خانم‌ها مشخص شد اما در آقایان این مسئله دیده نشد. این اسیدهای چرب انتقال‌دهنده‌های عصبی مثل سروتونین را تنظیم می‌کنند که می‌تواند علت ماجرا باشد. مکمل‌های روغن ماهی هم می‌توانند کمک کنند؛ حداقل یک تحقیق تایید کرده است که این مکمل‌ها به کاهش افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرده است.

10. روابط خواهربرادری ضعیف: بااینکه داشتن رابطه بد با هرکسی می‌تواند موجب افسردگی شود اما در یک تحقیق امریکای که در سال 2007 انجام شد، مشخص گردید که مردهایی که قبل از سن 20 سالگی با خواهربرادرهای خود کنار نمی‌آمدند، در سالهای بعد و بزرگسالی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشته‌اند. با اینکه مشخص نیست چه چیزی در رابطه خواهربرادری اینقدر مهم است، اما محققان حدس می‌زنند که این روابط می‌تواند با توانایی برقراری ارتباط افراد با هم‌سالان خود مرتبط باشد. صرفنظر از دلیل آن اما کشمکش زیاد بین خواهر و برادرها می‌تواند فرد را تا قبل از سن 50 سالگی در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

11. قرص‌های ضدبارداری: این مورد هم مانند هر داروی دیگری عوارض‌جانبی دارد. روش‌های جلوگیری خوراکی حاوی نوع سنتزی از پروژسترون هستند که تحقیقات مشخص کرده است می‌تواند موجب افسردگی در خانم‌ها شود. دلیل آن هنوز مشخص نیست و این مشکل برای همه اتفاق نمی‌افتد اما اگر خانم‌ها سابقه افسردگی دارند یا در معرض ابتلا به آن قرار دارند، با استفاده از این دارو احتمال بیشتری برای افسرده شدن آنها وجود دارد. بعضی از خانم‌ها قادر به استفاده از این داروها نیستند و پزشکان تلاش می‌کنند یک روش جلوگیری دیگر برای آنها پیدا کنند.

12. داروها: افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد. به عنوان مثال، آکوتان (ایزوترتینیون) برای از بین بردن جوش‌های پوستی تجویز می‌شود اما افسردگی و فکر خودکشی ازجمله خطراتی است که افراد را با مصرف این دارو تهدید می‌کند. افسردگی یک عارضه‌جانبی ممکن داروهای اضطراب و خواب‌آور مثل والیوم و زاناکس، لوپرسور، که برای درمان فشارخون بالا تجویز می‌شود، می‌باشد؛ داروهای پایین آورنده کلسترول مثل لیپیتور و پریمارین برای سندرم‌های پیش از یائسگی نیز از این جمله هستند. هر زمان که دارو جدیدی برایتان تجویز می‌شود حتماً قسمت عوارض‌جانبی آن را مطالعه کنید و حتماً از پزشکتان سوال کنید که در خطر ابتلا به آن قرار نداشته باشید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-12-04] [ 08:36:00 ق.ظ ]




دعوا نمک زندگی است
 
اما چیزی که بین زوج‌ها تفاوت ایجاد می‌کند، سبک‌های آنها برای دعوا کردن است. این که با اشتباهات خود دعوا را پیچیده و دامنه دار می‌کنند یا به سادگی آن را حل کرده و از آن عبور می‌کنند. اگر مایلید مشابه گروه دوم عمل کنید، بدانید که بایدچهار رفتار اشتباه را کنار بگذارید. این چهار رفتار کدامند؟

 

اولین رفتار مخرب، انتقاد است. انتقاد در حالت طبیعی صدمه وارد نمی‌کند اما اگر به جای رفتار همسرتان، شخصیت او را نشانه برود، بسیار خطرناک خواهد بود. بهتر است موقع انتقاد کردن، بگویید این رفتارت ایراد دارد نه این که تو همیشه اشتباه رفتار می‌کنید.

 

دومین رفتار مخرب، سرزنش است. در سرزنش ما واقعا شروع می‌کنیم به فحاشی کردن و خردن کردن شخصیت طرف مقابل، جملاتی مثل «بی عرضه دست و پا چلفتی» دقیقا قلب طرف مقابل را نشانه می‌روند. مسخره کردن و پوزخند زدن و شوخی‌های خصمانه هم در همین دسته قرار دارند.

 

سومین رفتار اشتباه، جبهه گیری در مقابل حرف‌های همدیگر است. بهانه آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدس‌های همسر و تکرار حرف‌های گذشته او از نشانه‌های جبهه گیری هستند.

 

چهارمین رفتار غلط شما در دعوا سکوت نابجا است. مردها معمولا از این روش برای خاتمه دعوا استفاده می‌کنند. اما زن‌ها فکر می‌کنند که سکوت به معنای خصومت و بی توجهی است. سکوت معمولا دعوا را بدتر می‌کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]




 

آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو اباشد؟

اگر مجبورید یک حرف را چندین مرتبه برای فرزند پیش دبستانی خود تکرار کنید تا گوش کند، این مطلب را مطالعه  کنید. عده ای از پدر و مادرها وقتی می بینند فرزند کوچکشان به حرفهای آنها در لباس پوشیدن یا در جمع کردن وسایلش و … توجهی نمی کند و به تماشای تلویزیون یا بازی ادامه می دهد دائم صدایش می کنند و فریاد می کشند. آنها فکر می کنند که هر چه بیشتر حرفشان را تکرار کنند ، فرزندشان سریع تر گوش می دهد. در حقیقت، قضیه بر عکس است. به طور معمول اگر قبل از انجام کاری گفته خود را 4 ، 5 یا 6 مرتبه تکرار کنید، بچه می آموزد که نباید گوش دهد.  بچه ها زرنگتر از آن هستند که ما فکرش را می کنیم. آنها ارزش زمانی که برای اولین مرتبه او را صدا می کنید و زمانی که واقعاً با او کار دارید را می دانند و احتمالاً از 5 یا 10 دقیقه اضافی استفاده کرده و به بازی خود ادامه می دهند.
اگرچه هنگامیکه بچه، خود را به نشنیدن زده و یا حرفتان را جدی نمیگیرد، بسیار ناراحت کننده است، ولی بچه های 4-3 ساله از این که میتوانند با بی اعتنایی و گوش ندادن، والدین را عصبانی نمایند، احساس قدرت میکنند. پس با این قضیه به طور شخصی برخورد نکنید. بچه ها در این سن نمیخواهند که بد و بی ادب باشند، آنها فقط میخواهند استقلال خود را نشان دهند. البته اکنون، تشویق به عادت خوب گوش دادن، مشکلات گوناگونی را در آینده بر طرف خواهد کرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشکل توجه بر روی چیزی را دارد و نمی تواند در درسهایش تمرکز کرده و یا دستورات را دنبال نماید. چنانچه حرفهای شما را نادیده می گیرد، نباید بگویید این مسئله به مرور زمان به خودی خود حل خواهد شد. دستورات زیر به فرزند پیش دبستانی شما کمک می کند تا بدون آنکه خود بفهمد، دقت و توجه بیشتری بر روی مسائل داشته باشد.

·  عصبانـــــی نشـــــوید.

تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ کرده و با صدای آرام صحبت نمایید ، حتی اگر مجبور شدید برای چند لحظه ای به خلوتگاهی پناه آورید. هر قدر بلندتر صحبت کنید، مطمئناً بچه ها نه متوجه صدای بلند شما و نه مفهوم کلماتتان خواهند شد.
 
·  مسائــــل را بــــرای فـــــرزندتان شــــــرح دهید .

بچه ها هنگامی که به آنها دستور داده می شود سر به لجبازی می گذارند. به جای آن که بگویید، چطور جرأت نمودی سنگها را پرتاب کنی!، بگویید: سنگ برای پرتاب کردن نیست، توپ را پرتاب می کنند. بدین طریق بر روی رفتارش تأثیر گذاشته و راه چاره ای را بدون پرخاشگری به او ، یافته اید.

·  مطالب را به سادگـــــی عنـــــوان نمایید .

به جای سخنرانی کردن به نرمی ولی با قاطعیت حرف بزنید . به این طریق او یاد می گیرد که راجع به هر کاری که باید انجام دهد، فکر کند بدون آن که نیازی به سرزنش و ملامت برای فراموش کاری یا گوش ندادن باشد.

·  از فـــــرزند خود بخواهید که مطالب مهـــم را تکــــرار کند.

این روش موقعی مفید خواهد بود که می خواهید فرزندتان نتیجه ی کاری را بفهمد. بگویید : «باید ماژیک هایت را قبل از نهار جمع کنی بگو ببینم کی ماژیک هایت را جمع می کنی؟

·  ارتبـــاط واقعــــی بــــرقـــــــرار سازید.

چنانچه فرزندتان جذب فعالیتی گردیده، به آرامی دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهید موقعی که صحبت می کنید به شما نگاه کند، اگر بچه تان با چشم ارتباط  برقرار می سازد، برایش بسیار سخت است که لجبازی نماید.

·  جدولـــــی را تهیــــه نمایید.

چنانچه صبح ها  سخت ترین زمان در روز است. به او مسئولیت داده و با کمکش جدولی از تمام کارهایی که باید انجام دهد (مسواک زدن، شستن صورت، لباس پوشیدن، خوردن صبحانه و پوشیدن کفشها) تهیه کنید. بسیاری از بچه ها دوست دارند که جدول را بررسی کرده و موفقیت خود را اعلام نمایند.

·  به او تـــــوجه کامـــــل داشته باشید. 

چنانچه می خواهید او به حرفهای شما گوش دهد، باید به گفته هایش گوش دهید. بنابراین هنگامی که روزنامه در دستتان است و آن را می خوانید با او صحبت نکنید. تمام توجه خود را به او داده و اگر امکان پذیر نیست، علت آن را برایش شرح دهید. (عزیزم، اکنون مشغول انجام کاری هستم اما دوست دارم که به گفته هایت گوش دهم. در عرض پنج دقیقه پیشت می آیم و به حرفهایت گوش می کنم.) به علاوه، به آنچه که او می گوید اهمیت دهید. چنانچه می گوید که سردش شده است ، نگویید : اینجا آنقدرها هم سرد نیست. به جایش بگویید: سردت شده؟ بیا برویم و لباس گرمت را برداریم.

·  بــــی جهت نگـــــران نشوید.

اکثر بچه های کوچک که در گوش دادن با مشکل مواجه بوده و بعضی اوقات بی قرار می شوند با کمبود توجه روبرو هستند. افرادی با این مشکل، این رفتارها برایشان به صورت عادت در آمده است، بنابراین چنانچه این بی توجهی در زندگی روزمره اش تأثیر گذاشته، باید مورد ارزیابی قرار گیرد. به خاطر داشته باشید، در این زمینه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقی ندارند. بچه ها می خواهند مثل شما، هنگام انجام کاری، کسی مزاحمشان نشود. این مسئله مانند این است که کتاب جالبی را در دست دارید و حاضر نیستید لحظه ای آن را کنار بگذارید . در این شرایط شخصی می خواهد شما را وادار به انجام کار دیگری کند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان به آنچه که گفته می شود دقت کرده و آن را انجام دهد، در حالی که او را در «هنر گوش دادن» کمک می کنید، صبور و با توجه باشید.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ق.ظ ]




اختلال شخصیت چیست؟

 

شخصیت یعنی « مجموعه‌ای از رفتار وشیوه‌های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص می‌شود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.

بی همتایی و تفاوت : شخصیت یک فرد بی‌همتاست و در عین بعضی مشابهت‌ها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص می‌توان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات 
در رفتار» رابطه متقابل دارد.

اختلال شخصیت چیست؟ 
آیا تابحال کسی را دیده‌اید که در برابر یک انتقاد ساده ، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟ 

آیا از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی افراد انواع مختلف «خال کوبی» را روی پوست خود دارند؟ 

چرا بعضی افراد برای خود بعضی افراد برای خود ، خانواده و … برنامه ریزی سختگیرانه دارند بصورتی که شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟

شخصیت می‌تواند سازگار و یا ناسازگار باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح می‌شود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطاف‌پذیری بهره می‌برد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیت‌هایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز می‌دهند. بنابراین ، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»

میزان شیوع اختلال شخصیت

شیوع در جمعیت کلی 
میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف شخصیتی تفاوتهای معنی‌دار وجود دارد برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود (0.5 تا 2.5 درصد) است در حالی که برای اختلال اجتنابی بین (1 تا 10 درصد) اعلام شده است.

شیوع در بین دو جنس 
در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس تفاوت های معنی‌دار دیده می شود برای نمونه در حالی که طبق برآوردهاا ختلال ضداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است اختلال مرزی نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان (گاهی 2 برابر مردان) است.

درمان اختلال شخصیت 
روان درمانی 
روشی است که روانشناسان بالینی یا مشاور با استفاده از اقدامات «نیرو دارویی» اقدام به درمان اختلال می نماید و شامل انواع مختلفی است از قبیل «روانکاروی ، شناخت درمانی ، رفتار درمانی ، گروه درمانی ، آموزش مهارت های اجتماعی و… هدف از روان دمانی ، آموزش رفتارهای جدید همراه با ایجاد خودآگاهی و بینش در مراجع (دروان جو) نسبت به رفتار خود و اثر آن بر فرد و جامعه است. در درمان اختلال شخصیت اولویت با روان درمانی است.

درمان دارویی 
در کنار روان درمانی مواقعی وجود دارد که لازم است از دارو نیز استفاده شود تا فرآیند درمان تسهیل شود. دارو درمانی زیر نظر روانپزشک اعمال می شود و میزان و تعداد مصرف را او تعیین می کند. داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال بطور غیر مستقیم اثر خود در اعمال می کنند. برخی از گروهها دارویی مورد استفاده عبارتند از: ضد اضطرابها ، ضد افسردگیها ، ضد جنونها.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




غلبه بر وسواس


“وای چقدر وسواسی هستی"! اگر کسی به شما این جمله را بگوید مسلما ناراحت می شوید و می گویید: «نه، من خیلی بهداشتی هستم.» اما برای اینکه واقعا به دیگران و بشتر ز همه به خودتان ثابت کنید که وسواسی نیستید مطلب زیررا بخوانید و ببینید آیا واقعا شما وسواسی هستید یا نه. و اگر وسواسی هستید راهی برای این معضل بیابید. ما آدم ها وسواس را بی مورد می دانیم اما وسواس حالتی اجبارگونه است که به ناچار تسلیم آن می شویم. وقتی از فکری مزاحم یا تصوراتی بی اساس به اضطراب می افتیم، دچار وسواس هستیم. افکار وسواس گونه یا وسواس هایی که با بررسی و تردید همراه است معمولا شخص را به طرف تشویش و نگرانی سوق می دهد. نگرانی ها، تردیدها و باورهای خرافی که معمولا در زندگی روزمره شایع هستند اگر جنبه افراطی و شدید به خود بگیرند وسواس نامیده می شوند. مثلا یک فرد در هنگام شستشوی دست و یا بدن و یا بازرسی و چک کردن، به صورت خیلی زیاد و شدید دست به این عمل بزند که در مواقع وجود مانع فرد دچار اضطراب و استرس شود. علائمی مانند نفرت و یا نگرانی از دفع ترشحات بدن، ترس از احتمال وقوع اتفاقی وحشتناک، زهدورزی و عبادت مفرط، اعتقاد به اعداد سور و نحس، مسواک زدن شدید و مفرط، رسیدن به سرو وضع خود به نحو افراطی، مو کندن از بدن و ناخن جویدن هم ممکن است از علائم وسواس باشد. این بیماری در مواردی با افسردگی همراه می باشد. اگر درصدد یافتن ریشه وسواس هستید باید بدانید عامل وراثت در به وجود آوردن آن نقش مهمی ندارد. وسواس بیشتر اوقات بر اثر الگوبرداری از والدین جنبه عادت به خود می گیرد. بنابراین علت اساسی آن تربیت و محرومیت های شدید دوران کودکی و خطای والدین است. کمال طلبی، غرور کامل بودن، عدم اعتمادبه نفس و احساس ناامنی در ایجاد وسواس نقش موثری ایفا می کنند. حال اگر ایرادگیری، سرکوفت مدام پدر و مادر، سرزنش و ملامت و افراط در مراقبت را به آن اضافه کنیم، می بینیم که از کودک بی گناه، انسانی مردد، فاقد اعتمادبه نفس و مضطرب ساخته می شود. گاه وسواس در زندگی خانوادگی نیز نقش ویرانگری را بازی می کند به عنوان مثال اگر وسواس زنی ناشی از کمال طلبی باشد، مایل است همسرش بی عیب و نقص باشد و هرگاه شوهر، اشتباهی مرتکب شود، به شدت عصبانی می شود. شوهر وسواسی که برای کاهش اضطراب های خود به نظم و مقررات شدید پناه می برد، به همسر خود دستورهای پی درپی می دهد که در نتیجه زن دست و پای خود را گم می کند و احساس می کند که دائما تحت مراقبت شوهر است. اگر زنی از آلوده شدن به شئی کثیف ترس داشته یا نسبت به آن شرطی شده باشد، ناچار است برای تخفیف اضطراب های خود به شستن و آب کشیدن ظرف های خانه روی بیاورد. گاهی اوقات وسواس در کودکان هم دیده شده است که بر اثر سخت گیری های بیش از حد برای کودک در مسائل بهداشتی، باعث ایجاد وسواس و یا اختلالات رفتاری در کودک شده است. چنانچه آموزش بهداشتی و اقدامات بهداشتی طبق اصول علمی و به جا و مناسب باشد مشکلات آنها کمتر خواهد بود. پس برای اینکه کودک دچار وسواس نشود به او در مسائل بهداشتی بیش از حد سخت نگیرید. اختلال وسواس به دو صورت فکری و عملی نمود می کند و در تمام سنین رخ می دهد اما در سنین جوانی کمی شایع تر می باشد.

۱- وسواس عملی: وسواس عملی اعمال اجباری هستند که شخص بارها و بارها و بر طبق یکسری قواعد و مناسکی برای خنثی کردن افکار وسواسی خود اقدام به انجام آن می کند. شایع ترین نوع وسواس عملی عبارتند از: وارسی، شستشو، شمارش، پرسیدن و یا اعتراف، تقارن و دقت و ذخیره سازی و یا انبار نمودن می باشد.
۲- وسواس فکری: وسواس فکری افکار و یا تصاویری هستند که مکررا رخ می دهند و احساس می شود خارج از کنترل هستند که شخص نمی خواهد این افکار را داشته باشد و آنها را ناراحت کننده ,مزاحم و بی معنا تلقی می کند. شایع ترین نوع وسواس فکری عبارتند از : ترس های آلودگی به میکروب ها و چرک، تردید و شک نسبت به انجام دادن درست یک کار، افکار مزاحم در خصوص تکرار یا عمل پرخاشگرانه یا جنسی، تقارن و یا دقت بیش از حد و شک دینی و یا اخلاقی مفرط.
علائم وسواس
علائم ناهنجاری وسواسی – جبری طیفی از خفیف تا شدید را در برمی گیرد. عده ای ممکن است فقط به فکرهای وسواسی دچار باشند. برخی ممکن است بتوانند افکار وسواسی و رفتارهای جبری خود را برای مدت کوتاهی مهار کنند و بدینوسیله علائم خود را در مدرسه یا محل کار پنهان کنند. اما هنگامی که وضعیت شدید تر می شود، اختلال وسواسی – جبری آنقدر زندگی فرد را اشغال می کند که دیگر نمی تواند در فعالیت های روزانه عملکرد داشته باشد چون بسیاری از وقت خود را صرف مراسم وسواسی خود می کند. ناهنجاری وسواسی – جبری گاهی همراه افسردگی، اختلالات تغذیه ای، ناهنجاری سو» مصرف مواد، یک ناهنجاری شخصیتی، ناهنجاری نقصان توجه یا دیگر ناهنجاری های اضطرابی باشد. این اختلالات همراه، در ترکیب با تمایل به پنهان کردن مشکل، تشخیص و درمان ناهنجاری را بسیار مشکل می کنند. و بدین ترتیب افراد مبتلا به ناهنجاری وسواسی – جبری تا سال ها پس از شروع علائم هیچ درمانی دریافت نمی کنند.
راه حل هایی برای بهبود وسواس
اختلالات وسواسی – اجباری از دیرباز یکی از پیچیده ترین و مقاوم ترین اختلالات نوروتیک (عصبی) شناخته شده و بدون مراجعه به متخصص به آسانی درمان پذیر نیست. برخی اقدامات اولیه که به بهبود نسبی این مشکل کمک می کند، به شرح زیر است:
الف-روش حساسیت زدایی: با این روش از اضطراب ها و تشویش های خود کم کنید تا نیاز به واکنش جانشینی که به نظر آرام بخش می آید، نداشته باشید.
ب- روش نیت متضاد: شخص وسواسی باید سعی کند در ذهن، خود را با موقعیت های گوناگونی که از آنها می ترسد روبه رو سازد، یعنی به صورت ارادی بالاترین اشتباه یا شکست را در ذهن مجسم نماید و به خود تلقین کند در بدترین شرایط هم اتفاق مهمی نخواهد افتاد.
ج- روش اشباع سازی: آدم وسواسی باید افکار وسواس گونه خود را پشت سر هم برزبان آورد یا آن را روی یک صفحه کاغذ بنویسد تا غیرمنطقی بودنش به او ثابت شود.
د- روش مواجهه: آدم وسواسی باید به اشیایی که به نظرش آلوده می آید دائما دست بزند. این روش معمولا در درمان وسواس ناشی از ترس های ناشناخته هم موثر است.
ه- تقویت اعتماد به نفس و توجه شدید به ارزش ها: هر قدر اعتماد به نفس بیشتر شود، اضطراب های ناشی از وسواس های فکری کاهش می یابد.
و) تغییر آب و هوا، محیط زندگی، محل کار: زندگی در جمع و حشر و نشر با آدم ها در فرونشاندن اضطراب های ناشی از وسواس فکری موثر است.
شیوه های رهایی از وسواس فکری در تصمیم گیری
۱- هنگام تصمیم گیری به خود تردید راه ندهید. اجازه ندهید افکار منفی بر شما مسلط شود وگرنه نمی توانید هیچ کاری انجام بدهید. باید همیشه دیدی مثبت نسبت به توانایی های خود داشته باشید.
۲- اگر از عواقب احتمالی تصمیم خود هراس داشته باشید، قادر به تصمیم گیری نخواهید بود، فکر شکست را از خود دور کنید تا بتوانید بر وسواس خویش غلبه کنید.
۳- تا زمانی که کاملا به اشتباه بودن تصمیمتان پی نبرده اید، آن را تغییر ندهید. تا رسیدن به نتیجه نهایی حوصله به خرج دهید هیچ کاری را نیمه کاره رها نکنید. از این شاخ به آن شاخ پریدن هیچ حاصلی در بر ندارد.
۴- اجازه ندهید دیگران در تصمیم گیری شما دخالت کنند، مگر اینکه قصد مشورت داشته باشید، در هر حال بکوشید تصمیم نهایی را خود بگیرید.
۵- هیچ گاه عجولانه تصمیم نگیرید. ممکن است شکست بخورید و شکست زمینه وسواس را بیشتر می کند، به طوری که دیگر قادر به تصمیم گیری نخواهید بود.

توصیه به خانواده ها در مورد بیمار وسواسی
۱- استرس و موارد بحران وضعیت بیمار را بدتر کرده و احتمال عود را افزایش می دهد. لذا علی رغم ایجاد مشکلات و آشفتگی در خانواده به واسطه این بیماری در منزل سعی نمایند فضای آرامی برقرار باشد.
۲- بیمار نیاز به درک خود از طرف دیگران دارد لذا پایین آوردن انتظارات به طور موقت، مهربان و شکیبا بودن کمک کننده خواهد بود.
۳- بدانید بیمار برای رفع اضطراب خود دست به اعمال وسواس گونه می زند و هیچ کس به اندازه خود او از رفتارهایش متنفر نمی باشد. لذا از قضاوت و یا مسخره نمودن اعمال او حذر نمایند.
۴- شما درگیر رفتارهای وسواس گونه بیمار نشوید اما حد و حدود این اعمال باید به روشنی مشخص شده و فرد وسواسی طبق همان محدودیت ها و قواعد عمل نماید.
۵- به بیمار جهت ترک اعمال خود فشار وارد نیاورید.
۶- حرکات رفتاری که برای بیمار بسیار سخت است و قادر به انجام آن نمی باشد به صورت آهسته و در دراز مدت تغییر دهید و همیشه تغییرات را به بیمار گوشزد نمایید.
۷- خشونت، تهدید به خودکشی و یا دیگرکشی را جدی بگیرید.
۸- باید مواظب اعتمادبه نفس بیمار باشید و به جای او تصمیم نگیرید ولی در تصمیم گیری او را کمک نمایید.
۹- فعالیت های روزانه مثل دویدن، شنا و ورزش های گوناگون که باعث صرف انرژی می شود را زیاد نمایید.
۱۰- تلاش موفقیت آمیز فرد برای موفقیت در برابر وسواس را مورد تشویق قرار دهید.
۱۱-دائم رفتارها و علائم بیماری را زیر نظر داشته باشید درصورت ظهور علائم جدید و علائم عود مسئله را با درمانگر در میان بگذارید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم