نرجس
 
   



مهربانی با یتیمان

حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمی زد، و برای زمینه چینی و حیف و میل های بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولی امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی می کردند! !

«ابوالطفیل» می گوید: علی علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزی او را مشاهده کردم که بچه های یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبی بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمه های لذیذ و عسلی بر دهان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند:

«لوددت انی کنت یتیما» .

: ای کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف علی قرار می گرفتم. (1)

و در این مورد علی علیه السلام می فرمایند:

«انا الهادی، انا المهدی، انا ابوالیتامی و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل ضعیف، و مأمن کل خائف» . (2)

: من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.

و در مورد یتیمان به پیروان امت اسلامی سفارش می کنند:

«بروا ایتامکم، و واسوا فقرائکم، و ازافوا بضعفائکم.» (3)

: به یتیمان اجتماع نیکی، و به فقراء خود مواسات، و به گروه ناتوان محبت نمائید.

و در آخرین وصیت هایش که پس از ضربت مسموم «ابن ملجم مرادی» لعنة الله علیه صورت می گرفت فرمودند:

«الله الله فی الایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم» (4)

: شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهن های آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.

این احادیث حاکی است که امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جای خالی پدران را بر آنان پر می کرد، و نمی گذاشت هیچ فرزند یتیمی با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید! ! بلکه وضع این گروهها بهتر از دیگران می گردید! تا جایی که مقام و موقعیت اجتماعی آنان در حکومت علوی مورد غبطه و آرزوی سایر مردم قرار می گرفت.

از سوی دیگر علی علیه السلام به سایر مردم نیز سفارش آنان را می فرمود، و یک موقعیت بی نظیر در اجتماع برایشان فراهم می ساخت، و هنگام شهادت نیز این مسئولیت الهی را فراموش ننموده، و نیکی به آنان را برای پیروان خود توصیه فرمودند.

در کنار تنور یتیمان شهداء

در تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: روزی او زنی را مشاهده کرد که او مشک آبی را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل می کند.

حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وی قرار دهد… علی علیه السلام مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وی از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگی فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشی به خانه دیگران گردیده است!

مولای متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتی به سر برد، و سحرگاه زنبیلی پر از خرما و روغن و آرد و گوشت… را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخی از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولی حضرت می فرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسی حمل می کند؟!

علی علیه السلام پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچه ها را به بازی گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچه ها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان می پردازم، خدا از تو راضی شود، و بین من و «علی بن ابی طالب» حاکم گردد! ! (5)

حضرت علی به فوری مقداری گوشت را پخت و با خرما و غیره بر دهان بچه ها گذاشت، و هر بار لقمه ای را که به آنان می خورانید می فرمود: ای فرزندانم! علی را حلال کنید!!!

چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: ای بنده خدا تنور را روشن کن، علی علیه السلام تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روی شعله های آتش می گرفت و می گفت: بچش ای علی! این جزای کسی است که از یتیمان غفلت کند! ! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «علی بن ابی طالب» با بچه های شهید بازی می کند، و آنان را می خنداند، و لقمه های لذیذ بر دهانشان می گذارد، با دیدن وی او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: وای بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار می کند، و بچه هایت را می خنداند.. .؟

زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهی عرض نمود: یا امیرالمؤمنین ! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرف هایی زده و تو را به کار گماردم.

علی علیه السلام فرمودند: من از شما شرم می کنم که تا به حال از اوضاع شما بی اطلاع مانده ام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد. (6)

این فراز از زندگی آن حضرت نشان می دهد که او تا چه میزان خود را مسئول یتیمان و فرزندان «شاهد» می دانست، ولی در عین حال در کنار محبت و انجام مسئولیت عاطفی، مسائل تربیتی و بازسازی اخلاقی آنان را نیز فراموش ننموده، و می فرمود:

«ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک» (7)

: هم چنانچه فرزندان خود را تربیت می کنید، یتیمان را نیز ادب نمائید، و به طوری که در هنگام نیاز فرزندان خویش را می زنید، از یتیمان نیز غفلت نکنید (چنانچه نیاز باشد می توان متوسل تنبیه مجاز شرعی شد) تا بچه های لوس بار نیایند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-12-08] [ 09:00:00 ق.ظ ]




احادیث حضرت زهرا (سلام الله علیها): طلب خلقیات نیکو و شایسته

از جمله دعاهای حضرت فاطمه (علیها السّلام):

اَللّهُمَّ إنی اَسئلکَ کَلِمَةَ الإخلاصِ وَ خَشیَتَکَ فِی الرِّضا وَالغَضَبِ وَالقَصدَ فِی الغِنی وَالفقرِ؛
خداوندا! از تو اعتقاد خالص و توحید را می خواهم، و این که در حالتِ خشم و رضا از تو بترسم و در حالت فقر و غنا اعتدال را رعایت کنم.
بحارالانوار، ج 94، ص 225

شرح حدیث:

خواسته های حضرت فاطمه (علیها السّلام) در این دعا یکی اعتقادی است، یکی قلبی و یکی هم اخلاقی و رفتاری.

«کلمه ی اخلاص» و عقیده به توحید نخستین خواسته است. اگر توجه به معبود یکتا نباشد، عمل تباه و اندیشه منحرف می گردد.

خواسته ی دوم خداترسی در حال غضب و رضاست. بعضی وقتی عصبانی می شوند، از مرز حق می گذرند و قضاوت نادرست و تصمیم نابجا می گیرند. رعایت حکم خدا وحق و عدل در همه حال معیار سلامت اخلاقی و ایمانی انسان است.

خواسته ی سوم میانه روی در حال ثروتمندی و تنگدستی است.

برخی وقتی فقیرند، هم ناشکری می کنند، هم بخل می ورزند. برخی هم وقتی ثروت و مال دارند، به افراط و زیاده روی و ریخت و پاش و اسراف روی می آورند.

حرکت در راه «اعتدال» مطلوب شرع و عقل است. میانه روی هم در دوران فقر و تنگدستی هم در دوره ی توانگری و برخورداری فضیلتی اخلاقی است.

افراط و تفریط در هر مسأله ای ناپسند است، حتی در بذل و بخشش مالی

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ق.ظ ]




خواندن نماز بر جنازه فاطمه "س"

خواندن نماز بر جنازه فاطمه سلام الله علیها

در كتاب ((روضة الواعظين )) آمده است : وقتى شب شد و خواب به چشمها چيره گشت و پاسى از شب گذشت ، حضرت على (عليه السلام) همراه حسن و حسين ، عمار، مقداد، عقيل ، زبير، ابوذر، سلمان ، بريده ، و چند نفر از خواص بنى هاشم ، جنازه را از خانه بيرون آوردند و بر آن نماز خواندند و در نيمه هاى شب آن را به خاك سپردند. حضرت على (عليه السلام) اطراف قبر زهرا(سلام الله عليها) هفت قبر ديگر ساخت تا قبر فاطمه (سلام الله عليها) شناخته نشود.
و در كتاب ((مصباح الاءنوار)) آمده : شخصى از امام صادق (عليه السلام) سؤ ال كرد، امير مؤمنان على (عليه السلام) در نماز بر فاطمه (سلام الله عليها) چند تكبير گفت ؟
آن حضرت فرمود: على (عليه السلام) يك تكبير مى گفت ، جبرئيل نيز يك تكبير مى گفت ، و بعد فرشتگان مقرب الهى تكبير مى گفتند، تا اين كه امير مؤمنان (عليه السلام) پنج تكبير گفت .
شخص ديگرى پرسيد: در كجا بر او نماز خواند؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود: در خانه اش نماز خواند، سپس جنازه را حركت دادند و از خانه بيرون آوردند(1)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




فضایل حضرت زهرا (س): فقط براى رضاى خدا

 

عرب تازه مسلمانى در مسجد مدينه از مردم كمك خواست . پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اصحاب خود نگريست ، سلمان فارسى برخاست تا نياز آن بيچاره را بر طرف سازد، هر جا رفت با دست خالى برگشت ، با نااميدى به طرف مسجد مى آمد كه چشمش به منزل حضرت زهرا(سلام الله عليها) افتاد، با خود گفت : فاطمه (سلام الله عليها) و منزل فاطمه (سلام الله عليها) سر چشمه نيكوكارى است ، درب خانه را كوبيد و داستان عرب مستمند را شرح داد.
حضرت زهرا(سلام الله عليها) فرمود:

اى سلمان ! سوگند به خداوندى كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به پيامبرى برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم ، و فرزندانم حسن و حسين (عليه السلام) از شدت گرسنگى بى قرارى مى كردند، و خسته و مانده به خواب رفته اند، اما من ، نيكى و نيكوكارى را كه درب منزل مرا كوبيده است هرگز رد نمى كنم .

آن گاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون يهودى گرو گذاشته مقدارى خرما و جو قرض بگيرد.سلمان فارسى مى گويد:پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه (سلام الله عليها) آمدم و گفتم : اى دختر رسول خدا! مقدارى از اين غذاها را براى فرزندان گرسنه ات بردار.پاسخ داد:

اى سلمان ! اين كار را فقط براى خداى بزرگ انجام داديم و هرگز از آن استفاده نخواهيم كرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




راههای شناخت فضایل و رذایل اخلاقی

شیوه شناخت فضایل و رذایل اخلاقی قرآن کریم انسان را دارای ۴ نفس معرفی نموده است یا به نظر فلاسفه می توان گفت، نفس انسان یکی است ولی چهار جلوه و عمل از خود نشان میدهد مانند خورشیدی که از پشت شیشه چهار رنگی به چهار رنگ دیده می شود ( چنانکه فلاسفه میگویند النفس فی وحدته کل القوی یعنی نفس انسان با آنکه یکی است ولی تمام جلوه های قوای انسانی از او صادر میشود) اسامی چهار نفس به قرار ذیل است:
۱- نفس ملهمه یا الهام کننده ۲- نفس اماره ۳- نفس لوامه ۴- نفس مطمئنه

۱- نفس ملهمه: همان است که خداوند در قرآن کریم در سوره ی شمس بعداز ۱۰ قسم میفرماید: سوگند به جان و تن آدمی که او را بی کژی و کاستی خلق کردم .
خداوند به انسان فضایل و خوییها و رذایل و بدیها را الهام می کند و وجدان و فطرت انسان تشخیص خوبی و نیکویی و بدی و زشتی را می دهد. هر کس جانب خوبی را گرفت و به آن عمل کرد رستگار و سعادتمند شد و هر کس جانب بدی را گرفت و به آن عمل کرد نابکار و بدبخت گردید.
و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها… سوره شمس، ۱۰-۷.
آدمی به هدایت فطری امهات فضایل و رذایل اخلاقی را تشخیص میدهد و اصول اخلاقی خوب و بد را درک میکند و به راهنمایی تکوینی و فطری میداندکه وفای به عهد و امانت داری و راستی و درستی و شجاعت و عدالت خوب و از خلق و خوی پسندیده است و برعکس عهدشکنی و خیانت در امانت و دروغگویی و نادرستی و زبونی و پستی و ظلم و بی عدالتی از صفات ناپسند است.
قرآن شریف این هدایت را تکوینی و نفس الهام کننده معرفی کرده است، گرچه انسان به الهام، وجدان اخلاقی و رذایل اخلاقی را می شناسد و به هدایت تکوینی اخلاق خوب و بد را از هم تمیز میدهد ولی این بدان معنا نیست که مردم می توانند تمام مسایل اخلاقی را نزد خود و بدون پیامبری که به او وحی شده باشد و تمام دستورات اخلاقی را بیان نموده باشد، بفهمند و همه خلقیات پسندیده و ناپسند را تشخیص دهند زیرا علم اخلاق به قدری پیچیده و مشکل است که هنوز با بررسی های دقیق علمای اخلاق و فلاسفه بزرگ در طول قرن های متمادی هنوز هم نتوانسته اند مسایل آن را به خوبی روشن نمایند و جواب مثبت به بعضی سؤالات مربوط به علم اخلاق بدهند. فقط اسلام است که با فرستادن پیامبران به لسان خود آنها از طرف خداوند، راه گشای تمام مسایل اخلاقی می باشد و تمام دستورات و تعالیمی که برای سعادت و خوشبختی و کمال بشر از لحظه ی تولد تا هنگام مرگ ضروری است، بیان فرموده است و هر کس به آنها عمل کند سعادت واقعی دو سرای پیدا خواهد کرد.
۲- نفس اماره: قرآن کریم از حضرت یوسف بیان میکند که : بارالها من نمیتوانم نفس خود را از گرداب گناه حفظ کنم زیرا نفس اماره مرا به گناه دعوت میکند مگر آنکه تو مرا رحم کنی و از شر نفس اماره نگهم داری . و ما ابری نفسی ، ان النفس لأماره بالسوء الا مارحم ربی سوره یوسف آیه ۵۳.
وقتی زلیخا زن عزیز مصر، حضرت یوسف را در اتاق خلوت خود به معاشقه و نزدیکی با خود دعوت کرد، حضرت یوسف نپذیرفت تا او را تهدید به زندان کرد. حضرت یوسف فرمود: زندان رفتن نزد من بهتر است تا کاری را که تو میخواهی به جا آورم.
قال رب السجن احب الی مما تدعوننی الیه. سوره یوسف ۳۳.
حضرت یوسف در شدت گرداب گناه که غریزه جنسی و شیطان و نفس اماره او را به حکم طبیعت به طرف زلیخا می کشیدند، پناهنده به خدا شد و گفت: بارالها دستم را بگیر و یاریم فرما زیرا نفس اماره مرا به گناه دعوت می کند اگر لطف و عنایت خاص تو نباشد، ممکن است آلوده به گناه شوم در این لحظه که آزمایش یوسف بود، از خدا خواست و خداوند هم لطفش را شامل حال حضرت یوسف نمود و دامن او را از گناه حفظ نمود. پس به نص قرآن کریم هر که با تقوی و پرهیزگار باشد و آن هنگام که نفس اماره و شیطان به سراغش بیاید، به یاد خدا بیافتد و واقعا پناهنده به خدا شود، قطعی است که خدا او را از آن مهلکه نجات می دهد و او را از شر نفس اماره و شیطان حفظ می کند.
ان الذین اتقوا اذا مستهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم یبصرون. سوره ی اعراف آیه ۲۰.
پس معلوم شد که هر نوع گناه و پلیدی و رذالت اخلاقی که از طرف نفس اماره القا شد و یا شیطان وسوسه کرد و انسان خواست که آن را به جا بیاورد، اگر به یاد خدا بیفتد و خدا را حاضر و ناظر بداند و به خدا پناه ببرد، قطعا خدا او را حفظ کرده و مرتکب آن گناه نخواهد شد. از این جهت پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
بزرگترین دشمن شما همان نفس اماره و شیطان نفسانی است که در سینه ی شما وسوسه میکند.
و در روایت است از رسول گرامی (ص)
اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک.
و کسی که بی قید و شرط پیروی نفس اماره و امیال و هواهای نفسانی خود را بکند، در واقع نفس اماره خود را معبود خود بداند، خداوند هم او را هیچگونه مددی نمی نماید و به خودش وامی گذارد تا در چنگال نفس اماره نابود گردد و در گرداب گناه چشم و گوش بسته به هلاکت برسد. چنانچه در سوره جاثیه آیه ۲۳ آمده است:
افرأیت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غشاوه .
۳- نفس لوامه: خداوند متعال در قرآن کریم به نفس لوامه سوگند یاد کرده است و فرموده: قسم به روز قیامت و قسم به نفس لوامه.
چنانچه در سوره ی قیامت آمده است: لا اقسم بیوم القیمه و لا اقسم بنفس الوامه .
لطف خداوند چنین اقتضا دارد که همیشه سایه عنایتش بر سر بندگانش سایه افکند، پس از آنکه انسان فریب نفس اماره اش را خورد و مرتکب جرم و گناهی شد، فوری وجدانش بیدار می گردد و نفس اماره را در محکمه وجدان خود محاکمه می کند. اگر به واسطه تکرار گناه وجدان مانند قاضی معزول نگردیده باشد، مانند قاضی عادلی به انسان میگوید: ای انسان چرا لغزش پیدا کردی و فریب شیطان و نفس اماره را خوردی و مرتکب گناه و معصیت شدی و مرتب او را سرزنش و ملامت می کند و به او هشدار میدهد تا آنکه بیدار شود و نزد خویش خجل و شرمنده گردد به واسطه ی آن گناه از خود متنفر شود که چرا من مرتکب چنین جرم و گناهی شدم. اگر واقعا پشیمان و نادم شد و حقیقتا به درگاه الهی توبه کرد و پوزش طلبید خداوند توبه او را می پذیرد و لطفش شامل حالش میگردد و چنانچه به نص صریح قرآن کریم، خداوند میفرماید:
ای پیامبر گرامی اگر بندگان گنه کار مؤمن من نزد تو آیند و توبه واقعی کنند از طرف من به آنان درود و سلام بفرست و بگو اگر شیطان شما از روی جهالت و نادانی فریب داده نه اینکه گناه از روی بی اعتنایی به حکم الهی انجام داده باشید در اینصورت خداوند از گناهان شما میگذرد به شرط آنکه ترک گناهان خود نموده، توبه واقعی نمایید. انعام- ۱۵۴.
پس نفس لوامه محکمه وجدانی است که انسان را متوجه خطا و لغزش نموده تا با توبه حقیقی تدارک و دوری از گناه کند.
۴- نفس مطمئنه: بالاترین مقام ارجمندی که خداوند به بندگان خالصش مرحمت میفرماید همان مقام نفس مطمئنه است. چنانکه در قرآن کریم میفرماید:
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
ای کسانیکه به مقام شامخ نفس مطمئنه رسیدید به قرب پروردگارتان که نهایت اوج کمال انسانیت است برگردید در حالیکه هم شما از پروردگارتان راضی و خشنود و هم پروردگارتان از شما راضی و خشنود است پس در زمره ی بندگان خالص من درآئید و در بهشت جاویدان من داخل شوید . فجر-۱۷.
البته انسان به این مقام رفیع نمی رسد جز آنکه از بوته امتحان و آزمایشهای الهی با مجاهدتهای پیگیر خود درآید و هیچگاه پیروی هوی و هوس و نفس اماره خود را ننماید بلکه همیشه به نص صریح قرآن کریم خدا را حاضر و ناظر و خودش را در محضر حق بداند. چنانچه در سوره فجر ۱۴ آمده است: ان ربک لبالمرصاد و اگر شیطان خواست او را فریب بدهد، چون همیشه به یاد خدا بوده و خوف و خشیت الهی را در نظر داشته و جلوی هوای نفس را گرفته است، در این هنگام بهشت برین جایگاه او می باشد.
و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المأوی نازعات- ۴۰
و این حالت برای انسان ایجاد نمیگردد مگر آنکه همیشه دل و جانش به یاد حق و زبانش به ذکر خدا باشد چنانچه در سوره ی رعد آیه ۲۸ چنین آمده است: الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب . آنها که بخدا ایمان آورده و دلهاشان بیاد خدا آرام میگیرد آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلها است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1395-12-07] [ 10:17:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم