دفاع از ارزشها در کسوت مرجعیت
چنان که ملاحظه گردید سنین جوانی و بهترین ایّام زندگی آیة اللّه مرعشی در راه تحصیل علم و تزکیه درون مصرف شده است؛ امّا آن بزرگ مرد اجتهاد و تقوا وقتی به قم آمد، با نهایت فروتنی و پارسایی و با کوششی وصف ناپذیر تمامی این تواناییها را برای صیانت از دیانت و رونق بخشیدن به مراکز دینی به کار گرفت.
ایشان در زمره افرادی بود که آیة اللّه بروجردی را برای زعامت حوزه، به قم دعوت کرد و در دوران پرتو افشانی آن فقیه بلند مرتبه، همکاری نزدیکی با ایشان داشت و در ضمن به تدریس خارج فقه و اصول و برخی علوم دیگر مبادرت نمود و نخستین رساله عملیه خویش را به طبع سپرد. پس از رحلت آیة اللّه بروجردی در سال 1380 ه . ق، آیة اللّه مرعشی در زمره معدود مجتهدانی بود که به عنوان مرجع شیعیان برگزیده شد و از آن پس به عنوان یکی از ارکان اصلی حوزه و جهان تشیع در آمد و به سهم خویش در اداره حوزه علمیه قم مشارکت نمود.
حوزه درس خارج آن نامدار عرصه فقاهت، از نادر حلقه های درسی بود که جمع بسیاری از علما، فضلا و طلاب در آن حضور می یافتند. بیان گرم، سخنان نافذ، گفتاری فصیح و ملیح و اجتناب از طرح زوائد و اُمور خسته کننده، درس ایشان را پرجاذبه ساخت. وی در این جلسات صرفا به بیان مطالب علمی و فقهی نپرداخت و در پی آن بود تا با مطرح نمودن مباحث اخلاقی، تربیتی و ادبی، شاگردانش به پرورشهای دینی آراسته شوند و با این دو بال علم و تقوا به پرتوافشانی در جامعه بپردازند و از باورهای دینی حمایت کنند.
وسعت نظر آیة اللّه مرعشی به اندازه ای بود که بسیاری از افراد حوزوی و دانشگاهی از جمله مشاهیری چون آیات گرامی شهید مصطفی خمینی، شهید مطهری، شهید صدوقی، شهید قاضی طباطبایی، سید محمود طالقانی، شهاب الدین اشراقی، مرتضی حائری، دکتر عباس زریاب خویی، دکتر محمد تقی دانش پژوه، دکتر علیرضا فیض، دکتر حسین کریمیان و… در درس ایشان حضور می یافتند.(4)
دیگر می باشد.(5)
در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی
آیة اللّه مرعشی در بحبوحه حوادث سیاسی جهان اسلام و اندکی پس از مبارزات ضد استعماری آیة اللّه مجدّد میرزای شیرازی (متوفی در سال 1312 ه . ق) و قیام وی علیه استبداد ناصری و نهضت بیدارگرانه سید جمال الدین اسدآبادی (متوفی در سال 1314 ه . ق) در دنیای اسلام دیده به جهان گشود. نُه ساله بود که نهضت مشروطه خواهی در ایران ـ در سال 1324 ه . ق ـ به پیروزی رسید. در یازده سالگی شاهد به توپ بستن مجلس شورای ملی ایران توسط محمدعلی شاه قاجار بود. او از نزدیک با محافل علمی و فرهنگی نجف مرتبط بود و از تلاشهای سیاسی آخوند خراسانی احساس مباهات می نمود. هیجده سالش بود که جنگ جهانی اول (در سال 1333 ه . ق ـ 1914 م) آغاز شد و بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عراق و زادگاهش ـ نجف اشرف ـ میدان تاخت و تاز استعمار انگلیس و دیگر دول استکباری قرار گرفت.
او در مجلس درس کسانی چون آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ الشریعه اصفهانی و آیة اللّه خالصی زانو بر زمین سایید که از پیشتازان مبارزات ضد استعماری بودند و در سنین نوجوانی و جوانی همراه پدر بزرگوار و دیگر استادانش در جهاد علما و ملت عراق علیه متجاوزان در نجف اشرف حضور یافت. وی سه سال بعد از کودتای رضاخان و دو سال بعد از شهادت میرزا کوچک خان جنگلی وارد ایران شد و ورود ایشان به این سرزمین مصادف با کشمکشهای شدید روس و انگلیس در ایران بود و از نزدیک در جریان مبارزات شهید آیة اللّه مدرّس قرار گرفت و با آن فقیه وارسته مأنوس گردید و از ایشان تجارب فراوانی کسب کرد.
در یادداشتهایی که از آیة اللّه مرعشی باقی مانده است، مشارالیه بارها رضاخان را عامل استعمار، دست نشانده بیگانگان و فردی فاسد که علیه روحانیت و اسلام کمر بسته است، یاد نموده و در مقابل نقشه های شوم و توطئه های وی به شدت مقاومت کرده است.(6)
علاقه مند به دیانت و حفظ مملکت هستیم… .»(7)
شهید سید عبدالحسین واحدی ارتباط برقرار کرد.
ایشان که دخالت در سیاست را وظیفه شرعی و تکلیف دینی خود تلقّی می کرد، در غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی از هنگامی که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمه الله ، پرچم مبارزه را برافراشت، از آن روح قدسی حمایت نمود و در موارد مقتضی با صدور اعلامیه های مشترک یا احیانا مستقل نظر خویش را درباره مسائل کشور بیان کرد و موضع مناسبی اتخاذ نمود.
همراه با اوج گیری نهضت امام خمینی در 15 خرداد 1342 ش، ایشان نقش مؤثری ایفا نمود و چون سفاکان رژیم پهلوی رهبر قیام را دستگیر نمودند، به دفاع از امام پرداخت و با صدور اعلامیه های شدیداللحنی آزادی بی قید و شرط ایشان و سایر محبوسین را خواستار گردید. آن گاه که امام به ترکیه تبعید گردید از راههای گوناگون با مراجع نجف ارتباط برقرار کرد و از آنان خواست در این مورد اقدامی بنمایند و نفرت خویش را از این تصمیم طاغوت ابراز دارند.
در سال 1356 ش که عوامل دست نشانده دستگاه ستم در روزنامه اطلاعات مقاله ای توهین آمیز علیه امام خمینی رحمه الله انتشار دادند، آیة اللّه مرعشی همگام با سایر بزرگان در این باره موضع گیری سختی نمود. با بازگشت امام از پاریس، ایشان همگام با بنیان گذار نظام اسلامی ایران از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرد.
فرازهایی از بیانات ایشان که در رجب سال 1384 ه . ق ایراد گردیده، مؤید این موضع گیریها می باشد:
«در این حوادث علمای اعلام، خطبای عظام و تمام دانشمندان… و اصناف چه رنجها دیدند و چه محنتها کشیدند و چه هتاکیها شنیدند. آنچه در وسعشان بود… در حمایت از قرآن و اسلام [انجام دادند]… روحانیت اهداف مقدسی دارد که از جمله آن دو چیز است: حمایت از احکام الهی و حفظ نوامیس اسلامی، و حفظ استقلال و تمامیت این مملکت مد نظرشان بوده است و در این راه چه جانفشانی کرده اند، سینه ها را سپر نموده اند. همه علما با این هدف شریک اند.»
سپس خطاب به کارگزاران نظام طاغوتی می گوید: «مبارزه ما با این کانونهای فساد، تبلیغات سوء و مصوّبات نارواست. همین دیروز کسی، مُبلّغی (نشریاتی) از تبلیغات مسیحی را که در میان جوانهای تهران نشر شده آورده بود. آخر اگر مذهب جعفری رسمیت دارد، پس این تبلیغات سوء برای چیست! فِرَق ضاله از یک طرف، مسیحیها از سوی دیگر، پس روحانی هیچ نگوید و همین طور بنشیند. چقدر انسان صبر کند. تا حرف می زنی مجرمی. اندازه دارد بی انصافی.»(8)
امر به معروف و نهی از منکر
تبلیغ و ارشاد و اصلاح جامعه از وظائف مسلّم علما و فقهای جهان اسلام بوده و می باشد. حضرت آیة اللّه مرعشی نیز در این راستا همیشه پیشتاز بود و رسالت خویش را در این عرصه به درستی و شایستگی انجام داد. وی آنچه را در روایات و احادیث می خواند و در بیانات و مباحث خویش مطرح می نمود، به عرصه عمل درآورد و کوشید با اخلاق عملی به اصلاح جامعه بپردازد و در حد توان مردم را از ورطه های هلاک کننده و باتلاقهای ضلالت برهاند.
یک روز جلو آب انبار سید عرب که هنوز هم هست یک افسر شهربانی (از عوامل رضاخان) آمده بود تا چادر زنی را از سرش باز کند، آن بانو هم از ترس متواری شد و روی پله های آب انبار افتاد و نزدیک بود تا انتها سقوط کند، امّا نجات یافت. آیة اللّه مرعشی وقتی این وضع اسفبار را مشاهده نمود، به شدت متغیر گردید و رگ غیرتش به جوش آمد. همان جا نام مبارک امام زمان علیه السلام را بر زبان آورد و از ساحت آن فروغ امامت استمداد طلبید و سیلی محکمی به گوش آن افسر نواخت و فرار کرد. چون به مدرسه آمد و برای دوستانش ماجرا را باز گفت، آنها هشدار دادند که به زودی از سوی مأموران رضاخان به شدت مجازات می شوی، امّا ایشان باتوکّل به خداوند نگرانی به خویش راه نداد و خاطر نشان ساخت کار شخصی نبود که بترسم، می خواستم نهی از منکر کنم و از دین و حرمت بانوان دفاع کنم. آن افسر شب بعد، موقع نظارت بر بازار از سوراخ سقف بازار قم سقوط نمود و به هلاکت رسید.(9)
را تا رسیدن به منزل همراهی نمود.
دو سه هفته بعد آیة اللّه مرعشی در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام نشسته بود و قبل از نماز داشت دعا می خواند که کسی آمد و شروع کرد به گریستن و بوسیدن ایشان و افزود: امروز آمده ام شما را به جدّتان قسم بدهم که از حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام بخواهی خداوند گناهان مرا بیامرزد، من واقعا توبه کرده ام، شما هم مرا حلال کنید. آیة اللّه مرعشی می پرسد: شما چه کسی هستید؟ او پاسخ می دهد: من همان فردی هستم که آن شب شما را اذیت کردم. برخورد شما در آن شب همچون سیره جدت امیرمؤمنان علیه السلام بود و مرا واقعا از خواب غفلت بیدار کرد. چند مدّتی از واقعه مزبور گذشت تا آنکه مشاهده گردید آن مرد در هر سه نوبت صبح و ظهر و شب در نماز جماعت حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام شرکت می نمود، روزی هم که فوت کرد تشییع جنازه باشکوهی از وی به عمل آمد و آیة اللّه مرعشی هم در این مراسم حضور داشت.(10)
جلوه های ارادت به خاندان طهارت
1. آیة اللّه مرعشی از بزرگ فقیهانی است که خود را در اسلام ذوب نمود و از حریم تشیع و اهداف مقدس ائمه هدی علیهم السلام دفاع نمود. هیچ گاه به مخالفان مذهب اهل بیت عصمت علیهم السلام اجازه نداد به ارزشهای شیعه آسیبی وارد نمایند. در مبانی علمی و روشهای فکری و مباحث حوزوی و تألیفات باارزش خود بر سیره اهل بیت علیهم السلام تأکید فراوان داشت و خاطر نشان می ساخت پیش قراولان علم و مشعل داران فضیلت باید خود را برای پذیرش بار امانت ثقلین مهیا کنند. در درسهایش وقتی نام اهل بیت علیهم السلام را بر زبان جاری می ساخت، تأثیرش بر قلوب حاضران عمیق بود؛ چرا که از لسان شیوایش ندای ولایت و از لحن او حماسه اولیا و صالحان به گوش می رسید.(11)
زندگی خویش عهده دار گشت.(12)
پاک می کردم، بر روی سینه در کفنم بگذارند.»(13)
می کردم.»(14)
را بیمه می کنم!»
6. آن زمان که حالش مساعد بود، به طور ناشناس در میان جمعیتها و هیئتهای عزادار می رفت و به سینه زنی می پرداخت و می گفت: این عزاداری مرا بیمه می نماید.
7. می فرمود: «در ایام اقامت در قم هرگاه مشکلی داشتم، می رفتم حرم مطهرحضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و چند ساعت در آنجا دخیل می شدم و معمولاً گره گشایی می شد.»(15)
سادات تألیف گردیده اند.
9. بیست و پنج بار از نجف به کربلا به قصد زیارت سالار شهیدان رفته اند که در این سفرها آیات عظام حکیم، شاهرودی و خویی نیز با ایشان همراه بوده اند.(16)
شریف نماز می خواندم.»
مکاتبه و اهدای کتاب
از امور تبلیغی و ارشادی آیة اللّه مرعشی نقش برجسته ای است که در ایجاد وحدت بین علمای مذاهب مختلف اسلامی ایفا کرده و در تحقق این امر مهم و حیاتی کوشیده است. نامه ها و نوشته های فراوانی در میان اسناد ایشان موجود است که نشان می دهد با بسیاری از دانشمندان جهان اسلام و پیروان فرقه های گوناگون مکاتبه داشته اند که این برنامه در تقویت اخوت اسلامی، تقریب بین مذاهب و ایجاد زمینه تفاهم و مودت و کاهش نفرتها و بدبینی ها نقش ارزنده و مؤثری داشته است. برای نمونه، ایشان مکاتبات متعددی با رئیس جمعیت اخوت اسلامی مصر، علامه شیخ طنطاوی جوهری مصری (متوفی 1358 ه . ق) صاحب تفسیر قرآن و از اساتید برجسته جامع الازهر قاهره داشته است. در یکی از این نامه ها وی به نمایندگی از جمعیت اخوت اسلامی از اینکه آیة اللّه مرعشی کتاب ریاض السالکین در شرح صحیفه امام زین العابدین علیه السلام را برایشان ارسال نموده، تشکر می کند و می افزاید: این جمعیت خوش وقت خواهند بود اگر لطف بفرمایید و کتابهای دیگری از این نمونه که در کشور شما موجود است و می تواند به نوعی در ایجاد تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی نقش مؤثری ایفا کند، به نشانی این جمعیت ارسال کنید.(17)
پُست نموده اند.
مسافرتهای با برکت
آیة اللّه مرعشی از همان آغاز جوانی با مسافرتهای علمی و تبلیغی به شهرها یا کشورهای گوناگون رفته و با دانشمندان بزرگی ملاقات نموده و در این دیدارها یا از آنان کسب فیض کرده و یا احیانا برایشان حقایقی از مکتب تشیع را مطرح نموده است:
1. نخستین مسافرت علمی و آموزشی ایشان قبل از رحلت والدشان در نجف اشرف انجام گرفت. وی در 21 سالگی و به سال 1326 ه . ق به همراه یکی از دوستان خود به سامرّا سفر کرد و حدود سه سال در آن شهر به فراگیری دانش پرداخت و اطلاعات و تجربیات ارزشمندی به دست آورد. در این دیار با طلاّب علوم دینی اهل تسنن طرح دوستی ریخت و به نزد آنان رفت و در مباحثه با آنان حقایقی را مطرح کرد و به دفاع از تشیع مبادرت نمود. با شیخ عبدالسلام کردستانی نیز ملاقاتی داشت. در بحث با این عالم سُنّی، او را علاقه مند به مذهب تشیع نمود و به تصریح معظم له در یکی از تقریرات خویش به ابن العلم اهوازی، این شیخ به او اجازه روایتی داد و در سال 1356 ه . ق در قم نزد ایشان آمد و مذهب شیعه را انتخاب کرد. همچنین آیة اللّه مرعشی در سامرا با شیخ نورالدین شافعی معروف به شیخ نوری ملاقاتی پرثمر داشت.
2. در سال 1340 ه . ق به کاظمین و بغداد مسافرت نمود و در این دو شهر با اشخاص مشهوری چون سیدابراهیم رفاعی بغدادی ملاقات کرد و از کتابخانه های جامع مرجان، جامع اعظم ابوحنیفه، آلوسها و چند کتابخانه دیگر بازدید به عمل آورد و با رؤسای برخی پیروان فرقه های اسلامی ملاقات کرد و ضمن آگاهی از طرز فکر و اعتقادات آنان، در بحثهای مفید و آموزنده ای که داشت، از مکتب ائمه هدی دفاع نمود.
3. در همین سال به کربلا رفت و از شیخ عبدالهادی مازندرانی اجازه شفاهی گرفت. در این شهر مقدس ضمن زیارت بارگاه امام حسین علیه السلام و دیگر یاران آن حضرت با حاج میرزا موسی اسکویی تبریزی، میرزا محمد ثقة الاسلام تبریزی و برادرش که از رؤسای فرقه شیخیه بودند ملاقات و با آنان مباحثه کرد و ضمن آگاهی از عقایدشان، باورهای آنان را نقد نمود.
4. مسافرت به شهرهای دیگر عراق چون حلّه، موصل، العماره، کوت، بصره، کوفه، مُسیّب، دجیل، زبیر و … که طی این سفرها با شخصیتهای علمی و مذهبی ملاقات نمود و با آنان بحثهایی را ترتیب داد.
5. آیة اللّه مرعشی مسافرتی به هندوستان داشت و در شهر بمبئی با علما و مشاهیر این سرزمین و رؤسای مذاهب هندی و بودایی ملاقات کرد و با کوله باری از دانش و تجربه به ایران آمد. ایشان در سال 1345 ه . ق در قم به امر آیة اللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، به استقبال فیلسوف و شاعر هندی رابیندارات تاگور رفت و با وی مباحثاتی انجام داد.
6. در سال 1342 ه . ق که به قصد زیارت بارگاه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به ایران عزیمت نمود، در همان سال به کرمانشاه رفت و در این شهر از شیخ هادی، فرزند شیخ عبدالرحیم کرمانشاهی اجازه شفاهی روایتی دریافت کرد. در همین سال به بسیاری از شهرهای غربی و شمال شرقی کشور ایران مسافرت کرد و با علمای این نواحی ملاقات و مباحثه هایی داشت.
7. در سال 1344 ه . ق به همدان رفت و با سید عبدالحسین، فرزند سید فاضل لاری دیدار نمود و از وی اجازه روایتی گرفت و نسخه خطی نادری را از وی خریداری نمود.
8. در سال 1345 ه . ق، پس از توقفی کوتاه در اصفهان، به شیراز رفت و در این شهر با شیخ عبدالحسین شیرازی، حاج میرزا عبدالباقی ملاّ باشی شیرازی، شیخ جعفر محلاتی و دیگر علمای آن شهر ملاقات کرد و سپس عازم دیگر شهرهای استان فارس گردید و به بوشهر هم مسافرتی نمود و طی این مسافرتها آگاهیها و اطلاعات ارزشمندی به دست آورد و خود نیز حقایقی را مطرح نمود.
9. در سالهای 1350 تا 1351 ه . ق بار دیگر به اصفهان و شیراز رفت و در اصفهان طی یک هفته در تخت فولاد این شهر سنگ نوشته های قبرهای امامزادگان، علما، ادبا و سادات را به دقت بررسی و یادداشت نمود و بسیاری از مقابر را که ناشناس بودند، مورد شناسایی قرار داد. سپس در قبرستانهای دیگر اصفهان به کشفیاتی دست یافت. یادداشتهای کامل سفر ایشان به اصفهان در کتاب «الرحلة الاصفهانیة» آمده است که به صورت مخطوط می باشد.(18)
شیوه ای ابتکاری
آیة اللّه مرعشی نجفی در حالی که بیست و دو سال داشت، در صدد ارتباط با طلاب سُنّی برآمد تا از این طریق حقایقی را به گوش آنان برساند. شیوه مقدماتی ایشان آن بود که دو طلبه مبتدی و کم سال را که به حد تکلیف نرسیده بودند، امّا هوش سرشاری داشتند، برگزید و به آنان ترکیبات دشوار صرف و نحو عربی، اشعار با حلاوت و نکات ادبی شیرین تعلیم نمود و آن دو را به مدرسه ای که طلاب اهل تسنّن درس می خواندند فرستاد و دستور داد این دو نوجوان اطلاعات خود را در حضور طلبه ها مطرح سازند. آنان این گونه عمل کردند. طلاب به دلیل علاقه به ادبیات گرد آن دو اجتماع نمودند و گفتگو با آنها برایشان جاذبه خاصی پیدا کرد. طلاب مدرسه از آن دو طلبه درباره مُدرّسشان پرسیدند، آنان پاسخ دادند: از محصلین مدرسه شیعه هستیم و نزد سید شهاب الدین درس می خوانیم. پس از آن ارتباط معظم له با آنان برقرار شد و با غلبه بر آنها در مباحثه های علمی، متمایل گردیدند که ادبیات را در مدرسه شیعی بخوانند. به تدریج رفت و آمد آنان رو به فزونی رفت و حتی برخی از علمای اهل سنت به آن مکان آموزشی می آمدند و به گفتگوهای کلامی می پرداختند. محصول این مناظره ها شیعه شدن برخی از پیروان اهل تسنّن بود.(19)
آذرخشی در کویر اختناق
آیة اللّه مرعشی یک بار برای معالجه به تهران رفت و در منزل سید محمد کاظم عصار (از دوستان زمان اقامت در نجف) چند روزی را اقامت نمود، جمعی از افرادی که دور رضاشاه را گرفته بودند و برایش قانون می نوشتند در آنجا حضور داشتند و منتظر بودند علی اکبر داور بیاید. سپس کتب قوانین فرانسه، ترکیه و دیگر کشورها را گشودند و برای خالی نبودن از عریضه کتاب «شرایع الاسلام» را هم جلوی خودشان نهادند، امّا مقصد ایشان کتب غربی بود. می خواستند دستورات شرعی را با این کتب موازنه نمایند و می کوشیدند در این راستا مدرکی به دست آورند و حکمی مطابق احکام اروپاییان درست نمایند. آیة اللّه مرعشی که ناظر این برنامه بود، عصبانی گردید و با سخنانی تند حاضران را به باد انتقاد و ملامت گرفت. علی اکبر داور نام وی را یادداشت نمود و گفت: باید از این آقا جلوگیری شود. اگر چه برای دستگیری ایشان اقداماتی هم صورت گرفت، ولی موفق نشدند.
مرحوم مرعشی می گفت: «به اسم تعلیمات اجباری انجمنی تشکیل داده اند و در دبیرستان نوربخش در روز سیزدهم جمادی الاول سال 1366 ه . ق روز شهادت حضرت فاطمه زهرا مجلس جشنی فراهم نموده و پنجاه دختر را به آواز خوانی و رقص واداشته و باده گساری کرده اند.»
آری، عده ای که در اطراف رضاخان جمع شده بودند، این برنامه های ضد دینی را پیاده کردند و می خواستند با تغییر ماههای قمری، وظائف هر ماه را از خاطر مردم فراموش سازند و تنها در یک روز جمعه اجازه دهند مردم برای زیارت مشاهد و اهل قبور مشرف شوند، آیة اللّه مرعشی ضمن مخالفت با این حرکتهای وقیحانه از برخی علما استمداد طلبید و از آنان خواست در برابر چنین طرحهای شومی عکس العمل نشان دهند
[دوشنبه 1396-01-21] [ 09:11:00 ق.ظ ]
|