نرجس
 
   



 

نفرین پدر و مادر در آیات و احادیث

 

 

اگرچه صرف قدم گذاشتن در وادی بی احترامی به والدین تاثیرات و پیامدهای مخرب فراوانی را بر زندگی مادی و معنوی انسان خواهد گذاشت اما زمانی این تاثیرات به اوج می رسد که نفرین پدر و مادر را به دنبال داشته باشد.

نفرین پدر و مادر در آیات و احادیث

از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام برمی آید که مقام والدین خصوصا مادر در پیشگاه الهی آنچنان والا و پرارزش است که هیچ کس در هیچ جایگاه و مقامی نمی تواند در برابر آن بایستد و اندکی از ارزش آن بکاهد. گویا که خداوند در این مساله با هیچ کس تعارف ندارد و به هیچ وجه با خلافکاران این وادی کنار نمی آید.

نفرین به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی است. (انوری،ج8،ص7888) و همینطور به معنای لعن، لعنت و نکوهش نیز آمده است. (لغت نامه دهخدا،ج43،ص660)

معادل نفرین در قرآن کریم “لعن” می باشد که در معنای عام می توان بدین صورت تعریف نمود:لعن از ناحیه خداوند متعال به معنای دور ساختن کسی از رحمت خویش در دنیا و در آخرت عذاب و عقوبت و از ناحیه بندگان نیز لعن و نفرین در واقع همان دعا به ضرر و بر ضد دیگران است.(مفردات راغب اصفهانی، ص471)

نفرین در آیات قرآن

در قرآن واژه لعن به کار رفته است. آن جا که خداوند ابو لهب (عموی پیامبر) را به دلیل اذیت و آزار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نفرین می کند:«تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَب» (سوره مسد، آیه 1) بریده باد هر دو دست ابو لهب و مرگ بر او باد.

در آیه دیگر خداوند می فرماید: « لَعْنَةُ اللّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ :لعنت خدا بر ستمگران باد»، (هود، آیه 18) یا در آیات دیگر کسانی که خدا و پیامبر صلی الله و علیه و آله را اذیت و آزار دهند:إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ (سوره احزاب، آیه 57) یا پیمان خود بشکنند: فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ (سوره مائده، آیه 13) خداوند در دنیا و آخرت آن ها را لعن نموده است و….

سرگردانی انسان ها نیز از آثار نفرین است. اگر انسان کاری کند که نفرین حقی او را بگیرد، ممکن است در زندگی گرفتار سرگردانی شود، چنان که دعای بد و نفرین حضرت موسی (علیه السلام) موجب سرگردانی یهودیان به مدت چهل سال شد (مدثر، آیات 42 تا 62)

آثار نفرین کردن در روایات

اصل نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است. اگر چه نفرین و در خواست احقاق حق از حقوق مسلم مظلومان و ستم دیدگان است، اما در متون دینی ما سفارش به عفو و بخشش بهتر از نفرین و انتقام گرفتن است. خداوند متعال می فرماید: ” وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ"؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (نور، 22)

از امام محمد باقر (علیه السلام) منقول است که فرمود:چون لعنت از دهان شخص بیرون بیاید، میان او و آن شخص که به او لعنت شده، تردد می کند، و اگر آن شخص سزاوار لعن باشد، به او تعلق می گیرد، و اگر نباشد، به صاحبش بر می گردد. (اصول کافی، ج5، ص341)

امام صادق (علیه السلام) فرمود:هرگاه مردی مورد ظلم و ستم واقع شد و شروع کند به نفرین کردن بر ظالم و ستمکار خود، خداوند عزوجل به او می گوید:همان طوری که تو به ظالم خود نفرین می کنی، کسی دیگر هم از دست ظلم و ستم تو نفرین می کند. اگر می خواهی، نفرینت را درباره ی ظالم تو بپذیرم و نفرین مظلومت را هم درباره ی تو، و اگر خواستی، نفرین هر دو شما را به تاخیر بیندازم، تا شاید رحمت و عفو من شما را فرا گیرد!

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-01-20] [ 11:54:00 ق.ظ ]




 

پیامبر در مورد حفظ حقوق فرزندان چه سفارشی فرمودند!

 

 

حفظ حقوق فرزندان گاه بقدری عظیم دانسته شده که هم پای حفظ حریم والدین خوانده شده است

پیامبر در مورد حفظ حقوق فرزندان به والدین چه سفارشی فرمودند؟

رفتار فرزندان بازتاب رفتار والدین است. تربیت صحیح ایجاب می نماید که با فرزندان با احترام رفتار شود. اگر کودک از طفولیت خود رفتار محترمانه نبیند، محترمانه رفتار نمی نماید.

سفارش در خصوص والدین امری است که به کرات در متون دینی دیده می شود. احترام به والدین، محبت به ایشان و برآوردن نیازهایشان اموری است که بدان ها تاکید شده است تا آنجا که حتی مشرک بودن و یا مرگ آنها دلیلی برای دست کشیدن و توقف از نیکی کردن نمی گردد.
در اهمیت این مطلب همین بس که قرآن کریم در چندین جا به نیکی کردن به پدر و مادر امر کرده و از رنجاندن ایشان بر حذر داشته است. تعابیر بکار برده شده در کلام الله مجید در این باره بسیار ریز بینانه و دقیق است تا آنجا که ائمه (علیهم السلام) به عنوان برترین مفسران کتاب الهی، به توضیح و تفسیر این تعابیر پرداخته اند و مفسران در قرون بعدی به تفصل در خصوص این موضوع سخن رانده اند.

سفارشات در این مورد بقدری پر رنگ است که ممکن است چنین بنظر آید که برحذر داشتن از بی حرمتی تنها در خصوص والدین؛ به فرزندان است و عکس این مطلب از نظر شریعت آسمانی جایگاهی ندارد، اما با نگاهی جامع تر در منابع دینی با روایاتی مواجه می شویم که تامل برانگیزاند. روایاتی که در آنها سخن از حفظ حقوق فرزندان و حرمت فرزندان به میان آمده و گاه این امر بقدری عظیم دانسته شده که هم پای حفظ حریم والدین خوانده شده است. رسولُ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) «یَلزَمُ الوالِدَینِ مِن عُقوقِ الوَلَدِ ما یَلزَمُ الوَلَدَ لَهُما مِن العُقوق. (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج3، ص483، ح4705) پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ):همان گونه که فرزند نباید به والدین خود بی احترامی کند، والدین نیز نباید به او بی احترامی کنند» و یا در جایی دیگر آمده:«رسولُ اللّه ِ(صلی الله علیه و آله):أکرِموا أولادَکُم و أحسِنوا آدابَهُم. (عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، ج 1، ص254، ح 11) پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) :به فرزندان خود احترام بگذارید و آنها را نیکو تربیت کنید».
چرایی حفظ حرمت والدین امری واضح و روشن است. پدر و مادر منشا وجودیِ افرادند و از اینرو حقوق زیادی بر گردن فرزندان خود دارند اما آنچه سوال برانگیز و ناپیداست علت تاکید بر حفظ حرمت فرزندان است.

 

 

حقوق متقابل فرزندان و والدین

فرزندان از محیطی که در آن رشد یافته اند می آموزند و آنگونه رفتار می نمایند که با ایشان رفتار شده است. از آنجا که بیشترین ارتباط فرزندان با والدینشان است در نتیجه بیشترین تاثیر پذیریشان از اعمال و رفتار پدر و مادرشان می باشد. شاید بدین جهت است که در شریعت آسمانی اسلام تاکید بر حفظ حرمت فرزندان شده است و این تاکید تا بدانجا است که باز دارندگی از بی حرمتی به فرزندان و والدین یکسان دانسته شده است تا جایی که هر آنچه فرزند در ارتباط با پدر و مادر ملزم به مراعات آن است، والدین هم ملزم به رعایت آن در رابطه ی با فرزندانشان هستند.
فرزندی نیک و مودب، حاصل رفتار محترمانه ی پدر و مادری نیکو است. با آنکه احترام گذاردن به فرزندان موضوعی مهم در روند تربیتی آنهاست اما سفارشات بر حفظ حریم فرزندان در مقابل سفارشات بر حفظ حریم والدین بسیار کمرنگ تر می نمایاند. علاوه بر روایات بسیاری که در حفظ حریم والدین نقل شده است همانطور که بیان گردید قرآن کریم نیز به اختصاص بدان پرداخته است آنجا که می فرماید:«وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً؛ (سوره اسرا، آیه23) و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها [حتی] «اف» مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی» و این امر را تا بدانجا بالا برده که بعد از سفارش به یکتا پرستی به سفارش در خصوص والدین پرداخته است.
از این کمرنگی تاکیدات دینی بر حفظ حریم فرزندان در مقابل تاکیدات در خصوص والدین ممکن است تعبیر به کم اهمیتی و یا بی اهمیتی این مهم شود اما با نگاهی دقیق و موشکافانه در روابط اجتماعی در خواهیم یافت که اگر این قبیل سفارشات در متون دینی کمتر به چشم می خورد نه به جهت بی اهمیتی و یا کم اهمیتی است بلکه این امر ریشه در نوع روابط حاکم میان افراد دارد. آنچه بطور معمول در اکثر خانواده ها دیده می شود احترام و اکرام به فرزندان و محبت بدیشان است.
والدین پیوسته در تلاشند تا فرزندانی نیکو تربیت نمایند و تا آنجا که ممکن است نیازشان را برآورده سازند. مهرورزی به فرزندان از سوی والدین امری است که در جامعه به وفور دیده می شود. این مهم چیزی است که از سوی بیشتر خانواده ها به خوبی مراعات می شود اما بالعکس احترام و اکرام به والدین و تلاش برای برآوردن نیازهایشان امری است که در میان خانواده ها کمرنگ است و از سوی فرزندان کمتر بدان توجه می شود شاید از اینرو است که در متون دینی سفارشات در خصوص والدین بسی بیشتر از توصیه در خصوص فرزندان است.
جداشدن افراد بطور معمول از والدین در سنین بزرگسالی و توجه به مسئولیتهای جدید و پرداختن به مشغله های روزمره سبب می گردد تا از توجه به آنانکه روزگاری در دامانشان رشد و نمو یافته اند باز بمانند. اما از آنجا که دین؛ عهده دار طرحی برای زندگی است که به موجب آن افراد از سعادت دنیوی و اخروی بهره مند گردند با تاکیدات فراوان پیشوایان دینی سبب می گردد تا فرد دچار غفلت نشود و همواره توجه به آنانکه حقوق بسیاری بر گردنش دارند سرلوحه ی کارهایش قرار گیرد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:53:00 ق.ظ ]




 

عفت و پاکدامنی در احادیث و روایات ناب

 

 

در احادیث و روایات بسیاری که در زمینه عفت و پاکدامنی از ائمه ( ع) نقل شده است برتین عبادت و شرافت را داشتن عفت و حفظ پاکدامنی دانسته اند.

احادیثی ناب درباره عفت و پاکدامنی

در روایات بسیاری، از عفت و پاکدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین عبادت و از کمال نعمت و به معنای خویشتن داری در کردار و گفتار تعبیر شده است.مطالعه تاریخ حیات بشر در دورترین زمانهای ذکر شده، همراه با نشانه هایی از تمسک همیشگی انسان به حفظ پاکی و احترام به عفت و پاکدامنی است. همه اینها و مراجعه به وجدان، گویای فطری بودن عفت طلبی انسان می باشد؛ یعنی:خداوند متعال، پاک بودن و پاک زیستن را در سرشت و نهاد بشر به ودیعت گذاشت.

 

حدیث امام علی

برخی از احادیث ناب که امامان و فرستادگان خداوند به مسلمانان فرموده اند را با هم مرور می کنیم.

1- امام باقر علیه السلام: فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ یُحِبُّ الْحَیَّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّفَ.

درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود:بهترین سخنی که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهنده، زخم‏زبان زن بر مؤمنان، زشت‏گفتار، بدزبان و گدای سمج را دشمن می‏دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.
امالی(صدوق) ص 254 ، ح 4

2- پیامبر صلی الله علیه و آله: عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُکُم؛

پاکدامن باشید تا زنانتان پاکدامن باشند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 553 ، ح 3

3- امام علی علیه السلام: صیانَةُ المَراَةِ اَنعَمُ لِحالِها وَ اَدوَمُ لِجَمالِها؛

محفوظ بودن زن، برای سلامتی ‏اش مفیدتر است و زیبایی او را با دوام‏تر می ‏کند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 405 ، ح 9286

4- امام علی علیه السلام: عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلی قدرِ غَیرَتِهِ؛

پاکدامنی مرد به اندازه غیرت اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 477 ، حکمت‏47

5- پیامبر صلی الله علیه و آله: إنَّ اللّه‏َ یُحِبُّ الحَیِیَّ الحَلیمَ العَفیفَ المُتَعفِّفَ؛

خداوند انسان با حیایِ بردبارِ پاک دامنی را که پاکدامنی می ‏ورزد، دوست دارد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 112، ح 8

6- پیامبر صلی الله علیه و آله: اضْمَنُوا لِی سِتّاً مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَضْمَنْ لَکُمُ الْجَنَّةَ اصْدُقُوا إِذَا حَدَّثْتُمْ وَ أَوْفُوا إِذَا وَعَدْتُمْ وَ أَدُّوا إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ.

همچنین بخوانید : بازیگر زن بی حجاب سریال پایتخت کارمند شبکه جم است؟!

شش چیز را برای من ضمانت کنید تا من بهشت را برای شما ضمانت کنم، راستی در گفتار، وفای به عهد، بر گرداندن امانت، پاکدامنی، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غیر حلال).
کنز الفؤاد ج 2 ، ص 11 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج 74 ، ص 170

7- امام علی علیه السلام: العِفَّةُ رَأسُ کُلِّ خَیرٍ؛

عفّت، سرآمد هر خوبی است.
عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 45 ، ح 1115

8- امام علی علیه السلام: العِفَّةُ أفضَلُ الفُتُوَّةِ؛

عفّت، برترین جوانمردی است.

غررالحکم و دررالکلم ص 37 ، ح 582

9- امام علی علیه السلام: اَصلُ المُروءَةِ الحَیاءُ وَ ثَمَرَتُهَا العِفَّةُ؛

ریشه مردانگی حیا و میوه اش پاکدامنی است.

عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 112 ، ح 2449

10-امام علی علیه السلام: العَفافُ یَصونُ النَّفسَ و یُنَزِّهُها عَنِ الدَّنایا؛

عفّت، نفس را مصون می دارد و آن را از پستیها دور نگه می دارد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 256 ، ح 5420

11- امام علی علیه السلام: أفضَلُ العِبادَةِ العَفافُ

برترین عبادت، پاکدامنی است.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 468، ح 8

12- امام صادق علیه السلام: عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَّ نِسَاؤُکُمْ.

نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید تا زنانتان عفیف بمانند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]





عذاب ویژه دروغگویان
دروغگو از نماز شب محروم است در نتیجه از برکاتی که این عبادت بزرگ دارد محروم می ماند که از آن جمله سعه رزق است.عیسی بن مریم(ع) فرمود:« کسی که دروغگوئیش زیاد شود حسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بین می رود به طوریکه مردم از او متنفر و منزجر می شوند»(34)

خداوند او را هدایت نمی کند و راه حق را نشان او نمی دهد:«إن الله لا یهدی من هو مسرف کذاب»(35)

دروغگو قابل رفاقت و برادری نیست .حضرت علی(ع):« مسلمان باید از دوستی و برادری دروغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن اگر راست هم بگوید باور نمی شود»(36)

گوش دادن به دروغ
باید دانست همانطور که دروغ بر دروغگو حرام است نقل دیگری هم حرام و همچنین ثبت کردن و نوشتن یا خواندن و گوش دادنش هم حرام می شود

«سمّاعون للکذب» (37)در مذمت گوش فرادادن به دروغ و با علم به اینکه دروغ است آن را می‏پذیرند چون اگر علم به دروغ بودن آن نداشته باشند صرف شنیدن دروغ صفت مذموم شمرده نمی‏شود

انواع دروغ
انواع و نمونهای متعددی را می توان نام برد اما به عنوان مثال چند نمونه را ذکر می کنیم

دروغهای نامرئی مانند نفاق و ژشتهای خلاف واقع مثل اینکه کسی کتابخانه بزرگی دارد ولی فقط برای زیبائیش تهیه شده است.

دروغهای عملی مانند ریا و تکذیب حرف راست که این هم دروغ عملی است . نوشتن دروغ و اشاره دروغ و تدلیس یعنی زیبا جلوه دادن جنس هم از مصادیق این گروه اند.

دروغهای عادی و رایج مانند تعارفات معمولی و تعریف خواب با کم و زیاد کردن.

دروغهای مکتبی مانند :تحریف و کج فهمی و کتمان.

توریه چیست؟
توریه بر وزن توصیه به سخنی گفته می شود که از ظاهر آن چیزی فهمیده می شود درحالیکه منظور گوینده چیز دیگری است. در معنی توریه چنین گفته اند:توریه عبارت از این است که انسان کلامی بگوید و از آن معنی مطابق واقع اراده نموده ولی آن کلام طوریست که شنونده معنی دیگری از آن می فهمد و منظور گوینده نیز همین است که در عین اراده معنی صحیح ، مخاطب چیز دیگری بفهمد .

مشهور در میان فقهای ما این است که در مواردی که دروغ به خاطر ضرورتی تجویز می شود از توریه باید استفاده کرد و تا توریه ممکن است نباید دروغ صریح گفت.

آیا توریه جزء دروغ نیست ؟
آنچه در اینجا کاملا حایز اهمیت است این است که روشن شود آیا توریه داخل در ادله کذب می باشد به طور کلی سه قول دیده می شود :گروهی معتقدند توریه اصلا دروغ نیست و لذا گفته اند باید در موارد ضرورت چنان سخن بگوید که از دروغ خارج گردد. گروه دوم توریه را داخل در کذب می دانند و گروه سوم می گویند توریه مصداق کذب است ولی میزان قبح و فساد آن از کذب معمولی کمتر است.

راه درمان دروغ
با توجه به عواملی که در ایجاد این صفت و ریشه دارساختن آن موثر است راه درمان آن نسبتا روشن خواهد بود و به طور کلی برای درمان این انحراف اخلاقی باید از طریق زیر اقدام نمود:

قبل از هر چیز باید مبتلایان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوی و مادی ، فردی و اجتماعی این رذیله زشت متوجه ساخت و با تدبیر و تفکر در آیات قرآن کریم و سخنان پیشوایان بزرگ دین و تجزیه و تحلیل گذشته و گفتار بزرگان به این نکته برسید که دروغ در پاره ای از موارد هر چند نفع شخصی نیز داشته باشد نفعی آنی و زود گذر است و هیچ سرمایه ای برای یک انسان در اجتماع بالاتر از سرمایه اعتماد و اطمینان مردم نسبت به وی نیست که بزرگترین دشمن آن همین دروغ است.

ایجاد شخصیت:یکی دیگر از موثرترین طرق درمان دروغ پرورش شخصیت در افراد است زیرا همانطور که دانستیم یکی از عوامل مهم روانی دروغ، احساس حقارت و کمبود شخصیت است و در حقیقت دروغ گفتن یک نوع عکس العمل برای جبران این موضوع است.اگر مبتلایان به دروغ احساس کنند صاحب نیروها و استعدادهایی در درون خود هستند که با پرورش آنها می توانند ارزش و شخصیت خود را بالا ببرند نیازی به توسل جستن به دروغ برای ایجاد شخصیت قلابی در خود نمی بینند به علاوه باید اینگونه افراد را متوجه ساخت که ارزش اجتماعی یک انسان راستگو بالاتر است ازهر سرمایه مادی و چیزی با آن برابری نمی کند.

کوشش برای تقویت پایه های ایمان به خدا در دل مبتلایان و توجه دادن آنها به این حقیقت که قدرت خدا مافوق تمام قدرتهاست و قادر برحل تمام مشکلاتی است که افراد ضعیف الایمان به خاطر آن به دروغ پناه می برند . راستگویان در برابر حوادث گوناگون بر خدا تکیه دارند ولی دروغگوها در این گونه موارد تنهایند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ق.ظ ]




دروغ سبب خرابی ایمان می شود
امام باقر(ع) می فرماید« دروغ ویران کننده ایمان است».

دروغ بدترین بیماری
حضرت علی (ع) می فرماید« بیماری دروغ ، زشت ترین بیماری است» (21)

روزی انسان در ارتباط با خدا
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند:« دروغ روزی انسان را کم می کند»

دروغ بدترین رباها
رسول خدا(ص) فرمودند:« بدترین و بالاترین رباها دروغ است» (زیرا در ربای اقتصادی سرمایه افراد از میان می رود لکن در دروغ اصل ایمان خدشه دار می شودو ربا خوار مالی دارد و آن را زیاد می‏کند و دروغ گو از هیچ، چیزی درست می‏کند). أَرْبَی الرِّبَا الْکذِبُ(22)

دروغ فراموشی می آورد
امام صادق(ع) فرمودند:« خداوند فراموشی را بر دروغ پردازان مسلط می سازد که انسان علاوه بر اینکه لازم است خود از دروغ گفتن بپرهیزد بایستی از همنشینی و دوستی با افراد دروغگو خودداری کند». قَالَ الصَّادِقُ(ع):إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَی الْکذَّابِینَ النِّسْیانَ (23)

از امام صادق(ع) نقل شده که امیرالمومنین علی(ع) مکرر بالای منبر می فرمود« سزاوار است انسان مسلمان از دوستی با سه کس دوری کند:پر روی بی باک و تبه کار – احمق و دروغگو سپس درباره دروغگو فرمود زندگی کردن با دروغگو برای تو سزاوار نیست چون سخنان تو را برای دیگران و سخنان دیگران را برای تو بازگو می کند و هرگاه داستانی را به پایان رساند ، داستان دیگری به آن می افزاید تا آنجا که اگر راست گوید کسی باور نکند».

امیرالمومنین علی(ع) در ضمن حدیثی به امام حسن مجتبی(ع) فرمود« از دوستی با دروغگو برحذر باش زیرا او مانند سراب است که در نظرت دور را نزدیک و نزدیک را دور می سازد»

امام باقر(ع) می فرماید:« خدای تعالی بر بدی ها قفل های فراوانی زده و شراب را کلید آن قرار داده است اما دروغ از شراب بدتر است».

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:« خیانت بزرگی است که با برادرت سخنی بگویی که او تو را تصدیق کند و تو به او دروغ گفته باشی (24) و نیز می فرماید:دروغ روزی را کم می کند و ممکن است مومن هر خصلتی پیدا کند و حتی با همان خصلت بمیرد اما به خیانت و دروغ آلوده نمی شود».

امیرالمومنین(ع) فرمودند:«بزرگترین کژی ها و لغزشها نزد خدا زبان دروغ پرداز است».

امام باقر(ع) می فرمایند:« دروغ مایه ویرانی ایمان است».

مواردی که دروغ گفتن جایز است
چنانچه گفته شد دروغ بالطبع از کارهای زشت و ناپسند و عادت به آن از رذایل اخلاق و گناهان کبیره است و تا ضرورت و مصلحت مهمی در کار نباشد گفتن دروغ جایز نیست.

مقام ضرورت و ناچاری
قرآن کریم تقیه را در مقام اکراه و اضطرار جایز دانسته و بدیهی است که تقیه از مصادیق دروغ و خلاف واقع است و انسان در مقام اضطرار می تواند عقیده خود را پنهان کند و بر خلاف عقیده و ایمانش گواهی دهد.

از رسول خدا(ص) نقل شده است که:« ما من شیء إلا و قد أحله الله لمن إضطر ألیه»(25) هیچ کاری نیست جز آنکه خداوند آنرا برای کسیکه ناچار شده باشد حلال کرده است.

در باب رفع ضرر احادیثی به تواتر رسیده که انسان به خاطر جلوگیری از ضرر مالی و جانی و عرضی و… می تواند سوگند دروغ یاد کند.


اصلاح میان مردم
یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند که در این موارد دروغ حرام نیست.

در وصیت پیانبر(ص) به علی (ع)آمده است که ای علی خداوند دروغ مصلحت آمیز را دوست دارد و از راست فتنه انگیز بیزار است»(26)

خدعه و نیرنگ
شک نیست که جنگ یک ضرورت دینی و اجتماعی است که به دلایل مختلف عقیدتی، سیاسی و اقتصادی و… بر ملتها و جوامع بشری الزام یا تحمیل می گردد و معمولا برای خروج از این تحمیل و رهایی از این مخمصه و سرعت بخشیدن به شکست دشمن از وسایلی استفاده می شود که در مواقع عادی جایز نیست. یکی از این موارد مهم غافلگیری دشمن است که در این راستا عنصر خدعه و نیرنگ می تواند وسیله خوبی باشد. در وصایای رسول(ص)به علی(ع)آمده است:« ای علی سه چیز است که دروغ بر آنها نیکوست:خدعه و نیرنگ در جنگ – وعده به همسر و اصلاح میان مردم»(27)

وعده به خانواده و همسر
در دین مقدس اسلام نفقه(هزینه زندگی)زن و فرزند به عهده مرد است . البته نفقه به تناسب امکانات و در حدّ میانه روی است و بیش از آن لزومی ندارد ولی چون بسیاری از اوقات در اثر زیاده طلبی و چشم و هم چشمی تقاضای خانواده فراتر از امکانات مرد و بیش از حد کفایت است در چنین وضعی مرد بر سر دوراهی قرار می گیرد که یا باید با برخورد منفی و ردّ صریح در برابر خواسته های آنان موضع گیری کند و یا با برخورد امیدوار کننده و وعده های مصلحتی تا حدودی آنها را راضی و قانع نماید. اما باید در نظر داشت که اگر سرپرست خانواده بخواهد هر روز به بهانه های پوچ و بی اساس به خانواده اش دروغ بگوید علاوه بر آنکه از نظر تربیتی آثار بدی در پی دارد حسّ اعتماد و اطمینان را در اعضای خانواده از بین می برد و جایگاه رفیع پدر و سرپرست خانواده را متزلزل ساخته و آنرا در معرض سقوط قرار می دهد و در نتیجه اساس خانواده از بین می رود.

آثار دروغ
دروغ به جز آثار سوء اخلاقی که در شاکله خود انسان دارد بنیان و شالوده جامعه را ویران می کند مثل موشهایی که سد سبا را با آن استحکام ویران کردند. دروغ در خانه ، دروغ در مدرسه ، دروغ در بازار و محله و اداره و … نظام خانواده و مدرسه و بازار و اداره و… را از هم می پاشد. دروغ آثار زیانباری از جهت فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی به دنبال دارد .

بی آبرویی
امام علی(ع):«الکذب یزری بالانسان» (28)

رسوایی
« والله مخرج ما کنتم تکتمون»(29)

به قول علامه طباطبایی هر جزء نظام هستی با اجزاء دیگر و لوازمش مرتبط است . دروغگو اگر چیزی را پنهان کند لوازمش را چه کند لذا زود رسوا می شود. بر فرض گرگ یوسف را درید پیراهنش چرا سالم است؟ گندم کاشتی پس چرا جو سبز شد همین است که قرآن می فرماید:

« إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّار»(30)

« ْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب‏»(31)

دروغ گو در اضطرار است
پیامبر(ص):« راستی آرامش است ولی دروغ هراس است»(32) دروغگو در هیجان است که مبادا حرف امروزش با فردا تضاد داشته باشد.

 

دورغ نابود کننده دین است

دروغ از بدترین معایب، زشت ترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است

 


سرچشمه دروغ
همانطور که در سابق هم اشاره شد دروغ معمولا از یکی از نقاط ضعف روحی سرچشمه می گیرد.

گاهی از ضعف ایمان که انسان خدا را شاهد نمی داندیا به خاطر تبرئه خودیا به قصد تفریح و شوخی:علی(ع):« بنده ای مزه ایمان را نچشد تا دروغ را وانهد چه شوخی باشد و چه جدی»(33)

گاهی انسان به خاطر ترس از فقر ، پراکنده شدن مردم از دور او ، از دست دادن موقعیت و مقام دروغ می گوید . زمانی به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و شهرت دیگری زبان به دروغ می گشاید و از این وظیفه نامشروع برای تامین مقصود خود کمک می گیرد. گاهی تعصب های شدید و حبّ و بغض های افراطی سبب می شود که انسان به نفع کسی که مورد علاقه اوست یا به زیان کسی که مورد نفرت و کینه او می باشد بر خلاف واقع سخن بگوید. زمانی برای آنکه خود را بیش از آنچه که هست بنمایاند و اظهار علم کند دروغ می گوید. ولی در تمام این صفات رذیله که ریشه صفت دروغ را تشکیل می دهد باید از کمبود شخصیت و ضعف ایمان نام برد.

یکی دیگر از عوامل مهم دروغگویی ، احساس کمبود شخصیت و عقده حقارت است کسانی که گرفتار چنین عقیده ای هستند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتی را که در خود احساس می کنند جبران می کنند . و گاهی نیز به خاطر عدم توجه به مضارّ دروغ و اهمیت راستگویی یا آلودگی محیط خانوادگی یا محیط اجتماع و معاشرین این رذیله در انسان ریشه می دواند.

تلقین - احساس کمبود- نجات یافتن- خجالت نابجا- دشمنی و حسد- طمع در مال و مقام-نقل همه چیزو پیش گویی ها از دیگر عوامل دروغگویی به شمار می آیند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ق.ظ ]