نرجس
 
   



 

7 کلید اصلی خودسازی !

 

 

 


پدر در حال مطالعه روزنامه بود پسر کوچکش امان نمی داد، اذیت می کرد، پدر روزنامه باطله ای را برداشت و نقشه جغرافیایی جهان را به چند تکه تقسیم کرد و گفت برو این نقشه را کامل کن تا جایزه خوبی برایت تهیه کنم، کودک رفت. پدر با خود گفت او که نقشه را نمی شناسد، مدتی طولانی مشغول خواهد شد. چند دقیقه ای طول نکشید آمد و گفت پدر نقشه را چیدم. پدر با تعجب گفت چطور ممکن است؟ کودک گفت پشت نقشه شکل و قامت یک انسان بود آن را شناختم و کامل کردم، نقشه (دنیا) ساخته شد. …


در داستانواره فوق اصلی ترین نکته همان ساختن انسان است. بدون ساختن و پرداختن انسان جهان، ویرانه ای بیش نخواهد بود. ساخته شدن دنیا، محصول و خروجی ساخته شدن انسان است.

نابودی محیط زیست (کوه ها، دریاها، آلودگی هوا، از بین رفتن منابع طبیعی،…) مسأله ترافیک و تبدیل شدن شهرها به ستون ها و استوانه های بلند بتونی آهنی و جنگ های و خونریزی ها و بیماری های جسمی و روحی و آسیب های اجتماعی نظیر اعتیاد، طلاق، فاصله های عظیم طبقاتی، قتل ها و سرقت ها، همه و همه ریشه در ساخته نشدن انسان و به حاشیه رانده شدن هزینه های مادی و غیرمادی در حوزه تربیت و تزکیه انسان ها دارد. در حالیکه  همه جهان و هر آنچه آفریده شده برای ساخته شدن انسان و بازگشت او به فطرت و اصالت انسانی خو بوجود آمده اند.

اگر چه کتاب های قطور و همایش و آموزش ها و کلاس های متعددی در این خصوص تدارک دیده شده امّا در عصر فست فوت و mp3و افسردگی مردم، حوصله پرداختن به کلاس های طولانی و گوش دادن به سخنرانی های طولانی که اغلب تکرار و ملال آور شده و نیز کتاب بسیار پر حجم که در صورت کاربردی کردن آن ها به چند سطر محدود می شوند، وجود ندارد.

به همین دلیل نوشته ها و گفته ها و نمایش ها و همایش نیز می بایست مناسب زمانه و زمینه باشند. مختصر، مفید و موثر و کاربردی، بدین منظور در این اختصار به طور اجمال محورهای ذیل را بدون پرداختن به مثال ها و مصادیق و حواشی مورد توجه و تأمل قرار می دهیم:

1- اولین گام در بستر خودسازی تنظیم و تدوین یک تئوری با مطالعه و بازخوانی کتب اخلاقی و عرفانی است. بدون مطالعه و تمرکز بر محورها و پیش نیازهای خودسازی محال است. افتخار ما این است که تنها دین مترقی عالم که با اقرأ (بخوان) آغاز شده دین مبین اسلام است. برای تغییر کنش فردی و اجتماعی می بایست گرایش و بینش خود را تغییر دهیم و برای تغییر بینش، باید دانش خود را تغییر دهیم.

معاشرت با دیگران را به افراط و تفریط نکشانیم. معاشرت و مراوده زیاد، فرصت و فضای خودسازی را محدود، و حساسیت ها و حسادت ها و دخالت های دیگران در زندگی را افزایش داده و همین ها سد بزرگی در بستر خودسازی خواهد شد.

چه خوب فرموده حضرت علی (علیه السلام) که برای رسیدن به سرنوشت متعالی و مطلوب، باید افکار خود را متعالی کنیم یعنی این فرآیند را طی کنیم: افکار – گفتار – رفتار – عادت – شخصیت – سرنوشت بنابراین اولین اقدام خالی افکار از بدی ها و پر کردن آن از خوبی هاست. امّا چگونه؟ با کنترل سه شاهراه اصلی افکار: دیدنی ها، شنیدنی ها و خوردنی های پاک.

2- در اخلاق و خودسازی تابع اکثریت نباشیم. از اکثریت خط نگیریم. همواره خوبان در اقلیت هستند ، از  مدل ها و الگوهای تمام نمای خود، ائمه اطهار (علیهم السلام)  الگو برداری کنیم. برای رسیدن به قلّه باید حرکت کرد. و به آنان نزدیک شد.

اگوست کنت که برخی وی را پدر جامعه شناسی مدرن می دانند، می گوید: «اکثر مردم، تابع اکثر مردم اند. یعنی مردم، مردم پرستند نه خداپرست. به عبارتی دیگر نظر و نگاه مردم را در تصمیم گیری ها و رویکرد و عملکرد خود، اصل می دانند.»

بعد از مطالعه و مشاوره و دست یابی به تئوری برگرفته از طریق نخبگان اندیشه ورزان متکی به منابع وحی و حدیث، مصمم و محکم در پی تمرین و تجربه و تحقق آن تئوری باشیم.

3- در فرآیند تمرین، هر زمان و هر جا که لغزیدیم و نخواستیم یا نتوانستیم و یا بر پایه عواطف و احساسات و نه عقل و اندیشه و تئوری مذکور عمل کردیم. خود را جریمه و تنبیه کنیم. و یا به عبارت صحیح تربیت و تزکیه کنیم. برای مثال مقداری صدقه بدهیم. چند رکعت نماز بخوانیم. یک روز روزه بگیریم و… همان کاری که همه عارفان و عالمان وارسته انجام می دادند و می دهند.

4- راحت ترین راه پرهیز از گناه و بستر سازی برای خودسازی، وارد نشدن به محیط مسموم و آلوده به گناه است. روح و روان آدمی همچون جسم او همواره در معرض بیماری می باشد.

در اخلاق و خودسازی تابع اکثریت نباشیم. از اکثریت خط نگیریم. همواره خوبان در اقلیت اندازه مدل ها و الگوهای تمام نمای خود، ائمه اطهار (علیهم السلام) الگو برداری می کنیم. برای رسیدن به قلّه باید حرکت کرد. و به آنان نزدیک شد

همانطور که اگر در فضای آلوده به ویروس سرماخوردگی یا وبا و… واقع شویم، آسیب دیده و بیمار می شویم. روح و روان ما نیز در فضای آلوده به گناه، مسموم خواهد شد.

5- طمع و تجمل گرایی و عدم پایبندی به قواعد قناعت و ساده زیستی از اصلی ترین موانع باز دارنده در مسیر خود سازی و بالندگی است. لذا دندان طمع را باید کشید و دور انداخت. بزرگترین ثروت به تعبیر حضرت علی (علیه السلام) قناعت است. و قناعت موجب آرامش و فراهم ساخت زمینه آموزش و نیایش و خدمت طمع موجب تملق در برابر صاحبان قدرت و ثروت، برای رسیدن به لذت و شهوت و در نتیجه زمین گیر شدن در گرداب تمامی رذایل می شود. لذا با هم از قناعت به عنوان پادزهر طمع بهره بگیریم.

6- معاشرت با دیگران را به افراط و تفریط نکشانیم. معاشرت و مراوده زیاد، فرصت و فضای خودسازی را محدود، و حساسیت ها و حسادت ها و دخالت های دیگران در زندگی را افزایش داده و همین ها سد بزرگی در بستر خودسازی خواهد شد.

البته معاشرت با خوبان و پاکان و آنان که موجب تقویت دانش و آرامش و سلامت و بهداشت روانی ما می شوند، از پیشنیازهای اصلی خودسازی است. معاشرت با بالاتر از خود به لحاظ معنوی و پایین تر از خود به لحاظ مادی (آن هم به طور محدود) تقویت کننده، بسیار خوبی برای خودسازی می باشد.

7- عمر بالاتر و ارزشمندتر از طلاست. در هزینه کردن آن بخیل باشیم. مدیریت زمان را فراموش نکنیم. مدیریت زمان موجب مدیریت ذهنی و زبان و زندگی خواهد شد.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-02-03] [ 10:01:00 ق.ظ ]




تعریف خودسازی

خودسازی، اتخاذ روشی برنامه ریزی شده، دقیق و برگرفته از آموزه های توحیدی اسلام، برای مهاجرت از طبیعت و تعدیل هویت بشری، در جهت احیا و پرورش هویت انسانی و الهی انسان، در عرصة حیات عقلانی و عرفانی و در راستای تحقق جامعیت مظهری انسان نسبت به خدای تعالی و تقرب به اوست.

بنا بر تعریف ارائه شده، خودسازی، تنها منحصر به ترک گناه و انجام تکالیف شرعی یا تهذیب نفس از اسارت ها و عادت ها و کسب آزادی یا مبارزه با رذایل اخلاقی و کسب فضایل یا انجام عبادت نیست و شامل برنامة جامعی برای تحقق تمامی این عرصه ها, رفع نقایص گوناگون و تکمیل نفس آدمی می شود.

برنامة عملی خودسازی

مهم ترین اموری که در خودسازی و پی ریزی ساختمان وجودی انسان مؤمن و سالم دخالت دارند، عبارتند از: آگاهی و شناخت، ایمان به خدا، دین و رستاخیز، تقویت ارتباط معنوی با خداوند و تقید به وظایف واجب عبادی و اجتماعی.

هدف زندگی، چیزی جز خداشناسی و خداپرستی و رسیدن به قرب خداوند نیست. قرآن کریم می فرماید: مردم هیچ ماموریتی ندارند؛ جز این که دستورهای دین را مخلصانه برای خدا انجام دهند.1 مفهوم و حقیقت عبادت، بسیار فراگیر است و شامل تمام فعالیت های انسان در زندگی می شود؛ حتی خوردن و خوابیدن و ازدواج انسان، بیرون از دایرة عبادت و پرستش خداوند نیست.

به طور کلی، مراحل خودسازی عبارتند از:

1. تقویت ایمان از طریق سیر مطالعاتی و افزایش اطلاعاتی که منتهی به آگاهی و بیداری می شود. در این زمینه، شرکت در جلسات مذهبی، گوش دادن به سخنرانی ها، تلاوت مداوم قرآن کریم و مطالعة شرح زندگی بزرگان و اهل عرفان و سلوک و… بسیار مفیدند.

2. پاک سازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دل بستگی ها و وابستگی ها و از اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا می باشند.

3. اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رذایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی، از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آنها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.

4. تفکر شخصی در سؤال های اساسی انسان که در بینش دینی مطرح می شوند؛ مانند خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی، دین شناسی و معادشناسی.

5. انجام وظایف عبادی و تحصیل صفت تقوا و پرهیزکاری, از طریق آشنایی با واجبات دینی و گناهان و پای بندی به احکام دینی.

6. تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و معصومینعلیهم السلام و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات.

در صورتی که این مسیر به درستی و عالمانه طی شود, به طور قطع، حالات انسان دارای ثبات خواهد شد و دگرگونی ها و تحولات، سامان یافته تر می شود و نگرانی ها رفع خواهد شد.

تقویت آگاهی

اولین و مهم ترین راه تقویت ایمان، تحصیل و تقویت آگاهی از طریق مطالعه، تامل و تفکر است. ریشة ایمان قلبی در معرفت و اندیشه قرار دارد. آگاهی و تفکر، بیدار کنندة قلب از خواب غفلت و زنده کنندة دل انسان است. کسی که آگاهی ندارد، در حقیقت، مرده ای است که میان زندگان راه می رود.

به خاطر اهمیت و تأثیری که آگاهی در رسیدن انسان به کمال دارد، حوزه های شناخت و آگاهی، فراوانند. مهم ترین آگاهی برای تقویت ایمان به خدا، تحقیق، مطالعه و تفکر در ذات، صفات و افعال الهی و سرانجام، توحید هستی است.

تقویت ارادة عملی

پس از تقویت شناخت و آگاهی، اکنون نوبت عمل و تقویت ایمان، به وسیلة ارادة عملی است. منظور از عمل در این مسیر، رفع موانع و ایجاد شرایط ارتباط و توجه عملی به خداوند است. عبادت و پرستش، شاهراه ارتباطی بنده با خداوند و تقویت ایمان به اوست؛ اما برای رسیدن به آن و انجام عبادت به صورت مؤثر، پیمودن مراحل زیر، ضروری می باشند:

1. مبارزه با ریشه های گناه؛ گناه، رفتار ناهنجاری است که ناشی از خودخواهی و هواپرستی انسان است و ایمان آدمی را تضعیف می کند. برای پاک سازی خود از گناه، ریشه ای ترین کار، مبارزه با زمینه های نفسانی آن است؛ یعنی صفات و ملکاتی که انگیزة این رفتار را در آدمی به وجود می آورند.

2. مبارزه با عادت هایی که مانع رشد انسان هستند؛ برخی عادت ها در انسان، مانع حرکت او در جادة ایمان تلقی می شوند؛ به عنوان مثال، کسی که به پرخوری، پرخوابی و پرگویی عادت نموده، قادر نخواهد بود به انجام وظایف واجب و مستحب خود اقدام کند.

3. مبارزه مستقیم با گناهان و ترک و جبران آنها؛ علاوه بر مبارزه با زمینه های گناه، مبارزه مستقیم با گناه و ترک و جبران آن از طریق روش توبه، زمینة تقویت ایمان و پاکی انسان را از آلودگی و تاریکی فراهم می آورد.

4. انجام وظایف واجب شرعی؛ یکی از مراحل بسیار مهم و سرنوشت ساز در تقویت ایمان، انجام وظایف واجب و اطاعت از فرامین خداوند است. این مرحله که در عرفان اسلامی از آن به قرب فرایض تعبیر می شود، سرانجام به حصول تقوا و بهره مندی از آثار و ارزش های ناشی از آن، خواهد انجامید.

5. انجام نوافل و مستحبات؛ نهایی ترین مرحله در جادة ایمان که به محبت و عشق الهی می انجامد، مرحلة انجام مستحبات و نوافل است؛ مرحله ای که عرفا از آن تحت عنوان قرب نوافل و راه عشق تعبیر می کنند. قرب نوافل، پایانی ترین مقصد دین و مؤثر ترین راه نزدیکی انسان به خدا و کسب مقام ولایت و خلافت الهی است.

خودسازی موفق

کسب هر موفقیتی، آمیخته با تلاش و تحمل سختی است؛ اما سختی ها وقتی به چشم نمی آیند که پاداش های فراوانی در برابر سختی ها داده شود. خدواند به کسانی که توبه کنند، نوید داده که نه تنها گناهان گذشتة آنان آمرزیده می شود، بلکه پاداش جایگزین آنها می شود؛ «[فرخنده و] بزرگوار است آن کسی که در آسمان، برج هایی نهاد و در آن، چراغ و ماهی نوربخش قرار داد».2

از این پس نیز به خودتان فشار نیاورید؛ بلکه همین اندازه که واجبات را مانند نماز، روزه و… به جا آوردید و حرام ها را مانند حریم نامحرم، رعایت کردید، کافی است و برای این که از فکر گذشته رها شوید، بهترین روش، پر کردن اوقات خود به وسیلة درس و تفریح و فراهم سازی زمینة ازدواج و اشتغال است.

اسباب توفیق و سلب آن

هیچ کاری بدون علت نیست؛ هم موفقیت، ناشی از علل و عوامل است و هم عدم آن. برای موفق شدن، ابتدا باید اسباب و علل آن را شناخت و از راه اسباب آن وارد شد. اگر کسی با شناخت کافی وارد این میدان شود و شایسته عمل کند، به طور قطع، شاهد موفقیت خواهد شد. در برنامه ریزی، توجه به امور زیر، بایسته است:

1. واقع گرایی، سالک و رهرو، توان واقعی خود را می سنجد؛ حال و روز خود را می نگرد و بر اساس آن، به تنظیم برنامة خودسازی می پردازد. انسان ها دارای تفاوت های روحی و جسمی و شرایط متفاوتی می باشند و هر کسی باید برای خود برنامه ای برگزیند که سنگین و طاقت فرسا نباشد؛ بلکه پیوسته حال و نشاط او در طول برنامه، محفوظ بماند و به عنوان یک دستورالعمل کلی، باید نشاط را پیوسته در خود نگه داشته، از اجبار و اکراه - به ویژه در مراحل ابتدایی - پرهیز کند.

2. جذابیت؛ در برنامه ریزی، باید به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال، به جای این که شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، می تواند آن را حتّی به یک صفحه تقلیل دهد؛ اما کوشش کند که تلاوتش در جای خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشی در معانی باشد و نیز بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

3. تدریج؛ از حداقل شروع کند؛ ولی در اندیشة افزون سازی تدریجی باشد؛ برای مثال، اگر از اول، خواندن نماز شب سخت است، بنا داشته باشد که فقط یک رکعت (وتر) بخواند و پس از یک هفته، دو رکعت (شفع) را هم اضافه کند و پس از مدتی، کم کم هشت رکعت نافلة شب را هم بخواند.

4. رعایت مراتب حال؛ در روند خودسازی، باید مرحله به مرحله پیش رفت و از اول نمی توان تمام مدارج کمال را یک مرتبه پیمود. بهتر است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها، به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام های شیطان و هوای نفس، جدیت کند و پس از مدتی که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات خداوند، او را راهنمایی خواهد کرد؛ «و آنان که در راه ما به جان و مال، جهد و کوشش کردند، به تحقیق، آنان را به راه خویش هدایت می کنیم و خدا همیشه یار نکوکاران است».3

5. عزم و استواری؛ پس از تنظیم برنامه، با اراده ای قاطع، باید بر انجام دادن آنها ایستادگی کرد و نفس خود را از تنبلی و کسالت با جدیت تمام باز داشت.

6. استعانت و توسل؛ برای موفقیت در جهاد اکبر، باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه معصومعلیهم السلام، متوسل شد.

7. اسوه گزینی؛ افزایش معرفت و پیروی از الگوهای راستین (ائمه معصومعلیهم السلام و بزرگان اخلاق) همواره باید مورد توجه باشد.

8. مشارطه، مراقبه و محاسبه؛ سالک باید پیوسته از طریق ارکان سلوک، یعنی، مشارطه، مراقبه و محاسبه، با خداوند در ارتباط باشد. امام خمینی در این باره می نویسد: «و از اموری که لازم است از برای مجاهد، مشارطه، مراقبه و محاسبه است. «مشارطه» آن است که در اول روز، مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرمودة خداوند - تبارک و تعالی - رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. معلوم است یک روز خلاف نکردن، امری است خیلی سهل [که ] انسان می تواند به آسانی از عهدة [آن ] بر آید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما؛ ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون، بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند؛ ولی این از تلبیسات آن ملعون است. او را از روی واقع و قلب، لعن کن و اوهام باطل را از قلب بیرون کن و یک روز تجربه کن؛ آن وقت تصدیق خواهی کرد.

پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوی و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن آن. اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرمودة خدا است، بدان که این، از شیطان و جنود اوست که می خواهند تو را از شرطی که کردی، باز دارند؛ به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالی نکنم؛ ولی نعمت من سال های دراز است که به من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت، مرحمت فرموده و مرحمت هایی کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهدة یکی از آنها بر نمی آیم. سزاوار نیست که یک شرط جزئی را وفا نکنم! امید است ان شاء اللَّه، شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. این مراقبه با هیچ یک از کارهای تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد.

به همین حال باشی تا شب که موقع «محاسبه» است و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشی؛ در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا به جا آورد[ی ] و با ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانت نکردی؟ اگر درست وفا کردی، شکر خدا کن در این توفیق و بدان این که یک قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی و خداوند، ان شاءاللَّه، تو را راهنمایی می کند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا، آسان تر خواهد شد. چندی به این عمل مواظبت کن؛ امید است ملکه گردد از برای تو؛ به طوری که از برای تو، کار خیلی سهل و آسان شود؛ بلکه آن وقت لذت می بری از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصی در همین عالم. با این که این جا عالم جزا نیست، لذت می بری و جزای الهی اثر می کند و تو را مُلْتَذ (کامروا) می نماید.

بدان که خدای - تبارک و تعالی - تکلیف شاق بر تو نکرده و چیزی که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست، بر تو تحمیل نفرموده [است ]؛ لکن شیطان و لشکر او، کار را بر تو مشکل جلوه می دهند و اگر خدای نخواسته در وقت محاسبه، دیدی سستی و فتوری شده در شرطی که کردی، از خدای تعالی، معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عملِ شرط، قیام کنی. به این حال باشی تا خدای تعالی، ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند».4

10. سخت کوشی و تحمل سختی ها؛ اگر طالب موفقیت هستیم، باید بپذیریم که همه چیز با کار و کوشش سخت، بردباری و مقاومت در مقابل دشواری ها به دست می آید و کسی با خوش گذرانی و راحت طلبی، به جایی نمی رسد.

11. برنامه، نظم و تداوم؛ هدف خویش را در زندگی و رسیدن به قرب الهی، مشخص و برای رسیدن به آن، برنامه ریزی کنید و بر آن برنامه، پای بفشارید. نظم و برنامه ریزی، از لوازم ضروری موفقیت در دین داری و یا هر کار دیگر است و امکان ندارد که یک فرد بی انضباط و بی نظم، در رسیدن به اهداف زندگی خود موفق باشد.

این برنامه که در حقیقت، یک دستورالعمل خودسازی و قرب الهی است، باید با دقت و مطالعه و با مشورت متخصصان متعهد و علمای دین تنظیم شود؛ تا هم قابل عمل باشد و هم از افراط و تفریط به دور باشد و موفقیت در عمل و عبادت خدا، در گرو تداوم عمل به این برنامه است.

12. تأمین اقتصادی، از نظر اسلام هم فقر زیاد مانع انجام وظایف بندگی است و هم ثروت فراوان و بهترین حالت برای آسودگی خاطر و تمرکز در بندگی خداوند، حالت تعادل و تأمین اقتصادی است. کسی که فقیر است، همواره باید به فکر آب و نان خانوادة خود باشد و کسی که مال و ثروت فراوان دارد، همواره باید وقت و نیروی خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد و این دو گروه، معمولا در دین داری و عبودیت خداوند، موفق نیستند.

قرآن کریم نسبت به ثروت فراوان می فرماید: «انسان همین که خود را ثروتمند و بی نیاز احساس کند، به شورش و طغیان گری دست می زند».5 از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده که فرموده که فرمود: نزدیک است فقر، آدم فقیر را به کفر بکشاند6.

13. رفق و مدارا؛ یکی از شرایط موفقیت در عبادت، اقتصاد در آن و رفق و مدارا با خود است؛ حتی عبادت را نباید به خود تحمیل کرد. عبادت تحمیلی، باعث زدگی انسان می شود و حال بندگی را زایل و خود عملی بی ثمر است.

در روایات اسلامی، تاکید فراوان شده است که در عبادت، میانه رو باشید و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرید و در حالتی که میل و اقبال دارید، بیشتر عبادت کنید و در موقع بی حالی و بی اشتیاقی به عبادت، به انجام واجبات بسنده کنید.

14. طلب توفیق از خداوند؛ دعا و درخواست، به ویژه با تضرع و گریه و با دل شکسته، علاوه بر آثار مادی و معنوی استجابت و موفقیت در رسیدن به اهداف، دل را برای انجام اوامر الهی، رقیق و آماده می سازد و آن را از کدورت ها و تعلق و تشویش و اضطراب های ناشی از وسوسه های یأس آور شیطان و نفس اماره، پالایش می دهد.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ق.ظ ]




مفهوم شناسی خودسازی

در قرآن کریم از مسئله خودسازی با عنوان تزکیه و تزکی یاد شده است و معنای لغوی آن عبارت است از: پاک نمودن خود از ناپاکی ها. در آیات متعددی از قرآن مجید بر اهمیت این پاک­سازی تأکید شده است؛ مثلاً در سورۀ شمس می خوانیم: “به تحقیق کسانی که نفس خود را پاک کردند، به رستگاری رسیدند و کسانی که آن را آلوده و ضایع کردند، ضرر دیدند”؛ همچنین در آیه ۱۹ سوره فاطر و آیات ۱۴ و ۱۵ سوره اعلی، بر این مسئله تأکید شده است.

مراحل آغازین خودسازی و تزکیۀ نفس

نقطه شروع خودسازی و تزکیه نفس برای افراد مختلف، متفاوت است. برای فرد غیر مسلمان، اوّلین راه و نقطه شروع، اسلام آوردن است. به طوری که عده ای از علمای اخلاق، همین مطلب را درجه بندی کرده و گفته اند: اول اسلام، بعد ایمان، در مرحله سوم هجرت و بعد از آن جهاد فی سبیل الله است که در این راه وجود دارد”.

اما نسبت به کسانی که وارد حریم امن اسلام و ایمان شده اند و مورد خطاب آیات قرآنی: “ای مؤمنان به فکر خود باشید” و یا آیه ای که می فرماید:  “ای ایمان آوردندگان ایمان خود را تجدید کنید”. قرار گرفته اند، باید گفت اوّلین مرحله خودسازی، تنبه و بیداری است. به این که باید شروع کرد و خود را از ناپاکی ها جدا کرد. بعد از این تنبه و آگاه شدن، این سؤال پیش می آید که از کجا باید شروع کرد؟ می توان گفت کسی که اوّلین مرحله را گذرانده است؛ با فکر و عقل، به این نتیجه رسیده است که “این عالم جای ماندن نیست و این همه امکانات و بعثت انبیا برای حیوانی زیستن نیست”.

بعد از این مرحله (تفکر و تنبه) نوبت به مرحله «توبه» می رسد؛ یعنی جبران آن چه از دست رفته است. جبران حقوق دیگران که ضایع کرده ایم و جبران حقوق خداوند که بر گردن ما باقی مانده است. البته این توبه به همراه عزم است. توبه از آن چه کرده ایم و عزم به سوی آن چه می خواهیم پیش برویم، به همین جهت، عده ای از علمای اخلاق، منزل دوم را توبه و عده ای عزم گفته اند.مرحله بعدی برای  این امر ترک معصیت و انجام واجبات است.

آیت الله بهجت در جواب سؤالی که پرسیده شده: تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم؟ می گوید: ترک معصیت برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد. پس در این مرحله باید واجبات الاهی را به اندازه ­ای که علم داریم، انجام داده و محرمات الاهی را نیز به اندازه علم­مان ترک کنیم. این مسئله باعث می شود خداوند علم های جدیدی به ما عطا کند و به این وسیله، در سیر و سلوک خود رشد پیدا کنیم. ما هر چه می دانیم عمل می کنیم و خداوند علم به ندانسته ها را به ما عنایت می کند و تا وقتی که ما به وظیفۀ خود عمل کنیم، این چرخه ادامه دارد. پیامبر (صلی الله علیه واله) فرموده اند: هر کس آن چه را می داند انجام دهد، خداوند علم مجهولات را به او می فهماند. این روایت، مطابق با آیه قرآنی است که می­ فرماید: “کسانی که در راه ما تلاش کنند، راه های خود را به آنان نشان داده و هدایت شان می کنیم”. علاوه بر این، باید دانست انسان تا زنده است، هیچ گاه ساکن نیست؛ یا به سوی نور (هدایت) در حرکت است و یا به سوی ظلمت (گمراهی)، و مطلب مهم، رهبری این حرکت به سوی نور است .

لزوم وجود استاد در مسیر تزکیه و خود­سازی

مسلماً وقتی علوم ظاهری و تجربی؛ مانند طبابت جسم نیاز به استاد داشته باشد، طبابت روح که سخت تر و دقیق تر است حتماً به طبیب و استاد احتیاج دارد. اما این، مسیری است که در پیمودن آن بزرگ ترین استاد، انسان را راهنمایی می کند. استاد اوّلیه برای همۀ انسان ها و راهنمای آنان، خداوند است. در قرآن آمده است: “خداوند سرپرست ایمان آورندگان است و آنها را از تاریکی ها به سوی نور می کشاند”. و  یا می فرماید: “کسانی که در راه ما تلاش کنند قطعاً آنها را  به راه­های خود هدایت می کنیم”.  پس با استعانت و توکل بر او می توان در این راه گام نهاد و اگر در این مسیر، خداوند شخصی وارسته، صالح و متقی را در مسیر انسان قرار داد، از او استفاده می کند، اما اگر چنین نعمتی نبود، این راه تعطیل نمی شود، بلکه با عمل به آن چه می دانیم خداوند علم به مجهولات را به ما عنایت می کند.

در سؤالی از محضر آیت الله بهجت پرسیده شد: آیا این مسیر نیاز به استاد دارد؟ در جواب فرمودند: “استاد تو علم تو است، به آن چه می دانی عمل کن، آن چه را نمی دانی کفایت می شود”. پس استاد اوّلیه خداوند است و به همین جهت پیامبرانش را برای هدایت خلق فرستاده است و پس از آنها ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و بعد از آنها انسان های وارسته، متقی و راه پیموده، سمت استادی خواهند داشت. انسان در نبود استاد خاص می تواند با استعانت از خداوند متعال و روح پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله) و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) راه را شروع نموده و ادامه دهد و علم خود را مانند معلمی بداند که او را به نیکی ها راهنمایی کرده و از معاصی باز می دارد و همین ترک معصیت و انجام واجبات، موجب رشد در این مسیر خواهد شد.

بهترین راه قرار گرفتن در زمره یاران امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

برای این کار باید دید که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) که خود یکی از امامان و پیشوایان دینی ما است چه اعمالی انجام می دهد و زمانی که ظهور کند چه برنامه هایی را اجرا می کند. همان گونه که می دانیم در دین اسلام بهترین چیز برای رشد و تعالی و رسیدن به خدا، ایمان و عمل صالح است، لذا برای اینکه بتوانیم یار و یاور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شویم همان اجرای دستورات دینی؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات بهترین کار و آغاز راه برای خود سازی و تهذیب نفس است

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:54:00 ق.ظ ]




راز طول عمر امام زمان (عج) به روایت حجت‌الاسلام قرائتی



حجت‌الاسلام محسن قرائتی نوشت: اگر یک روزنامه‏ خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس پیدا شده است که ۳ میلیون سال عمر دارد، مردم فوراً باور می‌کنند، اما اگر ۱۵۰ حدیث داشته باشیم که امام زمان (عج) زنده است و ۱۳۰۰ سال عمر دارد، مى‏‌گوید: از نظر علمى نمى‌‏شود!

به گزارش فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در ذیل آیه 14 سوره عنکبوت درباره طول عمر امام زمان (عج) می‌نویسد:

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ»­

و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنان هزار سال، به استثناى پنجاه سال، درنگ کرد - ولى جز اندکى از مردم به سخن او گوش ندادند - پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى ­که ستمگر بودند، فرا گرفت.

نکته‌ها:

1. قرآن، با بیان عمر طولانى انسان­‌های گذشته، آن را امری ممکن و شدنی خوانده است. «أَلْفَ سَنَةٍ»

2. تنها پیامبرى که مدت رسالتش در قرآن بیان شده، حضرت نوح (ع) است، البته 950 سال، مدت رسالت آن حضرت تا زمان طوفان است، اما مدت پیامبری ایشان پس از طوفان و سال­‌های عمرش بیان نشده است.

3. عمر طولانى دادن به بشر، برای خداوند محال نیست؛ همان­گونه که او حضرت مهدى (عج) را قرن‌ها زنده نگه داشته تا حکومت عدل جهانى را بر پا کند، گر چه جسم تمام مردم پس از کهولت سن فرسوده می‌­شود، ولى آن حضرت به گفته بزرگان دین، همچنان در چهره انسان چهل­‌ ساله ثابت است و این جاى تعجب نیست.

در صورت همه‏ ما، موى ابرو و مژه ده‌‏ها سال ثابت است، در صورتى که موى سر و صورت همواره در حال تغییر و تحول است، با آنکه آب و غذا و هوا و محل هر دو مو، یکى است. آرى! خداوند می‌‏تواند انسانى را ثابت و دیگران را متغیر قرار دهد.

4. گاهی پرسیده می‌شود که چگونه عمر بیش از هزار سال حضرت مهدى (عج) را باور کنیم؟

پاسخ آن است که در آیه‏ 259 سوره‏ بقره مى‏‌خوانیم: شخصى ـ که به گفته‏ روایات و تفاسیر، عُزیر نام داشت ـ از کنار یک آبادى عبور می­‌کرد که دیوارهاى آن بر روى سقف‏‌هایش فرو ریخته بود و مشخص بود که مدتی طولانى از مرگ ساکنین آن­جا و زمان تخریبش می‌‌گذرد، با خود گفت: «خداوند چگونه ساکنین اینجا را پس از مرگ‌شان زنده مى‌‏کند؟».

خداوند در همان لحظه جان او را گرفت و پس از صد سال زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟»، گفت: «یک روز یا بخشى از یک روز!»، خداوند فرمود: «نه؛ بلکه صد سال است که در اینجا مانده‌‏اى، به غذا و نوشیدنى خود که همراه داشتى، نگاه کن که با گذشت سال­‌ها تغییر نکرده است، به الاغ خود نگاه کن که هیچ اثرى از آن باقى نمانده است، ما زنده شدن تو را نشانه و حجتى براى مردم قرار مى‏‌دهیم، اکنون به استخوان‏‌هاى الاغ مرده خود بنگر و ببین که چگونه آن­ها را به هم پیوند مى‏‌دهیم و بر آن­‌ها گوشت مى‏‌پوشانیم و زندگى دوباره به آن مى‌­بخشیم‏».

بنابراین آیه، غذا و نوشیدنى به مدت صد سال تغییر نکرد، در حالى ­که به طور طبیعى می­‌بایست پس از چند روز فاسد مي‌شد، صد سال برابر 5200 هفته است و خداوند غذایى که فقط یک هفته سالم می­‌ماند را 5200 برابر عمر طبیعى‏‌اش سالم نگاه داشت، اکنون به سراغ عمر امام زمان (عج) مى‌‏رویم که هنوز حتى به حد 20 برابر عمر طبیعى نرسیده است، بنابراین نه دلیل عقلى بر محدود کردن عمر انسان داریم و نه عمر طولانى، چیز محالى است.

از طرفى تعجب ما از طولانى بودن عمر به خاطر مقایسه آن با خودمان و قدرت محدود خودمان است، در حالی ­که نمونه‏‌هاى دیگرى از طول عمر نیز در تاریخ و طبیعت وجود دارد؛ از جمله: مدت رسالت حضرت نوح (ع) 950 سال، اصحاب کهف و خواب چند صد ساله آن­ها، عمر چندین هزار ساله نوعى ماهى و برخى از درختان و… . آرى! خداوندى که به استخوان، قدرت شنیدن و به پیه چشم، قدرت دیدن مى‌‏دهد، مى‏‌تواند عمر انسان را نیز طولانى کند.

متأسفانه برخی در پذیرفتن مسائل منطقی دین، دیرباور هستند، اگر یک روزنامه‏ خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس اطلس پیدا شده است که سه میلیون سال عمر دارد، فوراً باور می‌کنند، اما اگر 150 حدیث داشته باشیم که امام زمان (عج) زنده است و هزار و سیصد سال عمر دارد، مى‏‌گوید: از نظر علمى نمى‌‏شود

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-01] [ 08:39:00 ق.ظ ]




ارزش حجاب

امام خمینی (ره) در باره ارزش حجاب می فرماید: (حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار، حجاب شخصیت، ساخته من فقیه نیست; این نص صریح قرآن است. آن قدری که قرآن مجید بیان کرده، نه ما می توانیم از آن حدود (محدوده) خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند. )14

باید به دنیا تفهیم کنیم که دست یابی به مدارج علمی به معنای پشت کردن به مفاهیم ارزشی دینی و رویکرد به مظاهر فریبای تمدن غربی نمی باشد.

از این جا روشن می شود که چرا فرانسه در ممنوعیت تحصیل دختران با حجاب اسلامی در دانشگاه ها پیشگام شده است، چون نقش آن را در پیروزی الجزایر چشیده است.

فرانس فانون می نویسد: (هر چادری که دور انداخته می شود، افق جدیدی را که بر استعمارگران ممنوع بود، در برابر او می گشاید و بدن زن الجزایری را که عریان شده است، به او نشان می دهد و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغال گران ده برابر می گردد. هر بار که یک زن کشف حجاب می کند، در واقع وجود جامعه الجزایری را بر سیستم دفاعی سست بنیاد، باز و متلاشی شده به اشغال گران اعلام می دارد. )15

بنابر این، حجاب، پاسخی است به ندای فطرت، نشانِ تمدن و فرهنگ اسلامی است، فزونی بخش حرمت زنان و مایه سلامت جسم و آرامش روان جامعه است.

اسلام، طرفدار پرده نشینی نیست، اسلام می خواهد زن در حضور مردهای اجنبی، بدن خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند. رعایت پوشش اسلامی در قالب دو اصل (پوشیدگی) و (سادگی)، آثار و نتایج مهمی از لحاظ فردی و اجتماعی در بر دارد.

در مخزن شرف، گهری جز حجاب نیست

شمشیر دیده را سپری جز حجاب نیست

ای ملتی که یک سره در خواب غفلتید

در کاستن ز فرّ نیاکان شتاب چیست؟

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم