نرجس
 
   



هشدار امام علی (ع) به انسان‌های مغرور

 

 

 

 مولای متقیان، امام علی (ع) در بخشی از خطبه 223 کتاب شریف نهج البلاغه و به هنگام تلاوت آیه 6 سوره انفال-که این آیه به انسان در مورد مغرور بودن در برابر پروردگار هشدار می دهد-می فرماید: برهان گناهکاران نادرسترین برهان ها است و عذرش از توجیه هر فریب خورنده ای بی اساس تر و خوشحالی آنها از نداشتن آگاهی است.

سپس امام در ادامه می فرماید: ای انسان چه چیز تو را بر گناه جرات داده است؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودی خود علاقمند کرده؟ آیا بیماری تو را درمانی نیست؟ و خواب زدگی تو بیداری ندارد؟ چرا آنگونه که به دیگران رحم می کنی، به خود رحم نمی کنی؟

سپس امام با کلامی هشدار دهنده به انسان های مغرور ادامه می دهد: چه بسا کسی را در آفتاب سوزان می بینی بر او سایه می افکنی یا بیماری را می نگری که سخت ناتوان است، از روی دلسوزی بر او اشک می ریزی.اما چه چیز تو را بر بیماری خود بی تفاوت کرده؟ و بر مصیبت های خود شکیبا و از گریه بر حال خویشتن باز داشته است؟ در حالی که هیچ چیز برای تو عزیز تر از جان نیست.چگونه ترس از فرود آمدن بلا شب هنگام تو را بیدار نکرده است؟ که در گناه غوطه ور و در پنجه قهر الهی مبتلا شده ای؟ پس سستی دل را با استقامت درمان کن و خواب زدگی چشمانت را با بیداری از میان بردارو اطاعت خدا را بپذیر و با یاد خدا انس بگیر.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-04-09] [ 08:59:00 ق.ظ ]




بدترین صفت اخلاقی یک مومن چیست؟


عقوبت دروغ گویی، عقوبت عجیبی است

بدترین صفت اخلاقی دروغ است
در جامعه قرآنی، باید صداقت حاکم باشد؛ بدترین صفت اخلاقی و ریشه بسیاری از گناهان، دروغ است؛ خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.

 

آیات و روایات بسیاری داریم که در رابطه با عقوبت دروغ‌ گویی بحث کرده‌‌اند. از امام باقر(ع) نقل شده است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب، خداى عزوجل براى بدى قفل‌هائى قرار داده، و كليدهاى آن‌ها را شراب قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.» اگر به ما بگویند شخصی شراب می‌‌خورد، ما او را کنار می‌‌گذاریم و دیگر با او صحبت نمی‌‌کنیم. اما چگونه است که گاهی انسان خودش دروغ می‌‌گوید.

عقوبت دروغ گویی، عقوبت عجیبی است.خداوند در قرآن می‌‌فرماید «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور، از حرف زور اجتناب کنید.» یکی از مصادیق حرف زور همین دروغ است.

از پیامبر مکرم اسلام(ص) نقل شده است «أربَى الرِّبا الكذبُ، بالاترین حد ربا این است که انسان بخواهد دروغ بگوید.» اینکه یک شخصی به ما اعتماد کرده و پای صحبت ما نشسته است، ما به او خیانت کنیم و به او دروغ بگوییم. این خیانت به انسان است.

امام علی(ع) می‌‌فرماید «لكذبُ شَينُ الأخلاقِ، بدترین صفت اخلاقی دروغ است» یعنی اگر از ما پرسیدند که بدترین و پست‌ترین صفت اخلاقی چیست باید بگوییم: دروغ؛ در زندگی باید صداقت حاکم باشد. وقتی پسر شما به خواستگاری یک دختر خانم می‌‌رود یا برای دختر شما خواستگار می‌‌آید مهمترین دغدغه، صداقت است. چون اگر بدانید که این دختر خانم یا آقا پسر راست می‌‌گوید دیگر مشکلی نخواهید داشت. مشکل این است که راست گفته نشود و اگر اینگونه باشد شرایط به هم می‌‌ریزد. یعنی قبل از ازدواج یک چیز می‌‌گوید و بعد از ازدواج می‌‌بینید چیز دیگری شده است.

دروغگویان مومن نیستند
شخصی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: مؤمن زنا مى‏كند، فرمود: «گاهى امكان دارد»، پرسيد: «مؤمن دزدى مى‏كند؟» فرمودند «گاهى امكان آن هست»، پرسيد:« يا رسول اللَّه دروغ می‌‏گويد؟» فرمودند: «خيرخداوند فرموده دروغگويان مؤمن نيستند.» می‌‌گویند ممکن است انسان این کارها را انجام دهد اما دروغ نمی‌‌گوید. مومن دروغگو نیست. بعد در ادامه می‌‌فرمایند، که خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: «إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ، کسانی که دروغ می‌‌گویند اصلا ایمان ندارند.» از همین روعلما در الفاظ خود بسیار دقت می‌‌کردند.

ناراحتی شیخ عباس قمی از دروغ مصلحتی
در شرح احوال مرحوم حاج شيخ عباس قمي آورده‌اند: «هرگز كسي در حضور او جرأت غيبت كردن نداشت؛ هر كس و از هر طبقه‌‌اي كه بود. خود نيز چنان از گناهان و غيبت و دروغ احتراز داشت كه فوق تصوّر است. در ايّام بيماري‌‌اش كه منجر به وفات‌شان شد يكي از علماي تهران براي عيادت به حضورشان رسيد. حاج شيخ عباس آن روز بسيار ناراحت و متفكّر بود. آن عالم بزرگ مي‌‌پرسد: «چرا ناراحتيد؟» پاسخ مي‌‌دهد: «در سفري كه به حج رفتم در مكّه‌‌ي معظمه خواستم به روش محدثين كه از يكديگر اجازه مي‌‌گيرند از يكي از محدثان عامّه اجازه حديث بگيرم. وقتي اين منظور را با وي در ميان نهادم، عالم سنّي مطلبي گفت، و من روي مصالحي، به دروغ، آن را انكار كردم. اكنون در اين فكرم كه فرداي قيامت، چگونه اين دروغ را در محضر عدل الهي توجيه كنم.»

برای یک دروغ که گناه هم نیست و تقیه بوده، می‌‌گوید نمی‌‌دانم در آن دنیا اگر خدا از من بازخواست کند چه جوابی باید بدهم. انسان نباید گناه را کوچک بداند. باید انسان مراقبت کند.

انسان راستگو، امین مردم می‌شود
انسان واقعا از دروغ‌‌های بعضی‌‌ها تعجب می‌‌کند. شما خودتان منصف باشید و ببینید کسی که راست می‌‌گوید بیشتر به او اعتماد می‌‌شود یا کسی که دروغ می‌‌گوید؟! مثلا می‌‌روید هندوانه بخرید، می‌‌گوید همه هندوانه‌‌ها قرمز هستند، خوب اگر یک بار خریدیم و قرمز نبود دیگر به او اعتماد نمی‌‌کنیم. اما از بعضی‌‌ها که می‌‌پرسید این هندوانه‌‌ها چطور است می‌‌گوید من نمی‌‌دانم، خودتان انتخاب کنید و ببینید، من نمی‌‌دانم. انسان در این حالت اعتماد می‌‌کند. حتی اگر ده بار هم سفید بود باز هم از او خرید خواهیم کرد، چون او دروغ نگفته است و تقصیر از من است که هندوانه شناس نبوده‌ام.

انسانی که راست بگوید امین مردم می‌‌شود و مردم به او اعتماد می‌‌کنند. می‌‌آیند از شما لباس بخرند و می‌‌پرسند چطور است؟ بگویید نمی‌‌دانم، اینگونه می‌‌گویند که شما انسان راستگویی هستید. پس مومن همیشه راستگو است.

فقط دروغ نگو!
مردي‌ خدمت‌ حضرت‌ رسول (ص) آمد و عرض‌ كرد :« مرا راهنمائي‌ كن‌ به‌ نافع‌ترين‌ كارها» حضرت‌ فرمود: «اصدق‌ و لا تكذب‌ و اذنب‌ من‌ المعاصي‌ ماشئت، راستگويي‌ را پيشه‌ كن‌ و از دروغ‌ بپرهيز» هر گناه‌ ديگري‌ مي‌خواهي‌ انجام‌ ده.

از اين‌ سخن‌ مرد در شگفت‌ شد و فرمايش‌ آن‌ جناب‌ را پذيرفته‌ و مرخص‌ گرديد. با خود گفت،‌ پيغمبر(ص) مرا از غير دروغگويي‌ نهي‌ كرده‌، پس‌ اكنون‌ به‌ خانه‌ فلان‌ زن‌ زيبا مي‌روم‌ و با او زنا مي‌كنم. همين‌كه‌ به‌ طرف‌ خانة‌ او رفت‌ فكر كرد اگر اين‌ عمل‌ را انجام‌ دهد و كسي‌ از او بپرسد از كجا مي‌آيي‌ نمي‌تواند دروغ‌ بگويد و بر فرض‌ راست‌ گفتن‌ به‌ كيفر شديد و بدبختي‌ بزرگي‌ مبتلا مي‌شود. لذا منصرف‌ شد. باز فكر كرد گناه‌ ديگري‌ انجام‌ دهد. همين‌ انديشه‌ و خيال‌ را نمود. در نتيجه‌ ازهمه‌ گناهان‌ بواسطه ترك‌ دروغ‌ دوري‌ جست.

کسی که راست می‌‌گوید خود به خود مجبور می‌‌شود هیچ گناه دیگری انجام ندهد. این اهمیت راستگویی و مهم بودن این جریان است.

آيت الله بهلول مي گفتند: «من در تمام عمرم يك عمل را ترك كرده ام و اصلاً انجام نداده‌‌ام و يك عمل را اصلاً ترك نكرده‌‌ام و تحت هر شرایطي به جا آورده‌‌ام و از اين دو كار هم بركت زيادي ديده ام و آن را به همه‌‌ شما سفارش مي‌‌كنم، آن كه ترك كرده‌‌ام دروغ است، و آن كه ترك نكرده‌‌ام نماز شب است.»

عوامل دروغگویی
حالا سوالی که پیش می‌‌آید این است که عوامل دروغگویی چیست؟ چرا انسان باید راست بگوید؟

خلاص شدن؛ از جمله عوامل دروغگویی است؛ انسان می‌‌خواهد از دست چیزی یا کسی خلاص شود، پس دروغ می‌‌گوید. از همه بیشتر نیز در برخورد با فرزند و همسر اتفاق می‌‌افتد. می‌‌رویم مهمانی و بچه شلوغ کاری می‌‌کند. به او می‌‌گوییم اگر بچه خوبی باشی یک جایزه خوب برای تو می‌‌خرم. می‌‌پرسیم که جایزه می‌‌خری؟ می‌‌گوید: جایزه او یک سیلی است که دیگر اینقدر در مهمانی شلوغ‌کاری نکند. این دروغ است.

یا در مقابل حرف همسر خود می‌‌گوید که حالا فکر کنیم تا ببینیم چه می‌‌شود. می‌‌گوییم واقعا می‌‌خواهی فکر کنی؟ می‌‌گوید نه بگذار فعلا ساکت شود. این‌‌ها دروغ به حساب می‌‌آید. مومن این دروغ‌‌ها را نمی‌‌گوید. یا وقتی از او سوال می‌‌شود و حوصله پاسخ دادن را ندارد و می‌‌گوید نمی‌‌دانم. اینها همه دروغ است.

شوخی‌هایی که در حکم دروغ است
دومین مورد از عوامل دروغ‌گویی، تفریح است. می‌‌خواهند یک خنده و تفریحی داشته باشند و شروع به دروغ گفتن می‌‌کنند. از خود خاطراتی تعریف می کند تا بقیه بخندند. خوب نباید بگویید و این‌ها دروغ به حساب می‌‌آیند. اگر طرف مقابل اول باور کند، این دروغ است. یک زمانی ما جوک می‌‌گوییم و طرف مقابل این را می‌‌داند، این اشکالی ندارد. اما وقتی طرف، اول باور می‌‌کند این دروغ است. مثلا می‌‌گوید من جنگل رفته بودم و دو شیر به دنبال من آمدند، من هم با لگد شیر‌‌ها را فراری دادم. می‌‌گویند راست می‌‌گویی؟ می‌‌گوید نه الکی گفتم. این دروغ است.

پیامبر مکرم اسلام (ص) خطاب به ابوذر می‌‌فرمایند: «یَا أَبَاذَرٍّ وَیْلٌ لِلَّذِی یُحَدِّثُ فَیَکْذِبُ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمَ- وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَه، اى اباذر واى بر کسى که سخن دروغ می‌‌گوید تا به سخن او مردم بخندند واى بر او، واى بر او، واى بر او.» اینقدر مطالب خنده‌دار راست داریم. چرا انسان باید برای خنداندن دیگران دروغ بگوید. اینقدر خاطرات شیرین و زیبا داریم، خوب این‌ها را تعریف کنید. چرا دروغ می‌‌گویید.

سومین مورد از عوامل دروغ، تعارف یا خجالت بی‌جا است. جایی برای مهمانی رفته‌ایم و چای آورده‌اند و خورده‌ایم و حسابی چسبیده است، حالا دوباره چای می‌‌خواهیم اما وقتی از ما می‌‌پرسند که میل دارید، می‌‌گوییم نخیر میل ندارم. این دروغ گفتن است. یا عصر کسی به منزل ما آمده و او را دعوت به شام می‌‌کنید، او می‌‌گوید نه من شام خورده‌ام. اینها دروغ و تعارف بی‌جا است.

نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند :« انّ الكذب يكتب كذبا، حتّى تكتب الكذيبة، دروغ را دروغ نويسند، چندان‏كه دروغ‌‏هاى اندك را نيز دروغ اندك رقم كنند.» ممکن است کسی بگوید که من خجالت می‌‌کشم و پر رو هم نیستم که بگویند چای میل داری بگویم بله. این زشت است دیگر. ما نگفتیم بگویید برای شما چای بیاورند، گفتیم دروغ نگویید.

در دروغ زبانی، انسان با زبان شروع به گفتن دروغ می‌‌کند

کلمات معادل، جایگزین حرف دروغ
گاهی اوقات با چرخش یک کلمه دروغ را به راست تبدیل می‌‌کند. بسيار راحت است كه هم تعارف كنيم و هم دروغ نگوييم، مثلا اگر گفتند چايي ميل داريد بگوييم: ممنون صرف شد. و يا اگر گفتند: شب بمانيد بگوييم، نه به اندازه كافي زحمت داده‌ايم. نكته اينجاست كه كلمه معادل زياد است؛ چرا ما از همه جا دروغش را انتخاب كنيم. نیاز نیست که انسان لفظ دروغ را به کار ببندد. با چرخاندن یک کلمه، انسان می‌‌تواند راست بگوید.

مورد بعدی که متاسفانه از همه بیشتر اتفاق می‌‌افتد، بی‌دقتی است. اصلا بعضی‌‌ها دقت نمی‌‌کنند که فلان حرف دروغ است. به کسی که در میدان شهدا است زنگ می‌‌زنند و می‌‌گویند کجایی؟ می‌‌گوید چهار راه لشگر هستم. میگوییم دروغ گفتی، می‌‌گوید یک کورس تاکسی فاصله دارد دیگر. فرد دقت نمی‌‌کند در حالی که بزرگان دقت می‌‌کردند.

اصلاح نامه امام به صدا و سیما
یكی از نزدیكان امام (ره)‌‌ می‌گفت: روزی خدمت امام رسیدم ایشان نامه ای را به من مرحمت فرمودند تا برای پخش به مسؤول خبر صدا و سیما برسانم. نامه را به مسؤل مربوطه دادم ؛چند دقیقه بعد آقا مرا صدا زده و فرمودند: نامه را سریعا پس گرفته و بیاورید. نامه را آوردم. آقا کلمه ای را تغییر داده و دوباره نامه را به من داده و فرمودند: حالا به واحد خبر بدهید. بنده این کار را کردم بعد خدمت آقا رسیده عرض کردم: نامه چه اشکالی داشت؟ امام فرمودند: در نامه نوشته بودم «من با همه همّم به بسیجیان دعا می کنم»، بعد متوجه شدم که این درست نیست، نوشتم «من با بیشترین همم به بسیجیان دعا می کنم.»

ایشان بسیار دقت داشتند و خیلی عجیب، جملات را انتخاب می‌‌کردند. صحبت‌‌های امام و حضرت آقا را ببینید، احتمالات را بیان می‌‌کنند که دروغ نشود. می‌‌گویند احتمالا اینگونه باید بشود یا مثلا حضرت امام فرمود اگر الان در دنیا از مردم بپرسید، به گمان من منفورترین دولت، دولت آمریکاست. خوب این که معلوم است که منفورترین دولت آمریکا است، ولی با این وجود امام فرمودند به گمان من منفورترین دولت، دولت آمریکاست. مومن دروغ نمی‌‌گوید و به اینگونه مسائل دقت می‌‌کند. مومن باید دقت کند و بی دقتی در این موارد بسیار بد است.

امام سجاد (ع) فرمودند: «إتَّقُوا الکَذِبَ الصّغیرَ مِنهَ و الکَبیرَ فِی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ، از دروغ بپرهیزید، چه کوچک باشد، چه بزرگ، چه جدّی باشد و چه شوخی. » این یعنی اینکه مواظب باشید و دقت داشته باشید.

پیام تسلیت مرجع‌تقلید
مادر يكي از نمايندگان مجلس از دنيا مي‌‌رود و دفتر يكي از مراجع پيام تسليتي به اين عنوان آماده مي‌‌كند.

«جناب دكتر… خبر ارتحال مادر شما به آيت‌الله العظمي… رسيد؛ ايشان با تمام وجود ناراحت شدند و…» اين پيام را به آن مرجع براي تأييد نشان مي‌‌دهند. مرجع تقليد مي‌‌گويد من با تمام وجود ناراحت نشدم؛ اين را عوض كنيد. پيام را تصحيح مي‌‌كنند و مي‌‌نويسند: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد؛ ايشان بسيار ناراحت شدند و…» براي دومين بار اين پيام را به آن مرجع نشان مي‌‌دهند. مرجع تقليد مي‌‌گويد من بسيار ناراحت نشدم؛ اين را عوض كنيد. دفتر آن مرجع سومين پيام را اينگونه مي‌‌نويسند: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد؛ ايشان ناراحت شدند و…»

براي سومين بار اين پيام را به آن مرجع نشان مي‌‌دهند. مرجع تقليد مي‌گويد راستش من ناراحت هم نشدم؛ اين پير زن سال‌‌هاست در جا افتاده و الان ناراحتي ندارد. رئيس دفتر مي‌‌گويد پس چه بنويسيم؟ نمي‌‌شود كه نوشت: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد؛ ايشان خوشحال شدند و…» آن مرجع مي‌‌فرمايد چرا اين‌ها را بنويسيد! بنويسيد: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به …… رسيد؛ ايشان براي علو درجات مادرتان دعا كردند».

بعضی‌‌ها عادت کرده‌‌اند که لفظ دروغ را انتخاب کنند. یک کلمه را بچرخانیم دروغ به راست تبدیل می‌‌شود و هیچ کار پیچیده‌ای هم نیست.

انواع دروغ‌گویی
از عوامل دیگر دروغ، بزرگ کردن خود، مسخره‌کردن دیگران و … نیز است و دروغ انواع مختلف دارد؛ زبانی، نوشتاری و عملی.

در دروغ زبانی، انسان با زبان شروع به گفتن دروغ می‌‌کند. همین دروغ‌‌هایی که بعضی‌‌ها در شبانه روز انجام می‌‌دهند، اکثرا با زبان است. گاهی وقت‌‌ها با گفتن چیزی است و گاهی با نگفتن آن چیز. مثلا آنجا که در هنگام خواستگاری می گویند دختر شما ایرادی ندارد و با قبلا ازدواج نکرده است؟ جوابی نمی‌‌دهند. از شما سوال شده است و باید می‌‌گفتید.

گاهی وقت‌‌ها دروغ با نوشتن اتفاق می‌‌افتد. پشت در مغازه می‌‌نویسند به علت تغییر شغل اجناس نصف قیمت به فروش می‌‌رسد. اینجا دو سوال مطرح می‌‌شود: یک، آیا واقعا می‌‌خواهی شغلت را عوض کنی؟ و دوم آیا واقعا نصف قیمت می‌‌فروشی؟ می‌‌گوید نصف قیمت نیست اما ۲۰ درصد تخفیف دارد. پس چرا نصف قیمت می‌‌زنی. بگو با همان ۲۰ درصد تخفیف به فروش می‌‌رسد. این می‌‌شود دروغ نوشتاری.

یا برخی جاها روی یک کالا می‌‌نویسند ۱۰۰۰ تومان و بعد خط می‌‌زند و می‌‌نویسد ۵۰۰٫ این دو معنی دارد یا ۱۰۰۰ بوده و من ۵۰۰ می‌‌فروشم و یا بقیه جاها ۱۰۰۰ بوده و من ۵۰۰ می‌‌فروشم. اگر اینگونه نباشد می‌‌شود دروغ.

یا بچه‌مان را دکتر برده‌ایم و دکتر می‌‌گوید چیزی نیست. می‌‌گوییم پس چون امروز مدرسه نرفته است یک گواهی برای او بنویسید، او هم می‌‌نویسد. این می‌‌شود دروغ. استشهاد محلی می‌‌آورند و شما طرف را نمی‌‌شناسید و می‌‌گویند این را امضا کنید، چرا باید امضا کنیم. معمولا هم ناراحت می‌‌شوند ولی ما نمی‌‌توانیم این کار را بکنیم. چرا اگر آدم‌‌های مورد اعتماد واقعیت را بگویند می‌‌شود قبول کرد ولی قرار نیست هر کسی آمد ما به عنوان شاهد امضا کنیم. یا نامه ای را که اصلا نمی‌‌دانند چیست امضا می‌‌کنند. شما که نمی‌‌دانید چه بود پس چرا امضا کردید. این‌‌ها همه دروغ با نوشتن است.

با عمل خود دروغ انجام می‌‌دهیم. میوه‌‌ها را در سبد چیده اند. ردیف‌‌های بالا را درشت و زیر را ریز می‌‌چینند. این دروغ می‌‌شود. یا وقتی روحانی برای شما صحبت می‌‌کند و به خاطر اینکه نشان دهد که خسته شده دائما عرق خود را پاک می‌‌کند در حالی که عرق نکرده است، این می‌‌شود دروغ عملی.

خانواده ایمانی و قرآنی بر پایه راستگویی می‌‌چرخد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ق.ظ ]




تاثیر یاد خدا و بی رغبتی به دنیا در رسیدن به آرامش


ذکر و یاد خدا یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای رهایی از ترس و نگرانی است

تاثیریاد خدا و بی رغبتی به دنیا در رسیدن به آرامش
ما با یاد خدا و توجه به وجود مقدس الهی، خود را به منبعی متصل می کنیم که از هر قدرتی بالاتر و برتر است. لذا ترس از هر قدرت دیگری معنی پیدا نمی کند، خود را به منبعی متصل می کنیم که توانایی حل هر مشکلی و شفای هر دردی و باز کردن هر گره ای را دارد.

ذکر و یاد خدا و به تعبیر بهتر توجه به خداوند متعال، یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای رهایی از ترس و نگرانی و دغدغه و اضطراب و متقابلاً کسب طمأنینه و آرامش روحی و حتی جسمانی است. قرآن کریم می فرماید: «… أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یعنی «آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست».

براستی چرا روح و روان آدمی با یاد و نام خدا آرامش می گیرد؟
پاسخ روشن است. ما با یاد خدا و توجه به وجود مقدس الهی، خود را به منبعی متصل می کنیم که از هر قدرتی بالاتر و برتر است. لذا ترس از هر قدرت دیگری معنی پیدا نمی کند، خود را به منبعی متصل می کنیم که توانایی حل هر مشکلی و شفای هر دردی و باز کردن هر گره ای را دارد. پس یأس و ناامیدی و احساس ضعف و شکست در زندگی، دیگر مفهوم خود را از دست می دهد. با توجه به خدا، خود را به منبعی وصل می کنیم که از همه چیز و همه کس و هر راز و رمزی آگاهی مطلق و کامل دارد، پس دیگر غصه نمی خوریم که کسی درد ما را نمی فهمد، یا راز خود را به که بگوییم که بتواند ما را کمک کند.

در واقع از کسی یاری می جوییم که از همه مشکلات و علت و معلولها و رابطه های پشت پردۀ بین پدیده های جهان، آگاهی کامل دارد. با یاد خدا به منبعی وصل می شویم که معامله گر و منفعت طلب نیست و ما را برای خودش نمی خواهد، بلکه خیرخواه، مهربان و دلسوزی است که صرفاً خیر ما را می خواهد و ما را برای خودمان دوست دارد و می خواهد. بنابراین طبیعی است وقتی با ذکر و یاد خدا به چنین پناهگاه مطمئن و قدرتمندی وصل می شویم، هر گونه نگرانی و دغدغه از ما رفع شده و به راحتی و آرامش روحی و روانی برسیم.

به همین جهت خداوند متعال ما را تشویق می کند تا دائماً به یاد او باشیم. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً» یعنی «ای کسانی که به خدا ایمان آورده اید، ذکر حقّ و یاد خدا بسیار کنید» آری ذکر و یاد خدا نه تنها راه و روشی مطمئن برای رسیدن به آرامش روحی و قلبی است، بلکه بالاتر از آن، هر گونه اعراض از ذکر الهی و دور شدن از خداوند متعال، زندگی و معیشت را برای ما سخت و زجرآور می کند و در نتیجه آرامش از ما سلب خواهد شد. خداوند متعال می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی » یعنی «و هر کس از یاد من اِعراض کند، همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشورش کنیم».

منظور از یاد و ذکر خدا
نکته مهمی که در پایان این بحث باید به آن اشاره کنیم این است که منظور از یاد و ذکر خدا، صرفاً ذکر زبانی نیست، بدون تردید کسی با صرف ذکر زبانی نه می تواند توجهی به خدا پیدا کند، و نه از ثمرات اتصال به منبع الهی بهره ببرد و آرامش کسب کند. مقصود از یاد و ذکر الهی، همانا توجه قلبی به خدا همراه با هوشیاری و آگاهی به مفاهیم ذکری است که گفته می شود.

برخی علمای اخلاق مراتبی را برای ذکر برمی شمارند:
مرتبۀ اوّل، ذکر لفظی و لسانی است.

مرتبۀ دوم، ذکر معنوی است. یعنی در حالی که انسان مشغول ذکر لفظی است، به معانی الفاظ هم توجه کند و آن را بفهمد.

مرتبۀ سوم، ذکر قلبی است. یعنی توجه از دل بجوشد و احیاناً به زبان جاری شود.

البته لازم نیست حتماً به زبان جاری شود بلکه چه بسا در مراحلی سکوت، خود بهترین بیان برای اظهار مکنونات قلبی و معطوف گردانیدن دل به آستان قدس الهی باشد. از مراتب فوق، آنچه که می تواند آدمی را از نگرانی و اضطراب رهایی بخشیده و آرامش و راحتی روح و اطمینان قلبی را برایش به ارمغان آورد، مرتبۀ سوم، یعنی توجه قلبی و هوشیارانه به ساحت قدس الهی است.

بدیهی است کسی که می خواهد همیشه آرامش روحی و اطمینان قلبی داشته باشد، باید ذکر و توجه قلبی او نیز همیشگی و مستمر باشد. با یکی دو بار ذکر و توجه و یا صرفاً در زمان مشکلات به یاد خدا بودن، چندان کارگشا نخواهد بود. به تعبیر امام علی علیه السّلام: «مُدَاوَمَةُ الذِّکْرِ قُوَّةُ الْاَرْواحِ» یعنی «استمرار در ذکر، نیروبخش و تقویت کننده روح و روان است».

بی رغبتی به دنیا
اگر به دنبال کسب آرامش و راحتی روح و روان خود هستید، تلاش کنید میل و رغبت خود را به زخارف و جلوه های فریب انگیز دنیا کاهش بدهید. البته منظور نداشتن زندگی مناسب و مال و منال مورد نیاز و منطقی نیست، به هیچ وجه شما را به فقر و نداری تشویق نمی کنیم. از مال و اموال دنیا و از زخارف و جلوه های دلفریب دنیا مانند پول، ریاست، خانه، اتومبیل، همسر و فرزندان، آثار قدیمی و عتیقه، طلا و جواهر، وسایل خانه و… در حدی به دنبالش باشید که تأمین کننده نیازهای منطقی و طبیعی شما باشد.

علاقه به اینها باید در حدی باشد که آرام بخش روح و روان شما بوده و زندگی را به کام شما شیرین و گوارا سازد. اگر تعلق به آنها از حد طبیعی خارج شود، نه تنها آرامش بخش شما نخواهند بود، بلکه سوهان روح بوده و وسیله ای در جهت آزار روح و روان شما خواهند شد. حتی عشق و مَحبّت به همسر و فرزندان که از ضروریات زندگی است، اگر از حد طبیعی خود خارج شود، تبدیل خواهد شد به غل و زنجیری که مانع حرکت شما شود. دلبستگی و علاقه افراطی به زخارف دنیا، موجب دل مشغولی و سرگرم شدن به آنها می شود، و همۀاینها ناآرامی و ناراحتی را به دنبال دارد.

دلبستگی افراطی باعث می شود وقتی شما به خطر از دست دادن این تعلقات فکر می کنید، همیشه مضطرب و نگران بشوید که مبادا اینها را از دست بدهید، و اگر هم روزی بخشی از آنها را از دست دادید، ترس و نگرانی شما، عملاً تبدیل به غم و اندوه و ناراحتی عمیق خواهد شد. چه بسا کسانی که نه تنها به زخارف دنیوی مثل ریاست و پول و ثروت و طلا و جواهر یا خانه و اتومبیل دل می بندند، بلکه گاهی به چیزهای کم اهمیت نیز چنان وابسته می شوند که هر گونه راحتی و آرامش را از آنان سلب می کند.

یکی شدیداً به یک پرنده دل می بندد، دیگری عاشق آلبوم تمبر با عکس می شود، یکی شیفتۀ کلکسیون اسکناسهای قدیمی می شود. فردی عاشق عتیقه جات و اشیاء قدیمی است و خلاصه هر کدام به نوعی دلبند جلوه ای از زخارف دنیوی می شوند. این تعلقات و وابستگیها، فرد را به ورطه ناآرامی و اضطراب و نگرانی می کشاند.

بی رغبتی به دنیا در روایات
امام صادق علیه السّلام می فرماید: «اَلرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا راحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ» یعنی «میل و رغبت به دنیا موجب غم و اندوه و ناراحتی می شود و بی میلی به دنیا باعث راحتی و آرامش روح و قلب و بدن آدمی می شود».

حضرت علی علیه السّلام نیز بی رغبتی به دنیا را عامل دستیابی به بزرگترین راحتی و آرامش معرفی کرده و می فرماید: «اَلزُّهْدُ فِی الدُّنْیا اَلرّاحَةُ الْعُظْمی» یعنی «بی رغبتی نسبت به دنیا، بزرگترین راحتی و آرامش است». دلخوشی به حیات دنیوی و راضی شدن به جلوه ها و زخارف دنیا، نه تنها انسان را سیر و اشباع نمی کند و او را به آرامش نمی رساند، بلکه آینده ای تاریک و زجرآور را برای او ترسیم می کند.

خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ * أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ». یعنی «البته آنهایی که به لقاء ما دل نبسته و امیدوار نیستند و به زندگی حیوانی پست دنیا دلخوش و دل بسته اند و آنهایی که از آیات و نشانه های ما غافلند * هم اینان هستند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند». براستی که دنیا همانند آب شور دریاست که هر چه آدمی از آن بنوشد، بر عطش او افزوده شده و به دنبال نوشیدن آب بیشتری خواهد بود تا این که به مرز هلاکت برسد، و هرگز سیراب نشود و آرامش نگیرد.

امام صادق علیه السّلام می فرماید: «مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ ماءِ الْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشاً حَتّی یَقْتُلَهُ» یعنی «دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر بیاشامد، تشنگی اش بیشتر شود تا او را بکُشد».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]




آیا دعا و صلوات بر امام زمان(عج) فایده دارد؟!

 

 

 

 

 

واسطه‌های فیض خدا به زمین اولیائی هستند که با وجودشان برکت و رحمت الهی به زمینیان خاک نشین می‌رسد. خداوند حافظ و نگهبان آن هاست و آن ها عبد الهی و دوستدار حضرت حقّنند. ما خاک نشینان توصیه شده ایم که دعای فرج بخوانیم تا روزگار خوش آید! چرایی صلوات و دعای فرج ما برای او که حافظ و نگهبانی چون خود خدا دارد چه ارزش و چه سود برای حضرتش خواهد داشت؟!
آیا دعا و صلوات ما برای مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فایده و سودی دارد؟! این نوشتار می کوشد به این موضوع بپردازد تا از این رهگذر ارتباطمان را با او مستحکم تر نماییم إن شاء الله.
صلوات یک شعار است!
صلوات فرستادن و دعای ما شیعیان برای حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فارغ از سایر دلایل و علل آن یک «شعار» است! نه اشتباه نکنید! مقصودم شعار به معنای عامیانه آن نیست که صدای طبلی توخالی باشد! بلکه منظور از شعار آن است که به عنوان یک نماد و سمبل شیعیان است. در روایات توصیه شده است که «صلوات بر پیامبر و اهل بیت او را بلند بفرستید» با بلند کردن صدا به همگان نشان می دهیم که ما چه کسانی را به عنوان رهبر و ولی و سرپرست قبول داریم. جالب تر آن است که در روایات اسلامی و شیعه صلوات با صدای بلند بر طرف کننده نفاق معرفی شده است! یعنی شیعه بودن و صلوات یک ارتباط تنگاتنگ نمادین و سمبلیک نیز فارغ از سایر علل را دارا می باشند!
دعا و صلوات یک وظیفه!
علاوه بر خاصیت نماد و شعار بودن صلوات بر پیامبر و اهل بیت طاهرین (علیهم السلام)، دعای فرج و صلوات برای سلامتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که امام زنده ی عصر ماست از جمله توصیه های موکد دینی می باشد. «خدایا برای ولیّت حضرت حجة بن الحسن که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد، در این زمان و در همه ی زمان ها، ولی و حافظ و رهبر و یاور و دلیل و چشم باش تا آن زمانی که او را در زمنیت با اراده سکنی دهی و بهره مندی از او را طولانی گردانی.» از همان کودکی می آموزیم که دعای فرج بخوانیم! در مشکلات و سختی ها موقتی تازه یادمان می افتد که امامی هم داریم، برای سلامتی او و تعجیل در ظهورش نذر صلوات می کنیم! براستی چرا صلوات و دعای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این قدر مورد توصیه های بزرگان قرار دارد؟
خودت را دریاب!
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واسطه ی فیض و رحمت الهی است. واسطه ای میان ما و خدا: و اتبغوا إلیه الوسیله همان وسائل قابل اطمینان و کاملی هستند که ما را به سوی خدا می برند. پس اگر برای سلامتی این واسطه دعا کنیم و صدقه دهیم در اصل خود را دریافته ایم! ارتباط مستحکم و قلبی ما با واسطه‌های فیض خدا سبب روشنی و جلای قلب های خود ماست و ما را بالا می برد. نزدیک شدن هر چه بیشتر به واسطه تلاش برای صعود به خود خداست! آن چنان که در جامعه ی کبیره می گوییم: «و جعل صلواتنا علیکم و ما خصّنا به من ولایتکم طیباً لخلقنا و طهارة لا نفسنا و تزکیة (برکة) لنا و کفّارة لذنوبناو خداوند متعال درود و صلوات ما را بر شما حکم گردانید و آنچه را که مخصوص ما از نعمت ولایت شما کرده برای نیکویی فطرت و خلقت ها و پاکی نفوس ما برای تزکیه و پاکیزگی روح ما از علائق دنیا و کفاره ی گناهان ما بود.
ما به واسطه ی صلوات و دعای سلامتی برای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیکویی اخلاقی و طهارت نفس و تزکیه و برکت را نصیب خود می گردانیم و به این طریق کفاره ای برای گناهان خود در نزد پروردگار عالمیان حاضر می نماییم! ای مولای ما! زبان قاصر و قلم ناتوان است از آن که چگونه از خداوند متعال سپاسگزاری نماید که نعمتی چونان شما را به ما ارزانی داشت که حتی دعا برای سلامتی شما نیز منفعت و سودش به خود ما بر می گردد! به راستی او چه نیازی به دعا و صلوات ما دارد که ما محتاج وصل کردن خود به او هستیم. شاید این طور بتوانیم خود را در نزد خدا و ولی او شیرین کنیم!!
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد                حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
امام پدر غمخوارها!
او که دغدغه اش هدایت خلق خداست، او که از طولانی شدن انتظار برای ظهور بیش از همه خودش دعا می کند، او که با زشتی های ما قلبش می شکند، او که …
امام ماست که پدر مهربان و دلسوز ماست!
اگر این بار خواستی برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرتش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نذر صلوات کنی و یا در قنوت نمازت دعای سلامتی و فرج او را بخوانی، یادت نرود پدر غمخوار تو منتظرست تا با ظهورش، تو را از قید و بندهای دنیای فانی به سوی خدای باقی ببرد! زیرا او بهترین واسطه میان تو و خداست و مهربان ترین و دلسوزترین و با محبت ترین کس پس از خدا به توست!
برای تعجیل در ظهور و سلامتی حضرتش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلوات.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ق.ظ ]




 

بهترین روش برای تربیت کودکان چیست؟

 

 

میزان عشق و محبت و محدودیت هایی که در مورد تربیت کودکان به میان می آید، با نحوه برخوردی که والدین با فرزندان خود دارند، ارتباط مستقیمی دارد،اما شیوه های تربیتی کودکان منحصربه فرد نبوده و نمی توان یکی را برای هر کودکی انتخاب کرد.

بهترین روش ها برای تربیت کودک

کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب درک شخصیت خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوانید استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی کنید.اما نمی توان گفت که یک راه قطعی برای تربیت کودکان در همه موارد وجود دارد. هیچ شیوه صحیح و منحصر به فردی وجود ندارد که شما با استفاده از آن بتوانید یک کودک سالم را پرورش دهید. به هر حال شیوه های متفاوتی هستند که همه پدر و مادرها باید از آن ها آگاهی داشته باشند.

 

بر اساس تحقیقاتی که در زمینه نحوه برخورد با کودکان انجام شده، محققان به 4 شیوه تربیت دست پیدا کرده اند:

1- محبت کم، محدودیت کم

2- محبت کم، محدودیت زیاد

3- محبت زیاد، محدودیت کم

4- محبت زیاد، محدودیت زیاد

 

 

 

نکات تربیتی کودکان

 

میزان عشق و محبت و محدودیت هایی که در مورد تربیت کودکان به میان می آید، با نحوه برخوردی که والدین با فرزندان خود دارند، ارتباط مستقیمی دارد. والدین باید با محبتی که به فرزندان خود ابراز می کنند به آن ها احساس آرامش داده و به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کنند و به گفت وگو بنشینند. هم چنین با محدودیت هایی که برای فرزندان خود قایل می شوند می توانند به صورت متعادل، غیرفعال و سلطه جویانه در برابر کودکان خود ظاهر شوند. به این معنا که می توانند عکس العمل متعادلی در مقابل رفتار کودک خود نشان دهند، یا نسبت به رفتار او هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهند و یا نهایتا عکس العمل تندی نشان داده و به صورت سلطه جویانه در مقابل او ظاهر شوند. 

 

اگر بخواهیم در یک کلام این روش ها را تشریح کنیم، می توانیم بگوییم واکنش غیرفعال هیچ کاری از پیش نمی برد، واکنش متعادل، شما و فرزند را به نتیجه دلخواه رسانده و هر دو موفق خواهید بود و واکنش پرخاشگرانه نیز در نهایت به کتک خوردن کودک می انجامد.

همچنین بخوانید :

بهترین روش آموزش حفظ قرآن کریم برای کودکان

 

به هر حال همه پدر و مادرها به نحوی از این چهار روش استفاده می کنند و با بهره گیری از الگوهای رفتاری متفاوت، عشق خود را نثار کودکان کرده و با تعیین محدودیت ها، آن ها را در مسیر درست قرار می دهند. در حقیقت نتیجه تمام این تلاش ها رسیدن به تعادل است که هم در زمینه محدودیت ها و هم در زمینه محبت کردن باید مورد تامل و بررسی قرار گیرد. 

اگر شما از شیوه محبت زیاد در تربیت کودکان خود استفاده می کنید، بنابراین به تبعیت از این روش باید بیشتر با آن ها صحبت کنید، وقت بیشتری را با آن ها صرف کنید و با دلیل و منطق برخورد کنید.

از سوی دیگر، والدینی که از روش قرار دادن محدودیت های زیاد استفاده می کنند، باید قبول کنند که قدری دیکتاتورانه با کودکان رفتار می کنند. این روش به زمان های قدیم، هنگامی که کودکان را تنبیه بدنی می کردند، باز می گردد. به هر حال هر گزینه ای را که انتخاب می کنید همواره باید به خاطر داشته باشید که هدف شما از تربیت کودکان، آموزش احترام گذاشتن متقابل به آن ها و آماده کردن آن ها برای پیروی از قوانین اجتماعی است.

 

از چهار شیوه ارایه شده باید تکنیکی را انتخاب کنید که خودتان به شخصه ارتباط بهتری با آن برقرار می کنید. به عنوان مثال اگر والدین شما از تکنیک قرار دادن محدودیت های زیاد برای تربیت شما استفاده می کردند و شما احساس می کنید که با این شیوه به بهترین نحو تربیت شده اید، بنابراین این امکان وجود دارد که خودتان نیز همین شیوه را در مقابل فرزندتان به کار گیرید. از سوی دیگر شاید به هیچ وجه با شیوه والدین تان موافق نباشید و ترجیح دهید تا از شیوه محبت زیاد در قبال فرزندان تان بهره بگیرید.

 

 

نحوه صحیح تربیت کودک

 

تحقیقات، گویای این مطلب هستند که محبت و محدودیت زیاد خیلی بهتر از محبت و محدودیت کم عمل می کند. چرا که در صورت کم بودن میزان محبت و محدودیت، کودکان از شخصیت پایینی برخوردار می شوند. اغلب پدر و مادرهایی که بیشتر به فکر راحتی و آرامش خود هستند تا به فکر پرورش و تربیت کودکان، از این روش استفاده می کنند. در یکی از برنامه های تلویزیونی، مادری را نشان می دادند که ترجیح می داد هیچ کاری به کار فرزندش نداشته باشد، دلیلش هم این بود که ممکن است کودک از گفته ها و کارهای او برداشت منفی کند. “دکتر منل” در پاسخ به این مادر گفت:"چنین تصوری کاملا سطحی است و بیشتر می توان گفت که شما می خواهید وظایف خود را ساده کنید و هیچ ارزش و اهمیتی برای تربیت فرزند خود قایل نیستید.” در پایان گفت وگو، مادر به اشتباه خود پی برد و تصمیم گرفت تا رفتار خود را به طور کلی در مقابل فرزندانش تغییر دهد.

زمانی که می توان از محبت فراوان استفاده کرد و کودکان را به راحتی در مسیر درست قرار داد، چرا به زور و اجبار متوسل شویم؟ خود شما هم دوست ندارید همه چیز به شما دیکته شود و تحت کنترل شدید دیگران قرار بگیرید. هیچ گاه زور و اجبار غیرضروری را به فرزندان خود تحمیل نکنید و کاری نکنید که حد و مرز، بیش از اندازه آن ها را خسته کرده و مجبور شوند تا دست به مخالفت های شدید بزنند.

 

باید تا جایی که می توانید عشق و محبت خود را نثار آن ها کنید و هر کجا که لازم بود حد و مرزهای مشخصی برای شان تعیین کنید. در موقعیت هایی که سلامت جسمانی کودک در معرض خطر قرار می گیرد و یا امکان بروز مشکلات جدی برای او وجود دارد، می توانید تا حدی از شیوه پرخاشگرانه و سلطه جویانه استفاده کنید. زمانی که کودکان ملزم به انجام کاری هستند، به عنوان مثال زمان خواب شان فرا رسیده و باید برای خوابیدن آماده شوند، باید با شیوه متعادل با آن ها برخورد کنید. واکنش غیرفعال نیز در مواقعی نظیر زمانی که کودک نوشیدنی خود را از دهان به بیرون می ریزد، کاربرد دارد. در چنین مواقعی به هیچ وجه نباید به روی خود بیاورید ولی می توانید طوری وانمود کنید که کودک تصور کند شما فکر می کنید کار او کاملا تصادفی بوده است. به این طریق او از تکرار مجدد این کار خودداری خواهد کرد. در این موقعیت نباید بر سر کودک داد بزنید و یا او را تنبیه کنید چرا که در صورت مشاهده چنین واکنشی او مجددا این کار را تکرار خواهد کرد. بر اساس موقعیت های مختلف شما ملزم به تغییر روش های تربیتی خود هستید. همان طور که در ابتدای این مقاله هم اشاره کردم، هیچ شیوه ای از پیش تعیین شده ای برای تربیت کودکان وجود ندارد. در هر حال او را دوست بدارید و با توجه به موقعیت های مختلف، متعادل، منفعل و سلطه جو باشید.

 

یادتان باشد بچه های امروز متفاوت هستند. آن ها علاقه ای به گوش کردن نصحیت های طولانی مدت ندارند. به نوعی می توان گفت آن ها فرزندان عصر سرعت هستند. بهترین نوع خوراک ذهنی که می توان برای آن ها تجویز کرد، پند و اندرز فست فودی است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-04-05] [ 09:29:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم