نرجس
 
   



سوره ای با فضلیت برای اموات
 


 

 

 

خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است

 


قرآن خواندن برای اموات

پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است.

 

در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:

 

۱. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»[۱]

 

۲. حضرت امام صادق(علیه السلام ) می فرمایند: «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»[۲]

 

دسته دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.[۳]»


می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه … را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد

 

اهل قبور نیازمند به استغفار و طلب رحمت و اهداء ثواب هستند. در همین زمینه امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «ثوابی که پس ازمرگ به انسان می‎رسد سه چیز است؛ ۱. صدقه جاریه… ۲. راه و رسم صحیحی که شخص در حال حیات بدان عمل می‎کرد و به گونه‎ای بوده که الگو برای دیگران می‎شد ۳. فرزندی شایسته که برای او طلب مغفرت کند، و موجبات آمرزش پدر را فرهم سازد.»[۴] در جای دیگر می‎فرماید: «همان گونه که زندگان با هدایا، شاد می‎شوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان می‎شود؛ شاد می‎گردند.»[۵]

 

بنابر این اهداء ثواب و طلب مغفرت برای اهل قبور نافع است و از طریق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ توصیه شده است.

 


کارهایی که برای میت نافع است

خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است.[۶]
تلاوت

 

همچنین در شب اول قبر؛ مستحب است دو رکعت نماز وحشت خوانده شود که در رکعت اول بعد از سوره حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم، بعد از سوره «حمد»، ۱۰ مرتبه سوره «انا انزلنا» خوانده شود.

 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: سوره «تبارک» بالای سر قبر میت خوانده شود تا موجب رفع عذاب قبر از او گردد.[۷]

 

مرحوم نوری در مستدرک الوسائل باب اموات، از سید بن طاوس در مصباح الزائد نقل کرده و فرمود: طریق زیارت میت این است که رو به قبله و دست بر قبر نهاده و بگو: «اللّهم ارحم غربته وصل وَحْدَته… ثمَّ اقر “أنا انزلناه فی لیلة القدر” سبع مرّات» پروردگارا! بر غربت او ترحم نما و تنهایی او را به مقام جمع خودت ارتباط بده و موجبات انس را بر وحشت او قرار بده و ترس او را تبدیل به ایمنی گردان و از رحمت خود برای او رحمتی بفرست که از رحمت غیر تو بی‎نیاز گردد و او را به کسی که او دوست داشت و در تحت ولایت او (ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ ) بود؛ ملحق گردان! و سپس سوره مبارکه «انا انزلناه» راهفت مرتبه بخوان.[۸]

 

در نتیجه می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه… را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد.

 


خواندن قرآن برای اموات دیگران و دریافت پول

افرادی که به سفارش دیگران ختم قرآن برای اموات می کنند و از این بابت پول دریافت می کنند، آیا این عمل شرعاً صحیح است؟ آیا صرف قرائت قرآن و به این صورت که هر دو روز یک ختم قرآن بکنند اشکالی ندارد؟

 

دریافت پول و مزد بابت خواندن قرآن اشکالی ندارد[۹] و به تلاوت و قرائت قرآن در روایات فراوان سفارش شده است.

 

تلاوت قرآن غیر از این که برای قاری بسیار ارزش و ثواب دارد برای پدر و مادر و معلم او نیز مؤثر است. پیامبر(صلی الله علیه و آله ) فرمود: “هرگاه معلم به دانش آموز بسم الله الرحمن الرحیم بیآموزد خداوند برای او و پدر و مادر و معلمش برائت از آتش جهنم را امضا می کند."[۱۰]

 

امام صادق(علیه السلام ) فرمود: “پیامبر(صلی الله علیه و آله) در وصیتش به امام علی(علیه السلام ) فرمود: “بر تو باد به تلاوت کردن قرآن در هر حالی."[۱۱]

 

تلاوت کردن زیاد و ختم قرآن به صورت پی در پی مطلوب است. امام سجاد(علیه السلام ) فرمود: “شروع به قرآن و ختم آن و شروع دوباره و ختم آن و …. از افضل اعمال است".[۱۲]

 

امام حسین(علیه السلام) فرمود: “ختم قرآن در یک شب باعث صلوات و درود ملائکه و ختم آن در روز باعث صلوات و درود ملائکه حافظ انسان می باشد. نیز دعای او مستحاب است و برای او بهتر است از این که بین زمین تا آسمان مال داشته باشد."[۱۳]

 


اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان (چه زنده و چه مرده) مستحب است:علی بن مغیره می گوید:به امام کاظم گفتم:پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آن ها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود:در روز قیامت تو با آنان خواهی بود

 

کثرت تلاوت قرآن مطلوب است ولی عجله کردن در تلاوت و با سرعت زیاد خواند کراهت دارد. بهتر است قرآن را با ترتیل بخوانیم.[۱۴] این همه ثواب برای تلاوت قرآن و برای قاری قرآن در صورتی است که به قرآن و به حلال و حرام آن معتقد باشد و قرآن را وسیله کسب رزق و و آبروی خود قرار ندهد.

 


امام صادق(علیه السلام ) فرمود:"قاریان قرآن بر سه دسته اند:‌

 

۱- قاری که با تلاوت قرآن بر مردم فخر فروشی می کند. او اهل آتش است.

 

۲- قاری که قرآن را خوب می خواند ولی به آن عمل نمی کند و حدود قرآن را ضایع می گرداند. او نیز اهل آتش است.

 

۳- قاری که به حلال و حرام قرآن عمل می کند و به آن ایمان دارد. خداوند او را ازفتنه های گمراه کننده نجات می دهد و اهل بهشت خواهد بود و در روز قیامت از دیگران شفاعت خواهد کرد."[۱۵]

 

امام صادق(علیه السلام) از پدران گرامیش نقل می کند: “من قرء القرآن یأکل به الناس جاء یوم القیامه و وجهه عظم لا لحم فیه؛[۱۶] هر کس قرآن بخواند و با آن بخواهد سر مردم کلاه بگذارد (مال مردم را بخورد) در روز قیامت وارد محشر می شود در حالی که هیچ گوشتی بر صورت ندارد.”

 

اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان(چه زنده و چه مرده) مستحب است: علی بن مغیره می گوید: به امام کاظم گفتم: پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آنها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود: در روز قیامت تو با آنان خواهی بود.[۱۷]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-04-09] [ 09:33:00 ق.ظ ]




حسادت چه اثری بر زندگی فرد حسود میگذارد؟
 



حسد انسان را دچار بیماری های جسمی و روحی می کند

 

آثار حسد بر زندگی فرد

1- حسد ایمان را فاسد و از بین می برد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این باره فرمود:

«الْحَسَدُ یفْسِدُ الْایمان»[1] 

حسد ایمان را فاسد می کند، زیرا حسود به بخشش خدا بر بندگانش خشمناک است و غیر مستقیم می پندارد که کارهای خداوند طبق عدالت نیست! در نتیجه اصل توحید و ایمان او فاسد می گردد. 

در زمان غیبت صُغری یکی از شیعیان با فضیلت و مورد احترام مردم «شلمغانی» بود. وی به علت خودخواهی و مقام طلبی انتظار داشت که پس از محمد بن عثمان، سومین نایب خاص امام زمان (عج) شود؛ ولی علی رغم این انتظار، حسین ابن روح به مقام نیابت خاصه از طرف امام زمان تعیین شد. 

 

شلمغانی به جای این که متوجه نقص خود شود، بر حسین ابن روح حسادت ورزید، و از راه راست منحرف شد. و روز به روز بر شقاوت خود افزود، و عدّه ای را به دور خود جمع کرد و واجب بودن عبادت ها را منکر شده و ازدواج با محارم را جایز دانست. مردم بسیاری را گمراه کرد و خود نیز گمراه شد. تا این که لعنت نامه ای از ناحیه امام زمان (عج) علیه او صادر گردید و در دنیا و آخرت رسوا شد و سرانجام سلطان وقت او را در شهر بغداد به دار آویخت. لازم به ذکر است که او از جانب حسین ابن روح در میان مردم واسطه و نماینده بود و نیازهای آنها را به حسین بن روح می رساند. با وجود این در نتیجه حسادت از حسین ابن روح خواست تا با وی مباهله کند.[2]

 

2- حسد نیکی ها و حسنات را از بین می برد. پیامبر علیه السلام در این مورد فرمود: 

«ایاکمُ و الْحَسَدُ فَانّ الْحَسَدَ یاکلُ الْحَسَناتِ کما تَأکلُ النّارُ الْحَطَبَ»[3] 

حسد نیکی ها را می خورد و از بین می برد همان طوری که آتش هیزم را می خورد و از بین می برد.

 

3- حسد انسان را دچار بیماری های جسمی و روحی می کند و آسایش و آرامش را از انسان سلب می نماید. علی علیه السلام در این باره فرمود: 

«الْحَسَدُ یذیبُ الْجَسَدَ»[4]؛ 

حسد تن را آب می کند. 

 

و در جمله دیگر فرمود: 

«الْحَسُودُ دائِمُ السُّقم»[5] 

حسود، پیوسته بیمار است. 

 

4- حسد موجب تنهایی و انزوای حسود می شود حتی دوستانش را از دست می دهد. علی علیه السلام فرمود: 

«الْحَسُودُ لاخُلَّة لَهُ»[6] 

حسود، دارای دوست نخواهد بود. 

 

5- حسد موجب می شود که شخص حسود از پیشرفت در امور بازماند زیرا او بیشترین وقت و نیروی فکری و جسمی خود را صرف مبارزه با محسود می کند و همواره به فکر اوست و در صدد یافتن راه برای از میدان به در کردن اوست.

 

6- افراد حسود برای تسکین خود سعی می کنند ارزش و قابلیت های اشخاص دیگر را زیر سؤال ببرند و ارزش آنها را با عیب جویی و عیب تراشی و بدگویی پایین بیاورند و این موجب اختلاف و جدایی و کینه بین افراد جامعه می شود و تعاون و نوع دوستی از بین می رود.

 

7- حسود برای نابودی رقیب به هر کاری دست می زند او حتی حاضر است خود را از بین ببرد تا به محسود ضرری برساند. شهید مطهری در کتاب انسان کامل می نویسد: 

در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اوّلی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی کرد؛ بلکه مانند یک آقا با او رفتار می کرد. بهترین غذاها را به او می داد. بهترین لباسها را برایش می خرید. وسایل آسایش او را فراهم می کرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می کرد و حتی حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد. یک شب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و مقداری پول هم به تو بدهم؛ ولی می دانی برای چه آن همه خدمت به تو کردم؟

 

فقط برای یک تقاضا: اگر تو این تقاضا را انجام دهی هر چه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو می دهم؛ غلام گفت: هر چه تو بگویی اطاعت می کنم. تو، ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی. می ترسم اگر پیشنهاد کنم قبول نکنی. گفت: هر چه می خواهی پیشنهاد کنی بگو تا من بگویم «بله». وقتی کاملًا قول گرفت گفت: 

پیشنهاد من این است که در یک موقع خاصی دستور می دهم سر مرا بِبُری. غلام گفت: 

چنین چیزی نمی شود. او گفت: من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد و با هم به پشت بام یکی از همسایه ها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت همین جا سر مرا بِبُر و هر جا که دلت می خواهد برو؛ غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای این که من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است، ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می سوزم. 

 

می خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند اگر چنین چیزی شود من راحت شده ام و راحتی من فقط برای این است که می دانم اگر اینجا کشته شوم فردا می گویند جنازه در پشت بام رقیبش پیدا شده پس حتماً رقیبش او را کشته است و بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می کنند و مقصود من حاصل می شود.

 

غلام سر او را برید. کیسه پول را برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند؛ ولی همه می گفتند: اگر او قاتل باشد روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی کند! پس قضیه چیست؟ غلام پیش حاکم وقت رفت و حقیقت را این طور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است حاکم هم غلام را آزاد کرد و هم مرد زندانی را.[7] 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




آیا اینکه در حین خواندن فاتحه، با سنگ به قبر می زنند، دلیلی اسلامی دارد
 

 

 در منطقه ای مرسوم است که مردم بر سر قبر می روند و با سنگ کوچک یا انگشت بر سنگ قبر می زنند و فاتحه می خوانند، آیا این بدعت است یا سنت؟
پاسخ اجمالی
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است که در پاسخ تفصیلی تعدادی از آنها بیان می شود. اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود.
در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، در میان مردم به غیر از این سنت، سنت های دیگری نیز وجود دارد که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی به این معنا نیست که آنها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.
پاسخ تفصیلی
در روایات، تأکید بسیاری وجود دارد که مردگان را از یاد نبریم و برای آنها از این دنیا خیراتی بفرستیم. یکی از بهترین خیرات و هدیه ای که می توان از این دنیا برای آنها فرستاد، خواندن قرآن است که تأکید بسیاری نیز بر آن شده است. امام رضا (ع) فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست که قبر مؤمنی را زیارت کند و در آن جا سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، مگر این که خداوند گناهان او و صاحب قبر را می بخشاید».[1]، [2]
خیرات برای مردگان و زیارت کردن قبرشان، سنت حسنه ای است که در میان مسلمانان رواج دارد. این عمل مطمئناً برای مرده نیز تأثیر به سزائی دارد و می تواند او را در حیات پس از مرگ کمک کند؛ لذا در روایات آمده است: «مردگان را زیارت کنید که همانا آنها از این عمل خوشحال می شوند».[3] حتی در بعضی از روایات توصیه شده است که به یاد مردگان باشید که این کار ثواب دارد.[4]
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است؛ بسیاری از این آداب، به جهت احترام گذاشتن به مرده و گاه برای به وجود آوردن ارتباط بین آنها است. به گونه ای که در بعضی از روایات آمده است وقتی به قبرستان می روید یک قبر را مشخص نموده و به زیارت آن روید: «شخصی از امام موسی کاظم (ع) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است. امام فرمود: بله و تا زمانی که بر سر قبر او است، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد و زمانی که بلند شده و از کنار قبر بلند می شود، وحشت به درون قبر می رود».[5]

از دیگر عواملی که سبب به وجود آمدن ارتباط بین کسی که بالای قبر بوده و کسی که در درون قبر است، می شود، دست گذاشتن بر روی قبر مرده است: راوی می گوید: از امام صادق (ع) در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند. سپس از امام در مورد این که چگونه دست را بر روی قبر قرار دهیم سوال کردم؟ امام در پاسخ انگشت خود را به سمت زمین گرفتند و آن را بر روی زمین قرار داده و سپس بلند کردند».[6]
اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود. در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، به غیر از این سنت، برخی از سنت های دیگر نیز وجود دارند که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی بر سنت های عرفی، به این معنا نیست که سنت ها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه در میان مردم، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




روح اموات چه مواقعی به ملاقات خانواده شان می آید
 



آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟

 

اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (علیه السلام) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟

فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند .

 بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه.

عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن.

 عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن .

خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند .

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]




روشهایی برای درمان حسد

 

13 راه برای درمان حسد
1- توجه به پیامدهای حسادت
افرادی که گرفتار بیماری حسادت هستند، باید به خود آیند و برای درمان این بیماری بزرگ، ضرر و زیان های دنیوی و اخروی اش را در نظر آورند و خود را اصلاح کنند. امام صادق (ع) در این باره فرمود: حسود پیش از آن که به محسود زیان برساند، به خود زیان می رساند.[1]

مانند شیطان که با حسد خود برای همیشه، خود را مستحق لعن و دوری از رحمت خدا کرد. حسود باید بداند حسادت برای او سودی ندارد، نه مقامش را بالا می برد و نه محبوبیتش را بیشتر می سازد. افراد حسود باید بدانند که اغلب بدخواهان، در کار خود موفقیت پیدا نمی کنند، چه اگر موفق شوند، نباید کسی در جهان دارای نعمتی شود، چون هرکسی که نعمتی دارد از حسادت حاسدان در امان نیست.


2- ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر خلاف میل
حسود باید بر خلاف میلش رفتار کند. اگر به دلیل حسادت بر کسی تکبر می کند، نسبت به او فروتنی کند و اگر بدگویی و غیبت او را آرزومند است، در مجالس به تعریف او بپردازد. اگر از دیدن او ناراحت و ترشرو می شود و درشت گویی می کند، باید خود را به خوش کلامی و گشاده رویی وادار سازد. اگر حسد، حسود را از بخشش و عطای او به محسود باز می دارد، باید بخشش را نسبت به محسود زیاد کند. هنگامی که حسود، بر این اعمال مداومت کند، ملکه او می گردد و حسد از دلش بیرون می رود. امام صادق (ع) فرمود:


انَّ الْمُؤْمِنَ لَا یسْتَعْمِلُ حَسَدَه[2]
مؤمن، حسد خود را به کار نمی گیرد.

 

3- توجه به ناپایداری دنیا
اگر انسان خود را از پدیده ها بالاتر بداند، دلیلی برای حسرت ها و حسادت ها نمی ماند، گاه در دوره نوجوانی، انسان حسرت چیزی را می خورد یا نسبت به امتیاز دیگری حسادت می ورزد، اما به هنگام جوانی و میان سالی وقتی آن مسائل را در نظر می گیرد، به اشتباه خود پی می برد و گاه خود را مذمّت می کند که برای چه چیزهایی خودخوری می کرده است. بنابراین اگر خود را از هوس ها بالاتر بدانیم انگیزه ای برای حسادت باقی نمی ماند.


4- اجتناب از مقایسه
یکی از بهترین راه ها برای کاهش حسّ حسادت این است که افراد حسود از مقایسه خود با دیگران و چشم و هم چشمی خودداری کنند.


5- توانا کردن خویشتن
حسد، بدون تردید شیوه دون مایگان است و کسی در معرض ابتلای به آن واقع می شود که ناتوان باشد، به همین جهت با توانا ساختن خویش می توان از ابتلای به حسد جلوگیری کرد؛ و حسد برخاسته از ضعف نفس را، درمان کرد.

 

6- شناخت هدف خلقت
اگر انسان حسود بداند که هدف از خلقت او عروج از مرحله حیوانی به مرحله فرشته خویی و بندگی خداست، هیچ گاه به برادران دینی خود حسادت نمی ورزد و خود را از مرحله انسانی به مرحله پست حیوانی تنزّل نمی دهد.


7- تلقین
تلقین نیز یکی از راه های پیراستن خویش از صفات رذیله می باشد. حسود می تواند به وسیله تلقین، خود را از حسد پاک کند و به خود بگوید نباید من حسادت داشته باشم، باید تحمل دیدن و شنیدن امتیاز و برتری دیگران را داشته باشم. دائماً این تلقین را تکرار کند تا از این بیماری رهایی یابد.[3]


8- تلاش سازنده
تلاش سازنده در راه کسب فضائل، وسیله مؤثّری برای مبارزه با حسد است. کسی که سرگرم فعالیت است، کمتر حسرت دیگران را می خورد و چه بسا کم کم دید وسیع، مناعت طبع، بزرگواری و دگربینی در او زنده شود و از پوسته محدود خود به درآید، دیگران را هم به حساب آورد، خود را با انسان ها پیوند دهد، احساس نوع دوستی و خیرخواهی در او زنده شود و نه تنها از راحتی دیگران رنج نبرد، بلکه حاضر شود خود رنجی را تحمل کند، تا دیگران را به راحتی برساند.[4]

9- ایجاد رابطه عاطفی
یکی از راهکارهای درمان حسادت ایجاد رابطه عاطفی با محسود و اصلاح رفتار است. وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مسأله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم خواهد شد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم خواهد شد. واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود بدین سان حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا می کند.


10- راضی به رضای حق بودن
از جمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثر است، راضی به رضای حق بودن، تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع بودن به زندگی خویش است. امام علی (ع) فرمود:
مَنْ رَضِی بِحَالِهِ لَمْ یعْتَوِرْهُ الْحَسَد[5]
کسی که به حال خود راضی باشد، حسد دامان او را نمی گیرد.

 

11- تقویت ایمان
تقویت ایمان، توکل به خداوند و باور کردن این نکته که فضل و رحمت الهی تمام شدنی نیست و به هر کسی که بخواهد می دهد، و این خداوند است که بدون حساب، روزی ها را تقسیم می کند، بینشی به انسان می دهد که باعث می شود هرگز به دنبال حسد نرود.


12- تبدیل انگیزه
اگر حسود نیرویی را که برای زوال نعمت از محسود به کار می گیرد، صرف پیشرفت خود نماید، چه بسا از او جلو بیفتد. به تعبیر دیگر باید انگیزه های حسد را به انگیزه های غبطه و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سالم تبدیل نمود.

شخص حسود به جای این که بگوید: ای کاش فلانی نمی داشت، انگیزه خود را بر کار و تلاش، تقویت کند تا خود هم داشته باشد.


13- توجه به نقاط مثبت خود
در بسیاری موارد، علت حسادت افراد، احساس حقارت به علت محروم بودن از نعمت هایی است که دیگران از آن بهره مندند. در چنین وضعیتی، فرد حسود برای تسکین درد نداری خود، به دیگران حسادت می ورزد و آرزو می کند آن چه را خود ندارد، دیگران هم نداشته باشند. ولی باید بداند، کسی نیست که همه خوبی ها و توانایی های موجود در جهان را داشته باشد. بلکه هرکس به تناسب وضعیت و تلاش خود، برخی از خوبی ها و توانایی ها را داراست. او باید به جای آرزو کردن نعمت های دیگران و حسادت به آنها، توانایی ها و ویژگی های مثبت خود را بشناسد و با تقویت آنها، به آن نعمت هایی که در نظر دارد دست یابد.


هرگاه متنعم بودن شخصی، انسان را آزار دهد، باید به توانایی های خود توجه نماید، امتیازاتی که دیگران از داشتن آنها محروم هستند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم