نرجس
 
   



دستم به اسمانت نمیرسد

اما تو که دستت به زمین می رسد/عزت دوستان وعزیزانم را تا عرش کبریایی خود بلند کن/

وعطا کن به آنان هر آنچه برایشان خیر است ودلشان را لبریز از شادی …

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-01-24] [ 07:56:00 ق.ظ ]




بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی و همنشینی



 بسیاری از مردم به سبب برخی از ارتباطات اجتماعی به سعادت می‌رسند و بسیاری نیز نگون‌بخت می‌شوند و در دنیا سر از زندان و گوشه خیابان و خرابه‌ها درمی‌آورند و دنیا و آخرتشان را تباه می‌سازند. این ارتباط اجتماعی به ویژه در قالب دوستی و همنشینی با افراد به سبب نقش سرنوشت‌ساز آن همواره از سوی خدا و معصومان(ع) مورد توجه و اهتمام بوده و مطالب بسیاری در این باره گفته و نوشته شده است. در این مطلب به گوشه‌ای از نقش مجالست با خوبان و بدان در زندگی دنیوی و اخروی اشاره شده است.
***
سنت ارتباط اجتماعی، نیاز طبیعی
انسان موجودی اجتماعی است. اجتماع به حالت گفته می‌شود که افراد نقشی را به عهده می‌گیرند و مسئولیتی دارند و در قالب حقوق و تکالیف به نیازهای یکدیگر پاسخ می‌دهند و آن را برآورده می‌سازند. این حالت در دنیا امری طبیعی و از سنت‌های الهی است؛ زیرا انسان بدون دیگری نمی‌تواند نیازهای خویش را برآورده سازد و به کمالی از کمالات دست یابد. بر همین اساس، سنت تفضیل و برتری میان افراد قرار داده شده و تسخیرگری به عنوان سنت الهی در جامعه و اجتماع مطرح شده است. (زخرف، آیه32)
روابط اجتماعی اقتضائاتی دارد که از جمله آنها عدالت در تعامل و اجرای قوانین، احسان نسبت به دیگران در قالب بخشیدن و خیررسانی، عفو و گذشت و حتی ایثار و گذشتن از حق خویش برای حفظ مصالح اهم و مهم‌تر است. برخی از نیازهای انسانی که عاطفی است در قالب تشکیل خانواده و از طریق همسران و فرزندان و برخی دیگر در قالب دوستی و رفاقت و مانند آنها برآورده و برطرف می‌شود.
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت و نیز به معنای آشنایی توأم با مهر و محبت و عشق، از مهم‌ترین راه‌ها در حوزه روابط اجتماعی سالم است که بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی مادی دو طرف بدون آنکه در چارچوب قوانین سخت‌گیرانه عدالتی باشد، در قالب احسان و مودت و اکرام برآورده می‌شود.
در قرآن به مسئله دوستی توجه ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا پس از همسر، مهم‌ترین امری است که تأثیر بسزا در سرنوشت بشر و خوشبختی و بدبختی افراد دارد. از همین‌رو در آیات قرآن به ابعاد و مسائل دوستی با استفاده از واژگانی چون «ود»، «الف و الفت»، «خلیل»، «ولی»، «حب»، «قرین»، «صدیق»، «رفیق»، «صاحب» و مشتقات آنها پرداخته شده است.
از نظر قرآن، هر کسی با کسی دوستی می‌ورزد که متناسب با روحیات اوست و کمالات را در چنین روابطی می‌داند. چنانکه در ضرب‌المثل معروف آمده: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند هم‌جنس با هم جنس پرواز. این هم‌جنسی در روحیات و کمالاتی است هر یک آن را مطلوب دانسته و در ساختار ارتباط اجتماعی خواهان تأمین آن هستند؛ هر چند که در مصداق و یا روش دستیابی به کمالات به اشتباه بروند، ولی از نظر این دوستان، کمال همان چیزی است که در این روابط اجتماعی به دست می‌آورند. لذا در روایات آمده فرد را باید با نگاه به دوستان و هم‌نشینانش شناخت.
پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: المرء علی دین خلیله، فلینظر احدکم من یخالل؛ آدمی بر آئین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می‌کند. ( الأمالی للطوسی، ص518، حدیث1135.) و نیز می‌فرماید: اختبروا الناس بأخدانهم؛ فانما یخادن الرجل من یعجبه؛ مردم را با دوستانشان بیازمائید؛ زیرا آدمی با کسی که از رفتارش خوشش بیاید، دوستی می‌کند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص249).
بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی
از نظر قرآن بهترین‌ها در دوستی جز پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال و کسانی که خداوند به آنان نعمت ایمان و ولایت بخشیده نیستند (نساء، آیه69)؛ چنانکه دوستان بد همان کسانی هستند که در زمره شیطان و دوستان او قرار دارند. این افراد شامل کافران (اعراف، آیه 27)، گمراهان (اعراف، آیه30)، جدال‌کنندگان به باطل (انعام، آیه21)، افراد ناباب (فرقان، آیات 27 و 28) و مانند آنها هستند و به عنوان بدترین همنشینان به شمار می‌روند.
اینکه بر دوستی و همنشینی با برخی از افراد تأکید و از برخی دیگر نهی شده است، به سبب همین نقش سرنوشت‌ساز آنان در خوشبختی و بدبختی افراد است. امام علی(ع) در این‌باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: جلیس الخیر نعمه، جلیس الشر نقمه؛ همنشین خوب، نعمت است و همنشین بد، مصیبت. (شرح غررالحکم: ج3، ص396، ح4720-4719.)
امام علی(ع) به مردم هشدار می‌دهد که مجالست با هر دارنده فکر و عمل و روحیه‌ای موجب می‌شود که انسان همان روحیه را بگیرد. اگر با خوبان نشستی خوب می‌شوی و اگر با بدان بد. از جمله ایشان می‌فرماید: جالس الحلماء تزدد حلما؛ با بردباران بنشین تا بردباری‌ات افزون شود. (شرح غررالحکم: ج3، ص357، ح4722)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: مجالسه أهل الهوی منساه للایمان، و محضره للشیطان؛ همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. (نهج‌البلاغه: خطبه 86)
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به نقش و تأثیر همنشینی با هشت گروه اشاره می‌کند. در صفحه 122 کتاب «منیه المرید» آمده که حضرت درباره مجالست می‌فرمایند: هر کس با هشت طایفه از مردم بنشیند، خداوند متعال هشت چیز را در وجودش زیاد می‌کند:
1- همنشینی با توانگران: کسی که با توانگران و ثروتمندان بنشیند، خداوند متعال محبت دنیا و میل به آن را در او زیاد می‌کند.
وقتی انسان با ثروتمندان دوستی و نشست و برخاست دارد، آنان همواره در اندیشه جمع‌آوری و تکاثر و راه‌های کسب ثروت هستند. سخنان و رفتارشان پیرامون چگونگی افزایش ثروت و حفظ و نگهداری آن و شیوه‌های کسب آن است. افزون بر اینکه آنان حتی اگر تفاخر نفروشند و همانند قارون رفتار نکنند، آمد و شد نزد ایشان و خانه‌هایشان، آدم را با چیزهای تجملاتی و چشم پرکنی مواجه می‌کند که علاقه به دنیا و آسایش و تجملات آن را موجب می‌شود. اصولاً دیدن آدم‌های پولدار و ثروتمند در آن لباس‌ها و جامه‌ها و اتومبیل‌ها و خانه‌ها و خدم و حشم و مانند آن، انسان را وسوسه می‌کند تا دنبال آسایش و رفاهی باشد که آنان در آن به سر می‌برند. این‌گونه است که محبت دنیا در دل‌ها جا می‌گیرد و انسان را به تکاثر و ثروت‌اندوزی ترغیب می‌کند و از آخرت و خدا و انفاق و زکات و مانند آن دور می‌سازد. (تکاثر، آیات 1 و 3؛ قصص، آیات 75 تا 80).
امام علی(ع) می‌فرماید: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین، و تضعف الیقین؛ رفت و آمد با دنیا‌پرستان، به دین انسان لطمه می‌زند و یقین را سست می‌گرداند. (شرح غررالحکم: ج3، ص453، ح5072).
پیامبر خدا(ص) ثروتمندان پول‌پرست را مرده دل دانسته و می‌فرماید: ایاکم و مجالسه الموتی! قیل: یا رسول‌الله من الموتی؟ قال: کل غنی أطغاه غناه؛ از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری‌اش او را سرمست کرده باشد. (تنبیه الخواطر: ج2، ص32)
2- همنشینی با فقیران: هر کس با فقرا بنشیند، شکر و رضایتش نسبت به تقسیمات خداوند متعال زیاد می‌شود.
فقیران مومن اهل صبر و شکر هستند چنانکه در آیه 80 سوره قصص و آیات دیگر بیان شده است؛ آنان به آنچه دارند قناعت می‌کنند. فقیر کسی است که به تنهایی نمی‌تواند بار مالی زندگی‌اش را تحمل کند و نیاز به کمک‌های مالی دارد؛ او همانند تاک انگور است که باید به داربستی تکیه کند و سرپا بماند. باید عصایی از کمک مالی به دست او داد تا ستون فقرات خودش را یاری رساند و سرپا بماند؛ این‌گونه افراد چون اهل تلاش هستند و توان درآمدی آنان به اندازه‌ای نیست که آنان را سرپا نگه دارد، با این همه همواره شاکر خداوند هستند و بر این باورند که خداوند معیشت همگان را تقسیم کرده است: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی‌الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون؛ ما وسائل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‌ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه 32) از همین‌رو، به قسمت رضایت می‌دهند.
به هرحال، نشست و برخاست با فقیران مومن موجب می‌شود تا انسان شکر و رضایت به قسمت را از آنان یاد بگیرد و نسبت به مسائل دنیوی و مادی حرص نزند و زیاده‌خواهی نداشته باشد.
3- همنشینی با سلاطین: هر کس با سلاطین بنشیند خداوند متعال قساوت و تکبر را در او زیاد می‌کند.
سلاطین ولایت خود را از سلطه جباری و طاغوتی آورده‌اند، نه از ولایت الهی؛ آنان مظاهر الهی در اسما و سفاتش نیستند؛ از همین‌رو، انسان‌های سنگدل و متکبر هستند. خودبزرگ‌بینی آنان موجب می‌شود تا در رفتار همچون ابلیس و فرعون استکبار ورزند و دیگران را به استضعاف کشند. بنابراین، نباید با اولیای طاغوتی و طاغوتیان از جمله فرعون و قارون و هامان نشست و برخاست داشت. (قصص، آیات 4 و 38)؛ اما دوستی، نشست و برخاست با اولیای الهی و حاکمان ولایت الهی، نه‌تنها انسان را از دنیا دور می‌دارد، بلکه به آخرت نزدیک می‌کند؛ از همین‌رو، مودت و محبت و رفت و آمد با ایشان لازم و ضروری برای رسیدن به کمال دانسته شده است؛ زیرا آنان همان کسانی هستند که خداوند نعمت ولایت، اسلام، نور ایمان و قرآن به ایشان بخشیده است. (نساء، آیات59 و 69)
4- همنشینی با زنان: زنان به سبب طبیعت مادرانه سرشار از عواطف و احساسات هستند و همین موجب می‌شود که عقل آنان در شعاع خورشید عواطف و احساسات قرار گیرد، حتی اگر این عقل در مقام بدر شب چهارده چون ماه بدرخشد، ولی چون در شعاع نورانیت بسیار عواطف قرار دارد، جلوه‌گری کمتری دارد. از همین‌رو همنشینی مردان با ایشان موجب می‌شود تا گرفتار عواطف زنانه و احساسات مادرانه شوند و عقلانیت آنان نیز در شعاع شمس عواطف قرار گیرد. همچنین رفت و آمد و دوستی با آنان موجب می‌شود شهوت جنسی افزایش یابد و مرد سرگرم مسائل جنسی شده از دیگر امور باز ماند.
5- همنشینی با کودکان و نوجوانان: هر کس با کودکان و نوجوانان بنشیند خداوند جرئت بر گناهان و تأخیر توبه را در او زیاد می‌کند.
کودکان در عنفوان زندگی هستند و به سبب عدم تکامل عقلانیت از هر گونه احتیاط‌ دور می‌شوند و بی‌گدار به آب می‌زنند و اهل خطر کردن هستند. دنیا و زندگی را لعب و لهو می‌دانند و به بازی کودکانه مشغول می‌شوند و یا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از ثبات قدم بهره‌ای ندارند. (حدید، آیه20 و روایات تفسیری) از همین‌رو، کسی که در میانسالی و پیری با این افراد دوستی کند، روحیه و روحیات آنان را می‌پذیرد و جرأت به گناه پیدا کرده و خود را جوان دانسته و فرصت را برای توبه بسیار می‌داند و این‌گونه در دام شیطان می‌افتد و زمانی خود را با خدا می‌یابد که دیگر دیر شده است.
6- هم‌نشینی با صالحان: هر کس با افراد صالح بنشیند، میل و رغبتش به طاعت و بندگی زیاد ‌شود.
خداوند در آیه 69 سوره نساء صالحان را که رفتار نیک و صالح ملکه بلکه مقوم وجودی آنان شده است به عنوان بهترین رفیق معرفی می‌کند و می‌فرماید:
والصالحین و حسن أولئک رفیقا. کسی که با این افراد نشست و برخاست داشته باشد، تلاش می‌کند که اهل صلاح و اصلاح باشد و همواره بندگی خدا و اطاعت او را در زندگی سرمشق خویش قرار دهد.
7- همنشینی با عالمان: کسی که با علماء بنشیند، علمش زیاد می‌شود.
اصولاً هر کسی با دارنده هر صفت بد و خوبی بنشیند، آن صفات خوب و بد به دیگری منتقل می‌شود؛ زیرا انسان، تأثیرگذار و تأثیرپذیر و تربیت‌پذیر و تغییرپذیر است. (رعد،آیات 11و 16) کسی که با صالحان نشست و برخاست داشته باشد، اهل صلاح و کسی که با عالم می‌نشیند از علم او برخوردار خواهد شد. از بازتاب‌های علم خشیت الهی است که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء؛ از بندگان خدا تنها دانایان و عالمان از او می‌ترسند. امام علی(ع) نیز می‌فرماید: جالس العلماء تسعد؛ با دانشمندان بنشین تا خوشبخت شوی. (شرح غررالحکم، ج3، ص256، ح4717) و نیز می‌فرماید: جالس العلماء یزدد علمک، و یحسن أدبک، و تزک نفسک؛ با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، ادبت نیکو شود و تزکیه نفس یابی. (شرح غررالحکم: ج3، ص373، ح4786).
8- همنشینی با پارسایان و زاهدان: و کسی که با زاهدان بنشیند، میل و رغبتش به آخرت زیاد می‌شود.
زهد به معنای بسنده کردن به کمترین از امور دنیوی در زندگی است. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه داشتن در عین دوری از تجملات است. پارسایان، ندار نیستند، بلکه ممکن است دارا و ثروتمند باشند، ولی دلبسته به دنیا نیستند. پس زهد همان عدم تعلق خاطر به متعلقات دنیوی است و کسی که زاهد است هیچ تعلقی به دنیا ندارد؛ در حالی که ممکن است ثروتمند هم باشد.

 

بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی و همنشینی



 بسیاری از مردم به سبب برخی از ارتباطات اجتماعی به سعادت می‌رسند و بسیاری نیز نگون‌بخت می‌شوند و در دنیا سر از زندان و گوشه خیابان و خرابه‌ها درمی‌آورند و دنیا و آخرتشان را تباه می‌سازند. این ارتباط اجتماعی به ویژه در قالب دوستی و همنشینی با افراد به سبب نقش سرنوشت‌ساز آن همواره از سوی خدا و معصومان(ع) مورد توجه و اهتمام بوده و مطالب بسیاری در این باره گفته و نوشته شده است. در این مطلب به گوشه‌ای از نقش مجالست با خوبان و بدان در زندگی دنیوی و اخروی اشاره شده است.
***
سنت ارتباط اجتماعی، نیاز طبیعی
انسان موجودی اجتماعی است. اجتماع به حالت گفته می‌شود که افراد نقشی را به عهده می‌گیرند و مسئولیتی دارند و در قالب حقوق و تکالیف به نیازهای یکدیگر پاسخ می‌دهند و آن را برآورده می‌سازند. این حالت در دنیا امری طبیعی و از سنت‌های الهی است؛ زیرا انسان بدون دیگری نمی‌تواند نیازهای خویش را برآورده سازد و به کمالی از کمالات دست یابد. بر همین اساس، سنت تفضیل و برتری میان افراد قرار داده شده و تسخیرگری به عنوان سنت الهی در جامعه و اجتماع مطرح شده است. (زخرف، آیه32)
روابط اجتماعی اقتضائاتی دارد که از جمله آنها عدالت در تعامل و اجرای قوانین، احسان نسبت به دیگران در قالب بخشیدن و خیررسانی، عفو و گذشت و حتی ایثار و گذشتن از حق خویش برای حفظ مصالح اهم و مهم‌تر است. برخی از نیازهای انسانی که عاطفی است در قالب تشکیل خانواده و از طریق همسران و فرزندان و برخی دیگر در قالب دوستی و رفاقت و مانند آنها برآورده و برطرف می‌شود.
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت و نیز به معنای آشنایی توأم با مهر و محبت و عشق، از مهم‌ترین راه‌ها در حوزه روابط اجتماعی سالم است که بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی مادی دو طرف بدون آنکه در چارچوب قوانین سخت‌گیرانه عدالتی باشد، در قالب احسان و مودت و اکرام برآورده می‌شود.
در قرآن به مسئله دوستی توجه ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا پس از همسر، مهم‌ترین امری است که تأثیر بسزا در سرنوشت بشر و خوشبختی و بدبختی افراد دارد. از همین‌رو در آیات قرآن به ابعاد و مسائل دوستی با استفاده از واژگانی چون «ود»، «الف و الفت»، «خلیل»، «ولی»، «حب»، «قرین»، «صدیق»، «رفیق»، «صاحب» و مشتقات آنها پرداخته شده است.
از نظر قرآن، هر کسی با کسی دوستی می‌ورزد که متناسب با روحیات اوست و کمالات را در چنین روابطی می‌داند. چنانکه در ضرب‌المثل معروف آمده: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند هم‌جنس با هم جنس پرواز. این هم‌جنسی در روحیات و کمالاتی است هر یک آن را مطلوب دانسته و در ساختار ارتباط اجتماعی خواهان تأمین آن هستند؛ هر چند که در مصداق و یا روش دستیابی به کمالات به اشتباه بروند، ولی از نظر این دوستان، کمال همان چیزی است که در این روابط اجتماعی به دست می‌آورند. لذا در روایات آمده فرد را باید با نگاه به دوستان و هم‌نشینانش شناخت.
پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: المرء علی دین خلیله، فلینظر احدکم من یخالل؛ آدمی بر آئین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می‌کند. ( الأمالی للطوسی، ص518، حدیث1135.) و نیز می‌فرماید: اختبروا الناس بأخدانهم؛ فانما یخادن الرجل من یعجبه؛ مردم را با دوستانشان بیازمائید؛ زیرا آدمی با کسی که از رفتارش خوشش بیاید، دوستی می‌کند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص249).
بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی
از نظر قرآن بهترین‌ها در دوستی جز پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال و کسانی که خداوند به آنان نعمت ایمان و ولایت بخشیده نیستند (نساء، آیه69)؛ چنانکه دوستان بد همان کسانی هستند که در زمره شیطان و دوستان او قرار دارند. این افراد شامل کافران (اعراف، آیه 27)، گمراهان (اعراف، آیه30)، جدال‌کنندگان به باطل (انعام، آیه21)، افراد ناباب (فرقان، آیات 27 و 28) و مانند آنها هستند و به عنوان بدترین همنشینان به شمار می‌روند.
اینکه بر دوستی و همنشینی با برخی از افراد تأکید و از برخی دیگر نهی شده است، به سبب همین نقش سرنوشت‌ساز آنان در خوشبختی و بدبختی افراد است. امام علی(ع) در این‌باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: جلیس الخیر نعمه، جلیس الشر نقمه؛ همنشین خوب، نعمت است و همنشین بد، مصیبت. (شرح غررالحکم: ج3، ص396، ح4720-4719.)
امام علی(ع) به مردم هشدار می‌دهد که مجالست با هر دارنده فکر و عمل و روحیه‌ای موجب می‌شود که انسان همان روحیه را بگیرد. اگر با خوبان نشستی خوب می‌شوی و اگر با بدان بد. از جمله ایشان می‌فرماید: جالس الحلماء تزدد حلما؛ با بردباران بنشین تا بردباری‌ات افزون شود. (شرح غررالحکم: ج3، ص357، ح4722)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: مجالسه أهل الهوی منساه للایمان، و محضره للشیطان؛ همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. (نهج‌البلاغه: خطبه 86)
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به نقش و تأثیر همنشینی با هشت گروه اشاره می‌کند. در صفحه 122 کتاب «منیه المرید» آمده که حضرت درباره مجالست می‌فرمایند: هر کس با هشت طایفه از مردم بنشیند، خداوند متعال هشت چیز را در وجودش زیاد می‌کند:
1- همنشینی با توانگران: کسی که با توانگران و ثروتمندان بنشیند، خداوند متعال محبت دنیا و میل به آن را در او زیاد می‌کند.
وقتی انسان با ثروتمندان دوستی و نشست و برخاست دارد، آنان همواره در اندیشه جمع‌آوری و تکاثر و راه‌های کسب ثروت هستند. سخنان و رفتارشان پیرامون چگونگی افزایش ثروت و حفظ و نگهداری آن و شیوه‌های کسب آن است. افزون بر اینکه آنان حتی اگر تفاخر نفروشند و همانند قارون رفتار نکنند، آمد و شد نزد ایشان و خانه‌هایشان، آدم را با چیزهای تجملاتی و چشم پرکنی مواجه می‌کند که علاقه به دنیا و آسایش و تجملات آن را موجب می‌شود. اصولاً دیدن آدم‌های پولدار و ثروتمند در آن لباس‌ها و جامه‌ها و اتومبیل‌ها و خانه‌ها و خدم و حشم و مانند آن، انسان را وسوسه می‌کند تا دنبال آسایش و رفاهی باشد که آنان در آن به سر می‌برند. این‌گونه است که محبت دنیا در دل‌ها جا می‌گیرد و انسان را به تکاثر و ثروت‌اندوزی ترغیب می‌کند و از آخرت و خدا و انفاق و زکات و مانند آن دور می‌سازد. (تکاثر، آیات 1 و 3؛ قصص، آیات 75 تا 80).
امام علی(ع) می‌فرماید: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین، و تضعف الیقین؛ رفت و آمد با دنیا‌پرستان، به دین انسان لطمه می‌زند و یقین را سست می‌گرداند. (شرح غررالحکم: ج3، ص453، ح5072).
پیامبر خدا(ص) ثروتمندان پول‌پرست را مرده دل دانسته و می‌فرماید: ایاکم و مجالسه الموتی! قیل: یا رسول‌الله من الموتی؟ قال: کل غنی أطغاه غناه؛ از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری‌اش او را سرمست کرده باشد. (تنبیه الخواطر: ج2، ص32)
2- همنشینی با فقیران: هر کس با فقرا بنشیند، شکر و رضایتش نسبت به تقسیمات خداوند متعال زیاد می‌شود.
فقیران مومن اهل صبر و شکر هستند چنانکه در آیه 80 سوره قصص و آیات دیگر بیان شده است؛ آنان به آنچه دارند قناعت می‌کنند. فقیر کسی است که به تنهایی نمی‌تواند بار مالی زندگی‌اش را تحمل کند و نیاز به کمک‌های مالی دارد؛ او همانند تاک انگور است که باید به داربستی تکیه کند و سرپا بماند. باید عصایی از کمک مالی به دست او داد تا ستون فقرات خودش را یاری رساند و سرپا بماند؛ این‌گونه افراد چون اهل تلاش هستند و توان درآمدی آنان به اندازه‌ای نیست که آنان را سرپا نگه دارد، با این همه همواره شاکر خداوند هستند و بر این باورند که خداوند معیشت همگان را تقسیم کرده است: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی‌الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون؛ ما وسائل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‌ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه 32) از همین‌رو، به قسمت رضایت می‌دهند.
به هرحال، نشست و برخاست با فقیران مومن موجب می‌شود تا انسان شکر و رضایت به قسمت را از آنان یاد بگیرد و نسبت به مسائل دنیوی و مادی حرص نزند و زیاده‌خواهی نداشته باشد.
3- همنشینی با سلاطین: هر کس با سلاطین بنشیند خداوند متعال قساوت و تکبر را در او زیاد می‌کند.
سلاطین ولایت خود را از سلطه جباری و طاغوتی آورده‌اند، نه از ولایت الهی؛ آنان مظاهر الهی در اسما و سفاتش نیستند؛ از همین‌رو، انسان‌های سنگدل و متکبر هستند. خودبزرگ‌بینی آنان موجب می‌شود تا در رفتار همچون ابلیس و فرعون استکبار ورزند و دیگران را به استضعاف کشند. بنابراین، نباید با اولیای طاغوتی و طاغوتیان از جمله فرعون و قارون و هامان نشست و برخاست داشت. (قصص، آیات 4 و 38)؛ اما دوستی، نشست و برخاست با اولیای الهی و حاکمان ولایت الهی، نه‌تنها انسان را از دنیا دور می‌دارد، بلکه به آخرت نزدیک می‌کند؛ از همین‌رو، مودت و محبت و رفت و آمد با ایشان لازم و ضروری برای رسیدن به کمال دانسته شده است؛ زیرا آنان همان کسانی هستند که خداوند نعمت ولایت، اسلام، نور ایمان و قرآن به ایشان بخشیده است. (نساء، آیات59 و 69)
4- همنشینی با زنان: زنان به سبب طبیعت مادرانه سرشار از عواطف و احساسات هستند و همین موجب می‌شود که عقل آنان در شعاع خورشید عواطف و احساسات قرار گیرد، حتی اگر این عقل در مقام بدر شب چهارده چون ماه بدرخشد، ولی چون در شعاع نورانیت بسیار عواطف قرار دارد، جلوه‌گری کمتری دارد. از همین‌رو همنشینی مردان با ایشان موجب می‌شود تا گرفتار عواطف زنانه و احساسات مادرانه شوند و عقلانیت آنان نیز در شعاع شمس عواطف قرار گیرد. همچنین رفت و آمد و دوستی با آنان موجب می‌شود شهوت جنسی افزایش یابد و مرد سرگرم مسائل جنسی شده از دیگر امور باز ماند.
5- همنشینی با کودکان و نوجوانان: هر کس با کودکان و نوجوانان بنشیند خداوند جرئت بر گناهان و تأخیر توبه را در او زیاد می‌کند.
کودکان در عنفوان زندگی هستند و به سبب عدم تکامل عقلانیت از هر گونه احتیاط‌ دور می‌شوند و بی‌گدار به آب می‌زنند و اهل خطر کردن هستند. دنیا و زندگی را لعب و لهو می‌دانند و به بازی کودکانه مشغول می‌شوند و یا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از ثبات قدم بهره‌ای ندارند. (حدید، آیه20 و روایات تفسیری) از همین‌رو، کسی که در میانسالی و پیری با این افراد دوستی کند، روحیه و روحیات آنان را می‌پذیرد و جرأت به گناه پیدا کرده و خود را جوان دانسته و فرصت را برای توبه بسیار می‌داند و این‌گونه در دام شیطان می‌افتد و زمانی خود را با خدا می‌یابد که دیگر دیر شده است.
6- هم‌نشینی با صالحان: هر کس با افراد صالح بنشیند، میل و رغبتش به طاعت و بندگی زیاد ‌شود.
خداوند در آیه 69 سوره نساء صالحان را که رفتار نیک و صالح ملکه بلکه مقوم وجودی آنان شده است به عنوان بهترین رفیق معرفی می‌کند و می‌فرماید:
والصالحین و حسن أولئک رفیقا. کسی که با این افراد نشست و برخاست داشته باشد، تلاش می‌کند که اهل صلاح و اصلاح باشد و همواره بندگی خدا و اطاعت او را در زندگی سرمشق خویش قرار دهد.
7- همنشینی با عالمان: کسی که با علماء بنشیند، علمش زیاد می‌شود.
اصولاً هر کسی با دارنده هر صفت بد و خوبی بنشیند، آن صفات خوب و بد به دیگری منتقل می‌شود؛ زیرا انسان، تأثیرگذار و تأثیرپذیر و تربیت‌پذیر و تغییرپذیر است. (رعد،آیات 11و 16) کسی که با صالحان نشست و برخاست داشته باشد، اهل صلاح و کسی که با عالم می‌نشیند از علم او برخوردار خواهد شد. از بازتاب‌های علم خشیت الهی است که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء؛ از بندگان خدا تنها دانایان و عالمان از او می‌ترسند. امام علی(ع) نیز می‌فرماید: جالس العلماء تسعد؛ با دانشمندان بنشین تا خوشبخت شوی. (شرح غررالحکم، ج3، ص256، ح4717) و نیز می‌فرماید: جالس العلماء یزدد علمک، و یحسن أدبک، و تزک نفسک؛ با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، ادبت نیکو شود و تزکیه نفس یابی. (شرح غررالحکم: ج3، ص373، ح4786).
8- همنشینی با پارسایان و زاهدان: و کسی که با زاهدان بنشیند، میل و رغبتش به آخرت زیاد می‌شود.
زهد به معنای بسنده کردن به کمترین از امور دنیوی در زندگی است. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه داشتن در عین دوری از تجملات است. پارسایان، ندار نیستند، بلکه ممکن است دارا و ثروتمند باشند، ولی دلبسته به دنیا نیستند. پس زهد همان عدم تعلق خاطر به متعلقات دنیوی است و کسی که زاهد است هیچ تعلقی به دنیا ندارد؛ در حالی که ممکن است ثروتمند هم باشد.

 

بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی و همنشینی



 بسیاری از مردم به سبب برخی از ارتباطات اجتماعی به سعادت می‌رسند و بسیاری نیز نگون‌بخت می‌شوند و در دنیا سر از زندان و گوشه خیابان و خرابه‌ها درمی‌آورند و دنیا و آخرتشان را تباه می‌سازند. این ارتباط اجتماعی به ویژه در قالب دوستی و همنشینی با افراد به سبب نقش سرنوشت‌ساز آن همواره از سوی خدا و معصومان(ع) مورد توجه و اهتمام بوده و مطالب بسیاری در این باره گفته و نوشته شده است. در این مطلب به گوشه‌ای از نقش مجالست با خوبان و بدان در زندگی دنیوی و اخروی اشاره شده است.
***
سنت ارتباط اجتماعی، نیاز طبیعی
انسان موجودی اجتماعی است. اجتماع به حالت گفته می‌شود که افراد نقشی را به عهده می‌گیرند و مسئولیتی دارند و در قالب حقوق و تکالیف به نیازهای یکدیگر پاسخ می‌دهند و آن را برآورده می‌سازند. این حالت در دنیا امری طبیعی و از سنت‌های الهی است؛ زیرا انسان بدون دیگری نمی‌تواند نیازهای خویش را برآورده سازد و به کمالی از کمالات دست یابد. بر همین اساس، سنت تفضیل و برتری میان افراد قرار داده شده و تسخیرگری به عنوان سنت الهی در جامعه و اجتماع مطرح شده است. (زخرف، آیه32)
روابط اجتماعی اقتضائاتی دارد که از جمله آنها عدالت در تعامل و اجرای قوانین، احسان نسبت به دیگران در قالب بخشیدن و خیررسانی، عفو و گذشت و حتی ایثار و گذشتن از حق خویش برای حفظ مصالح اهم و مهم‌تر است. برخی از نیازهای انسانی که عاطفی است در قالب تشکیل خانواده و از طریق همسران و فرزندان و برخی دیگر در قالب دوستی و رفاقت و مانند آنها برآورده و برطرف می‌شود.
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت و نیز به معنای آشنایی توأم با مهر و محبت و عشق، از مهم‌ترین راه‌ها در حوزه روابط اجتماعی سالم است که بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی مادی دو طرف بدون آنکه در چارچوب قوانین سخت‌گیرانه عدالتی باشد، در قالب احسان و مودت و اکرام برآورده می‌شود.
در قرآن به مسئله دوستی توجه ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا پس از همسر، مهم‌ترین امری است که تأثیر بسزا در سرنوشت بشر و خوشبختی و بدبختی افراد دارد. از همین‌رو در آیات قرآن به ابعاد و مسائل دوستی با استفاده از واژگانی چون «ود»، «الف و الفت»، «خلیل»، «ولی»، «حب»، «قرین»، «صدیق»، «رفیق»، «صاحب» و مشتقات آنها پرداخته شده است.
از نظر قرآن، هر کسی با کسی دوستی می‌ورزد که متناسب با روحیات اوست و کمالات را در چنین روابطی می‌داند. چنانکه در ضرب‌المثل معروف آمده: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند هم‌جنس با هم جنس پرواز. این هم‌جنسی در روحیات و کمالاتی است هر یک آن را مطلوب دانسته و در ساختار ارتباط اجتماعی خواهان تأمین آن هستند؛ هر چند که در مصداق و یا روش دستیابی به کمالات به اشتباه بروند، ولی از نظر این دوستان، کمال همان چیزی است که در این روابط اجتماعی به دست می‌آورند. لذا در روایات آمده فرد را باید با نگاه به دوستان و هم‌نشینانش شناخت.
پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: المرء علی دین خلیله، فلینظر احدکم من یخالل؛ آدمی بر آئین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می‌کند. ( الأمالی للطوسی، ص518، حدیث1135.) و نیز می‌فرماید: اختبروا الناس بأخدانهم؛ فانما یخادن الرجل من یعجبه؛ مردم را با دوستانشان بیازمائید؛ زیرا آدمی با کسی که از رفتارش خوشش بیاید، دوستی می‌کند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص249).
بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی
از نظر قرآن بهترین‌ها در دوستی جز پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال و کسانی که خداوند به آنان نعمت ایمان و ولایت بخشیده نیستند (نساء، آیه69)؛ چنانکه دوستان بد همان کسانی هستند که در زمره شیطان و دوستان او قرار دارند. این افراد شامل کافران (اعراف، آیه 27)، گمراهان (اعراف، آیه30)، جدال‌کنندگان به باطل (انعام، آیه21)، افراد ناباب (فرقان، آیات 27 و 28) و مانند آنها هستند و به عنوان بدترین همنشینان به شمار می‌روند.
اینکه بر دوستی و همنشینی با برخی از افراد تأکید و از برخی دیگر نهی شده است، به سبب همین نقش سرنوشت‌ساز آنان در خوشبختی و بدبختی افراد است. امام علی(ع) در این‌باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: جلیس الخیر نعمه، جلیس الشر نقمه؛ همنشین خوب، نعمت است و همنشین بد، مصیبت. (شرح غررالحکم: ج3، ص396، ح4720-4719.)
امام علی(ع) به مردم هشدار می‌دهد که مجالست با هر دارنده فکر و عمل و روحیه‌ای موجب می‌شود که انسان همان روحیه را بگیرد. اگر با خوبان نشستی خوب می‌شوی و اگر با بدان بد. از جمله ایشان می‌فرماید: جالس الحلماء تزدد حلما؛ با بردباران بنشین تا بردباری‌ات افزون شود. (شرح غررالحکم: ج3، ص357، ح4722)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: مجالسه أهل الهوی منساه للایمان، و محضره للشیطان؛ همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. (نهج‌البلاغه: خطبه 86)
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به نقش و تأثیر همنشینی با هشت گروه اشاره می‌کند. در صفحه 122 کتاب «منیه المرید» آمده که حضرت درباره مجالست می‌فرمایند: هر کس با هشت طایفه از مردم بنشیند، خداوند متعال هشت چیز را در وجودش زیاد می‌کند:
1- همنشینی با توانگران: کسی که با توانگران و ثروتمندان بنشیند، خداوند متعال محبت دنیا و میل به آن را در او زیاد می‌کند.
وقتی انسان با ثروتمندان دوستی و نشست و برخاست دارد، آنان همواره در اندیشه جمع‌آوری و تکاثر و راه‌های کسب ثروت هستند. سخنان و رفتارشان پیرامون چگونگی افزایش ثروت و حفظ و نگهداری آن و شیوه‌های کسب آن است. افزون بر اینکه آنان حتی اگر تفاخر نفروشند و همانند قارون رفتار نکنند، آمد و شد نزد ایشان و خانه‌هایشان، آدم را با چیزهای تجملاتی و چشم پرکنی مواجه می‌کند که علاقه به دنیا و آسایش و تجملات آن را موجب می‌شود. اصولاً دیدن آدم‌های پولدار و ثروتمند در آن لباس‌ها و جامه‌ها و اتومبیل‌ها و خانه‌ها و خدم و حشم و مانند آن، انسان را وسوسه می‌کند تا دنبال آسایش و رفاهی باشد که آنان در آن به سر می‌برند. این‌گونه است که محبت دنیا در دل‌ها جا می‌گیرد و انسان را به تکاثر و ثروت‌اندوزی ترغیب می‌کند و از آخرت و خدا و انفاق و زکات و مانند آن دور می‌سازد. (تکاثر، آیات 1 و 3؛ قصص، آیات 75 تا 80).
امام علی(ع) می‌فرماید: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین، و تضعف الیقین؛ رفت و آمد با دنیا‌پرستان، به دین انسان لطمه می‌زند و یقین را سست می‌گرداند. (شرح غررالحکم: ج3، ص453، ح5072).
پیامبر خدا(ص) ثروتمندان پول‌پرست را مرده دل دانسته و می‌فرماید: ایاکم و مجالسه الموتی! قیل: یا رسول‌الله من الموتی؟ قال: کل غنی أطغاه غناه؛ از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری‌اش او را سرمست کرده باشد. (تنبیه الخواطر: ج2، ص32)
2- همنشینی با فقیران: هر کس با فقرا بنشیند، شکر و رضایتش نسبت به تقسیمات خداوند متعال زیاد می‌شود.
فقیران مومن اهل صبر و شکر هستند چنانکه در آیه 80 سوره قصص و آیات دیگر بیان شده است؛ آنان به آنچه دارند قناعت می‌کنند. فقیر کسی است که به تنهایی نمی‌تواند بار مالی زندگی‌اش را تحمل کند و نیاز به کمک‌های مالی دارد؛ او همانند تاک انگور است که باید به داربستی تکیه کند و سرپا بماند. باید عصایی از کمک مالی به دست او داد تا ستون فقرات خودش را یاری رساند و سرپا بماند؛ این‌گونه افراد چون اهل تلاش هستند و توان درآمدی آنان به اندازه‌ای نیست که آنان را سرپا نگه دارد، با این همه همواره شاکر خداوند هستند و بر این باورند که خداوند معیشت همگان را تقسیم کرده است: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی‌الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون؛ ما وسائل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‌ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه 32) از همین‌رو، به قسمت رضایت می‌دهند.
به هرحال، نشست و برخاست با فقیران مومن موجب می‌شود تا انسان شکر و رضایت به قسمت را از آنان یاد بگیرد و نسبت به مسائل دنیوی و مادی حرص نزند و زیاده‌خواهی نداشته باشد.
3- همنشینی با سلاطین: هر کس با سلاطین بنشیند خداوند متعال قساوت و تکبر را در او زیاد می‌کند.
سلاطین ولایت خود را از سلطه جباری و طاغوتی آورده‌اند، نه از ولایت الهی؛ آنان مظاهر الهی در اسما و سفاتش نیستند؛ از همین‌رو، انسان‌های سنگدل و متکبر هستند. خودبزرگ‌بینی آنان موجب می‌شود تا در رفتار همچون ابلیس و فرعون استکبار ورزند و دیگران را به استضعاف کشند. بنابراین، نباید با اولیای طاغوتی و طاغوتیان از جمله فرعون و قارون و هامان نشست و برخاست داشت. (قصص، آیات 4 و 38)؛ اما دوستی، نشست و برخاست با اولیای الهی و حاکمان ولایت الهی، نه‌تنها انسان را از دنیا دور می‌دارد، بلکه به آخرت نزدیک می‌کند؛ از همین‌رو، مودت و محبت و رفت و آمد با ایشان لازم و ضروری برای رسیدن به کمال دانسته شده است؛ زیرا آنان همان کسانی هستند که خداوند نعمت ولایت، اسلام، نور ایمان و قرآن به ایشان بخشیده است. (نساء، آیات59 و 69)
4- همنشینی با زنان: زنان به سبب طبیعت مادرانه سرشار از عواطف و احساسات هستند و همین موجب می‌شود که عقل آنان در شعاع خورشید عواطف و احساسات قرار گیرد، حتی اگر این عقل در مقام بدر شب چهارده چون ماه بدرخشد، ولی چون در شعاع نورانیت بسیار عواطف قرار دارد، جلوه‌گری کمتری دارد. از همین‌رو همنشینی مردان با ایشان موجب می‌شود تا گرفتار عواطف زنانه و احساسات مادرانه شوند و عقلانیت آنان نیز در شعاع شمس عواطف قرار گیرد. همچنین رفت و آمد و دوستی با آنان موجب می‌شود شهوت جنسی افزایش یابد و مرد سرگرم مسائل جنسی شده از دیگر امور باز ماند.
5- همنشینی با کودکان و نوجوانان: هر کس با کودکان و نوجوانان بنشیند خداوند جرئت بر گناهان و تأخیر توبه را در او زیاد می‌کند.
کودکان در عنفوان زندگی هستند و به سبب عدم تکامل عقلانیت از هر گونه احتیاط‌ دور می‌شوند و بی‌گدار به آب می‌زنند و اهل خطر کردن هستند. دنیا و زندگی را لعب و لهو می‌دانند و به بازی کودکانه مشغول می‌شوند و یا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از ثبات قدم بهره‌ای ندارند. (حدید، آیه20 و روایات تفسیری) از همین‌رو، کسی که در میانسالی و پیری با این افراد دوستی کند، روحیه و روحیات آنان را می‌پذیرد و جرأت به گناه پیدا کرده و خود را جوان دانسته و فرصت را برای توبه بسیار می‌داند و این‌گونه در دام شیطان می‌افتد و زمانی خود را با خدا می‌یابد که دیگر دیر شده است.
6- هم‌نشینی با صالحان: هر کس با افراد صالح بنشیند، میل و رغبتش به طاعت و بندگی زیاد ‌شود.
خداوند در آیه 69 سوره نساء صالحان را که رفتار نیک و صالح ملکه بلکه مقوم وجودی آنان شده است به عنوان بهترین رفیق معرفی می‌کند و می‌فرماید:
والصالحین و حسن أولئک رفیقا. کسی که با این افراد نشست و برخاست داشته باشد، تلاش می‌کند که اهل صلاح و اصلاح باشد و همواره بندگی خدا و اطاعت او را در زندگی سرمشق خویش قرار دهد.
7- همنشینی با عالمان: کسی که با علماء بنشیند، علمش زیاد می‌شود.
اصولاً هر کسی با دارنده هر صفت بد و خوبی بنشیند، آن صفات خوب و بد به دیگری منتقل می‌شود؛ زیرا انسان، تأثیرگذار و تأثیرپذیر و تربیت‌پذیر و تغییرپذیر است. (رعد،آیات 11و 16) کسی که با صالحان نشست و برخاست داشته باشد، اهل صلاح و کسی که با عالم می‌نشیند از علم او برخوردار خواهد شد. از بازتاب‌های علم خشیت الهی است که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء؛ از بندگان خدا تنها دانایان و عالمان از او می‌ترسند. امام علی(ع) نیز می‌فرماید: جالس العلماء تسعد؛ با دانشمندان بنشین تا خوشبخت شوی. (شرح غررالحکم، ج3، ص256، ح4717) و نیز می‌فرماید: جالس العلماء یزدد علمک، و یحسن أدبک، و تزک نفسک؛ با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، ادبت نیکو شود و تزکیه نفس یابی. (شرح غررالحکم: ج3، ص373، ح4786).
8- همنشینی با پارسایان و زاهدان: و کسی که با زاهدان بنشیند، میل و رغبتش به آخرت زیاد می‌شود.
زهد به معنای بسنده کردن به کمترین از امور دنیوی در زندگی است. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه داشتن در عین دوری از تجملات است. پارسایان، ندار نیستند، بلکه ممکن است دارا و ثروتمند باشند، ولی دلبسته به دنیا نیستند. پس زهد همان عدم تعلق خاطر به متعلقات دنیوی است و کسی که زاهد است هیچ تعلقی به دنیا ندارد؛ در حالی که ممکن است ثروتمند هم باشد.

 

بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی و همنشینی



 بسیاری از مردم به سبب برخی از ارتباطات اجتماعی به سعادت می‌رسند و بسیاری نیز نگون‌بخت می‌شوند و در دنیا سر از زندان و گوشه خیابان و خرابه‌ها درمی‌آورند و دنیا و آخرتشان را تباه می‌سازند. این ارتباط اجتماعی به ویژه در قالب دوستی و همنشینی با افراد به سبب نقش سرنوشت‌ساز آن همواره از سوی خدا و معصومان(ع) مورد توجه و اهتمام بوده و مطالب بسیاری در این باره گفته و نوشته شده است. در این مطلب به گوشه‌ای از نقش مجالست با خوبان و بدان در زندگی دنیوی و اخروی اشاره شده است.
***
سنت ارتباط اجتماعی، نیاز طبیعی
انسان موجودی اجتماعی است. اجتماع به حالت گفته می‌شود که افراد نقشی را به عهده می‌گیرند و مسئولیتی دارند و در قالب حقوق و تکالیف به نیازهای یکدیگر پاسخ می‌دهند و آن را برآورده می‌سازند. این حالت در دنیا امری طبیعی و از سنت‌های الهی است؛ زیرا انسان بدون دیگری نمی‌تواند نیازهای خویش را برآورده سازد و به کمالی از کمالات دست یابد. بر همین اساس، سنت تفضیل و برتری میان افراد قرار داده شده و تسخیرگری به عنوان سنت الهی در جامعه و اجتماع مطرح شده است. (زخرف، آیه32)
روابط اجتماعی اقتضائاتی دارد که از جمله آنها عدالت در تعامل و اجرای قوانین، احسان نسبت به دیگران در قالب بخشیدن و خیررسانی، عفو و گذشت و حتی ایثار و گذشتن از حق خویش برای حفظ مصالح اهم و مهم‌تر است. برخی از نیازهای انسانی که عاطفی است در قالب تشکیل خانواده و از طریق همسران و فرزندان و برخی دیگر در قالب دوستی و رفاقت و مانند آنها برآورده و برطرف می‌شود.
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت و نیز به معنای آشنایی توأم با مهر و محبت و عشق، از مهم‌ترین راه‌ها در حوزه روابط اجتماعی سالم است که بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی مادی دو طرف بدون آنکه در چارچوب قوانین سخت‌گیرانه عدالتی باشد، در قالب احسان و مودت و اکرام برآورده می‌شود.
در قرآن به مسئله دوستی توجه ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا پس از همسر، مهم‌ترین امری است که تأثیر بسزا در سرنوشت بشر و خوشبختی و بدبختی افراد دارد. از همین‌رو در آیات قرآن به ابعاد و مسائل دوستی با استفاده از واژگانی چون «ود»، «الف و الفت»، «خلیل»، «ولی»، «حب»، «قرین»، «صدیق»، «رفیق»، «صاحب» و مشتقات آنها پرداخته شده است.
از نظر قرآن، هر کسی با کسی دوستی می‌ورزد که متناسب با روحیات اوست و کمالات را در چنین روابطی می‌داند. چنانکه در ضرب‌المثل معروف آمده: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند هم‌جنس با هم جنس پرواز. این هم‌جنسی در روحیات و کمالاتی است هر یک آن را مطلوب دانسته و در ساختار ارتباط اجتماعی خواهان تأمین آن هستند؛ هر چند که در مصداق و یا روش دستیابی به کمالات به اشتباه بروند، ولی از نظر این دوستان، کمال همان چیزی است که در این روابط اجتماعی به دست می‌آورند. لذا در روایات آمده فرد را باید با نگاه به دوستان و هم‌نشینانش شناخت.
پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: المرء علی دین خلیله، فلینظر احدکم من یخالل؛ آدمی بر آئین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می‌کند. ( الأمالی للطوسی، ص518، حدیث1135.) و نیز می‌فرماید: اختبروا الناس بأخدانهم؛ فانما یخادن الرجل من یعجبه؛ مردم را با دوستانشان بیازمائید؛ زیرا آدمی با کسی که از رفتارش خوشش بیاید، دوستی می‌کند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص249).
بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی
از نظر قرآن بهترین‌ها در دوستی جز پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال و کسانی که خداوند به آنان نعمت ایمان و ولایت بخشیده نیستند (نساء، آیه69)؛ چنانکه دوستان بد همان کسانی هستند که در زمره شیطان و دوستان او قرار دارند. این افراد شامل کافران (اعراف، آیه 27)، گمراهان (اعراف، آیه30)، جدال‌کنندگان به باطل (انعام، آیه21)، افراد ناباب (فرقان، آیات 27 و 28) و مانند آنها هستند و به عنوان بدترین همنشینان به شمار می‌روند.
اینکه بر دوستی و همنشینی با برخی از افراد تأکید و از برخی دیگر نهی شده است، به سبب همین نقش سرنوشت‌ساز آنان در خوشبختی و بدبختی افراد است. امام علی(ع) در این‌باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: جلیس الخیر نعمه، جلیس الشر نقمه؛ همنشین خوب، نعمت است و همنشین بد، مصیبت. (شرح غررالحکم: ج3، ص396، ح4720-4719.)
امام علی(ع) به مردم هشدار می‌دهد که مجالست با هر دارنده فکر و عمل و روحیه‌ای موجب می‌شود که انسان همان روحیه را بگیرد. اگر با خوبان نشستی خوب می‌شوی و اگر با بدان بد. از جمله ایشان می‌فرماید: جالس الحلماء تزدد حلما؛ با بردباران بنشین تا بردباری‌ات افزون شود. (شرح غررالحکم: ج3، ص357، ح4722)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: مجالسه أهل الهوی منساه للایمان، و محضره للشیطان؛ همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. (نهج‌البلاغه: خطبه 86)
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به نقش و تأثیر همنشینی با هشت گروه اشاره می‌کند. در صفحه 122 کتاب «منیه المرید» آمده که حضرت درباره مجالست می‌فرمایند: هر کس با هشت طایفه از مردم بنشیند، خداوند متعال هشت چیز را در وجودش زیاد می‌کند:
1- همنشینی با توانگران: کسی که با توانگران و ثروتمندان بنشیند، خداوند متعال محبت دنیا و میل به آن را در او زیاد می‌کند.
وقتی انسان با ثروتمندان دوستی و نشست و برخاست دارد، آنان همواره در اندیشه جمع‌آوری و تکاثر و راه‌های کسب ثروت هستند. سخنان و رفتارشان پیرامون چگونگی افزایش ثروت و حفظ و نگهداری آن و شیوه‌های کسب آن است. افزون بر اینکه آنان حتی اگر تفاخر نفروشند و همانند قارون رفتار نکنند، آمد و شد نزد ایشان و خانه‌هایشان، آدم را با چیزهای تجملاتی و چشم پرکنی مواجه می‌کند که علاقه به دنیا و آسایش و تجملات آن را موجب می‌شود. اصولاً دیدن آدم‌های پولدار و ثروتمند در آن لباس‌ها و جامه‌ها و اتومبیل‌ها و خانه‌ها و خدم و حشم و مانند آن، انسان را وسوسه می‌کند تا دنبال آسایش و رفاهی باشد که آنان در آن به سر می‌برند. این‌گونه است که محبت دنیا در دل‌ها جا می‌گیرد و انسان را به تکاثر و ثروت‌اندوزی ترغیب می‌کند و از آخرت و خدا و انفاق و زکات و مانند آن دور می‌سازد. (تکاثر، آیات 1 و 3؛ قصص، آیات 75 تا 80).
امام علی(ع) می‌فرماید: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین، و تضعف الیقین؛ رفت و آمد با دنیا‌پرستان، به دین انسان لطمه می‌زند و یقین را سست می‌گرداند. (شرح غررالحکم: ج3، ص453، ح5072).
پیامبر خدا(ص) ثروتمندان پول‌پرست را مرده دل دانسته و می‌فرماید: ایاکم و مجالسه الموتی! قیل: یا رسول‌الله من الموتی؟ قال: کل غنی أطغاه غناه؛ از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری‌اش او را سرمست کرده باشد. (تنبیه الخواطر: ج2، ص32)
2- همنشینی با فقیران: هر کس با فقرا بنشیند، شکر و رضایتش نسبت به تقسیمات خداوند متعال زیاد می‌شود.
فقیران مومن اهل صبر و شکر هستند چنانکه در آیه 80 سوره قصص و آیات دیگر بیان شده است؛ آنان به آنچه دارند قناعت می‌کنند. فقیر کسی است که به تنهایی نمی‌تواند بار مالی زندگی‌اش را تحمل کند و نیاز به کمک‌های مالی دارد؛ او همانند تاک انگور است که باید به داربستی تکیه کند و سرپا بماند. باید عصایی از کمک مالی به دست او داد تا ستون فقرات خودش را یاری رساند و سرپا بماند؛ این‌گونه افراد چون اهل تلاش هستند و توان درآمدی آنان به اندازه‌ای نیست که آنان را سرپا نگه دارد، با این همه همواره شاکر خداوند هستند و بر این باورند که خداوند معیشت همگان را تقسیم کرده است: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی‌الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون؛ ما وسائل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‌ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه 32) از همین‌رو، به قسمت رضایت می‌دهند.
به هرحال، نشست و برخاست با فقیران مومن موجب می‌شود تا انسان شکر و رضایت به قسمت را از آنان یاد بگیرد و نسبت به مسائل دنیوی و مادی حرص نزند و زیاده‌خواهی نداشته باشد.
3- همنشینی با سلاطین: هر کس با سلاطین بنشیند خداوند متعال قساوت و تکبر را در او زیاد می‌کند.
سلاطین ولایت خود را از سلطه جباری و طاغوتی آورده‌اند، نه از ولایت الهی؛ آنان مظاهر الهی در اسما و سفاتش نیستند؛ از همین‌رو، انسان‌های سنگدل و متکبر هستند. خودبزرگ‌بینی آنان موجب می‌شود تا در رفتار همچون ابلیس و فرعون استکبار ورزند و دیگران را به استضعاف کشند. بنابراین، نباید با اولیای طاغوتی و طاغوتیان از جمله فرعون و قارون و هامان نشست و برخاست داشت. (قصص، آیات 4 و 38)؛ اما دوستی، نشست و برخاست با اولیای الهی و حاکمان ولایت الهی، نه‌تنها انسان را از دنیا دور می‌دارد، بلکه به آخرت نزدیک می‌کند؛ از همین‌رو، مودت و محبت و رفت و آمد با ایشان لازم و ضروری برای رسیدن به کمال دانسته شده است؛ زیرا آنان همان کسانی هستند که خداوند نعمت ولایت، اسلام، نور ایمان و قرآن به ایشان بخشیده است. (نساء، آیات59 و 69)
4- همنشینی با زنان: زنان به سبب طبیعت مادرانه سرشار از عواطف و احساسات هستند و همین موجب می‌شود که عقل آنان در شعاع خورشید عواطف و احساسات قرار گیرد، حتی اگر این عقل در مقام بدر شب چهارده چون ماه بدرخشد، ولی چون در شعاع نورانیت بسیار عواطف قرار دارد، جلوه‌گری کمتری دارد. از همین‌رو همنشینی مردان با ایشان موجب می‌شود تا گرفتار عواطف زنانه و احساسات مادرانه شوند و عقلانیت آنان نیز در شعاع شمس عواطف قرار گیرد. همچنین رفت و آمد و دوستی با آنان موجب می‌شود شهوت جنسی افزایش یابد و مرد سرگرم مسائل جنسی شده از دیگر امور باز ماند.
5- همنشینی با کودکان و نوجوانان: هر کس با کودکان و نوجوانان بنشیند خداوند جرئت بر گناهان و تأخیر توبه را در او زیاد می‌کند.
کودکان در عنفوان زندگی هستند و به سبب عدم تکامل عقلانیت از هر گونه احتیاط‌ دور می‌شوند و بی‌گدار به آب می‌زنند و اهل خطر کردن هستند. دنیا و زندگی را لعب و لهو می‌دانند و به بازی کودکانه مشغول می‌شوند و یا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از ثبات قدم بهره‌ای ندارند. (حدید، آیه20 و روایات تفسیری) از همین‌رو، کسی که در میانسالی و پیری با این افراد دوستی کند، روحیه و روحیات آنان را می‌پذیرد و جرأت به گناه پیدا کرده و خود را جوان دانسته و فرصت را برای توبه بسیار می‌داند و این‌گونه در دام شیطان می‌افتد و زمانی خود را با خدا می‌یابد که دیگر دیر شده است.
6- هم‌نشینی با صالحان: هر کس با افراد صالح بنشیند، میل و رغبتش به طاعت و بندگی زیاد ‌شود.
خداوند در آیه 69 سوره نساء صالحان را که رفتار نیک و صالح ملکه بلکه مقوم وجودی آنان شده است به عنوان بهترین رفیق معرفی می‌کند و می‌فرماید:
والصالحین و حسن أولئک رفیقا. کسی که با این افراد نشست و برخاست داشته باشد، تلاش می‌کند که اهل صلاح و اصلاح باشد و همواره بندگی خدا و اطاعت او را در زندگی سرمشق خویش قرار دهد.
7- همنشینی با عالمان: کسی که با علماء بنشیند، علمش زیاد می‌شود.
اصولاً هر کسی با دارنده هر صفت بد و خوبی بنشیند، آن صفات خوب و بد به دیگری منتقل می‌شود؛ زیرا انسان، تأثیرگذار و تأثیرپذیر و تربیت‌پذیر و تغییرپذیر است. (رعد،آیات 11و 16) کسی که با صالحان نشست و برخاست داشته باشد، اهل صلاح و کسی که با عالم می‌نشیند از علم او برخوردار خواهد شد. از بازتاب‌های علم خشیت الهی است که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء؛ از بندگان خدا تنها دانایان و عالمان از او می‌ترسند. امام علی(ع) نیز می‌فرماید: جالس العلماء تسعد؛ با دانشمندان بنشین تا خوشبخت شوی. (شرح غررالحکم، ج3، ص256، ح4717) و نیز می‌فرماید: جالس العلماء یزدد علمک، و یحسن أدبک، و تزک نفسک؛ با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، ادبت نیکو شود و تزکیه نفس یابی. (شرح غررالحکم: ج3، ص373، ح4786).
8- همنشینی با پارسایان و زاهدان: و کسی که با زاهدان بنشیند، میل و رغبتش به آخرت زیاد می‌شود.
زهد به معنای بسنده کردن به کمترین از امور دنیوی در زندگی است. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه داشتن در عین دوری از تجملات است. پارسایان، ندار نیستند، بلکه ممکن است دارا و ثروتمند باشند، ولی دلبسته به دنیا نیستند. پس زهد همان عدم تعلق خاطر به متعلقات دنیوی است و کسی که زاهد است هیچ تعلقی به دنیا ندارد؛ در حالی که ممکن است ثروتمند هم باشد.

 

بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی و همنشینی



 بسیاری از مردم به سبب برخی از ارتباطات اجتماعی به سعادت می‌رسند و بسیاری نیز نگون‌بخت می‌شوند و در دنیا سر از زندان و گوشه خیابان و خرابه‌ها درمی‌آورند و دنیا و آخرتشان را تباه می‌سازند. این ارتباط اجتماعی به ویژه در قالب دوستی و همنشینی با افراد به سبب نقش سرنوشت‌ساز آن همواره از سوی خدا و معصومان(ع) مورد توجه و اهتمام بوده و مطالب بسیاری در این باره گفته و نوشته شده است. در این مطلب به گوشه‌ای از نقش مجالست با خوبان و بدان در زندگی دنیوی و اخروی اشاره شده است.
***
سنت ارتباط اجتماعی، نیاز طبیعی
انسان موجودی اجتماعی است. اجتماع به حالت گفته می‌شود که افراد نقشی را به عهده می‌گیرند و مسئولیتی دارند و در قالب حقوق و تکالیف به نیازهای یکدیگر پاسخ می‌دهند و آن را برآورده می‌سازند. این حالت در دنیا امری طبیعی و از سنت‌های الهی است؛ زیرا انسان بدون دیگری نمی‌تواند نیازهای خویش را برآورده سازد و به کمالی از کمالات دست یابد. بر همین اساس، سنت تفضیل و برتری میان افراد قرار داده شده و تسخیرگری به عنوان سنت الهی در جامعه و اجتماع مطرح شده است. (زخرف، آیه32)
روابط اجتماعی اقتضائاتی دارد که از جمله آنها عدالت در تعامل و اجرای قوانین، احسان نسبت به دیگران در قالب بخشیدن و خیررسانی، عفو و گذشت و حتی ایثار و گذشتن از حق خویش برای حفظ مصالح اهم و مهم‌تر است. برخی از نیازهای انسانی که عاطفی است در قالب تشکیل خانواده و از طریق همسران و فرزندان و برخی دیگر در قالب دوستی و رفاقت و مانند آنها برآورده و برطرف می‌شود.
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت و نیز به معنای آشنایی توأم با مهر و محبت و عشق، از مهم‌ترین راه‌ها در حوزه روابط اجتماعی سالم است که بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی مادی دو طرف بدون آنکه در چارچوب قوانین سخت‌گیرانه عدالتی باشد، در قالب احسان و مودت و اکرام برآورده می‌شود.
در قرآن به مسئله دوستی توجه ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا پس از همسر، مهم‌ترین امری است که تأثیر بسزا در سرنوشت بشر و خوشبختی و بدبختی افراد دارد. از همین‌رو در آیات قرآن به ابعاد و مسائل دوستی با استفاده از واژگانی چون «ود»، «الف و الفت»، «خلیل»، «ولی»، «حب»، «قرین»، «صدیق»، «رفیق»، «صاحب» و مشتقات آنها پرداخته شده است.
از نظر قرآن، هر کسی با کسی دوستی می‌ورزد که متناسب با روحیات اوست و کمالات را در چنین روابطی می‌داند. چنانکه در ضرب‌المثل معروف آمده: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند هم‌جنس با هم جنس پرواز. این هم‌جنسی در روحیات و کمالاتی است هر یک آن را مطلوب دانسته و در ساختار ارتباط اجتماعی خواهان تأمین آن هستند؛ هر چند که در مصداق و یا روش دستیابی به کمالات به اشتباه بروند، ولی از نظر این دوستان، کمال همان چیزی است که در این روابط اجتماعی به دست می‌آورند. لذا در روایات آمده فرد را باید با نگاه به دوستان و هم‌نشینانش شناخت.
پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: المرء علی دین خلیله، فلینظر احدکم من یخالل؛ آدمی بر آئین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می‌کند. ( الأمالی للطوسی، ص518، حدیث1135.) و نیز می‌فرماید: اختبروا الناس بأخدانهم؛ فانما یخادن الرجل من یعجبه؛ مردم را با دوستانشان بیازمائید؛ زیرا آدمی با کسی که از رفتارش خوشش بیاید، دوستی می‌کند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص249).
بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی
از نظر قرآن بهترین‌ها در دوستی جز پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال و کسانی که خداوند به آنان نعمت ایمان و ولایت بخشیده نیستند (نساء، آیه69)؛ چنانکه دوستان بد همان کسانی هستند که در زمره شیطان و دوستان او قرار دارند. این افراد شامل کافران (اعراف، آیه 27)، گمراهان (اعراف، آیه30)، جدال‌کنندگان به باطل (انعام، آیه21)، افراد ناباب (فرقان، آیات 27 و 28) و مانند آنها هستند و به عنوان بدترین همنشینان به شمار می‌روند.
اینکه بر دوستی و همنشینی با برخی از افراد تأکید و از برخی دیگر نهی شده است، به سبب همین نقش سرنوشت‌ساز آنان در خوشبختی و بدبختی افراد است. امام علی(ع) در این‌باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: جلیس الخیر نعمه، جلیس الشر نقمه؛ همنشین خوب، نعمت است و همنشین بد، مصیبت. (شرح غررالحکم: ج3، ص396، ح4720-4719.)
امام علی(ع) به مردم هشدار می‌دهد که مجالست با هر دارنده فکر و عمل و روحیه‌ای موجب می‌شود که انسان همان روحیه را بگیرد. اگر با خوبان نشستی خوب می‌شوی و اگر با بدان بد. از جمله ایشان می‌فرماید: جالس الحلماء تزدد حلما؛ با بردباران بنشین تا بردباری‌ات افزون شود. (شرح غررالحکم: ج3، ص357، ح4722)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: مجالسه أهل الهوی منساه للایمان، و محضره للشیطان؛ همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. (نهج‌البلاغه: خطبه 86)
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به نقش و تأثیر همنشینی با هشت گروه اشاره می‌کند. در صفحه 122 کتاب «منیه المرید» آمده که حضرت درباره مجالست می‌فرمایند: هر کس با هشت طایفه از مردم بنشیند، خداوند متعال هشت چیز را در وجودش زیاد می‌کند:
1- همنشینی با توانگران: کسی که با توانگران و ثروتمندان بنشیند، خداوند متعال محبت دنیا و میل به آن را در او زیاد می‌کند.
وقتی انسان با ثروتمندان دوستی و نشست و برخاست دارد، آنان همواره در اندیشه جمع‌آوری و تکاثر و راه‌های کسب ثروت هستند. سخنان و رفتارشان پیرامون چگونگی افزایش ثروت و حفظ و نگهداری آن و شیوه‌های کسب آن است. افزون بر اینکه آنان حتی اگر تفاخر نفروشند و همانند قارون رفتار نکنند، آمد و شد نزد ایشان و خانه‌هایشان، آدم را با چیزهای تجملاتی و چشم پرکنی مواجه می‌کند که علاقه به دنیا و آسایش و تجملات آن را موجب می‌شود. اصولاً دیدن آدم‌های پولدار و ثروتمند در آن لباس‌ها و جامه‌ها و اتومبیل‌ها و خانه‌ها و خدم و حشم و مانند آن، انسان را وسوسه می‌کند تا دنبال آسایش و رفاهی باشد که آنان در آن به سر می‌برند. این‌گونه است که محبت دنیا در دل‌ها جا می‌گیرد و انسان را به تکاثر و ثروت‌اندوزی ترغیب می‌کند و از آخرت و خدا و انفاق و زکات و مانند آن دور می‌سازد. (تکاثر، آیات 1 و 3؛ قصص، آیات 75 تا 80).
امام علی(ع) می‌فرماید: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین، و تضعف الیقین؛ رفت و آمد با دنیا‌پرستان، به دین انسان لطمه می‌زند و یقین را سست می‌گرداند. (شرح غررالحکم: ج3، ص453، ح5072).
پیامبر خدا(ص) ثروتمندان پول‌پرست را مرده دل دانسته و می‌فرماید: ایاکم و مجالسه الموتی! قیل: یا رسول‌الله من الموتی؟ قال: کل غنی أطغاه غناه؛ از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری‌اش او را سرمست کرده باشد. (تنبیه الخواطر: ج2، ص32)
2- همنشینی با فقیران: هر کس با فقرا بنشیند، شکر و رضایتش نسبت به تقسیمات خداوند متعال زیاد می‌شود.
فقیران مومن اهل صبر و شکر هستند چنانکه در آیه 80 سوره قصص و آیات دیگر بیان شده است؛ آنان به آنچه دارند قناعت می‌کنند. فقیر کسی است که به تنهایی نمی‌تواند بار مالی زندگی‌اش را تحمل کند و نیاز به کمک‌های مالی دارد؛ او همانند تاک انگور است که باید به داربستی تکیه کند و سرپا بماند. باید عصایی از کمک مالی به دست او داد تا ستون فقرات خودش را یاری رساند و سرپا بماند؛ این‌گونه افراد چون اهل تلاش هستند و توان درآمدی آنان به اندازه‌ای نیست که آنان را سرپا نگه دارد، با این همه همواره شاکر خداوند هستند و بر این باورند که خداوند معیشت همگان را تقسیم کرده است: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی‌الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون؛ ما وسائل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‌ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه 32) از همین‌رو، به قسمت رضایت می‌دهند.
به هرحال، نشست و برخاست با فقیران مومن موجب می‌شود تا انسان شکر و رضایت به قسمت را از آنان یاد بگیرد و نسبت به مسائل دنیوی و مادی حرص نزند و زیاده‌خواهی نداشته باشد.
3- همنشینی با سلاطین: هر کس با سلاطین بنشیند خداوند متعال قساوت و تکبر را در او زیاد می‌کند.
سلاطین ولایت خود را از سلطه جباری و طاغوتی آورده‌اند، نه از ولایت الهی؛ آنان مظاهر الهی در اسما و سفاتش نیستند؛ از همین‌رو، انسان‌های سنگدل و متکبر هستند. خودبزرگ‌بینی آنان موجب می‌شود تا در رفتار همچون ابلیس و فرعون استکبار ورزند و دیگران را به استضعاف کشند. بنابراین، نباید با اولیای طاغوتی و طاغوتیان از جمله فرعون و قارون و هامان نشست و برخاست داشت. (قصص، آیات 4 و 38)؛ اما دوستی، نشست و برخاست با اولیای الهی و حاکمان ولایت الهی، نه‌تنها انسان را از دنیا دور می‌دارد، بلکه به آخرت نزدیک می‌کند؛ از همین‌رو، مودت و محبت و رفت و آمد با ایشان لازم و ضروری برای رسیدن به کمال دانسته شده است؛ زیرا آنان همان کسانی هستند که خداوند نعمت ولایت، اسلام، نور ایمان و قرآن به ایشان بخشیده است. (نساء، آیات59 و 69)
4- همنشینی با زنان: زنان به سبب طبیعت مادرانه سرشار از عواطف و احساسات هستند و همین موجب می‌شود که عقل آنان در شعاع خورشید عواطف و احساسات قرار گیرد، حتی اگر این عقل در مقام بدر شب چهارده چون ماه بدرخشد، ولی چون در شعاع نورانیت بسیار عواطف قرار دارد، جلوه‌گری کمتری دارد. از همین‌رو همنشینی مردان با ایشان موجب می‌شود تا گرفتار عواطف زنانه و احساسات مادرانه شوند و عقلانیت آنان نیز در شعاع شمس عواطف قرار گیرد. همچنین رفت و آمد و دوستی با آنان موجب می‌شود شهوت جنسی افزایش یابد و مرد سرگرم مسائل جنسی شده از دیگر امور باز ماند.
5- همنشینی با کودکان و نوجوانان: هر کس با کودکان و نوجوانان بنشیند خداوند جرئت بر گناهان و تأخیر توبه را در او زیاد می‌کند.
کودکان در عنفوان زندگی هستند و به سبب عدم تکامل عقلانیت از هر گونه احتیاط‌ دور می‌شوند و بی‌گدار به آب می‌زنند و اهل خطر کردن هستند. دنیا و زندگی را لعب و لهو می‌دانند و به بازی کودکانه مشغول می‌شوند و یا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از ثبات قدم بهره‌ای ندارند. (حدید، آیه20 و روایات تفسیری) از همین‌رو، کسی که در میانسالی و پیری با این افراد دوستی کند، روحیه و روحیات آنان را می‌پذیرد و جرأت به گناه پیدا کرده و خود را جوان دانسته و فرصت را برای توبه بسیار می‌داند و این‌گونه در دام شیطان می‌افتد و زمانی خود را با خدا می‌یابد که دیگر دیر شده است.
6- هم‌نشینی با صالحان: هر کس با افراد صالح بنشیند، میل و رغبتش به طاعت و بندگی زیاد ‌شود.
خداوند در آیه 69 سوره نساء صالحان را که رفتار نیک و صالح ملکه بلکه مقوم وجودی آنان شده است به عنوان بهترین رفیق معرفی می‌کند و می‌فرماید:
والصالحین و حسن أولئک رفیقا. کسی که با این افراد نشست و برخاست داشته باشد، تلاش می‌کند که اهل صلاح و اصلاح باشد و همواره بندگی خدا و اطاعت او را در زندگی سرمشق خویش قرار دهد.
7- همنشینی با عالمان: کسی که با علماء بنشیند، علمش زیاد می‌شود.
اصولاً هر کسی با دارنده هر صفت بد و خوبی بنشیند، آن صفات خوب و بد به دیگری منتقل می‌شود؛ زیرا انسان، تأثیرگذار و تأثیرپذیر و تربیت‌پذیر و تغییرپذیر است. (رعد،آیات 11و 16) کسی که با صالحان نشست و برخاست داشته باشد، اهل صلاح و کسی که با عالم می‌نشیند از علم او برخوردار خواهد شد. از بازتاب‌های علم خشیت الهی است که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء؛ از بندگان خدا تنها دانایان و عالمان از او می‌ترسند. امام علی(ع) نیز می‌فرماید: جالس العلماء تسعد؛ با دانشمندان بنشین تا خوشبخت شوی. (شرح غررالحکم، ج3، ص256، ح4717) و نیز می‌فرماید: جالس العلماء یزدد علمک، و یحسن أدبک، و تزک نفسک؛ با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، ادبت نیکو شود و تزکیه نفس یابی. (شرح غررالحکم: ج3، ص373، ح4786).
8- همنشینی با پارسایان و زاهدان: و کسی که با زاهدان بنشیند، میل و رغبتش به آخرت زیاد می‌شود.
زهد به معنای بسنده کردن به کمترین از امور دنیوی در زندگی است. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه داشتن در عین دوری از تجملات است. پارسایان، ندار نیستند، بلکه ممکن است دارا و ثروتمند باشند، ولی دلبسته به دنیا نیستند. پس زهد همان عدم تعلق خاطر به متعلقات دنیوی است و کسی که زاهد است هیچ تعلقی به دنیا ندارد؛ در حالی که ممکن است ثروتمند هم باشد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-01-21] [ 08:24:00 ق.ظ ]




همنشینی با خوبان

 

با كسى بنشینید كه دیدن او شما را به یاد خداوند اندازد و زبان او در علم شما بیافزاید.
 
به نام خدا
از نکاتی که حکیمان و عالمان الهی، نسبت به آن توصیه  و تأکید دارند، مجالست داشتن و همنشینی با علماست؛ به طوری که حتی در انتخاب محل زندگی جایی را برگزینیم که با یک عالم مرتبط باشیم.

 

در نصایح لقمان علیه السلام به فرزندش آمده است:

یَا بُنَیَّ جَالِسِ الْعُلَمَاءَ وَ زَاحِمْهُمْ بِرُكْبَتِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحْیِی الْقُلُوبَ بِنُورِ الْحِكْمَةِ كَمَا یُحْیِی الْأَرْضَ بِوَابِلِ السَّمَاء (1)؛ پسركم! با دانشمندان همنشینى كن و زانو به زانوى ایشان بنشین كه خداى عز و جل دلها را به پرتو حكمت زنده مى‏كند، همچنان كه زمین را با باران آسمان زنده مى‏فرماید. (2)

 

گاهی اوقات ممکن است شخصی خود را متدین و آگاه بداند و از روی اشتباه خود را بی نیاز از مصاحبت علما بپندارد و خود را محروم نماید.

 

از امیر المؤمنین علیه السلام روایت است که:

صاحب العقلاء، و جالس العلماء، و اغلب الهوى، ترافق الملأ الأعلى. (3)

مصاحبت كن با عقلا، و همنشینى كن با علما، و غلبه كن بر هوس و هوا، تا این كه رفیق گردى با ملأ أعلى؛ یعنى اگر این کارها را بكنى، رفیق و همراه گردى با ملأ أعلى یعنى گروه بلند مرتبه كه ملائكه باشند یا انبیا و اوصیا و اولیا صلوات اللّه علیهم. (4)

 

«آیت الله العظمی بهجت» می فرمایند:

«از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات و غیر آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول (صلوات الله علیه و آله) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.

 

و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:

 

جالسوا مَنْ‏ یُذَكِّرُكُمُ‏ اللَّهَ‏ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُكُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ (5)؛ [بنشینید با كسى كه دیدن او شما را به یاد خداوند اندازد و زبان او در علم شما بیافزاید، كه خوف خداوند در دل شما زیاد شود و عمل او شما را راغب به آخرت كند.]» (6)

 

آیت الله العظمی بهجت در توصیه هایی به استاد جواد فروغی می فرمایند:

«…و نیز توصیه می نمایم به تحصیل علوم و معارف از همان راهی كه علمای سلف رضوان الله علیهم تحصیل می نمودند به تعلم علوم و دراسات حوزه های علمیه و همنشینی و معاشرت با علمای وارسته و مهذب كه با اعتقادات صحیح و كسب پختگی لازم از مضلات و ناپختگی ها به دور بمانید، با رعایت ترتیب در تحصیل و استفاده از نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و مجمع البیان…» (7)

 

در حدیث است که امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید:

مَنْ جَالَسَ الْعُلَمَاءَ وُقِّرَ وَ مَنْ خَالَطَ الْأَنْذَالَ حُقِّر (8)

كسى كه با علماء بنشیند با وقار و بزرگوار مى‏شود، و كسى كه با مردم فرومایه و خوار آمیخت كوچك و پست گردد. (9)

 

همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمود:

جَالِسِ‏ الْعُلَمَاءَ یَزْدَدْ عِلْمُكَ‏ وَ یَحْسُنْ أَدَبُكَ وَ تَزْكُ نَفْسُكَ. (10)

همنشینى كن با علما تا این كه زیاد شود علم تو، و نیكو شود ادب تو، و پاكیزه گردد نفس تو، یعنى اگر همنشینى كنى با ایشان چنین و چنان خواهد شد. (11)

 

ارتباط داشتن و همنشینی با علمای ربانی به قدری مؤثر است که بسیاری از مؤمنان از این طریق به معارف عمیقی دست یافته اند، هرچند دروس حوزوی را نیاموختند؛ خصوصا صادقانی که علم را برای عمل طلبیده اند.

 

نمونه آن، سالک معاصر،  مرحوم «آقا سید عباس فرهمند» است. ایشان از نظر علمی در اثر ممارست و همنشینی با علما، به حدی رسیده بود که با بسیاری از مطالب و روایات آشنایی کافی پیدا کرده و از برکات اهل بیت علیهم السلام بهره مند گردیده بود.

 

از این رو ایشان همیشه سفارش می کرد:

«با عالم بنشینید و با عالم نشست و برخاست کنید! زیرا من هر چه دارم از همنشینی با علما دارم. هر کس عالم دید، پخته می شود والا خام است.» (13)

 

نمونه دیگر پدر بزرگوار «آیت الله سید رضا بهاء الدینی»، مرحوم «سید صفی الدین» است که صفات برجسته اش، اندیشمندی در زندگانی و استفاده شایان از اوقات عمر بود.

 

آیت الله بهاء الدینی درباره والد محترمشان می فرمودند:

«همنشینی بسیار با علمای ربانی داشت و از مجالست و گفتگو با آنان لذت فراوان روحی و معنوی می برد. به طوری که از فیض درس و بحث آنها استفاده کرده، اندیشه های زلال معنوی به دست آورده بود.

 

ادبیات عرب را خوب می دانست و مقداری از رسائل و مکاسب را خوانده بود. همچنین، در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر می شد.

بسیار مشاهده می شد که دعاهایش به اجابت می رسند و بدون هیچ تأخیری انجام می شوند.» (14)

 

آیت الله العظمی مظاهری می فرماید:

«اشخاص فراوانی در گذشته بوده‌اند که با تربیت یک عالم ربّانی یا یک معلّم دین‌دار، مسیر زندگی خود را تغییر داده و سعادت‌مند شده‌اند… جوانان باید توجه داشته باشند که ارتباط با علمای ربّانی و افراد دین‌دار، مانع سقوط و دوری از مسجد، روحانیّت و معنویّات است.

 

 محیط آلوده و رفیق ناباب در کمین جوانان است و اگر با منبر و محراب سر و کار نداشته باشند، شیاطین انسی و جنّی آنان را می‌برند و به انحراف و سقوط می‌کشند؛ اگر انسان تمام عمر خود را صرف پیدا کردن یک معلّم خوب یا یک رفیق خوب کند، ارزش دارد که حتی یک روز با او همراهی و هم‌نشینی داشته باشد.» (12)

 

نشست و برخواست با علما؛ مایه تزکیه نفس
 

آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی می فرماید:

« هیچ چیزی دعوت‌کننده‌تر و جاذب‌تر به سوی خیر و صلاح از همنشینی با خوبان نیست. همنشینی با نیکان آدم را به سمت خوبی می‌کشد. زبانی نیست، عملی است. خواه ناخواهی است.

 

 رابطه تنگاتنگ اثر حُسن می‌گذارد. مصاحبت با افراد نیکو و وارسته تو را به صلاح می‌کشد و از شرّ نجات می‌دهد. همین مصاحبت و همراهی؛ خود او، خواسته یا ناخواسته و ناخودآگاه روی تو اثر می‌گذارد…

 

در باب مجالست، علی(علیه السلام) می‌فرماید‌: «جالِسِ العُلَمَاءَ یَزدَدْ عِلمُکَ وَ یَحْسُنُ أَدَبُکَ وَ تَزْکُ نَفْسُکَ» با علما نشست و برخاست کن که علمت را زیاد، ادبت را نیکو و روحت را پاک می‌سازد.

 

با افراد فهمیده وارسته رابطه تنگاتنگ برقرار کن! به فهم و شعور تو می‌افزاید. ادب همان تربیت است. خوب تربیت می شوی. از نظر امور نفسانیت، این رابطه، نفس تو را تزکیه می‌کند. یعنی این نفسی که خبیث و سرکش است همین رابطه او را مهار می‌کند؛ صِرف رابطه! یعنی چه بخواهی، چه نخواهی، این ارتباط اثر می‌گذارد…

 

این روایات گویای همین مطلب است که، در تربیت تداوم مطرح است. مصاحبت، تداوم دارد. مجالست هم تداوم دارد. اینکه می‌گویم تدریجی الحصول است به این خاطر است. این روایات، هم غیر ارادی بودن را می‌رساند، هم تدریجی الحصول بودن را. نفسِ این رابطه تنگاتنگ - خصوصاً که چاشنی محبّت هم داشته باشد- اثر خودش را می‌گذارد.

 

 هم نقش سازندگی و هم نقش تخریبی دارد. حال اگر آن رابطه دیداری، گفتاری و کرداری تو با یک انسان وارسته باشد، برای تو وارستگی می‌آورد. ـ نعوذ بالله ـ اگر از آن طرف باشد، مثل اینکه بادی از روی نجاست بگذرد، یک چیز بدبو همراه خودت می‌بری؛ بخواهی یا نخواهی.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




ترامپ ? من یک پاسدارم وبه تو اخطار می دم که بزودی جواب کوبنده مردم ایران به اراجیف ویاوه گویی تو خواهی دید.
البته از میمون صفت وبی عقلی مثل تو بیشتراز این هم نباید انتظار داشت .
✊✊✊✊ ننگ ومرگ بر تو

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-01-20] [ 11:22:00 ق.ظ ]




کرامات شیخ ( حاج رجبعلی خیاط )

 

شيخ مكتب نرفته ما،باهمان صفاي باطن و صميمت دوست داشتني خود به چنان باور و ايماني رسيد كه تادم مرگ ،دمي از دعا و مناجات به درگاه الهي غافل نبود .

داستان واپسين لحظات زندگي او از زبان يكي از ياران او همچون لحظه لحظه زندگاني اوخواندني و آموزنده است .

سر انجام ،پس از هفتاد ونه سال بندگي و عبادت خدا وند در اين دنياي گذرا ،در روز دهم شهريور 1340 هجري شمسي ،مرغ وجود از قفس تن پر مي كشدو شيخ به خاطره ها مي پيوندد.

 

گزارش وفات شيخ در بيان يكي از همنشينان اواز اين قرار است:

خواب ديدم كه دارند در مغازه هاي سمت غربي مسجد قزوين را مي بندند .

پرسيدم :چرا؟

گفتند آشيخ رجبعلي خياط از دنيا رفته است .

نگران و پر دلهره از خواب برخاستم .

ساعت سه نيمه شب بود .خواب خود را رؤياي صادقه يافتم .

پس از اذان صبح ،نماز خواندم و بي درنگ روانه منزل يكي از دوستان شدم

 با شگفتي از دليل اين حضور بي موقع سؤال كرد جريان رؤياي خود را تعريف كردم

 ساعت پنج بود كه به طرف منزل شيخ راه افتاديم .

شيخ در را گشود داخل شديم و در اتاق همراه شيخ نشستيم و قدري صحبت كرديم .

شيخ به پهلو خوابيد و گفت چيزي بگوئيد ،شعري بخوانيد ! يكي خواند :

خوشتر از ايام عشق ايام نيست

صبح روز عاشقان را شام نيست

 هنوز يك ساعت نگذشته بود كه حال شيخ را دگرگون يافتم

و از شيخ خواستم كه برايش دكتر بياورم .

فرمود:

 مختاريد ،دكتررا آوردم و شيخ را معاينه كرد و رفتم نسخه را بگيرم .

هنگامي كه برگشتم ،ديدم شيخ را به اتاقي ديگر برده اند ،

رو به قبله نشسته و شمد سفيدي روي پا انداخته و با انگشتانش يكسره با شمد بازي مي كند ،

يك مرتبه حالتي پيدا شد و گويا در گوش اوچيزي گفتند كه گفت :

ان شاءالله.

سپس فرمود امروز چند شنبه است ؟ دعاي امرورا بياوريد تا بخوانيم.

هر سه نفر خوانديم .

سپس فرمود :

دستهايتان را به سوي آسمان بلند كنيد و بگوييد :

العفو.عظيم العفو،العفو :ياكريم العفو:خدامرا ببخشايد.

سپس من دنبال يكي ديگر از دوستان رفتم ،

كه معلوم شد قبل از رسيدن من به سوي منزل شيخ رفته است .

وقتي برگشتم ،مغرب بود و شيخ قالب تهي كرده بود .

گويا همينكه دوست ديگرمان ميرسد شيخ آغوش مي گشايدو اور ابغل مي كند

و در دامان اوجان به خدا مي سپارد .

پيكر پاك او با تجليل ،از منزل تشييع مي شود ودر صحن مزار ابن بابويه دفن مي گردد.

با درگذشت شيخ رجبعلي خياط ،پرونده اعمال آن خدايي مرد با صفت بسته نمي شود

 بلكه با ادامه راه او توسط دانش آموختگان مكتب اخلاص و عشق به خدا ،

هر روز بر حسنات او افزوده مي گرددو درحاتش فزوني مي يابد.کرامات

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:54:00 ق.ظ ]