نرجس
 
   





اگر شما به عنوان والدین، رئیس خانواده نباشید، مطمئن باشید به سرعت خطوط قدرت‌تان ناپدید می‌شود و در صورت بروز این مسئله هیچکس مسئول هیچ چیز شناخته نمی‌شود و بچه‌ها در فرصت کوتاهی نقش اصلی را در کرسی اقتدار خانه به عهده می‌گیرند. این اتفاق می‌تواند برای خانواده خطرناک باشد. در چنین شرایطی کودکان به تدریج مانند رئیس‌ها و ارباب‌ها رفتار می‌کنند و شما قدرت و اقتدار خود را از دست می‌دهید در این صورت اگر آنها را از اشتباهات‌شان باز دارید از شما منزجر شده و همه چیز به هم می‌ریزد.

 بسیاری از پدر و مادرها می‌خواهند با فرزند خود دوست باشند، آنها با ایده رئیس بودن والدین موافق نیستند. مشکلی که در این دیدگاه وجود دارد این است که جایگاه یک دوست و پدر و مادر با هم متفاوت است. دوستان در یک رابطه مساوی با هم قرار دارند، دوستان در مقام کنترل و ارزش‌گذاری قرار ندارند، دوستان مسئولیتی در مقابل مراقبت از یکدیگر ندارند و قادر نیستند محدودیت‌هایی را برای هم اعمال کنند. هر كودكي نياز به امنيت رواني دارد و والدين موظف هستند اين نياز را براي كودك تامين كنند.
بررسی روش‌های مختلف در برابر کودکان
روش‌هايي از قبيل لجبازي، عيب جويي،‌ سرزنش، فرياد كردن، تنبیه کردن، بددهني و مشاجره كردن با كودك موجب مي‌شود كودك احساس نا امني كند و دچار اضطراب شود. همیشه هدف‌هاي تعليم و تربيت را درنظر داشته باشيد و با کودکان‌تان در محیطی مناسب، به دور از دیگران و به گونه‌ای صميمي به گفت‌وگو بپردازيد. روش‌هايي مانند سر به سر گذاشتن و مشاجره كردن شما را به مقاصد و اهداف‌ تربيتي نمي‌رساند لذا از به كار گیری اين گونه روش‌ها اجتناب كنيد و رابطه خود با کودکان‌تان را مخدوش نسازيد. افزون بر اين، به كار بستن اين روش‌ها موجب مي‌شود احترام متقابل بين شما و فرزندتان از بين برود و اقتدار خود را از دست بدهید. والديني كه شكايت مي‌كنند فرزندانشان به آنها احترام نمي‌گذارند يا به حرف آنها توجه نمي‌كنند، بايد به بررسي و ارزيابي رفتار خود بپردازند و ببينند چه كارهايي كرده‌اند يا چه رفتارهايي از خود نشان داده‌اند كه با اين وضعيت رو به رو شده‌اند؟‌ بديهي است اگر مي‌خواهند فرزندشان رفتارش را تغيير دهد، بايد رفتار خود را مورد ارزيابي و بازنگري قرار دهند. گاهي اوقات برادر يا خواهر بزرگ‌تر با خواهر يا برادر كوچك‌تر مشاجره مي‌كنند و سر به سر مي‌گذارند. در اين وضعيت چون برادر يا خواهر كوچك‌تر قادر نيست واكنش لازم را بروز دهد به او فشار رواني وارد مي‌شود و در نتيجه دچار نا امني رواني و اضطراب مي‌شود. بنابراين براي حفظ اقتدار والدين، رعايت احترام متقابل و تامين امنيت رواني كودك و نوجوان، از مشاجره كردن با فرزندتان اجتناب كنيد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-11-26] [ 08:48:00 ق.ظ ]




 

مراقبت از فرزندان فقط به موضوع سلامتی آن‌ها ختم نمی‌شود، بلکه وقتی از مادر نمونه صحبت می‌کنیم به مسئولیت پذیری مادر در قبال رشد جسمی، روحی و حسی کودک تاکید داریم. در واقع فرزندان به شما نگاه می‌کنند تا به آن‌ها کمک کنید تا یاد بگیرند چگونه در این جهان بتوانند به خوبی رشد کنند و به موفقیت برسند.

نگران نباشید، کافی است کاری را که فکر می‌کنید برای شما و فرزندان بهترین کار است انجام دهید و بدانید که هر کسی شیوه فرزند پروری مخصوص به خودش را دارد. در ادامه به چند ویژگی عمومی مادر نمونه اشاره می‌کنیم که با استفاده از این راهنما می‌توانید مادر خوبی برای فرزندان خود باشید.

 ۹ قدم برای تبدیل شدن به پدر و مادر نمونه برای فرزندان
صبر
صبوری در واقع مهمترین تعریف یک مادر نمونه است. همانطور که بچه‌ها بزرگ می‌شوند، تلاش می‌کنند تا چیزهای جدیدی درباره این جهان یاد بگیرند، در این مسیر ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد. ممکن است دیوارهای اتاق را نقاشی کنند، یا شیشه شیر را روی قشنگ‌ترین قالی خانه خالی کنند، دقیقا همین لحظه است که باید صبوری کنید و بر عصبانیت خود غلبه کرده و بر سر او فریاد نزنید. چند نفس عمیق بکشید و آرامش خود را به دست بیاورید. فراموش نکنید کودکان به شما نگاه می‌کنند و از شما یاد می‌گیرند اگر شما مادر صبوری برای کودکان خود باشید آن‌ها هم صبر و شکیبایی را از شما می‌آموزند و این ویژگی می‌تواند برای آینده کودک شما بسیار مفید باشد.

تشویق و دلگرمی
کودکان قبل از اینکه در انجام هر کاری مانند راه رفتن، نشستن، تنهایی غذا خوردن، دستشویی رفتن و هر کار دیگری به موفقیت برسند ممکن است بارها شکست بخورند، این وظیفه یک مادر نمونه است که آن‌ها را به تلاش کردن تشویق کند حتی اگر بی نهایت شکست بخورند.

کودکان که مادران مشوق و حامی داشته باشد قادر هستند که اشتباهات خود را به آرامی اصلاح کنند و بدون احساس پشیمانی و ناامیدی دوباره تلاش کنند. این حمایت و تشویق کردن تا بزرگسالی همراه کودک خواهد بود و او هم در آینده تبدیل به یک پدر یا مادر حامی و مشوق خواهد شد.

درک کردن

یکی از مهمترین ویژگی‌های مادر نمونه بودن درک کردن فرزندان است. شما باید زمانی از روز خود را به گوش دادن به حرف‌های کودک خود اختصاص دهید و سعی کنید اتفاقات را از نگاه کودک خود درک کنید. کودکان باید احساس کنند هر زمان که و در هر سنی که باشند می‌توانند روی شما به عنوان یک مادر نمونه که قادر هستید آن‌ها را درک کنید و به حرف‌های آن‌ها توجه کنید، حساب کنند.

احترام
کودکان برای احترام گذاشتن باید آموزش دیده شوند و این وظیفه یک مادر نمونه است که به فرزند خود درباره احترام و احترام گذاشتن آموزش دهد. کودکانی که احترام به خود و احترام به دیگران را یاد می‌گیرند، خوشحال‌تر و سخاوتمندتر هستند و قادر خواهند بود در آینده ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند.

بیشتر بخوانید: بهترین رویکرد برای آموزش انضباط به کودکان چیست؟
ممارست
آموزش انضباط به کودکان کار راحتی نیست. باید بدانید برای اینکه بتوانید به خوبی نظم و انضباط را به کودک خود بیاموزید باید خیلی محکم باشد. محکم بودن به این معنی نیست که باید با فرزند خود با خشونت برخورد کنید بلکه باید با عشق و علاقه نظم و انضباط را به کودک خود آموزش دهید و این کار ممکن نخواهد بود مگر با ممارست و پشتکار فراوان.

وقتی کودک کار بدی انجام می‌دهد باید طوری رفتار کنید که کودک فکر نکند او بچه بدی است بلکه باید متوجه شود رفتاری که انجام داده است از نظر شما رفتار بدی بوده و باید اصلاح کند.

برای مثال وقتی کودک شما در پارک کودک دیگری را هل می‌دهد، می‌توانید به کودک خود بگویید: «هل دادن رفتار خوبی نیست، باید صبر کنی تا نوبت تو شود» به جای اینکه به کودک بگویید: «الان نوبت تو نیست چون تو پسر بی ادبی هستی».

همیشه در دسترس باشید

یک مادر نمونه مادری است که همیشه در دسترس کودک خود باشد. خواه شما یک مادر شاغل باشید یا خانه دارد باید زمانی را به بودن در کنار فرزند خود اختصاص دهید. باید نسبت به علاقه مندی‌های کودک خود آگاه شوید و تلاش کنید با آن‌ها ارتباط نزدیکی برقرار کنید. زمانی که به حضور شما نیاز دارند در دسترس آن‌ها باشید، این کار به کودک شما احساس مهم بودن می‌دهد و به نوبه خود باعث اعتماد، ارزش و عشق خواهد شد.

فروتنی
شاید این موضوع کمی برای شما سخت باشد اما مهم است به عنوان یک مادر نمونه اگر اشتباهی انجام دادید، از کودک خود معذرت خواهی کنید. این موضوع نه تنها باعث بدتر شدن اوضاع می‌وشد بلکه به کودک خود می‌آموزید هر کسی ممکن است در زندگی دچار اشتباه شود و خوب است که به اندازه کافی فروتنی داشته باشد تا اشتباهات خود را بپذیرد. با این کار نه تنها فروتنی را به او آموزش می‌دهید بلکه فرزندان هم احترام زیادی به شما خواهند گذاشت.

مربی گری

به کودک خود کمک کنید تا با تکیه بر مهارت‌های خود متکی بر خود باشد. همانطور که کودکان بزرگ می‌شوند نسبت به بعضی چیزها علاقه نشان می‌دهند وظیفه شما است که زمان صرف کنید و به او آموزش دهید.بعضی از کودکان از سنین پایین استعدادهای خود را بروز می‌دهند، توجه کنید اگر کودک شما استعداد خاصی دارد به او کمک کنید تا مهارت‌ها و استعدادهای خود را پرورش دهد تا بتواند در زندگی خود مستقل و سازنده باشد.

رابطه عاشقانه
وجود ارتباط خوب درون خانواده برای درک اعضای خانواده از یکدیگر و ایجاد یک رابطه قابل اعتماد و عاشقانه ضروری است. کودکان نیاز دارند در هز سنی که هستند احساس کنند برای هر مشکلی می‌توانند به مادر خود مراجعه کنند. با ایجاد یک رابطه عاشقانه و صادقانه از دوران کودکی می‌توانید به یک مادر نمونه برای فرزندان خود تبدیل شوید.

نکاتی برای تشویق ارتباط باز و صمیمانه در خانواده
محکم و قوی بودن
مادر بود یک شغل تمام وقت و پر استرس است که می‌تواند با سختی‌ها و هزینه‌های زیادی برای شما همراه باشد. مادران معمولا خودشان را وقف فرزندان خود می‌کنند تا کودکان سالم و شادی را پرورش دهند. مطمئن شوید مادر قوی و محکمی باری فرزندان خود هستید زیرا شما اولین کسی هستید که کودکان به شما نگاه می‌کنند و درس‌های ارزشمندی را از شما می‌آموزند که برای آینده آن‌ها بسیار لازم و ضروری خواهد بود.

مراقبت از فرزندان نیاز به مادر سالم و محکم از نظر جسمی و روحی دارد، پس اطمینان حاصل کنید که از نظر جسمی و روحی در شرایط خوبی قرار دارید. همچنین هر زمانی که احساس کردید نیاز به کمی استراحت دارید می‌توانید از اطرافیان خود کمک بگیرید و کمی از فرزندان خود فاصله بگیرید تا ذهن و جسم خود را دوباره شارژ کنید. اگر شما خسته و ناامید باشید نمی‌توانید به فرزندان خود کمک کنید.

فراموش نکنید مادر قلب یک خانواده است و مهمترین راهنمای کودک. پس یک مادر نمونه باشید تا الگوی خوبی برای فرزندان خود محسوب شوید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ق.ظ ]




 

کجا زبان ما را رسد که وصف تو گوییم و کجا به اندیشه ما آید که ذکرتو آریم، و کجا توان قلم بود که نقش حسن تو نویسد و کدام آینه است که درخشش نور تو را بتاباند.

فاطمه! ای بزرگ بانو!

ای نام تو، جامع کمالاتت که گویای عصمت آتش سوز توست. ای آن که دامنت، رسالت سردار توحید را پرورد. ای آن که مهر رخت، خورشید فروزان مریم و آسیه و خدیجه را فزونتر است؛ چرا که جهان بانوان را تو سروری. ای آن که شهد شهادت سوزانت را ازچشمه صداقت و اخلاص چشیده ای. ای آن که بر گرده گیتی، دوریحانه مصطفی (ص) را مادری، پس نقش آفرین کربلای تویی؛ آری ………

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]





مادر اولین تجربه عشق، اولین آغوش و اولین نوازش.

 
کسی که بی منت و بی دریغ نهایت مهرش را تقدیم فرزند می کند حتی اگر آن ها بی محبت باشند، و هر دفعه که فرزندان اشتباهی مرتکب می شوند آن ها را می بخشد و دوباره در آغوش می گیرد.

لحظه هایش را با دعا برای فرزندانش می گذراند و مدام برایشان نگران است.

شادی او زمانی تکمیل می شود که فرزندانش شاد و خوشحال باشند.

حضورش در خانه گرما بخش است و نبودنش فضای خانه را به مکان بی روح و سوت و کوری تبدیل می کند که نمی توان آن را تحمل کرد، و آغوش پر مهرش تمام دلهره ها و نگرانی های روز را از بین می برد.

زمان هایی است که از او دور می شویم و معنی دلتنگی را می فهمیم و با تمام وجود آرزو می کنیم کاش کنارمان بود.

شاید بعضی از ما تا زمانی که مادرمان کنار ما است قدرش را ندانیم اما همین که او را از دست دادیم تازه متوجه می شویم که بخش بزرگی از زندگی مان از دست رفته و دیگر قابل برگشت نیست، و تمام اتفاقات ساده ی زندگی که هنگام بودنش اتفاق می افتد برایمان شکل رویا و آرزو را پیدا می کند.

مادر و عشق او با هیچ چیز و هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست، آرامشی که یک لبخند ساده ی او به ما می دهد را در هیچ جای دیگری نمی توان پیدا کرد.

زمانی که در زندگی دچار مشکلات می شویم و یا در کارهایمان شکست می خوریم اوست که ما را حمایت می کند و به ما انگیزه ی دوباره می دهد تا تلاش کنیم و موفقیت هایی در زندگی به دست بیاوریم.

همیشه این جمله را شنیده ایم که بهشت زیر پای مادران است. این جمله نشان دهنده ی بزرگی و عظمت، و همچنین جایگاه ویژه ی او نزد خداوند می باشد.

مادر مسئول پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان می باشد، اگر ما انسان های خوبی باشیم در واقع نتیجه ی تربیت صحیح مادر است.

خداوند متعال و ائمه ی اطهار در احادیث بارها، ما را به نیکی به پدر و مادر سفارش کرده اند و این موضوع مسئولیت سنگینی بر عهده ی ما می گذارد تا همیشه تلاش کنیم با کارهای خوب، ذره ای از محبت آن ها را جبران کنیم.

اما متاسفانه اگر ما تمام عمرمان را صرف خدمت و محبت به مادرمان کنیم باز هم نمی تواند تنها گوشه ی کوچکی از زحمات مادر را جبران کند.

و در آخر، واژه ها بسیار کوچک تر از آن هستند که او را آن طور که شایسته است، توصیف کنند. امید است همه ی ما فرزندان خوبی برای مادرانمان باشیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ق.ظ ]





 

 

. بهشت جایی است که نیکوکاران پس از مرگ، در آن جاودانه می‌شوند

 

تبلیغ دین، بیش از هر چیز نیازمند فهم صحیح دین است. اگر تبلیغ بر اساس برداشتهای خطا و یا التقاطی از دین بنا نهاده شود؛ نه تنها موجب رشد دین نخواهد شد بلکه بیشترین ضربه را به دین وارد خواهد کرد.

در یکی از آخرین کلیپ هایی که در شبکه های اجتماعی پخش شده است، می گویند: همه انسان ها به بهشت خواهند رفت و اصولا مقصد نهایی انسان بهشت است. ایشان جهنم را به بیمارستانی در مسیر بهشت تشبیه می کنند. به نظر ایشان فرد گناهکار مجرم نیست، بلکه بیماری است که برای استفاده از نعمت های بهشت، نیازمند درمان است و این درمان در جهنم صورت خواهد گرفت. بر همین اساس است که آنان جهنم را نشانه ای از رحمت خداوند می شمارند؛ نه خشم و غضبش.


تشبیه ملائکه عذاب به پرستاران!!
این که جهنم برای برخی موقتی بوده و در حکم پاک شدن آنها از آلودگی ها و پلیدی ها را دارد و نهایتا به بهشت وارد می شوند درست است همان طور که پیامبر (صلی الله و علیه وآله) می  فرمایند: (اعتقاد به) ولایت علی (علیه السلام) حسنه ای است که با وجود آن سیئات هرچقدر که باشند ضرری نمی زنند، مگر آن ضررهایی چون مصیبت های دنیوی، و بعضی از عذاب های اخروی که برای پاک شدن به اهل معصیت می رسد. (بحارالانوار، ج8، ص352)


بنابراین تشبیه آن به بیمارستان از این لحاظ مشکلی ندارد، اما تشبیه فضای روانشناختی آن با بیمارستان و تشبیه ملائکه عذاب، با پرستاران صحیح نیست، هرگز برخورد ملائکه عذاب با جهنمیان  مثل برخورد دلسوزانه یک پرستار با بیمار نیست، بیمار نقشی در ابتلاء خود ندارد، اما اینان در ابتلائشان مقصرند: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»؛ (و آنها را در حالى كه باطنشان به الهى بودن آن معجزات یقین داشت، ستمكارانه وبرترى  جویانه انكار كردند) لذا وقتی که درخواست خروج از جهنم می کنند، چنین پاسخ می شنوند: «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنهْا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ * قَالَ اخْسَواْ فِیهَا وَ لَا تُكلَّمُون»؛ مى  گویند: پروردگارا! تیره بختى و شقاوت ما (جهنمیان می گویند) پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آر، پس اگر [به بدى  ها و گمراهى  ها] بازگشتیم، بى تردید ستمكار خواهیم بود * [خدا] مى  گوید: [اى سگان!] در دوزخ گم شوید و با من سخن مگویید. (مومنون:23/106-108)


 جهنم جای بدی نیست!!
این سخن هرگز در تعالیم اسلام پذیرفتنی نیست و مخالف صریح هزاران آیه و روایت است.
به راستی این سخن چگونه با هزاران آیه و روایتی که انسان را از جهنم بیم داده و او را به دوری از آن فراخوانده اند قابل جمع است؟ آیا بر خلاف منطق خود قرآن نیست که می فرماید: «وَ أَنذِرْهُمْ یَوْمَ الاَزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الحْنَاجِرِ كَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لَا شَفِیعٍ یُطَاع »؛ و آنان را از روز نزدیك بیم ده، آن گاه كه [از شدت ترس ] جان ها به گلوگاه رسد، در حالى كه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمكاران هیچ دوست مهربانى و شفیعى كه شفاعتش پذیرفته شود، وجود ندارد! (غافر:40/18)


آیا با وجود این آیات می توان جهنم را بیمارستانی دانست که جای بدی نبوده و به درستی و از روی دلسوزی با انسان رفتار می شود؟!


جایگاه اعراف چگونه توجیه می شود؟
در این نگاه یک بهشت همگانی و یک جهنم بیمارستانی وجود دارد که همه را برای بهشت آماده و مهیا می سازد، دیگر چه نیازی به جایگاهی میان بهشت و جهنم وجود دارد در حالی که در قرآن به چنین جایگاهی تصریح شده است (اعراف:7/46-48) جایگاهی که علاوه بر امامان معصوم که محیط بر محشر هستند، برخی انسان هایی که خوبی ها و بدی های یکسانی دارند در آن مستقر می شوند تا تکلیفشان روشن شود(ر.ک سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج5،ص528و529) آیا طبق این تحلیل نمی بایست اینان نیز در جهنم بیمارستانی مستقر شده و بعد از پاک شدن وارد بهشت شوند؟ پس چرا اعراف؟

 

 جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین‌تر برود، جای افراد بدتر است

 
جهنم خالی از عذاب است
سخنرانی در شبکه های مجازی سیخ داغ و چوب داغ و امثال آن را در جهنم نفی کرده، و به طور ضمنی جهنم را خالی از عذاب هایی معرفی می کند بلکه صرفا مکانی مانند بیمارستان تعریف کرده است، در حالی که جزئیات آخرت امری است که عقل به آنها دسترسی ندارد و تنها راه فهم آن آیات و روایات است که صراحتا از عذاب های دردناک سخن گفته اند: «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الجْحِیمَ صَلُّوهُ* ثُمَّ فىِ سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوه »؛ [فرمان آید] او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید* آن گاه به دوزخش دراندازید* سپس او را در زنجیرى كه طولش هفتاد زرع است به بند كشید. (الحاقه:69/30-32)

«فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ* وَ لَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِین »؛ پس امروز او را در اینجا دوست مهربان و حمایت گرى نیست * و نه غذایى مگر چرك و كثافات[ى از بدن اهل دوزخ!] (الحاقه:69/35-36)


«إِنَّكُمْ أَیهُّا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ* لاَكلِونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ* فَمَالِونَ مِنهْا الْبُطُونَ* فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الحْمِیمِ* فَشَارِبُونَ شُرْبَ الهْیم »؛ شما اى گمراهان انكار كننده!* قطعاً از درختى كه از زقّوم است [و داراى مایعى جوشان و بسیار بدمزه و بدبوست ] خواهید خورد * و شكم ها را از آن پر خواهید كرد، * و روى آن از آب جوشان خواهید نوشید * مانند نوشیدن شترانى كه به شدت تشنه  اند. (الواقعه:56/51-55)


ما منکر مهربانی و رأفت الهی نیستیم
باید دقت کرد که ما منکر مهربانی و رأفت الهی نیستم، یقیناً خدای ما خدایی است که در مناجات امام سجاد(علیه السلام) اینگونه توصیف شده: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه »؛ ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است(سید بن طاووس، اقبال العمال، ج1، ص363) اما هر چیزی افراط و تفریطی دارد، همان طور که خدایی که غضب محض باشد و رحمت و رأفتی نداشته باشد، خدای مطلوب و کاملی نیست، خدایی که صرفا رأفت و رحمت باشد و غضبی نسبت به ظالمان و مستکبران نداشته باشد هم خدای کاملی نخواهد بود. نباید برای این که مردم از رحمت و رأفت الهی ناامید نشوند از ان طرف پشت بام افتاده و آنها را نسبت به عذاب عادلانه الهی بی تفاوت کنیم!


آیا این عادلانه است که اشخاصی چون شمر و یزید و ادامه دهدگان راه آنان که به خاطر منافع مادی میلیون ها نفر را در جنگ های جهانی و ده ها هزار نفر را در هیروشیما و ناکازاکی کشتند به طوری که تا الان آثار رادیو اکتیو آن باقیست، آیا عادلانه است که جهنم را برای آنان در حکم بیمارستانی باشد که نه از روی غضب، بلکه دلسوزانه با آنها برخورد می شود؟! تا آنان برای رفتن بهشت آماده شوند!!!

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-11-21] [ 10:30:00 ق.ظ ]





 


توبه به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا است
 

به تأخیر انداختن توبه
در این مطلب  قسمت هایی از کتاب “آزادی معنوی” به نوشته استاد شهید مرتضی مطهری را می خوانید.
“أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ ‏ (حدید/16). آیا نرسیده آن وقتی که این دلهای ما خشوع پیدا کنند، خاشع شوند، نرم شوند برای یاد خدا و به این قرآن حقی که از جانب خدا نازل شده است اعتنایی بکنیم، به تعلیماتش توجهی بکنیم؟!

پی در پی محرم بیاید، دلمان حداکثر به این خوش باشد که می ‏رویم در جلسه‏ ای شرکت می ‏کنیم و قطره اشکی می ‏ریزیم. واللَّه اینها کافی نیست. باید یک فکر اساسی به حال خودمان و اسلاممان بکنیم. بچه هایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعه‏ مان از دست رفت، یک فکری بکنیم، توبه کنیم. رکن اول توبه ندامت و پشیمانی‏ است.

 

توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص

امام علی علیه السلام فرمود: اولین رکن توبه این است که روحت آتش بگیرد، مشتعل بشود. خودت را غرق در حسرت ببینی، غرق در ندامت و پشیمانی ببینی. چشمت را بر روی گناهانت باز کن، یک محاسبة الاعمالی برای خودت درست کن، از خودت حساب بکش، ببین روزی چند گناه کبیره مرتکب می‏شوی.


شیخ بهایی می‏گوید:
جدّ تو آدم بهشتش جای بود
قدسیان کردند بهر او سجود

یک گنه ناکرده گفتندش تمام‏
مُذنبی مذنب، برو بیرون خرام‏

تو طمع داری که با چندین گناه
‏داخل جنّت شوی‏ای روسیاه؟


قرآن می فرماید آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم با ایمان، دل مردمی که ادعای ایمان می‏کنند نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ قساوت قلب تا کی؟ غفلت و بی‏خبری تا کی؟ خوابیدن تا کی؟ حرام خواری تا کی؟ دروغگویی و غیبت کردن تا کی؟ شرابخواری و قماربازی تا کی؟ معصیت تا کی؟


این صدای خداست، مخاطبش هم ما مردم هستیم، خدا دارد به ما می‏ گوید: ای بنده من، ای مسلمان! آن وقتی که ان دل تو می‏ خواهد برای یاد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود کی می‏ خواهد برسد؟…”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ق.ظ ]




 


 

 

حقیقت توبه، پشیمانی قلبی است؛ پشیمانی که در عمل خود را نشان می‏ دهد

 

آداب خاص توبه و استغفار
امام صادق (علیه السلام) می‏فرماید: «هر بنده‏ای که گناهی کرد، پس برخیزد و طهارت کند (وضو بگیرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نماید، بر خدا است که توبه‏اش را بپذیرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتی کند یا به خودش ستم نماید، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان می‏یابد

حقیقت توبه، پشیمانی قلبی است؛ پشیمانی که در عمل خود را نشان می‏دهد که مهم‏ترین نمُود آن انجام واجبات و تدارک و قضای آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است. با همین مقدار توبه تحقق پیدا می‏کند. توبه آداب خاصی دارد که باید آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
 
1- سه روز روزه گرفتن
امام صادق(علیه السلام ) می‏فرماید: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است. (1)
 
2- غسل توبه
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‏فرماید: بنده‏ای نیست که گناهی کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشیمان شود و توبه کند مگر این که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پیامبر به شخصی که می‏خواست توبه کند فرمود: «برخیز و غسل کن و برای خدا سجده نما». (2)

 3- خواندن دو یا چهار رکعت نماز
امام صادق (علیه السلام) می‏فرماید: «هر بنده‏ای که گناهی کرد، پس برخیزد و طهارت کند (وضو بگیرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نماید، بر خدا است که توبه‏اش را بپذیرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتی کند یا به خودش ستم نماید، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان می‏یابد». (3)


اگر کسی این عمل را در غیر این ماه به ‏جا آورد، چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بیان کردم. این کلمات را جبرئیل در شب معراج به من یاد داد


در روز یکشنبه ماه ذی القعده رسول‏ خدا(صلی الله علیه و آله) به یارانش فرمود: کیست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه می‏خواهیم توبه کنیم، حضرت فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را یک مرتبه بخوانید، پس هفتاد مرتبه استغفار کنید و آخرش بگویید:

لا حول و لا قوه الا باالله العلی العظیم، نیز این دعا را بخوانید: یا عَزِیزُ، یا غَفّارُ، اغْفِرلی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فانه لا یغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ ؛ هر کس از امت من این عمل را به‏ جا آورد، از آسمان ندا می‏شود که توبه‏ات پذیرفته و گناهانت آمرزیده شد.

اصحاب گفتند: اگر کسی این عمل را در غیر این ماه به ‏جا آورد، چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بیان کردم. این کلمات را جبرئیل در شب معراج به من یاد داد. (4)
 

 
 

4- دعاهای توبه
مناسب است کسی که می‏خواهد توبه کند، دعاهای توبه‏ای را که از ائمه معصومین وارد شده‏ است، به ویژه دعاهای صحیفه سجادیه، مخصوصاً دعای 31 و یا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبین را بخواند.

 5- استغفار (درخواست بخشش)
قرآن مجید می‏فرماید: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیهِ؛ ای قوم، از خدا آمرزش بخواهید، سپس به سوی او توبه کنید». (5)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




 


 


 

 

 


گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم

گفتی: فانی قریب

.::من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 


گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم …

گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

 


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم


.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

 

 

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …


گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه… آخه چیكار می‌تونم بكنم؟


گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم …


گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟


گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

 


گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

 


گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌كنم


گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك


گفتی: الیس الله بكاف عبده


.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟


گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




فرازهایی از مناجات های امام سجاد علیه السلام

مجموعه: آرامش سبز
 


مناجات امام سجاد علیه السلام
 

بخش هایی از مناجات های امام سجاد علیه السلام
اى خداى من اگر در پیشگاه تو بگریم تا پلك هاى چشمانم بیافتد، و به اواز بلند بنالم تا صدایم قطع گردد، و دربرابر تو بایستم تا پاهایم ورم كند، و براى تو ركوع كنم تا استخوان پشتم از جا كنده شود، و تو را سجده نمایم تا این كه سیاهى( یا كاسه) چشم هایم پنهان شود( به گودى رود) و همه عمر خاك زمین بخورم و تا آخر زندگى آب خاكستر آلود بیاشامم، و در بین این ‏ها به ذكر تو گویا باشم تا زبانم كند شود، سپس از شرمندگى از تو چشم به اطراف آسمان نیاندازم، با این رفتارها سزاوار از بین بردن گناهى از گناهانم نمی گردم.

 

 

خداوندا مرا مکلّف به تکلیفى ساخته ‏اى که خودت از من به آن کار توانا ترى، و قدرتت بر آن و بر من بیش از قدرت من است، پس چنانم کن که باعث رضاى تو از من باشد، و از من آنچه را که موجب رضاى توست برگیر آنگونه که به سلامت من لطمه‏ اى نزند.


خداوندا، مرا طاقت بر سختى و مشقت، و شکیبایى بر بلا، و قدرت بر تنگدستى نیست، پس روزیم را منع مکن، و مرا به خلق خود وامگذار، بلکه خود به تنهایى نیازم را برآور، و خودت کارساز من باش، و به چشم محبت به من بنگر، و در همه امورم مصالح مرا در نظر گیر، چون اگر مرا به خود واگذارى در کارم فرومانم، و به کارى که مصلحت من در آن است نپردازم، و اگر مرا به بندگانت واگذارى روى درهم کشند، و اگر به اقوامم حوالت دهى محرومم سازند، و اگر عطا کنند عطایى اندک و پردردسر دهند، و بر من منّت بسیار گذارند، و بیش از حد نکوهشم نمایند، پس اى خداوند، به فضلت بى‏نیازم کن، و به بزرگیت مرتبه ‏ام بلند گردان، و به عطاى گسترده ‏ات دستم را گشاده ساز، و به رحمتت در کلّ امور کفایتم کن، بارخدایا بر محمد و آلش درود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:23:00 ق.ظ ]





 
دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین
گاهی عجیب اشک تو را در میاورم
خبط از من است حوصله را سر میاورم
اصلأ خودت برای دلم فکر چاره کن
این نامه ی سیاه مرا پاره پاره کن
با دست خود ردای تنم را قواره کن
از نو بسازنوکرتان را اداره کن
از درد و غصه های من در به در بگو
وقت گناه یاد تو بودم مگر؟؟بگو
تا شد همیشه حرف شما را زدم ببخش
وقت عمل رسید و فقط جا زدم ببخش
قطره نبودم و دم دریا زدم ببخش
بر زخم کهنه ات چه نمک ها زدم ببخش
یابن الحسن(عج)خسته ام آقا نظاره کن
من توبه میکنم تو به من هم اشاره کن
عجل ظهور…محو سخن میشوم بیا
یاللعجب که ملک و وطن میشوم بیا
با یک نگاه حر تو من میشوم بیا
از اهل خوشتبار قرن میشوم بیا
جانم فدای جان تو برگرد جان من
ای آخرین غریبه امام زمان(عج) من

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]





 
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست  
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:17:00 ق.ظ ]




22 بهمن

 

در واقع در تمامی فرهنگها و آداب مردمان جهان رایج است که بزرگترین روز تاریخ کشور خود را پاس می دارند، البته بنا به فرهنگ هر کشور، آن روز بزرگ و تاریخی گرامی داشته می شود و نسل به نسل و سینه به سینه، منتقل می شود تا آیندگان قدر آن روز را بدانند. قریب به اکثریت کشورهای جهان، بزرگترین روز تاریخی خود را روز استقلال خود می دانند و برای آن، احترام قابل ملاحظه ای قائل می باشند، ملت ایران اسلامی نیز در روز 22 بهمن سال 1357 موفق شد بر حکومت مستبدانه و شاهنشاهی 2500 ساله ی شاهنشاهی فائق آید و در این روز تصمیم گرفت خود برای آینده اش برنامه ریزی نماید.

 

آری، باور کنیم تا قبل از انقلاب اسلامی، انتخابات آزاد در ایران مفهومی نداشت و رئیس جمهور و وزرا و موکلان مجلس، تمامی انتصابی بودند و مردم حقیقتا در تعیین سرنوشت خود تبدیل به یک هیچ کاره ی تمام عیار شده بودند و به برکت خونهای مظلومان و تلاشهای تمامی اقشار جامعه به رهبری بنیانگذار فقید و بزرگ جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) در 22 بهمن به پیروزی دست یافتند و تصمیم گرفتند خود سرنوشت خود را در زیر لوای اسلام رقم بزنند، پس این روز بزرگ را باید به نیکی و بزرگی پاس بداریم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ق.ظ ]




 


 


ثواب خیرات برای اموات

 
به دلیل آن که دست اموات و مردگان از این دنیا کوتاه است به همین دلیل با خیرات برای اموات می توان تا حدودی از عذاب های آن ها کم کرده و به ثواب اخروی برای آن ها تلاش نماییم. با تمام این تفاسیر باید گفت که خیرات برای اموات تنها شامل غذا دادن نمی شود بلکه بسیاری اعتقاد دارند که می توان با ذکر و یاد خدا، صدقه دادن و خواندن دعا بخشی از خیرات برای اموات را انجام داد.
مردگان ما پس از مرگ زنده هستند و ارتباطشان با دنیای مادی قطع نشده است، به همین دلیل سزاوار است که بازماندگان برای اموات خویش خیراتی را نثار آنها کنند.

براساس روایات و سخن بزرگان دینی پنجشنبه و جمعه های هر هفته فرصت مناسبی است تا یادی از اموات کنیم. یادی که در طول هفته می تواند با خواندن یک سوره از قرآن کریم، به جا آوردن دو رکعت نماز و … ادا شود.

علت و تاثیر خیرات اموات:
همانطور که گفته شد با توجه به آن که دست مردگان از این دنیا کوتاه است ولی با وجود خیرات برای اموات می توان تا حدودی از عذاب آن ها کم نمود و به اموات کمک نمود، ولی در این بین سوالی که پیش می آید آن است که آیا تمامی این خیرات به اموات آن دنیا می رسد یا همانطور که شنیده ایم مردگان هر کار خوب و بدی که کرده اند را با خود از این دنیا برده و خیرات ما هیچ گونه تاثیری بر اموات ندارد؟ در واقع می توان گفت که هر کسی که از این دنیا می رود با خود اعمالی را که انجام داده است را از این دنیا برده و با همین نامه اعمال و توشه اش به دنیای دیگری سفر می نماید ولی آیا درست است که با خیرات برای اموات ثوابی بزرگ به آن ها می رسد؟

در جواب این سوال باید گفت که عقیده بر آن است که نامه اعمال در آن دنیا باز بوده و هر ثوابی که در راه وی صورت بگیرد به عنوان توشه ای برای وی ذخیره می گردد. چه بهتر آن که این ثواب از طریق اموالی که وی در این دنیا برای بازماندگان به جای گذاشته است صورت بگیرد که این امر سبب افزایش پاداش آن می گردد.

آيا خيرانی كه برای اموات ميدهيم به همان شكل به آنها ميرسد؟
براي اموات بهترين دعا اين است كه انسان براي آنان از خداي مهربان طلب عفو و مغفرت كند. بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت‌هايش را بر آنان نازل فرمايد.


از حضرت صادق (ع) روايت شده كه:«هر كس نزد قبر مؤمني هفت مرتبه سوره إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشته‏اي مي‏فرستد كه پيش قبر ميت، خدا را عبادت كند. خداوند ثواب عبادت فرشته را براي ميت و كسي كه إنّا أنزلنا را خوانده مي‏نويسد، تا زماني كه خداوند وي را به واسطه اين عمل وارد بهشت كند. بعد از سوره حمد، هر يك از قل أعوذ بربّ الفلق، قل أعوذ بربّ الناس، قل هو الله أحد، و آيه الكرسي را سه مرتبه بخواند».


يكي از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل كرده:
«براي مردگان خود هديه بفرستيد»، گفتم: هديه مردگان چيست؟ فرمود: «صدقه و دعا.ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنيا مقابل خانه‌هاي خود مي‌آيند و فرياد مي‌كنند… اي خانواده من، اي پدر و مادر، اي فرزندان و خويشان من، بر ما مهرباني كنيد. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است. نفعش براي غير ما. اي خويشان ما، به درهمي يا قرص ناني يا جامه‌اي ما را كمك كنيد تا خداوند شما را از جامه‌هاي بهشت بپوشاند».


در روايتي ديگر مي‌فرمايد:«هر صدقه‌اي كه براي مرده داده مي‌شود، فرشته‌اي آن را مي‌گيرد . در طبقي از نور مي‌گذارد. بر لب قبر مي‌ايستد. با صداي بلند مي‌گويد: اي اهل قبور، درود بر شما، بگيريد اين هديه را كه بستگان تان براي شما فرستاده‌اند». اگر به احاديث ذكر شده دقت شود، متوجه خواهيم شد كه مرده‌ها چشم به راه و چشم انتظار هديه، دعا و… فرزندان و خانواده خود هستند.

تاثیرات خیرات برا زندگی دنیای خود فرد:
خیرات تاثیرات دنیوی و اخروی دارد. به گونه­‌ای که گاهی خطرات بزرگی را از زندگی فرد برطرف می­‌کند. فردی که قدم خیری برای اموات بر می‌دارد، برای او قدم خیر برداشته می‌شود. روایات متعددی اشاره کرده است که اگر فردی در دنیا برای گذشتگان خود خیرات کند، خداوند بلاها را از زندگی او در دنیا بر طرف می‌­کند و لطف و رحمت الهی شامل حال او می­‌شود.

 

خیرات برای اموات
 
بهترین خیرات برای اموات:
ادای دین و حقوق واجب متوفی است، هرآنچه از این دنیای مادی برای اموات احسان و خیرات شود، مردگان متوجه می شوند، به همین دلیل بهترین چیزی که برای اموات توصیه شده، نماز خواندن است و اینکه اگر نماز قضا یا روزه قضا برگردن داشتند به جای آنها بگیریم و اگر احتمال می دهیم که حقی واجب مانند خمس، زکات و … دارند آن را ادا کنیم. البته در این بین اطعام دادن به فقرا، دستگیری از دیگران بسیار توصیه شده است واگر از ثلث اموال میت باقی مانده، آن ثلث را برای امور عام المنفعه و خیریه خرج کنیم.

گاهی اوقات حقوق واجبی بر گردن آن متوفی وجود دارد که باید برای آن عمل واجب نیت کرد، مثلا اگر نماز قضا یا روزه قضا برگردن دارد باید به همان نیت نماز و روزه قضا، آن واجب را ادا کرد، اما برخی اوقات این خیرات صدقه جاریه است که قطعا برای امواتش می رسد. البته در خیرات برای اموات باید توجه داشته باشیم که در وهله اول حقوق واجب بر گردن متوفی را انجام دهیم و سپس صدقات جاریه و احسان مستحبی را ادا کنیم.

انواع خیرات برای اموات:
1.هر گاه از کنار قبرستانی عبور کردید و 11 بار سوره توحید را قرائت نمایید نه تنها برای اموات برای خود هم ثوابت بزرگی را ذخیره نموده اید.

2. اگر برای اموات 11 بار سوره قدر را بخوانید نه تنها خیراتی برای اموات جمع نموده اید بلکه خودتان را از ترس روز قیامت محفوظ نموده اید.

3. با پرداخت بدهی های میت می توانید برای وی یک نوع خیرات انجام دهید تا میت شما به راحتی در قبر آرام بگیرد.

4. با انجام کارهای نیک و با ارزش سعی کنید برای اموات خود خدا بیامرز هدیه بگیرید تا این هدیه بزرگترین خیرات برای اموات می باشد.

5.و در انتها همانطور که برای هممان مسلم است نیکی و شاد کردن دل هر موجودی کافیست به نیت و یا یاد والدین یا امواتتان باشد ثواب آن  شادی و خیر باعث شادی امواتتان نیز میگردد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-11-13] [ 09:29:00 ق.ظ ]




 


 


بهترین مکان ها برای استجابت دعا

 
در روايات معصومین و دستورات بزرگان، همواره توصيه به دعا كردن شده كه دعا در هر شرايط زماني و مكاني و روحي افراد امكان‌پذير و مؤثر است، امّا برخي از مكان‌ها و زمان‌ها با توجه به اهميت آنها، جهت استجابت دعا تأثير خاصي دارند و خداوند برخي از زمان‌ها و مكان‌ها را نسبت به ديگر مكان‌ها و زمان‌ها فضيلت و برتري داده است؛ در ادامه به معرفی بهترین مکان‌ برای دعا کردن اشاره میکنیم.
بهترین مکان‌ ها برای دعا کردن:
مسجد:
امام صادق می فرماید: پدرم هرگاه حاجتی داشت آن را در موقع ظهر (از خداوند) طلب می نمود، اول صدقه می داد، مقداری عطر استعمال می نمود، سپس به طرف مسجد می رفت و در آنجا آنچه را می خواست از خدا طلب می کرد.

مكه:
مكه از ابتداي خلقت سرزمين برگزيده خداوند بوده است. براي همين خانه خدا در آن مكان مقدس بنا شده است و خداوند به درخواست حضرت ابراهيم، مكه را شهري امن براي ساكنان آن قرار داده است. ( بقره/126) و به خاطر فضيلتي كه دارد داراي احكام ويژه‌اي است و اين فضيلت باعث استجابت دعا مي‌شود چنانكه » امام رضا ـ عليه السّلام ـ در حاليكه اشاره به مكه و كوههاي اطراف مي‌كرد، فرمود: كسي در آن كوهها توقف نمي‌كند مگر اينكه دعايش مستجاب مي‌شود لاكن دعاي مومن در آخرتش اجابت میشود و دعاي كافر در دنيايش.

مرقد امام حسین (ع)
دعا کردن در جوار مرقد امام حسین (ع) ارزش فراوانی دارد و در استجابت دعا بسیار موثر است. روایت داریم که خداوند در عوض شهادت امام حسین، شفا در خاک مرقد وی و اجابت دعا در کنار قبر او را به این بزرگوار اعطا کرده است.

مزار پیامبر اکرم
 محلی که ما در روایات داریم، «عِندَ مَزارِ النّبی(ص)» است. آنجا هم از مکان‏هایی است که در اجابت دعا مؤثر است. روایات متعددی در این رابطه هست که من بخشی از آنها را که مربوط به بحثم هست، میخوانم. روایتی از امام صادق(ع) است که: «إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِیِّ»، هنگامی که دعایت در کنار قبر پیغمبر تمام شد، این کارها را انجام بده؛ حضرت در باب زیارت قبر پیغمبر، آدابی را بیان می‏فرماید که سمت منبر حضرت بیا و آن را مسح کن و به چشمت بکش؛ آداب مفصلی دارد؛ ولی مقصود من این است که حضرت در ادامه فرمودند: «وَ قُمْ عِنْدَهُ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ»؛ نزد قبر پیغمبر حمد و ثنای الهی کن؛ «وَ سَلْ حَاجَتَکَ»؛ و حاجتت را درخواست کن.

«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا بَیْنَ مِنْبَرِی وَ بَیْتِی رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ». (الکافی، 4، 553) پیغمبر فرمود که ما بین منبر و خانه من، باغی از باغ‏های بهشت است. پس اینجا هم از مکان‏هایی است که در اجابت دعا، مؤثر است.

مسجد کوفه
این مسجد مکانی است که سالکان و عارفان بسیاری با عبادت در آنجا، خود را به درجات بلند عرفانی رساندند. مسجدی است که به فرموده امام صادق (علیه‌السّلام) هزار نبی و هزار وصی در آن نمازگزارده‌اند.و علمای بزرگ شیعه عملا فضیلت این مسجد و تاثیر دعا و مناجات در آن را ثابت کرده‌اند.

 

بهترین مکان برای دعا کردن


شرایط دعا کردن
اول : اعتراف به گناهان ؛ دوم : شکر نعمتها؛ سوم : صلوات بر محمد و آل محمد؛ چهارم : دعا کردن و حاجت خواستن ؛ پنجم : صلوات بر محمد و آل محمد.

نکته مهم:
در این مقاله بهترین مکان برای دعا کردن را به شما معرفی کردیم. لازم به ذکر است که در صورتی که با دعا کردن در این مکان‌ها دعاهایتان مستجاب نشد، حتما مصلحتی در کار است.

تأخیر و عدم اجابت دعا، نشان كم لطفی و كم محبتی خدا نیست، بلكه گاهی بر عكس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. در كلام معصومین(ع) داریم: “وقتی كه مؤمنی دعا می كند،‌خداوند به ملائكه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نكنید كه من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بنده‌ای هم هست كه دعا می كند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید كه آوازش را دوست ندارم".

در روایت نیز آمده است كه:«ان الله اذا احبَّ عبداً غطَّهُ فی البلاء غطّاً؛خداوند وقتی بنده ای را دوست بدارد، او را با سختی ها و مشكلات مواجه می سازد». پیامبران و اولیای الهی بیش از دیگران در زندگی خود با مشكلات روبرو بوده اند.

و روزی می رسد كه اكثر ما پی خواهیم برد كه عدم اجابت برخی از دعاهایمان خود یك نعمت بزرگ و با ارزش بوده و از خداوند بابت اصرار و بی قراری ها و گله گذاری هایمان عذر خواهی خواهیم كرد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:28:00 ق.ظ ]




 

 

تعداد درهای بهشت و جهنم

 

 ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 43 و 44 سوره مبارکه «حجر» به تعداد درب‌های جهنم و دلایل تعدد آن اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَها سَبْعَةُ أَبْواب لِکُلِّ باب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ و دوزخ، میعادگاه همه آنها (گمراهان) است. هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده‌اند». (حجر/ 43 و 44)

خداوند در قرآن، صریح‌ترین تهدیدهاى خود را متوجه پیروان شیطان کرده مى‌گوید: «جهنم میعادگاه همه آنها است» (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ).

گمان نکنند که آنها از چنگال مجازات مى‌توانند فرار کنند، و یا به حساب آنها رسیدگى نمى‌شود، حساب همه آنها یک جا و در یک محل رسیدگى خواهد شد.

«همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده‌اند» (لَها سَبْعَةُ أَبْواب لِکُلِّ باب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ).

این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى‌شوند، هر گروهى به وسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدت‌هایى است که به وسیله آن، بهشتیان وارد بهشت مى‌شوند.

جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همان‌گونه که در آیه 27 سوره «لقمان» نیز عدد هفت به همین معنى آمده است).

ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى‌کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى‌شود.

در «خطبه جهاد» در «نهج‌البلاغه» مى‌خوانیم: فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ: «جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است».

و در حدیث معروف مى‌خوانیم: اِنَّ السُّیُوفَ مَقالِیْدُ الْجَنَّةِ: «شمشیرها کلیدهاى بهشتند».

چرا بهشت یک در بیشتر از جهنم دارد؟
این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى‌سازد.

قابل توجه این که: در حدیث امام باقر(علیه‌السلام) مى‌خوانیم: «بهشت، هشت در دارد» در حالى که آیات فوق مى‌گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که: هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]





 


 

 

 

 از جمله امور اخلاقی که پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) به آن سفارش فرموده اند، و یکی از فضایل اخلاق اجتماعی شمرده می شود، عیادت و ملاقات از بیماران است. روایات بسیاری در این باره نقل شده است که به چند نمونه بسنده می شود:


1. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «هر که مریضى را عیادت کند، منادى‏اى از آسمان او را به اسم ندا کند … پاک شدى و مسیرت پاک شد، و [با این کار] بهشت را جایگاه خود قرار دادی».[1] و «هر که مریضى را براى خدا عیادت کند، بیمار براى او چیزى از خدا نخواهد جز آنکه خداوند آن را مستجاب نماید».[2]

 

2. امام صادق(ع) می فرماید: «هر کس به عیادت بیمارى برود، هفتاد هزار فرشته او را همراهی کرده و براى او طلب آمرزش مى‏کنند تا هنگامى که به جایگاه خود باز گردد».[3]

 

گفتنی است که عیادت بیمار دارای آدابی است؛ مانند این که مراعات حال بیمار بشود و نباید طولانی شود، بلکه زمان کمتری پیش او بماند؛ همان طور که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «پر اجرترین عیادت ‏کنندگان، آن کسى است که کمتر پیش بیمار بنشیند».[4] و امام علی(ع) فرمود: «عیادت کامل آن است که دستت را بر بازوى بیمار بگذاری و زود بر خیزى که عیادت احمق و پر حرف براى مریض از بیمارى او سخت ‏تر است».[5]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:46:00 ق.ظ ]





برای جبران عاق والدین اگر آنها در قید حیات‌اند:
1) بایست به والدین ثابت کنی که دیگر قصد تکرار چنین عملی را نداری.
2) چون به خاطر این ظلم، والدین شما آزرده خاطر شده‌اند، بهتر است بیشتر از سابق احترام و ادب و اطاعت را نسبت به ایشان رعایت کنی. که سبب نرم شدن قلب والدین شما می‌شود. نهایتا با کمال خضوع و با توسل و خواهش از درگاه خداوند متعال و ائمه معصومین (ع) از والدینت بخواهی که تو را مورد بخشش قرار دهند. مطمئن باش که خدای مهربان قلب پدر و مادر را از جنس مهربانی خویش آفریده است. امکان ندارد فرزندی از آنان عذرخواهی کند و آنها او را نبخشند.

اما اگر در قید حیات نیستند:
1) واجباتی که از آنها در حال حیات فوت شده مثل نماز و روزه و حج و بدهی‌های آنها ادا گردد.
2) به آنچه وصیت کرده‌اند، عمل شود.
3) آنها را تا آخر عمر نباید فراموش کرد. باید برای‌شان طلب آمرزش و رحمت کرد. به نیابت از آنها صدقه داد. اعمال مستحب به قصد و نیت آنها به جا آورد. هدایای معنوی برای آنها فرستاد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ق.ظ ]




 


 


عاق والدین بدترین نوع قطع رحم است

 
عاق والدین (خشم آوردن و دل شکستن و آزردن خاطر پدر و مادر) از گناهان کبیره و سبب بدبختی انسان در دنیا و آخرت است که موجب کوتاهی عمر و تلخ و سخت شدن زندگی بر انسان و فقر و پریشانی انسان می‌شود و در آیات و روایات از این کار مذمت شده و بد‌ترین نوع قطع رحم است.
معنی عاق والدین:
عاق والدین، به معنای این است که فرزند پدر و مادر را آزار دهد و آنان را با زبان و رفتار از خود برنجاند. البته واژه عقوق در لغت به معنی بریدن آمده، در این صورت منظور از عاق والدین، قطع رحم با آنان است. ملا مهدی نراقی عاق والدین را بدترین نوع قطع رحم دانسته و معتقد است هر آنچه که به نکوهش قطع رحم دلالت می‌کند بر نکوهش عاق والدین نیز دلالت دارد. همچنین عاق والدین را از رذایلی می‌داند که مربوط به قوای غضبیه و شهویه است و از کینه و خشم یا بخل و حب دنیا ناشی می‌شود.

عواقب عقوق والدین در دنیا و آخرت چیست؟
عاق والدین از رذایل اخلاقی است که در روایات به گناه کبیره بودن آن تصریح[۹] و پیامدهای زیادی دارد از جمله:
- موجب خشم خدا و پیغمبر (ص) است.
- مانع قبولی نماز است.
- سلب توفیق می‌کند و گره در کار می‌اندازد.
- دعا اجابت نمی‌شود.
- فقر و تنگدستی می‌آورد.
- موجب جوان مرگی است.
- سبب گرفتگی زبان هنگام مرگ برای ادای شهادتین است.
- مایه حزن و اندوه و عذاب دنیاست.
- خداوند با عاق والدین سخن نمی‌گوید.
- خداوند نگاه رحمت به او ندارد.
- عاق والدین از جمله فراموش‌شدگان است.
- بهشت بر عاق والدین حرام است.

 

از عواقب عاق والدین اجابت نشدن دعاهاست
 
احادیث در مورد عاق والدین:
امام هادى عليه السلام :
عاقّ [والدين] ، نادارى در پى دارد و به خوارى مى كشاند .

(بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 84)


پیامبر اکرم (ص):
نسبت‏ به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت‏ باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.
(اصول کافی، ج 2، ص 348)

امام علی (ع):
کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است.
(بحار الانوار، ج 74، ص 64)

امام صادق (ع):
از گناهانی که هوا را تیره و تار می‏کند عاق والدین شدن است.
(بحار الانوار، ج 74، ص 74)

پیامبر اکرم (ص):
از عاق والدین شدن بپرهیزید، زیرا با اینکه بوی بهشت از مسافت هزار سال به مشام می‏رسد، عاق والدین و کسی که قطع رحم کند آن بو را احساس نخواهد کرد. (یعنی بیش از هزار سال از بهشت فاصله دارد.)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ق.ظ ]




 


 

 

کسانی که نماز صبحشان قضا شود, رزق و روزیشان تنگ میشود

 

از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.

مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
 
امام صادق(ع) فرمود :خدا می بخشه.
 
آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.
 
امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
 
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.
 
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
 
وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
 
پس از اتمام سخن امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
 
از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
 
فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
 
همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد.
 
فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ق.ظ ]






مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:

اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و نابود خواهد شد!

? فرزندم بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد.

? سحر گاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت قضا شدن آن نماز صبح به تو وارد آمد…

? اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب انتظار بالایی را می کشم که به من نازل شود…

? نکته: میزان بلاهای وارد شده بخاطر گناهان هرکسی متناسب با اندازه ایمان اوست…
به همین دلیل هرچقدر مقام بنده مومن بالاتر باشد ،بلایی که بخاطر گناهش میبیند سخت تر است…
⛔️و یکی از بزرگترین گناهان،قضا کردن ‌نماز صبح می باشد

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




 

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري


دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي،‌ در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس مي‌كردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به كار گرفتند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ق.ظ ]





حقیقت انسان روح اوست . جسم انسان که چندی در دنیا زندگی میکند ، چندادن دارای اهمیت خاصی نیست ، چون همه اجسام از دنیا میروند و و آنچه باقی می ماند روح آنان است و این روح آدمی در نزد خداوند تبارک و تعالی حاضر می شود و باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد . در واقع اگر قرار باشد که انسان با جسم خودش در مقابل خدا قرار بگیرد ، خالی از اشکال نیست ؛ زیرا اولا :عقلا صحیح نیست و محال لازم می آید و ثانیا :هیچ آیه از قرآن نداریم که دال بر بر انگیختن انسان به صورت جسم و حاضر شدن او در برابر خدا ، را متذکر شود . برخلاف این مطلب ، آیات قرآن نیز دال بر این است که بر انگیختن انسان در واقع روح اوست نه جسم او .
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم در این باره می فرماید :
قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (سوره سجده آیه 11)
بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده جانتان را می‏ستاند آنگاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده می‏شوید
در این آیه به صراحت معلوم است که فرشته مرگ روح انسان را می گیرد نه جسم او را . زیرا که گرفتن جسم انسان که محدود به حد و مرزی است ، در مورد فرشته مرگ راه ندارد ولی گرفتن روح انسان صحیح و بی غلط است . پس این روح آدمی است که فرشته مرگ او را می گیرد و آن را برای اعمال و حسابرسی آماده میکند نه جسم او را . همچنین از این آیه فهمیده می شود که انسان وقتی می میرد به معنا و منزله ی فنا و نابودی او نیست بلکه دوباره حیاتی بخشیده میشود ، علی الخصوص افرادی مانند شهدا که طبق آیه 169 سوره مبارکه آل عمران زنده بود آنان زا بیان نمودیم ، و اگر انسان را منحصر در جسم بدانیم بحث بقاء انسان یا حیات برزخی او نیز بی مفهوم میشود . که به حمد الله بحث حیات برزخی را تا حدودی و تا جائی که این نوشته مجال داشت را اشاره کردیم و آیات ان را نیز بازگو نمودیم .
تا حال بحث هایی که صورت گرفت ، دال بر این بود که کمک خواستن چه از زنده و چه از مرده ، چه ازطریق عادی و چه از طریق ماراء طبیعت و خارق العاده امکان پذیر بوده و آیاتی چند از قرآن نیز بدان اشاره نشده است . حال سوال پیش می آید که طبق مورد سوم و چهارم ؛ یعنی در خواست از ماوراء طبیعت از شخص زنده و در خواست و واسطه قراردن شخص مرده ( با توجه به آیات گذشته و مباحث مطرح شده که اثبات گردید زنده و ارتباطشان با ما قطع نشده بلکه کلام ما را می شنوند ) چه ایراد و مشکلی دارد؟؟؟
حال اگر کسی بخواهد ارتباط با ارواح را شرک بشمارد و یا بخواهد منکر حیات پس از مرگ شود و یا قطع ارتباط ما با مردگان ( با توجه به زنده بودن آنان ) بعد از مرگشان شود ، ادعای بی اساس و باطل است . چرا که با آیات سابقه به اثبات رساندیم که تمامی این مطالب و شبهات پوچ بوده و مراتب مختلف این مبحث را با استناد به آیات قرآن بر شمرده و به اثبات رساندیم .
و نیز اگر کسی بخواهد باز در این مطلب خدشه کند و کمالات معنوی و روحی خاص پیامبران و انبیاء و بزرگان را محدود به این دنیا کند و حد آن را جسم بر شمرد ، و فقط قائل به مادی بودن این کمالات شود ، این صحبت نیز پوچ و باطل ایت . زیرا چونکه ثابت کردیم که منشأ تمام کمالات معنوی روح است و این واقعیت نیز از روح سرچشمه می گیرد و بدن مانند لباسی است که بر روی روح قرار گرفته است . خلاصه آنکه اصل در مطلب روح است و روح بی حد و اندازه است ، پس این اشکال نیز باطل است .
و اما نتیجه آنکه ؛ همان طور که با ادله و براهین قاطعه از قرآن کریم ثابت کردیم که در خواست همان طور که از فرد زنده انجام می پذیرد ، از فرد مرده نیز و کسی که در قید حیات نیست جایز می باشد و خالی از شرک است و مردگان نیز صدای مارا می شنوند و ائمه و پیامبران نیز واقف بر این مطلب هستند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-11-12] [ 10:45:00 ق.ظ ]





حقیقت انسان روح اوست . جسم انسان که چندی در دنیا زندگی میکند ، چندادن دارای اهمیت خاصی نیست ، چون همه اجسام از دنیا میروند و و آنچه باقی می ماند روح آنان است و این روح آدمی در نزد خداوند تبارک و تعالی حاضر می شود و باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد . در واقع اگر قرار باشد که انسان با جسم خودش در مقابل خدا قرار بگیرد ، خالی از اشکال نیست ؛ زیرا اولا :عقلا صحیح نیست و محال لازم می آید و ثانیا :هیچ آیه از قرآن نداریم که دال بر بر انگیختن انسان به صورت جسم و حاضر شدن او در برابر خدا ، را متذکر شود . برخلاف این مطلب ، آیات قرآن نیز دال بر این است که بر انگیختن انسان در واقع روح اوست نه جسم او .
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم در این باره می فرماید :
قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (سوره سجده آیه 11)
بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده جانتان را می‏ستاند آنگاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده می‏شوید
در این آیه به صراحت معلوم است که فرشته مرگ روح انسان را می گیرد نه جسم او را . زیرا که گرفتن جسم انسان که محدود به حد و مرزی است ، در مورد فرشته مرگ راه ندارد ولی گرفتن روح انسان صحیح و بی غلط است . پس این روح آدمی است که فرشته مرگ او را می گیرد و آن را برای اعمال و حسابرسی آماده میکند نه جسم او را . همچنین از این آیه فهمیده می شود که انسان وقتی می میرد به معنا و منزله ی فنا و نابودی او نیست بلکه دوباره حیاتی بخشیده میشود ، علی الخصوص افرادی مانند شهدا که طبق آیه 169 سوره مبارکه آل عمران زنده بود آنان زا بیان نمودیم ، و اگر انسان را منحصر در جسم بدانیم بحث بقاء انسان یا حیات برزخی او نیز بی مفهوم میشود . که به حمد الله بحث حیات برزخی را تا حدودی و تا جائی که این نوشته مجال داشت را اشاره کردیم و آیات ان را نیز بازگو نمودیم .
تا حال بحث هایی که صورت گرفت ، دال بر این بود که کمک خواستن چه از زنده و چه از مرده ، چه ازطریق عادی و چه از طریق ماراء طبیعت و خارق العاده امکان پذیر بوده و آیاتی چند از قرآن نیز بدان اشاره نشده است . حال سوال پیش می آید که طبق مورد سوم و چهارم ؛ یعنی در خواست از ماوراء طبیعت از شخص زنده و در خواست و واسطه قراردن شخص مرده ( با توجه به آیات گذشته و مباحث مطرح شده که اثبات گردید زنده و ارتباطشان با ما قطع نشده بلکه کلام ما را می شنوند ) چه ایراد و مشکلی دارد؟؟؟
حال اگر کسی بخواهد ارتباط با ارواح را شرک بشمارد و یا بخواهد منکر حیات پس از مرگ شود و یا قطع ارتباط ما با مردگان ( با توجه به زنده بودن آنان ) بعد از مرگشان شود ، ادعای بی اساس و باطل است . چرا که با آیات سابقه به اثبات رساندیم که تمامی این مطالب و شبهات پوچ بوده و مراتب مختلف این مبحث را با استناد به آیات قرآن بر شمرده و به اثبات رساندیم .
و نیز اگر کسی بخواهد باز در این مطلب خدشه کند و کمالات معنوی و روحی خاص پیامبران و انبیاء و بزرگان را محدود به این دنیا کند و حد آن را جسم بر شمرد ، و فقط قائل به مادی بودن این کمالات شود ، این صحبت نیز پوچ و باطل ایت . زیرا چونکه ثابت کردیم که منشأ تمام کمالات معنوی روح است و این واقعیت نیز از روح سرچشمه می گیرد و بدن مانند لباسی است که بر روی روح قرار گرفته است . خلاصه آنکه اصل در مطلب روح است و روح بی حد و اندازه است ، پس این اشکال نیز باطل است .
و اما نتیجه آنکه ؛ همان طور که با ادله و براهین قاطعه از قرآن کریم ثابت کردیم که در خواست همان طور که از فرد زنده انجام می پذیرد ، از فرد مرده نیز و کسی که در قید حیات نیست جایز می باشد و خالی از شرک است و مردگان نیز صدای مارا می شنوند و ائمه و پیامبران نیز واقف بر این مطلب هستند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]





فراز و نشیب های عمر


عالم برزخ و عالم دنیا با یکدیگر متفاوتند و هر حرکتی در دنیا نیازمند زمان است اما در عالم برزخ چنین نیست. عالم برزخ مانند عالم رویا وخواب است ، زمانی که خواب می بینیم رویاها و صحنه هایی را می بینیم که شاید گاهی روزها وقت لازم دارد تا دیده شود اما وقتی از خواب بیدار می شویم ، می بینیم یک ساعت بیشتر در خواب نبوده ایم .

پس انسان در یک ثانیه می تواند ملک الموت را ببیند و همچنین می تواند تمام فراز و نشیب های 70 سال عمرش را آن لحظه ببیند .محتضر از فرازهای روحانی و نورانیش شدیداً غرق لذت توصیف نشدنی می شود و از فرازهای ظلمانی و تاریکش شدیداً ناراحت می شوداما این لذت و ناراحتی ممکن است یک ثانیه یا کمتر از یک ثانیه باشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ق.ظ ]





آدمی در لحظه جان دادن چه می بیند؟

در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند و برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود.

مشهودات اهل ایمان و کفر در لحظه مرگ به اعمال آن ها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را می بینند ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.

فرشته ملک الموت


انسان ها در هنگام مرگ بعضی چیزها مثل شیطان و فرشتگان برایش متمثل می شود. محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ می بیند ، در می یابد که زندگی دنیایش پایان یافته و در این موقع، بسیار نگران و مضطرب می شود و فشار روحی زیادی بر او وارد می شود. انسان نیکوکار فرشتگان قبض روح را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده می کند اما اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]





دعای امام زمان در حق مردم این بود که خدایاشیعیان را حفظ کن و انها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در یک خط قرار مده ایشان هم برای زندگان و هم برای مردگان دعا میکردند



سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می فرماید:سحرگاهی در سرداب مقدس بودم؛ ناگاه صدای مولایم را شنیدم که در حق مردم خود دعا می کردند …

 

دعای امام زمان در حق شیعیان

مؤذن جامی، محمدهادی - عالم بزرگوار و سید جلیل، رضی الدین علی بن طاووس (رحمة الله علیه)، فرمود:سحرگاهی در سامرا، دعایی از حضرت قائم (علیه السلام) شنیدم و کلماتی از آن را حفظ کردم.
ایشان برای زندگان و مردگان دعا می فرمودند و از جمله کلمات آن حضرت (عج) این بودکه عرضه می داشتند:«وابقهم واحیهم فی عزنا و ملکنا وسلطاننا ودولتنا؛ خدایا شیعیان را حفظ کن و آنها را در دولت و سلطنت ما، حیات ده.)

این قضیه در شب چهارشنبه سیزدهم ذی القعده سال 638، برایم اتفاق افتاد.
علاوه بر این، سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می فرماید:سحرگاهی در سرداب مقدس بودم.
ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند: «اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیة طینتنا و قد فعلوا ذنوبا کثیرة اتکالا علی حبنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فاصلح بینهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنة فزحزحهم عن النار و لا تجمع بینهم و بین اعدائنا فی سخطک.»

ترجمه دعا این است:خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما، کرده اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ما است، به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]






گشایش در زندگی راههایی دارد که گزیده ای از آنها در میان انبوه آیات و احادیث را آیت الله بهجت توصیه می کردند. ایشان بهترین ذکرها و زمان مناسب دعا برای این امر را نیز بیان کردند.


 گشایش در زندگی با کمک گرفتن از آیات قرآنی و احادیث و ذکرهای توصیه شده از جانب ائمه و پیشوایان مطمئنا راهی موثر است. بهره گیری از این آیات و احادیث همچون هر امر دیگری نکته هایی برای تسریع در اجابت و رفع مشکل دارد که بخشی از انها را برایتان جمع اوری کرده ایم که به شرح زیر است.


بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایش های معنوی و مادی بوده است.

 اکثر گرفتاری هایی که انسان به آن مبتلا می شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت های خداوند در مسیری که او می پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

 خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می فرماید:«وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، ای مؤمنان! همگی با هم به سوی خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.(1)

همچنین راه بازگشت به سوی خویش را به بندگانش آموخته است و ابتدا دستور عذرخواهی و استغفار، سپس فرمان به توبه می دهد:«وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ»؛ از الله، پروردگارتان طلب آمرزش کنید، پس از آن توبه کرده و به سوی او باز گردید.(2)

با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند:«اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پی درپی بر شما فرو می فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک می کند و باغ های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار می دهد.(3)

 

بنابراین دستور به استفغار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.

 اثرات ذکر استغفار در روایات

ذکر استغفار در کلمات نورانی اهل بیت(ع) با تعابیر گوناگون آمده است و روایات در این زمینه متعدد و موثق هستند.

رسول خدا(ص):

 -«مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسی که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهی کند، خداوند از هر غصه ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد.(4)

 

- «أَکْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ، فی بُیوتِکُمْ وَ فی مَجالِسِکُمْ وَ عَلی مَوائِدِکُمْ وَ فی أَسْواقِکُمْ وَ فی طُرُقِکُمْ وَ أَیْنَما کُنْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَدْرُونَ مَتی تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ»؛ زیاد استغفار کنید، در خانه ها و مجالستان، سر سفره ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت و آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمی دانید آمرزش خداوند چه زمانی نازل می شود.(5)

 

امیرالمؤمنین(ع):

 

-«تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»؛ با استغفار و آمرزش خواهی از خداوند خود را معطّر کنید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند.(6)

 

امام باقر(ع):

 از پدرانش نقل می کنند که پیامبر(ص) فرمود:«خوشا به حال آنکه روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهی استغفر الله باشد».(7)

 شرایط تحقق استغفار حقیقی

 البته واضح است که صرف لقلقه زبان موجب گشایش درهای بخشش خداوند نمی شود و عزم بر ترک گناه و نداشتن اصرار بر تکرار گناه از عوامل مهم در تأثیرگزاری ذکر استغفار است.

در نهج البلاغه آمده است:کسی در حضور علی(ع) می‏ گفت:استغفرالله، حضرت فرمود:مادرت بر تو بگرید، آیا می‏دانی «استغفار» چیست؟ استغفار درجه «علیین» و نامی است که بر شش معنا اطلاق می‏ شود:

 1-پشیمانی از گذشته،

 2- عزم بر ترک و بازگشت از آن برای همیشه،

 3- ادای حقوق دیگران، تا خدا را پاک ملاقات کنی و بر (ذمه) تو بدهکاری نباشد. (حق الناس، خمس، زکات و…)،

 4-هر فریضه که ضایع کرده ‏ای، ادا کنی (مثل نماز، روزه و نذر واجب و…)،

 

5-گوشتی که از حرام بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب کنی تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آن ها بروید. ممکن است کسی از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تن‏پروری بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامی، چاق و فربه شود، در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونه ‏ای بر وجود او آتش زند که خواب و قرار را از وی بستاند، البته این حال برای هر توبه کننده‏ای حاصل نمی‏ شود و این در واقع مرتبه ‏ای از مراتب کمال توبه و استغفار است.

 

6- سختی طاعت را بر بدنت بچشانی، چنان که شیرینی گناه را به آن چشاندی، طاعت حق و طوق بندگی مولا، سختی‏ ها و محدویت ‏هایی دارد، زیرا یک سلسله اوامر و نواهی هست که بر نفس اماره ناخوشایند است، در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتی جسم است، پس همان گونه که نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتی و آسایش به سر می‏ برد و لذت گناه را می‏ چشید، باید سختی طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهای الهی و دینی را نیز بچشد.

 وقتی تمام این شرایط تحقق یافت آنگاه بگو:استغفرالله. (8)

 

توصیه شده است که بهترین وقت استغفار، سحرگاهان به ویژه سحر شب جمعه است تا جایی که استغفار کنندگان در سحرگاهان مورد مدح خداوند عالمیان قرار می گیرند.

 همچنین طبق روایات ذکر استغفار از جمله تعقیبات نماز صبح و نماز عصر است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان به آن اشاره کرده است.

 آیت الله محمدتقی بهجت آن عارف بالله در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند:زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید:«أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن ها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید.(9)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




 که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند -که این دیدگاه پیغمبر هم هست- یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش می آید، در جمع نامحرمان نامرد که با بی تفاوتی نظاره گر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابه ای را در دفاع از ولایت بیان می کند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




با نگرانی ها چه کنم؟


 اهل کبر و غرور در قیامت به صورت مورچه، ظاهر می شوند که زیر دست وپای مردم قرار می گیرند تا هنگامی که مردم از حساب فارغ شوند.

 

 

 کبر و خودبرتربینی و راه های درمان آن

 

یکی از بیماری های روانی که در اسلام از گناهان کبیره، و از مهلکات عظیمه به شمار می آید که متأسفانه اغلب دامن گیر خواصی از انسان ها بوده و مانعِ رسیدن آنها به کمال است، «کبر و خود برتربینی» است بحث و بررسی تفصیلی آن از حوصله این نوشتار خارج است، لکن به نحو اختصار پیرامون آن به بحث و بررسی می نشینیم.(۴۱۶)

 

تعریف تکبر

تکبر آن است که انسان خود را بزرگ تر و برتر از دیگران بداند. ریشه این صفتِ ناپسند، صفت عجب است. اگر انسان تنها حالت خودخواهی و بزرگ منشی داشته و پای غیر در میان نباشد، عجب است اگر این حالتِ بزرگی در رابطه باغیر باشد، تکبر است. اگر انسان خود را برتر و بزرگ تر از دیگران بداند ولی تنها در نفس خود چنین بپندارد و در مقام عمل آن را ابراز نکند، اصطلاحا آن را «کبر» گویند. اگر آن صفت را در مقام عمل، ابراز و اظهار نماید «تکبر» خوانده می شود. بنابراین کبر، صفت نفسانی است و تکبر، عمل خارجی.

 

اقسام تکبر

 

۱. تکبر در برابر خدا

عده ای هستند که در برابر حضرت حق سر تعظیم فرود نیاورده و از عبادت و پرستش او تکبر می کنند، بلکه خود را «رب» و صاحب مردم می دانند و مردم را به عبودیت و بندگی خویش می خوانند، همانند نمرود و فرعون. خداوند در قرآن کریم برای آنان عذاب سختی را مقرر فرموده است. چنان که فرمود:

«إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ؛(۴۱۷) آنان که از عبادت و دعای من اعراض وسرکشی می کنند زود است که با ذلّت و خواری وارد دوزخ شوند».

 

و در آیه دیگر فرمود:

«وَمَنْ یسْتَنْکفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَیسْتَکبِرْ فَسَیحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعاً؛(۴۱۸) هر کس از بندگی خدا سرپیچد و دعوی برتری کند، زود باشد که خدا همه را به سوی خود محشور سازد».

 

امام باقر علیه السلام فرمود:

«اَلعِزُّ رِداءُ اللّه وَالْکبْرُ اِزَارُهُ فَمَن تَناوَلَ شَیئاً مِنهُ اَکبَّهُ اللّه فِی جَهَنَّمَ؛(۴۱۹) عزت ردای خداست و بزرگ منشی اِزار خداست (عزت و بزرگی، تنها برای او رواست) و هر کس مقداری از آنها را بگیرد، خداوند او را در آتش سرنگون خواهد کرد».

 

۲. تکبر در برابر انبیاء

کسانی بودند که به خدا معتقد بوده ولی در مقابل فرستادگان خدا خاضع نبوده و خود را برتر می دانستند و می گفتند: ما چگونه به شما ایمان آوریم، در حالی که شما همانند ما بشر هستید، و یا دارای ثروت و مال نبوده و از تهیدستان هستید، و اگر ما بخواهیم از شما که همانند ما بشر هستید، تبعیت کنیم ضرر خواهیم کرد. قرآن کریم از این گروه نیز خبر می دهد. چنان که از زبان فراعنه نسبت به موسی و هارون علیه السلام نقل می کند که می گفتند:

 

«فَقالُوا أَنُؤمِنُ لِبَشَرَینِ مِثْلِنا وَقَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ؛(۴۲۰) آیا ما به دو بشری مثل خودمان ایمان بیاوریم، در صورتی که طایفه آنان مردم ما را اطاعت می کردند».

 

و یا آن که سران قوم نوح برای این که مردم به آن حضرت ایمان نیاورند به آنها می گفتند:

«وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکمْ إِنَّکمْ إِذاً لَخاسِرُونَ؛(۴۲۱) اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید، بسیار زیان کار خواهید بود».

 

و یا خدا به آنان خطاب می کند:

«أَفَکلَّما جاءَکمْ رَسُولٌ بِما لاتَهْوی أَنْفُسُکم اسْتَکبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ؛(۴۲۲) آیا هرگاه پیامبری به شما مبعوث شد که برنامه های وی مخالف با امیال شما بود، تکبر می ورزید، عده ای را تکذیب کرده و گروهی را به قتل می رسانید».

 

۳. تکبر در برابر بندگان خدا

تکبر در مقابل بندگان خدا همان است که انسان دیگران را حقیر و پست شمرده و خود را بزرگ و برتر از آنان بشمرد و این همان است که مردم به آن مبتلا هستند. گرچه خطر آن به مقدار دو قسم اول نیست (زیرا آن دو قسم منجر به کفر می شدند) ولی از گناهان بزرگ بوده و مانع از کمالات انسان خواهد بود. برای آن که کبریایی و عظمت، تنها در خور شأن کسی است که از همه نقایص و بیچارگی ها مبرا و منزّه باشد، نه کسی که سرتاسر وجود او را فقر و بیچارگی فرا گرفته و به تعبیر علی علیه السلام: اولش نطفه و آخرش مردار و در وسط هم حامل کثافات است. لذا حضرت می فرماید: من تعجب می کنم از انسان با این حالش، چگونه به خود اجازه می دهد که تکبر کرده و بزرگ منشی اختیار کند؛

«عَجِبتُ لإبنِ آدَمَ اَوَّلَهُ نُطفَة و آخِرُهُ جِیفَة وَهُوَ قائِمٌ بَینَهُما وِعاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ یتَکبَّرُ».(۴۲۳)

 

علل و عوامل تکبر

 

امور متعدده ای ممکن است باعث تکبّر و فخر فروشی انسان گردد.

۱. علم:   علم و دانشِ بسیار، که همراه با تهذیب نفس نباشد، ممکن است باعث کبر و غرور گشته و انسان خود را برتر از دیگران بداند.

 

۲. عبادت:   گاهی عبادتِ انسان، سبب تکبر او می گردد، یعنی ممکن است انسان که خود را در حال عبادت و اطاعت دیده و دیگران را در حال معصیت، همین باعث کبر و غرور او گردیده و او خود را برتر از دیگران ببیند.

 

۳. حسب و نسب:   انسان ها ممکن است با نگرشی به گذشته و حسب و نسب خود ببینند که آبا و اجداد آنان از نظر قدرت، ثروت، حکومت، علم، سیادت و مانند این ها، برتر بوده و در عصر خود معروف بودند، ولی دیگران از چنین آبا و اجدادی محروم بوده اند، و همین باعث تکبر آنان گردد.

 

۴. قوت و شجاعت.

۵. جمال و زیبائی.

۶. مال و ثروت.

۷. سلطنت و حکومت.

۸. فامیل، عشیره، مریدان و طرفداران بسیار.

 

و مانند این ها که برای انسان مایه غرور و کبرند. انسان باید بداند که همه این ها در معرض زوال و فنا هستند و چیزی که زوال پذیر است، نمی تواند مایه فخر، غرور و کبر باشد، حتی عبادت انسان نمی تواند سبب آن شود که عابدی خود را برتر از گنه کار بداند؛ زیرا عابد ممکن است در پایان کار در اثر ارتکاب معصیتی، همه اعمال خود را از بین ببرد ولی آن گنه کار در پایان عمرش متنبه شود و از کرده های خود پشیمان شده و توبه نماید و خدا توبه او را بپذیرد. در نتیجه، همان انسانِ عاصی از این انسانِ مطیع، برتر و بهتر باشد. لذا کبر و فخرفروشی در هرحال و به هر علتی که باشد، مذموم است گرچه آن علّت، علم و اطاعت حضرت حق باشد.

 

علامت و نشانه تکبر

از علایم کبر آن است که انسان خود را بهتر از دیگران دانسته و حاضر نباشد که سخن حق را بپذیرد.

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

«الکبرُ اَن تُقمِصَ النّاسَ وَ تُسفِهَ الحَقَّ؛(۴۲۴) تکبر آن است که مردم را خوار و حق را سبک بشماری».

 

گاهی علایم و آثار تکبر از نحوه سخن گفتن ویا نشستن و راه رفتنِ افراد، ظاهر می گردد. و گاهی هم دوست دارد که وقتی حرکت می کند عده ای پشت سر او به راه بیفتد، و یا دیگران در مقابل او مانند عبد ذلیلی بایستند.

این ها علایم تکبر است، ولی انسان بهتر از همه خود را می شناسد و بهتر از هرکس می فهمد که چه کاره است، آیا صفت زشتِ کبر، در او هست یا نه؟ «بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَلَوْ أَلْقی مَعاذِیرَهُ(۴۲۵)».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-11-06] [ 09:39:00 ق.ظ ]





8. توسل به اولیاء دین[133]توسل به اولیای الهی مانند پیامبران و اوصیای گرامشان یقیناً مایه امن و آرامش روان است؛ زیرا علاوه بر این که به تجربه ثابت شده که بسیاری از مشکلات و بیماری های جسمی و روانی با توسل حل و برطرف شده، در قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز به آن دستور اکید داده شده است. به عنوان نمونه آیه شریفه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛(232) ای کسانی که ایمان آورده اید، پرهیزکاری پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمایید».

وسیله در اصل به معنای تقرب جستن و یا چیزی است که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود، می باشد(233) بنابراین وسیله در آیه فوق معنای وسیعی دارد و شامل هر کار و هر چیزی که باعث تقرب انسان به خدا می شود. مهم ترین آنها ایمان به خدا و پیامبر، جهاد در راه خدا، عبادات، زیارت خانه خدا، صله رحم، انفاق در راه خدا هم چنین هر کار خیر و پسندیده می باشد.(234) و هم چنین شفاعت پیامبران، امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به خداست، در مفهوم وسیع توسل داخل است. البته منظور از توسل به پیامبر وامام یا هر عبد صالح دیگر، این نیست که چیزی را از آنها مستقلاً تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروزی از پیامبر و امام یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خدا به مقام و مکتب آنها، از خداوند چیزی را بخواهند. این معنا نه بوی شرک می دهد و نه برخلاف آیات قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون است. البته توسل به اولیای الهی مورد قبول علمای شیعه و سنی است. اهل تحقیق برای آگاهی به نظر اهل سنت به کتاب «وفاء الوفاء» نوشته دانشمند معروف اهل سنت به نام «سمهودی» مراجعه کنند که در جلد سوم ص 1371 در کتاب «التوصل الی حقیقه التوسل» روایاتی را نقل کرده و با صراحت تمام می گوید: «مدد گرفتن و شفاعت

[134]خواستن در پیش گاه خداوند از پیامبر صلی الله علیه و آله و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از خلقت و تولد او و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخیز سپس روایت معروف توسل آدم علیه السلام را به پیامبر اسلام از عمربن خطاب نقل کرده که آدم روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیش گاه خداوند عرضه داشت: «یا ربِّ اَسئَلک َبِحقِّ محمَّدٍ لما غَفرْتَ لی». تنها گروهی از اهل سنت یعنی وهابی ها توسل را شرک به خدا می دانند و آن را جایز نمی دانند. به هر حال یکی از راه های درمان بیماری های روانی توسل به پیامبر و خاندان معصومش می باشد.

لازم به تذکر است که عوامل درمان منحصر به این هشت امر نیست؛ بلکه امور دیگری از قبیل: دعا و اذکار خاص به ویژه ذکر یونسیه، فرو بردن خشم، خواندن سوره «الم نشرح» به مدت 27 روز، صبح و شب، ذکر خدا، توجه به رحمت و قدرت لایزال خداوند، توسل به امام زمان بالخصوص که امروزه وسیله امن وا مان اهل زمین است و ده ها عامل دیگر را می توان نام برد.

«اللَّهمَّ وفِّقنا لمَا تحبُّ و ترضی»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]


...



توبه چیست؟«توبه» در لغت به معنای بازگشت است و در قرآن کریم، هم به خدا نسبت داده شده و هم به انسان. «توبه خدا» به معنای برگرداندن لطف و رحمت خود به سوی بندگان، و توبه انسان به معنای برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود است لذا هر توبه انسان، محفوف به دو توبه از خداست اول، خدا توبه می کند؛ یعنی لطف خود را به بندگانِ گنه کار، برمی گرداند و با این لطف، انسان متوجه بدی های خود می شود. پس از این توجه، توبه کرده و از افعال و اعمال گذشته خود پشیمان می شود و برمی گردد. پس از این حالت، بار دیگر خدا لطف کرده و توبه او را می پذیرد. آری، یک توبه انسان، میان دو توبه لطف خدا قرار می گیرد.

اول: خدا توفیقِ توجه به عیب ها را به انسان عطا می کند.

دوم: انسان، پشیمان شده و از آن عیب ها و فسادها، توبه می کند.

سوم: خداوند کریم و رحیم، این توبه را می پذیرد.

قرآن کریم، این حقیقت را چنین بازگو می کند: «ثُمَّ تابَ عَلَیهِمْ لِیتوبوا إِنَّ اللهَ هُوَالتَّوَّابُ الرَّحِیم؛(280) خداوند لطف خودش را بر آنان شامل می کند و می فهمند که بد

[172]کرده اند، سپس آن افراد، متوجه توبه می شوند، بار دیگر خداوند رحیم، توبه آنان را پذیرفته وآنان را می بخشد».

علی علیه السلام «توبه» را چنین معنا می کند: «التَّوبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وإستغفارٌ باللِّسانِ وَتَرَک بِالْجَوارحِ وإِضمارٌ اَنْ لا یعوُدَ؛(281) توبه از چهار چیز تشکیل می گردد: اول: پشیمان شدن قلبی، دوم: آن پشیمانی در قالب استغفار به زبان جاری گردد، سوم: در کنار آن دو، ترک معاصی و رها کردن فسادهای گذشته، تحقق یابد. چهارم: تصمیم بر این که در آینده نیز آن گناهان و فسادها تکرار نگردد».

به هر حال، پشیمانی از گذشته و تصمیم بر ترک کردار زشت در آینده، و ابراز این حالت با ذکر استغفار، بدنه اصلی توبه را تشکیل می دهد.

آثار توبه

با مراجعه به آیات قرآن کریم و روایت اهل بیت علیه السلام درباره توبه، معلوم می شود که برای توبه، آثار بسیاری است که در این جا به بخشی از آنها در حد این نوشتار، اشاره می کنیم.

البته توبه ای دارای آثار ذیل است که با شرایطِ کامل و به عنوان توبه حقیقی و یا به تعبیر قرآن کریم «توبه نصوح» واقع شده باشد، نه آن که با صرف گفتن یک «استغفراللّه » این همه آثار بر آن مترتب شود. اساساً اگر شخصی توبه کند و پس از توبه، هم چنان به کردار زشتش ادامه دهد، نه تنها توبه کار نیست، بلکه به تعبیر امام باقر علیه السلام مستهزء و مسخره کننده است. «المُقیمُ علی الذَّنبِ وَهُوَ یسْتَغْفِرُ مِنهُ کالْمُستَهزِء؛(282) کسی که نسبت به گناه پافشاری داشته و در عین حال، استغفار می کند، مانند کسی است که مسخره می کند».

در قرآن کریم، تنها در یک آیه پنج اثر برای «توبه» بیان شده است که عیناً متن آیه آورده می شود:

[173]«یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی رَبُّکمْ أَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ وَیدْخِلَکمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ یوْمَ لا یخْزِی اللّهُ النَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یسعی بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمانِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَاغْفِرْ لَنا إِنَّک َ عَلی کلِّ شَی ء قَدِیرٌ؛(283) ای کسانی که ایمان آورده اید! توبه کنید، توبه خالص. امید است با این کار، پروردگارتان، گناهان شما را ببخشد و شما را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند؛ در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند. این در حالی است که نور آنان از پیشاپیش آنان و از سمت راستشان در حرکت است و می گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر کار توانایی».

از این آیه و سایرآیات استفاده می شود که «توبه نصوح و خالص» دارای چند اثر بزرگ است:

1. بخشودگی سیئات و گناهان. که در آیات دیگر نیز وارد شده و اساساً ثمره اصلی توبه همین است: «وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی؛(284) من بخشنده کسانی هستم که توبه نمایند و ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند (و از نظر امور سیاسی و تبعیت از رهبر الهی و لایق نیز) هدایت یافته باشند (یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله از اهل بیت او تبعیت کرده باشند)».

2. رسوا و مفتضح نشدن در روزی که پرده ها کنار می رود و حقایق آشکار می گردد و دروغ گویانِ تبهکار، رسوا می شوند. آری در آن روز، تنها پیامبر صلی الله علیه و آله و موءمنان، آبرومند خواهند بود؛ چرا که آن چه گفتند، به واقعیت می پیوندد: «یوْمَ لا یخْزِی اللّهُ النَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ».(285)

3. نور ایمان و عمل آنان در پیشایش و سمت راست آنان حرکت می کند و مسیر آنان را به سوی بهشت روشن می سازد: «نُورُهُمْ یسعی بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمانِهِمْ».(286)

[174]4. توجه شان به خدا بیشتر می گردد. لذا رو به سوی درگاه خدا آورده و از او تقاضای تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش می کنند: «یقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَاغْفِرْ لَنا».(287)

5. بالاخره، ورود در بهشت پربرکت و نعمت الهی، یکی از ثمرات آن است: «وَیدْخِلْکمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ».(288)

6. شیرین شدن زندگی تلخ و ناگوار همراه با آلودگی، چنان که می فرماید: «تُوبُوا إِلَیهِ یمَتِّعْکمْ مَتاعاً حَسَناً؛(289) هرگاه شما توبه کنید، خداوند شما را به بهره ای نیکو، کامیاب می نماید».

7. تبدیل سیئات به حسنات، یعنی نه تنها خداوند در اثر توبه گناه را می بخشد، بلکه گناه را تبدیل به ثواب و «سیئات» را مبدل به «حسنات» می نماید. چنان که می فرماید:

«إِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاُّولئِک یبَدِّلُ اللّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَنات؛(290) کسی که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد، خداوند بدی های آنان را به حسنات تبدیل می کند».

8. نزول برکات و توانمندی، در اثر توبه و پاک شدن از آلودگی ها، خداوند برکاتش را از قبیل باران و غیره نازل می کند و او را توانمند قرار می دهد. چنان که می فرماید: «تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً وَیزِدْکمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکمْ؛(291) توبه کنید تا خداوند آسمان را برای شما به باریدن فراوان بگمارد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید».

9. رزق و روزی مادی و معنوی فراوان برای انسان تائب. چنان که می فرماید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً وَیمْدِدْکمْ بِأَمْوال وَبَنِینَ وَیجْعَلْ لَکمْ جَنّات وَیجْعَلْ لَکمْ أَنْهاراً».(292)

[175]10. محبوب خدا و خلق خدا شدن؛ زیرا انسانی که خود را از آلودگی ها پاک نماید و درصدد اصلاح خود برآید و تمام همش را کسب رضای خدا قرار دهد، قهراً محبوب خدا خواهد شد. چنان که در آیه شریفه آمده است: «إِنَّ اللّهَ یحِبُّ التَّوّابِینَ؛ (293)خداوند، توبه کاران را دوست دارد».

در حدیثی، رسول خدا ضمن برشمردن وظایف مردم، فرمودند:

«وَیحِبّونَ التّائِب؛(294) مردم باید کسانی را که به راه حق بازگشته و توبه کرده اند، مورد محبت قرار دهند».

یعنی شخص گنه کار نباید برای همیشه مورد بُغض و طعن مردم باشد. اگر از گناه خود توبه کرد و درصدد اصلاح مفاسد پیشین برآمد، مردم نیز باید رفتار خود را نسبت به او تغییر دهند و او را در جامعه پذیرا شوند تا گنه کاران دیگر نیز تشویق به توبه شوند.

11. پیوند با موءمنین: منافقین و تبهکاران در اثر عقاید فاسد و اعمال ناشایسته، رابطه دینی شان از موءمنین قطع شده و دیگر به اصطلاح جزء برادران دینی به حساب نمی آیند، ولی وقتی توبه کنند و مفاسد پیشین را اصلاح و خرابی ها را جبران کنند، دو مرتبه به موءمنین می پیوندند. چنان که می فرماید: «فَإِنْ تابُوا وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکمْ فِی الدِّینِ».(295)

با توجه به توبه و آثارِ رحمت بار آن دیگر جایی برای نگرانی، اضطراب و افسردگی از احساس گناه نیست؛ زیرا توبه همانند آب زلالی است که هر نوع آلودگی  را پاک نموده و شستشو می دهد و انسان را به حالت اول خلقت برمی گرداند. «کیومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ» احساس گناه به خاطر آن است که راه نجات از عواقب اعمال گذشته خود را نمی یابد و نمی داند که چگونه آن را جبران نماید. حق دارد که در اثر احساس گناه، رنج بکشد و آزرده گردد و برای همیشه برای عاقبت

[176]دردناک خود نگران باشد، اما اگر شخصی است که پای بند به تعلیمات دینی است و در دین راه نجات را به او نشان داده اند و به او فهمانده اند که چگونه از چنگال عواقب سوء آن رهایی یابد، می تواند احساس آرامش و راحتی کند.

بنابراین احساس گناه برای بی دینان باعث رنج، ملال، نگرانی و اضطراب است؛ اما برای متدینان به دین اسلام که توبه یکی از ضروریاتِ آن است، ابداً مایه رنج و نگرانی نخواهد شد؛ چون راه گریز از عواقب سوء گناه در اختیار است و انسان با انتخاب آن راه گریز، خود را از عواقب سوء احساس گناه نجات می دهد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ق.ظ ]





سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد میشد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دیدبرای دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر ثروتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.  در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. 

 

 

تا مدتها فکر میکرد که از همه قدرتمندتر است. تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام میگذارند حتی بازرگانان.  مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قویتر میشدم!  در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم میکردند. احساس کرد که نور خورشید او را می‏آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.  او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.  پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.  کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قویترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.  همانطور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدائی را شنید و احساس کرد که دارد خرد میشود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ق.ظ ]






امام صادق علیه السلام:

اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ.

معاشرت و رفت و آمد با خویشاوندان، حساب روز قیامت را بر انسان آسان مى کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-11-02] [ 08:23:00 ق.ظ ]




 

امام محمد باقر علیه السلام:

اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّه‏ِ اَشَدُّکُمْ اِکْراما لِحَلائِـلِهِمْ.

گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ق.ظ ]






در قرآن کریم و احادیث معتبر از پیامبر اسلام(ص) و ایمه معصومین (ع)،همواره بر احترام بر پدر و مادر تاکید شده است و در این میان جایگاه مادر، وصف نشدنی است.
؛«بهشت زیر پای مادر است»شاید این جمله ماندگارترین عبارت در ذهن ما از کودکی تا به امروز باشد.مادر از عصاره جانش به فرزندش می دهد و زمانی که این کودک رشد کرد، در هر شرایطی پشتیبان فرزند خود می ماند.حالا مادر این هدیه خدا به بشریت، باید جایگاهش حفظ شود و فرزندان، به خوبی آنها را تکریم کنند.

در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)نقل شده است که ایشان فرمودند:

«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر)

و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».
(نهج الفصاحة)

این احادیث همه از ارزش مادر در خانواده می گوید و اینکه اسلام بر احترام به مادر تاکید فراوان دارد.

روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است. فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71)

یا در جایی دیگرحضرت محمد(ص) فرمودند:همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».
(نهج الفصاحه)

این است ارزش و قدر و منزلت مادر که شاید ما از آن غافل باشیم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]






در قرآن کریم و در چند آیه، بعد از گفتن پرستش خدا، احترام به پدر و مادر ذکر شده است.این موضوع نشان از شان و شوکت این دوگوهر گرانقدر می دهد
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) در مورد احترام به پدر و مادر می گوید:

مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم”

یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.
پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم،

نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

این سخنان نشان می دهد که اگر فردی از علما به جایگاه رفیعی در دین رسیده و مورد وثوق مردم است، یکی لز عوامل مهمش حفظ حرمت پدر و مادر است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:12:00 ق.ظ ]





 

مرد تاجری در شهر کوفه
ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد، و از خانه بست نشسته بود ، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید.
بنابر این نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت، و مشغول نماز و راز و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز شد و در «دعاهایش از ارحم الّراحمین خواست که فرجی بفرستد و قرض هایش را ادا فرماید، و صدای ضجه و یا الرحمن الراحمین اش تمام فضای مسجد را پُر کرده بود».
در همان زمان بازرگان ثروتمندی در خانه اش خوابیده بود، در خواب به او گفتند: «اکنون مردی، خدای ارحم الراحمین را می خواند و از او ادای دین خود را می طلبد، برخیز و قرض او را ادا کن.»
بازرگان ثروتمند از خواب بیدار شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دوباره خوابید، باز در خواب همان ندا را شنید، تا اینکه در مرتبه سوّم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد، آنگاه مهار شتر را رها کرد و گفت: آن کسی که در خواب به من امر کرد که از خانه خارج شوم، خودش مرا به مرد محتاج خواهد رسانید.
شتر کوچه های شهر را یکی پس از دیگری پیمود و در برابر مسجدی توقّف کرد، تاجر پیاده شد و به طرف مسجد رفت، ناگهان متوجّه شد از درون مسجد صدای گریه و زاری می آید و کسی صدا می زند یا ارحم الرّاحمین… داخل مسجد شد، پیش تاجر ورشکسته رفت و گفت: ای بنده خدا، سر بردار، زیرا خدای ارحم الراحمین دعایت را مستجاب کرد.

آنگاه هزار دینار پول را به او داد و گفت: «با این قرض هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه هایت را تأمین کن و هر وقت این پول تمام شد و باز محتاج شدی، اسم من فلان، و محلّ کارم فلان جا است و خانه ام در فلان محلّه می باشد، به من مراجعه کن؛ تا دوباره به تو پول بدهم

تاجر ورشکسته گفت: «این پول را از تو می پذیرم، زیرا می دانم عطا و بخشش خدای ارحم الراحمین است، ولی اگر دوباره محتاج شدم پیش تو نمی آیم». بازرگان گفت: «چرا؟ پس به چه کسی مراجعه می کنی؟»

تاجر ورشکسته گفت: «به همان کسی که امشب به او عَرْضِ حاجت کردم و او تو را فرستاد تا کارم را درست کنی. بازهم اگر محتاج شوم، از او که مهربانترینِ مهربانان و بخشنده ترینِ بخشنده ها است، ارحم الرّاحمین است کمک و یاری و مساعدت می خواهم که هیچ وقت بنده هایش را از یاد نمی برد.

اگر محتاج شوم باز هم به خدایم که به من نزدیک تر است و دعایم را مستجاب می کند روی می آورم و از او می خواهم، و او هم وسائلی مانند شما را برایم می فرستد و کارم را اصلاح می کند».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-10-30] [ 10:24:00 ق.ظ ]








انسان مؤمن احساس عزلت و دوری از برادران مؤمنش را نمی­کند، اگر چه در محل کار، مسجد و خانه­اش نیستند؛ اما همیشه در ضمیر، فکر و وجدانش زندگی به سر می­برند؛ چراکه اگر انفرادی هم نماز بخواند به نمایندگی از آنان می گوید: {ایاک نعبد و ایاک نستعین} فقط ترا عبادت می کنیم و از تو کمک می خواهیم. آنگاه که دعا کند به نام آنها دعا می کند: {إهدنا الصراط المستقیم} ما را به راه راست هدایت کن. و وقتی از خود یاد می کند از آنها نیز یا می نماید{ السلام علینا و علی عبادالله الصالحین} سلام بر ما و بندگان نیکوی خداوند. این را در التحات می گوید که تنها در نمازهای فرض روزانه نه بار تکرار می شود. وسعت دید مؤمن بیشتر از آن است که تنها با مؤمنان معاصرش زندگی کند؛ بلکه قرن های گذشته را می نوردد، زمانه ها و مسافت ها را می شگافد و همراه مؤمنین زیست می­کند؛ اگر چه سال از آنها فاصله داشته باشد؛ لذا آنچه را نیکان می­گویند، بیان می­کند. ( ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان) پروردگارا ما را و برادران ایمانی پیشین مان را بیامرز.

مؤمن احساس می کند که با ایمان و عمل صالحش همراه پیامبران الهی، صدیقین،‌شهیدان و نیکوکاران از هر امتی و در هر زمانی، زندگی دارد،{ و من یطیع الله والرسول فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً}‏ و کسی که از خدا و پیغمبر ( با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان ) اطاعت کند ، او ( در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و ) همنشین کسانی خواهد بود که ( مقرّبان درگاهند و ) خداوند بدیشان نعمت ( هدایت ) داده است ( و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است . آن مقرّبانی که او همدمشان خواهد بود ، عبارتند ) از پیغمبران و راستروان ( و راستگویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند ) و شهیدان ( یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند ) و شایستگان ( یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد ) ، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند ! ‏

چه کسی سعادتمند تر است از آنکه با ایشان رفیق وهمراهست؟ چراکه این رفاقت جسمی و ظاهری نیست بلکه همراهی روح، وجدان، فکر و قلب می­باشد. برای مؤمن این بسنده است که با معیت این ابر مردان است نه عقب و نزدیک شان. کسی گمان نکند همراهی ایشان برای مؤمن ساده و بی ارزش یا امر خیالی می باشد؛ چون تفاوتی زیاد است بین انسانی که تاریخش فقط تاریخ شخصیت، خانواده و حزبش باشد که بزودی تشکیل شده و فعالیت های سطحی دارد. و انسانی که تاریخ او تاریخ ایمان و هدایت از زمان آدم علیه السلام، تاریخ ابراهیم علیه السلام، موسی، عیسی و محمد علیهم السلام از پیامبران اولوالعزم و دیگر رسولان و پیامبران از وقتی که خداوند ایشان را مبعوث کرده و برای شان کتاب فروفرستاده است.

مسلمان ازین تاریخ ایمان در وقوع هر حادثه، مواجه شدن با هر مشکلی و ایجاد هر مانعی سر راهش؛ الهام می گیرد. درین تاریخ الگو،‌هدایت،‌ ابتلاء و مصیبت، انس و محبت را میا بد. از همه این موارد توشه­ی برای اندیشه اش، نوری برای قلبش و کمکی به اراده اش پیدا می کند.

نماز و دعا

از اسباب ارامش روحی که مادی پرستان از آن محروم اند و مسلمانان به آن آراسته می­باشند؛ نماز و دعای است که هر روز مؤمن با پروردگارش نجوا می­کند. نماز لحظه ارتقای روحی است که انسان را از مشغولیت های دنیا فارغ می کند تا در پیشگاه پروردگارش ایستاده شده و حمد وثنای الله را بیان کند،‌ به دعای خود خویشتن را علاقه مندانه و خاشعانه به طرف الله می کشاند؛ چون ارتباط به خداوند بزرگ و بلند مرتبه قوتی به نفس، کمکی به تصمیم و آرامش و اطمنانی به روح می بخشد.

لذا خداوند نماز را سلاحی برای مؤمن قرار داده که در میدان زندگی به آن استمداد جوید و در وقت درد و عم به آن رو آورد. خداوند می فرماید: { یاایهاالذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه إن الله مع الصابرین}  این مؤمنان از  صبر و نماز مدد جویید،‌ خدا باشکیبایان است. حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وقتی عمگین می شدند به نماز پناه می بردند و نماز شان مجرد شکل و ظاهر نبود؛ بلکه در حالت نماز غرق مناجات الهی می شدند حتی وقتی که نماز نزدیک می شد به علاقه مندی وافری به مؤذن می گفتند: (ارحنا یا بلال) ای بلال به اذانت ما را راحت ساز  و نیز می گفتند: خنکی و روشنی چشمانم در نماز نهفته است.

دیل کارنگی در یکی از کتاب هایش در مورد تأثیر نماز در نفس بشری،‌ سخنان جالبی دارد؛ گرچه او معنای عمومی نماز بین ادیان را اراده داشته که عبارت از دعا،‌ تضرع و زاری به سوی الله است.

او می گوید« اگر نماز، تضرع و راز و نیاز را از دست دادی طبعً دیندار نیستی؛ باور کن که نماز کمکی بزرگی است به توانایی های تان،‌ چون نماز کار عملی فعالی می باشد؛ خواهی پرسید که منظور تان از عمل فعال چیست؟ منظورم نماز است که سه موضوعی را که همه انسان های مؤمن و ملحد به آن نیازمند اند،‌ برآورده می سازد:‌

نماز به شما کمک می کند تا مسؤولیت ها و سنگین باری ها را به دقت و امانت داری انجام دهی.
نماز به تو این احساس را می دهد که در حل مشکلات و اندوه ها تنها نیستی.
نماز ما را به عمل و اقدام وا می دارد؛ بلکه گامی است به سوی عمل.»
وقتی ارزش نماز به طور عمومی اینگونه باشد پس نماز اسلامی باکتر و مؤثر تر می باشد؛ چون در آن پاکی بدنی و طراوتی وجود دارد، در آن قرآن این کتاب جاودان تلاوت می گردد و در نماز وحدت و جامعت تبلور میابد،‌ جماعتی که اسلام به آن ترغیب و تشویق نموده است.

چه احساس قشنگی دارد مؤمن وقتی در لحظات دلتنگی ها و مشکلات به پروردگار پناه جسته و این دعا را می خواند چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم می خواندند:‌

(اللهم رب السماوات السبع و رب العرش العظیم ربنا و رب کل شیٍ فالق الحب و النوی، منزل التوراه و الانجیل و القرآن، اعوذ بک من شر کل دابه‌انت آخذ بناصیتها، انت الاول،‌ فلیس قبلک شیء و انت الآخر فلیس بعدک شیء و انت الباطن  فلیس دوتک شیء اقض عنی الدین و اغننی من الفقر) رواه مسلم.

الها! ای پروردگار هفت آسمان وعرش بزرگ،‌پروردگار ما و همه چیز،‌ رویاننده دانه و خسته،‌ نازل کننده تورات و انجیل و قرآن، به تو پناه می جویم از شر هر جنبنده­ی که در اختیار تست،‌ تو اول و چیزی قبل از تو نبود و تو آخر هستی و چیزی بعد از تو نیست. قرضداری ام را آسان گردان و از فقر و تنگدستی نجاتم بده.

کدام آرامش به دل پیامبر افتاد؛ آنگاه که از طایف با پا های خون آلود،‌ قلب شکسته از بدرفتاری قومش برگشت؟ آرامش او فقط این بود که دستها را به طرف آسمان بلند کرده و با دعا های آرامبخش درواره های آسمان را خوبید و این گونه دعا نمود:‌( اللهم إنی اشکو الیک ضعف قوتی و قله‌حیلتی هوانی علی الناس یا ارحم الراحمین،‌ انت رب المستضعفین و انت ربی …)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:58:00 ق.ظ ]





اهمیت تعلیم وتربیت خانواده و فرزندان گرچه ازبدو تاریخ اسلام مورد توجه قرار گرفته است، اما در این عصر پراز خطر، فساد و بی بندباری اهمیت بسزائی دارد.

اگر نظری به قرآن وحدیث داشته باشیم در بسیاری از آیات واحادیث به همین موضوع اشاره شده است، ازآن جمله می توان به این آیه وحدیث اشاره کرد: «یاایهاالذین آمنوا قوا انفسکم واهلیکم نارا» ای مومنان! خود و خانواده ی خویش را از آتش جهنم نجات داده و برکنار دارید. «الا کلکم راع وکلکم مسول عن رعیته» هر یکی ازشما نسبت به افرادی خانواده خویش وظیفه دارد و مسئول است.

غفلت از تربیت اسلامی  فرزندان سبب عذاب می شود:

امام غزالی (رح) می فرماید: کودک امانتی است در دست پدر و مادرش و قلب او صاف و خالی از هر گونه مفاسد است، لذا گرایش پذیرفتن هر آنچه بسوی آن کشیده شود را دارد.

پس اگر به طرف خیر و نیکی راهنمائی شود مسلّماً آن عادت را به خود جذب می کند و پرورش می یابد و در نتیجه خود آن کودک و والدین او در دنیا و آخرت خوشبخت خواهند شد.

و اگر به طرف شرّ و تباهی راهنمائی شود و مانند حیوانات رها شود قطعاً حیوان صفت و منحرف به بار می آید.

به طور قطع اگر و الدین در امانت الهی خیانت کنند گناه کار شمرده می شوند، و به قول یکی از بزرگان: بزرگترین عذاب در آخرت متوجه کسی می شود که از تربیت فرزندان خود غفلت کند.

پیامبر اسلام (ص) فرموده است: هر کودکی بر فطرت اسلام متولد می شود و این پدر و مادرش هستند که او را یهودی و یانصرانی و یا مجوسی می گردانند.

تربیت ازچه زمانی آغاز گردد :

دین مقدس اسلام به ما تعلیم می دهد که قبل ازتولد فرزند به فکر تربیت واصلاح آن باشیم، در حدیث شریف آمده که هرگاه والدین با هم نزدیک می شوند، این دعا رابخوانند:  «اللهم جنبنا الشیطان» (بارالها شیطان را از ما دور بگردان.).

احکام متعلق به نوزاد:

هرگاه فرزند به دنیا آمد پسر باشد و یا دختر، برای اقارب و نزدیکان او مناسب است که تبریک و تهنیت گویند و برایش دعای خیر نمایند.

این گونه نباشد که اگر نوزاد دختر باشد ناراحتی و خشم در چهره والدین هویدا شود، همان گونه که در زمان جاهلیت این عادت رواج داشت، چنانچه خداوند (ج) در  این مورد می فرماید: «واذا بُشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم» هنگامی که به یکی از آنان مژده تولد دختر داده شود، چهره اش سیاه می گردد و مملو ازخشم واندوه می شود.

از جمله احکام نوزاد اذان گفتن در گوش راست و اقامه در گوش چپ او می باشد که این عمل مستحب است و سبب نور در قلب کودک می گردد.

و هم چنان یکی دیگر از احکام انتخاب نام نیک برای نوزاد است که بعضی از علما فرموده اند که همان روز اول نام گذاشته شود، و بعضی فرموده اند روز هفتم نام گذاری شود، رسول اکرم (ص) فرمودند: نام های خوبی برای فرزندان خود بگذارید همانند نام های انبیا و بهترین اسامی نزد خداوند (ج) عبدالله و عبدالرحمن و امثال این ها می باشد.

تغییر نام های نامناسب :

متاسفانه در جوامع امروزی با نام هایی مواجه می شویم که از دایره اسلام خارج و بوی شرک از آن ترشّح می کند.  والدین محترم می توانند این چنین اسماء نامناسب را تغییر دهند، رسول اکرم (ص) نیز چنین عملی را انجام داده و بسیاری از اسماء جاهلیت را عوض کرده اند.

تربیت ایمانی و عملی:

همین که کودک لب به سخن گشود والدین موظف اند که به تربیت عملی او اقدام نمایند، و اولین چیزی که باید به کودک آموخته شود، کلمه طیبه است.

ولی متاسفانه در بعضی از مناطق همین که لب به سخن گشود حرف های بد و نامناسب رابه او آموزش می دهند، همچنان وقتی که فرزند به سن هفت سالگی رسید باید او را برای اقامۀ نماز راهنمائی کنند و هنگامی که ده ساله شد برای ادا نکردن نماز او را مجازات و تنبیه کنند.

امام غزالی (رح) می فرماید: به کودک قرآن و احادیث رسول اکرم (ص) و بعضی از احکام دینی تعلیم داده شود.

تربیت و اخلاق کودک :

والدین محترم باید از همان روزهای نخست کودک را ادب و اخلاق تعلیم دهند و سعی کنند که او را از اخلاق و عادت های رذیله برحذر دارند. مانند: دروغ، دزدی، فحش و بدگوئی، بی بندباری و ویل گردی؛ زیرا هر یک از این عادتها موجب می شود که کودک در آینده بداخلاق و بی بندبار به بارآید و موجب نگرانی خانواده شود.

این نکته نیز قابل ذکر است که والدین محترم مواظب فرزندان خود باشند که با چه کسی دوست می شوند، و با چه کسی همنشینی دارند، زیرا همنشین در انسان تاثیر بسزائی دارد، ضرب المثل مشهوری است که می گویند: با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی.
با این گفتار مختصر امید است که والدین محترم و خانواده های عزیز تجدید نظری در  روش تربیت فرزندان خویش بنمایند، تا اینکه مایۀ افتخار و سربلندی والدین در دنیا و آخرت باشند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:58:00 ق.ظ ]






رسول خدا (ص) فرمود: «مهدی از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه اش کنیه من، و از نظر خَلق و خُلق، شبیه ترین مردم به من است.»
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: روایات بسیاری در مورد شباهت حضرت مهدی(عج) به پیامبر گرامی اسلام و آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد (ص) وارد شده است. باتوجه به اینکه حضرت مهدی(عج) از نوادگان پیامبر (ص)است، طبیعی است که شباهت های بسیاری میان این دو وجود مقدس وجود داشته باشد. از نظر نام و کنیه. نیز پیراهن پیامبر (ص)که در روز جنگ احد بر تن داشتند و عمامه سحاب و زره سابغه و شمشیر پیامبر (ص)همراه اوست. شاید بتوان گفت جامع سخن در این زمینه، همان حدیث رسول خدا (ص)است که فرمود: «مهدی از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه اش کنیه من، و از نظر خَلق و خُلق، شبیه ترین مردم به من است.»(1)

ویژگی های مشترک این دو بزرگوار عبارتند از:

رحمت

خداوند متعال در قرآن کریم دربارة پیامبر اکرم (ص)می فرماید:

وَ ما اَرسَلناکَ الاّ رَحمَةً للعالَمینَ.(انبیاء/107)

ما تو را جز مایه رحمت برای جهانیان نفرستادیم.

و در حدیث قدسی راجع به حضرت مهدی(عج) آمده است:

(2)… و أکمل ذلک بابنه م ح م د رحمة للعالمین علیه کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب.

و آن را با فرزندش م ح م د که مایه رحمت برای جهانیان و دارای کمال موسی و شکوه عیسی و صبر ایوب است ،کامل نمود.

ودر زیارت آل یاسین می گوییم:

سلام بر تو ای پرچم برافراشته … و رحمت گسترده الهی.

اخلاق نیکو و با عظمت

خداوند خطاب به حضرت محمد (ص) می فرماید: وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ(سوره قلم/4)

یعنی تو، به اخلاق عظیم و نیکو آراسته ای

پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم نیز فرموده اند: « الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقا(3) 

 مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیة او کنیه من است و او از لحاظ جسمی و روحی و اخلاقی، شبیه ترین مردم به من است.

نور خدایی

پیامبر (ص)و سلم نور خدایی است. چنان که در زیارت آن حضرت می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِه » سلام بر تو، ای نور روشنایی بخش خداوند.

در زیارت روز جمعه نیز خطاب به امام زمان (عج) این گونه می گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ الّذِی یَهْتَدی بِه المُهْتَدُون»؛ سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت جویان به وسیله او هدایت می شوند.

امنیت بخشی

وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ(سوره انفال/33)

(ای پیامبر!) تا تو در میان آن ها هستی، خداوند آن ها را مجازات نخواهد کرد.

امام زمان نیز در وصف وجودی خویش می فرمایند: «إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ»(4)

 به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند.

طریف، یکی از خادمان حضرت مهدی(عج)، در مدتی که حضرت در گهواره بودند به خدمت ایشان می رود . پس از آنکه به درخواست حضرت برای ایشان صندل سرخی می برد. حضرت از او می پرسند: آیا مرا می شناسی. می گوید: بلی شما آقای من و فرزند آقایم هستید. حضرت می گویند: منظورم این نبود. خادم عرضه می دارد: خودتان بفرمایید. حضرت می فرمایند:

أنا خاتم الأوصیاء؛ بی یدفع اللَّه البلاء عن أهلی و شیعتی.

من خاتم اوصیاء و جانشینان [پیامبر(ص)] هستم. به وسیله [و به برکت] من خداوند بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف می کند.(5)

دعوت کننده به سوی خداوند متعال

خداوند در قرآن خطاب به رسول مکرمش می فرماید:

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیرا (احزاب/46و45)

 ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده، و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادیم.

در مورد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه»

 سلام بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا

خاتمیت

حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران و انبیا هستند. خداوند متعال در قرآن می فرماید:

ما کان محمّدٌ أبا أحدٍ من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النّبیّین و کان الله بکلّ شیءٍ علیماً(احزاب/40)

محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر همه چیز داناست.

همان حضرت (ص)و سلم در خطبه روز غدیر دربارة خاتمیت حضرت مهدی(عج) می فرمایند:

آگاه باشید خاتم امامان ما قائم مهدی است؛ بدانید که او برگزیده و مختار خداوند متعال است. آگاه باشید که او وارث [علم] همه علما و محیط بر تمام علوم است.(6)

عالم، محضر دو خاتم

قرآن کریم درباره حضرت ختمی مرتبت(ص) می فرماید:

فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِن کُلِّ أمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَی هَـؤُلاء شَهِیدًا (نساء/41)

پس [حالشان] چگونه است وقتی از هر امتی شاهد و گواهی بگیریم و تو را بر آنان گواه بیاوریم؟

و حضرت صاحب الزمان(ع) ضمن توقیعی به شیخ مفید می فرمایند

فإنّا یحیط علمنا بانبائکم ولا یعزب عنا شیئاً من أخبارکم(7)

همانا از همه امور مربوط به شما مطلعیم و ذره ای از اخبار شما از ما پنهان نمی ماند [و همه چیز را درباره شما می دانیم و می بینیم.]

برپا کننده عدل

هدف از رسالت پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله و سلم اجرای عدالت و مساوات بوده است. چنانچه خداوند در قرآن می فرماید:

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ و أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ(حدید/25)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم عدالت را بپا دارند.

هدف از قیام حضرت مهدی (عج) نیز برپایی عدالت است.

یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما(8)

زمین را آکنده از عدل و داد می کند همان گونه که از جور و ستم پر شده است.

« أَمَا وَ اللَّهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقَرُّ »

امام زمان عجل الله تعالی فرجه عدالت را، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها می شود، وارد خانه های مردمان کند.(9)

اهداف و روش واحد

امام مهدی (عج)عصاره نبوّت و احیا کننده سنت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم است.

پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله و سلم می فرمایند: «سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَی مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل (10)

 سنت او (مهدی عجل الله تعالی فرجه) همان سنت من است و مردم را به دین و شریعت من به پا می دارد، و آنان را به کتاب خدا فرا می خواند.»

راه و روش پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله و سلم سرلوحه برنامه های امام زمان (عج)است و این آخرین وصی پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و آخرین حجت خدا، تمام برنامه های محقق نشدة انبیاء الهی را تحقق می بخشد و اسلام ناب محمدی را آنگونه که جد بزرگوارشان عرضه کردند، در آخرالزمان اجرا می کند.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «چون مهدی عجل الله تعالی فرجه قیام کند، به مسجد الحرام رود و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گذارد، آنگاه ندا می دهد «ای مردمان، منم، یادگار آدم، و یادگار ابراهیم، یادگار اسماعیل، و یادگار محمد صلی الله و علیه و آله و سلم.(11)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-10-28] [ 10:50:00 ق.ظ ]





اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاكْفِنى ما يَشْغَلُنِى 
اصلاح كن. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و گره هر كارى كه فكرش مرا 
الاِْهْتِمامُ بِهِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ، وَاسْتَفْرِغْ 
به خود مشغول داشته بگشاى، و مرا دركارى قرار ده كه فردا مرا از آن بازپرسى مى‏كنى، و روزگارم 
اَيّامى فيما خَلَقْتَنى لَهُ، وَاَغْنِنى وَ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقِكَ، 
را در آنچه از پى آنم آفريده‏اى مصروف دار، و بى‏نيازم گردان و روزيت را بر من وسعت ده، 

وَلاتَفْتِنّى بِالنَّظَرِ، وَاَعِزَّنى وَلاتَبْتَلِيَنّى بِالْكِبْرِ، وَعَبِّدْنى 
و به چشمداشت مبتلايم مكن، و ارجمندم ساز و گرفتار كبرم مفرما، و بر بندگيت 
لَكَ، وَلاتُفْسِدْ عِبادَتى بِالْعُجْبِ، وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى‏ يَدِىَ 
رامم ساز، و بندگيم را به آلودگى خودپسندى تباه مكن، و خير و نيكى را براى تمام مردم به دست من 
الْخَيْرَ، وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لى مَعالِىَ الْاَخْلاقِ، 
جارى ساز، و آن را از كدورت منّت‏گذارى دور دار، و خوى عالى را به من عنايت فرما، 
وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، 
و از فخرفروشى محافظتم كن. بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




 

دلگرمی صفحه مجازی خادم المهدی

می شود دوباره بیایی و دلگرمم کنی

هنوز خسته ام…..

یادش بخیر…
عاشقانه های من با مهدی ..
اینجا در این صفحه ی مجازی…

یادش بخیر..
خادم المهدی …

گذری بر خاطرات گذشته،
مرا رساند به اینجا …

دیگر چیزی ندارم 
نه قلمی 
نه دفتری
نه صفحه ای 
نه …یادی..
ولی واژه هایم هنوز جان دارند و
زندگی میکنند در قلب م…

به گمنامی رسیده ام در زمین،
شاید راه آسمان باز شود برایم …

یادش بخیر …

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ق.ظ ]




و من بیدار….


سالهاست خواب را به بهانه ی دلبرانه هایت
از چشم هایم گرفته ای

که شب را
با چشمانی امیدوار به سمت ه آسمان خیره بمانم
تا پرده های ناپیدایی را کنار بزنند
و اذن ه دیدارت را صادر کنند


این سال‌ها سخت گذشت :
بدون ه درک ه حضورت در
حوالی ه دنیایم…

اما وقتی میتوانم ترا در تمام ه دنیا آشکارا ببینم ،
چرا منتظر وعده ی فرداها بمانم !

گفتند : فرج !
اما یادشان رفت شرح ه این رسیدن را از رو بخوانند
و یادشان رفت قوانین ه این گشایش را بر دیوارهای دنیا بزنند
و یادشان رفت بازخوانی کنند قالوا بلی را …
و یادشان رفت بنویسند و دست به دست بچرخانند که
مقدمه ی ظهور ” درک ه شدت ه حضور ” است
و یادشان رفت قلب های اهل زمین را به سمت ه بودنت در آفرینش بگردانند
و عقربه های ساعت ه خواب و بیداری را بر زمان ه حضورت تنظیم کنند

که خوب بماند حال ه مردم ه این حوالی،
که دور بمانند از افسردگی های اجباری ه دنیا…!


حال من خوب است
هرچند که فعلا ساکن ه این سرزمین م ….

ولی تا ترا دارم و
گردش ه زمانه ام بر مدار ه نگاه ت می چرخد،
حال ه من و زمان م و عاشقانه هایم :
به ” وقت ه مهدی ” خوب است…

 

الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعه

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]





✍ چقدر امروز با همه روزهایت فرق میکند؛ دِلْبَرَمـــ♥️
 مهربانتر از همیشه ای؟ یا من خیال میکنم؟

فکر نکن، نمیدانم….. نمی فهمم!
چند روزیست، عجیب رفته ای در کارِ من! 
خوب زیر و رویم کرده ای، تا خرابی هایم رو شــود…
خوب که فهمیدمشان!
آورده ای و نشانده ای مرا، رویِ سجاده ی #رجب  ….
و گفته ای حالا، حرف به حرف با من تکرار کن؛
یا من ارجوهُ لکلّ خیــــر…..

?و اینجا بود که فهمیدم رجب، ماهِ درمان است …. 
و تو تنها طبیبی که میشود اَمن و آرام به آغوشت پناه برد.

? یا من ارجوه لکلّ خیــر؛ 
در سینه ام درد، بسیار است…
اما شنیده ام، در شفاخانه ی رجب، درمان که هیچ، همه ی خیرهای عالَم موجود است…

در واکُن …. که بیمار آورده اند!

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]





یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…
برای عروس مهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند.
از اینكه داییش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخور بود… کاش می آمد …
خیلی از كارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئیس …
خودش کارتها را می برد با همسرش! سفارش هم میكرد كه حتما بیایند… اگر نیایید دلخور میشوم.
دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد. همه باشند و خوش بگذرانند.
تدارک هم دیده بود. آهنگ و ارکست هم حتما باید باشند، خوش نمی گذرد بدون آنها!!!
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام. چند تا از دوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود.
آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود…
همان شبی که هزار شب نمیشود. همان شبی که همه به هم محرمند. همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمام مردان
شهر محرم میشود این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم… همان شبی که فراموش میشود عالم محضرخداست.
آهان یادم آمد. این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید. همان شبی که داماد هم آرایش میکند.
همه و همه آمدند حتی دایی و … اما …………………
کاش امام زمانمان “عج” بود. حق پدری دارد بر ما… مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عروس برایش كارت دعوت نفرستاده بود،
اما آقا آمده بود. به تالار كه رسید سر در تالار نوشته بودند: (ورود امام زمان"عج” اكیدا ممنوع!)
دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک! ولی ای كاش كاری میكردی تا من هم می توانستم بیایم ….
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید. (آخه امامان پدر معنوی ما هستن)
دخترم من آمدم اما …
گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دختر دعا کرد….
یا صاحب الزمان شرمنده ایم ..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ق.ظ ]




 

 

 

جریـــمه مشـــق امشــب…..
                
                

جریـــمه مشـــق امشــب…!

صـــد بار بنویس…!

آقایـی کــه یـــادش نبــــودم…!

در قُنـــوت نمـــازش یـــادم کـــرد…!!!

 
 

 

بهای حسینی شدن ما……
 

زینب جان!

شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما

“بی حسین” شدن تو بود،

و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم……

زینب جان!

حرمت را حفظ می کنیم تا حسینی شویم….


پ.ن: مگر نشنیدی که میگفت: تا زنده ام کسی نرود سمت خیمه ها …

اول مدافع حرم زینب، حســـین بود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ق.ظ ]





بخشش حضرت


دربارۀ بخشش حضرت مهدی علیه السلام روایات بسیاری آمده است


از جمله این که:او چناناموال رامی بخشد که کسی پیش از او چنان نکرده


است.مال بدون شمارش می بخشد،بخششهایاو بر مردم گواراخواهد


بود،به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله رفتارمی کند،اموال را مشت مشت


به مردم می دهد وآن را نمی شمارد.امام باقر علیه السلام می فرماید:«حضرت


مهدی علیه السلام سالی دوبار عطایایی به مردم می دهدآنحضرت ماهی دو بار


حقوق می دهد و بین مردم یکسان رفتار می کند ،به گونه ای که فرد نیازمند


به زکات ،در جامعه یافت نمی شود.


حکم داود


در روایات است:هنگامی که قائم علیه السلام قیام کند به حکم داودعلیه السلام


حکومت وداوریخواهد کرد و دلیل نخواهد خواست .منظور از حکم


داود شریعت و را ه رسم او نیست،چرا که تمامی شرایع و قوانینی که


پیش از اسلام بودند ،همه با آمدن اسلام نسخ و پایان یافته اعلانشدند ،


بلکه منظور ازاین عنوان این است که امام مهدی علیه السلام درمسایل


و مشکلات ،براساس آگاهی ودانش خویش به حقایق و واقعیت ها داوری


می کند و به ظاهر امور یا قضایا یا اسنادو مدارک ساختگی تکیه نمی کند داودپیامبر


صلی الله علیه وآله نیز مدتی طولانی این گونه حکومتوداوری می کرد.


خاکسپاری حضرت


امام صادق علیه السلام می فرماید:«…چون معرفت و ایمان به حضرت


در دلهای مردم استقرار یافت مرگ حضرت حجت علیه السلام فرا می رسدسپس حضرت


امام حسین علیه السلام متولی غسل و کفن و حنوط و دفن


ایشان خواهد شد و هرگز غیر وصی ،وصی را تجهیز و آمادۀ خاکسپاری


نمی کند.»


خلوت حضرت


در روایاتی از امام صادق علیه السلام محل خلوت حضرت مهدی علیه السلام تپه های


سفید و نورانی نجف اشرف ذکر شده است.


دانش حضرت


برای درک موقعیت علمی امام و مقام پر ارج حضرت صاحب الامر


علیه السلام که آخرین حجت خداوند است به احادیث چندی اشاره


می کنیم :پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:دوازده نفر از اهل بیت من ،


خداوند علم و فهم و حکمت مرا به آنها عطا فرموده ،و آنها رااز


خاک و گل من آفریده است.امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:


علم مرگ و میرها به ما داده شده ،علم تأویل و تنزیل و حل و فصل


خصوصیات ها به ما عطا گردیده ،علم حوادث و وقایع به ما داده شده و


هرگز چیزی از ما پوشیده نمی ماند.»


داوری حضرت


داوری ائمه معصومین علیهما السلام در میان کلیمیان با توراتشان و در میان


مسیحیان با انجیلشان است و این به معنای به رسمیت شناختن یهودیت


و مسیحیت پس از آمدن اسلام نیست بلکه از نظر اسلام ،دین انحصار


به اسلام دارد و هر کس با آیینی جز اسلام به خداوند تقرب کنداز او


پذیدفته نخواهد شد ،لکن حضرت مهدی علیه السلام برای اتمام حجت و


رفع عذر ، باپیروان همه ادیان با کتاب های آسمانی خودشان بحث


و محاجه می کند و نوید های موجود در کتابهای هر آیینی را که از آمدن


آن مصلح جهانی خبر داده اند به آنها یادآوری می کند .هرکس ایمان


بیاورد از او می گذرد و هرکس پس از شناخت حق و اثبات حقیقت


بر کفر و احاد خود اصرار بورزد ،به سزای خود میرسد.


زهد حضرت


در روایات آمده حضرت مهدی علیه السلام،زهدی علی گونه


دارد .لباس حضرت زبر است ،و غذایش غیر از جو با سبوس


نیست .راوی می گوید در محضر امام صادق علیه السلام بودم مردی


به آن جناب عرضه داشت :اصلحکالله یاد کرده ای که علی


بن ابیطالب علیه السلام لباس خشن و زبر می پوشید ،لباس چهار درهمی


به تن می کرد و امثال اینها …و حال آنکه لباس نو در بر تو می بینم ؟


فرمود «علی بن ابیطالب در زمانی آن طور لباس می پوشید تا


انگشت نما و مورد انکار مورد نبود،ولی اگر امروز مثل آن لباس


پوشیده شود،انگشت نما می شود پس بهترین لباس هر زمان ،


لباس همان زمان است،مگر این که وقتی قائم ما اهل بیت


علیهما السلام به پا خیزد،لباسهای علی علیه السلام را دربر می کند و روش


او را پیش می گیرد ».


سن حضرت هنگام ظهور


دربارۀ سن حضرت به هنگام ظهور ،اقوال مختلفی است.بیشتر


احادیث ،سن حضرت را هنگامظهور ،چهل ساله معرفی می کنند.


عمران بن حصین می گوید به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتم:این


مرد_مهدی _را برایم توصیف کن.پیامبر فرمود :او از فرزندان


من است؛اندامش چونان مردان بنی اسرائیل سخت و ستبر


است؛به هنگام سختی و گرفتاری امت من قیام می کند؛


رنگ چهره اش به عربها شباهت دارد؛قیافه اش چون مرد چهل


ساله می نماید؛صورتش چون پاره ماه می درخشد؛زمین را پر از

 

عدل و داد می کند ،آنگاه که آکنده از ظلم و ستم شود…»

 

شمایل حضرت

 

صفات و مشخصات حضرت مهدی علیه السلام که در احادیث

 

و روایات آمده بسیار است.مرحوم مجلسی در کتاب «غیبت»


شیخ طوسی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که امیر المؤمنینعلیه السلام


در منبر فرمود :«مردی از دودمان من،در آخرالزمان ظهور می کند


که رنگش سفید مایل به سرخی و شکمش عریض،رانهایش پهن ،


استخوان شانه هایش درشت و در پشت وی دو خال است:


یکی به رنگ پوست بدنش و دیگری شبیه خال پیامبر صلی الله علیه وآله


است.دو نام دارد:یکی مخفی و دیگری ظاهر،نامی که مخفی


است «احمد »و نامی که ظاهر است«محمد»می باشد…»

 

صورت حضرت


در روایات،در وصف چهره و صورت حضرت مهدی علیه السلام


چنین آمده است:سیمایی چون ماه تابان دارد وچهره اش گرد


و درخشان است.پیشانی باز و نورانی،بینی کشیده و باریک


دارد. چهره اش چون دیناراست.دیدگانش سرمه کشیده،


محاسن مبارکش پر مو و بر گونۀ راست او خالی جذاب است.


طی الارض


پیمودن مسافت طولانی در مدت بسیار کوتاه را گویند ،و این یکی از


معجزات و کرامات حضرت است. امام رضا علیه السلام می فرماید :


«هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام ظهور می کند ،زمین از نور


خداوند روشن می شود و زمین زیر پای مهدی به سرعت حرکت


می کند».درباره آگاهی یاران و سپاهیان حضرت از قیام و گرد هم


آمدن آنان در مکه ،روایات به شیوه های گوناگونی اشاره دارد.


بعضی شب در بستر خود خواب رفته اند و صبحگا هان خود را در


محضر امام می بینند و برخی با طی الارض به حضرت می پیوندند


و گروهی پس از آگاهی از قیام ،به وسیله ابرها نزد حضرت می آیند.ح

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:32:00 ق.ظ ]






اخلاق حضرت

در روایات اخلاق حضرت مهدی علیه السلام به خلق پیامبر صلی الله علیه و آله تشبیه


شده است .رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«اگر جر یک روز از دنیا نمانده


باشد خداوند مردی را بر می انگیزد که نامش نام من و خلق و خوی اش


مانند من است».خلق در لغت به معنی سجیه و صفت است. بنابراین


منظور از این که خلق آن حضرت مانند خلق پیامبر صلی الله علیه و آله است،


شباهت آن حضرت به پیامبر در عموم صفات و خوهای پسندیده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ق.ظ ]





 
 

 

شهید مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی در محله ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه ی اجاره ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می کردند. پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال های بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت.

وی تحصیلات خود را در زادگاه خویش آغاز کرد. دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. شهید احمدی روشن هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینای همدان است.

پس از آن نیز در آزمون سراسری سال 77 شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال 81 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.

وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف بود. شهید احمدی روشن با سن پایین حدود 32 سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بود.

وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت.[1] او همچنین دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت.

به گفته دوستانش وی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بود. شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع. سرانجام این مرد الهی در 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-10-24] [ 10:52:00 ق.ظ ]




 

اهمّیّت فراگیری احکام

 یکی از مهمترین واجبات دین مبین اسلام كه از اهمیت ویژه‌‌ای برخوردار می‌باشد، فراگیری احکام دین است كه درک و فهم درست نسبت به مسائل آن و عمل بر طبق آن تضمین كننده سعادت انسان است. كسی كه اسلام را به عنوان دین خود بر می‌گزیند باید برنامه‌‌های آن را به طور كامل در همه قلمروهای زندگی خود بپذیرد و رفتار و عملكرد خویش را مطابق با احكام دین تنظیم نماید، انجام چنین تكلیفی می‌‌طلبد فرد مسلمان نسبت به مقدار مورد نیازش از احكام دین كه به آن احتیاج دارد و برایش پیش می‌آید، شناخت پیدا كند تا بتواند آن را در زندگی خود اجراء نماید، بر این اساس قرآن كریم و روایات ائمه هدی(علیهم‌السلام) بر این موضوع تأکید بسیار نموده و همگان را به یاد گرفتن احکام دین تشویق و ترغیب كرده‌‌اند و از ضررهای فراوان آشنا نبودن با احكام الهی بر حذر داشته‌‌اند:

در حدیث نقل شده است كه امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «فرا گرفتن یک حدیث درباره حلال و حرام از شخصی راستگو، برای تو بهتر از دنیا و زر و سیم‌‌های آن است».[۱]

و نیز روایت شده مردی به امام صادق(علیه‌السلام) عرض كرد: فرزندی دارم كه دوست دارد مسائل حلال و حرام را از شما بپرسد و از مطالبی كه اهمیت ندارد و به دردش نمی‌‌خورد، پرسش نمی‌‌كند. حضرت صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «آیا بهتر از حلال و حرام سؤالی هست كه مردم بپرسند؟»[۲] و در حدیث دیگر نقل شده است كه حضرت صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «در دین خدا دانا و فقیه شوید و مانند اعراب زمان جاهلیت نباشید (كه از احکام خدا و معارف دینی بی‌خبر بودند)، سپس حضرتش(علیه‌السلام) فرمودند:کسی که در دین خدا دانا و بصیر نگردد، خداوند متعال در روز قیامت هرگز به او نظر لطف نمی‌افکند و بر پاکیزگی اعمالش مهر تأیید نمی‌گذارد».[۳]

و همچنین از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده که رسول اکرم(صلى الله عليه و آله) فرمودند: «من از مسلمانی که هفته‌‌ای یک روز را برای آشنایی با امر دینش و پرسش از (معارف و احكام) دینش اختصاص نمی‌‌دهد، منزجر و بیزارم».[۴]

در حدیث نقل شده است كه امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «لقمان در اندرز به فرزندش فرمود: فرزندم! در روزها و شب‌‌ها و ساعات زندگی خود بهره‌‌ای برای تحصیل علم در نظر بگیر زیرا تو هرگز برای خودت ضایعه‌‌ای مانند ترک علم نخواهی یافت».[۵]

و نیز روایت شده كه امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «كسی كه بدون علم و آگاهی اعمالش را انجام دهد مانند فردی است که به سمت سرابی در بیابان حركت كند لذا هر چه تندتر برود از مقصدش دورتر می‌‌شود».[۶]

نکته مهّم دیگر این است که در روایات معصومین(علیهم‌السلام) موضوع «تفقّه در دین» یعنی داشتن شناخت کامل درباره دین و بصیر و بینا بودن نسبت به احکام و معارف آن، مورد توصیه و تأکید بسیار قرار گرفته است.

روایت شده كه امام كاظم(علیه‌السلام) در این باره فرمودند: «در دین خدا فقیه و دانا شوید زیرا فقه كلید بصیرت و شناخت است و مایه كامل شدن عبادت و وسیله رسیدن به مقامات بلند و مراتب عالی دینی و دنیایی است، برتری فقیه بر عابد همچون برتری خورشید بر ستارگان است و هر كس در دین خود دانا و فقیه نشود خداوند عملی را از او نمی‌‌پسندد».[۷]

و نیز روایت شده كه امیر المؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: «اگر خواستی دانا شوی، در دین خدا فقیه و دانا شو».[۸]

و در حدیث نقل شده است كه پیامبر خدا(صلى الله عليه و آله) فرمودند: «خداوند به چیزی برتر از آگاهی دینی و فهم دین عبادت نشده است».[۹]

و نقل شده كه امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «هنگامی که خداوند خیر و سعادت بنده‌ای از بندگان خود را بخواهد او را نسبت به دین بصیر و بینا می‌‌سازد».[۱۰]

و روایت شده كه حضرت امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «هنگامی که خداوند متعال می‌خواهد قوم و گروهی را به خیر و صلاح و موفّقیت برساند، آنان را در شناخت دین، بصیر و بینا قرار می‌‌دهد…».[۱۱]

بدیهی است كه انسان نمی‌‌تواند در فراگیری مسائل دین كوتاهی كرده و به بهانه ندانستن مسأله از عمل به تكالیف الهی كه ابلاغ شده شانه خالی كند، از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده است:

 «… خداوند روز قیامت از كسی كه به تكلیف خود عمل نكرده می‌‌پرسد: آیا تكلیف خود را می‌‌دانستی؟ اگر بگوید می‌‌دانستم، به او خطاب می‌‌شود چرا به آنچه می‌‌دانستی عمل نكردی؟ و اگر بگوید نمی‌‌دانستم به او خطاب می‌‌شود چرا یاد نگرفتی تا عمل كنی؟… »[۱۲]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ق.ظ ]




 

مرد جوانى که مربى شنا و دارنده چندين مدال المپيک بود ، به خدا اعتقادى نداشت . او چيز هايى را که درباره خداوند و مذهب مى شنيد مسخره مى کرد . شبى مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت . چراغ خاموش بود ولى ماه روشن و همين براى شنا کافى بود . مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شيرجه برود . ناگهان سايه بدنش را همچون صليبى روى ديوار مشاهده کرد . احساس عجيبى تمام وجودش را فرا گرفت . از پله ها پائين آمد و به سمت کليد برق رفت و چراغ ها را روشن کرد . آب استخر براى تعمير خالى شده بود !

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 16:4  توسط MaNsOuR   |  آرشیو نظرات

گفتگو با خدا …
خدا : بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است .
بنده : خدايا ! خسته ام ، نمي توانم .
خدا : بنده ي من ، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان .
بنده : خدايا ! خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم .
خدا : بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان .
بنده : خدايا ! سه رکعت زياد است .
خدا : بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان .
بنده : خدايا ! امروز خيلي خسته ام ! آيا راه ديگري ندارد ؟
خدا : بنده من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله .
بنده : خدايا ! در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد !
خدا : بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله .
بنده : خدايا ! هوا سرد است ! نميتوانم دستانم را از زير پتو در بياورم .
خدا : بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب ميکنيم .
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد .
خدا : ملائکه ي من ! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده ، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده .
ملائکه : خداوندا ! دوباره او را بيدار کرديم ، اما باز خوابيد .
خدا : ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست .
ملائکه : پروردگارا ! باز هم بيدار نمي شود !
خدا : اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر ميآورد .
ملائکه : خداوندا ! نمي خواهي با او قهر کني ؟
خدا : او جز من کسي را ندارد … شايد توبه کرد …
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری .

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-10-22] [ 09:53:00 ق.ظ ]




 

اخلاق شوهر نسبت ‏به همسر

1- حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي‏فرمايند : «فدارها علي کل حال واحسن الصحبة لها فيصفو عيشک[1]  ; هميشه با همسرت مدارا کن، و با او به نيکي همنشيني کن تا زندگيت‏باصفا شود »

از تکبر و خشونت‏ بپرهيز

2-پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «خير الرجال من امتي الذين لايتطاولون علي اهليهم و يحنون عليهم ولا يظلمونهم[2] ; بهترين مردان امت من، آن کساني هستند که نسبت‏به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند »

سيلي، هرگز !

3- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «فاي رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النيران فيلطمه علي حر وجهه سبعين لطمة في نار جهنم[3] ; هر کس به صورت زنش سيلي بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور مي‏دهد تا در آتش جهنم هفتاد سيلي بر صورت او بزند »

من تو را دوست دارم

4- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «قول الرجل للمراة اني احبک لا يذهب من قلبها ابدا[4] ; اين گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم‏» ، هرگز از قلب زن بيرون نمي‏رود »

تامين سعادت ديني و دنيايي همسر

5- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «للمراة علي زوجها ان يشبع بطنها، و يکسو ظهرها، ويعلمها الصلاة والصوم والزکاة ان کان في مالها حق، ولاتخالفه في ذلک[5] ; حق زن بر شوهرش اين است که او را سير کند، لباس بپوشاند، نماز و روزه و زکات را - اگر در مال زن حق زکاتي است - به او ياد دهد، و زن نيز در اين کارها با او مخالفت نورزد »

آيا هديه هم مي‏خري؟

6- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «من دخل السوق فاشتري تحفة فحملها الي عياله کان کحامل صدقة الي قوم محاويج وليبدا بالاناث قبل الذکور فان من فرح ابنته فکانما اعتق رقبة من ولد اسماعيل ومن اقر بعين ابن فکانما بکي من خشية الله ومن بکي من خشية الله ادخله الله جنات النعيم[6] ; هر کس به بازار رود و هديه‏اي براي خانواده‏اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسي است که براي نيازمندان صدقه مي‏برد [ . و هنگامي که هديه را به خانه مي‏برد]، بايد، قبل از پسران، به دختران بدهد، زيرا کسي که دخترش را شادمان کند، مانند کسي است که يک بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد کرده است . و هر کس [با دادن هديه‏اي ] چشم پسري را روشن کند، گويا از ترس خدا گريسته است و هر کس از ترس خدا بگريد، خداوند او را داخل نعمت‏هاي بهشت کند »

بازار و خريد گوشت

7- امام سجاد عليه السلام مي‏فرمايند : «لان ادخل السوق ومعي درهم ابتاع به لحما لعيالي وقد قرموا اليه احب الي من ان اعتق نسمة[7] ; براي من به بازار رفتن و خريد يک درهم گوشت‏براي خانواده‏ام که ميل به گوشت دارند، از بنده آزاد کردن دوست داشتني‏تر است »

سوغاتي را فراموش نکن

8- امام صادق عليه السلام مي‏فرمايند : «اذا سافر احدکم فقدم من سفره فليات اهله بما تيسر [8] ; هرگاه يکي از شما به مسافرت رود و سپس از سفر برگردد، پس بايد براي خانواده خود به اندازه‏اي که توانايي دارد سوغاتي بياورد »

براي او آرايش مي‏کني؟

9- امام باقر عليه السلام مي‏فرمايند : «النسآء يحببن ان يرين الرجل في مثل ما يحب الرجل ان يري فيه النسآء من الزينة[9]  ; همان گونه که مردان دوست دارند زينت و آرايش را در زنانشان ببينند، زنان نيز دوست دارند زينت و آرايش را در مردانشان ببينند »

10- راوي مي‏گويد به امام صادق عليه السلام عرض کردم : حق زن بر شوهرش چيست؟ حضرت فرمودند : «. . . ولاتکون فاکهة عامة الا اطعم عياله منها ولايدع ان يکون للعيد عندهم فضل في الطعام وان يسني لهم في ذلک شي‏ء ما لم يسن لهم في سآئر الايام [10]; . . . هر ميوه‏اي که همه مردم از آن مي‏خورند، بايد به خانواده‏اش بخوراند و در روزهاي عيد خوراک آنان را افزايش دهد، و چيزهايي براي آنان فراهم کند که در روزهاي ديگر فراهم نمي‏کرده است »

تهمت و سوء ظن هرگز

11- امام صادق عليه السلام مي‏فرمايند : «لا تقذفوا نسآءکم فان في قذفهن ندامة طويلة وعقوبة شديدة [11] ; به زنان خود تهمت نزنيد [و نسبت ناروا ندهيد]، زيرا در اين کار، [براي شما] پشيماني طولاني و کيفر سختي خواهد بود »

خدا کند تو بيايي

12- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «هلک بذي المروة ان يبيت الرجل عن منزله بالمصر الذي فيه اهله [12]; از جوانمردي دور است که [مردي] در شهري که خانواده‏اش هستند باشد ، ولي در غير خانه خود بخوابد »

آداب ورود به خانه

13- امام صادق عليه السلام مي‏فرمايند : «يسلم الرجل اذا دخل علي اهله واذا دخل يضرب بنعليه ويتنحنح يصنع ذلک حتي يؤذنهم انه قد جآء حتي لا يري شيئا يکرهه[13]; هنگامي که مرد با خانواده‏اش برخورد مي‏کند، [به آنان] سلام کند و هنگام ورود با صداي کفش و با سرفه کردن، خانواده‏اش را از آمدن خود با خبر کند ، تا اينکه چيزي نبيند که او را ناخوش آيد »

در کنار همسر نشستن

14- پيامبر عزيز اسلام صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «جلوس المرء عند عياله احب الي الله تعالي من اعتکاف في مسجدي هذا[14]; نشستن مرد در کنار خانواده‏اش ، نزد خداي بزرگ دوست داشتني‏تر از اعتکاف [و نشستن] در اين مسجد من است »

تا کنون لقمه در دهانش گذاشته‏اي؟

15- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند : «ان الرجل ليؤجر في رفع اللقمة الي في امراته[15] ; مرد در برابر لقمه‏اي که در دهان زنش مي‏گذارد پاداش مي‏برد »

کتک نزن، فرياد نکش !

16- پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله به يکي از زنان درباره حق زن بر شوهرش مي‏فرمايند : «حقک عليه ان يطعمک مما ياکل ويکسوک مما يلبس ولا يلطم ولا يصيح في وجهک[16]  ; حق تو بر شوهرت اين است که از آنچه خود مي‏خورد به تو غذا دهد، و از آنچه خود مي‏پوشد تو را نيز بپوشاند، و به روي تو سيلي نزند و فرياد نکشد »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:51:00 ق.ظ ]




 

۰۱
خوش خلقى
۰۲
خوشرفتارى با همسايه
۰۳
زياد به والدين احسان كردن
۰۴
صله ارحام
۰۵
صدقه دادن
۰۶
خوبى نيت داشتن
۰۷
شستن دست پيش از غذا
۰۸
شستن ظرف خوراك و غذا
۰۹
جاروب كردن خانه
۱۰
روشن كردن چراغ پيش از غروب آفتاب
۱۱
خوردن كاسنى
۱۲
خوردن ريزه هاى طعام از كنار سفره
۱۳
شستن سر با ختمى
۱۴
شانه كردن موى سر
۱۵
جاروب كردن درب خانه
۱۶
سركه در خانه گذاشتن
۱۷
گرامى داشتن ناتوآنها
۱۸
ميانه روى در اقتصاد
۱۹
خلال كردن
۲۰
خوددارى از شهوت
۲۱
درستكار و امانت
۲۲
گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه
۲۳
انگشتر عقيق در دست كردن
۲۴
انگشتر ياقوت در دست كردن
۲۵
انگشتر فيروزه در دست كردن
۲۶
استغفار كردن
۲۷
گفتن لا حول و لا قوه الا باللّه
۲۸
سی مرتبه گفتن (سبحان اللّه و بحمده سبحان اللّه العظيم و بحمده )
۲۹
دعا كردن برادر مومن ، مومنى را در خلوت
۳۰
سلام كردن و قل هو اللّه احد خواندن بعد از داخل شدن به منزل
۳۱
خواندن آيه الكرسى
۳۲
گفتن هر روز صد مرتبه “لا اله الا اللّه الملك الحق المبين”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




 

اولين ذكرى كه بعد از اتمام نماز بسيار سفارش شده است تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليه است . از امام صادق عليه السلام مروى است كه : ما امر مى كنيم كودكان خود را به تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليه چنان كه امر مى كنيم آنها را به نماز ، پس ترك آن را مكن كه هر كه مداومت نمايد بر آن شقى و بدبخت نمى شود و در روايات معتبر وارد شده كه ذكر كثير كه خدا در قرآن مجيد به آن امر فرموده تسبيح حضرت فاطمه سلام اللّه عليه است كه بايد بعد از هر نماز خوانده شود . امام محمد باقر عليه السلام فرمودند : هر كه تسبيح فاطمه سلام اللّه عليه را بگويد و بعد از آن استغفار كند خدا او را بيامرزد و آن بر زبان صد هست و در ميزان عمل هزار ، و شيطان را دور مى كند و خدا را خشنود مى گرداند . امام صادق عليه السلام نيز فرمودند : هر كه اين تسبيح را بعد از نماز بگويد پيش از آن كه پاهايش را از حالت نماز برگرداند آمرزيده شود و بهشت بر او واجب گردد و نزد من از آن كه هزار ركعت نماز بگذارد در هر روز بهتر است و آن تسبيح اين است بعد از هر نماز بلافاصله 34 مرتبه اللّه اكبر؛ 33 مرتبه الحمدللّه ؛ 33 مرتبه سبحان اللّه .

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ق.ظ ]




آفات زبان

 
امام سجاد علیه السلام درباره حق زبان می فرماید:حق زبان آن است که آن را از زشت گویی بازداری, به گفتار نیک و ادب عادت دهی.
امام سجاد علیه السلام درباره حق زبان می فرماید:حق زبان آن است که آن را از زشت گویی بازداری, به گفتار نیک و ادب عادت دهی. از گشودن زبان , جز به هنگام نیاز و تحصیل منفعت دین و دنیا خودداری , و از پر گویی و بیهوده گویی که جز زیان در بر ندارد, دوری کنی و…
زبان از جمله نعمتهای بزرگ خداوند است که به انسان عطا فرموده است؛و این تنها انسان است که از روی عقل و درایت, میتواند تکلم کند و از این نعمت الهی بهره مند شود.
این نعمت عظیم الهی , با اینکه از حجم کمی برخوردار است میتواند انسان را به درجاتی عالی رسانده وجایگاه او را در بهشت قرار داده و نیز می تواند او را به درک اسفل , سقوط داده و او را در جهنم جای دهد.
هم چنان امیر مومنان علی علیه السلام فرمود:
آدمی در زیر زبان خویش نهان است؛ پس سخن خویش بسنج و آن را بر خرد و معرفت عرضه دار, اگر برای خدا و در راه او بود , به زبان آر وگرنه, سکوت بهتر از آن است. (۱)
امام سجاد علیه السلام فرمود: زبان آدمی هر صبح به تمام جوارح او سر میکشد و می پرسد: چگونه شب را به صبح رساندید؟ آنها پاسخ میدهند: اگر تو ما را رها کنی , به خوبی ؛ آنگاه تو را سوگند داده, می گوید در مورد ما از خدا بترس که ما فقط به سبب تو عقاب می شویم یا پاداش می گیریم. (۲)
برای زبان آفات زیادی نام برده شده که به جهت اختصار به برخی از آنها اشاره می شود.
۱- غیبت
از جمله آفت های بزرگ زبان که دنیا و آخرت انسان را به تباهی می کشاند غیبت است.
خداوند در قرآن کریمش میفرماید: یا ایها الذین امنوا…. لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا (۳) ای کسانی که ایمان آورده اید… برخی از شما از دیگری غیبت نکند, آیا هیچ یک از شما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟
غیبت نزد دانشمندان علم و اخلاق و فقیهان , متذکر شدن یا فهماندن عیب و نقص کسی در غیاب او, به دیگران است . به تعبیر دیگر, غیبت آن است که در غیاب کسی به بیان آنچه نقلش مایه نا خشنودی او میشود بپردازد (۴)
اگر صفت زشت یا نقصی در کسی وجود داشته باشد و ما در غیابش , آنرا برای دیگران نقل کنیم , این غیبت است؛ نه اینکه چیزی یا صفتی که در او نیست را بیان کنیم ؛ لذا فرق بین تهمت و غیبت در همین است .
ابوذر غفاری از پیامبر اکرم (ص) پرسید : غیبت چیست؟ حضرت فرمود: یاد کردن برادرت به چیزی که از آن ناخرسند میشود, عرض کردم ای رسول خدا اگر این عیب که گفتم در او بود چه؟ فرمود:
اگر او را به عیبی که در او بود یاد آور شدی , غیبت کرده ای واگر عیبی را که در او نبود متذکر شدی , بهتان زده ای ( ۵)
در زشتی غیبت همان بس که رسول خدا (ص) فرمودند: ان الغیبه اشد من الزنا به راستی که غیبت کردن از زنا بدتر است.
یا در جای دیگر امیر مومنان فرمودند که: الغیبه قوت کلاب النار غیبت , خوراک سگهای جهنم است.
و نیز حضرت فرمودند که : پست ترین مردم کسی است که غیبت میکند.
البته در باب غیبت روایات بسیار تکان دهنده ای آمده که شما را به مطالعه آنها در کتابهای اخلاقی , دعوت می کنم.
۲-دروغ
از دیگر آفات زبان که جامعه بشری گرفتار آن است دروغ است.
دانشمندان علم اخلاق برای دروغ اقسامی ذکرکرده اند که عبارت است از:
۱-دروغ در گفتار ۲-دروغ در نیت ۳- دروغ در تصمیم و عزم ۴- دروغ در وفا به عزم ۵- دروغ در عمل ۶- دروغ در مقامات دین و سلوک , که ما در اینجا به معروفترین آن , یعنی دروغ در گفتار می پردازیم.
هر زمان انسان خبری مخالف با واقع را ابراز کند به دروغ در گفتار دچار شده است.(۶)
امام باقر (ع) می فرماید: اتقوا الکذب الصغیر منه والکبیر فی کل جد و هزل(۷)
از دروغ بپرهیزید, چه کوچک چه بزرگ , در هر حالی باشد,چه جدی و چه شوخی .
شوخی کردن بجا و مناسب از نشانه های مومن است ولی نه شوخی کردن به دروغ ؛ چرا که دروغ به شوخی کم کم انسان را به سوی گفتن به جد می کشاند و کسی که به دروغ عادت کند قطعا هلاک خواهد شد .
در احادیث زیادی دروغگویی را مصادف با خروج از ایمان ذکر کرده اند .
حسن ابن محبوب می گوید : از حضرت صادق (ع) پرسیدم : آیا مومن ممکن است بخیل باشد؟فرمود : بله. آیا ممکن است ترسو باشد؟ بله . آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود : نه , مومن دارای هر سرشتی میشود جز دروغ و خیانت . (۸)
هر یک از صفات بخل و ترس و…قبیح بوده و باید آنها را ترک کرد ولی دروغگویی از رذیله هایی است که به هیچ وجه با داشتن ایمان سازگاری ندارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ق.ظ ]






رسول خدا(ص) می فرمایند: “برترین شما نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است. آنان که خود را آماده خدمت کرده و با دیگران با الفت و محبّت زندگی می کنند.” امام محمد باقر(ع) نیز می فرمایند: کاملترین مردم از لحاظ ایمان خوش خُلق ترین آنهاست". همچنین رسول خدا(ص) می فرمایند: بیشترین چیزی که امتم را به بهشت می برد، تقوای خدا و حُسن خلق است.”

در حدیثى از رسول خدا(ص) آمده است: «من مشى على الارض اختیالا لعنه الارض ، و من تحتها، و من فوقها: کسى که از روى غرور و تکبر، روى زمین راه رود زمین و کسانى که در زیر زمین خفته اند، و آنها که روى زمین هستند، همه او را لعنت مى کنند! همچنین در حدیث دیگری آمده است پیامبر از راه رفتن مغرورانه و متکبرانه نهى کرد و فرمود: کسى که لباسى بپوشد و با آن کبر بورزد، خداوند او را در کنار دوزخ به قعر زمین مى فرستد و همنشین قارون خواهد بود، چرا که او نخستین کسى بود که غرور و کبر را بنیاد نهاد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ق.ظ ]





سخاوت فاطمه(س) به عنوان یکی از ویژگی‌های رفتاری او گزارش شده است. فاطمه(س) در زندگی مشترک خود با علی(ع) زمانی که در وضعیت مطلوب اقتصادی قرار داشت ساده زیست بود و همیشه انفاق می‌کرد.[۱۴۳] اهدای لباس نو در شب عروسی خود به فرد محتاج،[۱۴۴] بخشیدن گردنبند به فقیر[۱۴۵] و دادن همه غذای خود به مسکین، یتیم و اسیر از جمله این موارد است.[۱۴۶] بر اساس گزارش‌های روایی و تفسیری پس از آنکه فاطمه(س)، علی(ع) و حسنین(ع) سه روز پی‌در پی هنگام افطار همه غذای خود را به نیازمند دادند آیه ۵ تا ۹ سوره انسان مشهور به آیه اطعام در شأن آنان نازل شد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ق.ظ ]





از میان زنان مسلمان تنها فاطمه(س) برای حضور در مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران انتخاب شد. این ماجرا در آیه مباهله ذکر شده است. بنابر منابع تفسیری، روایی و تاریخی، آیه مباهله در برتری و فضیلت اهل‌بیت پیامبر نازل شده است.[۱۳۹] فاطمه، امام علی، امام حسن و امام حسین همراهان پیامبر در این واقعه بودند.[۱۴۰]

استمرار نسل پیامبر از طریق فاطمه
تداوم نسل پیامبر از فاطمه و تعیین امامان شیعه از فرزندان فاطمه به عنوان یکی از فضائل او ذکر شده است.[۱۴۱] برخی از مفسران استمرار نسل پیامبر از فاطمه را مصداق کوثر یعنی خیر فراوان در سوره کوثر دانسته‌اند.[۱۴۲]

سخاوت
سخاوت فاطمه(س) به عنوان یکی از ویژگی‌های رفتاری او گزارش شده است. فاطمه(س) در زندگی مشترک خود با علی(ع) زمانی که در وضعیت مطلوب اقتصادی قرار داشت ساده زیست بود و همیشه انفاق می‌کرد.[۱۴۳] اهدای لباس نو در شب عروسی خود به فرد محتاج،[۱۴۴] بخشیدن گردنبند به فقیر[۱۴۵] و دادن همه غذای خود به مسکین، یتیم و اسیر از جمله این موارد است.[۱۴۶] بر اساس گزارش‌های روایی و تفسیری پس از آنکه فاطمه(س)، علی(ع) و حسنین(ع) سه روز پی‌در پی هنگام افطار همه غذای خود را به نیازمند دادند آیه ۵ تا ۹ سوره انسان مشهور به آیه اطعام در شأن آنان نازل شد.[۱۴۷]

مُحَدَّثه بودن
سخن گفتن فرشتگان با فاطمه یکی از ویژگی‌های او معرفی شده است. این ویژگی موجب شد او را مُحَدَّثه بنامند.[۱۴۸] گفتگوی فرشتگان با فاطمه در زمان پیامبر[۱۴۹] و پس از رحلت وی، برای تسلی دادن فاطمه(س) و خبردادن از آینده نسل پیامبر بوده است. رویدادهای آینده را که فرشته الهی به فاطمه می‌گفت، امام علی(ع) می‌نوشت که به مصحف فاطمه معروف شد.[۱۵۰]

زیارت‌نامه
در برخی از منابع شیعه برای زهرا(س) زیارت‌نامه‌ای توسط امام صادق(ع) بیان شده است.[۱۵۱] بنا بر متن زیارت‌نامه، فاطمه(س) قبل از آفریده شدن مورد امتحان خداوند قرار گرفته و در این امتحان صبور بوده است.[۱۵۲]

در این زیارت‌نامه قبول کردن ولایت حضرت زهرا(س) مانند قبولی ولایت همه انبیاء و حضرت محمد(ص) و اطاعت از آنها دانسته شده است.[۱۵۳] همچنین طبق این زیارت کسی که از حضرت زهرا(س) اطاعت کرده و ثابت‌قدم باشد، از پلیدی‌ها و گناهان پاک می‌شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ق.ظ ]





از میان زنان مسلمان تنها فاطمه(س) برای حضور در مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران انتخاب شد. این ماجرا در آیه مباهله ذکر شده است. بنابر منابع تفسیری، روایی و تاریخی، آیه مباهله در برتری و فضیلت اهل‌بیت پیامبر نازل شده است.[۱۳۹] فاطمه، امام علی، امام حسن و امام حسین همراهان پیامبر در این واقعه بودند.[۱۴۰]

استمرار نسل پیامبر از طریق فاطمه
تداوم نسل پیامبر از فاطمه و تعیین امامان شیعه از فرزندان فاطمه به عنوان یکی از فضائل او ذکر شده است.[۱۴۱] برخی از مفسران استمرار نسل پیامبر از فاطمه را مصداق کوثر یعنی خیر فراوان در سوره کوثر دانسته‌اند.[۱۴۲]

سخاوت
سخاوت فاطمه(س) به عنوان یکی از ویژگی‌های رفتاری او گزارش شده است. فاطمه(س) در زندگی مشترک خود با علی(ع) زمانی که در وضعیت مطلوب اقتصادی قرار داشت ساده زیست بود و همیشه انفاق می‌کرد.[۱۴۳] اهدای لباس نو در شب عروسی خود به فرد محتاج،[۱۴۴] بخشیدن گردنبند به فقیر[۱۴۵] و دادن همه غذای خود به مسکین، یتیم و اسیر از جمله این موارد است.[۱۴۶] بر اساس گزارش‌های روایی و تفسیری پس از آنکه فاطمه(س)، علی(ع) و حسنین(ع) سه روز پی‌در پی هنگام افطار همه غذای خود را به نیازمند دادند آیه ۵ تا ۹ سوره انسان مشهور به آیه اطعام در شأن آنان نازل شد.[۱۴۷]

مُحَدَّثه بودن
سخن گفتن فرشتگان با فاطمه یکی از ویژگی‌های او معرفی شده است. این ویژگی موجب شد او را مُحَدَّثه بنامند.[۱۴۸] گفتگوی فرشتگان با فاطمه در زمان پیامبر[۱۴۹] و پس از رحلت وی، برای تسلی دادن فاطمه(س) و خبردادن از آینده نسل پیامبر بوده است. رویدادهای آینده را که فرشته الهی به فاطمه می‌گفت، امام علی(ع) می‌نوشت که به مصحف فاطمه معروف شد.[۱۵۰]

زیارت‌نامه
در برخی از منابع شیعه برای زهرا(س) زیارت‌نامه‌ای توسط امام صادق(ع) بیان شده است.[۱۵۱] بنا بر متن زیارت‌نامه، فاطمه(س) قبل از آفریده شدن مورد امتحان خداوند قرار گرفته و در این امتحان صبور بوده است.[۱۵۲]

در این زیارت‌نامه قبول کردن ولایت حضرت زهرا(س) مانند قبولی ولایت همه انبیاء و حضرت محمد(ص) و اطاعت از آنها دانسته شده است.[۱۵۳] همچنین طبق این زیارت کسی که از حضرت زهرا(س) اطاعت کرده و ثابت‌قدم باشد، از پلیدی‌ها و گناهان پاک می‌شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ق.ظ ]





مَن اَصعَدَ اِلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِه اَهبَطَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ اَفضَلَ مَصلَحَتِه (ترجمه: کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ‌، برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.)
عدة الداعی، ص ۲۳۳
سخنان و زندگی عبادی، سیاسی و اجتماعی فاطمه(س) به مثابه میراثی برجای مانده از او مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است و در آثار مسلمانان از آن‌ها یاد شده است. مصحف فاطمه، خطبه فدکیه، تسبیحات و نماز حضرت زهرا بخشی از میراث معنوی فاطمه است.

روایات، بخش مهمی از میراث فاطمه(س) هستند. این روایات از حیث محتوا متنوع و مشتمل بر موضوعات اعتقادی، فقهی، اخلاقی و اجتماعی‌اند. برخی از روایات وی در کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل سنت ذکر شده است و شماری از روایات در کتاب‌هایی مستقل با عناوینی نظیر «مسنَد فاطمه» و «اخبار فاطمه» تدوین شده‌اند. برخی از این مسندها در طول زمان مفقود شده‌اند و تنها در کتاب‌های رجالی، تراجِم و کتاب‌شناسی‌ها از راویان و نویسندگان این کتاب‌ها سخن به میان آمده است.[۱۵۵]
مصحف فاطمه، شامل مطالبی است که فاطمه آن‌ها را از فرشته الهی شنید و امام علی(ع) آن را نوشته است.[۱۵۶] به اعتقاد شیعیان مصحف فاطمه نزد امامان شیعه بوده و هر امامی در پایان عمر خود آن را به امام بعدی تحویل داده است[۱۵۷] و غیر از امامان هیج فردی به کتاب دسترسی نداشته است. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است.[۱۵۸]
خطبه فدکیه، یکی از سخنان مشهور فاطمه است که درباره ماجرای غصب خلافت و مصادره فدک بیان شده است. چندین شرح درباره خطبه فدکیه نوشته شده است که نام بیشتر آنها شرح خطبه زهرا(س) یا شرح خطبه لُمَّه (نام دیگر خطبه فدکیه) است.[۱۵۹]
تسبیحات فاطمه زهرا(س)، ذکری است که فاطمه از پیامبر(ص) آموخت[۱۶۰] و فاطمه از فراگیری آن خشنود شد.[۱۶۱] در منابع شیعه و اهل سنت درباره آموختن تسبیحات به فاطمه گزارش‌های متعددی ذکر شده و آمده است امام علی پس از شنیدن این ذکر، در هیچ شرایطی آن را ترک نکرد.[۱۶۲]
نماز حضرت زهرا، نمازهایی است که فاطمه آنها را از پیامبر(ص) یا جبرئیل فراگرفته بود. در برخی از متون روایی و کتاب‌های دعا به این نمازها اشاره شده است.[۱۶۳]
اشعار منسوب به فاطمه(س)، که در منابع تاریخی و روایی گزارش شده است. این اشعار از جهت تاریخی مربوط به دو دوره است: دوره پیش از رحلت پیامبر و دوره پس از رحلت او. درباره اشعار فاطمه تک‌‌‌نگاری‌هایی نیز منتشر شده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ق.ظ ]






با رسیدن ایام شهادت و سوگواری فاطمیه متن “زیارتنامه حضرت فاطمه”(س) را همراه با ترجمه در این مطلب قرار داده ایم که ملاحظه میکنید.


متن زیارتنامه حضرت فاطمه
در روایات شیعه دو تاریخ برای درگذشت فاطمه زهرا وجود دارد، ایّام فاطمیّه یا ایام وفات فاطمه زهرا به فاصلهٔ بین این دو تاریخ یعنی 13 جمادی الاول تا 3 جمادی الثانی گفته می شود.


در ادامه زیارتنامه حضرت فاطمه را به مناسبت ایام فاطمیه و ایام سوگواری این بانوی بزرگوار اسلام برای شما عزیزان آماده کرده ایم. التماس دعا.


 

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ


صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ

أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ

إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‏

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ‏

أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ‏

مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ

أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً

   

زیارت حضرت فاطمه (س)
 

ترجمه زیارت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها

ای آن که خدایی که تو را خلق کرد پیش از خلقت بیازمود و در آن آزمایش بر هر گونه بلا و مصیبت تو را شکیبا و بردبار گردانید.

و ما چنین پنداریم که دوستان شما هستیم و مقام بزرگی شما را تصدیق می‏کنیم و بر هر دستور و تعلیمات الهی که پدر شما و وصیّش که درود حق بر او و آلش باد برای ما آورد صبور و مطیع خواهیم بود

پس ما درخواست می‏کنیم هرگاه که مصدق و مؤمن به شما هستیم که ما را بواسطه این تصدیق به رسول و وصیش خدا به شما ملحق فرماید.

تا به ما مژده رسد که بواسطه دوستی شما ما را از گناهان پاک سازد

سلام بر تو ای دختر رسول خدا سلام بر تو ای دختر پیغمبر خدا.

سلام بر تو ای دختر حبیب خدا سلام بر تو ای دختر دوست خاص خدا.

سلام بر تو ای دختر بنده خالص خدا سلام بر تو ای دختر امین خدا سلام بر تو ای دختر بهترین خلق خدا .

سلام بر تو ای دختر بهترین پیغمبران و رسولان و فرشتگان خدا .

سلام بر تو ای دختر بهترین خلق سلام بر تو ای سیده زنان عالم از اولین و آخرین.

سلام بر تو ای زوجه ولی خدا (امیر المؤمنین) و بهترین تمام خلق بعد از رسول خدا.

سلام بر تو ای مادر حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت.

سلام بر تو ای صدیقه طاهره که به راه دین شهید گردیدی.

سلام بر تو ای آنکه خدا از تو خوشنود و تو از خدا خوشنودی.

سلام بر تو ای صاحب فضیلت‏و پاکیزه صفات سلام بر تو ای انسیه حوراء.

سلام بر تو ای ذات متقی پاک گوهر سلام بر تو ای آنکه به الهام خدا دانا بودی.

سلام بر تو ای مظلوم (و دارای عصمت) که حق تو را غصب کردند.

سلام بر تو ای ستم کشیده و مقهور دشمنان دین.

سلام بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و برکات حق بر تو باد.

درود خدا بر تو و بر جسم و جان تو باد. گواهی می‏دهم که چون تو از جهان رفتی با مقام یقین و دلیل روشن از جانب پروردگار بودی و هر که تو را مسرور و شاد ساخته.

رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را شاد ساخته و هر که در حق تو جفا و ظلم کرد به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد ظلم و جفا کرده.

و هر که تو را آزرده کرد رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را آزرده است.

و هر که به تو پیوست به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد پیوسته.

و هر که از تو بریده از رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد بریده است.

زیرا تو پاره تن پیغمبر و روح مقدس آن بزرگواری خدا را گواه می‏گیرم و رسول او و فرشتگان را که من از آن کس راضیم که شما از او راضی هستید و خشمگینم از هر که شما از او خشمگین هستید.

بیزارم از آنکه شما از او بیزارید دوستم با آن که شما با او دوستید و دشمنم با هر که شما با او دشمنید.

ناراضیم از هر که شما از او ناراضی هستید و محبوب من است هر که محبوب شماست و بر صدق گواهی من خدا کافی است.

که گواه و محاسب و جزا دهنده و ثواب بخشنده است.

خدا را گواه می‏گیرم و پیغمبران و فرشتگان را خدا را گواه می‏گیرم و فرشتگان را که من دوستم با دوستان شما و دشمنم با دشمنان شما و با هر که محاربه کند با شما محاربم.

من ای مولای من به مقام عصمت و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت که پیشوایان دین منند یقین دارم.

و به ولایت و امامت شما ایمان دارم و ملتزم اطاعت شما هستم.

گواهی می‏دهم که دین همان است که آنها راست و حکم خدا همان حکم است که آنها کنند و آنها حکم خدا را البته به خلق رسانیدند.

و امت را به راه خدا به طریق حکمت و برهان و پند و اندرز نیکو دعوت کردند و از ملامت لائمان نیندیشیدند.

و درود بر تو و بر پدر بزرگوار و شوهر و ذریه و فرزندانت که امامان پاک گوهرند ای پروردگار درود فرست بر محمد (ص) و اهل بیتش و درود فرست بر بتول طاهره و صدیقه معصومه باتقوای پاکیزه روح که از خدا راضی است و خدا از او راضی است پاک گوهر با رشد و هدایت و مظلوم و مقهور امت که حقش را غصب و ارثش را منع کردند و استخوان پهلویش را شکستند و به شوهرش ستم نمودند و فرزندش را شهید کردند.

ای خدا فاطمه دخت رسول توست و پاره تن و باطن قلب و جگر گوشه پیغمبر توست.

تحیت و درود از توبر او باد و او تحفه گرانبهای توست که خاصه به وصی رسولت اعطا فرمودی و حبیب حضرت مصطفی و قرین حضرت مرتضی و بزرگ زنان عالم و بشارت دهنده اولیاء و ملازم ورع و زهد. و سیب باغ فردوس و بهشت خلد تو مولدش را به شرف زنان بهشتی شرافت دادی و انوار ائمه طاهرین را از نسل پاک او مقرر داشتی و در برابرش پرده نبوت را بیاویختی.

پروردگارا درود فرست بر او درودی که مقامش نزد تو بیفزاید و نزد تو شرافت یابد و از مقام رضا و خشنودیت منزلت گیرد از ما تحیت و سلام به روح پاک آن بزرگوار برسان و بواسطه دوستی و محبت او ما را فضل و احسان و رحمت و مغفرت کرامت فرما که تو ای خدا دارای مقام عفو با لطف و کرامتی.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-10-21] [ 09:34:00 ق.ظ ]






زمانی که انسان می میرد روح او کاملا از بدنش جدا می شود که در این لحظه اتفاقاتی برای او می افتد و در هنگام مرگ با دیدن بعضی چیزها به پایان عمر خود پی می برد.


اتفاقاتی که هنگام مرگ برای انسان رخ می دهد؟

بسیاری از ما درباره لحظه مرگ و جان دادن صحبتهایی را شنیده ایم و فرا رسیدن آن لحظه و اتفاقاتی که قرار است برایمان پیش آید ، خوف و وحشت داریم . در لحظه مرگ برخی از واقعیت ها که در زمان حیات، بر انسان پوشیده است ، بر او آشکار می ‏شود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا می گذرد، فرشته مرگ را می بیند و در آستانه جهان غیب قرار می گیرد. در این بخش از نمناک شما را با اتفاقاتی که لحظه مرگ می افتد آشنا می کنیم.

 

هنگام مرگ چه اتفاقی می افتد؟
آدمی در لحظه جان دادن چه می بیند؟

در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند و برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود.

مشهودات اهل ایمان و کفر در لحظه مرگ به اعمال آن ها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را می بینند ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.

فرشته ملک الموت


انسان ها در هنگام مرگ بعضی چیزها مثل شیطان و فرشتگان برایش متمثل می شود. محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ می بیند ، در می یابد که زندگی دنیایش پایان یافته و در این موقع، بسیار نگران و مضطرب می شود و فشار روحی زیادی بر او وارد می شود. انسان نیکوکار فرشتگان قبض روح را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده می کند اما اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند.

 

چهره ی ترسناک فرشته ملک الموت برای کافران
فرشتگان ثبت اعمال


هر انسانی پس از مرگ، فرشتگان ثبت اعمال را می بیند و بلافاصله از وضع خود آگاه می شود و می فهمد آیا بهشتی و اهل سعادت است یا جهنمی و اهل عذاب می باشد. یکی دیگر از مشهودات محتضر در اولین مراحل انتقال، فرشتگان مأمور بر رزق و روزی است.

امامان و پیامبران

هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر آنکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) همگی (با بدنی مثالی) نزد او مجسم و حاضر می شوند، به طوری که آنان را می بیند. اگر محتضر از مؤمنان باشد، وقت مشاهده به آنان علاقه پیدا می کند و عشق می ورزد، و اگر از مؤمنان نباشد، هنگام مشاهده ایشان، آنان را دشمن می دارد و به دیدار آنان علاقه ای ندارد.

 

دیدن امامان و پیامبران پس از مرگ
بهشت و درجات والای آن


انسان مومن پس از مرگ بهشت و درجات والای آن را می بیند در حالی که به واسطه جدا شدن از زن و زندگی، حسرت و اندوه فراوانی دارد ملک الموت به او بهشت را نشان می دهد و می گوید:اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمت ها را دریابی؟ می گوید:به خدا قسم مشتاقم و حاضرم.»

شیطان


در برخی از روایات آمده است که هنگام مرگ شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین انسان حاضر می شوند تا وی را وسوسه کنند و در دینش به شک اندازند و او را به کفر بکشاند اما اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمی تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.

 

وسوسه انسان توسط شیطان در هنگام مرگ 
مال ، اولاد و اموال


مال و اولاد و اعمال فرد از دیگر اموری که برای محتضر به صورت مثالیه خود مجسم می گردد. در فرمایش امام علی آمده است که هنگامی که انسان متوجه مال خود می شود ومی گوید:(ای مال)! به خدا سوگند من بر (جمع) تو حریص و (بر انفاق تو) بخیل بودم (شب و روز خود را برای تحصیل و به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمی کردم)، پس چه سود و بهره ای از تو برای من است؟ مال (در جواب) می گوید:کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست).

سپس متوجه فرزندان خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من برای شما پدری مهربان و حامی و نگهدرانده شما بودم، پس (در این حال) چه نفع و فایده ای از شما برای من هست؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و در آن پنهان می سازیم.

متوجه اعمال خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایده ای از تو برای من هست؟ می گوید:من قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.

 

انسان هنگام جان دادن چه میبیند؟
فراز و نشیب های عمر


عالم برزخ و عالم دنیا با یکدیگر متفاوتند و هر حرکتی در دنیا نیازمند زمان است اما در عالم برزخ چنین نیست. عالم برزخ مانند عالم رویا وخواب است ، زمانی که خواب می بینیم رویاها و صحنه هایی را می بینیم که شاید گاهی روزها وقت لازم دارد تا دیده شود اما وقتی از خواب بیدار می شویم ، می بینیم یک ساعت بیشتر در خواب نبوده ایم .

پس انسان در یک ثانیه می تواند ملک الموت را ببیند و همچنین می تواند تمام فراز و نشیب های 70 سال عمرش را آن لحظه ببیند .محتضر از فرازهای روحانی و نورانیش شدیداً غرق لذت توصیف نشدنی می شود و از فرازهای ظلمانی و تاریکش شدیداً ناراحت می شوداما این لذت و ناراحتی ممکن است یک ثانیه یا کمتر از یک ثانیه باشد.

 

دیدن فراز و نشیب های عمر در یک ثانیه
شرایط کسی که سکته می کند


بین کسانی که یک لحظه سکته می کنند و می میرند و کسانی که مدتی در حالت احتضار و جان کندن هستند فرقی نمی کند. از نظر شرعی انسان زمانی می میرد که روح از بدنش کاملاً جدا شده باشد یعنی متخصص بگوید مرده. بنابراین کسی که سکته کرده اگر احتمال می دهید که نمرده او را نگه دارید دفن نکنید تا یقین کنید که مرده است .مرگ زمانی اتفاق می افتد که روح انسان توسط فرشتگان الهی قبض شده و دیگر برگشت هم ندارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]






فدک نام دهکده ای است در 60 کیلومتری شهر مدینة النبی واقع شده، این منطقه سرسبز و پر از درخت یکی از مناطق خیبر است و یهودیان مدینه در آن سکنی داشتند.


فدک چیست و اختلاف حضرت زهرا (س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟
فدک دهکده ای در شمال مدینه بود که تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت . این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی شمرده می شدند . امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر می کنند.


موقعیت جغرافیایی فدک
پس از فتح «قلعه خیبر» یهودیان فدک اقدام به صلح با پیامبر اسلام(ص) کردند و براساس مفاد صلح نامه، بخشی از این زمین ها را در اختیار آن حضرت گذاشتند و ایشان در آنجا درختان نخلی با دست مبارک خویش کاشتند و آنجا را به حکم آیه قرآن به حضرت زهرا (س) دادند.

فدک نام دهکده ای است در 60 کیلومتری شهر مدینة النبی واقع شده، این منطقه سرسبز و پر از درخت یکی از مناطق خیبر است و یهودیان مدینه در آن سکنی داشتند و به زراعت و باغداری می پرداختند و از این منطقه حاصلخیز درآمدهای خوبی به دست می آوردند.

بعد از رحلت پیامبر، خلیفه اول، آن را تصرف و خدمتکاران آن را اخراج و آن را تصرف نمود و حضرت زهرا (ص) نتوانست حق خویش را از او بگیرد، خلیفه دوم آن را به یهودیان بازگرداند و بخشی از آن را از یهودیان خرید.

خلیفه سوم آن را به مروان و دیگران بخشید و تا زمان عمر بن عبدالعزیز از دست فرزندان زهرا (س) خارج بود. با آغاز حکومت عمر بن عبدالعزیز وی فدک را به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگرداند، اما یزید بن عبدالملک دوباره از آنها باز پس گرفت.

سفاح خلیفه عباسی به عبدالله محض بازگرداند، اما منصور دوانیقی بار دیگر فدک را غصب کرد، مهدی عباسی دوباره به فرزندان حضرت فاطمه (س) برگرداند، اما موسی بن مهدی آن را پس گرفت. مأمون آن را در حکمی کتبی به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگرداند.


اما پس بعد از مأمون متوکل این ملک را از فرزندان حضرت فاطمه (س) پس گرفته و آن را به عمر بازیار واگذار کرده و عبدالله بن عمر بازیار درختانی را که پیامبر کاشته بود قطع نمود و به دنبال آن فلج شد.

از محصول آن فرزندان حضرت فاطمه (س) به حجاج و زائران اطعام می نمودند؛ پس از انقراض خلافت عباسی و تشکیل دولت و خلافت عثمانی که تمام عربستان زیر حکومت عثمانیان در آمد، سرنوشت این منطقه نامعلوم بوده اما قطعاً از دوره متوکل از دست فرزندان حضرت فاطمه (س) خارج شده و بیش از این در منابع تاریخی به مسئله فدک پرداخته نشده است.

فدک و رسول خدا (ص)
در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا (ص) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهای آن راتصرف کرد .

پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر (ص) قرار داشت - رسول خدا (ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد . بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند .

با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند; اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند . پیامبر خدا (ص) این درخواست را پذیرفت .

تفاوت فقهی حکم خیبر و فدک
رفتار رسول خدا درباره فدک و خیبر یکسان می نماید; ولی این دو سرزمین حکم همسان ندارند . مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر می شود، دو گونه است:

1 . مکان های که با جنگ و نیروی نظامی گشوده می شود . این سرزمین ها که در اصطلاح «مفتوح العنوة » (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده می شود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویان مسلمان در اختیار مسلمانان قرار می گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره برداری از آن را مشخص می سازد. منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نامه های «وطیح » و «سلالم » ، این گونه بود .

2 . مکان هایی که با صلح گشوده می شود; یعنی مردم منطقه ای با پیمان صلح خود را تسلیم می کنند و دروازه های خود را به روی مسلمانان می گشایند . قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به رسول خدا (ص) سپرده است و مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند .

فدک و دو دژپیش گفته خیبر این گونه فتح شد . بنابراین، ملک رسول خدا (ص) گشت . طبری مورخ بزرگ می گوید:«و کانت فدک خالصة لرسول الله (ص) لانهم لم یجلبوا علیها بخیل و لا رکاب; فدک ملک خالص پیامبر خدا (ص) بود . زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند .»

ارزش اقتصادی فدک
درباره ارزش اقتصادی فدک بسیار سخن گفته اند . برخی از منابع شیعی درآمد سالیانه آن را بین بیست و چهار هزار تا هفتاد هزار دینار نوشته اند و برخی دیگر، نصف در آمد سالیانه آن را 24هزار دینار نگاشته اند . ابن ابی الحدید معتزلی از یکی از متکلمان امامی مذهب چنان نقل می کند که ارزش درختان خرمای این ناحیه با ارزش درختان خرمای شهر کوفه در قرن هفتم برابر بود.

به نظر می رسد می توان تا حدودی ارزش واقعی اقتصادی آن را از یک گزارش تاریخی زمان خلافت عمربن خطاب دریافت . وقتی خلیفه دوم تصمیم گرفت فدکیان یهودی را از شبه جزیره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوه ها قیمت گذاری کنند . کارشناسان ارزش آن را پنجاه هزار درهم تعیین کردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدک، آن ها را از عربستان بیرون راند .

بنابراین، می توان ارزش اقتصادی فدک در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر را چیزی نزدیک به این مقدار دانست .

اختلاف حضرت زهرا (س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟
گزارش های منابع شیعی و سنی نشان می دهد حضرت زهرا (س) و حکومت هر یک دو ادعا درباره فدک داشتند .

الف) ادعاهای حضرت زهرا (س)
چنان که نزد شیعیان مشهور است، حضرت زهرا (س) فدک را ملک خود می دانست و برای اثبات مالکیت خود دو راه را به صورت طولی پیمود; یعنی وقتی از راه اول نتیجه نگرفت سراغ راه دوم رفت . این دو راه عبارت است از بخشش و ارث .

بخشش (نحله)
عمده منابع شیعی و نیز منابع متعدد اهل سنت این نکته را بیان می کنند که نیمی از فدک در سال هفتم هجری به ملکیت شخص پیامبر اکرم (ص) درآمد و پیامبر (ص) - طبق آیه «و آت ذالقربی حقه; حق خویشان خود را بپرداز» - آن را به حضرت فاطمه زهرا (س) بخشید .

حضرت فاطمه (س) پس از پیامبر اکرم (ص) برای اثبات این ادعا حضرت علی (ع) و ام ایمن را گواه قرار داد . حکومت سخن حضرت زهرا (س) را نپذیرفت و بااین بهانه که اولا حضرت علی (ع) در این گواهی صاحب نفع است و ثانیا - حتی اگر شهادت علی (ع) پذیرفته شود - در اثبات امور مالی گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن لازم است، گواهی امام علی (ع) و ام ایمن را رد کرد .

ب) ادعاهای حکومت!

حکومت در مقابل حضرت (س) عمدتا دو ادعا مطرح کرد:
1 . صدقه بودن فدک
معنای این عبارت آن است که پیامبر اکرم (ص) فدک را به کسی نبخشید و با آن به گونه صدقه جاریه برخورد کرد; یعنی رسول خدا (ص) از درآمد فدک زندگانی شخصی حضرت فاطمه زهرا (س) و دیگر بنی هاشم را تامین می کرد و مازاد آن را در راه خدا به مصرف می رساند.

از آن جا که ابوبکر خود را جانشین مشروع پیامبر اکرم (ص) می دانست، می خواست با در اختیار گرفتن فدک، این مشروعیت ادعایی را برای همگان به اثبات برساند و چنان اعتقاد داشت که چشم پوشی از این زمین نوعی خلل در مشروعیت حکومتش پدید می آورد .

این ادعا با چالش های زیر روبه رو است:
1 . ظاهر آیه هفتم سوره حشر که قبلا به آن اشاره شد، آن است که این سرزمین از سوی خداوند ملک پیامبر اکرم (ص) قرار گرفت .

2 . روایات شیعه و سنی بر این نکته تصریح دارند که بانزول آیه «و آت ذالقربی حقه » پیامبر اکرم (ص) این زمین را به صورت بخشش به فاطمه زهرا (س) واگذار کرد . جالب آن است در آیه از حق ذالقربی (خویشان نزدیک) سخن به میان آمده و آن را حق ایشان دانسته است .

3 . حتی اگر ظاهر رفتار پیامبر (ص) چیزی غیر از ملکیت و عدم بخشش را نشان دهد، وقتی شخصیتی مانند حضرت فاطمه (س) به همراه شاهدانی چون حضرت علی (ع) و ام ایمن ادعای بخشش می کنند باید ادعای آن ها بر ظاهر رفتار پیامبر مقدم شود .

4 . حتی اگر بپذیریم این ملک در زمان پیامبر اکرم (ص) صدقه بود، لزوما معنای آن این نیست که حکومت جانشین پیامبر اکرم (ص) سرپرست این صدقه خواهد بود; زیرا ممکن است آن را صدقه ای خانوادگی و در اصطلاح نوعی وقف خاص بدانیم که متولی آن افرادی از خود آن خاندانند .

چنان که طبق بعضی از گزارش های اهل سنت، عمر در زمان حکومت خود فدک را به حضرت علی (ع) و عباس واگذار کرد تا خود در میان خود همانند پیامبر اکرم (ص) با این سرزمین رفتار کنند .

5 . حتی اگر تصرفات پیامبر اکرم (ص) راتصرفاتی حاکمانه بدانیم و معتقد باشیم آن حضرت به عنوان حاکم مسلمانان سرپرستی این ملک را به عهده گرفت، باید توجه داشت در آن زمان مهم ترین چالش میان حکومت و اهل بیت (ع) مشروعیت حکومت بود که اهل بیت (ع) آن را طبق نصوص پیامبر اکرم (ص) نمی پذیرفتند . در این موقعیت، بدیهی بود زیر بار لوازم این مشروعیت نیز نروند و به عهده گرفتن سرپرستی فدک از سوی حکومت را نپذیرند .

2 . حدیث نفی ارث پیامبران
منظور از این حدیث، روایتی است که ابوبکر آن را از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل کرد:«انا معاشر الانبیاء لانورث ما ترکناه صدقة; ما جماعت پیامبران از خود ارث باقی نمی گذاریم . هر چه از ما ماند، صدقه است » .

درباره این حدیث باید یادآور شد:
1 . تا آن زمان این حدیث را جز ابوبکر هیچ کس نشنیده بود . بسیاری از محدثان نیز بر این نکته اتفاق نظر دارند که راوی این حدیث تنها ابوبکر بود . البته بعدها پشتیبانانی چون مالک بن اوس یافت و در دهه های بعد عمر، زبیر، طلحه و عایشه نیز در شمار مؤیدان آن جای گرفتند .

2 . ابوبکر با نقل این حدیث ناقل سخن پیامبر اکرم (ص) بود و در طرف مقابل، حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) و ام ایمن ناقل سخن و کردار پیامبر اکرم (ص) مبنی بر بخشش فدک بودند . بدیهی است باتوجه به فزونی شمار ناقلان در این سمت و نیز شخصیت آن ها که بیش ترین تاییدات را از سوی پیامبر اکرم (ص) دارایند، باید قول آن ها بر قول ابوبکر مقدم شود .

3 . این حدیث با آیات متعددی از قرآن که در آن میراث انبیا مطرح شده است، منافات دارد و بدیهی است نمی توان تنها با یک حدیث در مقابل این آیات صریح ایستادگی کرد .

4 . اگر طبق این حدیث معتقد شویم پیامبر اکرم (ص) هیچ گونه مالی به ارث نگذاشت، چگونه است که طبق نقل اهل نت بعضی از اموال آن حضرت (ص) مانند وسایل شخصی و نیز حجره های آن حضرت (ص) به ارث می رسید .


موقعیت فعلی فدک

امروزه حره فدک را حره هتیم گویند، که در شرق حره خیبر قرار دارد و مرکز سرزمین یدرع در جنوب، حره فدک را اکنون الحویط می خوانند. در صدر اسلام نیز فدک به عنوان یکی از قراء تابع خیبر محسوب می شد که به دست پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به صلح رسید. مولف کتاب مدینه شناسی می نویسد در جستجوی سرزمین فدک (و موقعیت فعلی آن) تلاشهای زیادی کردم تا این که پی بردم که امروزه نامی از آن باقی نمانده و به جای آن سرزمین حائط که تابع امارات حائل و در مغرب الحلیفه و جنوب ضرغد دقیقاً در حد مرز شرقی خیبر (محل خیبر) ایجاد شده است.

در آن ایامی که به جستجوی سرزمین فدک مطرح در تاریخ بودم که حائط امروز باشد، تا پایان سال 1975 م آن را منطقه ای شامل 21 روستا یافتم که حدود 11000 نفر جمعیت داشت در حالی که سکنه مرکز الحائط تا آن سال بیش از 1400 نفر نبودند. اما این سرزمین هم چنان پوشیده از نخلستانها و برخوردار از امکانات کشاورزی و درعین حال مجاور سرزمین های خشک حره و تابش آفتاب بوده است.

منطقه حائط (فدک) اکنون موقعیت سابق خود را که در مسیر راه مدینه بود از دست داده و متروک است.

با این توصیف به نظر می رسد اکنون آن منطقه در تصرف ساکنان آن منطقه بوده که زیر نظر دولت سعودی است و درآمد آن نیز در امرار معاش ساکنان مصرف می گردد و جای خاص و شخص خاصی مالک آن نیست.

وهابیون منطقه فدک را نیز مثل دیگر آثار اسلامی درمعرض نابودی قرارداده ومی خواهند نام آن نیز از زبانها وسپس از افکار واذهان محو وحذف گردد و این بزرگ ترین خیانت به تاریخ اسلام واهل بیت پیامبر (ص) و خدمت به دشمنان اسلام است که بسیاری از مساجد صدراسلام و آثار دیگر را به نابودی می کشانند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]









علت شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س)
چگونگی شهادت حضرت فاطمه و ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی (ع) از سوالات بسیار مهمی است که در اذهان بسیاری از افراد نقش بسته است،آیا چنان که شیعیان می‏گویند به ساحت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او و فرزندش گردید یا خیر؟


نحوه شهادت حضرت فاطمه الزهرا از دیدگاه اهل سنت
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نموده ‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏ گوید:«جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا (س) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.»

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏ اند؛


رویداد های تلخ، شرایط سخت بیماری و دوری از پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا (س) را دشوارتر می کرد، اما حضرت فاطمه (س) با اینکه روز به روز پیکرش آب می‏ شد، هیچ شِکوه ای از بیماری نداشت.

در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانه اش، حضرت زهرا (س) به گونه ای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمه های سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.

 

حضرت امام حسن مجتبی (ع) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود:«انت الذی ضربت فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها…؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچه ‏اش را سقط کرد…»

حضرت امام صادق (ع) با تصریح بیشتر در مورد علت بیماری و شهادت فاطمه (س) می‏ فرمایند:«و کان سبب وفاتها ان قنفذا مولی الرجل لکزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلک مرضا شدیدا؛ سبب شهادت فاطمه (س) این بود که قنفذ (غلام خلیفه دوم) با غلاف شمشیر او را زده و بچه ‏اش را کشت و مادرم از این جهت به بستر بیماری افتاد.»

حضرت فاطمه (س)، به ام ‏سلمه فرمود:برایم آبی آماده کن تا بدان غسل کنم، ام‏ سلمه آب را آورد و او غسل کرد و جامه پاکی پوشید، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند،به طرف راستش رو به قبله خوابید و دست راستش را زیر صورتش گذاشت.

 

همچنین در روایت دیگری آمده که:حضرت به اسماء فرمودند:آبی برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده و سپس فرمودند:جامه ‏های جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده و فرمودند:بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، می ‏خواهم با پروردگارم مناجات کنم.

اسماء می‏ گوید:از اتفاق بیرون شدم و صدای مناجات آن حضرت را می ‏شنیدم، آهسته به طوری که مرا نبیند وارد شدم دیدم دست به سوی آسمان دراز کرده و می‏ گوید:پروردگارا به حق محمد مصطفی و اشتیاقی که به دیدار من داشت، و به شوهرم علی مرتضی و اندوهش بر من و به حسن مجتبی و گریه ‏اش بر من و به حسین شهید و پژمردگی و حسرتش بر من و به دخترانم که پاره تن فاطمه می‏ باشند و غم و اندوهی که بر من دارند، از می‏ خواهم که بر گناهکاران امت محمد ترحم فرمائی و آنان را بیامرزی و به بهشت وارد کنی که تو بزرگوارترین سؤال شوندگان و مهربان‏ترین مهربانانی.

حضرت (س) ادامه داد و گفت:قدری مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابی ندادم بدان که من به سوی پدر خود، (یا پروردگارم) رفتم.

 

اسماء لحظه ه‏ای حضرت (س) را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد ای دختر محمد مصطفی، ای دختر گرامی ‏ترین کسی که زنان حمل او را عهده ‏دار شدند، ای دختر بهترین کسی که بر ریگ‏های زمین پای گذارده، ای دختر کسی که به پروردگارش به فاصله دو تیر کمان و یا کمتر نزدیک شد، اما جوابی نیامد چون جامه را از روی صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است، خود را به روی حضرت انداخت و در حالی که ایشان را می ‏بوسید، گفت:فاطمه آن هنگام که نزد پدرت رسول خدا رفتی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، آنگاه گریبان چاک زده و از خانه بیرون آمد، حسنین به او رسیده و گفتند:اسماء مادر ما کجا است؟ وی ساکت شد و جوابی نداد، آنان وارد اتاق شده دیدند حضرت دراز کشیده حسین علیه‏السلام حضرت را تکان داد دید از دنیا رفته است، فرمود:ای برادر خداوند تو را در مصیبت مادر پاداش دهد.

امام حسن مجتبی (ع) خود را روی مادر انداخته و گاهی می‏ بوسید و می ‏گفت:ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روح از بدنم جدا شود، و حسین جلو آمده و پاهای حضرت را می ‏بوسید و می گفت:ای مادر من پسرت حسینم، پیش از آنکه قلبم منفجر شود و بمیرم با من صحبت کن.

اسماء به آنها گفت:ای فرزندان رسول خدا بروید نزد پدرتان علی علیه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار کنید، آن دو از منزل بیرون رفته و صدا می ‏زدند:یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت رحلت تو تجدید شد، بعد به مسجد رفته و علی علیه‏السلام را خبردار کردند حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه علیهاالسلام از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت:ای دختر حضرت محمد به چه کسی تسلیت بگوئیم، من همیشه به وسیله تو دلداری داده می شدم، بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من خواهد شد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




 

بسم الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون

مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳

به استحضار امت اسلامی بویژه ملت شریف و قهرمان ایران می رساند بامداد امروز (جمعه) و در پی حمله هوایی نیروهای متجاوز و تروریست امریکایی درنزدیکی فرودگاه بغداد ، سرباز ولایت و امت اسلامی سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده فداکار شجاع و بی نظیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از عمری مجاهدت ، فداکاری و نقش آفرینی های ماندگار و پر افتخار در راه اعتلای اسلام و دفاع از قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیم السلام و سرافرازی ایران عزیز ، به شهادت رسید.

در این حمله جنایات بار چند تن از همراهان وی و نیز فرماندهان و رزمندگان حشد العبی قهرمان عراق به شهادت رسیدند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت این مجاهد عالیقدر به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج) ، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ـ( مد ظله العالی)، ملت قدرشناس ایران اسلامی، احاد رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی، خانواده معظم و علاقمندان و ارادتمندان وی ، اطلاعات و برنامه های مربوط به آئین های استقبال، تشییع و به خاکسپاری پیکر مطهر شهدای گرانقدر را به آگاهی خواهد رساند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-10-18] [ 08:37:00 ق.ظ ]




 

بسم الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون

مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳

به استحضار امت اسلامی بویژه ملت شریف و قهرمان ایران می رساند بامداد امروز (جمعه) و در پی حمله هوایی نیروهای متجاوز و تروریست امریکایی درنزدیکی فرودگاه بغداد ، سرباز ولایت و امت اسلامی سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده فداکار شجاع و بی نظیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از عمری مجاهدت ، فداکاری و نقش آفرینی های ماندگار و پر افتخار در راه اعتلای اسلام و دفاع از قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیم السلام و سرافرازی ایران عزیز ، به شهادت رسید.

در این حمله جنایات بار چند تن از همراهان وی و نیز فرماندهان و رزمندگان حشد العبی قهرمان عراق به شهادت رسیدند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت این مجاهد عالیقدر به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج) ، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ـ( مد ظله العالی)، ملت قدرشناس ایران اسلامی، احاد رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی، خانواده معظم و علاقمندان و ارادتمندان وی ، اطلاعات و برنامه های مربوط به آئین های استقبال، تشییع و به خاکسپاری پیکر مطهر شهدای گرانقدر را به آگاهی خواهد رساند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




 

بسم الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون

مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳

به استحضار امت اسلامی بویژه ملت شریف و قهرمان ایران می رساند بامداد امروز (جمعه) و در پی حمله هوایی نیروهای متجاوز و تروریست امریکایی درنزدیکی فرودگاه بغداد ، سرباز ولایت و امت اسلامی سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده فداکار شجاع و بی نظیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از عمری مجاهدت ، فداکاری و نقش آفرینی های ماندگار و پر افتخار در راه اعتلای اسلام و دفاع از قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیم السلام و سرافرازی ایران عزیز ، به شهادت رسید.

در این حمله جنایات بار چند تن از همراهان وی و نیز فرماندهان و رزمندگان حشد العبی قهرمان عراق به شهادت رسیدند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت این مجاهد عالیقدر به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج) ، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ـ( مد ظله العالی)، ملت قدرشناس ایران اسلامی، احاد رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی، خانواده معظم و علاقمندان و ارادتمندان وی ، اطلاعات و برنامه های مربوط به آئین های استقبال، تشییع و به خاکسپاری پیکر مطهر شهدای گرانقدر را به آگاهی خواهد رساند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ق.ظ ]




 

بسم الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون

مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳

به استحضار امت اسلامی بویژه ملت شریف و قهرمان ایران می رساند بامداد امروز (جمعه) و در پی حمله هوایی نیروهای متجاوز و تروریست امریکایی درنزدیکی فرودگاه بغداد ، سرباز ولایت و امت اسلامی سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده فداکار شجاع و بی نظیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از عمری مجاهدت ، فداکاری و نقش آفرینی های ماندگار و پر افتخار در راه اعتلای اسلام و دفاع از قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیم السلام و سرافرازی ایران عزیز ، به شهادت رسید.

در این حمله جنایات بار چند تن از همراهان وی و نیز فرماندهان و رزمندگان حشد العبی قهرمان عراق به شهادت رسیدند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت این مجاهد عالیقدر به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج) ، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ـ( مد ظله العالی)، ملت قدرشناس ایران اسلامی، احاد رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی، خانواده معظم و علاقمندان و ارادتمندان وی ، اطلاعات و برنامه های مربوط به آئین های استقبال، تشییع و به خاکسپاری پیکر مطهر شهدای گرانقدر را به آگاهی خواهد رساند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]







ای قاسم دل، وقتی دشمنان تو را در میدان مبارزه حریف نبودند، این همه ادعای مبارزه با تروریست را زمین گذاشتند و نه در روز روشن که در سیاهی شب نه با اعلام جنگ که خفاش گونه، نه روبرو و جوانمردانه، بلکه از پشت و سر و بی خبر به جنگ تو آمدند ای دست نوازشگر و پربار مستضعفین جهان اسلام، ای باغبان صمیمی گلهای مقاومت چه می‌شد که نسل شب زده‌ی ما، رزم و اقتدار و بصیرت و عرفان تو را بر افق افکار خویش به تماشا می نشست، ای باغبان پر کشیده، باغ اندیشه‌های نسل ما هنوز پر از نیلوفر سئوال است، زود آسمانی شدی و بریده باد دست ناپاک که رد حضور عصاره‌ی عمری مجاهدت یک ملت را در اختیار دشمن خبیث قرار داد چرا که همه سمعک‌های آمریکایی و عینک‌های غربی در منطقه دشمن توبودند.
زود آسمانی شدی
کبنا ؛
شب ظلمانی هنوز به نظاره ایستاده است و سکوت مرگبار زمان را تماشا می‌کند.
کدام چشم می‌توانست و می‌تواند باور کند که بار دیگر، محراب کوفه ((فزت و رب الکعبه)) را شاهد باشد و فواره خون در سرزمین عراق بار دیگر مرگ را به سخره بگیرد.
چگونه به چشمان خود ببینیم که بار دیگر در قامت مظلومیت ((عاشورا)) تجسم یابد و فرزند اسلام و ولایت حاج قاسم دل‌هایمان مظلومانه این گونه بر آب و خاک وملیت و قومیت فائق آید
حاج قاسم ما مرد میدان‌های سخت بود، دشمن و تمام استکبار هرگز نتوانست رودرروی او به مصاف بیاید و از این رو، در نیمه‌های شب، ناجوانمردانه و از پشت سر، چون مولایش، شمشیر کفر و نفاق برفرقش فرود آوردند، تا شاید اورا از بین ببرند.
زهی خیال باطل، حاج قاسم دل‌ها زنده و جاوید و ماندگار است و آغاز راهی است، زندگی بخش و زنده ساز و حرکت آفرین.
الا ای مسیح مسلح ما، ای مجاهد عارف، ای قاسم دوران، ای میرعلمدار سید علی، زمین گواه و زمان آشنا و آگاه هست که قطرات خون تو، بستر تاریخ را در خواهد نوردید و فواره این خون از فرودگاه بغداد تا فرود گاه دشمنان اسلام بر چهره زمانه پاشیده خواهد شد و این بار، این فواره خون تو حاج قاسم دل‌های ما، از کربلا خواهد گذشت و در قدس، مقدس‌تر و سرخ گون تر خواهد شد و آن صبح وعده گاه نه دیر است نه دور..
اگرچه در این تندباد روزگار، سرو بلندی چون شمایل رعنا و عباس گونه‌ات را از ما گرفت، اما همان گونه که مقتدایت سید علی پیام داده، نتیجه خون پاک تو، برای دشمنان خدا بسی تلخ‌تر خواهد شد و طوفانی خواهد شد که به سوی جمع کردن بساط ظلم جهانی روان شده است و روزهای سرد دی ماه را مثل دی ماه‌های تاریخ انقلاب گرم و جوشان ساخته است و دیده‌های خواب رفته یا خواب زده را بیدار ساخت و خفتگان وادی کدخدا را برخیزاند و چه جالب که چله تو اولین ۲۲ بهمن گام دوم می‌شود تو نماد اتحاد ملی بودی و تجسم انسجام اسلامی و اینک با خون خودت این درخت را بارورتر نموده‌ای، ای نبض پرطبش جوانان مقاومت.
در نیمه شب پرواز کردی تا به همه بگوئید، ببنید شما در خواب ناز بود که ما پر پرواز گشودیم.
ای قاسم دل، وقتی دشمنان تو را در میدان مبارزه حریف نبودند، این همه ادعای مبارزه با تروریست را زمین گذاشتند و نه در روز روشن که در سیاهی شب نه با اعلام جنگ که خفاش گونه، نه روبرو و جوانمردانه، بلکه از پشت و سر و بی خبر به جنگ تو آمدند ای دست نوازشگر و پربار مستضعفین جهان اسلام، ای باغبان صمیمی گلهای مقاومت چه می‌شد که نسل شب زده‌ی ما، رزم و اقتدار و بصیرت و عرفان تو را بر افق افکار خویش به تماشا می نشست، ای باغبان پر کشیده، باغ اندیشه‌های نسل ما هنوز پر از نیلوفر سئوال است، زود آسمانی شدی و بریده باد دست ناپاک که رد حضور عصاره‌ی عمری مجاهدت یک ملت را در اختیار دشمن خبیث قرار داد چرا که همه سمعک‌های آمریکایی و عینک‌های غربی در منطقه دشمن توبودند.
اگر جمله عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) در شام ویران نبود، از این غم جانکاه جان می‌دادیم، که ((ما رایت الاجمیلا))

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-10-17] [ 09:49:00 ق.ظ ]







سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده خستگی‌ناپذیر جبهه‌های حق علیه باطل سحرگاه امروز (۱۳ دی‌ماه) در حمله بالگرد‌های آمریکایی به خودروی حامل وی در اطراف فرودگاه بغداد، شهد شیرین شهادت را سر کشید و به یاران شهیدش پیوست.
کبنا ؛
سرلشکر شهید قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در شهرستان رابر استان کرمان به دنیا آمد.
وی در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیـلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد و چندی بعد نیز به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سال‌ها نیز فعالیت‌های انقلابی خود را آغاز کرد.
(تصاویر) شهادت «حاج قاسم»؛ مروری بر زندگی سردار قاسم سلیمانی
وی که پس از پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد، در ابتدای جنگ فرماندهی دو گردان از نیرو‌های کرمانی را برعهده داشت تا اینکه با پیشنهاد شفاهی سردار شهید حسن باقری، تیپ جدیدی از نیرو‌های کرمان را تشکیل داد که اندکی بعد در زمستان سال ۶۱ به لشکر ۴۱ ثارالله ارتقا یافت که شامل نیرو‌هایی از کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان می‌شد.
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت امر خود در عملیات‌های زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور موثر داشت.
(تصاویر) شهادت «حاج قاسم»؛ مروری بر زندگی سردار قاسم سلیمانی
لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکر‌های خط شکن سپاه در سال‌های دفاع مقدس نامید که نیرو‌های آن نقش بسزایی در عملیات‌های بزرگی مثل والفجر ۸، کربلای ۵ و… داشتند.
اگر برای بسیاری از همرزمان قاسم سلیمانی، جنگ در تابستان سال ۶۷ به پایان رسید، ولی برای او آغاز دوران جدیدی در میادین نبرد بود.
وی به واسطه حضور مدر مرز‌های شرقی و سابقه مبارزه با اشرا و باند‌های مواد مخدر در مرز‌های ایران و افغانستان، در سال ۱۳۷۶ از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، فرماندهی کل قوا از کرمان به تهران فراخوانده و مسئولیت نیروی قدس سپاه به او سپرده شد.
از جمله نقاط درخشان فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزب‌الله لبنان و گروه‌های مبارز فلسطینی بود که نمود عینی آن را در نبرد‌های متعددی ازجمله جنگ ۳۳روزه حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی و پیروزی مبارزان فلسطینی در جنگ ۲۲ روزه غزه علیه ارتش مجهز اسرائیل دیدیم.
در واقع قاسم سلیمانی توانسته بود استراتژی جمهوری اسلامی یعنی کمک به گروه‌های مبارز علیه اسرائیل را به خوبی دنبال کرده و هر روز در این مسیر گام‌های دیگری بردارد.
(تصاویر) شهادت «حاج قاسم»؛ مروری بر زندگی سردار قاسم سلیمانی
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۸۹ با حکم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا با یک درجه ارتقا به درجه سرلشکری نائل آمد، اما هنوز هم در افکار عمومی همه او را «حاج قاسم» می‌خوانند.
اما این پایان ماجرا نبود. با توطئه جدید غرب و پشتیبانی مالی کشور‌هایی مانند عربستان سعودی، که به شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی تکفیری اعم از داعش و جبهه‌النصرة در منطقه انجامید، قاسم سلیمانی ماموریتی تازه یافت و آن هم مقابله با این تهدیدات در دو کشور عراق و سوریه بود.
(تصاویر) شهادت «حاج قاسم»؛ مروری بر زندگی سردار قاسم سلیمانی
سلیمانی در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) را شکل داد و با کمک آن‌ها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، طی ۶ سال، بساط تروریست‌ها در این دو کشور تقریبا جمع شد.
در واقع باید این طور گفت که او و نیروهایش که با درخواست رسمی دولت‌های سوریه و عراق، به این دو کشور رفتند، مانع سقوط دمشق و بغداد شدند و هم او بود که با سفر به مسکو، نقش بسزایی در همراه کردن روسیه و پوتین برای ورود به میدان نبرد سوریه داشت.
شاید یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزب‌الله لبنان بود، ولی با شکست داعش و نقش آفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، یک حلقه مستحکم به نام حلقه مقاومت تشکیل شد و زنجیره ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد.
(تصاویر) شهادت «حاج قاسم»؛ مروری بر زندگی سردار قاسم سلیمانی
جای تردید نیست که این موضوع خلاف خواست آمریکا و اسرائیل است، ولی با فرماندهی «قاسم سلیمانی» در عمق میدان و تشکیل بسیج مردمی در سوریه و عراق این موضوع به واقعیت بدل گشت و اتحادی از جنس پاسداران، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و… ایجاد کرد.
نقش بی‌بدیل سردار سلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، القابی، چون «شبح فرمانده»، «قدرتمندترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسرائیل» را از سوی آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها، برای او به دنبال داشته است.
حضور موثر حاج قاسم در صحنه مبارزه با داعش و شکست این توطئه صهیونیستی در منطقه باعث شد تا در اسفندماه ۱۳۹۷ نشان ذوالفقار بعنوان عالی‌ترین نشان نظامی ایران از سوی فرمانده معظم کل قوا به سردار سلیمانی اهدا شود.
(تصاویر) شهادت «حاج قاسم»؛ مروری بر زندگی سردار قاسم سلیمانی
سرانجام این فرمانده خستگی‌ناپذیر جبهه‌های حق علیه باطل سحرگاه امروز (۱۳ دی‌ماه) در حمله بالگرد‌های آمریکایی به خودروی حامل وی در اطراف فرودگاه بغداد، شهد شیرین شهادت را سر کشید و به یاران شهیدش پیوست.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ق.ظ ]





در پی شهادت سردارسپهبد شهید«حاج قاسم سلیمانی»، مردم کرمان خود را به اطراف منزل وی در این شهر رسانده اند.

بیت الزهرا منزل شخصی سردار سلیمانی است که در زمان جنگ مکانی برای رزمندگان در هشت دفاع مقدس بود و پس از آن نیز هرساله سردار سلیمانی در این مکان در جمع سوگواران شهادت حضرت فاطمه (س) حضور داشت و برای شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز مراسم عزاداری برپا می‌کرد.

یکی از شهروندان کرمانی در جلوی منزل حاج قاسم سلیمانی به ایسنا می گوید: حاج قاسم سلیمانی به آنچه که آروز داشت رسید. به مراد خودش رسید اما آمریکا بداند این راه پایان ندارد و حاج قاسم هایی بلند خواهد شد.

فرد دیگری در مقابل درب بیت الزهرا می گوید: اینجا محلی است که حاج قاسم سلیمانی در زمان جنگ بچه ها را دور خودش جمع می کرد و تجمعات دوران دفاع مقدس را در اینجا برپا می کرد و بعد از آن هم در ایام فاطمیه محل عزاداری و نشستن در سوگ حضرت فاطمه الزهرا (س) بود و قطعا خون این عزیزان پایمال نخواهد شد.

خانمی را در گوشه ای از درب بیت الزهرا دیدم. درکنارش نشستم. بغض گلویش را گرفته بود و به شدت گریه می کرد. در همون حال گفت: بچه های شهدای مدافع حرم دوباره یتیم شدند…

یاد حرفهای حاج قاسم سلیمانی در کنار اروند رود و در کنار هم رزمان شهیدش افتاد… «خدایا به حق اون جنازه هایی که در اروند افتادند و دیگر برنگشتند؛ جزء شهادت برای ما نخواه»

یکی از همرزمانش را دیدم. به سمتش رفتم. من رو شناخت. بدون مقدمه گفت: ۳۵ سال است که با حاجی بود. لحظه لحظه هایش برای من خاطره است. حاج قاسم یک پدیده بود. یک پدیده با افکار فاطمی در عصر نوظهور جاهلیت. آمریکا بداند از همین امروز حاج قاسم ها متولد خواهند شد.

یاران همه رفتند … افسوس که جا مانده منم…حسرتا این گل خارا همه جا رونده منم…

صبح امروز جمعه سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی به همراه ابومهدی مهندس از فرماندهان مقاومت پس از عمری مجاهدت در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]





شهرک شهید دقایقی تهران، محل سکونت شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی با حضور مردم شهید پرور و مسئولین لشکری و کشوری غرق در ماتم و عزاست.

این شهرک مهیای میزبانی از عزاداران و مشتاقان شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی است.

هم اکنون مسئولین این شهرک مردم شهید پرور را برای برپایی مجلس عزاداری و عرض تسلیت به خانواده سردار شهید سلیمانی به مسجد امیرالمومنین (ع) واقع در این شهرک هدایت می کنند.

بنا به گزارش ایرنا مسئولین لشکری و کشوری از جمله سردار سرتیپ پاسدار حسین دهقان مشاور فرمانده کل قوا، حجت الاسلام شهیدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، سردار سرتیپ بسیجی محمد شیرازی، رئیس دفتر نظامی فرماندهی کل قوا، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، سردار سرلشکر پاسدار مصطفی ایزدی فرمانده قرارگاه سایبری ستاد کل نیروهای مسلح در منزل شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی برای عرض تسلیت به خانواده آن شهید حضور دارند.

در حال حاضر فرزند سردار حاج ابراهیم همت، ورزشکاران و قهرمانان المپیک از جمله حمید سوریان، جامعه مداحان و واعظان با روضه خوانی و مرثیه سرایی حاج محمود کریمی در منزل شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی حضور دارند.

در منزل شهید و اتاق مخصوص شهید سردار سپهبد سلیمانی تابلوهای فراوانی از تصاویر شهدا، حرم حضرت زینب (س)، امام حسین (ع) به دیوار نصب شده که از علاقه آن شهید به شهدا و اهل بیت (ع) حکایت دارد. در این اتاق همچنین دست نوشته هایی از سردار شهید سپاه اسلام در خصوص خانواده های شهدای مدافع حرم به چشم می خورد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-10-16] [ 10:48:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:47:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




 

 

 راه های رسیدن به حاجت ها: برای رسیدن به حوایج در درجه اول انسان باید تمام امکانات خود اعم از امکانات عقلانی و مشاوره ای و مادی خود را بسیج نماید و با برنامه ریزی و تلاش پی گیر برای رسیدن به خواسته ها و نیاز ها تلاش کند و در کنار این تلاشها از نیروهای فراطبیعی نیز استمداد نماید و به خداوند توکل کند. راه های دینی رسیدن به جاجت عبارت است از:
۱- دعا و درخواست از خداوند. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: ادعونی استجب لکم. البته اجابت دعا شرایطی دارد که در ادامه آمده است.
۲- توسل به معصومین(ع): وسیله قرار دادن معصومین هم یکی از راه های رسیدن به حوایج است. خدای متعال در این زمینه هم می فرماید: و ابتغوا الیه الوسیله. به سوی خدا از وسیله استفاده کنید و امامان معصوم(ع) وسایل الی الله هستند.
۳- نذر: یکی ازروشهایی که حتی خود ائمه معصومین نیز از آن استفاده می کردند نذر است. داستان نذر کردن خمسه طیبه در قرآن کریم آمده است. هنگامی که یکی از فرزندان حضرت زهرا ظاهرا بیمار بود، آنها سه روز نذرکردند برای سلامتی او روزه بگیرند تا ایشان شفا پیدا کند.
۴- تقوا و ترک گناه: این روش هم یکی ازراه هایی است که قرآن کریم به آن اشاره کرده است.و من یتقی الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب. از این آیه استفاده می شود که تقوا باعث خروج از مشکلات و گرفتاری ها است. در این زمینه روزی مرحوم حاج آقای مجتهدی مدیر مدرسه مجتهدی گفتند: دوستی هست میگه من همیشه حاجت هامو می گیرم(میدونید چرا؟!) میگه من یک راهی رو برای رسیدن به حاجت کشف کردم، اونم چله ی ترک گناهه. مثلا ایشون میگفت وقتی حاجت دارم چله میگیرم که چشمم رو از نامحرم حفظ کنم. این دو فایده داره، یکی اینکه خدا رو از خودم خشنود میکنم و حاجت میگیرم و دیگه اینکه این کار پسندیده و یا ترک کار ناپسند در من ملکه میشود (بعد از چهل روز) و دیگه مبتلا به اون گناه نیستم و خودم حفظ میکنم. در مورد اجابت دعا به نکات زیر توجه نمایید :الف ) دعا عین اجابت است . دعا هم طلب است و هم مطلوب (چه مستجاب شود و چه نشود، مطلوب است)، هم وسیله است و هم غایت ، هم مقدمه است و هم نتیجه و هدف. و سرّ اصرار و تاکید روایات هم در همین نکته نهفته است[ برای آگاهی بیشتر، نک: مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص۲۲۶-۲۳۷. ].
بعبارت دیگر؛ فلسفه و هدف اولی دعا کردن، خود دعا کردن و زنده نگه داشتن حالت دعا است و اگر کسی توفیق دعا کردن پیدا کرد باید مطمئن باشد که مورد عنایت خدا قرار گرفته و در حقیقت خواسته اصلی او که مناجات، سخن گفتن و ارتباط با خدا بوده به دست آمده است .
با این نگاه دعا عین اجابت است ، زیرا نوعی عبادت و پرستش است و هر عبادتی با قصد قربت انجام می شود؛ در هنگام موجب قرابت حتمی است، عبادت کننده تصمیم دارد که به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس الهی آراسته گردد و در حقیقت از دعا چیزی جز خود خدای متعال و قرب او را نمی خواهد. این خواسته چون با خلوص نیت و شرایط لازم انجام شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد. با استمرار این حالت آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی می شود و به سعادت شایسته خود خواهد رسید.
این نیاز،‌ یعنی نیاز به حضور خدای متعال با صفات کمالیه اش در انسان، یک نیاز پیوسته است. البته یک نیاز متعالی و خاص اهل کمال است و اغلب مردم عادی از ان غفلت دارند، ولی موضوعی است که دعا برای تحقق آن در اصل توصیه شده است. امام صادق(ع)فرمود: ((علیکم بالدعاء فانکم لا تقربون بمثله)); شما را به دعا سفارش مى کنم. زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا، به خدا نزدیک نمى شوید. پـس دعا، درمان عطش قلب و تسکین سوزش جان و عروج به عالم بالاست.
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «دعای مؤمن از سه حال خارج نیست؛ یا برایش ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده می شود یا بلایی را که می خواهد به او برسد دفع می کند.»(میزان الحکمه ، ج ۴ ،ح ۵۷۲۳)
امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می‌فرماید: ای بندة من!‌ تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می‌کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی‌شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می‌بیند».(اصول کافی، ج ۴، ص ۲۴۵.)
بنابراین با توجه به حدیث بالا خداوند متعال اجابت دعا در آخرت به این معنا نیست که عین آن چیز یا چیزی از همان جنس و بالاتر به او داده می شود ، بلکه پاداشهای آخرت قابل مقایسه با این دنیا نیست ، به طوری که مومن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی‌شد. ب ) شرایط و موانع اجابت دعا
دریافت خواسته و حاجت مورد نظر در دعا ، در مرتبه دوم است که برای به اجابت رسیدن آن شرایط و موانعی است که به آن اشاره می کنیم .
۱ . شرایط اجابت دعا
۱ . ۱ . اضطرار در دعا
یکی از عوامل و شرایطی که باعث اجابت زودهنگام دعا می شود حالت اضطرار است، دعای افرادی است که مضطر شده اند و هیچ چاره ای برای خود نمی یابند، به اجابت نزدیک است. همانگونه که در قرآن کریم، پروردگار متعال در معرفی خود چنین می فرماید: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء … قرآن کریم، سوره مبارکه النمل، آیه ۶۲- چه کسی است هنگامی که بیچارگان او را می خوانند، پاسخ آنان را می دهد و بدیها را از آنان برطرف می سازد؟.
در دعا هست که: یا مجیب دعوة المضطرین . ای پاسخ دهنده به دعای درماندگان.
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعا کننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است. می توان گفت یکی از علل استجابت دعای مضطرین، صداقت و اخلاصی است که در آنان وجود دارد، یعنی حالت اضطرار، حالت روحی و قلبی آنان را به گونه ای نموده است که خدای خود را خالصانه دعا می کند و واضح است که دعای خالصانه هم به هدف استجابت می رسد. حال ببینیم (اضطرار) چیست و از آن کیست؟
اضطرار همان حالت درماندگی است که انسان برای خود راه چاره ای نمی یابد و در طول زندگی، طبعا هر کسی کم و بیش در مواردی به آن مبتلا می شود.
قید دیگرى که براى دعا آورده این است که فرموده: إِذَا دَعَاهُ؛ وقتى او خدا را بخواند، و این براى آن است که بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى کند که دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى گیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند گره از کارش بگشاید. آن وقت است که حقیقتا متوجه خدا مى شود و در کمال صداقت تنها او را مى خواند. المیزان ج۱۵ ص۳۸۱
۲. ۱ . امید به اجابت
امید به اجابت دعا یکی از شرایطی است که اجابت را تسهیل می کند، زیرا خدای متعال امید کسی را ناامید نمی کند. دعا کننده باید با امید و اطمینان کامل دعا کند و نه با شک و تردید و سوءظن . در دعاى ابى حمزه ثمالى چنین مى خوانیم: وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجى بِمَوضِعِ اِجابَةٍ- بارالها! مى دانم که تو براى کسى که به تو امیدوار است در مقام و موضع اجابت هستى .
و در اعمال بیست و هفتم رجب چنین آمده است : وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ دَعْوَةٍ دعاکَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ اَمَلَهُ. پروردگارا! با دعا و خواندنى از تو تقاضا و طلب مى کنم که یک فرد امیدوار تو را آنگونه دعا کرد و تو هم او را به آرزویش رساندى
گاهی شیطان نداشته های ما را چنان بزرگ جلوه می دهد که ما از انبوهی از داشته هایمان غفلت می کنیم. چگونه خداوند انسان را رها می کند در حالی که در هر زمان نعمت ها و الطاف بی شمارش او را احاطه کرده است ؟
به اجابت نرسیدن دعا هرگز نباید باعث ناامیدى از رحمت پروردگار شود; زیرا گاهى ممکن است دعاى شخص تا ۲۰ سال به تإخیر بیافتد. (کافی،ج۲،ص۳۵۵)
هیچ موقع ناامید از درگاه خداوند کریم نباشید. زیرا خدایی که رحمت واسعه اش همه را فرا گفته نا امیدی در مورد او معنا ندارد، آیا می شود کنار دریا بود و از دیدن دریا ناامید شد؟ خیر، فقط کافی است چشم باز کنیم تا دریا را ببینیم. «لاَیُخَیَّبُ آمِلُه – هر که به او امید بندد نومیدش نمى‌سازد.»( دعای افتتاح)
۳ . ۱ . توسل به اولیای الهی
توسل از دیدگاه شیعه برای رسیدن به آنچه نزد خدای متعال است یک ضرورت است. وسیله قرار دادن معصومین یکی از راه های رسیدن به حوایج است. خدای متعال در این زمینه هم می فرماید: و ابتغوا الیه الوسیله. به سوی خدا از وسیله استفاده کنید و امامان معصوم(ع) وسایل الی الله هستند. ( مائده ۳۵)
وسیله قرار دادن کسانی که می توانند میان ما و خداوند واسطه شوند، باب وسیعی دارد. هر کسی به هر مقداری که نزد خدای تعالی عزیز و آبرومند است ، می تواند وسیله انسان به درگاه الهی برای رسیدن به حاجت ها و نیازها باشد و در امر استجابت دعا وساطت نماید. برترین کسانی که از وجاهت و آبرومندی کامل نزد خداوند برخوردارند، معصومین (ع) هستند. پس از ایشان مقربان درگاه الهی از اهل معرفت و کمال و حتی مومنان و کسانی که اجمالا آبرومند هستند، وسیله خداوند محسوب می شوند.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «خداوند عزوجل مى فرماید: اى بندگان من! گرامى ترین خلق و پرفضیلت ترین آنان نزد من، محمد و برادرش على و امامان بعد از وى هستند. اینان «وسیله»ها به سوى من مى باشند. هر کس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و یا دچار حادثه اى سخت و زیان بار گشته و برطرف شدن آن را مى خواهد، مرا به محمد و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه حاجت او را برآورم» (بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۲۲، ح ۲۰)
پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولى شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: پروردگارا به حق محمد(ص) از تو مى خواهم که مرا بیامرزى… »( مستدرک صحیحین، ج ۲، ص۶۱۵)
۴ .۱ . اخلاص در دعا
بدون شک بندگی خالصانه خداوند، نقش موثری در سرعت اجابت خواسته ها و دعاها دارد، اتفاق افتاده که خیلی ها با یک «یا الله» و یا با یک «صلوات» حاجت گرفته اند چون در زندگی مسیر عبودیت را طی کرده و خود را در لفظ و عمل، بنده ی خدا می دانند.
به تعبیری می توان گفت: رابطه انسان با خداوند یکی رابطه متقابل است. اذکرونی اذکرکم. مرا یاد کنید تا به یاد شما باشم. سرعت اجابت خدای متعال نسبت به بنده بستگی به سرعت اجابت بنده نسبت به خدای متعال دارد. وقتی کسی بنده خدا شد و در بندگی صادق بود و وظایف بندگی را به سرعت و در اول وقت آن انجام داد، اگر از خداوند چیزی بخواهد که مطابق حکمت و مصلحت است، به سرعت اجابت می شود.
داستان آن باربر اصفهانی را شنیده ای که وقتی بچه از بالا به زمین در حال سقوط بود، با یک اشاره، کودک در بین زمین و آسمان توقف کرد و آهسته آهسته به آغوش او آمد؛ وقتی از او علت این کرامت را پرسیدند گفت: «عمری هر چه خدا گفت گفتم چشم و انجام دادم، حالا من به خدا گفتم: خدایا مادر این بچه را داغدار نکن، او هم اجابت کرد (او گفت: چشم)
هر چه انسان نیت خالص و اگیزه الهی داشته باشد و در توحید به مراتب بالاتری برسد. دعای او نیز بیشتر و خالص تر و به اجابت نزدیک تر می‌شود، برای بیان همین نکته در روایات تاکید شده است که : که هنگام دعا از دیگران نا امید باشید و همه امیدتان به خدا باشد (میزان الحکمه، ج ۲، ص ۸۸۲)
براى اینکه انسان به مقصود خود در دعا برسد، خداوند او را دعوت مى کند که با اخلاص دعا نماید «فادعُوا الله مخلصین له الدّین؛ دعا را که از شئون دین است، با اخلاص بخوانید». دعاى مخلصانه و از سر صدق به عنوان عبادتى شایسته، مورد تشویق خداوند قرار گرفته است. وقتى در جاى دیگر از دعا سخن به میان مى آید مى فرماید خداوند دعاى مؤمنان را چون با اخلاص بوده، جواب مى دهد «و یستجیب الذین امنوا و عملوا الصالحات» چون آنچه مى خواهند از روى مصلحت است، خداوند نیز از روى مصلحت اعطا مى کند و اضافه هم مى دهد چون خود دعا، عبادتى است که پاداش مضاعف دارد «و یزیدهُم من فضله»
در مجموع مى توان نتیجه گرفت که خداوند مردم را دعوت نمود تا دعا کنند و دعا را بهترین عبادت ها معرفى نمود و وعده داد که دعاهاى خالصانه را مى پذیرد و به هدف اجابت مى رساند و علاوه بر آن پاداش دعا را نیز دو برابر اعطا مى نماید. پس قبل از اینکه هر فردى بخواهد دعا کند مى بایست اخلاص در دعا را مدّ نظر بگیرد، اخلاص چیزى نیست که به سادگى بدست آید، لذا خداوند، دعا کننده را با دو شرط ایمان و عمل صالح، جواب مى دهد. اخلاص یعنی انگیزه اصلی ما در دعا تنها اظهار بندگی و تقرب به خدای متعال باشد، حتی اگر در دعا نیاز مادی هم مطرح می شود، باید نیازی باشد که در راستای بندگی خداوند و تسهیل کنند آن باشد.
البته گاه ممکن است دعای بنده مخلصی سریعا مستجاب شود، اما در عین حال زمان تحقق آن نرسیده باشد. حضرت موسی (علیه السلام) آل فرعون را نفرین کرد و خداوند اجابت کرد اما بنا بر مصلحت الهی، چهل سال طول کشید!
۵ . ۱ . حضور قلب
دعا یعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبیعى است که این ارتباط در صورتى مؤثر واقع مى شود که باطن انسان متوجه خدای متعال باشد و تضرع به پیشگاه او شکل بگیرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اکرم (ص) مى فرماید:« بدانید که خداوند دعائى که از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمى کند.» (المیزان،ج۲،ص۴۳۳)
۶ . ۱ . رعایت آداب
رعایت آداب دعا در ارتباط موثر با خداوند نقش به سزایی دارد، در این قسمت آداب استجابت دعا که در روایات به آنها اشاره شده، ذکر مى کنیم. از جمله:
ا. گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا از آداب دعا است البته مستحب است هر کاری را با بسم الله آغاز کنیم.
اا.تمجید خداوند امام صادق (علیه السلام) فرمود: در کتاب امیر المومنین (علیه السلام) آمده است که پیش از درخواست چیزی از خدا، باید او را ستود. پس هرگاه خدای عز و جل را خواندی (ابتدا) او را تمجید کن. (راوی می گوید:) عرض کردم: چگونه تمجیدش کنم؟ حضرت فرمود: می گویی: یا من هو اقرب من حبل الورید، یا من یحول بین المرء و قلبه، یا من هو بالمنظر الاعلی، یا من لیس کمثله شیء؛ ای کسی که از رگ گردن به من نزدیکتر است، ای کسی که میان انسان و دلش حائل می شود، ای کسی که در بالاترین چشم انداز است، ای کسی که مانند ندارد». (همان، ح۵۶۲۲)
ااا. صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش (صلوات الله علیهم اجمعین) امام علی (علیه السلام): «هر گاه از خدای سبحان درخواستی داری ابتدا بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) درود فرست، سپس حاجت خود را بخواه؛ زیرا خدا بزرگوارتر از آنست که از دو حاجت درخواست شده، یکی را برآورد و دیگری را باز دارد» (نهج البلاغه، حکمت ۳۶۱)
اااا. نام بردن حاجت در دعا: امام صادق (علیه السلام): «راستی خدای تبارک و تعالی می داند که بنده هر گاه به درگاهش دعا کند چه می خواهد ولی او دوست دارد که حوائج به درگاه او شرح داده شود؛ پس چون به درگاه او دعا کردی حاجتت را نام ببر». (اصول کافی، ج۶، ص ۴۳)
ااااا. اعتراف به گناه: امام صادق (علیه السلام): «(در دعا) ابتدا باید خدا را ستود، سپس به گناه اعتراف نمود و آن گاه حاجت را خواست» (میزان الحکمة، ح ۵۶۳۰)
اااااا. یقین و اعتماد به دعا: امام صادق (علیه السلام): «دعا پایگاه اجابت است چنانچه ابر پایگاه باران است.» (اصول کافی،ج۶، ص۲۹)
ااااااا. خواندن خداوند با دلی پاک: امام صادق (علیه السلام): «راستی خدای عز و جل دعای از روی قساوت قلب را اجابت نکند.
اااااااا. اخلاص در دعا: امام علی (علیه السلام): «اخلص فی المسالة لربک، فان بیده العطاء و الحرمان و اکثر الاستخارة؛ در دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان که بخشیدن و محروم کردن بدست اوست و فراوان از خدا درخواست خیر و نیکی داشته باش.» (نامه ی۳۱ نهج البلاغه، بند ۱۷ و ۱۸)
ااااااااا. تضرع کند: خداوند در قرآن کریمش فرمود: «ادعوا ربکم تضرعا و خفیة؛ بخوانید پروردگارتان را در حال تضرع و ترس» (سوره ی اعراف، ۱۵۵). امام حسین (علیه السلام): «رسول خدا (صلی الله علیه و اله) در هنگام ابتهال و دعا مانند بینوایی که غذا می طلبد، دستانش را بالا می برد» (میزان الحکمة، ح ۵۶۳۳)
اااااااااا. دعا با صدای بلند و طلبکارانه نباشد؛ در هنگام دعا رو به قبله و با وضو و بهتر است از زبان معصومین باشد؛ چرا که آنها ادب در گفتار، نحوه ی در خواست و نیازها را به بهترین شکل بیان نموده اند.
۷ .۱ . لزوم تلاش و کوشش عملی
دعا به سه گونه، لفظی، قلبی و عملی است. لذا برای برآورده شدن حاجت ها و نیازها باید از هر سه راه در خواست زبانی و رابطه قلبی با خدا و کوشش و فعالیت عملی برای رسیدن به حاجت ها و نیازها پیگیری کنیم.
بنابراین از شرائط مهم استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى خوانیم : الداعى بلا عمل کالرامى بلاوتر! (نهج البلاغه حکمت ۳۳۷): دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون زه است !. (اصول کافی، ج ۴، ص ۲۱۳)
بنابراین برای موفقیت و رسیدن به خواسته های مشروع خود باید برنامه ریزی و تلاش پی گیر داشت. همانطوری که اگر شخصی بیمار شود باید در کنار دعا و استمداد از خداوند متعال، حتما به دکتر مراجعه کند، چرا که مراجعه به پزشک و قرار گرفتن در مسیر درمان، خود نیز سببی از جانب خداوند متعال است. و خواستن شفاء و سلامتی بدون مراجعه به پزشک، در همه موارد، راه گشا نخواهد بود .
در نتیجه؛ قرار گرفتن در مسیر هایی که خداوند متعال در پیش رویمان گذاشته، ما را در گرفتن نتیجه ی بهتر یاری می کند. همچنین انسان برای دست یابی به خواسته های خود باید تمام امکانات مادی و معنوی خود را بسیج کند و به نتیجه ی کار امیدوار باشد. نیز در کنار تلاش و کوشش انسان باید به ریسمان الهی چنگ بزند و همه چیز را از جانب خدا بداند و هر آنچه را که نیاز دارد از او بخواهد و دست نیاز به درگاهش دراز کند.
۸ . ۱ . زمان و مکان اجابت
انتخاب زمان و مکان های خاص هم در اجابت دعا موثر است. در آیات صحیفه آسمانى و روایات توصیه شده است که هرگاه نسیم رحمت الهى وزیدن گرفت و انسان احساس کرد دلش میل به سخن گفتن با خدا دارد، نیایش کند. علاوه برآن، زمان هایى نیز در آیات و روایات به عنوان وقت هاى مناسب براى نیایش سفارش شده است، از جمله بعد از اقامه نماز، شب و روز جمعه، نیمه شب، از سحر تا طلوع آفتاب، هنگام بارش باران، هنگام تلاوت قرآن و اذان، هنگام ظهر، قنوت نماز وتر، پس از مغرب، شب قدر، روز عرفه و میلاد و شهادت ائمه اطهار علیهم السلام. در این لحظات امید به استجابت بیشتر است.
دعا در مساجد، حرم اهل بیت علیهم السلام، تربت شهیدان و… در سرعت استجابت آن بسیار مؤثر است. ۲ . موانع اجابت دعا
۱ . ۲ . حدیثی از امیر مؤ منان على (علیه السلام )
کسى نزد امیر مؤ منان على (علیه السلام ) از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید من اجابت مى کنم ، چرا ما دعا مى کنیم و به اجابت نمى رسد ؟! امام در پاسخ فرمود:« قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده لذا دعایتان مستجاب نمى شود):
ا . شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نکرده اید، بهمین دلیل شناخت شما سودى بحالتان نداشته !.
اا . شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما کجا است ؟
ااا . کتاب او را خوانده اید ولى به آن عمل نکرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم سپس به مخالفت برخاستید!
اااا . شما مى گوئید از مجازات و کیفر خدا مى ترسید، اما همواره کارهائى مى کنید که شما را به آن نزدیک مى سازد …
ااااا . مى گوئید به پاداش الهى علاقه دارید اما همواره کارى انجام مى دهید که شما را از آن دور مى سازد …
اااااا . نعمت خدا را مى خورید و حق شکر او را ادا نمى کنید.
ااااااا . به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستى با او مى ریزید) ادعاى دشمنى با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمى کنید.
اااااااا . شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید .. . با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى که خودتان درهاى آنرا بسته اید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد.
۲ . ۲ . مغایرت با حکمت خدا:
به اقتضای حکیم بودن خدای متعال دعایی مستجاب می شود که با حکمت الهى مغایرت نداشته باشد، خداى متعال بر اساس حکمت خود این عالم را طبق قوانین خاص اداره مى کند و هیچگاه، این قوانین را نقض نمى کند؛ بنابراین استجابت دعا باید از کانال قوانین و سنن الهى جریان یابد و اگر دعایى نقض کننده این مطلب باشد مستجاب نمى شود. زیرا خداى متعال فقط کریم نیست بلکه حکیم نیز هست و هیچ صفتى از صفات او صفت دیگرش را نقض نمى کند.
امام على علیه السلام در این باره مى فرماید: «ان کرم الله لا ینقض حکمته؛ فلذلک لا تقع الاجابة فى کل دعوة -به راستى که کرم و بزرگوارى( خداى سبحان، حکمت او را نقض نمی کند؛ و از این رو هر دعایى اجابت نشود» (غررالحکم، ح۳۴۷۸) ۳ . ۲ . گناه مانع اجابت دعا
یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را تضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود، نافرمانى از دستورهاى خدا است.
حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید:« پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند. و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من ! به عزتت قسم ! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود.
بندگان خدا با هر قدمى که به سوى گناه برمى دارند یک قدم از خداوند فاصله مى گیرند و موجبات محرومیت خویش از اجابت الهى را فراهم مى آورند. امام باقر علیه السلام در این باره فرموده است:«ان العبد یسال الله الحاجة فیکون من شانه قضاؤها الى اجل قریب او الى وقت بطى ء فیذنب العبد ذنبا فیقول الله تبارک وتعالى للملک: لا تقض حاجته واحرمه ایاها، فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى -بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود؛ پس در این فاصله، او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه، خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود؛ چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست. (بحار الانوار،ج۷۳،ص۳۲۹)
۴ . ۲ . لقمه و کسب حرام
استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا ۴۰ روز مانع استجابت دعا مى شود. (بحار الانوار،ج۹۳،ص۳۵۸)
از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نقل شده : «من احب ان یستجاب دعائه فلیطب مطعمه و مکسبه - کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند.
شخصی خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: دوست دارم که دعایم مستجاب شود، حضرت به او فرمود: خوراک خود را پاکیزه کن و غذای حرام نخور.
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله فرمود: «ان العبد لیرفع یده الى الله ومطعمه حرام، فکیف یستجاب له وهذا حاله -همانا بنده دستش را براى دعا به درگاه خدا بالا مى برد در حالى که خوراکش حرام است . با چنین حالى، چگونه دعایش مستجاب مى شود؟ (ارشاد القلوب، ص ۱۴۹)
۵ . ۲ . شتاب و عجله
امام صادق (ع) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مى شود و دعا را ترک مى کند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مى کند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت او است تا زمانى که او عجله نکند. (میزان الحکمه،ج۳،ص۸۷۵)
۶ . ۲ . ستم و تجاوز به حقوق دیگران
یکى دیگر ازموانع پذیرش دعا، تجاوز به حقوق دیگران است که در روایات فراوانى براین مطلب تاکید شده است. على علیه السلام فرمودند: ان الله عزوجل اوحى الى عیسى بن مریم علیه السلام: قل للملاء من بنى اسرائیل . . . انى غیر مستجیب لاحد منکم دعوة - ولاحد من خلقى - قبله مظلمة -خداوند به عیسى بن مریم وحى فرمود: به اشراف) و بزرگان ( بنى اسرائیل بگو: … من هرگز دعاى کسى از شما یا دیگر آفریدگانم را که برگردنش حقى ازدیگران است، اجابت نخواهم کرد( الخصال، ص ۳۳۷، ح ۴۰)
۷ . ۲ . امید به غیر خدا
بزرگترین مانع پذیرش دعا این است که به کسى یا چیزى غیرازخدا امید بسته و یا او را به صورت مستقل مورد نیایش قراردهیم .
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: اذا اراد احدکم ان لا یسال ربه شیئا الا اعطاه فلییاس من الناس کلهم، ولا یکون له رجاء الا عند الله، فاذا علم الله عزوجل ذلک من قلبه لم یسال الله شیئا الا اعطاه -هرگاه یکى از شما بخواهد که هرچه ازخداوند درخواست کند به او بدهد، باید از همه مردم چشم امید قطع کرده و جز به خدا امید نبندد. پس، چون خداى عزوجل دانست که او به راستى چنین است، هر چه از خدا بخواهد به اوعطا کند. (کافى، ج ۲، ص ۴۸)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-10-09] [ 09:49:00 ق.ظ ]




 

 
وغرق لذت شدن از فهم نقاطی از عظمت خدا که آن هم فقط در صورت تفکر وتحقیق ومطالعه پیگیر از منابع قران وکلام اهل بیت سلام الله علیه به دست می آید.
که این تفکر وتحقیق در حال نماز هم ادامه دارد لذا نماز را دوست ندارم وفقط چون خداوند دستور داده میخوانم
چون نماز مرا از تمرکز در عظمت او دور میکند آیا من در مسیر گمراهی هستم؟
دوست گرامی. نماز مهمترین عامل درک عظمت خدای متعال است. هیچ عبادتی مانند نماز لذت بخش نیست. منتهی باید به این درک و لذت رسید.
علمای ما از قدیم شاگردان خود را به دو چیز توصیه می کردند. فکر و ذکر. هم تفکر عامل شناخت و معرفت و درک لذت است و هم ذکر و یاد خدا که در نماز و دعا تجلی می کند. منتهی نماز خواندن آسان نیست و نیاز به تمرین و معرفت افزایی و مهارت فراوان در طول زمان دارد. مهمترین عامل درک لذت در نماز حضور قلب است. برای حضور قلب و درک لذت نماز سه مرحله ضروری است: مرحله اول: شناخت نماز به عنوان رکن دین و راه ارتباط با ذات هستی و درخواست از او. در این مرحله باید معانی عمیق اذکار نماز و الفاظی که با آنها با خدا صحبت می کنید را بدانید و حواس خود را کاملا روی معانی متمرکز کند. مرحله دوم: علاوه بر شناخت الفاظ و معانی باید نسبت به ذات هستی بی نهایت و درک عظمت و شعورمندی هستی معرفت کامل داشته باشید و بدانید که خدای متعال نسبت به جهان خلقی و احوال بندگان اطلاع و اشراف کامل دارد و حمد و بندگی ما را می بیند و می شنود و تنها یاری دهنده است.

مرحله سوم: تمرین زیاد برای تمرکز ذهن روی هستی بی نهایت در حال نماز و توجه کامل قلبی به ذات خدا و فارغ شدن ذهن از توجه به ظهورات خلقی، که به آن حضور قلب گفته می شود. لذت نماز را در هر مرحله درک خواهید کرد، اما با طی کردن سه مرحله، به نهایت لذت می رسید و غرق در بهجت و سرور خواهید شد و احساس فناء و مستی معنوی خواهید داشت. البته باید بدانید که طی این مراحل نیاز به زمان و دانش و تلاش فراوان دارد و ناگهانی بدست نمی آید. نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ق.ظ ]





 
 



فتنه گران در طول تاریخ برای رسیدن به مقاصد خود از شیوه های گوناگونی بهره برده اند. هر چند در گذشته معمولاً بسترهای فتنه ناخواسته آماده بود یا آماده می شد و عده ای با نفوذ، با قرار گرفتن در آن بسترها به فتنه انگیزی می پرداختند؛ ولی کم کم با پیچیدگی جوامع، فتنه گران با برنامه قبلی و یا حتی پس از سال ها تحقیق در مورد آداب، رسوم، تاریخ، جغرافیا و مسائل جامعه شناختی و روان شناختی یک جامعه دست به فتنه و آشوب می زنند و در این زمینه از کارآمدترین شگردها برای هر جامعه استفاده می کنند. شگردهای فتنه گری از منظر قرآن و روایات را می توان: فرصت طلبی، کارشکنی و ایجاد خلل در نظام حاکم اسلامی، عذر تراشی و توجیه گری، استفاده از اِعمال شعارها، نمادهای جذّاب دینی و عوام فریب، استفاده از چهره های مقبول و موجه، شایعه پراکنی، شبهه افکنی، تفرقه افکنی، ایجاد مراکز فتنه در قالب سازمان های مردمی، تهدید ایجاد ناامنی و عملیات تروریستی، معرّفی کرد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]






فتنه ۸۸ را می‌توان از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی دانست که هرچند با وقایع تلخ و ناگواری همراه بود، اما تجربه‌ای درس‌آموز و گرانسنگ را در اختیار ملت ایران نهاد.

 


 
دشمنان تاریخی ایران، 10 سال قبل در حالی که تمام توان خود را به مدت هشت ماه به میدان آورده بودند تا افکار عمومی را مقابل نظام و انقلاب قرار دهند، از مردم در یوم‌الله نهم دی سیلی خوردند. آن روز آمریکا و انگلیس و اسرائیل و جبهه نفاق، جنگ افکار عمومی را به ملت ایران باختند. پس از آن حماسه شگفت، دشمنان مجبور شده‌اند ولو در ظاهر، عنوان «مردم» را محترم بشمارند و از حقوق ملت‌ها در منطقه دم بزنند. این حقیقت را که ملت‌ها باید محترم شمرده شوند، انقلاب و جمهوری اسلامی به دشمنان منطقه تحمیل کرد. همین که رسانه‌های غربی و عربی مرتجع، دم از مطالبات مردم عراق و لبنان و ایران می‌زنند، محصول نفوذ انقلاب اسلامی است. و البته که در این میان، هیچ حرفی از حقوق مردم تحت ستم فلسطین و عربستان و بحرین و یمن نمی‌زنند.
 
یقینا اگر انقلاب اسلامی نبود، امروز نامی از حقوق ملت ایران و عراق و سوریه و لبنان بر زبان مقامات غرب نمی‌آمد. بنابراین باید در همین شرایط آشوب‌افکنی دشمن در منطقه توجه داشت که جبهه جمهوری اسلامی، دست برتر را دارد. تداوم و تعمیق این دستاورد تمدنی انقلاب، نیازمند مجاهدت شبانه‌روز است. تکلیفِ بسیج مردم، یک اولویت برای پیشرفت و تمدن‌سازی است. حتی اگر کمتر از دو ماه دیگر، انتخابات مهم مجلس برگزار نمی‌شد، باز هم نقش‌آفرینی برای بسیج عمومی یک ضرورت بود. منطق دقیق، همان است که مقتدای انقلاب، اواسط آبان 95 در جمع شماری از فعالان فرهنگی و رسانه‌ای فرمودند «عمده نظر شما بر گسترش چتر گفتمان انقلابی (مفاهیمی همچون استکبار، استضعاف و عدالت اجتماعی) بر سر کشور باشد… تشکیل جبهه مردمی فراموش نشود. این خیلی برای من دغدغه است و از اول، این را با هم عهد کردیم. سازمان، مورد نظر ما نیست؛ اینها (مؤسسات و سازمان‌های وابسته) باید کار ستادی بکنند. مردم، باید وارد کار دفاع بشوند».
 
انتخابات مهم مجلس را می‌توان از زاویه نگاه سهم‌خواهانه و حزبی هم نگریست. اما هر نگاهی، الزاما نگاه نارسای حزبی نیست. شبیخونی که دشمن ظرف چند ماه اخیر در لبنان و به ویژه عراق و ایران انجام داد، حاکی از این است که قبل از هر چیز، اراده ملت‌ها، آماج حمله است؛ چرا که در این کشورها مقاومت و بیداری و مردم‌سالاری اصالت یافته است. برای دشمن مهم است که در انتخابات، شجاعان و توانمندان و دشمن‌شناسان تخریب شده باشند و افراد فاقد اعتماد به نفس و ساده‌اندیش که یارای مقاومت در برابر فشارها را ندارند، سر کار بیایند. به خاطر داریم «رکس تیلرسون» وزیر خارجه قبلی دولت ترامپ، دو سال قبل ضمن دفاع از مصوبه تحریمی سنا گفت «ما از عناصر داخلی در ایران که بتوانند به ما در تغییر قدرت کمک کنند، پشتیبانی می‌کنیم. همان‌طور که می‌دانیم، چنین عناصری در داخل ایران هستند». مشابه همین تلقی را اعضای دولت اوباما داشتند و جالب اینکه هر دو دولت، تحریم‌های خصمانه‌ای را علیه ملت ایران اعمال کردند که گرای آن را بازیگران فتنه سال 88 داده بودند.
 
اما پروژه موازی دشمن، بی‌ثبات‌سازی و اقتدارزدایی است. هیچ اتفاقی به اندازه حضور و نقش‌آفرینی مردم، دشمن را آزار نمی‌دهد. این حضور به ویژه در برگزاری پرنشاط انتخابات از یک طرف، و برگزاری باشکوه جشن پیروزی انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن جلوه‌گر می‌شود؛ دو نقطه عطف مهمی که به توفیق الهی، به فاصله 10 روز اتفاق خواهد افتاد. برگزاری شکوهمند این دو جشن، به منزله نابودی تدارک پر حجم دشمنان و منافقین است. آنها قبل از هر چیز، در پی نا امید کردن مردم هستند تا جشن پیروزی انقلاب و انتخابات را از رونق همیشگی بیندازند. از این منظر، نیروهای انقلابی و حتی دیگرانی که دلسوز کشورند و می‌خواهند در مقابل وطن‌فروشان، از وطن پاسداری کنند، باید درست مانند روزهای دفاع از کشور در مقابل تهاجم ارتش صدام، به میدان روشنگری بیایند.
 
در این پنج شش سال، برخی سوءعملکردها در کنار نفوذطلبی رسانه‌ای دشمن و خوابزدگی یا همراهی برخی مدیران ناصالح، آسیب‌هایی به اعتماد و امید افکار عمومی زد. اما همین مردمند که گوهر حاکمیت بر سرنوشت را پس از یک قرن مبارزه با استعمارگران به دست آوردند و اگر خوب توجیه شوند و مردمانی پای کار خدمت را وسط میدان ببینند که مصمم، پرچم «ما می‌توانیم» برافراشته‌اند، آنها هم پای کار می‌آیند. دو ماه پیش رو را باید بیش از همیشه قدر شمرد و شب قدر انقلاب دانست. و گرنه خدای ناکرده، چند ماه بعد و برای چند سال دیگر باید افسوس همین روزهای تاریخی را خورد، چنانکه در چند سال اخیر به خاطر برخی کوتاهی‌ها و بی‌عملی‌ها و تفرقه و دل خوری‌های قابل اغماض، حسرت خوردیم. آیا تاسف ندارد وقتی می‌شنویم رئیس‌ شورای شهری که ظرف کمتر از دو سال، سه شهردار جا به جا کرده و در کار مدیریت شهری ناتوانی محض نشان داده، می‌گوید آقای شهردار، جسارت شهردار دوره قبل از ما را ندارد؟ اگر طیف‌های انقلابی در سال 94، دلخوری‌ها و بی‌تفاوتی‌ها یا تصمیم‌گیری‌های غیر فراگیر را کنار می‌گذاشتند، با ضعف مجلس فعلی به مدت چهار سال دست به‌گریبان می‌شدند؟
 
در جمهوری اسلامی، رای و اراده مردم حاکم است و همین انتخاب‌هاست که به دولت و مجلس و شوراهای شهر جهت می‌دهد. به عنوان مثال، تنوع و تفاوت هفت رئیس‌جمهوری که ظرف چهار دهه گذشته سر کار آمده‌اند، کاملا بارز است. از ابوالحسن بنی صدر، شهید رجایی و آیت‌الله خامنه‌ای تا هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی، با رای مردم انتخاب شده‌اند و حال آنکه تفاوت آنها کاملا روشن است. به همین ترتیب است نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر، که به عنوان منتخب مردم، وزیران و شهرداران کارآمد و پاکدست یا ناکارآمد و خائن به امانت را می‌گمارند. بله حتما گلایه و نارضایتی از برخی عملکردها هست اما کم‌هزینه‌ترین و موثرترین راه غلبه بر این سوءعملکردها، تغییر منتخبان با تجربه‌اندوزی از گذشته است و نه انفعال که مقدمه گرفتاری‌ها و تهدیدهای بعدی است. باید معلوم شود بیش از همه، کسانی سرمایه اعتماد و امید عمومی را هدف گرفته‌اند که به امانت اعتماد آنها خیانت کردند، دست دشمن را برای آسیب زدن گشودند و سپس، چاره رفع مشکلات را در باج دادن به دشمن دانستند.
 
احتمالا ویدئویی را که در آن سه عضو حزب منحله مشارکت درباره انتخابات 88 با هم گفت‌وگو می‌کنند، دیده‌اید. تاجزاده در این ویدئو به صفایی فراهانی و رمضان‌زاده می‌گوید «برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم، می‌دونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه یکی دو میلیون عقب جلو بشه ولی ما انتخابات رو باختیم. حالا به جای 25 میلیون و 13 میلیون، شده باشد 14 میلیون و 24 میلیون مثلا». مشابه همین اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب را خاتمی چندین بار در محافل خصوصی بازگو کرده است. برای این طیف از روز روشن‌تر بود که ادعای تقلب، دروغ محض است اما با این وجود، در فریب افکار عمومی کم نگذاشتند و کشور را تا لبه پرتگاه پیش بردند؛ عده‌ای از سر جاه‌طلبی و گروهی به نیابت از آمریکا و انگلیس و اسرائیل.
 
در این میان اگر درایت و شجاعت رهبر انقلاب و بصیرت مردم نبود، بی‌تردید نقشه‌ای شوم‌تر از آنچه دشمنان در سوریه و عراق اجرا کردند، در کشور ما به اجرا در می‌آمد. روز عاشورا (ششم دی‌ماه 88) وقتی آن هتک حرمت بی‌سابقه اتفاق افتاد، مردم که امام حسین علیه‌السلام همه سرمایه عشق و محبت‌شان بود، در سراسر کشور سیلی از برائت نسبت به فتنه‌گران به راه انداختند و طومار نقشه پیچیده دشمن را در هم پیچیدند. نقشه‌ای که مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا گفت نه یکی دو سال، بلکه بیست سال برایش طراحی و سازماندهی کرده بودیم. امروز نیز باید هویت حلقه‌ای را که 10 سال قبل (پس از شکست در فتنه سیاسی)، از دشمن خواستند با تحریم‌های فلج‌کننده به ملت ایران ضربه بزنند، برملا کرد. برخی از سیاسیونی که نسبت به تحریم‌ها اظهار نگرانی می‌کنند و بعد از خسارت برجام، آدرس تبعیت از FATF و CFT را می‌دهند، همان کسانی هستند که به دشمن درباره سختگیری تحریمی علیه ملت ایران مشورت دادند؛ حالا هم ضمن معتبرسازی فشارهای رو به افول دشمن، به آن ضریب می‌دهند. مستفاد از بیان شریف امیر مومنان (ع) درباره خیانت‌های ‌اشعث بن قیس، باید هر کس را که شمشیر دشمن را به سوی قوم خود دلالت می‌کند، دشمن داشت.
 
آری یک ویژگی بارز منافقین، تبدیل فرصت‌ها به تهدید است و نقطه مقابل آن، مومنانی هستند که از تهدیدهای خطرناک فرصت می‌سازند. خداوند در قرآن کریم و درباره شجاعت و ضربت بهنگامی که حیدر کرار (ع) به پهلوان عربده‌جوی جبهه احزاب در جنگ خندق زد، تصریح می‌کند که مومنان از جنگ بی‌نیاز شدند: «وَ رَدَّ الله الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا وَکَفَی الله الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَکَانَ اللَه قَوِیًّا عَزِیزا. و خداوند آنان را که کفر ورزیدند، با غیظ و خشم و بی‌آنکه به عایدی و خیری برسند، برگرداند و مؤمنان را از جنگ بی‌نیاز کرد و خدا همواره نیرومند شکست‌ناپذیر است». (آیه 25 سوره احزاب). حکمت داشت که پیامبر اعظم (ص) پس از آن ضربت بهنگام و فیصله‌بخش فرمود «ضربَهًْ علیٍّ یَومَ الخَنْدَقِ أفضلُ مِن عِبادَهًْ الثَّقَلَیْن. ضربت علی در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس برتر است».
 
همچنین در زیارت شریف امیر مومنان (ع) در شب و روز مبعث تصریح شده است «وَ قُمْتَ بِالْأَمْرِ حِینَ فَشِلُوا وَ نَطَقْتَ حِینَ تَتَعْتَعُوا وَ مَضَیْتَ بِنُورِ اللَه إِذْ وَقَفُوا فَمَنِ اتَّبَعَکَ فَقَدِ اهْتَدَی… و تو برای امر دین قیام کردی، هنگامی که دیگران زمینگیر شدند. و هنگامی که دیگران از گفتن درماندند، تو سخن گفتی. و با نور الهی حرکت کردی، زمانی که دیگران متوقف شدند. پس هر کس تو را پیروی کرد، به حقیقت هدایت یافت… کارهای سنگین را که در تحملش ناتوان بودند، تو بر دوش ‏کشیدی و آنچه را که ضایع کردند، تو حفظ ‏کردی. و هنگامی که بی‌تابی‏ کردند، تو با علو همت شکیبا بودی». امیر مومنان قله این فضائل سرنوشت‌ساز است و هر کس به آن حضرت اقتدا کرده، باید به اندازه وسع خود، خط‌شکن و جوشکن باشد. لازمه چنین کار بزرگی، صبر و تحمل است و بالاتر از همه، باور بشارت‌های الهی که فرمود «وَلَقَد أَرسَلنا مِن قَبلِکَ رُسُلًا إِلی قَومِهِم فَجاءوهُم بِالبَیِّناتِ فَانتَقَمنا مِنَ الَّذینَ أَجرَموا وَکانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنینَ» (آیه 47 سوره روم) و «ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا کَذَلِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِینَ» (آیه 103 سوره یونس).

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:42:00 ق.ظ ]







آیت‌الله جنتی حماسه «۹دی» را یوم‌الله و معجزه الهی دانست و با بیان اینکه مردم انقلابی ایران قریب ۴۰ سال در صحنه حاضر بوده‌اند،افزود: برای بزرگداشت چهل ویکمین سالگرد پیروزی انقلاب و برگزاری مراسمی باشکوه از ظرفیت همه نیروهای انقلاب استفاده خواهیم کرد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ق.ظ ]




 

فتنه‌ 88 را نباید سطحی نگریست؛ فتنه ریشه‌هایی درگذشته داشت و اهدافی در آینده. در سال­های پس از فتنه یکی از تذکرات رهبر انقلاب توجه به ریشه‌ها و اهداف فتنه بوده است

«فتنه‌ 88 تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به‌وسیله‌ی تعدادی آدم دیده شد؛ این‌یک چیز ریشه‌داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدف‌های بسیار خطرناکی دنبال این کار بود که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و این‌ها حل نمی‌شد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ق.ظ ]







امروز 9 دی (جدی) مصادف است با سالروز حضور عاشورایی مردم حماسه ساز و ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 که نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زریّن دیگری در افتخارات مردم ایران محسوب می شود.

حماسه 9 دی ، نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد.

روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد کرد.

می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شیطان است. روز خروش ملت ایران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و یا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسینی است.

روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است.

مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند. در روز نهم دی ماه 1388، مشروعیت سیاسی نظام اسلامی ایران بار دیگر با حضور خودجوش ده ها میلیونی مردم در تهران و تمامی شهرهای دیگر کشور به جهانیان اعلام گردید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]





 
 

نماز اول وقت
هم رزم شهید علی موسوی می گوید: «تنها جایی که می شد سراغش را گرفت، نمازخانه بود. آن قدر مقید بود که نیم ساعت قبل از نماز، به طرف نمازخانه می رفت. هم خودش مقید به نماز اول وقت بود و هم با اخلاصِ خاصی، بقیه را به نماز اول وقت دعوت می کرد. یک بار که من در جلسه ای حضور داشتم و اتفاقاً تا ظهر طول کشید، ناگهان در باز شد و موسوی با چهره نورانی اش وارد شد و بعد از سلام، از ما پرسید: برادرا! می بخشید، خواستم بپرسم ظهر شده؟ بعد ما متوجه وقت نماز شدیم و چند لحظه بعد صدای اذان بلند شد. نحوه تذکر دادن او در آن لحظه خیلی برایم جالب بود».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-10-08] [ 11:02:00 ق.ظ ]





 
رژیم غذایی که هم برای پیشگیری و هم برای كنترل پرفشاری خون به كار می ‌رود، رژیم DASH نام دارد. هدف از این رژیم دریافت بیشتر منابع پتاسیم و کلسیم و منیزیم است. پس باید غذاهایی را دریافت کنید که منابع خوبی برای پتاسیم، کلسیم و منیزیم باشند.


 
 

 برای کنترل فشار خون بالا چه اصول تغذیه ایی را باید رعایت کنیم؟

 رعایت این نکات به مرور وضع فشار خون را بهتر می کند و پزشک می تواند داروی شما را قطع یا کم کند. ولی هرگز بدون مشورت با پزشک دارو را قطع نکنید. رژیم غذایی که هم برای پیشگیری و هم برای كنترل پرفشاری خون به كار می ‌رود، رژیم DASH نام دارد. هدف از این رژیم دریافت بیشتر منابع پتاسیم و کلسیم و منیزیم است. پس باید غذاهایی را دریافت کنید که منابع خوبی برای پتاسیم، کلسیم و منیزیم باشند. به این منظور توصیه های زیر را اجرا کنید:

1. دو برابر كردن مصرف روزانه‌ی میوه‌ها، سبزی‌ ها و لبنیات

2. محدود كردن گوشت قرمز و محصولات آن مانند ژامبون و سوسیس به یک سوم دریافت معمول

3. نصف كردن مصرف چربی، روغن و سس

4. یک چهارم كردن مصرف شیرینی، کاهش دریافت سدیم هم برای کنترل فشار خون ضروری است.

مهمترین منبع سدیم همان نمک خوراکی است که باید به یک قاشق چای خوری در روز محدود شود.

حداقل 30 دقیقه فعالیت بدنی در روز و کاهش وزن (در صورت داشتن اضافه وزن و چاقی) نیز توصیه می شود. 

برای کنترل فشار خون بالا از مصرف نمک و غذاهای پُر نمک و ادویه بپرهیزید. به جای نمک می ‌توانید از سبزیجات تازه یا خشک، ادویه‌‌ جات مفید (زردچوبه- دارچین و…)، پودر سیر  و پیاز و آب لیموی تازه استفاده کنید. مغز‌ها و دانه‌ های گیاهی مثل گردو حاوی مواد مغذی بی ‌شماری هستند. می ‌توانید از آنها در رژیم غذایی روزانه بهره ببرید. استفاده از آنها در سالادها به خوش طعم و مقوی کردن آنها کمک شایانی می ‌کند.

حداقل 3 بار در هفته ماهی بخورید و به جای گوشت‌های قرمز سعی کنید از گوشت سفید استفاده کنید. از استرس بپرهیزید، زیرا یکی از عوامل بالا بردن فشار خون که بسیار سریع هم عمل می‌ کند، استرس و عصبانیت است.

 ورزش‌هایی مثل پیاده ‌روی، شنا، دوچرخه سواری ورزش ‌های مناسبی برای پایین آوردن فشار خون به شمار می ‌آیند. بنابراین حداقل 3 بار در هفته و هر بار حداقل 30 دقیقه ورزش کنید. چای، قهوه و شکلات را بسیار محدود کنید و تا 1 ساعت پس از صرف غذا چای ننوشید و به جای آنها از چای‌ها و دم‌کردنی‌های گیاهی (مثل گل گاو زبان) استفاده کنید. از مصرف غذاهای سرخ کرده یا غذاهایی که در درجه ی حرارت‌ های بسیار بالا و یا با مدت زمان طولانی تهیه می ‌شوند، خودداری کنید و به خاطر داشته باشید، استفاده ی چند باره از روغن ‌های آشپزی عاملی در بالا بردن فشار خون است.

برای کنترل فشار خون بالا از مصرف نمک و غذاهای پُر نمک و ادویه بپرهیزید. به جای نمک می ‌توانید از سبزیجات تازه یا خشک، ادویه‌‌ جات مفید (زردچوبه- دارچین و…)، پودر سیر و پیاز و آب لیموی تازه استفاده کنید.
 

مصرف نان‌ها و مواد کربوهیدراتی تهیه شده از آردهای سفید و بدون سبوس مثل نان لواش را به حداقل برسانید و از نان‌های سبوس‌ دار مثل نان جو و نان سنگک استفاده کنید. همه ی سبزی جات و میوه ها بسیار ارزشمند می باشند ولی در میان میوه ها، سیب ، پرتقال ، گریپ فروت، آلو، انگور و موز و در بین انواع سبزیجات، مصرف کرفس، هویج ، و گوجه فرنگی در کاهش شدت پرفشاری خون بسیار موثر می باشد. سبزیجات دیگر نیز با دارا بودن فیبر و موادی نظیر پتاسیم ، منیزیم ، ویتامین C و کلسیم در کاهش فشار خون از ارزش خاصی برخوردار می باشند. افزایش مصرف سیر و پیاز در تهیه مواد خوراکی و یا به صورت خام مثلاً نصف پیاز در روز و یک حبه سیر رنده شده در هر وعده ی غذایی.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-10-07] [ 10:44:00 ق.ظ ]




حضور تیم پزشکی در مدرسه علمیه ابدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:42:00 ق.ظ ]




زندگی سالم با تغذیه سالم



 

غذا خوردن یکی از نیازهای ذاتی و دائمی هر فرد است و مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر محسوب می شود . هر موجود زنده جهت حفظ حیات خود برای بدست آوردن غذا تلاش می کند . برای انسان تغذیه و انتخاب غذا بیش از هر موجود زنده ای اهمیت پیدا می کند ، چرا که تغذیه صحیح پدیده رشد را برای او فراهم می سازد و موجب سلامت جسم و روان او خواهد شد. در عین حال غذا موجب تامین انرژی برای بدن شده و حفظ سلامتی بافتها و بهبود عملکرد ارگانهای مختلف بدن را باعث می شود .

 

تغذیه ای که بر اساس اصول علمی و با در نظر گرفتن کلیه نیازهای بدن تنظیم شده باشد موجب تامین سلامت انسان می شود و در صورتی که به غیر از این عمل شود موجب اختلال در عملکرد کل سیستمهای بدن شده و باعث از دست رفتن قوای جسمی و روانی در انسان خواهد شد . رعایت برنامه غذایی خوب و متعادل می تواند طول عمر انسان را افزایش دهد و بر شادابی فرد نیز تاثیر گذار باشد.

 

امروزه، تغذیه بیش از هر زمان دیگری در زندگی اهمیت پیدا كرده است، زیرا مطالعات نشان داده‌اند كه عامل بسیاری از مرگ و میرها و بیماری‌های مختلف از جمله بیماری‌های قلبی، عروقی، سرطان‌ها، دیابت و… ریشه در تغذیة فرد دارد. با توجه به این كه در حال حاضر تكنولوژی و زندگی ماشینی روزبه‌روز در حال پیشرفت است، فعالیت فیزیكی كم‌تر شده و پیامد آن چاقی و اضافه‌وزن است، كه خود منشاء بسیاری از مشكلات جسمی است. بنابراین با رعایت یك رژیم غذایی سالم می‌توان رمز اساسی سلامت بدن را به دست آورد.

تغذیه ای که بر اساس اصول علمی و با در نظر گرفتن کلیه نیازهای بدن تنظیم شده باشد موجب تامین سلامت انسان می شود و در صورتی که به غیر از این عمل شود ،موجب تامین اختلال در عملکرد کل سیستمهای بدن شده و باعث از دست رفتن قوای جسمی و روانی در انسان خواهد شد. رعایت برنامه غذایی خوب و متعادل می تواند طول عمر انسان را افزایش دهد و بر شادابی فرد نیز تاثیر گذار باشد.
 

اگر علاقه مند به ساختن یک زندگی بهتر هستید و می خواهید جسمی سالمتر داشته باشید ،یکی از بهترین راه هایی که به شما پیشنهاد می شود این است که یک انتخاب غذایی سالم داشته باشید و آن مستلزم این است که با اصول تغذیه به خوبی آشنا شوید و مزایای مواد غذایی مختلف و نقش ویتامین ها ،مواد معدنی و سایر مواد مورد نیاز بدن خود را بدانید تا بتوانید در نگهداری سلامتی خود کوشا باشید.

 

البته لازم به ذکر است که غذای سالم به تنهایی موجب حفظ سلامتی نمی شود بلکه تغذیه صحیح کنار ورزش و فعالیت فیزیکی منظم ،ترک سیگار ،کنترل استرس ،جلوگیری از آلودگی های محیطی و زمینه ژنتیکی مطلوب و …سلامت فرد را تضمین می کند.

 

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




محمدهادی صحرایی
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
(هرگز کسانی را که درراه خدا کشته‌شده‌اند، مرده مپندارید، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. (سورۀ آل‌عمران آیه 169))
وقتی عزیزی از دست می‌رود، آنچه برای بازماندگان می‌ماند دل‌تنگیست و اینکه دیگر نمی‌توانند او را ببینند و به دیگر سخن، دیدارشان به قیامت است؛ اما شهید، داستان دیگری دارد. با شنیدن خبر شهادت مردان خدا، اگر چه دل‌تنگی برای محروم شدن از دیدن بندۀ صالح خدا جانکاه است اما آنچه جان‌فرساست، دل‌تنگی آدم‌ها برای خودشان است. واقعیت را سال‌ها پیش، شهید آوینی برایمان گفت که امروز آن را می‌فهمیم. «پندار ما این است که شهدا رفته‌اند و ما مانده‌ایم اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.» شهدا از این جنس ناب‌اند و کم یابند اگر چه جنسشان از نور است ولی آیینه وار ما را در خود برمی‌تابانند و ما را به خودمان صادقانه می‌نمایانند و همین باعث دل‌تنگی هامان شده است که ما خود را در شهدا دیده‌ایم و خود را با حسرت، با آن‌ها قیاس می‌کنیم. «گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر» اینکه خدا فرمود آن‌ها را مرده مپندارید که زنده‌اند و نزد خدایشان روزی می‌خورند، شاید رشک انگیز‌ترین سخنی باشد که می‌شود شنود و تصورش، دل‌ِآگاهان را خالی و آه از نهاد جاماندگان بلند می‌کند و فریادهای درون را به آسمان می‌برد که ‌ای رها گردیدگان از بند و خاک، آن ‌سوی هستی قصه چیست؟ برامان بگویید شاید فهمیدیم و برامان دعا کنید شاید ما نیز برخاستیم. به ما نظر کنید ‌ای نظرکرده‌ها شاید رنگ و رو عوض کردیم و غبار گناهان از رخ گرفتیم. ناممان را ببرید شاید خودمان را پیدا کردیم. گوشه چشمی به ما کنید شاید خدا کرد و از چشم شیطان افتادیم. آی از اهالی آسمان شده‌ها ما نااهلان زمین‌گیر را به‌ رسم جوانمردی صدا کنید شاید به ‌حق زبان ‌باز کردیم.
خدا را چه دیده‌اید؟ گناه و معصیت صورت و سیرتمان را سیاه کرده است شما را به خدایی که یافته‌اید، قسم؛ «أُنْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُم.» (ما را مهلت دهید تا اندکی از نورتان برگیریم. (سورۀ حدید آیه 13))
ما کنارتان بودیم و با هم بالیدیم ولی شما سبکبالانه خرامیدید و بال گرفتید. خدایتان جزای خیر دهد که روزگار خوبی با شما داشتیم اگر چه واقعیتی که برای آقایی که شما باشید می‌توان گفت آن است، «تویی که نمی‌شناختمت رفیق». شما را عشق خدا ذوب کرد و ما را هُرم گناه، شما ذائقه به عبودیت، عادت دادید و ما به گناه. و اکنون‌که بین ما و شما یک دنیا حسرت است برای ما، شما به خدا نظر می‌کنید و ما به خطا نظر داریم. شما دامن از خاک گرفتید و ما به خاکستر نشسته‌ایم. شما با خدا تجارتی پُر سود کردید و ما خرمن ‌سوختگان، سرمایه سوزاندیم. جانتان را به ثمنِ ثمین فروختید و ما به ثمن بخس، از دستش دادیم. شما سر به آسمان ساییدید و ما چون موران دانه به لانه انبار کردیم. شما هفت شهر عشق پیمودید و ما در بن یک کوچه گرفتار آمدیم. شما ره‌یافتگان حریم خدایید و ما گمشدگان تیه گمراهی. شما هرچه داشتید برای خدا و به راه خدا دادید و ما مال افزودیم و مال مردم نیز بر آن افزودیم و به مابقی طمع کرده‌ایم. شما به خدا دست دادید و ما دستِ دشمن خدا را فشرده‌ایم. شما دل به خدا سپردید و ما به کدخدا دل‌خوش کردیم. حساب شما از ما جداست شما تافته جدا بافته شدید و ما تکرار غفلت‌ها و عادت‌ها.
حدود دو ماه پیش دو اتفاق در کردستان رخ داد. هر دو داغ و ناگوار. در هر دوی آنان بی‌گناهانی جان از کف دادند و غصه‌ناک، رفتند. 20 تیر ماه، تصادف تانکر حامل سوخت با اتوبوس حامل مسافر در سنندج که به کشته شدن 11 نفر از هموطنانمان منجر شد و 30 تیر ماه نیز در حملۀ تروریستی به یکی از پایگاه‌های عملیاتی مریوان 11 پاسدار و بسیجی به شهادت رسیدند. این دو حادثه انصافاً تلخ و تکان‌دهنده است و تا مدت‌ها مردم شهر و منطقه را ناراحت نموده است، ولی آنچه در این ‌بین مهم است نکاتی است قابل‌تأمل؛ نه برای گلایه، که برای انصاف و تنبه و در رسای مظلومیت شهیدان وطن. در حادثۀ ‌تانکر سوخت، افراد و نهادهای مختلف خود را مکلف کردند که برای جا نماندن از قافلۀ تسلیت‌گوها نیز که شده، تسلیت بگویند و پیام بفرستند و ابراز همدردی کنند که باید این می شد و یکی از وظایف آنان نیز همین است و هم پیگیری موضوع تا رسیدن به نتیجه و تنبیه خاطیان و جلوگیری از تکرار حوادث مشابهی که هر از گاهی در گوشه و کنار کشور رخ می‌دهد. ولی برای حادثه دوم این‌گونه نبود.
یازده پاسدار و بسیجی که اکثر آن‌ها اهل سنت بودند، در دفاع از دین و میهن و با مظلومیت، به شهادت رسیدند و کسی برای آنان سخنی در خور نگفت. کسی نگفت که این مظلومان که آگاهانه راه خود را انتخاب کرده بودند، نمادهای ایثار و شهادتی هستند که باید برای همگان الگو شوند و جامعه آرامش خود را مدیون این جان‌نثاران میهن است. اگر امثال این 11 شهید نبودند، امثال همان اراذل‌ و اوباشی که در حادثۀ تصادف ‌تانکر و اتوبوس، اغتشاش کردند و اموال مردم و دولت را مچاله کردند و باعث اخلال در امداد رسانی شدند، امان مردم و آسایش مسئولین را سلب کرده بودند. اهل سنت بودن این عزیزان هم غصه‌ای مضاعف دارد و چون پدران پیش‌مرگ و مجاهد خود، «نام و نشان در گمنامی گرفته‌اند.» اگر ایام انتخابات بود، حتماً برخی اهل حرف و بی‌عمل، نام آن‌ها را می‌بردند و برای آنان ‌اشکی مجازی می‌ریختند ولی در روزگاری که این عزیزان در کنار برادران پاسدار شیعه خود، در برابر آدم کشان تروریست، سینه سپر می‌کنند، کسی از آنان احوالی نمی‌گیرد و مثل همیشه این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که زیر بغل پدران آن‌ها را می‌گیرد و با مادرانشان همدردی می‌کند.
نگارنده این سطور، غصه‌دار هر دو حادثه است و متأثر از آن‌ها و شریک غم بازماندگان هر دو اتفاق. ولی شرمنده از آن است که برای شهیدان وطن، در خور وظیفه‌ای که دارد قلم نگشوده و تا پس از چهلم آنان نیز کوتاهی کرده است، و این عذر تقصیر ماست به پیشگاه شهیدان خدایی تا که دیگر قدرشان را بدانیم و جهادشان را حرمت نهیم. خدایشان بر درجاتشان بیفزاید، که با شهادتشان حالمان را عوض کردند و خدا را به یادمان انداختند و یادمان آوردند عهد پیشین و سُنت دیرین را که اگر بنده باشیم، خدا خریدار ماست به قیمت گزافی که چشم‌ها ندیده و گوش‌ها نشنیده و عقل‌ها حتی به کرانه‌اش نرسیده‌اند. یادشان را باید زنده نگه داشت که «زنده نگه‌داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.»( امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی))
اکنون برای ما خاکیان و گرفتاران آب ‌و دان و لانه، شنیدن آنچه آن‌ها می‌بینند، حسرت‌آور است و رشک انگیز. شهدا، همان‌ها که به گفتۀ خمینی کبیر، در قهقهۀ مستانه و شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند، به خدا رسیدگانی هستند که طعم خرمای شیرین بندگی چشیده‌اند و دائم روزی می‌خورند و می‌نوشند و اگر بخواهیم به ما هم روزی می رسانند. إن شاءالله و اگر بخواهیم.
باید دانست که میز و مقام مسئولین محترم و آسایش و راحتی مردم با ایمان، مدیون استقامت مرزنشینان مجاهدی است که سینه ستبر کشور و جبهه جلو کشیده نظام‌اند. مباد روزی که روزمرگی، این «پیشگامان جهاد و شهادت» را از یادمان ببرد و هول مال و مقام دنیا، ما را از این «جوانمردان گمنام» غافل کند. خدمت به مرزنشینان از سیستان شن زده تا خوزستان و ایلام و کرمانشاه خاک گرفته و تا کردستان و آذربایجان آزرده از ضد انقلاب، با اعلام منطقۀ آزاد و نام بردن در زمان انتخابات نیست، مردم شریف مرزنشین، رسیدگی بدون تشریفات و تعارفات را می‌خواهند. این مردمان خون گرم و صمیمی، صداقت را از غیر آن می‌شناسند و می‌خواهند مسئولین به وظیفه خود عمل کنند. ‌اشتغال دائم با منطقۀ آزاد شدن تأمین نمی‌گردد و حرمت آنان با ادعا پاس داشته نمی‌شود. هم میهنان عزیزی که با قومیت و زبان و مذاهب متفاوت در لباس جانبازی و فداکاری برای دین و میهن، همواره هزینه داده و زخم‌خورده‌اند، نور چشم امامان انقلاب‌اند و امام محرومان فرمود: «نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ ‌و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.»( صحیفۀ حضرت امام خمینی(ره)، جلد 21، ص 93)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-10-01] [ 10:28:00 ق.ظ ]




 

 
؛
وقتی امام زمان(عج) برای شیعیان گریه می کند
تمام انبیاء و اولیاء در طول تاریخ چشم‌اندازشان ظهور بوده است

ظهور حضرت به واسطه‌ی اعمال و کارهای شیعیان است که زمینه‌ی ظهور را فراهم می کند.

«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم » (رعد/۱۱) این یکی از محکمات قرآنی است که خداوند متعال سرنوشت یک قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد، مگر که آنها در خودشان یک تغییراتی ایجاد کنند. ما خودمان هستیم که باید به سمت آن ظهور برویم و آمادگی آمادن ولی خدا را داشته باشیم. این آمادگی‌ها باید در ما ایجاد شود.


وقتی امام زمان(عج) برای شیعیان گریه می کند
تمام انبیاء و اولیاء در طول تاریخ چشم‌اندازشان ظهور بوده است

ظهور حضرت به واسطه‌ی اعمال و کارهای شیعیان است که زمینه‌ی ظهور را فراهم می کند.

«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم » (رعد/۱۱) این یکی از محکمات قرآنی است که خداوند متعال سرنوشت یک قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد، مگر که آنها در خودشان یک تغییراتی ایجاد کنند. ما خودمان هستیم که باید به سمت آن ظهور برویم و آمادگی آمادن ولی خدا را داشته باشیم. این آمادگی‌ها باید در ما ایجاد شود.

وظایف کسانی که در این زمان هستند نسبت به ولی‌شان چیست و چه انتظاراتی از ما دارند و باید چه کار کنیم؟

ولی وقتی ما این تغییر را در خودمان ایجاد کردیم و آمادگی را در جامعه‌مان ایجاد کردیم که حضرت تشرف بیاورند، آنوقت با آمدن حضرت وتربیت الهی، یک زندگی انسانی و یک حیات برتری ایجاد می‌شود. ما فعلاً آن دوره و رفتار امام زمان با مردم را می‌گوییم.

رفتار، رفتار استبدادی و خشونت با مردم نیست. حضرت نسبت به افراد لجوج و عنودی که به همه شکلی حق برای آنها ثابت شده، حجت بر آنها تمام شده و آگاهی به آنها داده شده، اما باز در مقابل امام زمان(ع) مقاومت می‌کنند، حضرت در مقابل آنها محکم می‌ایستد و با آنها برخورد می‌کند.

اما با مردم معمولی که به خاطر تربیت‌های ناصحیح، و آلودگی‌هایی که از قبل به شکل یک فرهنگ شیطانی در جهان گسترش پیدا کرده و دچار لغزش شدند و حقی را ضایع کردند و گناهی را مرتکب شدند، حق‌الناسی بر گردن دارند، حضرت دست اینها را می‌گیرد.

حالا ما بعد خواهیم گفت که اینطور نیست که ما فکر کنیم یاران امام زمان ۳۱۳ نفر هستند. نخیر! در روایات ما هست که انبوه مردم یاران حضرت خواهند بود. انبوده مردم از آسمان نمی‌آیند.

ملائکه نیستند، همین مردمی هستند که به هر حال خطاها و اشتباهاتی داشتند. در اثر تربیت‌های ناصحیح و حکومت‌های غیر الهی که دنیا را گرفته بودند، فرهنگ شرک آلودی که دنیا را گرفته بود، دچار لغزش شدند. حضرت به اینها دستگیری و کمک می‌کند.

امام باقر(ع) برخورد حضرت با آلودگی‌های مردم، لغزش‌ها، دیون، مظالمی که بر گردن مردم بوده را اینطور توصیف می‌کنند. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «ثُمَّ یُقْبِلُ إِلَى الْکُوفَة» (بحارالانوار/ج۵۲/ص۲۲۴) مهدی ما به کوفه خواهد آمد. یکی از منزل‌های امام زمان در کوفه است. «فَیَکُونُ مَنْزِلُهُ بِهَا» منزل حضرت آنجاست.

«فَلَا یَتْرُکُ عَبْداً مُسْلِماً إِلَّا اشْتَرَاه » هیچ غلام و برده و بنده‌ای که در اسارت هست، نیست مگر اینکه حضرت او را آزاد کند. «وَ لَا غَارِماً إِلَّا قَضَى دَیْنَه » هیچ بدهکاری نیست مگر اینکه کمک می‌کند که بدهی‌اش داده شود. اینها موانع رشد است. البته اینها برای آن کسانی است که دوستی حضرت را داشتند.

در دایره‌ی مؤمنین بودند، کسانی بودند که لجوج و عنود نیستند. کسانی نیستند که با خدا، اهلبیت، قرآن، دین، حق و حقیقت عنودانه و لجوجانه برخورد کنند. حتی به صاحبان ادیان دیگر هم کاملاً مهلت داده می‌شود. تا مدتی به آنها مهلت داده می‌شود.

مسیحیت به طور گسترده خواهند دید که حضرت عیسی(ع) آمده‌اند و خود حضرت عیسی به عنوان وزیر امام زمان(ع) هست و دیگر دلیلی ندارد که گرایشی پیدا نکنند.

وقتی یهودی‌هایی که در آموزه‌هایشان و در تعالیم‌شان این است که مسیح خواهد آمد و او منجی است. وقتی ببینند مسیح آمده و کاملاً اثبات شده که او مسیح است و در خدمت ولیعصر(ع) است، دلیلی ندارد که گرایش پیدا نکنند مگر اینکه عناد داشته باشند.

تمام حجت‌ها بر افراد تمام می‌شود و آگاهی داده می‌شود، در این فضا آن کسانی که دوست حضرت هستند، اهل عناد و لجاج نیستند، حق را دوست دارند، ولی در عین حال بر گردن آنها ظلم‌هایی است و حق الناس است، حضرت به اینها کمک می‌دهد.

«وَ لَا غَارِماً إِلَّا قَضَى دَیْنَه » بدهکاری نیست مگر اینکه کمک می‌دهد و دین او را ادا می‌کند. «وَ لَا مَظْلِمَةً لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَدَّهَا» مظالمی که بر گردن مردم بوده است، حضرت رد می‌کند.

این همان است که باز در دعای تعقیبات ماه رمضان می‌خوانیم. «فک کل اسیر»، «اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ»، این اتفاقات رخ می‌دهد. این همان بندهای نامرئی است که به دست و پا زده شده و آدم‌هارا گرفتار کرده است.

شکی نیست، همه‌ی آنها دعا می‌کردند. از دعاهای مهم اهلبیت همین بوده که فرج امام زمان فرج الله است.

درواقع گشایش اسماء و صفات خدا در این عالم است. حکومت الهی در این عالم است. امام زمان دستگاهی غیر از دستگاه خدا ندارد.

همان حکومت است. لذا تمام انبیاء و اولیاء در طول تاریخ چشم‌اندازشان ظهور بوده است. این دعایی هم که مؤمنین در ماه مبارک رمضان می‌کنند، درست است که تحقق این در زمان ظهور است، ولی مؤمنین باید این کارها را آرام آرام یاد بگیرند و تمرین کنند.

یک تمرینی هم هست که در عین حال که داریم مثلاً فرض کنید می‌‌گوییم: خدایا، «اللهم اصلح کل فاسدٍ من امور المسلمین» در زمان ظهور همه‌ی مفاسد و مشکلات مسلمین را برطرف کنم. خودت هم در اینجا گامی بردار که می‌توانی. شما هم در تحقق آن ظهور نقشی داشته باش. اگر این دعاها را می‌کنید، آن مقداری که می‌توانید.

یک تعبیری مقام معظم رهبری داشت که ما نمی‌توانیم خورشید را به سادگی روشن کنیم. ولی می‌توانیم یک شمع روشن کنیم. به همان اندازه‌ی خودت یک شمع روشن کن.

به همان اندازه‌ی خودت یک شمع روشن کن و یک روشنایی ایجاد کن و ظلم را برطرف کن. هم در خودت و هم در اطرافیانت، هر مقدار که می‌توانی.

حضرت که تشریف می‌آورند، کامل آن مظالم و دیون و غل و زنجیرها را برمی‌دارد. این همان است که در جلسه‌ی قبل گفتیم: خداوند متعال وقتی به حضرت آدم نور اهلبیت و آخرین نور حضرت مهدی را به او نشان داد، پروردگار عالم فرمود: به این بنده‌ی سعادتمندم، «أَفُکُّ عَنْ عِبَادِیَ الْأَغْلَالَ وَ أَضَعُ عَنْهُمُ الْآصَار» (بحارالانوار/ج۲۱/ص۳۱۱) غل و زنجیرها را از جهانیان برمی‌دارم. حالا حضرت بخواهند چنین کاری کنند، کار او کار تربیت است، اصلاح است، این کار دلسوزانه‌ترین کار برای مردم است. این چهره، چهره‌ای است که می‌خواهد فق برخورد کند و از بین ببرد، این چهره‌ای که اینطور دستگیری می‌کند، را ما ستختگیر معرفی کنیم؟ این ظلم به حضرت نیست؟

در این بحث شما یک صفحه‌ی دیگری باز کنید.یک ورق دیگری به این بحث بزنید.
در دعاهای حضرت ولیعصر(ع) که مرحوم مجلسی در بحار نقل کرده است، در جاهای دیگر هم نقل شده است که اصل این برای سید بن طاووس است.

مرحوم سید بن طاووس می‌فرمایند: می‌خواستم در سرداب سامرا وارد شوم، روی پله‌های اول که بودم، یک صدایی از داخل سرداب شنیدم.

دقت کردم فهمیدم صدای مناجات حضرت امام زمان(ع) است. صدا را می‌شناخت.

اینقدر محرم بود که از صدا تشخیص داد که حضرت ولیعصر است.

همان‌جا روی پله‌ها نشستند و پایین‌تر نرفتند. دیدند امام زمان(ع) برای شیعیانشان دعا می‌کنند که خدایا شیعیان ما، دوستان ما، مؤمنین، اینها با ما سنخیت دارند. اینها از طینت ما هستند.

«فقد فعلوا ذنوباً کثیراً» گناهانی مرتکب شدند و دچار لغزش شدند. خدایا اگر آن گناهانشان حق‌اللهی بوده، آنها را به ما ببخش. «بینک و بینهم» بین تو و بین خودشان بوده است. «و ما کانت فیما بینهم» اگر حق‌الناسی بوده، خودشان به همدیگر یک ظلمی کردند، خدایا دلهای اینها را از همدیگر راضی کن، و از خمس ما اینقدر به صاحبان حق بده، که مالشان برکت پیدا کند و بگذرند.

چنین کسی که الآن در زمان غیبت، اینچنین دعا می‌کند، در زمان ظهور که دستش باز می‌شود، و فرج رخ می‌دهد کمک نمی‌دهد برای آنکه آن دیون ادا شود. آن مظالم برطرف شود.

گیرها و گرفتاری‌ها و غل و زنجیرها از دست و پاها باز شود تا بتوانند رشد کنند.

تعبیری در دیوان شمس است و خیلی زیباست. به این صورت شروع می‌شود.

ملولان همه رفتند، درخانه ببندید ***بر آن عقل ملولان همه جمع بخندید
به معراج درآیید، چو از آل رسولید***رخ ماه ببوسید، چو بر بام بلندید
همان یار بیاید،در دولت بگشاید*** که آن یارکلید است و شما جمله کلندید

امام زمان(ع) قفل‌ها را باز می‌کند. گره‌هایی را باز می‌کند که شاید ما نمی‌دانیم.

گاهی این گره‌ها کور شده است.حضرت با دست مبارکشان باز می‌کنند. این چهره، چهره‌ی رحمت واسعه‌ی خداست. ما اینها را در مباحث یاد مرگ گفتیم. در قیامت دستگیری و شفاعت معصومین حتی نسبت به حق‌الناس هم خواهد بود.

منتهی به چه صورت است؟ نسبت به حق الناس به این صورت خواهد بود که اهلبیت برای کسانی که زمین خوردند و دچار لغزش شدند، از مؤمنینی که حق بر گردنشان هست، آنجا می‌آیند نسبت به صاحبان حق پا درمیانی و وساطت می‌کنند. از آنها درخواست می‌کنند که ما از خدا می‌خواهیم اینقدر به شما بدهد، که شما بگذری و حلال کنی. آنجا به کسی ظلم نمی‌شود. آنجا صاحبان حق بالاخره صاحب حق هستند. اینطور نیست که نادیده گرفته شوند.

اما اهلبیت از آنها درخواست می‌کنند، شما بگذرید، ما از خدا می‌خواهیم که خدا عوضش را به شما بدهد.

هم در دنیا و هم در آخرت این دستگیری‌های اهلبیت برای افرادی که اهل گناه و لغزش هستند، محتاج به یک سرمایه‌گزاری و ریش گرو گذاشتن و هزینه پرداختن است.

درست است آنها سپر بلا می‌شوند، در همین دنیا هم همینطور است اما با صدمات و غصه‌ها و ناراحتی‌هایی که بر آنها ایجاد می‌شود.

یک پدر مهربان وقتی می‌بیند بچه‌اش در برف می‌لرزد، کت خودش را درمی‌آورد و روی بچه‌اش می‌اندازد. اما صدمه‌اش را پدر می‌خورد.

سپر بلا می‌شود اما صدمه می‌خورد. امام زمان(ع) باید گریه‌هایش را بکند، آنهایی که دچار لغزش هستند. آنهایی که دچار گناهانی هستند.

حضرت ولیعصر باید پیش خدا شرمنده باشد. وقتی یک پدر می‌بیند بچه‌اش بازیگوشی می‌کند، شیطنت می‌کند، دیگران را اذیت می‌کند، آن بچه شاید متوجه نباشد، اما آن پدر خیلی غصه می‌خورد.

دعا هم می‌کند که خدایا بچه‌ی ما بازیگوش است. بچه‌ی ما شیطنت می‌کند، بچه‌ی ما اذیت می‌کند، اما بالاخره آن پدر شرمنده می‌شود.

این همان هزینه‌هاست. این هزینه‌ها را باید کم کنیم.لذا اهلبیت فرمودند: ما دست شما را می‌گیریم ولی «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» (بحارالانوار/ج۳۲/ص۴۷۳) ولی خودتان به ما کمک بدهید که کمتر هزینه شود. روایتی هست که در دستگیری اهلبیت نسبت به حق‌الناس در عالم قیامت است که اگر فرصتی شد عرض خواهم کرد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ق.ظ ]




لبخند آسمانی‌ها در شب یلدای زمینی‌ها؛ فرشته‌ها هم به میهمانی آمده‌اند‌
شب یلداست و یک دلتنگی عمیق برای ما زمینی‌ها، شبی که آسمانی‌ها با لبخند به استقبال می‌آیند و ما با بغض همراهی‌شان می‌کنیم.
 به گزارش خبرگزاری تسنیم ازاصفهان،شهدا، همان‌ها که جسمشان نیست اما حضورشان در لحظه لحظه زندگی مان جاری است، همان‌ها که دلتنگی مان را با لبخند پاسخ می‌دهند و ما می‌مانیم و بغضی که خیال شکستن ندارد، شهدایی که رفتند تا برای لحظه‌ای آرامش رنگ سیاهی نگیرد و لبخندهای ما به بغض‌های شبانه تبدیل نشود.

ساعتی دیگر یک شب به یادماندی آغاز می‌شود، شبی که خانواده‌ها و فامیل،  دوست و آشنا و کوچک و بزرگ دور هم جمع می‌شوند و تا صبح در گوش هم نوای مهربانی سر می‌دهند و همین کنار هم بودن یکی از بهترین خاطره‌های زندگی‌مان می‌شود، دور هم بودن و خاطره گویی و شب زنده داری رسم زیبای شب یلداست که هر ساله با برگزار کردن یک ورق به آلبوم خاطره‌هایمان اضافه می‌کنیم.

این در این میان خانواده‌هایی هستند که تکه‌ای از وجودشان را قاب کرده و به دیوار اتاق آویزان کرده‌اند، قاب عکس پدر خانواده امشب میزبان سفره یلداست، سفره‌ای که چیده می‌شود تا لبخندی بر لبان کودک منتظر بنشاند، اما امشب پدر به همراه فرشته‌ها به میهمانی خانه می‌آید.

سفره یلدا و قاب عکس شهید

شب یلدا سفره خانواده‌های شهدا باز هم مهیاست، همه هستند، مادربزرگ، پدربزرگ، عمه و مادر، همه چیز فراهم شده است، آجیل، میوه، هندوانه معروف و قاب عکسی که لبخند می‌زند.

کوثر، دختر یکی از شهدای دفاع مقدس است، او پیرامون شب یلدا به خبرنگار تسنیم گفت: خیلی سال است که پدر شهید شده، من 5 ساله بودم که دیگر او را ندیدم، خیلی دلتنگش هستم، اما وقتی به کار بزرگی که کرده فکر می‌کنم احساس غرور می‌کنم، یک عکس یادگاری از سه سالگی‌ام در شب یلدا در آغوش پدرم دارم، همان عکس را قاب گرفته‌ایم و هر سال شب یلدا کنار سفره‌مان می‌گذارم، وقتی این عکس کنارم است انگار آرامش دنیا را به من داده‌اند.

وی افزود: شهدا انسان‌های بزرگی هستند که از همه چیز این دنیا دل کندند و آسمانی شدند، درست است که ما زمینی‌ها خیلی دلتنگشان می‌شویم اما جایگاه آنها نزد خدا آنقدر والاست که ما که فرزندان آنها هستیم هم احساس غرور و شعف داریم، چه شب یلدا و چه هر مناسبت دیگری که باشد معتقدم که شهدا خانواده‌های خود را رها نمی‌کنند و کنارشان حضور دارند.

شب یلدا در گلستان شهدا اصفهان

هر سال شب یلدا خانواده‌های شهدا در گلستان شهدای اصفهان بر سر مزار عزیزان خود حاضر می‌شوند و با پهن کردن سفره یلدا بر سر مزار آنها این شب را جشن می‌گیرند. گلستان شهدا در شب‌های یلدا هر سال تا نزدیکی های صبح چراغش روشن است و میزبان خانواده‌های شهداست.

برادر یکی از شهدای مدافع حرم به خبرنگار تسنیم گفت: امسال سال دومی است که برادرم کنار ما نیست، سال گذشته شب یلدا را درگلستان شهدا بودیم، سر مزار برادرم سفره یلدا پهن کردیم و حتی از مردمی که به آنجا می آمدند هم پذیرایی می کردیم، مطمئنم برادرم خیلی خوشحال شد آن شب، چون او همیشه مهمان نواز و صمیمی بود و از مهمان خیلی استقبال می کرد، به هر بهانه ای مهمان دعوت می کرد و با رویی باز از آنها پذیرایی میکرد، امسال هم ما شب یلدا را کنار برادر شهیدم خواهیم بود.

توزیع نذری هر سال شب یلدا در گلستان شهدا اصفهان

مادر یکی از شهدای اصفهان هر سال در شب یلدا خوراکی‌هایی میان مردم توزیع می‌کند، او می‌گوید: هر سال به مناسبت‌های مختلف سر مزار پسرم می‌آیم و بین مردم نذری توزیع می‌کنم، گاهی نان و پنیر و سبزی ،گاهی مشکل گشا، یک سال آش پختم و با کمک همین مردم بین خودشان توزیع کردم، با این کار برای پسرم ثواب جمع می‌کنم، هرچند ما این کارها را برای دل خودمان انجام می‌دهیم و شهدا نزد خدا خیلی عزیز و بزرگ هستند و تازه ما باید از شهدا بخواهیم شفیع ما باشند در آن دنیا.

وی افزود: شب یلدا من و خواهرانم و گاهی هم خانواده‌های آنها سر مزار پسرم سفره پهن می‌کنیم و میزبان هر کسی هستیم که قدم بر چشم ما بگذارد، برایمان آشنا و غریبه هم فرقی ندارد، خدا می‌داند که چقدر خوشحال می‌شوم و قتی مردم سر مزار پسرم توقف می‌کنند، فاتحه می‌خوانند و از نذری‌های ما برمی‌دارند، من با این کار خودم به آرامش می‌رسم.

هر سال گلستان شهدا شب یلدا سرشار می‌شود از خانواده‌هایی که می‌خواهند بلندترین شب سال را کنار عزیزان سفر کرده‌شان بگذرانند، دلتنگی‌شان را کنار قاب عکس‌ شهیدشان بگذارند و بغض‌شان را خالی کنند، دختران کوچک شهدای مدافع حرم، پسران معصوم و خانواده‌هایی که با غرور از آنها یاد می‌کنند.

شب یلدا را با خانواده‌های انسان‌های بزرگی که درس شرافت و انسانیت را می‌آموزند همراه باشیم، آنها هم دلتنگ می‌شوند، بغض می‌کنند و انتظار چشمان مادران و همسران‌شان را کم سو می‌کند اما می‌دانند که شهیدشان برای هدفی والا و انسانی سفر کرده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-09-30] [ 09:11:00 ب.ظ ]




علت نامگذاری یلدا چیست ؟؟
شب يلدا يا همان شب چله، دير سالياني است كه با فرهنگ اين كهن بوم گره خورده است و چه بسيار پير و جواني كه در فرخنده باد اين شب دير انتها، گرد هم مي آيند و با پسته هاي خندان سفره هاي يلدا، هم نوا مي خندند.
ننه سرما با زنبيل برفي اش كه از راه مي رسد، بانوي آذر با برگ هاي زرد و كودكان رنگ پريده اش وداع مي كند. در آخرين شب حكمراني سلطان فصل ها، زميني ها هم به شب نشيني آسمان دعوت شده اند. لپ هاي گل انداخته هندوانه ها در شوق قاچ شدن، سرخ تر از شب هاي قبل مي شود و درختان نيمه لخت پاييز، از شرم چشم هاي بيدار ماه، لابلاي پيراهن بلند يلدا قايم مي شوند.

مماس با آخرين بوسه پاييز، لب هاي قيطاني غنچه ها، به سرماي طولاني ترين تاريكي سال غنود مي كنند و خزه هاي يخ زده و كز كرده نيمه شب، تازه يادمان مي آورد كه از اين پس بايد به فردا بگوييم؛ “زمستان!”

شب يلدا يا همان شب چله، دير سالياني است كه با فرهنگ اين كهن بوم گره خورده است و چه بسيار پير و جواني كه در فرخنده باد اين شب دير انتها، گرد هم مي آيند و با پسته هاي خندان سفره هاي يلدا، هم نوا مي خندند.

يلدا به معناي تولد است و اگر نيك بنگريم كه فرداي پس از شب يلدا، خورشيد ما رخشان تر از روز هاي قبل مي تابد، دليل اين نام گذاري را بهتر درمي يابيم.

“زايش مهر و خورشيد” همان تجلي يلداست كه تداعي فردايي پرنورتر و جشن تسلط انوار بر ظلمات را يدك مي كشد.

اين جشن ملي، تاريخچه اي بالغ بر هفت هزار سال دارد كه پارسيان كهن در اين شب، ميوه هاي انبار شده را در بزمي مجلل در جوار يكديگر مي چيدند و تا طلوع صبح به سرور و شادي مي پرداختند.

در شب يلدا، بازار گرم شاهنامه خواني و تفال به ديوان حافظ نيز بين ايرانيان مرسوم است و گندم برشته، هندوانه، مغز گردو ، نخودچی و کشمش و هر آنچه كه رنگ و بويي از لبخند داشته باشد، در سفره هاي يلدا خودنمايي مي كند.

مير جلال الدين كزازي، استاد برجسته زبان و ادبيات فارسي عنوان مي كند كه ايرانيان باستان بر اين اعتقاد بودند كه در اين شب، مهر يا همان ميترا زاييده خواهد شد.

“شب یلدا در نخستین شب از دی ماه برگزار می شود که درازترین شب سال هم هست و در چنین شبی نیاز به خورشید و دمیدن آن بیش از هر زمان دیگری جان ها را بر می انگیزد و به شور می آورد . از این روی ایرانیان می کوشند این شب را با دمیدن خورشید به شیوه های گوناگون زنده بدارند که نشستن بر خوان شب یلدا یکی از این آیین هاست.”

هم اكنون نيز بسياري از ايرانيان براي مشاهده ملموس تر تولد خورشيد، به برخي از نقاط خاص ايران گام مي نهند تا شب يلدا را تا زادروز تولد خورشيد به انتظار بنشينند.

چارتاقی‌های نیاسر، نویس و بتخانه آتشکوه از جمله اماكني است كه هر ساله برخي از هم وطنان علاقه مند به ستاره شناسي و باستان شناسي را گرد هم مي آورد تا براي سالروز ميلاد خورشيد شادباش برپا كنند.

فريدون جنيدي، بنيانگذار بنياد فرهنگي نيشابور و متخصص اسطوره‌شناسي نيز بر اين باور است كه حكيم خيام نيشابوري، يكي از برجسته ترين شخصيت هايي بوده كه پايدار ماندن سنن هاي شب يلدا، مديون اهتمام اوست.

“احترامي كه پادشاهان به خيام مي‌گذاشتند باعث شد دست او در اصلاح گاه‌شماري ايرانيان باز شود. با اصلاح گاه‌شماري بار ديگر فرهنگ و آيين ايراني زنده شد. سامانيان كه دوستدار فرهنگ ايراني بودند، دانشمندان و وزرای ايراني را بدون ممانعت نگهبان مي‌پذيرفتند و اين نشانه فرهنگ غني ايراني است.”

“ما شب چله را جشن مي‌گيريم تا ياد بزرگاني همچون خيام و نياكان دورتر از خيام را گرامي بداريم.”

بسياري از محققان بر اين اعتقادند كه جشن شب يلدا توانسته است تاثيري فراملي از خود بر جاي بگذارد؛ به گونه اي كه هم اكنون چارچوب هاي اين آيين باستاني ما در فرهنگ ملل ديگر نيز نفوذ كرده است.

مصريان چهار هزار سال قبل نيز در شب يلدا، به مدت 12 شب به رقص و پايكوبي مشغول مي شدند و مردمان يونان باستان نيز اين شب را خجسته مي پنداشتند و به آن جشن “خداوند خورشيد” مي گفتند.

دو دين مطرح يهود و مسيحيت نيز از جشن ايرانيان در بلندترين شب سال متاثر بوده اند و علاوه بر اين كه يهوديان در اين شب، مراسمي به نام “جشن درخت” برگزار مي كردند، بسياري از آئين مسيحيان هم ريشه هاي عميقي در تاريخ شب يلدا دارد.

جشن ميترائيسم رومي( برگرفته از آئين مهر پرستي در ايران) به طور كامل برگرفته از فرهنگ نهفته در دل شب يلدست و حتي بعدها كه مسيحيان روم، اين جشن را با زادروز حضرت مسيح تركيب كردند، در نتيجه دو واقعه مهم در اين ممالك مسيحي، كاملا از آئين ايراني ها ريشه گرفت.

به هر روي، حتي شب يلدا هم با تمام بلندي اش، خيلي زود ترك ما را بر قرار برمي گزيند اما چه خوش است كه در اين شب شادي و تولد خورشيد، دلي از دست رفته را به كف آوريم و كينه هاي سياه را ميان حجيم ترين تاريكي سال رها كنيم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:06:00 ب.ظ ]





بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم، ارحم‌‌الراحمين، رب‌العالمين و صلي‌الله علي محمد واله‌الطاهرين، انالله و انااليه راجعون.

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌الله و رسوله. اللهم زدنا ايماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله‌الا الله وحده لا شريك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدي و دين‌الحق و ان الصديقة‌ الطاهره فاطمه‌الزهرا، سيده نسا العالمين و أن علياً أميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و علي‌بن‌الحسين و محمّد‌بن‌علي و جعفربن‌محمّد و موسي‌بن‌جعفر و علي‌بن‌موسي و محمّد‌بن‌علي و علي‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علي و الحجه‌القائم‌المنتظر صلوات‌الله و سلامه عليهم ائمتي و سادتي و موالي بهم اتولي و من اعدائهم اتبر و أن‌الموت و النشور حق و الساعة آتية لاريب فيها و أن‌الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك يا لطيفاً بعباده يا أرحم الراحمين.

خداوندا! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي. خدايا! تو خود مي‌داني كه همواره آماده بوده‌ام آنچه را كه تو خود به من دادي، در راه عشقي كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




دعای فرج امام زمان (عج)
مطلب قبلی دعاي «يا من تحل» که حضرت هادي (ع) به اليسع قمي فرموده: آل محمد اين دعا را هنگام بلا و ظهور دشمن و خوف فقر و تنگي سينه مي‌خواندند
دعای امام زمان (عج) (اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه) مبعدی


کفعمی در کتاب «بلدالامین» فرموده: این دعا، دعای امام زمان (عج) است که آن را به شخصی که در زندان بود تعلیم داد، پس آن زندانی با خواندن آن آزاد شد:
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .
خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده بر ملأ گشت و پرده کنار رفت و امید بریده گشت و زمین تنگ شد و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویی و شکایت تنها به جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است،
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .
خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،
يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .
ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت‌کنندگان منید و یاری‌ام دهید که تنها شما یاری‌کنندگان منید،
يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.
ای مولای ما ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، ای مهربان‌ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]