نرجس
 
   



رفع مشکل‌ ترین گرفتاری‌های دنیوی با نمازی از امام رضا(ع)

 


 

بی شک یکی از دستورات ائمه اطهار (علیهم السلام) در هنگام دچار شدن به گرفتاری های دنیوی، متوسل شدن به خداوند می باشد و یکی از این راه های توسل، به جا آوردن نمازهایی می باشد که از سوی این بزرگواران توصیه شده است.
در این باره از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل شده است: چون گرفتاری شدیدی برایتان پیش آید که شما را غمگین نمود دو رکعت نماز بخوانید، در رکعت اول فاتحه و آیه الکرسی، و در رکعت دوم فاتحه و سوره قدر. بعد قرآن را بر بالای سر بگذار و ده بار بگو: «اَللهُمَ بِحَقّ مَن اَرسَلتَهُ اِلی خَلقِکَ وَ بِحَقِّ کُلِّ آیَهٍ وَ بِحَقّ کُلَّ مَن مَدَحتَهُ فیهِ عَلَیکَ وَ بِحَقِکَ عَلَیهِ وَ لاتَعرِفُ اَحَدا اَعرَفُ بِحَقِکَ مِنک». پس ده بار بگو: «یا سَیِدی یا الله» ده بار «بِحَقِ مُحَمَدِ» ده بار «بِحَقِ عَلیٍ» ده بار «بِحَقِ فاطمه» ده بار «بِحَقِ الحَسَن» ده بار «بِحَقِ الحُسین» و همین طور تمام ائمه را می شماری تا حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف).همانا از جای خود برنخاسته باشید تا حاجتتان روا شود، ان شاءالله.
در جایی دیگر از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که ایشان در پاسخ فردی گرفتار بیان داشته اند: دو رکعت نماز بخوان و در هر رکعت بعد از حمد سیزده بار سوره قدر. چون فارغ شدی سجده کن و بگو: «اَللهُمّ یا فارِجَ الهَمّ وَ کاشِفَ الغَمّ وَ مُجیبَ دَعوَه المُضطَرّین وَ رَحمنَ الدّنیا وَ رَحیمَ الآخِرَه صَلّ عَلی مُحَمد وَ آل مُحَمد وَ ارحَمنی رَحمَه تُطفِئ بِها عَنّی غَضَبَکَ وَ سَخَطَکَ وَ تُغنِیَنی بِها غَمّن سِواک» بعد گونه راست را به زمین بچسبان و بگو: «یا مُذِلّ کُلّ جَبّار عَنید وَ یا مُعِزّ کُلّ ذَلیلِ وَ حَقّکَ قَد بَلَغَ المَجهُودُ مِنّی فی اَمرٍ کَذا فَفَرّج عَنّی». پس گونه چپ را به زمین بچسبان و بگو مانند آن را، بعد به سجود برگرد و مانند آن را بگو، پس بدان خداوند غم تو را فرج می دهد و حاجتت را روا می سازد.

توصیه های امام سجاد(علیه السلام)
همچنین از امام سجاد (علیه السلام) روایت شده است که فرموده اند: هرگاه گرفتاری برای یکی از شما پیش می آمد، تمیزترین جامه هایش را بپوشد و وضو بگیرد و به پشت بام رود و چهار رکعت نماز بخواند. در رکعت اول حمد و سوره زلزلت، و در رکعت دوم حمد و سوره نصر، و در رکعت سوم حمد و سوره کافرون، و در رکعت چهارم حمد و توحید را. بعد سر به آسمان بردارد و بگوید:«خداوندا! تو را قسم می دهم به اسمائی که اگر بر درهای بسته آسمان بخوانی باز می شود، و اگر برای گشاده شدن تنگی های زمین ها بخوانی گشاده می گردد، و به اسماء تو که اگر برای مشکلات بخوانی آسان گردد و به اسمائی که اگر بر قبرها بخوانی برانگیخته می شوند. بر محمد و آل او درود فرست و مرا حاجت روا باز گردان».
سپس حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: به خدا هیچ کس پس از این عمل قدم بر نمی دارد، مگر آن که حاجت او روا می گردد، ان شاء الله تعالی.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-04-03] [ 09:34:00 ق.ظ ]




خواص اعجاب انگیز دائم الوضو بودن

 


دائم الوضو بودن توفیقی است که اگر به لطف خدا شامل حال انسان شود؛ دارای آثار و برکاتی فراوان می باشد. وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بیشتر می نماید و راه ذکر قلب را بر انسان می گشاید …
به همین دلیل است که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده:
لَا یحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ إِلَّا کُلُّ مُۆْمِنٍ(۱): بر وضو مواظبت نمی کند مگر مومن.


در روایات به چند اثر از دائم الوضو بودن اشاره شده است که به قرار زیر است:  
۱٫ تمام بدنت پاک می شود پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هرکس به هنگام وضو ساختن ذکر خدا را بگوید، تمام بدنش پاک گردیده است.(۲)
زیرا وقتی در جریان وضو داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست ها و جلوی سر و روی پاهای انسان تحریک شود قسمت اعظم قشر حسی تحریک می شود ،یعنی در حالی فقط چیزی که حدود ۲۰ درصد سطح بدن در وضو مرطوب شده است بیش از ۸۰ درصد ادمک حسی تحریک می شود؛ به عبارت دیگر اگر انسان به جای وضو کل بدن خود را می شست (غسل می کرد) چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو افزوده نمی شد.(۳)
چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس ذکر خدا را به هنگام وضو بگوید، مانند این است که غسل کرده باشد.(۴)

۲٫ گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که به وسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود.(۵)

۳٫ دعاهایت مستجاب می گردد امام صادق علیه السلام فرمود: من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود!(۶)

۴٫ رزق و روزیت فراوان می گردد .
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضو بگیرد. (۷)
و همچنین آن حضرت فرمود: وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا و بعد از آن باعث زیادی روزی می گردد.(۸)
مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.

۵٫ تمرکزت زیاد می شود وضو گرفتن قبل از مطالعه باعث افزایش توجّه و تمرکز و افزایش هوشیاری در انسان می شود؛ زیرا نواحی مرتبط با وضو، بیشترین وسعت را در قشر حرکتی مغز دارند و هر چه تحریک این قشر هم بیشتر باشد، خواب آلودگی و کسالت از انسان دور می شود.(۹)
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود.(۱۰) زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود؛ تحریک حسی بیشتری صورت می گیرد؛ زیرا آب سرد نسبت به آب گرم قدرت تحریک حسی بیشتری دارد و خشک نکردن اعضاء بعد از وضو، به علت تماس طولانی آب با سطح بدن، باعث طولانی تر شدن مدت تحریک حسی می شود.(۱۱)
بدن در برابر سرمایی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس می کند، خود به خود درجه حرارتش بالا می رود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شود و اکسیژن بیشتری به بافت های پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد.(۱۲)

۶٫ عمرت زیاد می شود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید.(۱۳)
از نظر علمی بارهای الکتریکی هنگام شارش بار در اطراف عصب به صورت الکتریسته ذخیره می شوند. میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آید در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصب های بیشتر و مهم تری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دست ها و قسمت مچ پا به پایین است.
هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که به وسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت.
به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریع ترین و ارزان ترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریع تر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان ها سفارش شده این اثر را ندارد.(۱۴)

۷٫ خواب با وضو، عبادت است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود.(۱۵)

از نظر صاحب نظران رشته روان پزشکی (۱۶)
جهت بهداشت صحیح خواب و داشتن خوابی راحت، باید اصولی را رعایت نمود که از جمله آن ها، دوش گرفتن ملایم هر شب قبل از رفتن به رختخواب است و جالب این که در ادامه تأکید می شود، این روش هر شب تکرار گردد. بنابراین، برای دست یابی به یک خواب راحت و آرامش بعد از آن، دوش گرفتن و استحمام شبانه (قبل از خواب) مفید است که وضو می تواند جای آن را بگیرد.

۸٫ مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.(۱۷)

۹٫ در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت منِ را بین بقیۀ امّت‌ها در حالی محشور می‌کند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانیی دارند.(۱۸)

وضو گرفتن مکرر جهت دائم الوضو بودن، اسراف نیست
اگر در مصرف آب زیاده روی نکند اسراف نیست و مستحب است وضو با تمام آدابش به مقدار کمی آب، یعنی حداکثر یک مُد که مساوی سه چهارم لیتر است انجام شود.(۱۹)
وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد. در حدیث آمده است: تجدید وضو، همانند نورى است بر روى نور دیگر.(۲۰) این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، همیشه با وضو باش و در تداوم آن همت عالی داشته باش.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ق.ظ ]




گروهی که در جهنم ماندگارند


انسان هر چقدر گناه کند روزی بالاخره عذابش تمام می شود و می رود بهشت به جز گناهانی که اگر کسی آن‌ها را مرتکب شود همان‌گونه که بهشتیان در بهشت جاودانند همیشه در آتش خواهد ماند که به بررسی این گناهان در قران می‌پردازیم:


1 - کافران: خداوند در آیه‌ی 39 سوره‌ی بقره می‌فرماید: “و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند بود".

اما چه کسانی کافرند؟ در رساله آیت الله مکارم شیرازی آمده: کافر یعنی کسی که خدا یا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را قبول ندارد یا برای خدا شریکی قرار می‌دهد هر چند به یکی از ادیان مانند یهود و نصاری ایمان داشته باشد. (البته خدا در آیه‌ی 62 سوره‌ی بقره می‌فرماید: “هر یک از مسلمانان و مسیحیان و صابئین (و یهودیان) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند پس پاداش ان‌ها نزد پروردگارشان محفوظ است. نه ترسی بر ایشان است و نه اندوهگین شوند” اما اگر اهل کتاب اسم اسلام را بشنوند که پیامبرانشان را تصدیق کرده و ادعا کرده که آخرین و کامل‌ترین دین است و درباره اسلام تحقیق نکنند آن وقت آن‌ها کافرند) در ادامه رساله آیت الله مکارم شیرازی آمده: کسی که ضروری دین اسلام یعنی چیزی را که همه مسلمانان می‌دانند مثل معاد و واجب بودن نماز و روزه و… را منکر شود چنانچه ضروری بودنان را بداند کافر است.

هر کس مومنی را به عمد بکشد مجازات او جهنم است که در آن جاودان خواهد بود و خشم و لعنت خدا بر اوست و عذاب شدیدی برای او مهیاست

هرگاه کسی به خدا یا پیامبر(صلی الله علیه و آله) یا یکی از معصومین(علیه‌السلام) ناسزا بگوید یا این که دشمنی داشته باشد کافر است.

کسانی که در حق حضرت علی(علیه‌السلام) و یا سایر امامان(علیه‌السلام) غلو کند یعنیان بزرگواران را خدا بداند یا صفات خدایی برای آن‌ها قائل شود کافر است.

کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می‌گویند در عالم هستی یک وجود بیشتر نیست و آن خداست و همه‌ی موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان یا موجود دیگری حلول کرده و بایان یکی شده یا خدا را جسم بدانند بنا بر احتیاط واجب کافرند.

2-منافقان: خدا به مردان و زنان منافق و کافران وعده آتش جهنمی داده که در آن جاودان خواهند بود (سوره‌ی توبه آیه 68) جالب است که خدا در این آیه منافقان و کافران را در کنار هم آورده! و به آن‌ها  وعده جاودانگی در جهنم داده! و خدا هرگز خلف وعده نمی‌کند! حال سوالی که مطرح می‌شود این است که منافقان چه کسانی هستند؟ خداوند در برخی آیات دیگر منافقان را این‌گونه معرفی می‌کند که: با زبان می‌گویند ایمان آوردیم اما قلبا با شیطان هستند و مؤمنان را مسخره می‌کنند و مردم را به بدی امر می‌کنند و از خوبی باز می‌دارند.

3- قاتلان: هر کس مو منی را به عمد بکشد مجازات او جهنم است که در آن جاودان خواهد بود و خشم و لعنت خدا بر اوست و عذاب شدیدی برای او مهیاست (سوره‌ی نساء آیه ی 93) و خدا در آیه‌ی 92 همین سوره می‌فرماید: “هیچ مؤمنی مؤمن دیگر را به عمد نمی‌کشد و اگر کسی، کسی را به خطا کشت (مثلاً حوادث رانندگی) باید برای جبران بنده‌ی مؤمنی را آزاد کند و دیه را هم بپردازد مگر این که آن را ببخشند".

4- زنا کاران: گناهی که متأسفانه در زمان ما رایج شده و زشتی این گناه از بین رفته. خداوند در آیه 68 و 69 سوره فرقان در ادامه بیان ویژگی‌های مؤمنان می‌فرماید: “و هرگز زنا نمی‌کنند که هر کس چنین کند کیفر گناهش را خواهد دید عذابش در روز قیامت مضاعف می‌شود و با ذلت و خاری در جهنم جاودان خواهد ماند". و همچنین خدا در مجازات قاتلان به اولیای دم گفته اگر قاتل را ببخشید برای شما بهتر است اما در مجازات زناکاران در سوره‌ی نور آیه 2 می‌فرماید: “اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید به آن‌ها رحم نکنید"!

5- مرتد شدن: و هر کس از شما که از دین خود برگردد و کافر از دنیا برود تمام اعمالش در دنیا و آخرت از بین رفته است. چنین افرادی اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند بود (سوره بقره آیه 217).

گناهان کوچک و بزرگ در آغاز یک عمل است سپس تبدیل به حالت می‌شود و با ادامه و اصرار شکل ملکه به خود می‌گیرد و هنگامی که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در می‌آورد و عین وجود انسان می‌شود در این هنگام هیچ پند موعظه و راهنمایی راهنمایان در وجود او اثر نخواهد کرد و در حقیقت با دست خود (گناه را) قلب ماهیت خویش کرده است

6 - ربا خواران: و اگر کسی اندرزی از جانب پروردگارش به او رسد و از رباخواری دست بردارد خدا از گذشته او درگذرد و کار او به (عفو) خدا واگذار می‌شود و کسانی که دست نکشند اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند بود (آیه 275 سوره بقره).

خداوند در جایی دیگر از قرآن فرموده ربا به منزله جنگ با خدا و رسولش است و در حدیثی از یکی از معصومین آمده که گناه ربا از گناه زنای انسان با مادرش در مسجدالحرام بیشتر است.

7- همدستان و همکاران دشمنان اسلام: خداوند در آیه 80 سوره مائده می‌فرماید: “بسیاری از آن‌ها را خواهی دید که کافران را دوست و تکیه گاه خود قرار می‌دهند. ذخیره‌ای که برای خود پیش می‌فرستند غضب خداست و آن بسیار بد ذخیره ایست و آن‌ها در عذاب جاودان خواهند بود".

8- کسی که گناهش به او احاطه پیدا کند: آری هر کس کار زشتی انجام دهد و کردار بدش به او احاطه پیدا کند، چنین افرادی اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند شد (سوره بقره آیه 81)

اما این که گناه کسی بر او احاطه پیدا کند یعنی چه؟ در تفسیر این آیه (در کتاب تفسیر نمونه) آمده که: گناهان کوچک و بزرگ در آغاز یک عمل است سپس تبدیل به حالت می‌شود و با ادامه و اصرار شکل ملکه به خود می‌گیرد و هنگامی که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در می‌آورد و عین وجود انسان می‌شود در این هنگام هیچ پند موعظه و راهنمایی راهنمایان در وجود او اثر نخواهد کرد و در حقیقت با دست خود (گناه را) قلب ماهیت خویش کرده است

گروهی که در جهنم ماندگارند


انسان هر چقدر گناه کند روزی بالاخره عذابش تمام می شود و می رود بهشت به جز گناهانی که اگر کسی آن‌ها را مرتکب شود همان‌گونه که بهشتیان در بهشت جاودانند همیشه در آتش خواهد ماند که به بررسی این گناهان در قران می‌پردازیم:


1 - کافران: خداوند در آیه‌ی 39 سوره‌ی بقره می‌فرماید: “و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند بود".

اما چه کسانی کافرند؟ در رساله آیت الله مکارم شیرازی آمده: کافر یعنی کسی که خدا یا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را قبول ندارد یا برای خدا شریکی قرار می‌دهد هر چند به یکی از ادیان مانند یهود و نصاری ایمان داشته باشد. (البته خدا در آیه‌ی 62 سوره‌ی بقره می‌فرماید: “هر یک از مسلمانان و مسیحیان و صابئین (و یهودیان) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند پس پاداش ان‌ها نزد پروردگارشان محفوظ است. نه ترسی بر ایشان است و نه اندوهگین شوند” اما اگر اهل کتاب اسم اسلام را بشنوند که پیامبرانشان را تصدیق کرده و ادعا کرده که آخرین و کامل‌ترین دین است و درباره اسلام تحقیق نکنند آن وقت آن‌ها کافرند) در ادامه رساله آیت الله مکارم شیرازی آمده: کسی که ضروری دین اسلام یعنی چیزی را که همه مسلمانان می‌دانند مثل معاد و واجب بودن نماز و روزه و… را منکر شود چنانچه ضروری بودنان را بداند کافر است.

هر کس مومنی را به عمد بکشد مجازات او جهنم است که در آن جاودان خواهد بود و خشم و لعنت خدا بر اوست و عذاب شدیدی برای او مهیاست

هرگاه کسی به خدا یا پیامبر(صلی الله علیه و آله) یا یکی از معصومین(علیه‌السلام) ناسزا بگوید یا این که دشمنی داشته باشد کافر است.

کسانی که در حق حضرت علی(علیه‌السلام) و یا سایر امامان(علیه‌السلام) غلو کند یعنیان بزرگواران را خدا بداند یا صفات خدایی برای آن‌ها قائل شود کافر است.

کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می‌گویند در عالم هستی یک وجود بیشتر نیست و آن خداست و همه‌ی موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان یا موجود دیگری حلول کرده و بایان یکی شده یا خدا را جسم بدانند بنا بر احتیاط واجب کافرند.

2-منافقان: خدا به مردان و زنان منافق و کافران وعده آتش جهنمی داده که در آن جاودان خواهند بود (سوره‌ی توبه آیه 68) جالب است که خدا در این آیه منافقان و کافران را در کنار هم آورده! و به آن‌ها  وعده جاودانگی در جهنم داده! و خدا هرگز خلف وعده نمی‌کند! حال سوالی که مطرح می‌شود این است که منافقان چه کسانی هستند؟ خداوند در برخی آیات دیگر منافقان را این‌گونه معرفی می‌کند که: با زبان می‌گویند ایمان آوردیم اما قلبا با شیطان هستند و مؤمنان را مسخره می‌کنند و مردم را به بدی امر می‌کنند و از خوبی باز می‌دارند.

3- قاتلان: هر کس مو منی را به عمد بکشد مجازات او جهنم است که در آن جاودان خواهد بود و خشم و لعنت خدا بر اوست و عذاب شدیدی برای او مهیاست (سوره‌ی نساء آیه ی 93) و خدا در آیه‌ی 92 همین سوره می‌فرماید: “هیچ مؤمنی مؤمن دیگر را به عمد نمی‌کشد و اگر کسی، کسی را به خطا کشت (مثلاً حوادث رانندگی) باید برای جبران بنده‌ی مؤمنی را آزاد کند و دیه را هم بپردازد مگر این که آن را ببخشند".

4- زنا کاران: گناهی که متأسفانه در زمان ما رایج شده و زشتی این گناه از بین رفته. خداوند در آیه 68 و 69 سوره فرقان در ادامه بیان ویژگی‌های مؤمنان می‌فرماید: “و هرگز زنا نمی‌کنند که هر کس چنین کند کیفر گناهش را خواهد دید عذابش در روز قیامت مضاعف می‌شود و با ذلت و خاری در جهنم جاودان خواهد ماند". و همچنین خدا در مجازات قاتلان به اولیای دم گفته اگر قاتل را ببخشید برای شما بهتر است اما در مجازات زناکاران در سوره‌ی نور آیه 2 می‌فرماید: “اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید به آن‌ها رحم نکنید"!

5- مرتد شدن: و هر کس از شما که از دین خود برگردد و کافر از دنیا برود تمام اعمالش در دنیا و آخرت از بین رفته است. چنین افرادی اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند بود (سوره بقره آیه 217).

گناهان کوچک و بزرگ در آغاز یک عمل است سپس تبدیل به حالت می‌شود و با ادامه و اصرار شکل ملکه به خود می‌گیرد و هنگامی که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در می‌آورد و عین وجود انسان می‌شود در این هنگام هیچ پند موعظه و راهنمایی راهنمایان در وجود او اثر نخواهد کرد و در حقیقت با دست خود (گناه را) قلب ماهیت خویش کرده است

6 - ربا خواران: و اگر کسی اندرزی از جانب پروردگارش به او رسد و از رباخواری دست بردارد خدا از گذشته او درگذرد و کار او به (عفو) خدا واگذار می‌شود و کسانی که دست نکشند اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند بود (آیه 275 سوره بقره).

خداوند در جایی دیگر از قرآن فرموده ربا به منزله جنگ با خدا و رسولش است و در حدیثی از یکی از معصومین آمده که گناه ربا از گناه زنای انسان با مادرش در مسجدالحرام بیشتر است.

7- همدستان و همکاران دشمنان اسلام: خداوند در آیه 80 سوره مائده می‌فرماید: “بسیاری از آن‌ها را خواهی دید که کافران را دوست و تکیه گاه خود قرار می‌دهند. ذخیره‌ای که برای خود پیش می‌فرستند غضب خداست و آن بسیار بد ذخیره ایست و آن‌ها در عذاب جاودان خواهند بود".

8- کسی که گناهش به او احاطه پیدا کند: آری هر کس کار زشتی انجام دهد و کردار بدش به او احاطه پیدا کند، چنین افرادی اهل جهنمند و در آن جاودان خواهند شد (سوره بقره آیه 81)

اما این که گناه کسی بر او احاطه پیدا کند یعنی چه؟ در تفسیر این آیه (در کتاب تفسیر نمونه) آمده که: گناهان کوچک و بزرگ در آغاز یک عمل است سپس تبدیل به حالت می‌شود و با ادامه و اصرار شکل ملکه به خود می‌گیرد و هنگامی که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در می‌آورد و عین وجود انسان می‌شود در این هنگام هیچ پند موعظه و راهنمایی راهنمایان در وجود او اثر نخواهد کرد و در حقیقت با دست خود (گناه را) قلب ماهیت خویش کرده است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




چرا ساعتی تفکر، افضل من عباده سبعین سنه است و تفکر در چه چیزی؟پاسخ: 

در ابتدا باید اشاره شود که از نظر اسلام هر تفکری عبادت نیست تا چه رسد که از هفتاد سال عبادت برتر تلقی شود، بلکه تفکری که در احادیث اسلامی برای آن فضیلت بسیار وارد شده تفکری است که در مسیر تکامل معنوی انسانی باشد.
تفکری که انسان درباره مسائل مادی بدون هیچ گونه ارتباطی با مسائل معنوی داشته باشد از آن خاصیت برخوردار نیست. مثلاً انسان بیندیشد که هدف از آفرینش وی چیست و این که خلقت او بیهوده نمی‏باشد و ارزش او به چیست؟ این تفکر که انسان را به هدف خلقت، که رشد آدمی و در بستر عبادت خدا است ، متوجه می‏سازد و عبادت ارزشمند انسان در طول عمر می‏تواند معلول چنین تفکری باشد. در قرآن به زیباترین شکل جریان فکری مطلوب اشاره شده است:«همانا در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانه‏هایی برای خردمندان است، آنان که خدا را (در همه احوال) ایستاده، نشسته، و بر پهلو آرمیده یاد می‏کنند. همچنین در آفرینش زمین و آسمان اندیشه می‏کنند( که) خدایا ! تو اینها را بیهوده نیافریدی….»(1)
پس تفکر حقیقی به ارتباط و عبودیت واقعی خداوند منتهی می‏شود. اما عبادت بدون تفکر آن اهمیت را نخواهد داشت.
خدا به انسان نیروی فکر و تعقل داد که ابتدا خود را بشناسد تا بعد از آن در احوال هستی تدبّر و تفکر کند، زیرا حاصل چنین تفکری، انسان ساز است و راه عبودیت و بندگی را به بهترین شکل می نمایاند. آن چه در آیات و روایات در باب برتری تفکر به چشم می خورد، تفکری است که از ظلمت به نور رهنمون کند! تفکری که انسان را از حالت ایستایی بازستاند و به حرکت و پویایی درآورد.
خداوند فرموده است:
” آیا پیش خود فکر نمی کنند که خدا آسمان ها و زمین و هر چه در بین آن ها است، همه را جز به حق (و برای حکمت و مصلحت) و به وقت معیّن نیافریده است؟"(2)
تفکر در خلقت آسمان و زمین و نظم دقیق در آفرینش ، انسان را به عظمت خداوند و جایگاه خود در مجموعه عالم هستی آشنا می کند. معرفت و شناخت، به تمام کارها و اعمال انسان معنی و جهت می دهد. عباداتی که بدون تفکر و معرفت باشد، ارزش چندانی ندارد و انسان را آن گونه که شایسته است، به کمال نمی رساند. در روایات نیز از تفكر به عنوان بهترین عبادت و طریق علم و عمل و نیل به سعادت و درجات عالی یاد شده است. حضرت علی(ع) می فرماید: «لا عِلْمَ كالتَّفَكُّر»[3] هیچ علمی مثل تفکر نیست. و نیز در مقام نصیحت به فرزندش امام حسن(ع) خاطر نشان می سازد: «لا عِبادَهَ كالتَّفَكُّرِ فی صَنْعَهِ الله» .(4) .هیچ عبادتی همانند اندیشیدن در آفرینش خدا نیست. و همچنین می فرماید: «التَّفَكُّرُ یَدْعُوا الی البِرِّ و العَمَلِ».(5) تفکر انسان را به سوی نیکی و عمل صالح دعوت می کند.
پس تفکر نقش سرنوشت ساز برای انسان دارد. چه بسا یك ساعت فكر كردن كه سرنوشت انسانی را تغییر داده و بسا عبادتهای چندین ساله كه با غفلتی به بیحاصلی انجامیده است. از این رو حضرت امام (ره) در این باره می گوید:
اگر انسان عاقل لحظه ای فكر كند، می فهمد كه مقصود از این بساط چیز دیگری است و منظور ازاین خلقت، عالم بالا و بزرگتری است و این حیات حیوانی مقصود بالذات نیست. و انسان عاقل باید در فكر خودش باشد و به حال بیچارگی خودش رحم كند و با خود خطاب كند: ای نفس شقی! كه سالهای دراز در پی شهوات، عمر خود را صرف كردی و چیزی جز حسرت، نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم كنی، از مالك الملوك حیا كن و قدری در راه مقصود اصلی، قدم زن كه آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی كه آن هم به دست نمی آید، حتی با زحمتهای طاقت فرسا.(6)
انسان با اندیشیدن در ملکوت آسمان ها و زمین، جایگاه خویش را به دست می آورد که چه اندازه حقیر و ناتوان است. چنین اعترافی سازنده خواهد بود و ارکان توحیدی آدمی را قوی و بنیادین خواهد کرد و چه مطلوبی بهتر از این از بنده نسبت به خدا؟! گفتنی است در این یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر محسوب شده این نکته قابل توجه است که ممکن است با یک ساعت تفکر انسان به حقایقی از معرفت دست یابد که با سال ها عبادت به آنها نرسد بخصوص این که بسیاری از عبادت های بی تفکر ودر حد ادای تکلیف شریعی انجام می شود وخاصیت کشف حقایق درپی انجام آن بسیار اندک و یا نیست، بدیهی است که در مقام ارزش یابی از این گونه عبادت ها یک ساعت تفکر از آن ها بهتر است.
پی‌نوشت‌ها:
1 . آل عمران(3) آیه 191-190.
2. روم(30) آیه 8.
3 . نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین، قم 1375 ش، قصار 113.
4. مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت،1403ق، ج68، ص 324.
5. شیخ عباس، سفینه البحار؛ نشر موسسه انتشاراتی معصومه، قم، ج 3، ص 123 ذیل «فكر».
6. امام خمینی، چهل حدیث؛ نشر موسسه آثار امام خمینی، 1387 ش، ص 6.

چرا يک ساعت تفکر بهتر از 70 سال عبادت است؟


تفكري كه در احاديث اسلامي براي آن فضيلت بسيار وارد شده تفكري است كه در مسير تكامل معنوي انساني باشد .
تفكري كه انسان درباره مسائل مادي بدون هيچ گونه ارتباطي با مسائل معنوي داشته باشد از آن خاصيت برخوردار نيست. مثلاً انسان بينديشد كه هدف از آفرينش وي چيست و اين كه خلقت او بيهوده نمي‏باشد و ارزش او به چيست؟ اين تفكر كه انسان را به هدف خلقت، كه رشد آدمي و در بستر عبادت خدا است ، متوجه مي‏سازد و عبادت ارزشمند انسان در طول عمر مي‏تواند معلول چنين تفكري باشد. در قرآن به زيباترين شكل جريان فكري مطلوب اشاره شده است:«همانا در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز، نشانه‏هايي براي خردمندان است، آنان كه خدا را (در همه احوال) ايستاده، نشسته، و بر پهلو آرميده ياد مي‏كنند. همچنين در آفرينش زمين و آسمان انديشه مي‏كنند( که) خدايا ! تو اينها را بيهوده نيافريدي….»(1)
پس تفكر حقيقي به ارتباط و عبوديت واقعي خداوند منتهي مي‏شود. اما عبادت بدون تفکر آن اهميت را نخواهد داشت.
خدا به انسان نيروي فكر و تعقل داد كه ابتدا خود را بشناسد تا بعد از آن در احوال هستي تدبّر و تفكر كند، زيرا حاصل چنين تفكري، انسان ساز است و راه عبوديت و بندگي را به بهترين شكل مي نماياند. آن چه در آيات و روايات در باب برتري تفكر به چشم مي خورد، تفكري است كه از ظلمت به نور رهنمون كند! تفكري كه انسان را از حالت ايستايي بازستاند و به حركت و پويايي درآورد.
خداوند فرموده است:
” آيا پيش خود فكر نمي كنند كه خدا آسمان ها و زمين و هر چه در بين آن ها است ، همه را جز به حق (و براي حكمت و مصلحت) و به وقت معيّن نيافريده است؟"(2)
تفكر در خلقت آسمان و زمين و نظم دقيق در آفرينش ، انسان را به عظمت خداوند و جايگاه خود در مجموعه عالم هستي آشنا مي كند. معرفت و شناخت، به تمام كارها و اعمال انسان معني و جهت مي دهد.عباداتي كه بدون تفكر و معرفت باشد، ارزش چنداني ندارد و انسان را آن گونه كه شايسته است، به كمال نمي رساند.امام علي (ع) در وصيت خود به امام حسن (ع) فرمود:
“هيچ عبادتي همانند انديشيدن در آفرينش خدا نيست".(3)انديشيدن در خلقت و آفرينش خدا انسان را به شگفتي وامي دارد. پيامد چنين اعجابي ، فرو آوردن سر تسليم و اعتراف به حقارت و بندگي است! در نتيجه اركان عبوديت تقويت شده، عابد به معبود مي پيوندد .انسان بايد تفكر بالنده داشته باشد تا ثمره اش تكامل باشد . امام صادق (ع) فرمود:
“برترين عبادت، استمرار و مداومت انديشه درباره خدا و قدرت او است".(4)اميرمؤمنان (ع) فرمود:
“عبادت مردم پاك نهاد و با اخلاص ، انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين است".(5) انسان با انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين ، جايگاه خويش را به دست مي آورد كه چه اندازه حقير و ناتوان است. چنين اعترافي سازنده خواهد بود واركان توحيدي آدمي را قوي و بنيادين خواهد كرد و چه مطلوبي بهتر از اين از بنده نسبت به خدا؟!

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ق.ظ ]




جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است . اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشهنمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا…؛ مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏نمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها! تو اينها را هرگز بيهوده نيافريده‏اى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.

جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است . اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشهنمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا…؛ مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏نمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها! تو اينها را هرگز بيهوده نيافريده‏اى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.

جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است . اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشهنمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا…؛ مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏نمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها! تو اينها را هرگز بيهوده نيافريده‏اى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ق.ظ ]




چرا پيامبر فرمود: «يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است.»؟

منظور از تفكر در اين روايات، تفكرى است كه بر معرفت انسان بيافزايد و موجب ارتقا و تعالى روحى و معنوى او گردد نه تفكر درباره امور بيهوده و بى‏ثمر. بله، تفكرى كه معرفت را فزونى بخشد، اگر چه اندكى باشد ثمره‏اش بيش از 70 سال عبادت بدون تفكر است. زمينه‏هاى تفكر را بايستى از قرآن آموخت، مثلاً: تفكر در آفرينش، تفكر در معاد، تفكر در عظمت پروردگار، تفكر در آيات قرآن و… براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- تفكر،شهيد دستغيب. 2- تفكر،محمد على گرامى. 3- چگونه درست فكر كنيم، مترجم اردوبارى. 4- تفكر از ديدگاه اسلام،عباس محمود عفاد، مترجم عطايى.
تفكر در چه اموري بهتر از هفتاد سال عبادت است؟
شايسته است انسان با دقت به ابعاد آفرينش توجه نموده و آثار قدرت حق را در آن مشاهده نمايد و پيوسته به يادخدا باشد حال براى توضيح بيشتر به چند نكته اشاره مى‏شود:
الف) قرآن مجيد مى‏فرمايد: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الالباب الذين يذكرون اله قياماً وقعوداً و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار… ؛ همانا درآفرينش آسمان‏ها و زمين و جايگزين گشتن شب به جاى روز و روز به جاى شب براى خردمندان نشانه‏هايى از قدرت پروردگار مشهور است. آن خردمندانى كه خداى را در حال ايستاده و نشسته و بر پهلو ياد مى‏كنند و در خلقت آسمان‏ها و زمين مى‏انديشند كه اى خداى ما تو اين‏ها را باطل وبرخلاف حكمت نيافريده‏اى. تويى منزه از هر باطل و خطايى پس ما را از عذاب آتش نگهدار باش»(آل عمران، آيه 191 - 190).مشاهده مى‏كنيد كه:
1- دعوت به مطالعه هستى و آفرينش شده است.
2- از آن قدرتى ياد كنيد كه چنين عظمتى را رقم زده است.
3- توجه به اينكه اين همه عظمت بدون حكمت و هدف نبوده است.
4- حال كه چنين است نجات خويش را از خداى سبحان تمنا كنيد، البته آيات بسيار ديگرى نيز در قرآن مجيدآمده است كه دعوت به مطالعه نشانه‏هاى قدرت پروردگار مى‏نمايد.
ب) حضرت على(ع) مى‏فرمايد: ولو فكّروا فى عظيم القدرة و جسيم النّعمة لو جعوا الى الطريق و خافوا عذاب الحريق و لكن القلوب عليلة و البصائر مدخوله ؛ اگر در عظمت قدرت الهى مى‏انديشيدند و همچنين در فراوانى نعمت‏هاى حق تأمّل مى‏كردند به راهراست برگشته و از عذاب سوزان مى‏ترسيدند. ولى چه بايد كرد كه دل‏ها مريض و چشم‏ها معيوب گشته و از ديدن و درك كردن حقايق بازمانده‏اند!.
ملاحظه كنيد كه حضرت مى‏فرمايد: اگر در عظمت قدرت پروردگار مى‏انديشيدند به پيشگاهش سر خضوع فرود مى‏آورند، و از عذاب دوزخ بر حذر مى‏ماندند.
ج) در حديثى است كه خداى سبحان خطاب به حضرت موسى مى‏فرمايد: اى موسى نعمت‏هاى مرا براى مردم بيان كنيدكه در آن صورت مردم محبّت مرا در دل‏هاى خود خواهند گرفت.
د) بابا طاهر عريان در رباعى دلنشين خود مى‏گويد:

به صحرا بنگرم صحراته وينم
به دريا بنگرم درياته وينم
 

به هر جا بنگرم كوه و در و دشت
نشان روى زيباى ته وينم

ه) علامه طباطباى نيز مى‏فرمايد: جهان آيت حق است، بنابر اين انسان بايد به جايى برسد كه همان گونه كه وقتى به آيينه نگاه مى‏كند محو در تصوير مى‏شود و نظرش به خود آئينه جلب نمى‏شود. وقتى هم كه كوه و در و دشت و درخت وسبزه و گل‏ها را ديد يا پرندگان رنگارنگ يا حيوانات متنوع و … را مشاهده نمود از آن همه كمال و زيبايى محو در جمال حق شود و خصوصيات آن اشياء نظر او را جلب نكند، بلكه جهان را آينه جمال حق ببيند. به هر حال تفاوت مردان خدا و افراد ديگر در همين است كه آنها وقتى در آسمان سير مى‏كنند، يا در زمين سياحت مى‏كنند، يا در دريا شناورند، يا به زير دريا مى‏روند، همه جا خدا را مى‏بينند و ذكر و شكر خدا بر زبانشان جارى است ولى ديگران با بى‏اعتنايى فقط به زيبايى و نظم طبيعت چشم دوخته و خدايى برايشان مطرح نيست. برخى وقتى كنار دريا مى‏روند فقط امواج چشم آنها را خيره مى‏سازد ولى گروهى از وراى امواج، اصل آن آب و ژرفاى دريا را مشاهده مى‏كنند. زهى خسارت كه انسان از نعمت‏هاى خدا فقط لذت ببرد، ببويد و بنوشد و اشباع شود، اما هرگز به ياد منعم و آن كسى كه لحظه به لحظه تدبيرآن همه نعمت و هستى را رقم زده نباشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]