نرجس
 
   



 

امام محمد باقر علیه السلام:

اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّه‏ِ اَشَدُّکُمْ اِکْراما لِحَلائِـلِهِمْ.

گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-11-02] [ 08:16:00 ق.ظ ]






در قرآن کریم و احادیث معتبر از پیامبر اسلام(ص) و ایمه معصومین (ع)،همواره بر احترام بر پدر و مادر تاکید شده است و در این میان جایگاه مادر، وصف نشدنی است.
؛«بهشت زیر پای مادر است»شاید این جمله ماندگارترین عبارت در ذهن ما از کودکی تا به امروز باشد.مادر از عصاره جانش به فرزندش می دهد و زمانی که این کودک رشد کرد، در هر شرایطی پشتیبان فرزند خود می ماند.حالا مادر این هدیه خدا به بشریت، باید جایگاهش حفظ شود و فرزندان، به خوبی آنها را تکریم کنند.

در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)نقل شده است که ایشان فرمودند:

«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر)

و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».
(نهج الفصاحة)

این احادیث همه از ارزش مادر در خانواده می گوید و اینکه اسلام بر احترام به مادر تاکید فراوان دارد.

روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است. فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71)

یا در جایی دیگرحضرت محمد(ص) فرمودند:همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».
(نهج الفصاحه)

این است ارزش و قدر و منزلت مادر که شاید ما از آن غافل باشیم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]






در قرآن کریم و در چند آیه، بعد از گفتن پرستش خدا، احترام به پدر و مادر ذکر شده است.این موضوع نشان از شان و شوکت این دوگوهر گرانقدر می دهد
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) در مورد احترام به پدر و مادر می گوید:

مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم”

یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.
پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم،

نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

این سخنان نشان می دهد که اگر فردی از علما به جایگاه رفیعی در دین رسیده و مورد وثوق مردم است، یکی لز عوامل مهمش حفظ حرمت پدر و مادر است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:12:00 ق.ظ ]





 

مرد تاجری در شهر کوفه
ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد، و از خانه بست نشسته بود ، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید.
بنابر این نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت، و مشغول نماز و راز و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز شد و در «دعاهایش از ارحم الّراحمین خواست که فرجی بفرستد و قرض هایش را ادا فرماید، و صدای ضجه و یا الرحمن الراحمین اش تمام فضای مسجد را پُر کرده بود».
در همان زمان بازرگان ثروتمندی در خانه اش خوابیده بود، در خواب به او گفتند: «اکنون مردی، خدای ارحم الراحمین را می خواند و از او ادای دین خود را می طلبد، برخیز و قرض او را ادا کن.»
بازرگان ثروتمند از خواب بیدار شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دوباره خوابید، باز در خواب همان ندا را شنید، تا اینکه در مرتبه سوّم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد، آنگاه مهار شتر را رها کرد و گفت: آن کسی که در خواب به من امر کرد که از خانه خارج شوم، خودش مرا به مرد محتاج خواهد رسانید.
شتر کوچه های شهر را یکی پس از دیگری پیمود و در برابر مسجدی توقّف کرد، تاجر پیاده شد و به طرف مسجد رفت، ناگهان متوجّه شد از درون مسجد صدای گریه و زاری می آید و کسی صدا می زند یا ارحم الرّاحمین… داخل مسجد شد، پیش تاجر ورشکسته رفت و گفت: ای بنده خدا، سر بردار، زیرا خدای ارحم الراحمین دعایت را مستجاب کرد.

آنگاه هزار دینار پول را به او داد و گفت: «با این قرض هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه هایت را تأمین کن و هر وقت این پول تمام شد و باز محتاج شدی، اسم من فلان، و محلّ کارم فلان جا است و خانه ام در فلان محلّه می باشد، به من مراجعه کن؛ تا دوباره به تو پول بدهم

تاجر ورشکسته گفت: «این پول را از تو می پذیرم، زیرا می دانم عطا و بخشش خدای ارحم الراحمین است، ولی اگر دوباره محتاج شدم پیش تو نمی آیم». بازرگان گفت: «چرا؟ پس به چه کسی مراجعه می کنی؟»

تاجر ورشکسته گفت: «به همان کسی که امشب به او عَرْضِ حاجت کردم و او تو را فرستاد تا کارم را درست کنی. بازهم اگر محتاج شوم، از او که مهربانترینِ مهربانان و بخشنده ترینِ بخشنده ها است، ارحم الرّاحمین است کمک و یاری و مساعدت می خواهم که هیچ وقت بنده هایش را از یاد نمی برد.

اگر محتاج شوم باز هم به خدایم که به من نزدیک تر است و دعایم را مستجاب می کند روی می آورم و از او می خواهم، و او هم وسائلی مانند شما را برایم می فرستد و کارم را اصلاح می کند».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-10-30] [ 10:24:00 ق.ظ ]








انسان مؤمن احساس عزلت و دوری از برادران مؤمنش را نمی­کند، اگر چه در محل کار، مسجد و خانه­اش نیستند؛ اما همیشه در ضمیر، فکر و وجدانش زندگی به سر می­برند؛ چراکه اگر انفرادی هم نماز بخواند به نمایندگی از آنان می گوید: {ایاک نعبد و ایاک نستعین} فقط ترا عبادت می کنیم و از تو کمک می خواهیم. آنگاه که دعا کند به نام آنها دعا می کند: {إهدنا الصراط المستقیم} ما را به راه راست هدایت کن. و وقتی از خود یاد می کند از آنها نیز یا می نماید{ السلام علینا و علی عبادالله الصالحین} سلام بر ما و بندگان نیکوی خداوند. این را در التحات می گوید که تنها در نمازهای فرض روزانه نه بار تکرار می شود. وسعت دید مؤمن بیشتر از آن است که تنها با مؤمنان معاصرش زندگی کند؛ بلکه قرن های گذشته را می نوردد، زمانه ها و مسافت ها را می شگافد و همراه مؤمنین زیست می­کند؛ اگر چه سال از آنها فاصله داشته باشد؛ لذا آنچه را نیکان می­گویند، بیان می­کند. ( ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان) پروردگارا ما را و برادران ایمانی پیشین مان را بیامرز.

مؤمن احساس می کند که با ایمان و عمل صالحش همراه پیامبران الهی، صدیقین،‌شهیدان و نیکوکاران از هر امتی و در هر زمانی، زندگی دارد،{ و من یطیع الله والرسول فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً}‏ و کسی که از خدا و پیغمبر ( با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان ) اطاعت کند ، او ( در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و ) همنشین کسانی خواهد بود که ( مقرّبان درگاهند و ) خداوند بدیشان نعمت ( هدایت ) داده است ( و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است . آن مقرّبانی که او همدمشان خواهد بود ، عبارتند ) از پیغمبران و راستروان ( و راستگویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند ) و شهیدان ( یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند ) و شایستگان ( یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد ) ، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند ! ‏

چه کسی سعادتمند تر است از آنکه با ایشان رفیق وهمراهست؟ چراکه این رفاقت جسمی و ظاهری نیست بلکه همراهی روح، وجدان، فکر و قلب می­باشد. برای مؤمن این بسنده است که با معیت این ابر مردان است نه عقب و نزدیک شان. کسی گمان نکند همراهی ایشان برای مؤمن ساده و بی ارزش یا امر خیالی می باشد؛ چون تفاوتی زیاد است بین انسانی که تاریخش فقط تاریخ شخصیت، خانواده و حزبش باشد که بزودی تشکیل شده و فعالیت های سطحی دارد. و انسانی که تاریخ او تاریخ ایمان و هدایت از زمان آدم علیه السلام، تاریخ ابراهیم علیه السلام، موسی، عیسی و محمد علیهم السلام از پیامبران اولوالعزم و دیگر رسولان و پیامبران از وقتی که خداوند ایشان را مبعوث کرده و برای شان کتاب فروفرستاده است.

مسلمان ازین تاریخ ایمان در وقوع هر حادثه، مواجه شدن با هر مشکلی و ایجاد هر مانعی سر راهش؛ الهام می گیرد. درین تاریخ الگو،‌هدایت،‌ ابتلاء و مصیبت، انس و محبت را میا بد. از همه این موارد توشه­ی برای اندیشه اش، نوری برای قلبش و کمکی به اراده اش پیدا می کند.

نماز و دعا

از اسباب ارامش روحی که مادی پرستان از آن محروم اند و مسلمانان به آن آراسته می­باشند؛ نماز و دعای است که هر روز مؤمن با پروردگارش نجوا می­کند. نماز لحظه ارتقای روحی است که انسان را از مشغولیت های دنیا فارغ می کند تا در پیشگاه پروردگارش ایستاده شده و حمد وثنای الله را بیان کند،‌ به دعای خود خویشتن را علاقه مندانه و خاشعانه به طرف الله می کشاند؛ چون ارتباط به خداوند بزرگ و بلند مرتبه قوتی به نفس، کمکی به تصمیم و آرامش و اطمنانی به روح می بخشد.

لذا خداوند نماز را سلاحی برای مؤمن قرار داده که در میدان زندگی به آن استمداد جوید و در وقت درد و عم به آن رو آورد. خداوند می فرماید: { یاایهاالذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه إن الله مع الصابرین}  این مؤمنان از  صبر و نماز مدد جویید،‌ خدا باشکیبایان است. حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وقتی عمگین می شدند به نماز پناه می بردند و نماز شان مجرد شکل و ظاهر نبود؛ بلکه در حالت نماز غرق مناجات الهی می شدند حتی وقتی که نماز نزدیک می شد به علاقه مندی وافری به مؤذن می گفتند: (ارحنا یا بلال) ای بلال به اذانت ما را راحت ساز  و نیز می گفتند: خنکی و روشنی چشمانم در نماز نهفته است.

دیل کارنگی در یکی از کتاب هایش در مورد تأثیر نماز در نفس بشری،‌ سخنان جالبی دارد؛ گرچه او معنای عمومی نماز بین ادیان را اراده داشته که عبارت از دعا،‌ تضرع و زاری به سوی الله است.

او می گوید« اگر نماز، تضرع و راز و نیاز را از دست دادی طبعً دیندار نیستی؛ باور کن که نماز کمکی بزرگی است به توانایی های تان،‌ چون نماز کار عملی فعالی می باشد؛ خواهی پرسید که منظور تان از عمل فعال چیست؟ منظورم نماز است که سه موضوعی را که همه انسان های مؤمن و ملحد به آن نیازمند اند،‌ برآورده می سازد:‌

نماز به شما کمک می کند تا مسؤولیت ها و سنگین باری ها را به دقت و امانت داری انجام دهی.
نماز به تو این احساس را می دهد که در حل مشکلات و اندوه ها تنها نیستی.
نماز ما را به عمل و اقدام وا می دارد؛ بلکه گامی است به سوی عمل.»
وقتی ارزش نماز به طور عمومی اینگونه باشد پس نماز اسلامی باکتر و مؤثر تر می باشد؛ چون در آن پاکی بدنی و طراوتی وجود دارد، در آن قرآن این کتاب جاودان تلاوت می گردد و در نماز وحدت و جامعت تبلور میابد،‌ جماعتی که اسلام به آن ترغیب و تشویق نموده است.

چه احساس قشنگی دارد مؤمن وقتی در لحظات دلتنگی ها و مشکلات به پروردگار پناه جسته و این دعا را می خواند چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم می خواندند:‌

(اللهم رب السماوات السبع و رب العرش العظیم ربنا و رب کل شیٍ فالق الحب و النوی، منزل التوراه و الانجیل و القرآن، اعوذ بک من شر کل دابه‌انت آخذ بناصیتها، انت الاول،‌ فلیس قبلک شیء و انت الآخر فلیس بعدک شیء و انت الباطن  فلیس دوتک شیء اقض عنی الدین و اغننی من الفقر) رواه مسلم.

الها! ای پروردگار هفت آسمان وعرش بزرگ،‌پروردگار ما و همه چیز،‌ رویاننده دانه و خسته،‌ نازل کننده تورات و انجیل و قرآن، به تو پناه می جویم از شر هر جنبنده­ی که در اختیار تست،‌ تو اول و چیزی قبل از تو نبود و تو آخر هستی و چیزی بعد از تو نیست. قرضداری ام را آسان گردان و از فقر و تنگدستی نجاتم بده.

کدام آرامش به دل پیامبر افتاد؛ آنگاه که از طایف با پا های خون آلود،‌ قلب شکسته از بدرفتاری قومش برگشت؟ آرامش او فقط این بود که دستها را به طرف آسمان بلند کرده و با دعا های آرامبخش درواره های آسمان را خوبید و این گونه دعا نمود:‌( اللهم إنی اشکو الیک ضعف قوتی و قله‌حیلتی هوانی علی الناس یا ارحم الراحمین،‌ انت رب المستضعفین و انت ربی …)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:58:00 ق.ظ ]